بحث:رجعت: تفاوت میان نسخه‌ها

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '،[[' به '، [[')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۱: خط ۲۱:
*دسته دوم، آیات و روایاتی که به اعتقاد ایشان دلالت بر وقوع آن در [[آخر الزمان]] و هنگام ظهور [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} دارد<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۲۳۹ - ۲۴۴.</ref>.
*دسته دوم، آیات و روایاتی که به اعتقاد ایشان دلالت بر وقوع آن در [[آخر الزمان]] و هنگام ظهور [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} دارد<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۲۳۹ - ۲۴۴.</ref>.
===آیات‏===
===آیات‏===
*از آن‏جایی که [[قرآن]]، اساسی‏‌ترین منبع برای اثبات حقایق دینی است، در مسأله رجعت نیز نخستین منبع و اصلی‏‌ترین آن‏ها است. این آیات به دو دسته تقسیم شده است: آیات مبنی بر وقوع رجعت میان اقوام و ملل گذشته‏ از جمله آیه‏‌ای که بر زنده شدن هفتاد تن از یاران [[حضرت موسی]]{{ع}} دلالت دارد. خداوند سبحانه و تعالی در این ‏باره فرموده است:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَن نُّؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنتُمْ تَنظُرُونَ ثُمَّ بَعَثْنَاكُم مِّن بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}﴾}}<ref> و (یاد کنید) آنگاه را که گفتید: ای موسی! ما تا خداوند را آشکارا نبینیم، به تو ایمان نمی‌آوریم و در حالی که خود می‌نگریستید  آذرخش شما را فرا گرفت.باز، از پس مرگتان شما را برانگیختیم، باشد که سپاس بگزارید؛ سوره بقره، آیه: ۵۵- ۵۶.</ref> این آیه به نظر عموم مفسران [[شیعه]] و [[اهل سنت]]، در مردن و زنده‏ شدن صراحت دارد<ref>شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج ۱- ۲، ص ۲۵۲؛ علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج ۱، ص ۴۶؛ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج ۱، ص ۴۰۳؛ مدارک التنزیل، ج ۱، ص ۵۳</ref>. همچنین آیه{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا وَاللَّهُ مُخْرِجٌ مَّا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ }}﴾}}<ref> و (یاد کنید) آنگاه را  که انسانی را کشتید و در آن (با هم) به ستیزه برخاستید و خداوند چیزی را که پنهان می‌کردید آشکار کرد. باری، گفتیم با پاره‌ای از آن (گاو) بر این (کشته) بزنید،  این چنین خداوند مردگان را زنده می‌کند و نشانه‌های خود را به شما نشان می‌دهد، باشد که خرد ورزید؛ سوره بقره ، آیه: ۷۲- ۷۳.</ref> و آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُواْ مِن دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُواْ ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَشْكُرُونَ }}﴾}}<ref> آیا در (کار) کسانی ننگریسته‌ای که از بیم مرگ از سرزمین خود بیرون رفتند و آنان هزاران کس بودند و خداوند به آنان فرمود: بمیرید سپس آنان را زنده کرد؛ بی‌گمان خداوند دارای بخشش بر مردم است اما بیشتر مردم سپاس نمی‌گزارند؛ سوره بقره، آیه: ۲۴۳.</ref> بر زنده شدن عده‌‏ای دیگر از مردگان دلالت دارد. بزرگان علمای [[شیعه]]، پس از ذکر آیات بالا، به روایات فراوانی از [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} استدلال کرده‏‌اند، با این محتوا که: "هرچه در امت‏‌های گذشته رخ داده است مو به ‏مو در امت من نیز اتفاق خواهد افتاد"<ref> {{عربی|اندازه=120%|" يَكُونُ‏ فِي‏ هَذِهِ‏ الْأُمَّةِ كُلُ‏ مَا كَانَ‏ فِي‏ الْأُمَمِ‏ السَّالِفَةِ حَذْوَ النَّعْلِ‏ بِالنَّعْلِ‏ وَ الْقُذَّةِ بِالْقُذَّة‏‏"}}، شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۲۰۳، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۵۲۹</ref>. این مجموعه روایات، بیش از آن‏که در جوامع روایی [[شیعه]] ذکر شده باشد، در کتاب‏‌های [[اهل سنت]] آمده است<ref>تفسیر ابن کثیر، ج ۲، ص ۳۵۱؛ ج ۴، ص ۴۹۱؛ المستدرک علی الصحیحین، ج ۱، ص ۲۱۸؛ السنه للمروزی، ج ۱، ص ۱۸.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۲۳۹ - ۲۴۴.</ref>.  
*از آن‏جایی که [[قرآن]]، اساسی‏‌ترین منبع برای اثبات حقایق دینی است، در مسأله رجعت نیز نخستین منبع و اصلی‏‌ترین آن‏ها است. این آیات به دو دسته تقسیم شده است: آیات مبنی بر وقوع رجعت میان اقوام و ملل گذشته‏ از جمله آیه‏‌ای که بر زنده شدن هفتاد تن از یاران [[حضرت موسی]]{{ع}} دلالت دارد. خداوند سبحانه و تعالی در این ‏باره فرموده است:{{عربی|اندازه=۱۵۰%|﴿{{متن قرآن|وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَن نُّؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنتُمْ تَنظُرُونَ ثُمَّ بَعَثْنَاكُم مِّن بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}﴾}}<ref> و (یاد کنید) آنگاه را که گفتید: ای موسی! ما تا خداوند را آشکارا نبینیم، به تو ایمان نمی‌آوریم و در حالی که خود می‌نگریستید  آذرخش شما را فرا گرفت.باز، از پس مرگتان شما را برانگیختیم، باشد که سپاس بگزارید؛ سوره بقره، آیه: ۵۵- ۵۶.</ref> این آیه به نظر عموم مفسران [[شیعه]] و [[اهل سنت]]، در مردن و زنده‏ شدن صراحت دارد<ref>شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج ۱- ۲، ص ۲۵۲؛ علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج ۱، ص ۴۶؛ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج ۱، ص ۴۰۳؛ مدارک التنزیل، ج ۱، ص ۵۳</ref>. همچنین آیه{{عربی|اندازه=۱۵۰%|﴿{{متن قرآن| وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا وَاللَّهُ مُخْرِجٌ مَّا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ }}﴾}}<ref> و (یاد کنید) آنگاه را  که انسانی را کشتید و در آن (با هم) به ستیزه برخاستید و خداوند چیزی را که پنهان می‌کردید آشکار کرد. باری، گفتیم با پاره‌ای از آن (گاو) بر این (کشته) بزنید،  این چنین خداوند مردگان را زنده می‌کند و نشانه‌های خود را به شما نشان می‌دهد، باشد که خرد ورزید؛ سوره بقره ، آیه: ۷۲- ۷۳.</ref> و آیه {{عربی|اندازه=۱۵۰%|﴿{{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُواْ مِن دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُواْ ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَشْكُرُونَ }}﴾}}<ref> آیا در (کار) کسانی ننگریسته‌ای که از بیم مرگ از سرزمین خود بیرون رفتند و آنان هزاران کس بودند و خداوند به آنان فرمود: بمیرید سپس آنان را زنده کرد؛ بی‌گمان خداوند دارای بخشش بر مردم است اما بیشتر مردم سپاس نمی‌گزارند؛ سوره بقره، آیه: ۲۴۳.</ref> بر زنده شدن عده‌‏ای دیگر از مردگان دلالت دارد. بزرگان علمای [[شیعه]]، پس از ذکر آیات بالا، به روایات فراوانی از [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} استدلال کرده‏‌اند، با این محتوا که: "هرچه در امت‏‌های گذشته رخ داده است مو به ‏مو در امت من نیز اتفاق خواهد افتاد"<ref> {{عربی|اندازه=۱۲۰%|" يَكُونُ‏ فِي‏ هَذِهِ‏ الْأُمَّةِ كُلُ‏ مَا كَانَ‏ فِي‏ الْأُمَمِ‏ السَّالِفَةِ حَذْوَ النَّعْلِ‏ بِالنَّعْلِ‏ وَ الْقُذَّةِ بِالْقُذَّة‏‏"}}، شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۲۰۳، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۵۲۹</ref>. این مجموعه روایات، بیش از آن‏که در جوامع روایی [[شیعه]] ذکر شده باشد، در کتاب‏‌های [[اهل سنت]] آمده است<ref>تفسیر ابن کثیر، ج ۲، ص ۳۵۱؛ ج ۴، ص ۴۹۱؛ المستدرک علی الصحیحین، ج ۱، ص ۲۱۸؛ السنه للمروزی، ج ۱، ص ۱۸.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۲۳۹ - ۲۴۴.</ref>.  
#آیات تأویل شده به رجعت در [[آخر الزمان]]: از روایات معصومان{{عم}} استفاده می‌‏شود برخی از آیات [[قرآن]] به رجعت در زمان ظهور [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ تأویل می‏‌شود؛ از جمله این آیه: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِن كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِّمَّن يُكَذِّبُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ يُوزَعُونَ}}﴾}}<ref> و (یاد کن) روزی (را) که از هر امتی دسته‌ای از آنان را که نشانه‌های ما را دروغ می‌شمردند گرد می‌آوریم و آنگاه آنان را به هم می‌پیوندند؛ سوره نمل، آیه: ۸۳.</ref>. ذیل این آیه روایات فراوانی از [[امامان معصوم]]{{عم}} وارد شده که گویای بازگشت انسان‏‌هایی در عصر ظهور [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ است. و این گونه استدلال شده که در آیه، به برانگیخته شدن عده‌‏ای محدود اشاره شده است؛ در حالی که در قیامت، همه انسان‌‏ها محشور می‌‏شوند. به علاوه، سیاق آیات در مقام بیان رخدادهایی است که در دنیا و پیش از قیامت است و پس از چند آیه، حوادث مربوط به قیامت را بیان کرده است<ref>  طبرسی، مجمع البیان؛ ج ۷- ۸، ص ۳۶۶؛ محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ج ۱۵، ص ۵۷۰</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۲۳۹ - ۲۴۴.</ref>..  
#آیات تأویل شده به رجعت در [[آخر الزمان]]: از روایات معصومان{{عم}} استفاده می‌‏شود برخی از آیات [[قرآن]] به رجعت در زمان ظهور [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ تأویل می‏‌شود؛ از جمله این آیه: {{عربی|اندازه=۱۵۰%|﴿{{متن قرآن|وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِن كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِّمَّن يُكَذِّبُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ يُوزَعُونَ}}﴾}}<ref> و (یاد کن) روزی (را) که از هر امتی دسته‌ای از آنان را که نشانه‌های ما را دروغ می‌شمردند گرد می‌آوریم و آنگاه آنان را به هم می‌پیوندند؛ سوره نمل، آیه: ۸۳.</ref>. ذیل این آیه روایات فراوانی از [[امامان معصوم]]{{عم}} وارد شده که گویای بازگشت انسان‏‌هایی در عصر ظهور [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ است. و این گونه استدلال شده که در آیه، به برانگیخته شدن عده‌‏ای محدود اشاره شده است؛ در حالی که در قیامت، همه انسان‌‏ها محشور می‌‏شوند. به علاوه، سیاق آیات در مقام بیان رخدادهایی است که در دنیا و پیش از قیامت است و پس از چند آیه، حوادث مربوط به قیامت را بیان کرده است<ref>  طبرسی، مجمع البیان؛ ج ۷- ۸، ص ۳۶۶؛ محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ج ۱۵، ص ۵۷۰</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۲۳۹ - ۲۴۴.</ref>..  
*بیشتر دلیل‌‏های معتقدان به‏ رجعت، آیات و روایات است. هرچند بیشتر روایات مورد نظر، ذیل آیات ذکر شده است، این روایات به قدری فراوان است که بزرگانی همچون: [[شیخ طوسی]]<ref>شیخ طوسی، رسالة العقاید الجعفریة، ص ۲۵۰</ref>، [[شیخ صدوق‏]]<ref> {{عربی|اندازه=120%|" أَيَّامُ‏ اللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَ‏ ثَلَاثَةٌ يَوْمَ‏ يَقُومُ‏ الْقَائِمُ‏ وَ يَوْمَ‏ الْكَرَّةِ وَ يَوْمَ‏ الْقِيَامَةِ‏‏"}}، شیخ صدوق، الخصال، ص ۱۰۸</ref>، [[علامه مجلسی‏]]<ref>  محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۲۲</ref>، مرحوم [[مظفر ]]<ref>  مظفر، عقاید الامامیه، ص ۲۹۷</ref> و [[علامه طباطبایی]]<ref>  محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ج ۲، ص ۱۰۷</ref>، آن‏ها را متواتر دانسته‏‌اند<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۲۳۹ - ۲۴۴.</ref>.
