سنت در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۸: خط ۸:
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[سنت (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[سنت (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
==واژه‌شناسی لغوی==
*[[سنت]] از ریشه "س - ن - ن" و در لغت به معنای [[سیره]]، روش [[پسندیده]] و مستقیم، یا مطلق روش، اعم از [[پسندیده]] یا [[ناپسند]] و معانی دیگر آمده است<ref>لسان العرب، ج۱۳، ص۲۵۵؛ تاج العروس، ج۱۸، ص۲۹۹-۳۰۰، «سنن».</ref>.
*برخی، [[سنت]] را به معنای روش و شیوه مداوم و مستمر<ref> ارشاد الفحول، ص۳۳؛ الاصول العامه، ص۱۲۱.</ref> یا شیوه‌ای دانسته‌اند که [[عادت]] شده است<ref>تفسیر العز بن عبد السلام، ج۲، ص۵۸۱؛ الاصول العامه، ص۱۲۱.</ref>؛ اما برخی میان [[سنت]] و [[عادت]] تفاوت نهاده و برآن‌اند که آن دسته از اعمالی که براساس الگوی پیشین انجام‌پذیرند "[[سنت]]" و رفتارهایی که بر اساس [[خُلق و خوی]] شخصی انجام گیرند "[[عادت]]"‌اند<ref>معجم الفروق اللغویه، ص۳۴۶، «سنن».</ref>.
*برخی نیز [[سنت]] را به معنای جریان [[منظم]] امری از امور دانسته‌اند؛ اعم از اینکه جریان یاد شده در صفات یا [[اعمال]] یا گفتار باشد<ref>التحقیق، ج۵، ص۲۳۷، «سنن».</ref>.
*[[سنت]] در اصطلاح [[فقه]] به حکمی گفته می‌شود که به [[شریعت]] مستند باشد<ref>السنة فی الشریعة الاسلامیه، ص۷؛ بحوث فی الفقه المعاصر، ج۱، ص۱۳.</ref>، یا به مجموع [[معارف دینی]]، اعم از [[اعتقادات]]، [[اخلاقیات]] و [[احکام]]<ref> فرهنگ فقه، ج۴، ص۵۳۸؛ معجم لغة الفقهاء، ص۲۵۱، «السنه».</ref>. در مقابل، [[بدعت]] به آنچه [[مخالف]] [[دین]] و [[شریعت]] است گفته می‌شود<ref> ارشاد الفحول، ص۳۳؛ معجم لغه‌الفقهاء، ص۲۵۱؛ فرهنگ فقه، ج۴، ص۵۳۸.</ref>؛ همچنین گاهی در منابع [[فقهی]]، [[سنت]] به [[اعمال]] [[مستحب]] و [[نوافل]] اطلاق شده است <ref>معجم الفاظ الفقه، ص۲۳۴؛ معجم المصطلحات، ج۲، ص۲۹۸، «السنن».</ref>.
*[[سنت]] در اصطلاح اصول و [[حدیث]]، براساس دیدگاه [[اهل سنت]] به قول، فعل و تقریر [[پیامبر]]{{صل}}<ref>معجم لغة الفقهاء، ص۸۳؛ اضواء علی السنة المحمدیه، ص۳۹.</ref> و گفتار و [[سیره]] [[خلفا]]<ref>اصول السرخسی، ج۱، ص۱۱۴؛ نیل الاوطار، ج۷، ص۳۱۸.</ref> و [[صحابه]]<ref> المحصول، ج۶، ص۱۲۹؛ الاصول العامه، ص۴۴۰.</ref> اطلاق شده است؛ ولی در اصطلاح [[فقیهان]] و اصولیان [[امامیه]]، تنها بر قول، فعل و تقریر [[معصوم]]، اعم از [[پیامبر]]{{صل}} و [[امامان]] [[اهل بیت]]{{ع}} اطلاق می‌گردد<ref>مقباس الهدایه، ج۱، ص۶۸-۶۹؛ اصول الفقه، ج۳، ص۶۴؛ دراسات فی علم الدرایه، ص۱۲.</ref>.
*برخی [[سنت]] را [[مقید]] کرده‌اند که [[قرآن]]<ref>زبدة الاصول، ص۸۷؛ ارشاد الفحول، ص۳۳.</ref> و گفتار و [[کردار]] عادی [[معصوم]] نباشد<ref>زبدة الاصول، ص۸۷؛ معجم مصطلحات الرجال و الدرایه، ص۷۹.</ref>. به نظر برخی، "[[حدیث]]" و "خبر" نیز به معنای [[سنت]] و با آن مترادف است؛<ref>کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۹۷۹؛ مقباس الهدایه، ج۵، ص۲۱.</ref> اما بسیاری آن دو را با یکدیگر متفاوت دانسته و گفته‌اند: [[سنت]] بر خود [[قول و فعل]] و تقریر [[معصوم]] اطلاق می‌شود؛ ولی [[حدیث]] و خبر از [[قول و فعل]] و تقریر [[معصوم]] حکایت می‌کند،<ref>حبل المتین، ص۴؛ عوائد الایام، ص۴۶۷؛ مقباس الهدایه، ج۱، ص۶۹.</ref> یا [[حدیث]] تنها بر [[سنت]] گفتاری [[پیامبر]]{{صل}} اطلاق می‌شود؛ ولی [[سنت]] اعم از گفتار، عمل و تقریر آن [[حضرت]] است<ref>مقباس الهدایه، ج۵، ص۲۲.</ref>.
*[[سنت]] در [[اصول فقه]] از جهاتی گوناگون به اقسامی قسمت شده است: از جهت نوع عمل صادر شده از [[معصوم]] به [[سنت قولی]]، فعلی و تقریری قسمت شده است. [[سنت قولی]]، سخنان و [[احادیث]] [[معصوم]] است و [[سنت]] فعلی آنچه [[معصوم]] آن را در محضر دیگران برای [[تعلیم]] انجام داده است. [[سنت تقریری]] نیز [[تأیید]] افعالی است که در حضور یا غیاب [[معصومان]]{{ع}} انجام گرفته و آنان پس از [[آگاهی]] با [[سکوت]] یا [[مدح]] خود، آن عمل را [[امضا]] کرده‌اند<ref>التعدیل و الترجیح، ج۱، ص۱۳؛ وصول الاخیار، ص۸۸؛ السنة فی الشریعة الاسلامیه، ص۹۶.</ref>. [[سنت]] از جهت حکایت آن از سوی [[راویان]] نیز به [[سنت]] منقول به خبر [[متواتر]] و [[سنت]] منقول به [[خبر واحد]]<ref>الاحکام، ابن حزم، ج۴، ص۴۴۷.</ref> قسمت شده است<ref> ارشاد الفحول، ص۱۹۰.</ref>. [[سنت]] منقول به خبر [[متواتر]] به خبر گروهی از [[راویان]] گفته می‌شود که اتفاق آنها بر [[دروغ]] به صورت عادی ممتنع باشد <ref>الامام جعفر الصادق، ص۲۴۰؛ بدایة الوصول، ج۵، ص۳۰۳؛ مباحث الاصول، ج۱، ص۴۹۶.</ref> و [[سنت]] منقول به [[خبر واحد]] به خبری اطلاق می‌گردد که در حد [[تواتر]] نباشد<ref>وسیلة الوصول، ص۴۹۶؛ اصول الحدیث، ص۸۲.</ref> و اگر [[راویان]] آن در هر طبقه دو یا سه نفر باشند، خبر یا [[سنت]] [[مستفیض]] نام دارد<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[سنت (مقاله)|سنت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۵.</ref>.
==[[سنت]] در [[قرآن]]==
*[[سنت]] در آیاتی به معنای لغوی آن آمده است {{متن قرآن|قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ سُنَنٌ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ}}<ref>«پیش از شما سنّت‌هایی (بوده و) از میان رفته‌اند پس روی زمین گردش کنید تا بنگرید سرانجام دروغ‌انگاران چگونه بوده است» سوره آل عمران، آیه ۱۳۷.</ref>؛ {{متن قرآن|يُرِيدُ اللَّهُ لِيُبَيِّنَ لَكُمْ وَيَهْدِيَكُمْ سُنَنَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَيَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}<ref>«خداوند می‌خواهد (احکام خود را) برای شما روشن گرداند و شما را به روش‌های (نیکوی) پیشینیانتان، رهنمون گردد و توبه شما را بپذیرد و خداوند دانایی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۲۶.</ref> و...؛ اما به معنای اصطلاح مورد نظر در [[قرآن]] به صراحت مطرح نیست؛ اما در آیاتی با تعبیرهایی دیگر به آن اشاره شده است؛ مانند:
#[[امر]] به [[اطاعت از رسول خدا]] و [[اولی الامر]]: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ }}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند  فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> که مراد، [[اطاعت]] از [[سنت]] آنان است<ref>التفسیر الکاشف، ج۲، ص۳۶۲؛ المیزان، ج۴، ص۳۹۱.</ref>.
#عمل به فرمان‌های [[رسول خدا]] و [[پرهیز]] از [[نواهی]] آن [[حضرت]]: {{متن قرآن|وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا}}<ref>« آنچه پیامبر به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز می‌دارد دست بکشید» سوره حشر، آیه ۷.</ref>.
#[[اسوه]] قرار دادن [[پیامبر]] در گفتار و [[کردار]]: {{متن قرآن|لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ}}<ref>«بی‌گمان فرستاده خداوند برای شما نمونه‌ای  نیکوست» سوره احزاب، آیه ۲۱.</ref> که لازمه آن [[پیروی]] از [[سنت]] آن [[حضرت]] است <ref>تفسیر سلمی، ج۲، ص۱۴۳؛ اضواء البیان، ج۷، ص۳۰۱.</ref>؛
#نطق و [[گفتار پیامبر]]: {{متن قرآن|وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى}}<ref>«و از سر هوا و هوس سخن نمی‌گوید آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی می‌شود» سوره نجم، آیه ۳-۴.</ref> که افزون بر [[قرآن]]، شامل [[سنت]] گفتاری آن [[حضرت]] نیز می‌شود<ref>تفسیر قرطبی، ج۱۷، ص۸۵؛ روح المعانی، ج۱، ص۳۵۳؛ تفسیر سید مصطفی خمینی، ج۳، ص۳۶.</ref>؛
#[[حکمت]]: {{متن قرآن|َ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ}}<ref>« به آنان کتاب (آسمانی) و فرزانگی می‌آموزد » سوره بقره، آیه ۱۲۹.</ref> که مراد از آن به نظر بسیاری از [[مفسران]]، [[سنت پیامبر]] است<ref>جامع البیان، ج۱، ص۷۷۵؛ مجمع البیان، ج۱، ص۳۹۴؛ التفسیر الکاشف، ج۶، ص۲۱۷.</ref>. افزون بر این، آیاتی که در آنها [[پیامبر]]{{صل}} [[مسلمانان]] را به [[پیروی]] از خود فراخوانده {{متن قرآن|قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«بگو اگر خداوند را دوست می‌دارید از من پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره آل عمران، آیه ۳۱.</ref>؛ {{متن قرآن|وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ}}<ref>«و (دیگر) این که این راه راست من است از آن پیروی کنید و از راه‌ها (ی دیگر) پیروی نکنید که شما را از راه او پراکنده گرداند، این است آنچه شما را بدان سفارش کرده است باشد که پرهیزگاری ورزید» سوره انعام، آیه ۱۵۳.</ref>، یا [[مسلمانان]] از [[مخالفت با پیامبر]] منع شده‌اند {{متن قرآن|وَمَنْ يُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدَى وَيَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّى وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِيرًا}}<ref>«و هر کس پس از آنکه به روشنی رهنمود یافت با پیامبر مخالفت ورزد و از راهی جز راه مؤمنان پیروی کند وی را با آنچه بدان روی آورده است وامی‌نهیم و وی را به دوزخ می‌افکنیم و این بد پایانه‌ای است!» سوره نساء، آیه ۱۱۵.</ref>؛ {{متن قرآن|ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ شَاقُّوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَمَنْ يُشَاقِقِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}}<ref>«این بدان روست که اینان با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیدند  و هر کس با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزد بی‌گمان خداوند سخت کیفر است» سوره انفال، آیه ۱۳.</ref>، یا به [[اجابت]] [[دعوت پیامبر]] [[فرمان]] داده شده‌اند {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! (ندای) خداوند و پیامبر را هر گاه شما را به چیزی فرا خوانند که به شما زندگی می‌بخشد پاسخ دهید و بدانید که خداوند میان آدمی و دل او میانجی  می‌شود و (بدانید که) به نزد وی گرد آورده می‌شوید» سوره انفال، آیه ۲۴.</ref> و... به [[سنت]] به معنای مصطلح اشاره دارند.
*در [[قرآن کریم]] از موضوعات گوناگون مرتبط با [[سنت]]، از جمله منبع و منشأ [[سنت]]، [[حجیت سنت]]، کارکرد و نقش [[سنت]]، [[لزوم]] [[پیروی]] از [[سنت]] و [[پرهیز]] از [[مخالفت]] با آن سخن به میان آمده است<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[سنت (مقاله)|سنت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱۵.</ref>.
==[[جایگاه]] [[سنت]]==
==[[جایگاه]] [[سنت]]==
[[سنت]] در لغت به معنی راه، روش، [[شریعت]] و [[طبیعت]] می‌آید، گفتار و [[رفتار]] [[پیغمبر]] را هم در اصطلاح [[سنت]] می‌نامند و با [[قرآن]] قرین نموده، «[[کتاب و سنت]]» می‌گویند. [[سنی]] منسوب به همین [[سنت]] است و بر چهار فرقه‌ای که [[اکثریت]] [[مسلمین]] را تشکیل می‌دهند، گفته می‌شود؛ چون خود را پیرو و [[مطیع]] اقوال و [[اعمال]] [[پیغمبر]] می‌دانند. در [[قرآن کریم]] نزدیک بیست بار لفظ [[سنت]] به صورت مفرد و جمع و با اضافه به [[خدا]] و [[خلق]] آمده، ولی هیچ گاه در [[نظام خلقت]] و [[قوانین]] و قواعد [[حاکم]] بر [[جهان آفرینش]] و خلاصه در امور [[تکوینی]] به کار نرفته است. هر چند چنین استعمالی معمول و متداول و صحیح است. همچنین در [[قرآن]] در چند جا این کلمه را به کار گرفته است.
*[[سنت]] در لغت به معنی راه، روش، [[شریعت]] و [[طبیعت]] می‌آید، گفتار و [[رفتار]] [[پیغمبر]] را هم در اصطلاح [[سنت]] می‌نامند و با [[قرآن]] قرین نموده، «[[کتاب و سنت]]» می‌گویند. [[سنی]] منسوب به همین [[سنت]] است و بر چهار فرقه‌ای که [[اکثریت]] [[مسلمین]] را تشکیل می‌دهند، گفته می‌شود؛ چون خود را پیرو و [[مطیع]] اقوال و [[اعمال]] [[پیغمبر]] می‌دانند. در [[قرآن کریم]] نزدیک بیست بار لفظ [[سنت]] به صورت مفرد و جمع و با اضافه به [[خدا]] و [[خلق]] آمده، ولی هیچ گاه در [[نظام خلقت]] و [[قوانین]] و قواعد [[حاکم]] بر [[جهان آفرینش]] و خلاصه در امور [[تکوینی]] به کار نرفته است. هر چند چنین استعمالی معمول و متداول و صحیح است. همچنین در [[قرآن]] در چند جا این کلمه را به کار گرفته است:
#{{متن قرآن|فَقَدْ مَضَتْ سُنَّتُ الْأَوَّلِينَ}}<ref>«به کافران بگو: اگر (از کفر) باز ایستند گذشته‌هایشان بخشوده می‌گردد و اگر (به آن) باز گردند، (بدانند که) سنّت پیشینیان گذشته است» سوره انفال، آیه ۳۸.</ref>
#{{متن قرآن|فَقَدْ مَضَتْ سُنَّتُ الْأَوَّلِينَ}}<ref>«به کافران بگو: اگر (از کفر) باز ایستند گذشته‌هایشان بخشوده می‌گردد و اگر (به آن) باز گردند، (بدانند که) سنّت پیشینیان گذشته است» سوره انفال، آیه ۳۸.</ref>
#{{متن قرآن|فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا سُنَّتَ الْأَوَّلِينَ}}<ref>«از سر گردنکشی در زمین و نیرنگ زشت؛ و نیرنگ زشت، جز به نیرنگباز برنمی‌گردد؛ پس آیا جز سنّت پیشینیان (خود) را چشم می‌دارند؟ هرگز برای سنت خداوند دگرگونی نخواهی یافت و هرگز برای سنّت خداوند جابه‌جایی  نخواهی یافت» سوره فاطر، آیه ۴۳.</ref>
#{{متن قرآن|فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا سُنَّتَ الْأَوَّلِينَ}}<ref>«از سر گردنکشی در زمین و نیرنگ زشت؛ و نیرنگ زشت، جز به نیرنگباز برنمی‌گردد؛ پس آیا جز سنّت پیشینیان (خود) را چشم می‌دارند؟ هرگز برای سنت خداوند دگرگونی نخواهی یافت و هرگز برای سنّت خداوند جابه‌جایی  نخواهی یافت» سوره فاطر، آیه ۴۳.</ref>
خط ۱۵: خط ۳۳:
#{{متن قرآن|وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِيلًا}}<ref>«از سر گردنکشی در زمین و نیرنگ زشت؛ و نیرنگ زشت، جز به نیرنگباز برنمی‌گردد؛ پس آیا جز سنّت پیشینیان (خود) را چشم می‌دارند؟ هرگز برای سنت خداوند دگرگونی نخواهی یافت و هرگز برای سنّت خداوند جابه‌جایی  نخواهی یافت» سوره فاطر، آیه ۴۳.</ref>
#{{متن قرآن|وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِيلًا}}<ref>«از سر گردنکشی در زمین و نیرنگ زشت؛ و نیرنگ زشت، جز به نیرنگباز برنمی‌گردد؛ پس آیا جز سنّت پیشینیان (خود) را چشم می‌دارند؟ هرگز برای سنت خداوند دگرگونی نخواهی یافت و هرگز برای سنّت خداوند جابه‌جایی  نخواهی یافت» سوره فاطر، آیه ۴۳.</ref>
#{{متن قرآن|سُنَّتَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ فِي عِبَادِهِ}}<ref>«اما همین که عذاب ما را دیدند دیگر ایمانشان برای آنها سودی نداشت- بنابر سنّت (و قانون) خداوند که میان بندگانش برگذشته است- و در آنجا کافران زیان دیدند» سوره غافر، آیه ۸۵.</ref>
#{{متن قرآن|سُنَّتَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ فِي عِبَادِهِ}}<ref>«اما همین که عذاب ما را دیدند دیگر ایمانشان برای آنها سودی نداشت- بنابر سنّت (و قانون) خداوند که میان بندگانش برگذشته است- و در آنجا کافران زیان دیدند» سوره غافر، آیه ۸۵.</ref>
 
