دفاع از مظلوم: تفاوت میان نسخهها
(←مقدمه) |
|||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
==[[عدالت در تقسیم بیت المال]]== | ==[[عدالت در تقسیم بیت المال]]== | ||
==[[مبارزه با ظالم]]== | ==[[مبارزه با ظالم]]== | ||
نسخهٔ ۲۷ سپتامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۳:۲۳
- مدخلهای وابسته به این بحث:
- دفاع از مظلوم در قرآن | دفاع از مظلوم در حدیث | دفاع از مظلوم در نهجالبلاغه | دفاع از مظلوم در سیره پیامبران | دفاع از مظلوم در سیره پیامبر خاتم | دفاع از مظلوم در معارف دعا و زیارات | دفاع از مظلوم در فقه اسلامی | دفاع از مظلوم در اخلاق اسلامی | دفاع از مظلوم در معارف مهدویت | دفاع از مظلوم در معارف انقلاب اسلامی | دفاع از مظلوم از دیدگاه اهل سنت
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل دفاع از مظلوم (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- دفاع از مظلوم از محوریترین موضوعهایی که در خصوص نفی ظلم و ستم در نظام سیاسی شیعه مطرح بوده این است که مسلمانان علاوه بر ظلمستیزی باید به مظلومین نیز در غلبه بر ظالمان کمک کرده و از حقوق مظلومان دفاع کنند. بنابر فقه شیعه، دفاع از مظلوم مورد تأکید است؛ یعنی فقه شیعه عبور از کنار مظلوم را برنمیتابد، در این فقه سرنوشت همه مسلمانان به یکدیگر گره خورده است و نمیتوان بیاعتنا از کنار یکدیگر عبور کرد، بهخصوص اگر مسلمان باشد. در فقه شیعه اصطلاحی وجود دارد که بر اساس آن، مرزبندیهای جهانی تعیین میشود، یعنی جهان یا دارالاسلام یا دارالکفر؛ این دوگانه معنایش این است که اگر کسی در سرزمینهای امروزی مسلمان باشد هم ملیت با سایر مسلمانان محسوب میشود و اگر مورد ظلم قرار بگیرد همه باید دفاع کنند و این معنایش مقابله مشترک با ظلم است. در فقه شیعه بحث مرزداری و دفاع از مرز نیز وجود دارد و مرز را به مرزهای ملی محدود نمیکند، بلکه ملاک دفاع را مذهب و دین میداند؛ بنابراین، هر کشوری کافر باشد و بر دیگر کشورها بتازد، طبیعتاً مسلمانان در هر کجای جهان باشند موظف به دفاع و عقب نشاندن آن دشمن هستند؛ امروزه این وظیفه به مرزهای جغرافیایی محدود نمیشود، زیرا جنگهای اقتصادی، فرهنگی و … شکل گرفته و در همه این عرصهها به مرزبان نیاز است. در جهان کنونی مصادیق مختلفی برای این مرزها و مرزبانها وجود دارد که مصلحت نظام اسلامی اقتضا میکند در برابر آنها ایستادگی کرد، یعنی منطق عقلانی چنین حکم میکند که اگر با نظام سلطه در جنگ مداوم فرهنگی، اقتصادی و فرهنگی هستیم، راه آن را بدانیم؛ به تعبیر امیرالمؤمنین (ع) اگر شما با دشمن در خارج از شهرها نجنگید مجبور میشوید در شهرهای خود با آنها بجنگید. در برخی روایات بیان شده است اگر انسانها بخوابند دشمن او خواب نیست. همه مسلمانان وظیفه داند ظلمستیز باشند و به عنوان مرزبان اسلام از مظلوم حمایت کنند[۱].
