بحث:قاعده لطف: تفاوت میان نسخه‌ها

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - ' ]]' به ' [[')
جز (جایگزینی متن - 'بهره' به 'بهره')
خط ۱۳: خط ۱۳:
*'''پاسخ:''' این اشکال از این رو پدید آمده است که به تعریف [[شیعه]] از [[لطف]] راه نیافته است. بنابر تعریف [[شیعه]]، [[لطف]]، [[قدرت]] [[بنده]] بر [[معصیت]] را از میان نمی‌برد؛ بلکه او را به [[طاعت]] نزدیک می‌سازد و از [[معصیت]] دور می‌کند بی‌آنکه به [[اضطرار]] و [[الزام]] بینجامد<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 371-372.</ref>.
*'''پاسخ:''' این اشکال از این رو پدید آمده است که به تعریف [[شیعه]] از [[لطف]] راه نیافته است. بنابر تعریف [[شیعه]]، [[لطف]]، [[قدرت]] [[بنده]] بر [[معصیت]] را از میان نمی‌برد؛ بلکه او را به [[طاعت]] نزدیک می‌سازد و از [[معصیت]] دور می‌کند بی‌آنکه به [[اضطرار]] و [[الزام]] بینجامد<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 371-372.</ref>.
*2. آیا [[خداوند]]، [[کافران]] را نیز از [[لطف]] خویش بهره‌مند می‌سازد؟ اگر پاسخ، آری است، سخنی [[باطل]] است؛ زیرا باید غرض [[لطف]] حاصل آید و حال آنکه [[کافر]] [[ایمان]] نیاورده است. اگر پاسخ، منفی است، یا بدین روی است که [[خداوند]] [[توانایی]] آن را ندارد و لازمه این، عجز [[خداوند]] و [[باطل]] است، و یا در همان حال که [[خداوند]] [[توانایی]] دارد، [[کافر]] را از آن بهره‌مند نمی‌سازد که این اخلال به [[واجب]] و بر [[خداوند]] محال است<ref>شرح الاصول الخسمة، ۳۵۲.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 372.</ref>.
*2. آیا [[خداوند]]، [[کافران]] را نیز از [[لطف]] خویش بهره‌مند می‌سازد؟ اگر پاسخ، آری است، سخنی [[باطل]] است؛ زیرا باید غرض [[لطف]] حاصل آید و حال آنکه [[کافر]] [[ایمان]] نیاورده است. اگر پاسخ، منفی است، یا بدین روی است که [[خداوند]] [[توانایی]] آن را ندارد و لازمه این، عجز [[خداوند]] و [[باطل]] است، و یا در همان حال که [[خداوند]] [[توانایی]] دارد، [[کافر]] را از آن بهره‌مند نمی‌سازد که این اخلال به [[واجب]] و بر [[خداوند]] محال است<ref>شرح الاصول الخسمة، ۳۵۲.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 372.</ref>.
*'''پاسخ:''' چنان که گذشت، معنای [[لطف]] آن نیست که غرض [[لطف]] ناگزیر حاصل آید. [[لطف]]، فی‌ذاته، [[لطف]] است خواه [[هدف]] آن حاصل آید یا نه. اثر [[لطف]] آن است که [[مکلف]] را به [[طاعت]] نزدیک می‌سازد به گونه‌ای که آن را بر [[معصیت]] ترجیح دهد. اینکه [[مکلف]] از [[لطف]] [[بهره]] [[نبرد]] و همچنان در [[معصیت]] مانَد، به خود او باز می‌گردد و نیروی اختیاری که از آن برخوردار است<ref>شرح الاصول الخسمة، ۳۵۳.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 372.</ref>.