*بنابراین، منظور از [[سنت]] در این مدخل، [[قانون]] و طریقه و معامله‌ای است که [[خداوند]] با [[اقوام]] گذشته نموده، مانند: اهلاک، تعذیب [[کفار]]، مثل ایجاد [[طوفان]] و [[عذاب]] [[قوم نوح]]. چنانکه در بحث [[سنت]] و برخورد [[پیامبر]] با سنت‌های [[اقوام]] و [[ملل]]، مسائل بسیاری مطرح است. مثلاً، [[قرآن کریم]] در چند جا گفته است که هرگز در [[سنت]] [[خدا]] تغییری نخواهی یافت و تعبیر به سنة [[الله]] که در [[قرآن]] آمده، اشاره به آن است که سرنوشتی که برای امت‌های پیش می‌آید طبق یک [[قانون]] و [[سنت]] و دارای شرایط ثابتی است<ref>ر. ک: [[مطهری]]، [[عدل الهی]]، ص ۱۲۶ - [[جهان]] و [[انسان]] از دیدگاه [[قرآن]]، ش ۵۸، ص ۵۴.</ref>
بنابراین، منظور از [[سنت]] در این مدخل، [[قانون]] و طریقه و معامله‌ای است که [[خداوند]] با [[اقوام]] گذشته نموده، مانند: اهلاک، تعذیب [[کفار]]، مثل ایجاد [[طوفان]] و [[عذاب]] [[قوم نوح]]. چنانکه در بحث [[سنت]] و برخورد [[پیامبر]] با سنت‌های [[اقوام]] و [[ملل]]، مسائل بسیاری مطرح است. مثلاً، [[قرآن کریم]] در چند جا گفته است که هرگز در [[سنت]] [[خدا]] تغییری نخواهی یافت و تعبیر به سنة [[الله]] که در [[قرآن]] آمده، اشاره به آن است که سرنوشتی که برای امت‌های پیش می‌آید طبق یک [[قانون]] و [[سنت]] و دارای شرایط ثابتی است. (ر. ک: [[مطهری]]، [[عدل الهی]]، ص ۱۲۶ - [[جهان]] و [[انسان]] از دیدگاه [[قرآن]]، ش ۵۸، ص ۵۴).
#{{متن قرآن|قُلْ لِلَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ يَنْتَهُوا يُغْفَرْ لَهُمْ مَا قَدْ سَلَفَ وَإِنْ يَعُودُوا فَقَدْ مَضَتْ سُنَّتُ الْأَوَّلِينَ}}<ref>«به کافران بگو: اگر (از کفر) باز ایستند گذشته‌هایشان بخشوده می‌گردد و اگر (به آن) باز گردند، (بدانند که) سنّت پیشینیان گذشته است» سوره انفال، آیه ۳۸.</ref>
#{{متن قرآن|قُلْ لِلَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ يَنْتَهُوا يُغْفَرْ لَهُمْ مَا قَدْ سَلَفَ وَإِنْ يَعُودُوا فَقَدْ مَضَتْ سُنَّتُ الْأَوَّلِينَ}}<ref>«به کافران بگو: اگر (از کفر) باز ایستند گذشته‌هایشان بخشوده می‌گردد و اگر (به آن) باز گردند، (بدانند که) سنّت پیشینیان گذشته است» سوره انفال، آیه ۳۸.</ref>
#{{متن قرآن|وَإِنْ كَادُوا لَيَسْتَفِزُّونَكَ مِنَ الْأَرْضِ لِيُخْرِجُوكَ مِنْهَا وَإِذًا لَا يَلْبَثُونَ خِلَافَكَ إِلَّا قَلِيلًا * سُنَّةَ مَنْ قَدْ أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِنْ رُسُلِنَا وَلَا تَجِدُ لِسُنَّتِنَا تَحْوِيلًا}}<ref>«و به راستی نزدیک بود که تو را از این سرزمین بلغزانند تا از آن بیرون رانند و در آن صورت (آنها نیز) پس از تو جز اندکی درنگ نداشتند * بنا بر سنتی (انجام یافته) با پیامبران ما که پیش از تو فرستادیم و در سنّت ما هیچ دگرگونی نمی‌یابی» سوره اسراء، آیه ۷۶-۷۷.</ref>
#{{متن قرآن|وَإِنْ كَادُوا لَيَسْتَفِزُّونَكَ مِنَ الْأَرْضِ لِيُخْرِجُوكَ مِنْهَا وَإِذًا لَا يَلْبَثُونَ خِلَافَكَ إِلَّا قَلِيلًا * سُنَّةَ مَنْ قَدْ أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِنْ رُسُلِنَا وَلَا تَجِدُ لِسُنَّتِنَا تَحْوِيلًا}}<ref>«و به راستی نزدیک بود که تو را از این سرزمین بلغزانند تا از آن بیرون رانند و در آن صورت (آنها نیز) پس از تو جز اندکی درنگ نداشتند * بنا بر سنتی (انجام یافته) با پیامبران ما که پیش از تو فرستادیم و در سنّت ما هیچ دگرگونی نمی‌یابی» سوره اسراء، آیه ۷۶-۷۷.</ref>
#{{متن قرآن|وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا}}<ref>«و روزی که ستم پیشه، دست خویش (به دندان) می‌گزد؛ می‌گوید: ای کاش راهی با پیامبر در پیش می‌گرفتم!» سوره فرقان، آیه ۲۷.</ref>
#{{متن قرآن|وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا}}<ref>«و روزی که ستم پیشه، دست خویش (به دندان) می‌گزد؛ می‌گوید: ای کاش راهی با پیامبر در پیش می‌گرفتم!» سوره فرقان، آیه ۲۷.</ref>
 