- اساس جهان آفرینش بر عدل و حق پایدار است، و اجرای عدالت، ضروریترین نیاز هر جامعه است. امام علی(ع) برای عدالت جایگاه محکمی در تنظیم حیات اجتماعی انسان قائل است. امام حکومت منهای عدالت را چندان پست و بیارزش میشمارد. ایشان عدل و حق را ملازم یکدیگر میشمارد و در کلام و مواعظ خود به هر دو توجه میکند و تحقق هر یک را بدون دیگری امکانپذیر نمیداند و ایشانحق را اعم از حقوق الهی و حقوق انسانها میشمارد. بحث عدالت و ظلم در منظر امام علی(ع) از گستردگی و عمق ویژهای برخوردار است. مطالعه در تاریخ حکومت علوی و سیاستهایی که آن حضرت در مقاطع مختلف به کار بسته است به خوبی نشان میدهد که امیرالمؤمنین(ع)، تنها آسیبی را که در مواجهه با آن هرگز تسامح و مماشات نکرد و با مبارزه دلیرانه با آن همه حوادث و ناملایمات سیاسی را به جان خرید و سرانجام جان خویش را برای آن ایثار کرد، اصرار و ابرام بر رعایت عدالت بود. عشق عمیقی که علی(ع) نسبت به مردم دارد، او را وادار میسازد که با ستمکاران و بدخواهان، سازش نکند. ایشان در مبارزه با ظلم و ستم هرگز سست و خسته نگردید به هیچ وجه عقبنشینی هم ننمود و در قلب امام از مهر و عاطفه انسانی تا آن مقدار وجود داشت که ضامن پایداری وی در نبرد به خاطر حق و بر ضد باطل میشد و ضامن نیروی وی بر رهبری پیکار میگشت»[۲]
مفهومشناسی عدل و ظلم
- «عدالت و ظلم دو محور متضادند که در همه سیستمهای سیاسی مورد توجه قرار گرفته و عدالت، هدف غایی تمامی تلاشهای فکری و اجرایی را در عرصه سیاست و حکومت تشکیل میدهد. عدل و ظلم از پرکاربردترین مفاهیم به ویژه در حوزه حقوق و اخلاق است. مهمترین معانی لغوی عدل عبارتند از: تساوی، برابری، رعایت حد وسط در امور، در مقابل ظلم[۳]. عدل همچنین به معنای رعاية الحقوق و إعطاء كل ذي حقٍ حقَّه است[۴].
- ظلم (مصدر عربی) نیز در لغت به معنای وضع شیء در غیر موضع خود، ستم، ستم کردن و بیداد آمده است[۵]. ابن فارس گفته است: ظلم دارای دو معنی اصولی است: ۱- تاریکی و سیاهی، ۲- چیزی را از ستم در غیر موضوع خود نهادن[۶]. همانطور که شخص در تاریکی چیزی را نمیبیند، در حال ستم کردن هم، مثل اینکه در تاریکی فرو رفته، نمیتواند درک حقیقت کند و بهطور کلی میتوان گفت ظلم به معنای ستم و گذاشتن چیزی در غیر محل آن است. در قرآن کریم، مشتقات مادۀ "ظلم" و "عدل" بیش از سیصد مرتبه به کار رفته است و عدل سفارش و ستایش، و ظلم نهی و سرزنش شده است. ظلم در این آیات، ۴١ مرتبه از خداوند نفی شده و یک مرتبه نیز فعل خدا با عنوان عدل توصیف شده است: ﴿وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَعَدْلًا﴾[۷]. در اصطلاح قرآن و نهج البلاغه، ظلم تنها به تجاوز فرد یا گروهی به حقوق فرد یا گروه دیگر اختصاص ندارد، بلکه شامل ظلم فرد به نفس خود نیز میشود. هر فسق و فجور، گناه و هر خروج از مسیر درست انسانیت، ظلم است. بنابراین ظلم در حقیقت مفهوم اعمی دارد که هم شامل ظلم به غیر میگردد و هم شامل معصیت و کارهای ضد اخلاقی»[۸]
- «مفهوم مساوات این است که استحقاقهای طبیعی و واقعی در نظر گرفته شود و به هر کس مطابق آنچه به حسب کار و استعداد لیاقت دارد، داده شود. اگر مساوات را به معنای برابری افراد در پاداشها و نعمتها و موهبتهای اجتماعی بگیریم این اولاً شدنی نیست، ثانیاً ظلم و تجاوز است و موجب خرابی اجتماع میشود، چرا که افراد دارای قوای جسمانی و عقلانی برابری نیستند و با یکدیگر تفاوت دارند. بلکه منظور این است که قانون، افراد را به یک چشم نگاه کند، میان آنها تبعیض قایل نشود و رعایت استحقاق را بکند»[۹]»[۱۰].
