حق در فلسفه: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۱۴: خط ۱۴:
*همچنین در [[فلسفه]] [[غرب]]، [[حق]] در معانی زیر به کار می‌رود:
*همچنین در [[فلسفه]] [[غرب]]، [[حق]] در معانی زیر به کار می‌رود:
#مطابقت قول با واقع.
#مطابقت قول با واقع.
#موجود [[[[حق]]یقی]] نه موجود توهمی.
#موجود [[حقیقی]] نه موجود توهمی.
#[[تصور]] دور از تناقض یا [[تصور]] چیزی که عقلا ممکن باشد<ref>منوچهر صانعی دره بیدی، فرهنگ فلسفی، ص۳۱۶ تا ۳۱۷.</ref>.
#[[تصور]] دور از تناقض یا [[تصور]] چیزی که عقلا ممکن باشد<ref>منوچهر صانعی دره بیدی، فرهنگ فلسفی، ص۳۱۶ تا ۳۱۷.</ref>.
*حاصل آنکه، از تعاریف بیان شده در آثار [[فلسفی]]، معنای پنجم که معنای مورد نظر [[علامه طباطبائی]] است، می‌تواند در حوزه‌های [[فقهی]]، [[[[حق]]وقی]]، [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] مورد استفاده قرار گیرد. معانی دیگر، گرچه در [[فلسفه]] کاربرد دارد و در استعمالات [[فیلسوفان]]، امری رایج است، اما در اینجا، محل بحث نیست<ref>[[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[[[حق]]وق اهل بیت (کتاب)|[[حق]]وق اهل بیت]]، ص۲۶- ۲۸.</ref>.
*حاصل آنکه، از تعاریف بیان شده در آثار [[فلسفی]]، معنای پنجم که معنای مورد نظر [[علامه طباطبائی]] است، می‌تواند در حوزه‌های [[فقهی]]، [[حقوقی]]، [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] مورد استفاده قرار گیرد. معانی دیگر، گرچه در [[فلسفه]] کاربرد دارد و در استعمالات [[فیلسوفان]]، امری رایج است، اما در اینجا، محل بحث نیست<ref>[[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|حقوق اهل بیت]]، ص۲۶- ۲۸.</ref>.


==جستارهای وابسته==
==جستارهای وابسته==

نسخهٔ ‏۲۲ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۲۹

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث حق است.

مقدمه

  1. مطلق وجود که در خارج تحقق و فعلیت دارد؛ بنابراین حق بودن هر چیزی عبارت است از نحوه وجود عینی آن [۱].
  2. وجود دائمی[۲] مانند وجود عقل[۳].
  3. وجود واجب بالذات[۴] که گاهی از آن به حق بالذات تعبیر می‌کنند در مقابل ممکن که باطل بالذات است و از آن به حق بالغیر نیز تعبیر می‌نمایند [۵].
  4. اعتقاد و کلام مطابق با واقع، هنگامی که گفته می‌شود این کلام یا این اعتقاد حق است یعنی مطابق با واقع است و بهترین اقوال از نظر صدق، قولی است که صدق آن دائمی باشد[۶].
  5. اختصاص: اختصاصی که به طور اجمال، قبل از تشکیل جامعه هم وجود داشته است و پس از تشکیل آن، به شکل‌های گوناگون و متنوعی ظاهر می‌شود که یکی از آنها حق است. بدین معنی که از اختصاص اجمالی مذکور، آنچه که به عین مال مربوط می‌شود، ملک و آنچه که مربوط به فایده مال است، "حق" نامیده می‌شود. در این دیدگاه، مسئلۀ اختصاص و مالکیت، امری اعتباری دانسته شده است و این اعتبار ریشه در امری غریزی و فطری دارد[۷].
  1. مطابقت قول با واقع.
  2. موجود حقیقی نه موجود توهمی.
  3. تصور دور از تناقض یا تصور چیزی که عقلا ممکن باشد[۸].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. ابن سینا، الشفاء (الالهیات)، ص۴۸؛ الحکمة المتعالیة، ج۱، ص۸۹.
  2. ابن سینا، الشفاء (الالهیات)، ص۴۸.
  3. الحکمة المتعالیة، ج۱، ص۸۹، پاورقی، ملاهادی سبزواری.
  4. ابن سینا، الشفاء (الالهیات)، ص۴۸؛ الحکمة المتعالیة، ج۱، ص۸۹.
  5. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۸، ص۲۴۸.
  6. ابن سینا، الشفاء (الالهیات)، ص۴۸؛ الحکمة المتعالیة، ج۱، ص۸۹.
  7. علامه طباطبایی، اصول فلسفه رئالیسم، ص۱۴۴-۱۴۶؛ المیزان، محمد باقر موسوی، ج۲، ص۷۶-۷۷.
  8. منوچهر صانعی دره بیدی، فرهنگ فلسفی، ص۳۱۶ تا ۳۱۷.
  9. شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۲۶- ۲۸.