*'''نکات''': در [[آیات]] فوق این موضوعات مطرح گردیده است:
'''نکات''': در [[آیات]] فوق این موضوعات مطرح گردیده است:
# [[مأموریت]] [[پیامبر]] در مورد [[ابلاغ]] [[سنت الهی]] [[هلاکت]] [[کافران]] [[حق]] [[ستیز]]، به [[کفار]] عصر [[بعثت]]: {{متن قرآن|قُلْ لِلَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ يَنْتَهُوا يُغْفَرْ لَهُمْ مَا قَدْ سَلَفَ وَإِنْ يَعُودُوا فَقَدْ مَضَتْ سُنَّتُ الْأَوَّلِينَ}}<ref>«به کافران بگو: اگر (از کفر) باز ایستند گذشته‌هایشان بخشوده می‌گردد و اگر (به آن) باز گردند، (بدانند که) سنّت پیشینیان گذشته است» سوره انفال، آیه ۳۸.</ref>
# [[مأموریت]] [[پیامبر]] در مورد [[ابلاغ]] [[سنت الهی]] [[هلاکت]] [[کافران]] [[حق]] [[ستیز]]، به [[کفار]] عصر [[بعثت]]: {{متن قرآن|قُلْ لِلَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ يَنْتَهُوا يُغْفَرْ لَهُمْ مَا قَدْ سَلَفَ وَإِنْ يَعُودُوا فَقَدْ مَضَتْ سُنَّتُ الْأَوَّلِينَ}}<ref>«به کافران بگو: اگر (از کفر) باز ایستند گذشته‌هایشان بخشوده می‌گردد و اگر (به آن) باز گردند، (بدانند که) سنّت پیشینیان گذشته است» سوره انفال، آیه ۳۸.</ref>
# [[تذکر]] [[خداوند]] به [[هلاکت]] [[مشرکان]] در صورت اخراج [[پیامبر]] از [[مکه]] بر اساس [[سنت الهی]]: {{متن قرآن|وَإِنْ كَادُوا لَيَسْتَفِزُّونَكَ مِنَ الْأَرْضِ لِيُخْرِجُوكَ مِنْهَا وَإِذًا لَا يَلْبَثُونَ خِلَافَكَ إِلَّا قَلِيلًا * سُنَّةَ مَنْ قَدْ أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِنْ رُسُلِنَا وَلَا تَجِدُ لِسُنَّتِنَا تَحْوِيلًا}}<ref>«و به راستی نزدیک بود که تو را از این سرزمین بلغزانند تا از آن بیرون رانند و در آن صورت (آنها نیز) پس از تو جز اندکی درنگ نداشتند * بنا بر سنتی (انجام یافته) با پیامبران ما که پیش از تو فرستادیم و در سنّت ما هیچ دگرگونی نمی‌یابی» سوره اسراء، آیه ۷۶-۷۷.</ref>
# [[تذکر]] [[خداوند]] به [[هلاکت]] [[مشرکان]] در صورت اخراج [[پیامبر]] از [[مکه]] بر اساس [[سنت الهی]]: {{متن قرآن|وَإِنْ كَادُوا لَيَسْتَفِزُّونَكَ مِنَ الْأَرْضِ لِيُخْرِجُوكَ مِنْهَا وَإِذًا لَا يَلْبَثُونَ خِلَافَكَ إِلَّا قَلِيلًا * سُنَّةَ مَنْ قَدْ أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِنْ رُسُلِنَا وَلَا تَجِدُ لِسُنَّتِنَا تَحْوِيلًا}}<ref>«و به راستی نزدیک بود که تو را از این سرزمین بلغزانند تا از آن بیرون رانند و در آن صورت (آنها نیز) پس از تو جز اندکی درنگ نداشتند * بنا بر سنتی (انجام یافته) با پیامبران ما که پیش از تو فرستادیم و در سنّت ما هیچ دگرگونی نمی‌یابی» سوره اسراء، آیه ۷۶-۷۷.</ref>
#رویگردانی [[ستمگران]] و [[گناهکاران]] از [[سنت]] و راه [[پیامبر]]، موجب [[حسرت]] آنان در [[قیامت]] {{متن قرآن|وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا}}<ref>«و روزی که ستم پیشه، دست خویش (به دندان) می‌گزد؛ می‌گوید: ای کاش راهی با پیامبر در پیش می‌گرفتم!» سوره فرقان، آیه ۲۷.</ref>
#رویگردانی [[ستمگران]] و [[گناهکاران]] از [[سنت]] و راه [[پیامبر]]، موجب [[حسرت]] آنان در [[قیامت]] {{متن قرآن|وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا}}<ref>«و روزی که ستم پیشه، دست خویش (به دندان) می‌گزد؛ می‌گوید: ای کاش راهی با پیامبر در پیش می‌گرفتم!» سوره فرقان، آیه ۲۷.</ref>
*'''نتیجه''': اهمیت [[شناخت]] [[سنت]] در رابطه با [[پیامبر اسلام]] این است که بفهمیم، قانونی برای [[دعوت]] [[حاکم]] است، یا نمی‌توان نظامی برای آن ترسیم کرد.
*از [[آیات قرآن]] استفاده می‌شود که خود [[رسالت پیامبر]] در مجموعه [[نظام]] و [[مشیت الهی]] است. وانگهی در این کتاب حتی یک بار نگفته که [[سنت]] [[خدا]] در امور [[تکوینی]] غیر قابل تغییر است، بلکه همواره در این امور می‌فرماید: [[خداوند]] هر چه بخواهد می‌کند و هر گونه [[مشیت]] بالغه‌اش اقتضا کند، انجام می‌دهد. از نظر [[عقل]] هم هیچ [[دلیل]] و برهانی وجود ندارد که [[خداوند]] از [[قوانین طبیعی]] نظامات [[تکوینی]] [[تخلف]] نکند، بلکه بر عکس، اما این معنایش [[هرج و مرج]] نیست. [[عقل]] [[حکم]] می‌کند که [[قادر]] مطلق، طبق [[حکمت]] و به مقتضای [[مصلحت]] بتواند در مصنوع و مخلوق خود بر اساس طرح و تدبیری که در افکنده - که از آن [[قرآن]] بارها به عنوان [[مشیت]] یاد می‌کند - [[تصرف]] کند. بر این اساس [[پروردگار]] [[حکیم]]، نباید در دستگاه [[خلقت]]، [[نظم]] [[جهان]] را بر هم زند و هر روز وضعی [[جدید]] پدید آرد و طرحی نو در اندازد که موجب اختلال و اغتشاش می‌گردد. *اما [[سنت]] لا یتغیر [[پروردگار]]، منحصرا مربوط به راه و روش [[خداوند]] در [[جوامع انسانی]] است و در [[قرآن]] فقط و فقط [[سنت]] در همین معنی به کار رفته است. مثلا در [[سوره]] الفتح، می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَوْ قَاتَلَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوَلَّوُا الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا يَجِدُونَ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا * سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا}}<ref>«و اگر کافران با شما به جنگ برمی‌خاستند واپس می‌گریختند سپس یار و یاوری نمی‌یافتند * بنابر سنّت خداوند که پیش‌تر هم بر گذشته است و هرگز برای سنت خداوند، دگرگونی نخواهی یافت» سوره فتح، آیه ۲۲-۲۳.</ref>. و در [[سوره احزاب]] آمده: {{متن قرآن|لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لَا يُجَاوِرُونَكَ فِيهَا إِلَّا قَلِيلًا * مَلْعُونِينَ أَيْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِّلُوا تَقْتِيلًا * سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا}}<ref>«اگر منافقان و بیماردلان و شایعه‌افکنان  مدینه دست (از کارهایشان) برندارند، تو را بر آنان برمی‌انگیزیم سپس در آن شهر جز زمانی اندک در کنار تو نخواهند بود * در حالی که لعنت‌شدگانند؛ هر جا یافته شوند باید بی‌درنگ گرفتار و کشته شوند * بنا به سنّت خداوند در میان کسانی که پیش‌تر درگذشته‌اند؛ و برای سنّت خداوند هرگز دگر کردنی  نخواهی یافت» سوره احزاب، آیه ۶۰-۶۲.</ref>. همچنین [[گناهکاران]] از [[سنت]] و راه [[پیامبر]]، موجب [[حسرت]] آنان در [[قیامت]]: {{متن قرآن|وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا}}<ref>«و روزی که ستم پیشه، دست خویش (به دندان) می‌گزد؛ می‌گوید: ای کاش راهی با پیامبر در پیش می‌گرفتم!» سوره فرقان، آیه ۲۷.</ref>