*'''پاسخ:''' چنان که گذشت، معنای [[لطف]] آن نیست که غرض [[لطف]] ناگزیر حاصل آید. [[لطف]]، فی‌ذاته، [[لطف]] است خواه [[هدف]] آن حاصل آید یا نه. اثر [[لطف]] آن است که [[مکلف]] را به [[طاعت]] نزدیک می‌سازد به گونه‌ای که آن را بر [[معصیت]] ترجیح دهد. اینکه [[مکلف]] از [[لطف]] بهره [[نبرد]] و همچنان در [[معصیت]] مانَد، به خود او باز می‌گردد و نیروی اختیاری که از آن برخوردار است<ref>شرح الاصول الخسمة، ۳۵۳.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 372.</ref>.
*3. إخبار از بهشتی بودن [[بنده]] (وعد) یا [[جهنمی]] بودن او ([[وعید]])، مفسده است؛ زیرا او را می‌فریبد و بر [[معصیت]] وامی‌دارد. بر [[خداوند]] محال است که چنین کند و این با [[وجوب لطف]] ناسازگار است<ref>شرح الاصول الخسمة، ۳۵۳.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 372.</ref>.
*3. إخبار از بهشتی بودن [[بنده]] (وعد) یا [[جهنمی]] بودن او ([[وعید]])، مفسده است؛ زیرا او را می‌فریبد و بر [[معصیت]] وامی‌دارد. بر [[خداوند]] محال است که چنین کند و این با [[وجوب لطف]] ناسازگار است<ref>شرح الاصول الخسمة، ۳۵۳.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 372.</ref>.
*'''پاسخ:''' إخبار از بهشتی بودن [[بنده]]، [[اغوا]] و [[فریفتن]] نیست؛ زیرا ممکن است با الطافی همراه گردد که [[بنده]] را از انگیزه [[معصیت]] تهی کند و چون احتمال [[فریفتن]] از میان می‌رود، مفسده بودن مطلق نیز از میان می‌رود. إخبار از [[جهنمی]] بودن [[بنده]] نیز مفسده نیست. اگر إخبار برای [[جاهلی]] مانند [[ابولهب]] باشد، مفسده پیش نمی‌آید؛ زیرا وی درستی خبر [[پیامبر]] {{صل}} را [[باور]] ندارد تا إخبار سبب [[اصرار]] او بر [[کفر]] گردد. اگر إخبار برای کسی مانند [[ابلیس]] باشد که از درستی خبر [[پیامبر]] {{صل}} [[آگاه]] است، باز هم او را به [[اصرار]] به [[کفر]] نمی‌کشاند؛ زیرا او می‌داند که با [[اصرار]]، عقوبتش افزون می‌گردد<ref>همان، ۳۵۳.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 372.</ref>.
*'''پاسخ:''' إخبار از بهشتی بودن [[بنده]]، [[اغوا]] و [[فریفتن]] نیست؛ زیرا ممکن است با الطافی همراه گردد که [[بنده]] را از انگیزه [[معصیت]] تهی کند و چون احتمال [[فریفتن]] از میان می‌رود، مفسده بودن مطلق نیز از میان می‌رود. إخبار از [[جهنمی]] بودن [[بنده]] نیز مفسده نیست. اگر إخبار برای [[جاهلی]] مانند [[ابولهب]] باشد، مفسده پیش نمی‌آید؛ زیرا وی درستی خبر [[پیامبر]] {{صل}} را [[باور]] ندارد تا إخبار سبب [[اصرار]] او بر [[کفر]] گردد. اگر إخبار برای کسی مانند [[ابلیس]] باشد که از درستی خبر [[پیامبر]] {{صل}} [[آگاه]] است، باز هم او را به [[اصرار]] به [[کفر]] نمی‌کشاند؛ زیرا او می‌داند که با [[اصرار]]، عقوبتش افزون می‌گردد<ref>همان، ۳۵۳.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 372.</ref>.