*بیشتر دلیل‌‏های معتقدان به‏ رجعت، آیات و روایات است. هرچند بیشتر روایات مورد نظر، ذیل آیات ذکر شده است، این روایات به قدری فراوان است که بزرگانی همچون: [[شیخ طوسی]]<ref>شیخ طوسی، رسالة العقاید الجعفریة، ص ۲۵۰</ref>، [[شیخ صدوق‏]]<ref> {{عربی|اندازه=۱۲۰%|" أَيَّامُ‏ اللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَ‏ ثَلَاثَةٌ يَوْمَ‏ يَقُومُ‏ الْقَائِمُ‏ وَ يَوْمَ‏ الْكَرَّةِ وَ يَوْمَ‏ الْقِيَامَةِ‏‏"}}، شیخ صدوق، الخصال، ص ۱۰۸</ref>، [[علامه مجلسی‏]]<ref>  محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۲۲</ref>، مرحوم [[مظفر ]]<ref>  مظفر، عقاید الامامیه، ص ۲۹۷</ref> و [[علامه طباطبایی]]<ref>  محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ج ۲، ص ۱۰۷</ref>، آن‏ها را متواتر دانسته‏‌اند<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۲۳۹ - ۲۴۴.</ref>.
*برخی از این روایات از این قرار است: [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: "روزهای خدای عز و جل سه تا است: روزی که قائم قیام خواهد کرد، روز رجعت و روز قیامت"<ref>  شیخ صدوق، الخصال، ص ۱۰۸</ref>. [[امام سجاد]]{{ع}} ذیل آیه شریفه‏ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لَرَادُّكَ إِلَى مَعَادٍ قُل رَّبِّي أَعْلَمُ مَن جَاءَ بِالْهُدَى وَمَنْ هُوَ فِي ضَلالٍ مُّبِينٍ }}﴾}}<ref> بی‌گمان آن کس که قرآن را بر تو واجب کرده است تو را به بازگشتگاهی باز می‌گرداند؛ بگو: پروردگار من بهتر می‌داند چه کسی رهنمود آورده است و چه کسی در گمراهی آشکاری است؛ سوره قصص، آیه: ۸۵.</ref> فرمود: پیامبرتان و [[امام علی|امیر مؤمنان]]{{ع}} و [[امامان]]{{عم}} به سوی شما بازمی‌‏گردند<ref>  علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج ۲، ص ۱۴۷</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۲۳۹ - ۲۴۴.</ref>.  
*برخی از این روایات از این قرار است: [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: "روزهای خدای عز و جل سه تا است: روزی که قائم قیام خواهد کرد، روز رجعت و روز قیامت"<ref>  شیخ صدوق، الخصال، ص ۱۰۸</ref>. [[امام سجاد]]{{ع}} ذیل آیه شریفه‏ {{عربی|اندازه=۱۵۰%|﴿{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لَرَادُّكَ إِلَى مَعَادٍ قُل رَّبِّي أَعْلَمُ مَن جَاءَ بِالْهُدَى وَمَنْ هُوَ فِي ضَلالٍ مُّبِينٍ }}﴾}}<ref> بی‌گمان آن کس که قرآن را بر تو واجب کرده است تو را به بازگشتگاهی باز می‌گرداند؛ بگو: پروردگار من بهتر می‌داند چه کسی رهنمود آورده است و چه کسی در گمراهی آشکاری است؛ سوره قصص، آیه: ۸۵.</ref> فرمود: پیامبرتان و [[امام علی|امیر مؤمنان]]{{ع}} و [[امامان]]{{عم}} به سوی شما بازمی‌‏گردند<ref>  علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج ۲، ص ۱۴۷</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۲۳۹ - ۲۴۴.</ref>.  
*افزون بر آیات و روایات، ادعیه و زیارتنامه‌‏های فراوانی نیز به رجعت اشاره کرده‌‏اند<ref>محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۹۵، ح ۱۱۱</ref>؛ از جمله: دعای مشهور عهد، دعای روز سوم شعبان<ref>  مصباح المتهجد، ص ۵۴۳</ref>، زیارت جامعه، زیارت اربعین<ref>  شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۶۱۳</ref>، برخی زیارت‌‏های [[امام حسین]]{{ع}}<ref>  مصباح المتهجد، ص ۷۳۰</ref>؛ و زیارت [[حضرت ابو الفضل]]{{ع}}<ref>  محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۹۸، ص ۳۵۹</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۲۳۹ - ۲۴۴.</ref>.  
*افزون بر آیات و روایات، ادعیه و زیارتنامه‌‏های فراوانی نیز به رجعت اشاره کرده‌‏اند<ref>محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۹۵، ح ۱۱۱</ref>؛ از جمله: دعای مشهور عهد، دعای روز سوم شعبان<ref>  مصباح المتهجد، ص ۵۴۳</ref>، زیارت جامعه، زیارت اربعین<ref>  شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۶۱۳</ref>، برخی زیارت‌‏های [[امام حسین]]{{ع}}<ref>  مصباح المتهجد، ص ۷۳۰</ref>؛ و زیارت [[حضرت ابو الفضل]]{{ع}}<ref>  محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۹۸، ص ۳۵۹</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۲۳۹ - ۲۴۴.</ref>.  
*افزون بر ادله نقلی "آیات و روایات" که برای اثبات رجعت به آن‏ها اشاره شد، علما یکی دیگر از راه‏‌های اثبات رجعت را اجماع دانسته‏‌اند. از کسانی که ادعای اجماع و اتفاق علما را بیان کرده‏‌اند، می‌‏توان به بزرگانی همچون [[سید مرتضی]]<ref>  سید مرتضی، رسائل الشریف، ج ۱، ص ۱۲۵</ref>، [[امین الاسلام طبرسی]]<ref>  طبرسی، مجمع البیان، ذیل: ۸۳ سوره نمل</ref>؛ [[شیخ مفید]]<ref>  شیخ مفید، سلسله مؤلفات مفید، ج ۴، ص ۴۶</ref>؛ [[شیخ حر عاملی]]‏<ref>  شیخ حر عاملی، الایقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرجعة، ص ۳۳</ref> و [[علامه مجلسی]]<ref>  محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۹۴، ح ۱۰۵</ref> اشاره کرد<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۲۳۹ - ۲۴۴.</ref>.
*افزون بر ادله نقلی "آیات و روایات" که برای اثبات رجعت به آن‏ها اشاره شد، علما یکی دیگر از راه‏‌های اثبات رجعت را اجماع دانسته‏‌اند. از کسانی که ادعای اجماع و اتفاق علما را بیان کرده‏‌اند، می‌‏توان به بزرگانی همچون [[سید مرتضی]]<ref>  سید مرتضی، رسائل الشریف، ج ۱، ص ۱۲۵</ref>، [[امین الاسلام طبرسی]]<ref>  طبرسی، مجمع البیان، ذیل: ۸۳ سوره نمل</ref>؛ [[شیخ مفید]]<ref>  شیخ مفید، سلسله مؤلفات مفید، ج ۴، ص ۴۶</ref>؛ [[شیخ حر عاملی]]‏<ref>  شیخ حر عاملی، الایقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرجعة، ص ۳۳</ref> و [[علامه مجلسی]]<ref>  محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۹۴، ح ۱۰۵</ref> اشاره کرد<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۲۳۹ - ۲۴۴.</ref>.
خط ۳۰: خط ۳۰:
*همان‌‏گونه که انتظار فرج که عبادتی بس بزرگ است نقش مهمّ و بسزایی در پویایی و تحرک جامعه ایفا می‌‏کند، اعتقاد به رجعت و بازگشت به دنیا در زمان دولت کریمه [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ نیز می‏‌تواند نقش مهم و سازنده‏‌ای در شادابی دینی و امید به حضور در حکومت جهانی [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ داشته باشد؛ چرا که انسان، با دیدن افرادی که تمام عمر خود را در انتظار ظهور [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} سپری کرده‏‌اند و آن‏گاه بدون درک ظهور از دنیا می‌‏روند، دچار سرخوردگی شده و حتی در مقام انتظار نیز دچار ناامیدی خواهد شد و اگر بداند هنگام ظهور- در صورت دارا بودن شرایط ویژه‏‌ای- امکان بازگشت او به زندگی دنیایی و حضور در محضر واپسین [[امام]]{{ع}} وجود دارد، در امیدواری او نقش بسیاری خواهد داشت<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۲۳۹ - ۲۴۴.</ref>.
*همان‌‏گونه که انتظار فرج که عبادتی بس بزرگ است نقش مهمّ و بسزایی در پویایی و تحرک جامعه ایفا می‌‏کند، اعتقاد به رجعت و بازگشت به دنیا در زمان دولت کریمه [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ نیز می‏‌تواند نقش مهم و سازنده‏‌ای در شادابی دینی و امید به حضور در حکومت جهانی [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ داشته باشد؛ چرا که انسان، با دیدن افرادی که تمام عمر خود را در انتظار ظهور [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} سپری کرده‏‌اند و آن‏گاه بدون درک ظهور از دنیا می‌‏روند، دچار سرخوردگی شده و حتی در مقام انتظار نیز دچار ناامیدی خواهد شد و اگر بداند هنگام ظهور- در صورت دارا بودن شرایط ویژه‏‌ای- امکان بازگشت او به زندگی دنیایی و حضور در محضر واپسین [[امام]]{{ع}} وجود دارد، در امیدواری او نقش بسیاری خواهد داشت<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۲۳۹ - ۲۴۴.</ref>.
*افزون بر آن، در روایات آمده است: یک گروه از رجعت‌‏کنندگان، کسانی هستند که دارای [[ایمان]] خالص هستند؛ شخص علاقه‌‏مند به درک محضر واپسین حجت الهی، نهایت تلاش خود را به کار خواهد بست تا به درجات بالای [[ایمان]] رسیده و در شمار رجعت‌‏کنندگان باشد و همچنین در روایات فراوانی مداومت بر دعاها و انجام کارهایی برای بازگشت هنگام حکومت [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ سفارش شده که خود نیز جنبه عبادی داشته و در تکامل روح انسان بسیار مؤثر است<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۲۳۹ - ۲۴۴.</ref>.
*افزون بر آن، در روایات آمده است: یک گروه از رجعت‌‏کنندگان، کسانی هستند که دارای [[ایمان]] خالص هستند؛ شخص علاقه‌‏مند به درک محضر واپسین حجت الهی، نهایت تلاش خود را به کار خواهد بست تا به درجات بالای [[ایمان]] رسیده و در شمار رجعت‌‏کنندگان باشد و همچنین در روایات فراوانی مداومت بر دعاها و انجام کارهایی برای بازگشت هنگام حکومت [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ سفارش شده که خود نیز جنبه عبادی داشته و در تکامل روح انسان بسیار مؤثر است<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۲۳۹ - ۲۴۴.</ref>.
==رجعت در معارف و عقاید ۵==
راغب می‌گوید: الرُّجُوع یعنی بازگشت به هر آنچه که آغاز و شروع از آنجا بوده، پس [[رجوع]] –همان بازگشتن است. رَجْعَة: هم در [[طلاق]] بکار می‌رود و هم در بازگشت به [[دنیا]] پس از [[مرگ]]. می‌گویند: {{عربی|فلان یُؤْمِن بِالرَّجْعَة}}.<ref>«او به رجعت باور دارد» الرُّجُوعُ: العود إلي ما كان منه البدء، فَالرُّجُوعُ: العود، الرَّجْعَةُ و الرِّجْعَةُ، و في العود إلي الدّنيا بعد الممات، و يقال: فلا يؤمن بِالرَّجْعَة؛ مفردات، ص ۳۴۳. طریحی می‌گوید: {{عربی|الرجعة بالفتح هي المرة في الرجوع بعد الموت بعد ظهور المهدي{{ع}}، و هي من ضروريات مذهب الإمامية... و فلا يؤمن بالرجعة: أي بالرجوع إلي الدنيا بعد الموت}}.</ref>
[[رجعت]] در اصطلاح یعنی بازگشت گروهی از [[مردگان]] به این [[جهان]] در [[زمان ظهور امام مهدی]]{{ع}}. در اینجا مناسب است گفتار برخی از [[علما]] و [[دانشمندان شیعه]] را یادآور شویم. در بیان [[علما]] دو مطلب روشن می‌شود: تعریف [[رجعت]] از نظر [[شیعه]]، [[اعتقاد]] به آن به عنوان یکی از آموزه‌های [[تشیع]]. [[شیخ صدوق]] می‌گوید: [[اعتقاد]] ما درباره [[رجعت]] صحیح است. به [[دلیل]] [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ}}<ref>«آیا در (کار) کسانی ننگریسته‌ای که از بیم مرگ از سرزمین خود بیرون رفتند و آنان هزاران کس بودند و خداوند به آنان فرمود: بمیرید سپس آنان را زنده کرد؛ بی‌گمان خداوند دارای بخشش بر مردم است اما بیشتر مردم سپاس نمی‌گزارند» سوره بقره، آیه ۲۴۳.</ref>؛ و داستان [[عزیز]] {{متن قرآن|أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا}}<ref>«یا همچون (داستان) آن کس که بر (خرابه‌های) شهری (با خانه‌هایی) فرو ریخته  گذشت. گفت: چگونه خداوند (مردم) این (شهر) را پس از مرگ آن (ها) زنده می‌گرداند؟ و خداوند همو را صد سال میراند و سپس (دوباره به جهان) باز آورد؛ فرمود:» سوره بقره، آیه ۲۵۹.</ref> و مانند آن،<ref>بقره / ۵۶.</ref> و [[پیغمبر]]{{صل}} فرمود آنچه در این [[امت]] است مطابق النعل بالعمل مثل همانهاست که در [[امت‌های پیشین]] روی داده است.<ref>الاعتقادات، ص ۶۰.</ref>