'''نتیجه''': اهمیت [[شناخت]] [[سنت]] در رابطه با [[پیامبر اسلام]] این است که بفهمیم، قانونی برای [[دعوت]] [[حاکم]] است، یا نمی‌توان نظامی برای آن ترسیم کرد. از [[آیات قرآن]] استفاده می‌شود که خود [[رسالت پیامبر]] در مجموعه [[نظام]] و [[مشیت الهی]] است. وانگهی در این کتاب حتی یک بار نگفته که [[سنت]] [[خدا]] در امور [[تکوینی]] غیر قابل تغییر است، بلکه همواره در این امور می‌فرماید: [[خداوند]] هر چه بخواهد می‌کند و هر گونه [[مشیت]] بالغه‌اش اقتضا کند، انجام می‌دهد. از نظر [[عقل]] هم هیچ [[دلیل]] و برهانی وجود ندارد که [[خداوند]] از [[قوانین طبیعی]] نظامات [[تکوینی]] [[تخلف]] نکند، بلکه بر عکس، اما این معنایش [[هرج و مرج]] نیست. [[عقل]] [[حکم]] می‌کند که [[قادر]] مطلق، طبق [[حکمت]] و به مقتضای [[مصلحت]] بتواند در مصنوع و مخلوق خود بر اساس طرح و تدبیری که در افکنده - که از آن [[قرآن]] بارها به عنوان [[مشیت]] یاد می‌کند - [[تصرف]] کند. بر این اساس [[پروردگار]] [[حکیم]]، نباید در دستگاه [[خلقت]]، [[نظم]] [[جهان]] را بر هم زند و هر روز وضعی [[جدید]] پدید آرد و طرحی نو در اندازد که موجب اختلال و اغتشاش می‌گردد. اما [[سنت]] لا یتغیر [[پروردگار]]، منحصرا مربوط به راه و روش [[خداوند]] در [[جوامع انسانی]] است و در [[قرآن]] فقط و فقط [[سنت]] در همین معنی به کار رفته است. مثلا در [[سوره]] الفتح، می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَوْ قَاتَلَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوَلَّوُا الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا يَجِدُونَ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا * سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا}}<ref>«و اگر کافران با شما به جنگ برمی‌خاستند واپس می‌گریختند سپس یار و یاوری نمی‌یافتند * بنابر سنّت خداوند که پیش‌تر هم بر گذشته است و هرگز برای سنت خداوند، دگرگونی نخواهی یافت» سوره فتح، آیه ۲۲-۲۳.</ref>. اگر [[کفار]] [[مکه]] با تو [[جنگ]] کنند، [[شکست]] خواهند خورد، [[سنت]] [[خدا]] در همه امت‌های گذشته که با پیغمبرانشان می‌جنگیدند، چنین بوده است و برای [[سنت]] [[خدا]] هرگز تبدیلی نمی‌یابی». و در [[سوره احزاب]] آمده: {{متن قرآن|لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لَا يُجَاوِرُونَكَ فِيهَا إِلَّا قَلِيلًا * مَلْعُونِينَ أَيْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِّلُوا تَقْتِيلًا * سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا}}<ref>«اگر منافقان و بیماردلان و شایعه‌افکنان  مدینه دست (از کارهایشان) برندارند، تو را بر آنان برمی‌انگیزیم سپس در آن شهر جز زمانی اندک در کنار تو نخواهند بود * در حالی که لعنت‌شدگانند؛ هر جا یافته شوند باید بی‌درنگ گرفتار و کشته شوند * بنا به سنّت خداوند در میان کسانی که پیش‌تر درگذشته‌اند؛ و برای سنّت خداوند هرگز دگر کردنی  نخواهی یافت» سوره احزاب، آیه ۶۰-۶۲.</ref>. اگر [[منافقین]] و کسانی که در [[دل]]، [[مرض]] دارند و شایعه‌سازان و [[تهمت]] زنندگان از کار خود باز نایستند، ما به تو [[فرمان]] [[جنگ]] می‌دهیم... اینها سزاوار [[لعنت]] هستند که هر جا آنها را بیابند بکشند، این [[سنت]] [[خدا]] است که لا یتغیر است».. آنچه مربوط به مخلوق [[مکلف]] و [[جوامع انسانی]] است، از قبیل [[تأیید]] [[انبیا]] و [[پیروز]] ساختن آنان و مغلوب کردن [[دشمنان دین]] و امثال این امور، برای [[خدا]] [[سنت]] لا یتغیری است، زیرا با تغییر این [[سنت]]، [[راه هدایت]] مسدود و [[دین خدا]] مغلوب می‌گردد و این ظلمی است بر [[بندگان]] که صدورش از [[خدا]] [[قبیح]] و محال است، حتی [[ظهور]] [[معجزات]] به دست [[پیغمبران]] و [[نزول]] عذابهای [[خارق‌العاده]] به [[نفرین]]، آنان خود داخل در [[سنت]] [[الله]] است که تبدیل و تحویل نمی‌پذیرد. همچنین [[گناهکاران]] از [[سنت]] و راه [[پیامبر]]، موجب [[حسرت]] آنان در [[قیامت]]: {{متن قرآن|وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا}}<ref>«و روزی که ستم پیشه، دست خویش (به دندان) می‌گزد؛ می‌گوید: ای کاش راهی با پیامبر در پیش می‌گرفتم!» سوره فرقان، آیه ۲۷.</ref>
==[[سنت]] [[تاریخ]] در باره [[آینده جهان]]==
==[[سنت]] [[تاریخ]] در باره [[آینده جهان]]==
منظور آن دسته از آیاتی است که [[آینده جهان]] را به طور کل به عنوان [[سنت‌های الهی]] و [[فلسفه تاریخ]] بیان شده است. این بیان در آیاتی در خطاب به [[پیامبر]] و توجه به [[سنت]] خودس در چند [[آیه]] مطرح شده که از جمله آنها این دو [[آیه شریفه]] است.
منظور آن دسته از آیاتی است که [[آینده جهان]] را به طور کل به عنوان [[سنت‌های الهی]] و [[فلسفه تاریخ]] بیان شده است. این بیان در آیاتی در خطاب به [[پیامبر]] و توجه به [[سنت]] خودس در چند [[آیه]] مطرح شده که از جمله آنها این دو [[آیه شریفه]] است.