نسخهٔ ‏۲۲ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۹:۰۸

نویسنده: آقای قاضی زاده

مقدمه

نظریه شیعه

  • لطف بر دو گونه است:
  1. لطف محصل: عبارت است از مبادی و مقدماتی که هدف خلقت بر آنها استوار است. خلقت از گذر لطف محصل از بیهودگی و لغو می‌رهد؛ به گونه‌ای که بدون آن، فعل الهی بدون غایت و عبث می‌شود. از این گونه لطف است بعثت پیامبران، بیان تکالیف و قدرت بخشیدن بر انجام تکالیف. وجوب لطف محصل در نظر آنان که خداوند را حکیم می‌دانند، تردیدناپذیر است[۸][۹].
  2. لطف مقرب: عبارت است از آنچه برآورنده غرض تکلیف است. با نبود لطف مقرب، غرض تکلیف حاصل نمی‌آید؛ مانند وعد، وعید، تشویق و تهدید که بنده را بر طاعت بر می‌انگیزد و از گناه باز می‌دارد[۱۰]. لطف مقرب در توانایی و قدرت بندگان برای طاعت یا معصیت دخلی ندارد. آنان می‌توانند طاعت کنند یا روی به معصیت نهند. قدرت بر تکالیف، در گرو آن است که بندگان، آنها را به واسطه پیامبران بازشناسند و از ابزارهای مادی نیز بهره‌مند باشند و فرض بر این است که چنین مقدمات و وسایلی حاصل است. متکلمان در این باره که آیا لطف مقرب بر خداوند واجب است یانه، به اختلاف افتاده‌اند. نظریه امامیه بر آن است که اگر برآورده شدن غرض تکلیف، بر لطف خداوند متوقف است، لطف بر او لازم است[۱۱].

اشکالات مخالفان قاعده لطف

احکام قاعده لطف

  1. باید میان لطف و مورد لطف مناسبتی باشد بدین معنا که‌ حصول لطف، انگیزه‌ای برای مورد لطف فراهم آوَرَد. در غیر این صورت، ترجیح بلا مرجح پیش می‌آید.
  2. لطف نباید به حد الزام برسد؛ زیرا در این صورت با تکلیف و اختیار بندگان ناسازگار است.
  3. مکلف باید به اجمال یا تفصیل از لطف آگاهی یابد؛ زیرا اگر به لطف و مورد لطف و مناسبت آنها آگاه نباشد، در او انگیزه پدید نمی‌آید.
  4. لطف باید بر حسن فعل مورد لطف بیفزاید.
  5. واجب نیست که فعل مورد لطف، امری معین باشد؛ بلکه روا است که مکلف میان دو امر مخیر باشد به گونه‌ای که هر یک از آنها از مصلحت مطلوب نصیب بَرَد و بتواند بر جای دیگری بنشیند؛ مانند کفارات روزه[۲۶][۲۷].

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. مفردات الفاظ القرآن، ۴۵۰؛ لغت‌نامه دهخدا، ۱۲/ ۱۷۳۷۶.
  2. فرهنگ شیعه، ص 370.
  3. الالهیات‌، ۳/ ۵۸.
  4. اوائل المقالات‌، ۲۵.
  5. اوائل المقالات‌، ۲۵.
  6. الالهیات‌، ۳/ ۵۱.
  7. فرهنگ شیعه، ص 370.
  8. الالهیات‌، ۳/ ۵۱.
  9. فرهنگ شیعه، ص 370-371.
  10. کشف المراد، ۳۵۱؛ ارشاد الطالبین‌، ۲۷۷؛ الالهیات‌، ۳/ ۵۲.
  11. فرهنگ شیعه، ص 371.
  12. ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِّن نَّبِيٍّ إِلاَّ أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ ؛ سوره اعراف، آیه ۹۴ و ﴿وَقَطَّعْنَاهُمْ فِي الأَرْضِ أُمَمًا مِّنْهُمُ الصَّالِحُونَ وَمِنْهُمْ دُونَ ذَلِكَ وَبَلَوْنَاهُمْ بِالْحَسَنَاتِ وَالسَّيِّئَاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ؛ آیه ۱۶۸؛ ﴿رُّسُلاً مُّبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا ؛ سوره نساء، آیه ۱۶۵، بحارالانوار، ۵/ ۳۱۶.
  13. الالهیات‌، ۳/ ۵۶.
  14. فرهنگ شیعه، ص 371.
  15. شرح الاصول الخسمة، ۵۲۳؛ الالهیات‌، ۳/ ۵۶.
  16. فرهنگ شیعه، ص 372.
  17. فرهنگ شیعه، ص 371-372.
  18. شرح الاصول الخسمة، ۳۵۲.
  19. فرهنگ شیعه، ص 372.
  20. شرح الاصول الخسمة، ۳۵۳.
  21. فرهنگ شیعه، ص 372.
  22. شرح الاصول الخسمة، ۳۵۳.
  23. فرهنگ شیعه، ص 372.
  24. همان، ۳۵۳.
  25. فرهنگ شیعه، ص 372.
  26. کشف المراد، ۳۵۴ و ۳۵۵.
  27. فرهنگ شیعه، ص 373.