[[شیخ مفید]]: در [[کتاب ]]«[[ارشاد]]» در بخش علامات [[ظهور]] [[قائم آل محمد]] می‌نویسد: و از جمله [[مردگان]] از قبرهای خود بیرون آمده به [[دنیا]] برمی‌گردند.<ref>الارشاد، ج ۲، ص ۳۶۹.</ref> و نیز در ضمن مسائلی که از «ساری» از وی پرسیده‌اند، راجع به [[رجعت]] نوشت: و این که [[امام]] فرموده هر کس [[ایمان]] به [[رجعت]] ما نداشته باشد از ما نیست، مقصود رجعتی است که ایما به آن اختصاص به [[آل محمد]]{{صل}} دارد به این معنی که [[خداوند]] مردمی از [[امت]] [[پیغمبر]]{{صل}} را بعد از مردن و پیش از [[روز قیامت]] زنده می‌گرداند و این [[عقیده]] [[خاندان]] [[پیغمبر]] و از [[معتقدات]] [[شیعیان]] آنهاست و [[قرآن مجید]] [[گواه]] بر آنست.<ref>المسائل، السرویه، ص ۳۰.</ref>
[[سید مرتضی]] می‌گوید: [[عقیده]] [[شیعه امامیه]] درباره [[رجعت]] آنست که [[خداوند تعالی]] در موقع [[ظهور امام زمان]] [[مهدی]]{{ع}} مردمی از [[شیعیان]] آن [[حضرت]] را که قبلا مرده بودند، به [[دنیا]] برمی‌گرداند تا به [[ثواب]] [[یاری]] او و [[مشاهده]] [[دولت]] آن [[حضرت]] فائز گردند. همچنین مردمی از [[دشمنان]] آن [[حضرت]] را نیز زنده می‌گرداند، تا از آنها [[انتقام]] گیرد. و آنها نیز از [[مشاهده]] [[ظهور]] [[حق]] و بالا گرفتن [[دین]] [[پیروان]] [[حق]]، زجر بکشند.<ref>الرسائل الشریف مرتضی، ج ۱، ص ۱۲۵.</ref>
[[علامه مجلسی]]؛ پس از آنکه [[روایات]] بحث [[رجعت]] را بیان می‌کند، در ادامه و در بخش «تذییل» به اظهار نظر پرداخته و کلمات برخی از بزرگان را ذکر می‌کند، که به آن اشاره می‌کنیم: تزییل؛ ای [[برادر]]! [[گمان]] نمی‌کنم که بعد از [[نقل]] آن همه [[آیات]] و روایاتی که درباره [[اثبات]] [[رجعت]] برای تو [[نقل]] کردم، هنوز در [[عقیده به رجعت]] [[شک]] داشته باشی. باید بدانی که [[رجعت]] مسأله‌ایست که [[شیعیان]] در تمام اعصار بالاتفاق [[معتقد]] به آن بوده‌اند، و میان آنها همچون [[آفتاب]] نیم روز مشهور و معلوم بوده است، چنان که آن را به [[شعر]] درآورده و در تمام شهرهای خود در [[مقام]] [[مناظره]] با مخالفین ([[اهل تسنن]]) بدان استناد می‌جستند، و مخالفین هم آنها را بدین [[عقیده]] [[سرزنش]] می‌نمودند، و در کتاب‌های مربوطه [[ثبت]] کرده‌اند... ولی کسی که [[ایمان]] به [[ائمه اطهار]] دارد چگونه در مطلبی که قریب دویست [[روایت]] به‌طور [[تواتر]] از [[چهل]] و چند نفر از [[محدثین]] بزرگ و [[موثق]] و علمای اعلام در بیش از پنجاه کتاب آنها [[نقل]] شده است، [[تردید]] می‌کنید؟ علمای بزرگی مانند [[ثقة الاسلام کلینی]]، [[شیخ صدوق]]، [[شیخ طوسی]]، [[سید مرتضی]]، [[نجاشی]]، کشی، عیاشی، [[علی بن ابراهیم قمی]]، [[سلیم بن قیس هلالی]]، [[شیخ مفید]].<ref>بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۲۲.</ref>
[[علامه طباطبایی]] می‌گوید: [[روایات ائمه اهل بیت]]{{عم}} نسبت به اصل [[رجعت]] [[متواتر]] است، به حدی که مخالفین مسأله [[رجعت]]، از همان [[صدر]] اول این مسأله را از مسلمات و مختصات [[شیعه]] دانسته‌اند، و [[تواتر]] با مناقشه و خدشه در تک تک [[احادیث]] باطل نمی‌شود، علاوه بر این که تعدادی از [[آیات قرآنی]] و [[روایات]] که در باب [[رجعت]] وارد شده دلالتش تام و قابل [[اعتماد]] است، مانند [[آیه]] {{متن قرآن|وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِمَّنْ يُكَذِّبُ بِآيَاتِنَا}}<ref>«و (یاد کن) روزی (را) که از هر امتی دسته‌ای از آنان را که نشانه‌های ما را دروغ می‌شمردند گرد می‌آوریم و آنگاه آنان را به هم می‌پیوندند» سوره نمل، آیه ۸۳.</ref>. و روایاتی که [[رجعت]] را [[اثبات]] می‌کند و هر چند آحاد آن با یکدیگر [[اختلاف]] دارند، الا اینکه با همه کثرتش (که در سابق گفتیم متجاوز از پانصد [[حدیث]] است) در یک جهت [[اتحاد]] دارند، و آن یک جهت این است که [[سیر]] [[نظام]] [[دنیوی]] متوجه به سوی روزی است که در آن روز [[آیات]] [[خدا]] به تمام معنای [[ظهور]] ظاهر می‌شود، روزی که در آن روز دیگر [[خدای سبحان]] [[نافرمانی]] نمی‌شود، بلکه به [[خلوص]] [[عبادت]] می‌شود، عبادتی که مشوب و آمیخته با [[هوای نفس]] نیست، عبادتی که [[شیطان]] و اغوایش هیچ سهمی در آن ندارد، روزی که بعضی از اموات که در خوبی و یا [[بدی]] برجسته بودند، یا [[ولیّ خدا]] بودند، و یا [[دشمن خدا]]، دوباره برمی‌گردند تا میان [[حق و باطل]] [[حکم]] شود.<ref>المیزان، ج ۲، ص ۱۰۶، ذیل آیه ۲۱۰ از سوره بقره.</ref>
یک [[اصلاح]]: برخی معنای [[رجعت]] را بازگشت [[دولت]] [[عدل الهی]] [[الهی]] و [[ظهور امام زمان]]{{ع}} گفته‌اند.
مرحوم [[شیخ طبرسی]] می‌گوید: با این همه گروهی از [[امامیه]]، [[آیات]] و [[اخبار]] [[رجعت]] را [[تأویل]] برده‌اند و به این که مراد، بازگشت [[دولت]] و [[امر و نهی]] است نه بازگشت اشخاص و زنده شدن [[مردگان]]. اینان [[اخبار]] [[رجعت]] را [[تأویل]] برده‌اند به [[گمان]] این که [[رجعت]] با [[تکلیف]] منافات دارد. اما این مطلب صحیح نیست؛ زیرا [[رجعت]] از کسی [[سلب]] [[اختیار]] نمی‌کند و چنین نیست که افراد را به انجام [[واجبات]] و ترک [[محرمات]] مجبور سازد.<ref>مجمع البیان، ج ۷، ص ۳۶۷، ذیل آیه ۸۳ سوره نمل.</ref>
در ادامه [[کلام]] ایشان باید افزود ۱- رجعتی که در امت‌های گذشته تحقّق یافته و در [[روایات]] به آن اشاره شده و [[رجعت]] در [[امت اسلامی]] به آن [[تشبیه]] شده، [[رجعت]] [[مردگان]] با بدن‌های مادی [[دنیایی]] است. ۲-[[حکمت]] و آثاری که [[روایات]] برای [[رجعت]] ذکر شده مانند بازگشت [[مؤمنان]] برای [[لذت]] بردن از [[دولت حق]] و بازگشت [[کفار]] برای [[انتقام]] گرفتن از آنان، با این معنا [[سازگاری]] ندارد.۳- این معنا مورد [[انکار]] [[عامه]] ([[اهل سنت]]) نیز که [[مخالف]] سرسخت [[رجعت]] هستند نمی‌باشد، زیرا آنان نیز [[ظهور مهدی]] [[آل پیامبر]] را به عنوان [[مصلح]] قبول دارند هر چند می‌گویند در [[آخرالزمان]] به [[دنیا]] می‌آید.
===مترادفات [[رجعت]]===
در متون [[مقدس]] [[اسلامی]] به کلماتی برمی‌خوریم که برای [[رجعت]] و بازگشت به [[دنیا]] استعمال شده است که اشاره به برخی از آنها مناسب است. الکرة؛ کره از ماده کرّ می‌باشد و در کتب لغت به این معانی آمده است: {{عربی|الکرّ: الرجوع، الکرّة؛ المرّة، الکَرَّةُ: البَعْث و تَجْدیدُ الخَلْق بعد الفَناء}}.<ref> «کرّ به معنای رجوع است و کرّه یعنی یک بار (رجوع)، کرّه یعنی برانگیختن و تجدید خلق بعد از فنای آن» لسان العرب، ج ۵، ص ۱۳۵.</ref> الکرة: الرجعة، و هی المرة و الجمع کرات مثل مرة و مرات؛ کرّه به معنای [[رجعت]] است و آن یک بار [[رجعت]] است.<ref>مجمع البحرین، ج ۳، ص ۴۷۲.</ref>
در [[قرآن]] و [[روایات]] نیز لفظ کرّه در معنای بازگشت بکار رفته است. برای نمونه {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَمَا تَبَرَّءُوا مِنَّا}}<ref>«و پیروان (آنان) می‌گویند: کاش برگشتی (به دنیا) می‌داشتیم تا از آنها دوری می‌جستیم چنان که آنان از ما دوری جستند؛ بدین گونه خداوند کردارهایشان را (چون) دریغ‌هایی به آنان می‌نمایاند در حالی که آنان از آتش بیرون آمدنی نیستند» سوره بقره، آیه ۱۶۷.</ref> {{متن قرآن|فَلَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«پس کاش ما را بازگشتی بود تا از مؤمنان باشیم» سوره شعراء، آیه ۱۰۲.</ref> {{متن قرآن|أَوْ تَقُولَ حِينَ تَرَى الْعَذَابَ لَوْ أَنَّ لِي كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«یا هنگامی که عذاب را بنگرد بگوید کاش مرا بازگشتی بود تا از نیکوکاران می‌شدم!» سوره زمر، آیه ۵۸.</ref> از [[امام باقر]]{{ع}} [[نقل]] شده است: {{متن حدیث| أَيَّامُ اَللَّهِ ثَلاَثَةٌ يَوْمٌ يَقُومُ اَلْقَائِمُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ يَوْمُ اَلْكَرَّةِ وَ يَوْمُ اَلْقِيَامَةِ}}؛<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۵۰.</ref> و در [[زیارت جامعه کبیره]] آمده است: يكر في رجعتكم؛ بازمی‌گردد در [[رجعت]] شما.
العبث؛ که به معنای [[برانگیختن]] و زنده کردن آمده است مانند {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ * ثُمَّ بَعَثْنَاكُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که گفتید: ای موسی! ما تا خداوند را آشکارا نبینیم، به تو ایمان نمی‌آوریم و در حالی که خود می‌نگریستید  آذرخش شما را فرا گرفت * باز، از پس مرگتان شما را برانگیختیم، باشد که سپاس بگزارید» سوره بقره، آیه ۵۵-۵۶.</ref> الایاب؛ راغب می‌گوید: أوب؛ به معنای نوعی بازگشتن است، این بازگشت یعنی –أوب- فقط درباره موجودی است که با [[اراده]] است، امّا [[رجوع]]، درباره موجود با [[اراده]] و بی‌اراده هر دو اطلاق می‌شود. [[خدا]] می‌فرماید {{متن قرآن|إِنَّ إِلَيْنَا إِيَابَهُمْ}}<ref>«بی‌گمان بازگشتشان به جانب ماست» سوره غاشیه، آیه ۲۵.</ref> و نیز می‌فرماید {{متن قرآن|وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ}}<ref>سوره آل عمران، آیه ۱۴.</ref> یعنی [[توبه]] و بازگشتن [[نیکو]] به پیشگاه [[خدای تعالی]] است.<ref>راغب، المفردات، ج ۱، ص ۹۷.</ref> طریحی می‌گوید: قوله تعالی {{متن قرآن|إِنَّ إِلَيْنَا إِيَابَهُمْ}}<ref>«بی‌گمان بازگشتشان به جانب ماست» سوره غاشیه، آیه ۲۵.</ref> {{عربی|و المعنی: إلینا مرجعهم و مصیرهم بعد الموت، قوله: إنی بإیابکم من المؤمنین یرید بذلک الإقرار بالرجعة فی دولة القائم}}.<ref>مجمع البحرین، ج ۲، ص ۹.</ref> {{متن حدیث|اَلْحَشْرُ اِخْراجُ الجَمَاعَهِ عَن مَقَرِّهِمْ وَ اِزْعاجِهِمْ عَنْهُ اِلَى الْحَرْبِ وَ نَحْوِها}}.<ref>«حَشْر برانگیختن و بیرون آوردن گروه و جماعت از جایگاهشان و روانه کردن آنها از آنجا به سوی جنگ و یا نظیر آن امور و کارها» المفردات، ج ۱، ص ۲۳۷.</ref> طریحی می‌گوید: ([[حشر]]) قوله تعالی {{متن قرآن|وَحَشَرْنَاهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنْهُمْ أَحَدًا}}<ref>«و روزی (را یاد کن) که کوه‌ها را به جنبش آوریم و زمین را آشکار  بینی و مردم  را گرد آوریم و هیچ یک از ایشان را وا نمی‌نهیم» سوره کهف، آیه ۴۷.</ref> أی جمعناهم؛ حشرناهم در [[آیه شریفه]] به معنای جمع می‌کنیم است.<ref>مجمع البحرین، ج ۳، ص ۲۶۸.</ref> [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِمَّنْ يُكَذِّبُ}}<ref>«و (یاد کن) روزی (را) که از هر امتی دسته‌ای از آنان را که نشانه‌های ما را دروغ می‌شمردند گرد می‌آوریم و آنگاه آنان را به هم می‌پیوندند» سوره نمل، آیه ۸۳.</ref> با توجه به [[روایات]] به [[رجعت]] در [[زمان ظهور]] [[تفسیر]] و معنا شده است. در [[روایت]] آمده {{متن حدیث|عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يُنْكِرُ أَهْلُ اَلْعِرَاقِ اَلرَّجْعَةَ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ أَ مَا يَقْرَءُونَ اَلْقُرْآنَ}} {{متن قرآن|وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا}}<ref>«و (یاد کن) روزی (را) که از هر امتی دسته‌ای از آنان را که نشانه‌های ما را دروغ می‌شمردند گرد می‌آوریم و آنگاه آنان را به هم می‌پیوندند» سوره نمل، آیه ۸۳.</ref>؛ [[ابوبصیر]] گفت [[حضرت صادق]]{{ع}} به من فرمود: آیا [[مردم]] [[عراق]] [[رجعت]] را [[انکار]] می‌کنند؟ عرض کردم: آری. فرمود: آیا این [[آیه]] را در [[قرآن]] نخوانده‌اند: {{متن قرآن|وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا}}<ref>«و (یاد کن) روزی (را) که از هر امتی دسته‌ای از آنان را که نشانه‌های ما را دروغ می‌شمردند گرد می‌آوریم و آنگاه آنان را به هم می‌پیوندند» سوره نمل، آیه ۸۳.</ref>.<ref>بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۴۰، ح ۶.</ref>
