ابوطالب: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۹: خط ۱۹:


==ابوطالب، [[اسلام]] و [[پیامبر اسلام]]{{صل}}==
==ابوطالب، [[اسلام]] و [[پیامبر اسلام]]{{صل}}==
* ابوطالب پس از فوت [[عبدالمطلب]]، حامی و [[سرپرست]] برادرزاده‌اش [[حضرت محمّد]]{{صل}} شد<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۴۸.</ref>. [[پیامبر]] از ۸ سالگی در خانۀ ابوطالب [[رشد]] کرد و پرورش یافت<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۸۵.</ref>. وقتی [[رسول خدا]]{{صل}} به [[نبوت]] [[مبعوث]] شد، [[حمایت]] ابوطالب یکی از قوی‎‌ترین پشتوانه‎‌های وی بود و همۀ توان او در راه [[محمد]]{{صل}} و [[دین]] او صرف شد هرچند [[صلاح]] نمی‎‌دید [[گرایش]] خود را به [[اسلام]]، علنی و اظهار کند، ولی در [[باطن]] به [[اسلام]] [[ایمان]] آورده بود؛ زیرا در صورت علنی کردن [[ایمان]] خویش دیگر نمی‌‎توانست به‎‌عنوان [[سرپرست]] [[قبیله]] و [[حاکم]] بین [[مشرکان]] از [[نفوذ]] خود در [[حمایت]] از [[دین]] نوپای [[اسلام]] بهره ببرد<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۴۸؛ دانشنامۀ نهج البلاغه، ج۱، ص ۸۵ـ ۸۶.</ref>. در این زمینه گفته شده: مغرضان چون نتوانستند دربارۀ [[علی]]{{ع}} نقطۀ [[ضعف]] و عیبی بیابند به [[پدر]] او پرداختند و از طریق تشکیک در [[ایمان]] او خواستند [[علی]]{{ع}} را بیالایند در حالی که [[روحیات]] و [[باطن]] هرکس را از سخنان و [[سیره]] و زندگیش و نیز آنچه [[نزدیکان]] و بستگانش دربارۀ او می‌گویند بهتر می‎‌توان [[شناخت]]»<ref>الغدیر، ج ۷ ص ۳۳۰.</ref>. اشعار و کلمات ابوطالب و سخن دیگران دربارۀ وی و احادیثی که دربارۀ اوست بیانگر چهرۀ [[نورانی]] سیّد [[ابطح]] و بزرگ [[قریش]] است، همچنین تألیفاتی که دربارۀ [[اثبات]] [[ایمان]] او نگاشته شده همگی دال بر آن است که "[[ایمان ابوطالب]]" از مسلّمات [[اعتقادی]] [[شیعه]] و [[اهل بیت]]{{ع}} است<ref>الغدیر، ج ۷ ص ۳۸۴.</ref>.<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۴۸.</ref> [[جایگاه]] بلند [[اجتماعی]] ابوطالب در میان [[قریش]] و [[مردم]] [[مکه]] و [[حمایت]] بی‌دریغ او از [[پیامبر خدا]]{{صل}}، [[مانع]] اصلی [[آزار]] رساندن [[قریش]] به آن بزرگوار بود و در هیچ شرایطی از [[حمایت]] [[پیامبر خدا]] تن نزد. ابوطالب، حقی بس بزرگ بر [[اسلام]] و [[مسلمانان]] در آن روزگار [[غربت]] [[دین]] دارد<ref>ر.ک: [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۲۲.</ref>.  
* ابوطالب پس از فوت [[عبدالمطلب]]، حامی و [[سرپرست]] برادرزاده‌اش [[حضرت محمّد]]{{صل}} شد<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۴۸.</ref>. [[پیامبر]] از ۸ سالگی در خانۀ ابوطالب [[رشد]] کرد و پرورش یافت<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۸۵.</ref>. وقتی [[رسول خدا]]{{صل}} به [[نبوت]] [[مبعوث]] شد، [[حمایت]] ابوطالب یکی از قوی‎‌ترین پشتوانه‎‌های وی بود و همۀ توان او در راه [[محمد]]{{صل}} و [[دین]] او صرف شد هرچند [[صلاح]] نمی‎‌دید [[گرایش]] خود را به [[اسلام]]، علنی و اظهار کند، ولی در [[باطن]] به [[اسلام]] [[ایمان]] آورده بود؛ زیرا در صورت علنی کردن [[ایمان]] خویش دیگر نمی‌‎توانست به‎‌عنوان [[سرپرست]] [[قبیله]] و [[حاکم]] بین [[مشرکان]] از [[نفوذ]] خود در [[حمایت]] از [[دین]] نوپای [[اسلام]] بهره ببرد<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۴۸؛ دانشنامۀ نهج البلاغه، ج۱، ص ۸۵ـ ۸۶.