انواع ظلم در نهجالبلاغه
- امام علی(ع) ظلم را به سه دسته تقسیم میکند و میفرماید: «أَلَا وَ إِنَّ الظُّلْمَ ثَلَاثَةٌ: فَظُلْمٌ لَا يُغْفَرُ وَ ظُلْمٌ لَا يُتْرَكُ و ظُلْمٌ مَغْفُورٌ لَا يُطْلَبُ؛ فَأَمَّا الظُّلْمُ الَّذِي لَا يُغْفَرُ فَالشِّرْكُ بِاللَّهِ، قَالَ اللَّهُ تَعَالَى: ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ﴾[۱۱]، وَ أَمَّا الظُّلْمُ الَّذِي يُغْفَرُ فَظُلْمُ الْعَبْدِ نَفْسَهُ عِنْدَ بَعْضِ الْهَنَاتِ، وَ أَمَّا الظُّلْمُ الَّذِي لَا يُتْرَكُ فَظُلْمُ الْعِبَادِ بَعْضِهِمْ بَعْضاً، الْقِصَاصُ هُنَاكَ شَدِيدٌ لَيْسَ هُوَ جَرْحاً بِاْلمُدَى وَ لَا ضَرْباً بِالسِّيَاطِ وَ لَكِنَّهُ مَا يُسْتَصْغَرُ ذَلِكَ مَعَهُ. فَإِيَّاكُمْ وَ التَّلَوُّنَ فِي دِينِ اللَّهِ فَإِنَّ جَمَاعَةً فِيمَا تَكْرَهُونَ مِنَ الْحَقِّ خَيْرٌ مِنْ فُرْقَةٍ فِيمَا تُحِبُّونَ مِنَ الْبَاطِلِ، وَ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ يُعْطِ أَحَداً بِفُرْقَةٍ خَيْراً مِمَّنْ مَضَى وَ لَا مِمَّنْ بَقِيَ»؛ آگاه باشید که ظلم بر سه نوع است: ظلمی که آمرزیده نمیشود و ظلمی که بازخواست میشود و ظلمی که آمرزیده شده و بازخواست ندارد. و اما ظلمی که آمرزیده نمیشود،شرک به پروردگار است. چنانکه حق تعالی میفرماید: "همانا خدای کسی را که به او شرک ورزد، نمیآمرزد". و اما ظلمی که آمرزیده میشود، ظلم بنده است نسبت به خویشتن، به هنگام انجام گناهان صغیره. و نیز ظلمی که بازخواست میشود، ظلم بندهای نسبت به بنده دیگر است. قصاص و تلافی -چنین ظلمی- در آخرت سخت و دشوار میباشد و قصاص اخروی به وسیله زخم کاردها و ضربت تازیانهها نیست. قصاص در آخرت چنانست که زخم و تازیانه در برابر آن بسی کوچک شمرده میشود". از دیدگاه حضرت تنها ظلمی که بازخواست میشود و قابل بخشش نیست، ظلم بنده است به بنده دیگر. لذا امیرالمؤمنین(ع) بارها بر این امر و دوری از ظلم به مردم و مظلومان تأکید داشتهاند[۱۲].