===[[هدف رجعت]]===
از جمله مباحثی که در موضوع [[رجعت]] باید مورد [[گفتگو]] قرار گیرد این است که چه هدفی برای وقوع [[رجعت]] می‌توان در نظر گرفت؟ و به عبارت دیگر، برفرض که ما امکان تحقق [[رجعت]] را بپذیریم، چرا [[خداوند]] برخی از انسان‌هایی را که دوران زندگیشان سپری شده و از [[دنیا]] رفته‌اند، بخواهند دوباره زنده کند؟ به عنوان مقدمه باید گفت وقتی ما دانستیم که [[خداوند حکیم]] است و هر آنچه انجام می‌دهد براساس [[حکمت]] و [[مصلحت]] است، و از طریق [[آیات]] و [[روایات]] پذیرفتیم که [[رجعت]] در [[زمان ظهور]] رخ می‌دهد، می‌فهمیم که در وقوع آن، آثار و حکمت‌هایی نهفته است هر چند ما آنها را [[درک]] نکنیم.
در مصباح الزائر در [[زیارت]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} در [[سرداب]] مطهّر آمده است: {{متن حدیث|وَفِّقْنِي يَا رَبِّ لِلْقِيَامِ بِ. طَاعَتِهِ وَ. الْمَثْوَى فِي خِدْمَتِهِ وَ الْمَكْثِ فِي دَوْلَتِهِ و اجتناب معصيته فإن توقيتني اللهم قبل ذلك فاجعلني يا رب فيمن يكر في رجعته و يملك في دولته و يتمكن في أيامه و يستظل تحت أعلامه و يحشر في زمرته و تقر عينه برؤيته}}.<ref>بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۹۵، ح ۱۰۸. پروردگارا: مرا برای فرمانبرداری امام زمان و خدمتگزاری حضرتش و زندگی در دولت آن سرور و دوری از نافرمانیش، موفق بدار. خداوندا اگر من پیش از آن زمان، مردم؛ مرا! در آن جماعتی قرار بده که در رجعت وی برمی‌گردند و در دولت و روزگار او به ملک و تمکن می‌رسند و در سایه پرچم‌های او به سر می‌برند. و در زمره او برانگیخته می‌گردند، و چشمش به جمال وی روشن می‌شود.</ref> و در [[زیارت]] دیگر آمده است: {{متن حدیث|وَ إِنْ أَدْرَكَنِيَ اَلْمَوْتُ قَبْلَ ظُهُورِكَ فَإِنِّي أَتَوَسَّلُ بِكَ إِلَى اَللَّهِ سُبْحَانَهُ أَنْ يُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ يَجْعَلَ لِي كَرَّةً فِي ظُهُورِكَ وَ رَجْعَةً فِي أَيَّامِكَ لِأَبْلُغَ مِنْ طَاعَتِكَ مُرَادِي وَ أَشْفِيَ مِنْ أَعْدَائِكَ فُؤَادِي}}.<ref>بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۹۵، ح ۱۰۹. (ای قائم آل محمد!) اگر پیش از ظهور حضرتت مرگ گریبان مرا گرفت، متوسل به وجود اقدست می‌شوم که خداوند بر محمد و آل محمد درود بفرستد و هنگام ظهور و ایام دولت شما رجعت و بازگشتی برای من به دنیا قرار دهد، تا با فرمانبرداری (کامل) شما به مرادم برسم و دلم از کشتن دشمنانت شفا یابد.</ref>
در [[دعای عهد]] می‌خوانیم: {{متن حدیث|اللّهُمّ اجْعَلْنِی مِنْ اَنْصَارِهِ وَ اَعْوَانِهِ وَ الذّابّینَ عَنْهُ وَ الْمُسَارِعِینَ اِلَیْهِ فِی قَضَاءِ حَوَائِجِهِ [وَ الْمُمْتَثِلِینَ لِاَوَامِرِهِ] وَ الْمُحَامِینَ عَنْهُ وَ السّابِقِینَ اِلَی اِرَادَتِهِ وَ الْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْهِ اللّهُمّ اِنْ حَالَ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الّذِی جَعَلْتَهُ عَلَی عِبَادِکَ حَتْما مَقْضِیّا فَاَخْرِجْنِی مِنْ قَبْرِی مُؤْتَزِرا کَفَنِی شَاهِرا سَیْفِی مُجَرّدا قَنَاتِی مُلَبّیا دَعْوَةَ الدّاعِی فِی الْحَاضِرِ وَ الْبَادِی}}.<ref>مفاتیح الجنان. خداوندا! مرا از یاوران و مدافعین او و آنها که سعی در انجام مقاصد او دارند و از پشتیبان‌های وی و کسانی که در ارادت به حضرتش سبقت گرفته‌اند و آنان که در رکابش شهید می‌شوند، قرار بده! پروردگارا! اگر مرگ را که برای بندگانت یک امر حتمی قرار داده‌ای میان من و آن حضرت جدائی انداخت، مرا از قبرم بیرون آور تا در حالی که کفنم را پوشیده و شمشیرم را از غلاف درآورده و نیزه‌ام را به‌دست گرفته‌ام در میان آنها که در شهر حاضرند یا آنان که کوچ می‌کنند، قرار گیرم و دعوت‌کننده آن حضرت را اجابت کنم.</ref>
در [[روایت]] آمده است: {{متن حدیث|عن جابر بن يزيد عن أبي جعفر{{ع}} قال: سئل عن قول [[الله]] عزوجل}} {{متن قرآن|وَلَئِنْ قُتِلْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ}}<ref>«اگر در راه خداوند کشته شوید یا بمیرید (بدانید) که آمرزش و بخشایشی از خداوند، از هر آنچه فراهم آورند بهتر است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۷.</ref> {{متن حدیث|قَالَ: «يَا جَابِرُ، أَ تَدْرِي مَا سَبِيلُ اَللَّهِ»؟ قُلْتُ: لاَ وَ اَللَّهِ إِلاَّ إِذَا سَمِعْتُ مِنْكَ. فَقَالَ: «اَلْقَتْلُ فِي سَبِيلِ اَللَّهِ فِي وَلاَيَةِ عَلِيٍّ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) وَ ذُرِّيَّتِهِ، فَمَنْ قُتِلَ فِي وَلاَيَتِهِ قُتِلَ فِي سَبِيلِ اَللَّهِ، وَ لَيْسَ مِنْ أَحَدٍ يُؤْمِنُ بِهَذِهِ اَلْآيَةِ إِلاَّ وَ لَهُ قَتْلَةٌ وَ مَيْتَةٌ، إِنَّهُ مَنْ قُتِلَ يُنْشَرُ حَتَّى يَمُوتَ، وَ مَنْ يَمُوتُ يُنْشَرُ حَتَّى يُقْتَلَ}}.<ref>بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۴۱، ح ۸. جابر جعفی گفت: از حضرت صادق{{ع}} تفسیر آیه {{متن قرآن|وَلَئِنْ قُتِلْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ}}«اگر در راه خداوند کشته شوید یا بمیرید (بدانید) که آمرزش و بخشایشی از خداوند، از هر آنچه فراهم آورند بهتر است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۷. سؤال شد، فرمود: ای جابر آیا می‌دانی را خدا کدام است؟ عرض کردم: نه به خدا مگر اینکه از شما بشنوم. فرمود: کشته شدن در راه علی و اولاد اوست. هر کس در راه محبت او کشته شود، در راه خدا کشته شده است و هیچ کس نیست که ایمان به این ایه داشته باشد، مگر اینکه کشته شدن و مرگی در پیش دارد، به این معنی که اگر کشته شود دوباره برانگیخته می‌شود تا بمیرد، و اگر مرد، برانگیخته می‌شود تا اینکه کشته شود.</ref>
اما اهداف و آثار [[رجعت]] که از [[ادعیه]] و [[زیارات]] فوق استفاده شده است:
*'''[[ثواب]] [[نصرت امام]]''': [[ثواب]] [[یاری امام]] و حضور در [[تشکیل حکومت]] [[حق]] و [[عدل جهانی]] از جمله مهم‌ترین اهدافی است که برای [[رجعت]] گفته شده است.<ref>مجمع البیان، ج ۷، ص ۳۶۷ و بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۲۲ و ص ۱۲۶ و تفسیر نمونه، ج ۱۵، ص ۵۵۹.</ref>
*'''[[تکامل نفس]]''': یکی دیگر از اهدافی که برای [[رجعت]] ذکر شده است فراهم شدن راه [[تکامل نفس]] برای [[انسانی]] است که قابلیت این [[عروج]] ملکوتی را در خود ایجاد کرده باشد.
گروهی از [[مؤمنان خالص]] که در مسیر [[تکامل معنوی]] با موانعی در [[زندگی]] خود روبرو شده‌اند و [[تکامل]] آنها ناتمام مانده است [[حکمت الهی]] ایجاب می‌کند که [[سیر]] تکاملی خود را از طریق بازگشت [[مجدد]] به این [[جهان]] ادامه دهند.<ref>المیزان، ج ۲، ص ۱۰۶، ذیل آیه ۲۱۰ از سوره بقره. و تفسیر نمونه، ج ۱۵، ص ۵۵۹.</ref> به بیان دیگر، [[رجعت]] لطفی از جانب [[خداوند]] در [[حق]] [[انسان‌های پاک]] و موحدّی است که هدفشان در [[زندگی]] [[عمل به دستورات]] [[الهی]] و حرکت در مسیر [[قرب به خدا]] بود. اینان در راه رسیدن به این مقصد [[نورانی]] همه تلاش و کوشش خود را بکار بستند. اما برخی انسان‌های [[ناپاک]] و [[فاسد]] در مسیر حرکت اینان [[مانع]] ایجاد کردند و نگذاشتند اینان در مدت [[عمر]] طبیعی خود، تلاششان را به سرانجام برسانند و به هدفی که می‌توانستند برسد نایل شوند. وقتی الف) از لحاظ [[قوانین]] [[حاکم]] بر [[دنیا]]، [[زنده شدن دوباره]] [[انسان]] [[ممنوع]] نباشد، ب) و امکان داشته باشد [[قدرت الهی]] بر [[حیات]] دوباره [[انسان]] تعلق بگیرد، ج) و [[باور]] داشته باشیم [[خداوند]] فیّاض است و [[فیض]] از او جدا نیست و هر جا امکان تحقق [[فیض]] باشد حتما [[خداوند]] فیضش را [[عنایت]] می‌کند، د) و [[انسان]] نیز قابلیت أخذ [[فیض]] را در خود ایجاد کرده باشد، بنابراین می‌توان نتیجه گرفت [[رجعت]] لطفی از طرف [[خداوند]] برای [[انسان]] برای کسب [[کمالات]] بیشتر بوده و اتفاق خواهد افتاد.
*'''[[انتقام]] از ظالمن و تشفّی [[دل]] [[مظلومان]]''': یکی از آثاری که برای [[رجعت]] گفته شده است بازگشت افراد [[ظالم]] و فاسدی است که در [[کفر]] و [[شرک]] و [[تباهی]] به نهایت رسیده بودند. [[خداوند]] در [[زمان ظهور]] اینان را دوباره زنده می‌کند تا از آنان [[انتقام]] گرفته شود و [[دل]] [[انسان‌ها]] [[مظلوم]] و بی‌گناه نیز تشفّی یابد.
[[انسان]] به گونه‌ای [[آفریده]] شده است که در عین آنکه نسبت به همنوع [[مهربان]] بوده و از [[ناراحتی]] او متأثّر می‌گرند و گویا [[جامعه انسانی]] را به منزله یک پیکر می‌دانند، اما نسبت به افراد [[ظالم]] و [[کیفر]] آنان بی‌تفاوت نیستند، و از این که عده‌ای بخواهند [[حقوق]] دیگران ضایع کرده و باعث از بین رفتن [[آرامش]] و [[آسایش]] آنان شوند، ناراحت می‌شوند. برای [[انسان]] قابل [[پذیرش]] نیست که کسی در [[حق دیگران]] انواع [[ظلم]] و [[تباهی]] را روا دارد و [[جامعه]] را به نابودی سوق دهد و بعد بدون هیچ مکافاتی و یا حتی در کمال [[خوشی]] زندگیش تمام شود و از [[دنیا]] برود و فقط گفته شود در [[آخرت]] [[کیفر]] می‌بیند. این گونه بر خورد [[قلب]] [[انسان]] مظلومی که جریحه دار شده التیام نمی‌بخشد و او را آرام نمی‌کند. خواست و آرزوی بی‌گناهان و [[مظلومان]] این است که [[خداوند]] [[عادل]]، در این [[دنیا]] نیز گوشه‌ای از عدالتش را نمایان سازد و در حدّ این [[دنیا]] عقوبتی برای [[ظالمان]] در نظر بگیرد تا همه بدانند هیچ کس از [[کیفر]] [[اعمال]] ناپسندش، حتی در [[دنیا]] نیز در [[امان]] نیست.
و آیا [[کیفری]] [[دنیایی]] از این سنگین‌تر هست که [[خدا]] در زمان [[حاکمیت عدل]] خویش به دست مردی از اولیائش، ظلمانی را که تلاششان بر نابودی [[انسان‌ها]] و از بین مردن [[حق]] و [[انسانیت]] و [[دین‌داری]] بود دوباره زنده کند تا هم با چشم خود [[پیروزی حق بر باطل]] و [[حقارت]] خود را ببینند و از درون [[آتش]] بگیرند و هم به آنچه که از آن فرار می‌کردند (مکافات [[دنیا]] و آبروریزی) گرفتار شوند؟ و آیا برای [[مظلومان]] سخنی شیرین‌تر هست که به آنان نوید داده شود که [[خداوند]] داد [[مظلومان]] را از [[ظالمان]] خواهد ستاند و آنان را در همین [[دنیا]] [[کیفر]] خواهد داد، و حتی برخی از [[مظلومان]] را دوباره زنده می‌کند تا به چشم خود [[پیروزی حق]] و [[عقوبت]] [[ظالمان]] را ببینند؟
*'''[[امید]] و تلاش''': [[انسان]] اگر بداند در [[زمان ظهور]] برخی از افراد [[متقی]] و [[پرهیزکار]] که [[عمر]] خود را در [[ایمان به خدا]] و [[عمل به دستورات]] و گذرانده و [[لیاقت]] [[یاری امام مهدی]]{{ع}} را در خود ایجاد کرده‌اند، حتی اگر از [[دنیا]] بروند، باز در [[زمان ظهور]] زنده شده و در رکاب [[امام]] و از [[یاوران]] او خواهند بود و هم به [[ثواب]] [[یاری]] او نایل می‌شوند و هم دوران سبز [[دولت]] [[عدل الهی]] را [[درک]] می‌کنند، این [[باور]] او را برای تلاش به عمل به [[وظایف دینی]] و کسب صفات و [[روحیات]] [[یاوران مهدی]]{{ع}} مصمم می‌کند و می‌داند حرکت او برای تعالی [[معنوی]] علاوه بر این که درجات بلند [[قرب الهی]] و [[عالم آخرت]] را به دنبال دارد، در [[دنیا]] نیز امکان حضور در زمان برقراری [[دولت]] [[عدل الهی]] و [[نصرت]] [[ولیّ خدا]] را نتیجه می‌دهد. و روشن است که دیگر برای چنین فردی، [[یأس]] و [[سرخوردگی]] و کوتاهی در انجام [[وظایف دینی]] و [[زمینه‌سازی ظهور]] معنا ندارد<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، جلد ۲ ص ۲۸۳-۲۹۱.</ref>.