نسخهٔ ‏۱۹ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۵:۳۳

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث سنت است. "سنت" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل سنت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

واژه‌شناسی لغوی

سنت در قرآن

  • سنت در آیاتی به معنای لغوی آن آمده است ﴿قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ سُنَنٌ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ[۲۵]؛ ﴿يُرِيدُ اللَّهُ لِيُبَيِّنَ لَكُمْ وَيَهْدِيَكُمْ سُنَنَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَيَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ[۲۶] و...؛ اما به معنای اصطلاح مورد نظر در قرآن به صراحت مطرح نیست؛ اما در آیاتی با تعبیرهایی دیگر به آن اشاره شده است؛ مانند:
  1. امر به اطاعت از رسول خدا و اولی الامر: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ [۲۷] که مراد، اطاعت از سنت آنان است[۲۸].
  2. عمل به فرمان‌های رسول خدا و پرهیز از نواهی آن حضرت: ﴿وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا[۲۹].
  3. اسوه قرار دادن پیامبر در گفتار و کردار: ﴿لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ[۳۰] که لازمه آن پیروی از سنت آن حضرت است [۳۱]؛
  4. نطق و گفتار پیامبر: ﴿وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى[۳۲] که افزون بر قرآن، شامل سنت گفتاری آن حضرت نیز می‌شود[۳۳]؛
  5. حکمت: ﴿َ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ[۳۴] که مراد از آن به نظر بسیاری از مفسران، سنت پیامبر است[۳۵]. افزون بر این، آیاتی که در آنها پیامبر(ص) مسلمانان را به پیروی از خود فراخوانده ﴿قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۳۶]؛ ﴿وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ[۳۷]، یا مسلمانان از مخالفت با پیامبر منع شده‌اند ﴿وَمَنْ يُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدَى وَيَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّى وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِيرًا[۳۸]؛ ﴿ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ شَاقُّوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَمَنْ يُشَاقِقِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ[۳۹]، یا به اجابت دعوت پیامبر فرمان داده شده‌اند ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ[۴۰] و... به سنت به معنای مصطلح اشاره دارند.

جایگاه سنت

  1. ﴿فَقَدْ مَضَتْ سُنَّتُ الْأَوَّلِينَ[۴۲]
  2. ﴿فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا سُنَّتَ الْأَوَّلِينَ[۴۳]
  3. ﴿فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِيلًا[۴۴]
  4. ﴿وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِيلًا[۴۵]
  5. ﴿سُنَّتَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ فِي عِبَادِهِ[۴۶]
  1. ﴿قُلْ لِلَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ يَنْتَهُوا يُغْفَرْ لَهُمْ مَا قَدْ سَلَفَ وَإِنْ يَعُودُوا فَقَدْ مَضَتْ سُنَّتُ الْأَوَّلِينَ[۴۸]
  2. ﴿وَإِنْ كَادُوا لَيَسْتَفِزُّونَكَ مِنَ الْأَرْضِ لِيُخْرِجُوكَ مِنْهَا وَإِذًا لَا يَلْبَثُونَ خِلَافَكَ إِلَّا قَلِيلًا * سُنَّةَ مَنْ قَدْ أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِنْ رُسُلِنَا وَلَا تَجِدُ لِسُنَّتِنَا تَحْوِيلًا[۴۹]
  3. ﴿وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا[۵۰]
  • نکات: در آیات فوق این موضوعات مطرح گردیده است:
  1. مأموریت پیامبر در مورد ابلاغ سنت الهی هلاکت کافران حق ستیز، به کفار عصر بعثت: ﴿قُلْ لِلَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ يَنْتَهُوا يُغْفَرْ لَهُمْ مَا قَدْ سَلَفَ وَإِنْ يَعُودُوا فَقَدْ مَضَتْ سُنَّتُ الْأَوَّلِينَ[۵۱]
  2. تذکر خداوند به هلاکت مشرکان در صورت اخراج پیامبر از مکه بر اساس سنت الهی: ﴿وَإِنْ كَادُوا لَيَسْتَفِزُّونَكَ مِنَ الْأَرْضِ لِيُخْرِجُوكَ مِنْهَا وَإِذًا لَا يَلْبَثُونَ خِلَافَكَ إِلَّا قَلِيلًا * سُنَّةَ مَنْ قَدْ أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِنْ رُسُلِنَا وَلَا تَجِدُ لِسُنَّتِنَا تَحْوِيلًا[۵۲]
  3. رویگردانی ستمگران و گناهکاران از سنت و راه پیامبر، موجب حسرت آنان در قیامت ﴿وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا[۵۳]
  • نتیجه: اهمیت شناخت سنت در رابطه با پیامبر اسلام این است که بفهمیم، قانونی برای دعوت حاکم است، یا نمی‌توان نظامی برای آن ترسیم کرد.
  • از آیات قرآن استفاده می‌شود که خود رسالت پیامبر در مجموعه نظام و مشیت الهی است. وانگهی در این کتاب حتی یک بار نگفته که سنت خدا در امور تکوینی غیر قابل تغییر است، بلکه همواره در این امور می‌فرماید: خداوند هر چه بخواهد می‌کند و هر گونه مشیت بالغه‌اش اقتضا کند، انجام می‌دهد. از نظر عقل هم هیچ دلیل و برهانی وجود ندارد که خداوند از قوانین طبیعی نظامات تکوینی تخلف نکند، بلکه بر عکس، اما این معنایش هرج و مرج نیست. عقل حکم می‌کند که قادر مطلق، طبق حکمت و به مقتضای مصلحت بتواند در مصنوع و مخلوق خود بر اساس طرح و تدبیری که در افکنده - که از آن قرآن بارها به عنوان مشیت یاد می‌کند - تصرف کند. بر این اساس پروردگار حکیم، نباید در دستگاه خلقت، نظم جهان را بر هم زند و هر روز وضعی جدید پدید آرد و طرحی نو در اندازد که موجب اختلال و اغتشاش می‌گردد. *اما سنت لا یتغیر پروردگار، منحصرا مربوط به راه و روش خداوند در جوامع انسانی است و در قرآن فقط و فقط سنت در همین معنی به کار رفته است. مثلا در سوره الفتح، می‌فرماید: ﴿وَلَوْ قَاتَلَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوَلَّوُا الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا يَجِدُونَ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا * سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا[۵۴]. و در سوره احزاب آمده: ﴿لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لَا يُجَاوِرُونَكَ فِيهَا إِلَّا قَلِيلًا * مَلْعُونِينَ أَيْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِّلُوا تَقْتِيلًا * سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا[۵۵]. همچنین گناهکاران از سنت و راه پیامبر، موجب حسرت آنان در قیامت: ﴿وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا[۵۶]

سنت تاریخ در باره آینده جهان

منظور آن دسته از آیاتی است که آینده جهان را به طور کل به عنوان سنت‌های الهی و فلسفه تاریخ بیان شده است. این بیان در آیاتی در خطاب به پیامبر و توجه به سنت خودس در چند آیه مطرح شده که از جمله آنها این دو آیه شریفه است.

  • ﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ[۵۷]، ﴿وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ[۵۸]، ﴿وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا[۵۹]
  • ﴿وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ[۶۰]

نکته: جمله ﴿وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ[۶۱].»... هر چند ناظر به جمله: ﴿إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ[۶۲] دارد، که فرعون در حالی که برتری جویی و ستم می‌کرد و مردان را می‌کشت و زنان را نگه می‌داشت، و ظاهراً حکایت از گذشته دارد که چنین و چنان بود، اما با کلمه مضارع: ﴿وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ[۶۳] می‌خواهد بیان کند که این اراده خدا اختصاصی به آنان ندارد و سنتی ابدی و قانونی اجتماعی و تاریخی است که در برابر هر ستمگری، اگر مردم آن بایستند و قیام کنند و با ظالم همراهی نکنند، خداوند آنانرا پیروز می‌کند.

توضیح و دفع شبهه: این آیه هر چند در سیاق آیات سوره قصص مربوط به داستان حضرت موسی و مبارزه او با فرعون آمده، اما شیوه بیان آن کلی و در مقام بیان یکی از سنت‌های الهی در تاریخ است، و اگر این آیه در کتاب‌های کلامی به امام زمان تطبیق داده شده، به این جهت است که ایشان یکی از مصادیق مستخلفین زمین و وارثان خواهند بود. و کسانی که اشکال کرده‌اند، که این آیه را نباید به مسئله انتظار فرج آن حضرت جری و تطبیق داد، توجه نکرده، که این فراز از آیات قرآن عام و شامل همه مواردی است که به آن تطبیق داده می‌شود، هر چند سبب نزول خاص داشته باشد، و یا سیاق آن مربوط به موضوعات معین می‌باشد، باز: نمی‌تواند آن را محدود به موضوع کند، به تعبیر قرآن پژوهان، سبب خاص موجب محدودیت دلالت نمی‌شود، بویژه آنکه لحن آیه کلی است و خطاب آیه اگر به حضرت موسی است، اما به بنی اسرائیل نوید می‌دهد که اراده و سنت الهی بر این تعلق گرفته که پیروان حق را که در سرزمین فرو دست شده‌اند، کمک کند و آنان را پیشوایان مردم و وارث زمین گرداند. اکنون با این توضیخ کوتاه به تفسیر این آیه از جهت مختلف اشاره می‌شود: نکته دیگر همانطور که علل زوال باطل عام نیست، شرایط تحقق پیروزی هم مطلق نیست. اگر گفته شده که فرعون نابود شدنی است، تنها به این خاطر نیست که تنها فرعون تجاوز از این سنت کرده و قومی را برده قومی دیگر کرده، و بهره‌مندی قومی به قیمت محروم کردن قومی دیگر بوده و فرعون انسانیت را به سوی هلاکت و نابودی کشانده است و در نتیجه، تمامی اسباب و شرایط برای فنای خود را فراهم کرده است، خیر باید فردی دیگر با موقعیت رهبری موسی بیاید و بنی اسرائیل را متحد کند و زمینه‌های مبارزه را فراهم سازد و نقشه‌هایی را که علیه بنی اسرائیل جریان می‌یافت، همه را به نفع خود تغییر دهد، در این صورت است که آنچه به نفع آل فرعون جریان می‌یافت، به ضرر آنان تمام می‌شود. بنابراین، تنها ستم کردن عامل بیرون آمدن و آشکار شدن این سنت نمی‌شود، چه بسیار از اقوامی بوده‌اند که مورد ستم قرار گفته و نابود شده و شاهد تحقق وعده الهی نبوده و ظالمی بعد از ظالمی رخ نموده است. حتماً باید در این قانون تبصره‌ای وجود داشته باشد که بیان کند در کجا این پیروزی به سراغ اهل حق می‌آید، چرا در گذشته‌های بسیار دور برخی از جریان‌های حق پیروز نشده‌اند و چرا در ظاهر اهل باطل موفق شده و برخی که در جبهه اهل حق بوده، و یا در برابر جبهه باطل بوده‌اند، موفق نشده‌اند، در حالی که در باره این قوم می‌گوید: اراده پیروزی و پیشوایی آنان را کرده و می‌خواهد که آن قوم ستمگر را نابود و آنان را جانشین قرار دهد؟ به این دلیل گفته می‌شود، دلالت آیه نمی‌تواند مطلق باشد و پاسخ به این سئوال از آیه دیگری استفاده می‌شود که قانون دیگری را یاد آور می‌شود: ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ[۶۴]خدا حال قومی را تغییر نمی‌دهد تا آنان حال خود را تغییر دهند. و چون خدا برای قومی آسیبی بخواهد، هیچ برگشتی برای آن نیست، و غیر از او حمایتگری برای آنان نخواهد بود. چنانکه در جایی دیگر می‌فرماید: ﴿ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّرًا نِعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ[۶۵] دلیل می‌آورد و قانون ذکر می‌کند، چون خداوند نعمتی را که بر قومی ارزانی داشته تغییر نمی‌دهد، مگر آنکه آنان آنچه را در دل دارند تغییر دهند، و خدا شنوای داناست. در آیه نخست هم با قید مجاهدت آمده: ﴿وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا[۶۶]، یعنی اگر تلاش و کوشش کردند، خدا راه بعدی مبارزه را نشان می‌دهد، نه این که در خانه بنشینند و بگویند انتظار می‌کشیم.

  • ﴿كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِي إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ[۶۷]
  • ﴿إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ[۶۸]
  • ﴿قُلْ لَنْ يُصِيبَنَا إِلَّا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَنَا هُوَ مَوْلَانَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ[۶۹]
  • ﴿مَا كَانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَمَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ أَنْ يَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ وَلَا يَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ لَا يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَلَا نَصَبٌ وَلَا مَخْمَصَةٌ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَطَئُونَ مَوْطِئًا يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَلَا يَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلًا إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ إِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ[۷۰]
  • ﴿كُتِبَ عَلَيْهِ أَنَّهُ مَنْ تَوَلَّاهُ فَأَنَّهُ يُضِلُّهُ وَيَهْدِيهِ إِلَى عَذَابِ السَّعِيرِ[۷۱]

نکات:

  1. سنت خداوند پیروزی خدا وپیامبرانش می‌باشد البته این نافی توجه به قوانین وسنت حاکم برهستی و جامعه نیست ﴿كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِي[۷۲].
  2. سنت الهی یاری رساندن به پیامران وپیامبر دردنیا وآخرت می‌باشد ﴿إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ[۷۳] ما به‌طور مسلم رسولان خود و کسانی را که ایمان آورده‌اند در زندگی دنیا و روز قیامت که گواهان بر پا می‌خیزند یاری می‌دهیم» حمایتی که بی‌قید و شرط است و به همین جهت انواع پیروزی‌ها را به دنبال دارد، اعم از پیروزی در منطق و بیان، یا پیروزی در جنگ‌ها، یا فرستادن عذاب الهی بر مخالفان و نابود کردن آنان و یا امدادهای غیبی که قلب را تقویت و روح را به لطف الهی نیرومند و قوی می‌سازد. مقصود از «اشهاد» فرشتگان و پیامبران و مؤمنانند که گواهان اعمال انسان‌ها می‌باشند. (گزیده تفسیرنمونهُ ج ۴، ص ۲۷۷)
  3. خداوند به پیامبر می‌فرماید که بگوجزآ نچه خدا مقررکرده وسنت اوست چیزی به ما نمی‌رسد: ﴿قُلْ لَنْ يُصِيبَنَا إِلَّا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَنَا هُوَ مَوْلَانَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ[۷۴]. در کتاب تفسیرالمیزان آمده است: «حاصل این جواب این است که: ولایت و اختیار امور ما تنها و تنها به‌دست خداست: این انحصار از جمله"﴿هُوَ مَوْلَانَا[۷۵] " استفاده می‌شود - و اختیار ما نه به‌دست خود ما است و نه به‌دست هیچ یک از این اسباب ظاهری، بلکه حقیقت ولایت تنها از آن خداست و خدای تعالی سرنوشتی حتمی از خیر و شر برای همه تعیین نموده، و با اینکه می‌دانیم قبل از ما سرنوشتمان معلوم و معین شده چرا اوامر او را امتثال ننموده در احیاء امر او و جهاد در راه او سعی نکنیم. خدای تعالی هم مشیت خود را اجراء می‌کند و ما را پیروزی و یا شکست می‌دهد و این به عالم ما مربوط نیست، زیرا وظیفه بنده، بندگی و ترک تدبیر و امتثال امر است، که خلاصه، همه توکل است فقط اراده و مشیت خداوند جاری است و توکل و واگذاری امور به او جایی برای سرور یا غم نمی‌گذارداز همین جا معلوم می‌شود که جمله" ﴿وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ[۷۶]" گفتاری مستانف و تازه و غیر مربوط بما قبل نیست، بلکه جمله‌ای است معطوف بما قبل و متمم آن، و معنای آن و ما قبلش این است که ولایت و اختیار امر ما با خداست، و ما به او ایمان داریم، و لازمه این ایمان این است که بر او توکل کرده امر خود را به او واگذار کنیم، بدون اینکه در دل، حسنه و موفقیت در جنگ را بر مصیبت و شکست خوردن ترجیح داده آن را اختیار کنیم. بنا بر این، اگر خداوند حسنه را روزی ما کرد منتی بر ما نهاده، و اگر مصیبت را اختیار کرد مشیت و اختیارش بدان تعلق گرفته، و ملامت و سرزنشی بر ما نیست، و خود ما هم هیچ ناراحت و اندوهگین نمی‌شویم. (ترجمه المیزان ج ۹ ص ۴۱۰).
  4. قانون وسنت نوشته شده خداوند این است که کسی ولایت شیطان به پذیرد اورا گمراه وبه جهنم هدایت می‌کند ﴿كُتِبَ عَلَيْهِ أَنَّهُ مَنْ تَوَلَّاهُ فَأَنَّهُ يُضِلُّهُ وَيَهْدِيهِ إِلَى عَذَابِ السَّعِيرِ[۷۷] در کتاب تفسیر المیزان آمده است «کلمه "تولی" به معنای این است که کسی را برای پیروی ولی خود بگیری. و کلمه "فَأَنهُ یضِلهُ" مبتدایی است که خبرش حذف شده و معنایش این است که:پیروی می‌کند هر شیطان پلیدی را که از جمله صفاتش یکی این است که بر او نوشته شده که هر کس او را ولی خود بگیرد و پیرویش کند، اضلال و هدایتش او را به سوی عذاب سعیر، ثابت و لازم است. و مراد از اینکه فرمود "بر او نوشته شده که..." این است که قضای الهی در حق وی چنین رانده شده که اولا پیروان خود را گمراه کند، و ثانیا ایشان را داخل آتش سازد و این دو قضا که در حق وی رانده شده همان است که آیه ﴿إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغَاوِينَ[۷۸]* ﴿وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِينَ[۷۹]آن را بیان می‌کند، (المیزان ج ۱۴ ص ۴۸۴)[۸۰].

