*برای هویت تعاریف گوناگونی ارائه شده است. از جمله اینکه: هویت [[نظام ارزشی]] معینی است که در آن خوبها و بدها، بایدها و نبایدها، هر یک جای خود را دارند. عکسالعمل فرد و [[جامعه]] در برابر حوادث گوناگون و موضعگیری فرد و [[جامعه]] نسبت به افراد یا [[جوامع]] دیگر بر مبنای [[احساس]] به هویت شکل میگیرد.
*از تعاریف گوناگون هویت چنین نتیجه گرفته میشود که یکی از ویژگیهای [[شخصیت]]، [[احساس]] هویت است و آن عبارت است از احساسی که [[انسان]] نسبت به استمرار [[حیات]] [[روانی]] خود دارد. [[یگانگی]] و وحدتی که فرد در مقابل اوضاع و احوال متغیر خارج، در حالت [[روانی]] خود [[احساس]] میکند، از ویژگیهای هویت مستحکم است.
*هویت، زمانی مطرح میشود که [[انسان]] با غیر مواجه شود. این غیر میتواند جامعهای دیگر -با طرز تفکرهای مختلف- یا نقشهای جدیدی باشد که [[انسان]] به [[عهد]] میگیرد<ref>مقالۀ «بحران هویت باطن بحرانهای معاصر»، علیمحمد کاردان و دیگران، مجله نامه فرهنگ، ص۲۷ و ۲۸ سال سوم، شمارۀ ۱، بهار ۱۳۷۲.</ref>.
*در [[منابع اسلامی]] تا آنجا که نویسنده اطلاع دارد نخستین منبعی که تعریف روشنی از هویت [[اجتماعی]] ارائه کرده [[کتاب]] [[نهجالبلاغه]] است که درآن [[برگزیده]] [[سخنان امیرالمؤمنین]] [[علی]]{{ع}} گرد آمده است. در [[نهجالبلاغه]] چنین آمده است:هان ای [[مردم]]: آنچه [[مردم]] را گرد هم میآورد [[خرسندی]] و [[نارضایتی]] است. [[ناقه]] [[ثمود]] را یک تن نه بیش پی نمود، ولی خدای همه را [[کیفر]] کرد؛ زیرا همه آنان از کار او [[خرسند]] و [[راضی]] بودند، لذا [[خداوند]] فرمود: {{متن قرآن|فَعَقَرُوهَا فَأَصْبَحُوا نَادِمِينَ}}<ref>«پس، آن را پی کردند و پشیمان شدند» سوره شعراء، آیه ۱۵۷.</ref><ref>{{متن حدیث|أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا يَجْمَعُ النَّاسَ الرِّضَا وَ السُّخْطُ، وَ إِنَّمَا عَقَرَ نَاقَةَ ثَمُودَ رَجُلٌ وَاحِدٌ، فَعَمَّهُمُ اللَّهُ بِالْعَذَابِ، لَمَّا عَمُّوهُ بِالرِّضَا، فَقَالَ سُبْحَانَهُ {{متن قرآن|فَعَقَرُوهَا فَأَصْبَحُوا نَادِمِينَ}}}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۰۱. </ref>.
*بر اساس این تعریف که در آن از [[آیات قرآن]] نیز کمک گرفته شده آنچه هویت [[جامعه]] را تشکیل میدهد معیارهای رد و قبول یا [[رضایتمندی]] و [[نارضایتی]] [[جامعه]] است که میتوان از آن به [[نظام ارزشی]] تعبیر نمود، البته نه آن [[نظام ارزشی]] که تنها در عالم [[ذهن]] و نظر مورد قبول است، بلکه آن [[نظام ارزشی]] که عملاً مجموعه رفتارهای افراد [[جامعه]] را جهت میبخشد و آنها را به موضعگیریهای مشترک وادار میکند.
*در [[نهجالبلاغه]] جملۀ دیگری نیز وجود دارد که در توضیح و تعریف هویت سودمند است؛ [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} میفرمایند: "آنکه از [[رفتار]] قومی [[خرسند]] است همانند کسی است که در جمع آنان بوده و هر که به جمع [[تبهکاران]] بپیوندد دو [[گناه]] دارد: [[گناه]] [[رفتار]](عمل) ناشایست و [[گناه]] [[خرسندی]] از آن"<ref>{{متن حدیث|الرَّاضِي بِفِعْلِ قَوْمٍ كَالدَّاخِلِ فِيهِ مَعَهُمْ وَ عَلَى كُلِّ دَاخِلٍ فِي بَاطِلٍ إِثْمَانِ إِثْمُ الْعَمَلِ بِهِ وَ إِثْمُ الرِّضَى بِهِ}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۴۶.</ref>.
*در این متن و در متن [[اسلامی]] دیگر [[رضایتمندی]] از یک [[رفتار اجتماعی]] به معنای [[پیوستن]] به جمع عاملان آن [[رفتار]] تلقی شده است. متون مورد اشاره این مفهوم را مورد تأکید قرار میدهد که هویت [[شخصیت]] نهادین هر [[جامعه]] با [[رضایتمندی]] و [[نارضایتی]] یا رد و قبول رفتارها و موضع گیریها شکل میگیرد. بنابر این، فردی که در رد و قبول امور، از معیارهای جامعهای [[تبعیت]] کند بخشی از آن [[جامعه]] خواهد بود. از آنجا که این فرد، از نظر هویت [[اجتماعی]] با آن [[جامعه]] یکسان و متحد است، تفاوتی نمیکند که از نظر زمانی یا مکانی با آن [[جامعه]] چقدر فاصله داشته باشد<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[نگاهی به رسالت و امامت (کتاب)|نگاهی به رسالت و امامت]]، ص ۷۲-۷۵.</ref>.