نسخهٔ ‏۲۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۵۳

از موضوعات اعتقادی شیعه، عقیده به رجعت است، به معنای بازگشت به دنیا پس از مرگ و قبل از قیامت. رجعت تاریخی به معنای عدول از ارزش‌های مکتبی نیز وجود دارد که اشاره خواهد شد. رجعت به معنای حیات دوباره، مخصوص بعضی از افراد است نه امری همگانی. کسانی همچون پیامبر، امامان و بعضی از شیعیان ائمه، پس از ظهور امام زمان(ع) زنده می‌شوند و به صحنۀ دنیا برمی‌گردند. اصل آن از اعتقادات مورد اتّفاق و محکم شیعه است، هرچند در جزئیات و کیفیّت و زمان آن اختلاف نظر است. برخی در اثبات آن به آیاتی از قرآن استدلال کرده‌اند که شاهدی بر زنده شدن دوبارۀ انسان در همین دنیا و پیش از برپایی قیامت است، مثل آیات ﴿﴿وَحَرَامٌ عَلَى قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا أَنَّهُمْ لا يَرْجِعُونَ*حَتَّى إِذَا فُتِحَتْ يَأْجُوجُ وَمَأْجُوجُ وَهُم مِّن كُلِّ حَدَبٍ يَنسِلُونَ*وَاقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَإِذَا هِيَ شَاخِصَةٌ أَبْصَارُ الَّذِينَ كَفَرُوا يَا وَيْلَنَا قَدْ كُنَّا فِي غَفْلَةٍ مِّنْ هَذَا بَلْ كُنَّا ظَالِمِينَ[۱]، ﴿﴿أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ[۲] ، ﴿﴿الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ[۳] و ﴿﴿وَاذْكُرْ عَبْدَنَا أَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ*ارْكُضْ بِرِجْلِكَ هَذَا مُغْتَسَلٌ بَارِدٌ وَشَرَابٌ*وَوَهَبْنَا لَهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُم مَّعَهُمْ رَحْمَةً مِّنَّا وَذِكْرَى لِأُولِي الأَلْبَابِ[۴] براساس این عقیده، گاهی به شیعه، "رجعیّه" هم گفته شده است. شیخ مفید می‌گوید: خداوند، کسانی را از مردگان به همین صورت دنیایی‌شان به دنیا برمی‌گرداند، بعضی را عزت می‌بخشد، برخی را خوار می‌کند، اهل حق از اهل باطل و مظلومین از ظالمین انتقام می‌گیرند و این هنگام قیام مهدی آل محمّد است. اهل رجعت، یا در ایمان و عمل صالح، رتبه‌ای بسیار بالا دارند که خداوند دولت حق را به آنان نشان می‌دهد، یا در فساد و گمراهی و ظلم به اولیای خدا و انجام گناهان به حدّ بالا رسیده‌اند که خدا از آنان انتقام می‌گیرد. هردو گروه پس از آن می‌میرند تا در رستاخیز عمومی دوباره برای ثواب و عقاب زنده شوند. قرآن و روایات بسیار بر این موضوع دلالت می‌کند و امامیه بر این عقیده اتفاق نظر دارند.[۵] دشمنان شیعه، عقیده به رجعت را حمل بر "تناسخ" کرده‌اند که چنین نیست. بعضی از بزرگان دربارۀ رجعت، آراء عرفانی خاصّی دارند. تألیفات مستقلی نیز دربارۀ این موضوع اعتقادی شیعه نگاشته شده است(...). امام صادق(ع) فرمود: لیس منّا من لم یؤمن برجعتنا...[۶] کسی که ایمان به رجعت ما نداشته باشد از ما نیست. در دعاها و زیارت‌های متعددی نیز بحث رجعت مطرح است. در زیارت جامعه تعبیر «مؤمن بإیابکم مصدّق برجعتکم» آمده است و درخواست رجعت و بازگشت به دنیا در دولت امام زمان(ع) در زیارتهای فراوانی آمده است، همچون أحیانی فی رجعتکم[۷] از این رجعت در روایات با عنوان "یوم الکرّه" هم یاد شده و فرموده‌اند: أیّام اللّه ثلاثة: یوم الظّهور و یوم الکرّة و یوم القیامة[۸] رجعت، معنای دیگری هم دارد، یعنی واپس‌گرایی، ارتجاع، بازگشت به ایّام و فرهنگ جاهلیّت که پس از پیامبر اتفاق افتاد و نوعی ارتداد به شمار می‌رود (در مدخل ارتداد سیاسی از این نوع رجعت بحث شده است، مراجعه کنید.) احیای دوبارۀ اشرافیت جاهلی و روی آوردن مسلمانان به دنیادوستی و تجمّل‌پرستی و قومیّت‌گرایی و به تعبیر قرآن، "تولّی (پشت‌کردن) و انقلاب علی عقب" از اینگونه رجعت است و عامل پیدایش آن در یک امت، گاهی عوامل ساخته نشده و غیر مهذّب است، گاهی عناصر نفوذی و منافق، گاهی هم به خاطر ریشه‌دار بودن عقیده و عادات قدیم است. قرآن از تلاش کفّار و اهل کتاب برای بازگرداندن مؤمنین به کفر و دست کشیدن از دین و روی آوردن به نیاکان جاهل و مشرک سخن می‌گوید. متأسفانه پس از رحلت پیامبر، مرام اصیل اسلامی به سبب کنار گذاشتن اهل بیت پیامبر از سوی رجعت‌طلبان، درهم ریخت و اشرافیت جاهلی حیات دوباره یافت و دین به صورت دستاویزی برای حکومت‌ها درآمد و خلافت به سلطنت تبدیل شد و آن روحیۀ سلحشوری و قهرمانی در دفاع از اسلام و قرآن، به دنیاخواهی، زراندوزی، صرّافی، قدرت‌طلبی، شهوت‌رانی و قومیّت عربی تغییر یافت و حقیقت مغلوب گشت و فریب، غالب. و این رجعت سیاه و تلخ، حرکت اسلام را از اهداف اصلی‌اش بازداشت.[۹].




  • واژه رجعت در لغت به معنای "بازگشت" است؛ یعنی برگشتن به جایی که پیش‏تر آن‏جا بوده است[۱۰][۱۱].
  • معنای اصطلاحی رجعت عبارت است از: بازگشت دو گروه از مردگان: مؤمنان محض و کافران محض - به همان صورت‏‌هایی که در گذشته بودند[۱۲]- به دنیا پس از ظهور حضرت مهدی(ع) و پیش از قیامت[۱۳]، تا مؤمنان از برپایی حکومت جهانی عدل شاد گردند و کافران از ذلت و حقارت ستمگران متألم شوند[۱۴][۱۵].
  • البته برخی رجعت را به ظهور حضرت مهدی(ع) و بازگشت دولت آل محمد(ع) تأویل کرده و بازگشت امامان(ع) را با بدن‌‏های ظاهری خود منکر شده‏‌اند[۱۶]. در ردّ این قول جهاتی ذکر شده است:
  1. روایات متواتر به بازگشت جسمانی امامان(ع) و رجعت‏‌کنندگان تصریح کرده است و قابل تأویل نیست.
  2. رجعت‌‏هایی که در امت‌‏های گذشته صورت گرفته و در روایات و آیات به آن‏ها اشاره شده و شیعه آن‏ها را نیز دلیل بر مدعای خود قرار داده است، به صورت بازگشت مردگان با همان جسم‌‏های گذشته ایشان بوده است[۱۷].
  • از روایات معصومان(ع) استفاده می‌‏شود اعتقاد به رجعت در مجموعه اعتقادات شیعه، از مرتبه والایی برخوردار است؛ تا جایی که برخی از این احادیث، منکران رجعت را از دایره تشیع خارج می‌‏داند[۱۸].
  • یکی از این روایات سخن امام صادق(ع) است که فرمود: "از ما نیست کسی که به بازگشت ما باور نداشته باشد"[۱۹]. در روایتی دیگر نیز آن حضرت اعتقاد به رجعت را یکی از شرایط ایمان دانسته، فرموده است: "هرکس به هفت چیز بارورمند باشد، از جمله مؤمنان است یکی ... و ایمان به رجعت"[۲۰][۲۱].
  • از این‌‏رو عده فراوانی از علمای شیعه، اعتقاد به رجعت را از ضروریات مذهب دانسته‌‏اند. عده اندکی نیز که از ضروریات ندانسته‌‏اند، انکار آن را جایز نشمرده‌‏اند[۲۲]. البته افراد بسیار اندکی از شیعیان نیز رجعت را انکار کرده‌‏اند[۲۳][۲۴].
  • البته بر خلاف عقیده شیعه، اهل سنت عقیده به رجعت را خلاف عقاید اسلامی می‌‏دانند و آن را هیچ نمی‌‏پسندند. نویسندگان و شرح حال‏‌نویسان آنان، معتقدان به رجعت را طعن و ردّ کرده و آن را نشانه طرد روایت راوی می‌‏دانند[۲۵].
  • در میان اهل سنت افراد بسیار اندکی هستند که به رجعت شماری از افراد - از جمله اصحاب کهف در عصر ظهور مهدی(ع)- اشاره کرده‏‌اند[۲۶][۲۷].
  • معتقدان به رجعت برای اثبات این اعتقاد خود، از آیات و روایات فراوانی بهره برده و این آیات و روایات را به طور عمده به دو دسته تقسیم کرده‌‏اند:
  • دسته نخست، آیات و روایاتی است که سخن از وقوع رجعت در امت‏‌های گذشته دارد.
  • دسته دوم، آیات و روایاتی که به اعتقاد ایشان دلالت بر وقوع آن در آخر الزمان و هنگام ظهور حضرت مهدی(ع) دارد[۲۸].