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

  1. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. لسان العرب، ج۱۳، ص۲۵۵؛ تاج العروس، ج۱۸، ص۲۹۹-۳۰۰، «سنن».
  2. ارشاد الفحول، ص۳۳؛ الاصول العامه، ص۱۲۱.
  3. تفسیر العز بن عبد السلام، ج۲، ص۵۸۱؛ الاصول العامه، ص۱۲۱.
  4. معجم الفروق اللغویه، ص۳۴۶، «سنن».
  5. التحقیق، ج۵، ص۲۳۷، «سنن».
  6. السنة فی الشریعة الاسلامیه، ص۷؛ بحوث فی الفقه المعاصر، ج۱، ص۱۳.
  7. فرهنگ فقه، ج۴، ص۵۳۸؛ معجم لغة الفقهاء، ص۲۵۱، «السنه».
  8. ارشاد الفحول، ص۳۳؛ معجم لغه‌الفقهاء، ص۲۵۱؛ فرهنگ فقه، ج۴، ص۵۳۸.
  9. معجم الفاظ الفقه، ص۲۳۴؛ معجم المصطلحات، ج۲، ص۲۹۸، «السنن».
  10. معجم لغة الفقهاء، ص۸۳؛ اضواء علی السنة المحمدیه، ص۳۹.
  11. اصول السرخسی، ج۱، ص۱۱۴؛ نیل الاوطار، ج۷، ص۳۱۸.
  12. المحصول، ج۶، ص۱۲۹؛ الاصول العامه، ص۴۴۰.
  13. مقباس الهدایه، ج۱، ص۶۸-۶۹؛ اصول الفقه، ج۳، ص۶۴؛ دراسات فی علم الدرایه، ص۱۲.
  14. زبدة الاصول، ص۸۷؛ ارشاد الفحول، ص۳۳.
  15. زبدة الاصول، ص۸۷؛ معجم مصطلحات الرجال و الدرایه، ص۷۹.
  16. کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۹۷۹؛ مقباس الهدایه، ج۵، ص۲۱.
  17. حبل المتین، ص۴؛ عوائد الایام، ص۴۶۷؛ مقباس الهدایه، ج۱، ص۶۹.
  18. مقباس الهدایه، ج۵، ص۲۲.
  19. التعدیل و الترجیح، ج۱، ص۱۳؛ وصول الاخیار، ص۸۸؛ السنة فی الشریعة الاسلامیه، ص۹۶.
  20. الاحکام، ابن حزم، ج۴، ص۴۴۷.
  21. ارشاد الفحول، ص۱۹۰.
  22. الامام جعفر الصادق، ص۲۴۰؛ بدایة الوصول، ج۵، ص۳۰۳؛ مباحث الاصول، ج۱، ص۴۹۶.
  23. وسیلة الوصول، ص۴۹۶؛ اصول الحدیث، ص۸۲.
  24. صادقی فدکی، سید جعفر، سنت، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵.
  25. «پیش از شما سنّت‌هایی (بوده و) از میان رفته‌اند پس روی زمین گردش کنید تا بنگرید سرانجام دروغ‌انگاران چگونه بوده است» سوره آل عمران، آیه ۱۳۷.
  26. «خداوند می‌خواهد (احکام خود را) برای شما روشن گرداند و شما را به روش‌های (نیکوی) پیشینیانتان، رهنمون گردد و توبه شما را بپذیرد و خداوند دانایی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۲۶.
  27. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
  28. التفسیر الکاشف، ج۲، ص۳۶۲؛ المیزان، ج۴، ص۳۹۱.
  29. « آنچه پیامبر به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز می‌دارد دست بکشید» سوره حشر، آیه ۷.
  30. «بی‌گمان فرستاده خداوند برای شما نمونه‌ای نیکوست» سوره احزاب، آیه ۲۱.
  31. تفسیر سلمی، ج۲، ص۱۴۳؛ اضواء البیان، ج۷، ص۳۰۱.
  32. «و از سر هوا و هوس سخن نمی‌گوید آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی می‌شود» سوره نجم، آیه ۳-۴.
  33. تفسیر قرطبی، ج۱۷، ص۸۵؛ روح المعانی، ج۱، ص۳۵۳؛ تفسیر سید مصطفی خمینی، ج۳، ص۳۶.
  34. « به آنان کتاب (آسمانی) و فرزانگی می‌آموزد » سوره بقره، آیه ۱۲۹.
  35. جامع البیان، ج۱، ص۷۷۵؛ مجمع البیان، ج۱، ص۳۹۴؛ التفسیر الکاشف، ج۶، ص۲۱۷.
  36. «بگو اگر خداوند را دوست می‌دارید از من پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره آل عمران، آیه ۳۱.
  37. «و (دیگر) این که این راه راست من است از آن پیروی کنید و از راه‌ها (ی دیگر) پیروی نکنید که شما را از راه او پراکنده گرداند، این است آنچه شما را بدان سفارش کرده است باشد که پرهیزگاری ورزید» سوره انعام، آیه ۱۵۳.
  38. «و هر کس پس از آنکه به روشنی رهنمود یافت با پیامبر مخالفت ورزد و از راهی جز راه مؤمنان پیروی کند وی را با آنچه بدان روی آورده است وامی‌نهیم و وی را به دوزخ می‌افکنیم و این بد پایانه‌ای است!» سوره نساء، آیه ۱۱۵.
  39. «این بدان روست که اینان با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیدند و هر کس با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزد بی‌گمان خداوند سخت کیفر است» سوره انفال، آیه ۱۳.
  40. «ای مؤمنان! (ندای) خداوند و پیامبر را هر گاه شما را به چیزی فرا خوانند که به شما زندگی می‌بخشد پاسخ دهید و بدانید که خداوند میان آدمی و دل او میانجی می‌شود و (بدانید که) به نزد وی گرد آورده می‌شوید» سوره انفال، آیه ۲۴.
  41. صادقی فدکی، سید جعفر، سنت، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵.
  42. «به کافران بگو: اگر (از کفر) باز ایستند گذشته‌هایشان بخشوده می‌گردد و اگر (به آن) باز گردند، (بدانند که) سنّت پیشینیان گذشته است» سوره انفال، آیه ۳۸.
  43. «از سر گردنکشی در زمین و نیرنگ زشت؛ و نیرنگ زشت، جز به نیرنگباز برنمی‌گردد؛ پس آیا جز سنّت پیشینیان (خود) را چشم می‌دارند؟ هرگز برای سنت خداوند دگرگونی نخواهی یافت و هرگز برای سنّت خداوند جابه‌جایی نخواهی یافت» سوره فاطر، آیه ۴۳.
  44. «از سر گردنکشی در زمین و نیرنگ زشت؛ و نیرنگ زشت، جز به نیرنگباز برنمی‌گردد؛ پس آیا جز سنّت پیشینیان (خود) را چشم می‌دارند؟ هرگز برای سنت خداوند دگرگونی نخواهی یافت و هرگز برای سنّت خداوند جابه‌جایی نخواهی یافت» سوره فاطر، آیه ۴۳.
  45. «از سر گردنکشی در زمین و نیرنگ زشت؛ و نیرنگ زشت، جز به نیرنگباز برنمی‌گردد؛ پس آیا جز سنّت پیشینیان (خود) را چشم می‌دارند؟ هرگز برای سنت خداوند دگرگونی نخواهی یافت و هرگز برای سنّت خداوند جابه‌جایی نخواهی یافت» سوره فاطر، آیه ۴۳.
  46. «اما همین که عذاب ما را دیدند دیگر ایمانشان برای آنها سودی نداشت- بنابر سنّت (و قانون) خداوند که میان بندگانش برگذشته است- و در آنجا کافران زیان دیدند» سوره غافر، آیه ۸۵.
  47. ر. ک: مطهری، عدل الهی، ص ۱۲۶ - جهان و انسان از دیدگاه قرآن، ش ۵۸، ص ۵۴.
  48. «به کافران بگو: اگر (از کفر) باز ایستند گذشته‌هایشان بخشوده می‌گردد و اگر (به آن) باز گردند، (بدانند که) سنّت پیشینیان گذشته است» سوره انفال، آیه ۳۸.
  49. «و به راستی نزدیک بود که تو را از این سرزمین بلغزانند تا از آن بیرون رانند و در آن صورت (آنها نیز) پس از تو جز اندکی درنگ نداشتند * بنا بر سنتی (انجام یافته) با پیامبران ما که پیش از تو فرستادیم و در سنّت ما هیچ دگرگونی نمی‌یابی» سوره اسراء، آیه ۷۶-۷۷.
  50. «و روزی که ستم پیشه، دست خویش (به دندان) می‌گزد؛ می‌گوید: ای کاش راهی با پیامبر در پیش می‌گرفتم!» سوره فرقان، آیه ۲۷.
  51. «به کافران بگو: اگر (از کفر) باز ایستند گذشته‌هایشان بخشوده می‌گردد و اگر (به آن) باز گردند، (بدانند که) سنّت پیشینیان گذشته است» سوره انفال، آیه ۳۸.
  52. «و به راستی نزدیک بود که تو را از این سرزمین بلغزانند تا از آن بیرون رانند و در آن صورت (آنها نیز) پس از تو جز اندکی درنگ نداشتند * بنا بر سنتی (انجام یافته) با پیامبران ما که پیش از تو فرستادیم و در سنّت ما هیچ دگرگونی نمی‌یابی» سوره اسراء، آیه ۷۶-۷۷.
  53. «و روزی که ستم پیشه، دست خویش (به دندان) می‌گزد؛ می‌گوید: ای کاش راهی با پیامبر در پیش می‌گرفتم!» سوره فرقان، آیه ۲۷.
  54. «و اگر کافران با شما به جنگ برمی‌خاستند واپس می‌گریختند سپس یار و یاوری نمی‌یافتند * بنابر سنّت خداوند که پیش‌تر هم بر گذشته است و هرگز برای سنت خداوند، دگرگونی نخواهی یافت» سوره فتح، آیه ۲۲-۲۳.
  55. «اگر منافقان و بیماردلان و شایعه‌افکنان مدینه دست (از کارهایشان) برندارند، تو را بر آنان برمی‌انگیزیم سپس در آن شهر جز زمانی اندک در کنار تو نخواهند بود * در حالی که لعنت‌شدگانند؛ هر جا یافته شوند باید بی‌درنگ گرفتار و کشته شوند * بنا به سنّت خداوند در میان کسانی که پیش‌تر درگذشته‌اند؛ و برای سنّت خداوند هرگز دگر کردنی نخواهی یافت» سوره احزاب، آیه ۶۰-۶۲.
  56. «و روزی که ستم پیشه، دست خویش (به دندان) می‌گزد؛ می‌گوید: ای کاش راهی با پیامبر در پیش می‌گرفتم!» سوره فرقان، آیه ۲۷.
  57. «خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند وعده داده است که آنان را به یقین در زمین جانشین می‌گرداند- چنان که کسانی پیش از آنها را جانشین گردانید- و بی‌گمان دینی را که برای آنان پسندیده است برای آنها استوار می‌دارد و (حال) آنان ر» سوره نور، آیه ۵۵.
  58. «خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند وعده داده است که آنان را به یقین در زمین جانشین می‌گرداند- چنان که کسانی پیش از آنها را جانشین گردانید- و بی‌گمان دینی را که برای آنان پسندیده است برای آنها استوار می‌دارد و (حال) آنان ر» سوره نور، آیه ۵۵.
  59. «خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند وعده داده است که آنان را به یقین در زمین جانشین می‌گرداند- چنان که کسانی پیش از آنها را جانشین گردانید- و بی‌گمان دینی را که برای آنان پسندیده است برای آنها استوار می‌دارد و (حال) آنان ر» سوره نور، آیه ۵۵.
  60. «و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شده‌اند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم» سوره قصص، آیه ۵.
  61. «و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شده‌اند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم» سوره قصص، آیه ۵.
  62. «بی‌گمان فرعون در زمین (مصر) گردنکشی ورزید و مردم آنجا را دسته‌دسته کرد» سوره قصص، آیه ۴.
  63. «و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شده‌اند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم» سوره قصص، آیه ۵.
  64. «او را از پیش رو و پشت سر فرشتگانی پیگیرند که به فرمان خداوند، نگهبان وی‌اند» سوره رعد، آیه ۱۱.
  65. «آن، از این روست که خداوند نعمتی را که به گروهی بخشیده است نمی‌گرداند تا آنان آنچه در خود دارند بگردانند و بی‌گمان خداوند شنوایی داناست» سوره انفال، آیه ۵۳.
  66. «و راه‌های خویش را به آنان که در (راه) ما بکوشند می‌نماییم و بی‌گمان خداوند با نیکوکاران است» سوره عنکبوت، آیه ۶۹.
  67. «خداوند مقرّر فرموده است که من و فرستادگانم پیروز خواهیم شد؛ بی‌گمان خداوند توانایی پیروزمند است» سوره مجادله، آیه ۲۱.
  68. «ما پیامبران خویش و مؤمنان را در زندگی این جهان و در روزی که گواهان (به گواهی) برخیزند یاری می‌کنیم» سوره غافر، آیه ۵۱.
  69. «بگو هیچ‌گاه جز آنچه خداوند برای ما مقرّر داشته است به ما نمی‌رسد، او سرور ماست و مؤمنان باید تنها بر خداوند توکّل کنند» سوره توبه، آیه ۵۱.
  70. «مردم مدینه و تازیان بیابان‌نشین پیرامون آنان حق ندارند از (همراهی) پیامبر بازمانند و نه جان‌های خودشان را از جان او دوست‌تر بدارند؛ از این رو که هیچ تشنگی و سختی و گرسنگی در راه خداوند به آنان نمی‌رسد و بر هیچ جایگاهی که کافران را به خشم آورد گام نمی‌نه» سوره توبه، آیه ۱۲۰.
  71. «بر او مقرّر است که هر کس او را دوست گیرد وی، گمراهش می‌کند و او را به عذاب آتش رهنمون می‌شود» سوره حج، آیه ۴.
  72. «خداوند مقرّر فرموده است که من و فرستادگانم پیروز خواهیم شد؛ بی‌گمان خداوند توانایی پیروزمند است» سوره مجادله، آیه ۲۱.
  73. «ما پیامبران خویش و مؤمنان را در زندگی این جهان و در روزی که گواهان (به گواهی) برخیزند یاری می‌کنیم» سوره غافر، آیه ۵۱.
  74. «بگو هیچ‌گاه جز آنچه خداوند برای ما مقرّر داشته است به ما نمی‌رسد، او سرور ماست و مؤمنان باید تنها بر خداوند توکّل کنند» سوره توبه، آیه ۵۱.
  75. «بگو هیچ‌گاه جز آنچه خداوند برای ما مقرّر داشته است به ما نمی‌رسد، او سرور ماست و مؤمنان باید تنها بر خداوند توکّل کنند» سوره توبه، آیه ۵۱.
  76. «(یاد کنید) آنگاه را که دو دسته از شما می‌خواستند (در رفتن به جنگ) سستی کنند حال آنکه خداوند یاور آنان بود و مؤمنان باید بر خداوند توکّل کنند» سوره آل عمران، آیه ۱۲۲.
  77. «بر او مقرّر است که هر کس او را دوست گیرد وی، گمراهش می‌کند و او را به عذاب آتش رهنمون می‌شود» سوره حج، آیه ۴.
  78. «بی‌گمان تو بر بندگان من چیرگی نداری مگر آن گمراهان که از تو پیروی کنند» سوره حجر، آیه ۴۲.
  79. «و به یقین دوزخ وعده‌گاه همه آنان است» سوره حجر، آیه ۴۳.
  80. سعیدیان‌فر، محمد جعفر و ایازی، سید محمد علی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۷۳۱-۷۳۹.