توجه به مظلومان
- علی(ع) مرد حق و حقیقت بود و میخواست عدالت را در جامعه پیاده کند و حقوق زیردستان را از ستمگران بگیرد، در این مسیر برای او هیچ تفاوتی بین اشخاص و افراد وجود نداشت؛ زیرا از منظر علی(ع)، غلام سیاه حبشی با فرزند دلبندش یکسان بود و باید از مزایایی یکسان در اجتماع برخوردار میشدند. چون هدف امام ریشهکن نمودن فساد، تبعیض طبقاتی و تحقق عدالت در جامعه بود، برای همین، از ظلم و ستمتبری میجست و برای فرماندارانش اصول اخلاقی، راهکارهای حکومتداری و عدالتپروری را یادآور میشد. به این هم قناعت نمیکرد و بلکه رفتار آنان را با رعیت و مردم زیر نظر داشت، تا مبادا در حکومت او حقی پایمال گردد و مظلومی محروم شود. امام(ع) در نامه به مالک اشتر نخعی، فرمانروای مصر، این مسأله را یادآور میشود و به او سفارش میکند: مقداری از وقت خود را در اختیار نیازمندان، ضعیفان و محرومان قرار بده و درهای «دارالاماره» را باز بگذار، تا مردم آزادانه و بدون موانع نزد تو بیایند و مشکلات خود را با تو در میان بگذارند تا خود شخصاً به کارها و گرفتاریهای ایشان رسیدگی نمایی، چرا که من بارها از رسول خدا(ص) شنیدم که میفرمود: «لَنْ تُقَدَّسَ أُمَّةٌ لَا يُؤْخَذُ لِلضَّعِيفِ فِيهَا حَقُّهُ مِنَ الْقَوِيِّ غَيْرَ مُتَتَعْتِعٍ»[۱۳]؛ امتی که حق ضعیفان را از زورمندان باصراحت و بدون خوف و ترس نگیرد، هرگز پاک نمیشود و روی سعادت را نمیبیند.
- اساس حکومت علی(ع) بر پایه عدالت، مساوات و ارزشهای الهی و انسانی پیریزی شده بود و روی همین جهت، هیچ چیز نتوانست امام(ع) را از بازگو نمودن حقیقت بازدارد. بدین لحاظ وقتی اطلاع حاصل میکند که فرزندش امام حسن(ع) یک مقدار از عسل بیت المال را قرض گرفته است، سخت ناراحت میشود و او را مورد سرزنش و ملامت قرار میدهد[۱۴].
- علی(ع) در پرورش عدالت و حمایت از زیردستان در اوجی قرار دارد که بدون اغماض و گذشت، اعمال و کردار خود را نیز مورد محاسبه قرار میداد و ستمگران را مجازات میکرد و حقوق مظلومین را به آنان بازمیگرداند و با قاطعیت فریاد میزد: «الذَّلِيلُ عِنْدِي عَزِيزٌ حَتَّى آخُذَ الْحَقَّ لَهُ وَ الْقَوِيُّ عِنْدِي ضَعِيفٌ حَتَّى آخُذَ الْحَقَّ مِنْهُ رَضِينَا عَنِ اللَّهِ قَضَاءَهُ وَ سَلَّمْنَا لِلَّهِ أَمْرَهُ»[۱۵]؛ ناتوان ستمدیده در نظر من، عزیز است تا حقش را بگیرم و زورمند ستمگر نزد من، حقیر و ضعیف است تا حق دیگران را از او بستانم. ما در برابر فرمان خدا راضی هستیم و در مقابل امر او تسلیم میباشیم. امام(ع) در این فراز از سخنانش که بعد از جنگ نهروان ایراد گردیده، به بیان حالات روحیاش میپردازد و دفاع از مظلومین را به عنوان یکی از اهداف خود مطرح میکند و عملکرد خلفای پیشین را که به ستم و تبعیضهای ناروایی منجر گردیده و در زمان خلیفه سوم به اوج خود رسیده بود، مورد نکوهش قرار داده و تأکید داشت: "من در مقابل رفتار دیگران