آیات‏

  • از آن‏جایی که قرآن، اساسی‏‌ترین منبع برای اثبات حقایق دینی است، در مسأله رجعت نیز نخستین منبع و اصلی‏‌ترین آن‏ها است. این آیات به دو دسته تقسیم شده است: آیات مبنی بر وقوع رجعت میان اقوام و ملل گذشته‏ از جمله آیه‏‌ای که بر زنده شدن هفتاد تن از یاران حضرت موسی(ع) دلالت دارد. خداوند سبحانه و تعالی در این ‏باره فرموده است:﴿﴿وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَن نُّؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنتُمْ تَنظُرُونَ ثُمَّ بَعَثْنَاكُم مِّن بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ[۲۹] این آیه به نظر عموم مفسران شیعه و اهل سنت، در مردن و زنده‏ شدن صراحت دارد[۳۰]. همچنین آیه﴿﴿ وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا وَاللَّهُ مُخْرِجٌ مَّا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ [۳۱] و آیه ﴿﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُواْ مِن دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُواْ ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَشْكُرُونَ [۳۲] بر زنده شدن عده‌‏ای دیگر از مردگان دلالت دارد. بزرگان علمای شیعه، پس از ذکر آیات بالا، به روایات فراوانی از رسول گرامی اسلام(ص) استدلال کرده‏‌اند، با این محتوا که: "هرچه در امت‏‌های گذشته رخ داده است مو به ‏مو در امت من نیز اتفاق خواهد افتاد"[۳۳]. این مجموعه روایات، بیش از آن‏که در جوامع روایی شیعه ذکر شده باشد، در کتاب‏‌های اهل سنت آمده است[۳۴][۳۵].
  1. آیات تأویل شده به رجعت در آخر الزمان: از روایات معصومان(ع) استفاده می‌‏شود برخی از آیات قرآن به رجعت در زمان ظهور حضرت مهدی(ع)‏ تأویل می‏‌شود؛ از جمله این آیه: ﴿﴿وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِن كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِّمَّن يُكَذِّبُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ يُوزَعُونَ[۳۶]. ذیل این آیه روایات فراوانی از امامان معصوم(ع) وارد شده که گویای بازگشت انسان‏‌هایی در عصر ظهور حضرت مهدی(ع)‏ است. و این گونه استدلال شده که در آیه، به برانگیخته شدن عده‌‏ای محدود اشاره شده است؛ در حالی که در قیامت، همه انسان‌‏ها محشور می‌‏شوند. به علاوه، سیاق آیات در مقام بیان رخدادهایی است که در دنیا و پیش از قیامت است و پس از چند آیه، حوادث مربوط به قیامت را بیان کرده است[۳۷][۳۸]..

آثار اعتقاد به رجعت‏

  • همان‌‏گونه که انتظار فرج که عبادتی بس بزرگ است نقش مهمّ و بسزایی در پویایی و تحرک جامعه ایفا می‌‏کند، اعتقاد به رجعت و بازگشت به دنیا در زمان دولت کریمه حضرت مهدی(ع)‏ نیز می‏‌تواند نقش مهم و سازنده‏‌ای در شادابی دینی و امید به حضور در حکومت جهانی حضرت مهدی(ع)‏ داشته باشد؛ چرا که انسان، با دیدن افرادی که تمام عمر خود را در انتظار ظهور حضرت مهدی(ع) سپری کرده‏‌اند و آن‏گاه بدون درک ظهور از دنیا می‌‏روند، دچار سرخوردگی شده و حتی در مقام انتظار نیز دچار ناامیدی خواهد شد و اگر بداند هنگام ظهور- در صورت دارا بودن شرایط ویژه‏‌ای- امکان بازگشت او به زندگی دنیایی و حضور در محضر واپسین امام(ع) وجود دارد، در امیدواری او نقش بسیاری خواهد داشت[۶۱].
  • افزون بر آن، در روایات آمده است: یک گروه از رجعت‌‏کنندگان، کسانی هستند که دارای ایمان خالص هستند؛ شخص علاقه‌‏مند به درک محضر واپسین حجت الهی، نهایت تلاش خود را به کار خواهد بست تا به درجات بالای ایمان رسیده و در شمار رجعت‌‏کنندگان باشد و همچنین در روایات فراوانی مداومت بر دعاها و انجام کارهایی برای بازگشت هنگام حکومت حضرت مهدی(ع)‏ سفارش شده که خود نیز جنبه عبادی داشته و در تکامل روح انسان بسیار مؤثر است[۶۲].

رجعت در معارف و عقاید ۵

راغب می‌گوید: الرُّجُوع یعنی بازگشت به هر آنچه که آغاز و شروع از آنجا بوده، پس رجوع –همان بازگشتن است. رَجْعَة: هم در طلاق بکار می‌رود و هم در بازگشت به دنیا پس از مرگ. می‌گویند: فلان یُؤْمِن بِالرَّجْعَة.[۶۳] رجعت در اصطلاح یعنی بازگشت گروهی از مردگان به این جهان در زمان ظهور امام مهدی(ع). در اینجا مناسب است گفتار برخی از علما و دانشمندان شیعه را یادآور شویم. در بیان علما دو مطلب روشن می‌شود: تعریف رجعت از نظر شیعه، اعتقاد به آن به عنوان یکی از آموزه‌های تشیع. شیخ صدوق می‌گوید: اعتقاد ما درباره رجعت صحیح است. به دلیل آیه شریفه ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ[۶۴]؛ و داستان عزیز ﴿أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا[۶۵] و مانند آن،[۶۶] و پیغمبر(ص) فرمود آنچه در این امت است مطابق النعل بالعمل مثل همانهاست که در امت‌های پیشین روی داده است.[۶۷]

شیخ مفید: در کتاب «ارشاد» در بخش علامات ظهور قائم آل محمد می‌نویسد: و از جمله مردگان از قبرهای خود بیرون آمده به دنیا برمی‌گردند.[۶۸] و نیز در ضمن مسائلی که از «ساری» از وی پرسیده‌اند، راجع به رجعت نوشت: و این که امام فرموده هر کس ایمان به رجعت ما نداشته باشد از ما نیست، مقصود رجعتی است که ایما به آن اختصاص به آل محمد(ص) دارد به این معنی که خداوند مردمی از امت پیغمبر(ص) را بعد از مردن و پیش از روز قیامت زنده می‌گرداند و این عقیده خاندان پیغمبر و از معتقدات شیعیان آنهاست و قرآن مجید گواه بر آنست.[۶۹]

سید مرتضی می‌گوید: عقیده شیعه امامیه درباره رجعت آنست که خداوند تعالی در موقع ظهور امام زمان مهدی(ع) مردمی از شیعیان آن حضرت را که قبلا مرده بودند، به دنیا برمی‌گرداند تا به ثواب یاری او و مشاهده دولت آن حضرت فائز گردند. همچنین مردمی از دشمنان آن حضرت را نیز زنده می‌گرداند، تا از آنها انتقام گیرد. و آنها نیز از مشاهده ظهور حق و بالا گرفتن دین پیروان حق، زجر بکشند.[۷۰]

علامه مجلسی؛ پس از آنکه روایات بحث رجعت را بیان می‌کند، در ادامه و در بخش «تذییل» به اظهار نظر پرداخته و کلمات برخی از بزرگان را ذکر می‌کند، که به آن اشاره می‌کنیم: تزییل؛ ای برادر! گمان نمی‌کنم که بعد از نقل آن همه آیات و روایاتی که درباره اثبات رجعت برای تو نقل کردم، هنوز در عقیده به رجعت شک داشته باشی. باید بدانی که رجعت مسأله‌ایست که شیعیان در تمام اعصار بالاتفاق معتقد به آن بوده‌اند، و میان آنها همچون آفتاب نیم روز مشهور و معلوم بوده است، چنان که آن را به شعر درآورده و در تمام شهرهای خود در مقام مناظره با مخالفین (اهل تسنن) بدان استناد می‌جستند، و مخالفین هم آنها را بدین عقیده سرزنش می‌نمودند، و در کتاب‌های مربوطه ثبت کرده‌اند... ولی کسی که ایمان به ائمه اطهار دارد چگونه در مطلبی که قریب دویست روایت به‌طور تواتر از چهل و چند نفر از محدثین بزرگ و موثق و علمای اعلام در بیش از پنجاه کتاب آنها نقل شده است، تردید می‌کنید؟ علمای بزرگی مانند ثقة الاسلام کلینی، شیخ صدوق، شیخ طوسی، سید مرتضی، نجاشی، کشی، عیاشی، علی بن ابراهیم قمی، سلیم بن قیس هلالی، شیخ مفید.[۷۱]

علامه طباطبایی می‌گوید: روایات ائمه اهل بیت(ع) نسبت به اصل رجعت متواتر است، به حدی که مخالفین مسأله رجعت، از همان صدر اول این مسأله را از مسلمات و مختصات شیعه دانسته‌اند، و تواتر با مناقشه و خدشه در تک تک احادیث باطل نمی‌شود، علاوه بر این که تعدادی از آیات قرآنی و روایات که در باب رجعت وارد شده دلالتش تام و قابل اعتماد است، مانند آیه ﴿وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِمَّنْ يُكَذِّبُ بِآيَاتِنَا[۷۲]. و روایاتی که رجعت را اثبات می‌کند و هر چند آحاد آن با یکدیگر اختلاف دارند، الا اینکه با همه کثرتش (که در سابق گفتیم متجاوز از پانصد حدیث است) در یک جهت اتحاد دارند، و آن یک جهت این است که سیر نظام دنیوی متوجه به سوی روزی است که در آن روز آیات خدا به تمام معنای ظهور ظاهر می‌شود، روزی که در آن روز دیگر خدای سبحان نافرمانی نمی‌شود، بلکه به خلوص عبادت می‌شود، عبادتی که مشوب و آمیخته با هوای نفس نیست، عبادتی که شیطان و اغوایش هیچ سهمی در آن ندارد، روزی که بعضی از اموات که در خوبی و یا بدی برجسته بودند، یا ولیّ خدا بودند، و یا دشمن خدا، دوباره برمی‌گردند تا میان حق و باطل حکم شود.[۷۳]

یک اصلاح: برخی معنای رجعت را بازگشت دولت عدل الهی الهی و ظهور امام زمان(ع) گفته‌اند. مرحوم شیخ طبرسی می‌گوید: با این همه گروهی از امامیه، آیات و اخبار رجعت را تأویل برده‌اند و به این که مراد، بازگشت دولت و امر و نهی است نه بازگشت اشخاص و زنده شدن مردگان. اینان اخبار رجعت را تأویل برده‌اند به گمان این که رجعت با تکلیف منافات دارد. اما این مطلب صحیح نیست؛ زیرا رجعت از کسی سلب اختیار نمی‌کند و چنین نیست که افراد را به انجام واجبات و ترک محرمات مجبور سازد.[۷۴] در ادامه کلام ایشان باید افزود ۱- رجعتی که در امت‌های گذشته تحقّق یافته و در روایات به آن اشاره شده و رجعت در امت اسلامی به آن تشبیه شده، رجعت مردگان با بدن‌های مادی دنیایی است. ۲-حکمت و آثاری که روایات برای رجعت ذکر شده مانند بازگشت مؤمنان برای لذت بردن از دولت حق و بازگشت کفار برای انتقام گرفتن از آنان، با این معنا سازگاری ندارد.۳- این معنا مورد انکار عامه (اهل سنت) نیز که مخالف سرسخت رجعت هستند نمی‌باشد، زیرا آنان نیز ظهور مهدی آل پیامبر را به عنوان مصلح قبول دارند هر چند می‌گویند در آخرالزمان به دنیا می‌آید.