که چه کردند، هیچگونه مسؤولیتی ندارم و آنچه که من را به قبول خلافت واداشت، اجرای حق و عدالت و گرفتن حق ضعیفان از زورمندان بود". به خاطر این رفتار عدالتخواهانه است که امام(ع) بعد از پذیرفتن مقام خلافت، درصدد برمیآید تا حکام ظالم و ستمگر را از تصدی امور مسلمین معزول دارد و در این تصمیم خود قاطع و مصمم بود. لذا در مقابل ابن عباس و عدهای دیگر که با عزل معاویه از قدرت مخالف بودند و حضرت را به سازش توصیه میکردند و میگفتند: فعلاً عزل معاویه به صلاح نیست، ایستاد و در جواب آنها فرمود: "من برای یک روز هم نمیتوانم اشخاص فاسد و ناشایست را بر جماعت مسلمین حکمروا ببینم"[۱۶]. گرچه برخی از کوتهنظران، بر این رفتار امام(ع) با گماشتگان عثمان خرده گرفتهاند و میگویند: علی(ع) با سیاست آشنایی نداشت و الّا معاویه را فوراً عزل نمیکرد و یا در شورای شش نفره عمر سخن عبدالرحمن بن عوف را که گفت: "با تو بیعت میکنیم به شرطی که به کتاب خدا،سنت پیغمبر و سیرت ابوبکر و عمر رفتار کنی"، موقتاً میپذیرفت. اما از آنجایی که علی(ع) مرد حقیقت و انسان پاکباخته بود، هدفش از تصدی خلافت جز پیاده کردن احکام الهی و احقاق حقوق محرومین نبود، تمام این اشکالات را یاوهسرایی بیش ندانسته و میفرماید: «لَوْ لَا التُّقَى لَكُنْتُ أَدْهَى الْعَرَبِ»[۱۷]؛ اگر من تقوی و حقیقت را به فرض محال، کنار گذارم، در زندگی هم از تمام عرب زرنگتر میشدم.
عدالت در تقسیم بیت المال
مبارزه با ظالم
دادخواهی
پرسشهای وابسته
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ ایزدهی، سید سجاد، [۱].
- ↑ علی اکبری، نگین و نصیری زرندی، زینب ، ماهنامه پژوهش و اطلاعات اسلامی، دفاع از مظلوم از منظر نهجالبلاغه، ص14.
- ↑ ابن فارس، ابوالحسین، معجم مقاییس اللغه، ج۴، ص۲۴۶.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، پنجاه درس اصول عقائد برای جوانان، ص۸۲.
- ↑ فرهنگ جامع، سیاح، ج۳ و۴، ص۵۵.
- ↑ ابن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج۴، ص۱۸۶.
- ↑ «و سخن پروردگارت به راستی و دادگری کامل شد» سوره انعام، آیه ۱۱۵.
- ↑ علی اکبری، نگین و نصیری زرندی، زینب ، ماهنامه پژوهش و اطلاعات اسلامی، دفاع از مظلوم از منظر نهجالبلاغه، ص15.
- ↑ مطهری، مرتضی، اسلام و نیازهای زمان، ص۱۸۸.
- ↑ علی اکبری، نگین و نصیری زرندی، زینب ، ماهنامه پژوهش و اطلاعات اسلامی، دفاع از مظلوم از منظر نهجالبلاغه، ص15.
- ↑ «بیگمان خداوند این را که بدو شرک ورزند نمیآمرزد» سوره نساء، آیه ۴۸.
- ↑ علی اکبری، نگین و نصیری زرندی، زینب ، ماهنامه پژوهش و اطلاعات اسلامی، دفاع از مظلوم از منظر نهجالبلاغه، ص16.
- ↑ نهج البلاغه (صبحی صالح)، نامه ۵۳.
- ↑ علی کیست؟، فضلالله کمپانی، ص ۲۰۹.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۳۷.
- ↑ علی کیست؟، فضلالله کمپانی، ص ۲۱۲.
- ↑ بحارالانوار، ج ۴۱، ص ۱۵۰.