مترادفات رجعت

در متون مقدس اسلامی به کلماتی برمی‌خوریم که برای رجعت و بازگشت به دنیا استعمال شده است که اشاره به برخی از آنها مناسب است. الکرة؛ کره از ماده کرّ می‌باشد و در کتب لغت به این معانی آمده است: الکرّ: الرجوع، الکرّة؛ المرّة، الکَرَّةُ: البَعْث و تَجْدیدُ الخَلْق بعد الفَناء.[۷۵] الکرة: الرجعة، و هی المرة و الجمع کرات مثل مرة و مرات؛ کرّه به معنای رجعت است و آن یک بار رجعت است.[۷۶] در قرآن و روایات نیز لفظ کرّه در معنای بازگشت بکار رفته است. برای نمونه ﴿وَقَالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَمَا تَبَرَّءُوا مِنَّا[۷۷] ﴿فَلَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ[۷۸] ﴿أَوْ تَقُولَ حِينَ تَرَى الْعَذَابَ لَوْ أَنَّ لِي كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ[۷۹] از امام باقر(ع) نقل شده است: « أَيَّامُ اَللَّهِ ثَلاَثَةٌ يَوْمٌ يَقُومُ اَلْقَائِمُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ يَوْمُ اَلْكَرَّةِ وَ يَوْمُ اَلْقِيَامَةِ»؛[۸۰] و در زیارت جامعه کبیره آمده است: يكر في رجعتكم؛ بازمی‌گردد در رجعت شما. العبث؛ که به معنای برانگیختن و زنده کردن آمده است مانند ﴿وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ * ثُمَّ بَعَثْنَاكُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ[۸۱] الایاب؛ راغب می‌گوید: أوب؛ به معنای نوعی بازگشتن است، این بازگشت یعنی –أوب- فقط درباره موجودی است که با اراده است، امّا رجوع، درباره موجود با اراده و بی‌اراده هر دو اطلاق می‌شود. خدا می‌فرماید ﴿إِنَّ إِلَيْنَا إِيَابَهُمْ[۸۲] و نیز می‌فرماید ﴿وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ[۸۳] یعنی توبه و بازگشتن نیکو به پیشگاه خدای تعالی است.[۸۴] طریحی می‌گوید: قوله تعالی ﴿إِنَّ إِلَيْنَا إِيَابَهُمْ[۸۵] و المعنی: إلینا مرجعهم و مصیرهم بعد الموت، قوله: إنی بإیابکم من المؤمنین یرید بذلک الإقرار بالرجعة فی دولة القائم.[۸۶] «اَلْحَشْرُ اِخْراجُ الجَمَاعَهِ عَن مَقَرِّهِمْ وَ اِزْعاجِهِمْ عَنْهُ اِلَى الْحَرْبِ وَ نَحْوِها».[۸۷] طریحی می‌گوید: (حشر) قوله تعالی ﴿وَحَشَرْنَاهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنْهُمْ أَحَدًا[۸۸] أی جمعناهم؛ حشرناهم در آیه شریفه به معنای جمع می‌کنیم است.[۸۹] آیه شریفه ﴿وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِمَّنْ يُكَذِّبُ[۹۰] با توجه به روایات به رجعت در زمان ظهور تفسیر و معنا شده است. در روایت آمده «عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يُنْكِرُ أَهْلُ اَلْعِرَاقِ اَلرَّجْعَةَ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ أَ مَا يَقْرَءُونَ اَلْقُرْآنَ» ﴿وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا[۹۱]؛ ابوبصیر گفت حضرت صادق(ع) به من فرمود: آیا مردم عراق رجعت را انکار می‌کنند؟ عرض کردم: آری. فرمود: آیا این آیه را در قرآن نخوانده‌اند: ﴿وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا[۹۲].[۹۳]

هدف رجعت

از جمله مباحثی که در موضوع رجعت باید مورد گفتگو قرار گیرد این است که چه هدفی برای وقوع رجعت می‌توان در نظر گرفت؟ و به عبارت دیگر، برفرض که ما امکان تحقق رجعت را بپذیریم، چرا خداوند برخی از انسان‌هایی را که دوران زندگیشان سپری شده و از دنیا رفته‌اند، بخواهند دوباره زنده کند؟ به عنوان مقدمه باید گفت وقتی ما دانستیم که خداوند حکیم است و هر آنچه انجام می‌دهد براساس حکمت و مصلحت است، و از طریق آیات و روایات پذیرفتیم که رجعت در زمان ظهور رخ می‌دهد، می‌فهمیم که در وقوع آن، آثار و حکمت‌هایی نهفته است هر چند ما آنها را درک نکنیم. در مصباح الزائر در زیارت حضرت مهدی(ع) در سرداب مطهّر آمده است: «وَفِّقْنِي يَا رَبِّ لِلْقِيَامِ بِ. طَاعَتِهِ وَ. الْمَثْوَى فِي خِدْمَتِهِ وَ الْمَكْثِ فِي دَوْلَتِهِ و اجتناب معصيته فإن توقيتني اللهم قبل ذلك فاجعلني يا رب فيمن يكر في رجعته و يملك في دولته و يتمكن في أيامه و يستظل تحت أعلامه و يحشر في زمرته و تقر عينه برؤيته».[۹۴] و در زیارت دیگر آمده است: «وَ إِنْ أَدْرَكَنِيَ اَلْمَوْتُ قَبْلَ ظُهُورِكَ فَإِنِّي أَتَوَسَّلُ بِكَ إِلَى اَللَّهِ سُبْحَانَهُ أَنْ يُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ يَجْعَلَ لِي كَرَّةً فِي ظُهُورِكَ وَ رَجْعَةً فِي أَيَّامِكَ لِأَبْلُغَ مِنْ طَاعَتِكَ مُرَادِي وَ أَشْفِيَ مِنْ أَعْدَائِكَ فُؤَادِي».[۹۵]

در دعای عهد می‌خوانیم: «اللّهُمّ اجْعَلْنِی مِنْ اَنْصَارِهِ وَ اَعْوَانِهِ وَ الذّابّینَ عَنْهُ وَ الْمُسَارِعِینَ اِلَیْهِ فِی قَضَاءِ حَوَائِجِهِ [وَ الْمُمْتَثِلِینَ لِاَوَامِرِهِ] وَ الْمُحَامِینَ عَنْهُ وَ السّابِقِینَ اِلَی اِرَادَتِهِ وَ الْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْهِ اللّهُمّ اِنْ حَالَ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الّذِی جَعَلْتَهُ عَلَی عِبَادِکَ حَتْما مَقْضِیّا فَاَخْرِجْنِی مِنْ قَبْرِی مُؤْتَزِرا کَفَنِی شَاهِرا سَیْفِی مُجَرّدا قَنَاتِی مُلَبّیا دَعْوَةَ الدّاعِی فِی الْحَاضِرِ وَ الْبَادِی».[۹۶] در روایت آمده است: «عن جابر بن يزيد عن أبي جعفر(ع) قال: سئل عن قول الله عزوجل» ﴿وَلَئِنْ قُتِلْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ[۹۷] «قَالَ: «يَا جَابِرُ، أَ تَدْرِي مَا سَبِيلُ اَللَّهِ»؟ قُلْتُ: لاَ وَ اَللَّهِ إِلاَّ إِذَا سَمِعْتُ مِنْكَ. فَقَالَ: «اَلْقَتْلُ فِي سَبِيلِ اَللَّهِ فِي وَلاَيَةِ عَلِيٍّ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) وَ ذُرِّيَّتِهِ، فَمَنْ قُتِلَ فِي وَلاَيَتِهِ قُتِلَ فِي سَبِيلِ اَللَّهِ، وَ لَيْسَ مِنْ أَحَدٍ يُؤْمِنُ بِهَذِهِ اَلْآيَةِ إِلاَّ وَ لَهُ قَتْلَةٌ وَ مَيْتَةٌ، إِنَّهُ مَنْ قُتِلَ يُنْشَرُ حَتَّى يَمُوتَ، وَ مَنْ يَمُوتُ يُنْشَرُ حَتَّى يُقْتَلَ».[۹۸]

اما اهداف و آثار رجعت که از ادعیه و زیارات فوق استفاده شده است:

گروهی از مؤمنان خالص که در مسیر تکامل معنوی با موانعی در زندگی خود روبرو شده‌اند و تکامل آنها ناتمام مانده است حکمت الهی ایجاب می‌کند که سیر تکاملی خود را از طریق بازگشت مجدد به این جهان ادامه دهند.[۱۰۰] به بیان دیگر، رجعت لطفی از جانب خداوند در حق انسان‌های پاک و موحدّی است که هدفشان در زندگی عمل به دستورات الهی و حرکت در مسیر قرب به خدا بود. اینان در راه رسیدن به این مقصد نورانی همه تلاش و کوشش خود را بکار بستند. اما برخی انسان‌های ناپاک و فاسد در مسیر حرکت اینان مانع ایجاد کردند و نگذاشتند اینان در مدت عمر طبیعی خود، تلاششان را به سرانجام برسانند و به هدفی که می‌توانستند برسد نایل شوند. وقتی الف) از لحاظ قوانین حاکم بر دنیا، زنده شدن دوباره انسان ممنوع نباشد، ب) و امکان داشته باشد قدرت الهی بر حیات دوباره انسان تعلق بگیرد، ج) و باور داشته باشیم خداوند فیّاض است و فیض از او جدا نیست و هر جا امکان تحقق فیض باشد حتما خداوند فیضش را عنایت می‌کند، د) و انسان نیز قابلیت أخذ فیض را در خود ایجاد کرده باشد، بنابراین می‌توان نتیجه گرفت رجعت لطفی از طرف خداوند برای انسان برای کسب کمالات بیشتر بوده و اتفاق خواهد افتاد.

انسان به گونه‌ای آفریده شده است که در عین آنکه نسبت به همنوع مهربان بوده و از ناراحتی او متأثّر می‌گرند و گویا جامعه انسانی را به منزله یک پیکر می‌دانند، اما نسبت به افراد ظالم و کیفر آنان بی‌تفاوت نیستند، و از این که عده‌ای بخواهند حقوق دیگران ضایع کرده و باعث از بین رفتن آرامش و آسایش آنان شوند، ناراحت می‌شوند. برای انسان قابل پذیرش نیست که کسی در حق دیگران انواع ظلم و تباهی را روا دارد و جامعه را به نابودی سوق دهد و بعد بدون هیچ مکافاتی و یا حتی در کمال خوشی زندگیش تمام شود و از دنیا برود و فقط گفته شود در آخرت کیفر می‌بیند. این گونه بر خورد قلب انسان مظلومی که جریحه دار شده التیام نمی‌بخشد و او را آرام نمی‌کند. خواست و آرزوی بی‌گناهان و مظلومان این است که خداوند عادل، در این دنیا نیز گوشه‌ای از عدالتش را نمایان سازد و در حدّ این دنیا عقوبتی برای ظالمان در نظر بگیرد تا همه بدانند هیچ کس از کیفر اعمال ناپسندش، حتی در دنیا نیز در امان نیست. و آیا کیفری دنیایی از این سنگین‌تر هست که خدا در زمان حاکمیت عدل خویش به دست مردی از اولیائش، ظلمانی را که تلاششان بر نابودی انسان‌ها و از بین مردن حق و انسانیت و دین‌داری بود دوباره زنده کند تا هم با چشم خود پیروزی حق بر باطل و حقارت خود را ببینند و از درون آتش بگیرند و هم به آنچه که از آن فرار می‌کردند (مکافات دنیا و آبروریزی) گرفتار شوند؟ و آیا برای مظلومان سخنی شیرین‌تر هست که به آنان نوید داده شود که خداوند داد مظلومان را از ظالمان خواهد ستاند و آنان را در همین دنیا کیفر خواهد داد، و حتی برخی از مظلومان را دوباره زنده می‌کند تا به چشم خود پیروزی حق و عقوبت ظالمان را ببینند؟

  1. سوره انبیا آیه۹۵تا۹۷
  2. سوره یس آیه۳۱
  3. سوره مومنون آیه۱۱
  4. سوره ص آیه۴۱تا۴۳
  5. اوائل المقالات، شیخ مفید، ص ۷۷(چاپ کنگرۀ هزاره شیخ مفید) ، حق الیقین، سیّد عبد اللّه شبّر، ج ۲ ص ۴
  6. بحار الأنوار، ج ۱۰۰ ص ۳۲۰
  7. برای مطالعه دربارۀ آن ر. ک: «بحار الأنوار» ، ج ۵۳(باب الرجعه) و ج ۲۵ ص ۱۰۸، «دائرة المعارف تشیّع» ، ج ۸ ص ۱۸۰، فصلنامۀ «وقف، میراث جاویدان» شمارۀ ۱۳ ص ۱۰۸ مقالۀ «رجعت در اندیشۀ شیعی» محمّد هادی معرفت و منابعی که در متن کتاب نام آنها برده شد
  8. المیزان، ج ۲ ص ۱۱۲
  9. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۸۲.
  10. ر. ک: العین؛ مفردات الفاظ القرآن و ...
  11. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۲۳۹ - ۲۴۴.
  12. شیخ مفید، اوائل المقالات، ص ۷۷
  13. شیخ حر عاملی، الایقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرجعة، ص ۲۹
  14. سیّد مرتضی، الرسائل الشریف، ج ۱، ص ۱۲۵؛ محمد رضا مظفر، عقاید الامامیه، ص ۲۹۴
  15. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۲۳۹ - ۲۴۴.
  16. ر. ک: سیّد محمد صدر، تاریخ ما بعد الظهور، ص ۸۵۹
  17. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۲۳۹ - ۲۴۴.
  18. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۲۳۹ - ۲۴۴.
  19. " لَيْسَ‏ مِنَّا مَنْ‏ لَمْ‏ يُؤْمِنْ‏ بِكَرَّتِنَا ‏‏"، شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص ۴۵۸
  20. " مَنْ‏ أَقَرَّ بِسَبْعَةِ أَشْيَاءَ فَهُوَ مُؤْمِنٌ‏ ... وَ الْإِيمَانِ بِالرَّجْعَةِ ‏‏"؛ شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۲۴۰
  21. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۲۳۹ - ۲۴۴.
  22. شیخ طوسی، رسالة العقاید الجعفریه، ص ۲۵۰؛ محمد باقر مجلسی، حق الیقین، مقصد نهم؛ شیخ حر عاملی، الایقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرجعة، ص ۶۷؛ فخر الدین طریحی، مجمع البحرین، ج ۲، ص ۶۷۹
  23. محمد جواد مشکور، تاریخ شیعه و فرقه‏های اسلام، ص ۱۱۱
  24. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۲۳۹ - ۲۴۴.
  25. محمد رضا مظفر، عقاید الامامیه، ص ۱۲۰
  26. قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج ۵، ص ۲۵۳؛ تیسیر التفسیر، ج ۷، ص ۳۶۸
  27. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۲۳۹ - ۲۴۴.
  28. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۲۳۹ - ۲۴۴.
  29. و (یاد کنید) آنگاه را که گفتید: ای موسی! ما تا خداوند را آشکارا نبینیم، به تو ایمان نمی‌آوریم و در حالی که خود می‌نگریستید آذرخش شما را فرا گرفت.باز، از پس مرگتان شما را برانگیختیم، باشد که سپاس بگزارید؛ سوره بقره، آیه: ۵۵- ۵۶.
  30. شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج ۱- ۲، ص ۲۵۲؛ علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج ۱، ص ۴۶؛ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج ۱، ص ۴۰۳؛ مدارک التنزیل، ج ۱، ص ۵۳
  31. و (یاد کنید) آنگاه را که انسانی را کشتید و در آن (با هم) به ستیزه برخاستید و خداوند چیزی را که پنهان می‌کردید آشکار کرد. باری، گفتیم با پاره‌ای از آن (گاو) بر این (کشته) بزنید، این چنین خداوند مردگان را زنده می‌کند و نشانه‌های خود را به شما نشان می‌دهد، باشد که خرد ورزید؛ سوره بقره ، آیه: ۷۲- ۷۳.
  32. آیا در (کار) کسانی ننگریسته‌ای که از بیم مرگ از سرزمین خود بیرون رفتند و آنان هزاران کس بودند و خداوند به آنان فرمود: بمیرید سپس آنان را زنده کرد؛ بی‌گمان خداوند دارای بخشش بر مردم است اما بیشتر مردم سپاس نمی‌گزارند؛ سوره بقره، آیه: ۲۴۳.
  33. " يَكُونُ‏ فِي‏ هَذِهِ‏ الْأُمَّةِ كُلُ‏ مَا كَانَ‏ فِي‏ الْأُمَمِ‏ السَّالِفَةِ حَذْوَ النَّعْلِ‏ بِالنَّعْلِ‏ وَ الْقُذَّةِ بِالْقُذَّة‏‏"، شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۲۰۳، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۵۲۹
  34. تفسیر ابن کثیر، ج ۲، ص ۳۵۱؛ ج ۴، ص ۴۹۱؛ المستدرک علی الصحیحین، ج ۱، ص ۲۱۸؛ السنه للمروزی، ج ۱، ص ۱۸.
  35. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۲۳۹ - ۲۴۴.
  36. و (یاد کن) روزی (را) که از هر امتی دسته‌ای از آنان را که نشانه‌های ما را دروغ می‌شمردند گرد می‌آوریم و آنگاه آنان را به هم می‌پیوندند؛ سوره نمل، آیه: ۸۳.
  37. طبرسی، مجمع البیان؛ ج ۷- ۸، ص ۳۶۶؛ محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ج ۱۵، ص ۵۷۰
  38. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۲۳۹ - ۲۴۴.
  39. شیخ طوسی، رسالة العقاید الجعفریة، ص ۲۵۰
  40. " أَيَّامُ‏ اللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَ‏ ثَلَاثَةٌ يَوْمَ‏ يَقُومُ‏ الْقَائِمُ‏ وَ يَوْمَ‏ الْكَرَّةِ وَ يَوْمَ‏ الْقِيَامَةِ‏‏"، شیخ صدوق، الخصال، ص ۱۰۸
  41. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۲۲
  42. مظفر، عقاید الامامیه، ص ۲۹۷
  43. محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ج ۲، ص ۱۰۷
  44. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۲۳۹ - ۲۴۴.
  45. شیخ صدوق، الخصال، ص ۱۰۸
  46. بی‌گمان آن کس که قرآن را بر تو واجب کرده است تو را به بازگشتگاهی باز می‌گرداند؛ بگو: پروردگار من بهتر می‌داند چه کسی رهنمود آورده است و چه کسی در گمراهی آشکاری است؛ سوره قصص، آیه: ۸۵.
  47. علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج ۲، ص ۱۴۷
  48. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۲۳۹ - ۲۴۴.
  49. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۹۵، ح ۱۱۱
  50. مصباح المتهجد، ص ۵۴۳
  51. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۶۱۳
  52. مصباح المتهجد، ص ۷۳۰
  53. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۹۸، ص ۳۵۹
  54. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۲۳۹ - ۲۴۴.
  55. سید مرتضی، رسائل الشریف، ج ۱، ص ۱۲۵
  56. طبرسی، مجمع البیان، ذیل: ۸۳ سوره نمل
  57. شیخ مفید، سلسله مؤلفات مفید، ج ۴، ص ۴۶
  58. شیخ حر عاملی، الایقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرجعة، ص ۳۳
  59. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۹۴، ح ۱۰۵
  60. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۲۳۹ - ۲۴۴.
  61. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۲۳۹ - ۲۴۴.
  62. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۲۳۹ - ۲۴۴.
  63. «او به رجعت باور دارد» الرُّجُوعُ: العود إلي ما كان منه البدء، فَالرُّجُوعُ: العود، الرَّجْعَةُ و الرِّجْعَةُ، و في العود إلي الدّنيا بعد الممات، و يقال: فلا يؤمن بِالرَّجْعَة؛ مفردات، ص ۳۴۳. طریحی می‌گوید: الرجعة بالفتح هي المرة في الرجوع بعد الموت بعد ظهور المهدي(ع)، و هي من ضروريات مذهب الإمامية... و فلا يؤمن بالرجعة: أي بالرجوع إلي الدنيا بعد الموت.
  64. «آیا در (کار) کسانی ننگریسته‌ای که از بیم مرگ از سرزمین خود بیرون رفتند و آنان هزاران کس بودند و خداوند به آنان فرمود: بمیرید سپس آنان را زنده کرد؛ بی‌گمان خداوند دارای بخشش بر مردم است اما بیشتر مردم سپاس نمی‌گزارند» سوره بقره، آیه ۲۴۳.
  65. «یا همچون (داستان) آن کس که بر (خرابه‌های) شهری (با خانه‌هایی) فرو ریخته گذشت. گفت: چگونه خداوند (مردم) این (شهر) را پس از مرگ آن (ها) زنده می‌گرداند؟ و خداوند همو را صد سال میراند و سپس (دوباره به جهان) باز آورد؛ فرمود:» سوره بقره، آیه ۲۵۹.
  66. بقره / ۵۶.
  67. الاعتقادات، ص ۶۰.
  68. الارشاد، ج ۲، ص ۳۶۹.
  69. المسائل، السرویه، ص ۳۰.
  70. الرسائل الشریف مرتضی، ج ۱، ص ۱۲۵.
  71. بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۲۲.
  72. «و (یاد کن) روزی (را) که از هر امتی دسته‌ای از آنان را که نشانه‌های ما را دروغ می‌شمردند گرد می‌آوریم و آنگاه آنان را به هم می‌پیوندند» سوره نمل، آیه ۸۳.
  73. المیزان، ج ۲، ص ۱۰۶، ذیل آیه ۲۱۰ از سوره بقره.
  74. مجمع البیان، ج ۷، ص ۳۶۷، ذیل آیه ۸۳ سوره نمل.
  75. «کرّ به معنای رجوع است و کرّه یعنی یک بار (رجوع)، کرّه یعنی برانگیختن و تجدید خلق بعد از فنای آن» لسان العرب، ج ۵، ص ۱۳۵.
  76. مجمع البحرین، ج ۳، ص ۴۷۲.
  77. «و پیروان (آنان) می‌گویند: کاش برگشتی (به دنیا) می‌داشتیم تا از آنها دوری می‌جستیم چنان که آنان از ما دوری جستند؛ بدین گونه خداوند کردارهایشان را (چون) دریغ‌هایی به آنان می‌نمایاند در حالی که آنان از آتش بیرون آمدنی نیستند» سوره بقره، آیه ۱۶۷.
  78. «پس کاش ما را بازگشتی بود تا از مؤمنان باشیم» سوره شعراء، آیه ۱۰۲.
  79. «یا هنگامی که عذاب را بنگرد بگوید کاش مرا بازگشتی بود تا از نیکوکاران می‌شدم!» سوره زمر، آیه ۵۸.
  80. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۵۰.
  81. «و (یاد کنید) آنگاه را که گفتید: ای موسی! ما تا خداوند را آشکارا نبینیم، به تو ایمان نمی‌آوریم و در حالی که خود می‌نگریستید آذرخش شما را فرا گرفت * باز، از پس مرگتان شما را برانگیختیم، باشد که سپاس بگزارید» سوره بقره، آیه ۵۵-۵۶.
  82. «بی‌گمان بازگشتشان به جانب ماست» سوره غاشیه، آیه ۲۵.
  83. سوره آل عمران، آیه ۱۴.
  84. راغب، المفردات، ج ۱، ص ۹۷.
  85. «بی‌گمان بازگشتشان به جانب ماست» سوره غاشیه، آیه ۲۵.
  86. مجمع البحرین، ج ۲، ص ۹.
  87. «حَشْر برانگیختن و بیرون آوردن گروه و جماعت از جایگاهشان و روانه کردن آنها از آنجا به سوی جنگ و یا نظیر آن امور و کارها» المفردات، ج ۱، ص ۲۳۷.
  88. «و روزی (را یاد کن) که کوه‌ها را به جنبش آوریم و زمین را آشکار بینی و مردم را گرد آوریم و هیچ یک از ایشان را وا نمی‌نهیم» سوره کهف، آیه ۴۷.
  89. مجمع البحرین، ج ۳، ص ۲۶۸.
  90. «و (یاد کن) روزی (را) که از هر امتی دسته‌ای از آنان را که نشانه‌های ما را دروغ می‌شمردند گرد می‌آوریم و آنگاه آنان را به هم می‌پیوندند» سوره نمل، آیه ۸۳.
  91. «و (یاد کن) روزی (را) که از هر امتی دسته‌ای از آنان را که نشانه‌های ما را دروغ می‌شمردند گرد می‌آوریم و آنگاه آنان را به هم می‌پیوندند» سوره نمل، آیه ۸۳.
  92. «و (یاد کن) روزی (را) که از هر امتی دسته‌ای از آنان را که نشانه‌های ما را دروغ می‌شمردند گرد می‌آوریم و آنگاه آنان را به هم می‌پیوندند» سوره نمل، آیه ۸۳.
  93. بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۴۰، ح ۶.
  94. بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۹۵، ح ۱۰۸. پروردگارا: مرا برای فرمانبرداری امام زمان و خدمتگزاری حضرتش و زندگی در دولت آن سرور و دوری از نافرمانیش، موفق بدار. خداوندا اگر من پیش از آن زمان، مردم؛ مرا! در آن جماعتی قرار بده که در رجعت وی برمی‌گردند و در دولت و روزگار او به ملک و تمکن می‌رسند و در سایه پرچم‌های او به سر می‌برند. و در زمره او برانگیخته می‌گردند، و چشمش به جمال وی روشن می‌شود.
  95. بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۹۵، ح ۱۰۹. (ای قائم آل محمد!) اگر پیش از ظهور حضرتت مرگ گریبان مرا گرفت، متوسل به وجود اقدست می‌شوم که خداوند بر محمد و آل محمد درود بفرستد و هنگام ظهور و ایام دولت شما رجعت و بازگشتی برای من به دنیا قرار دهد، تا با فرمانبرداری (کامل) شما به مرادم برسم و دلم از کشتن دشمنانت شفا یابد.
  96. مفاتیح الجنان. خداوندا! مرا از یاوران و مدافعین او و آنها که سعی در انجام مقاصد او دارند و از پشتیبان‌های وی و کسانی که در ارادت به حضرتش سبقت گرفته‌اند و آنان که در رکابش شهید می‌شوند، قرار بده! پروردگارا! اگر مرگ را که برای بندگانت یک امر حتمی قرار داده‌ای میان من و آن حضرت جدائی انداخت، مرا از قبرم بیرون آور تا در حالی که کفنم را پوشیده و شمشیرم را از غلاف درآورده و نیزه‌ام را به‌دست گرفته‌ام در میان آنها که در شهر حاضرند یا آنان که کوچ می‌کنند، قرار گیرم و دعوت‌کننده آن حضرت را اجابت کنم.
  97. «اگر در راه خداوند کشته شوید یا بمیرید (بدانید) که آمرزش و بخشایشی از خداوند، از هر آنچه فراهم آورند بهتر است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۷.
  98. بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۴۱، ح ۸. جابر جعفی گفت: از حضرت صادق(ع) تفسیر آیه ﴿وَلَئِنْ قُتِلْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ«اگر در راه خداوند کشته شوید یا بمیرید (بدانید) که آمرزش و بخشایشی از خداوند، از هر آنچه فراهم آورند بهتر است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۷. سؤال شد، فرمود: ای جابر آیا می‌دانی را خدا کدام است؟ عرض کردم: نه به خدا مگر اینکه از شما بشنوم. فرمود: کشته شدن در راه علی و اولاد اوست. هر کس در راه محبت او کشته شود، در راه خدا کشته شده است و هیچ کس نیست که ایمان به این ایه داشته باشد، مگر اینکه کشته شدن و مرگی در پیش دارد، به این معنی که اگر کشته شود دوباره برانگیخته می‌شود تا بمیرد، و اگر مرد، برانگیخته می‌شود تا اینکه کشته شود.
  99. مجمع البیان، ج ۷، ص ۳۶۷ و بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۲۲ و ص ۱۲۶ و تفسیر نمونه، ج ۱۵، ص ۵۵۹.
  100. المیزان، ج ۲، ص ۱۰۶، ذیل آیه ۲۱۰ از سوره بقره. و تفسیر نمونه، ج ۱۵، ص ۵۵۹.
  101. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، جلد ۲ ص ۲۸۳-۲۹۱.