</ref>. در این زمینه گفته شده: مغرضان چون نتوانستند دربارۀ [[علی]]{{ع}} نقطۀ [[ضعف]] و عیبی بیابند به [[پدر]] او پرداختند و از طریق تشکیک در [[ایمان]] او خواستند [[علی]]{{ع}} را بیالایند در حالی که [[روحیات]] و [[باطن]] هرکس را از سخنان و [[سیره]] و زندگیش و نیز آنچه [[نزدیکان]] و بستگانش دربارۀ او می‌گویند بهتر می‎‌توان [[شناخت]]»<ref>الغدیر، ج ۷ ص ۳۳۰.</ref>. اشعار و کلمات ابوطالب و سخن دیگران دربارۀ وی و احادیثی که دربارۀ اوست بیانگر چهرۀ [[نورانی]] سیّد [[ابطح]] و بزرگ [[قریش]] است، همچنین تألیفاتی که دربارۀ [[اثبات]] [[ایمان]] او نگاشته شده همگی دال بر آن است که "[[ایمان ابوطالب]]" از مسلّمات [[اعتقادی]] [[شیعه]] و [[اهل بیت]]{{ع}} است<ref>الغدیر، ج ۷ ص ۳۸۴.</ref>.<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۴۸.</ref> [[جایگاه]] بلند [[اجتماعی]] ابوطالب در میان [[قریش]] و [[مردم]] [[مکه]] و [[حمایت]] بی‌دریغ او از [[پیامبر خدا]]{{صل}}، [[مانع]] اصلی [[آزار]] رساندن [[قریش]] به آن بزرگوار بود و در هیچ شرایطی از [[حمایت]] [[پیامبر خدا]] تن نزد. ابوطالب، حقی بس بزرگ بر [[اسلام]] و [[مسلمانان]] در آن روزگار [[غربت]] [[دین]] دارد<ref>ر.ک: [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۲۲.</ref>.  
*برخی از مواردی که نشان دهندۀ [[محبت]] و [[ایمان ابوطالب]] به [[پیامبر]]{{صل}} است عبارت‌اند از:  
*برخی از مواردی که نشان دهندۀ [[محبت]] و [[ایمان ابوطالب]] به [[پیامبر]]{{صل}} است عبارت‌اند از:  
# همراه خود بردن [[پیامبر]]{{صل}} در سفرهای تجاری: ابوطالب با همۀ وجود به [[پیامبر]]{{صل}} [[محبت]] می‎‌ورزید و او را از خود جدا نمی‎‌کرد و در سفرهای تجاری او را همراه خود می‎‌برد و از وی مواظبت کامل می‌‎کرد؛ زیرا هم [[مقام]] والای برادرزاده را می‎‌دانست و هم از [[دشمنی]] [[دشمنان]] نسبت به آن [[حضرت]] باخبر بود. در یکی از این سفرهای تجاری به [[شام]]، [[بحیرای راهب]] سیمای [[پیامبر]] را [[شناخت]] و او را به [[پیامبری]] [[بشارت]] داد<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۸۵.</ref>.  
# همراه خود بردن [[پیامبر]]{{صل}} در سفرهای تجاری: ابوطالب با همۀ وجود به [[پیامبر]]{{صل}} [[محبت]] می‎‌ورزید و او را از خود جدا نمی‎‌کرد و در سفرهای تجاری او را همراه خود می‎‌برد و از وی مواظبت کامل می‌‎کرد؛ زیرا هم [[مقام]] والای برادرزاده را می‎‌دانست و هم از [[دشمنی]] [[دشمنان]] نسبت به آن [[حضرت]] باخبر بود. در یکی از این سفرهای تجاری به [[شام]]، [[بحیرای راهب]] سیمای [[پیامبر]] را [[شناخت]] و او را به [[پیامبری]] [[بشارت]] داد<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۸۵.</ref>.  

نسخهٔ ‏۳ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۰۷:۱۴

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل ابوطالب (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

نسب

زندگی‌نامه ابوطالب

ابوطالب، اسلام و پیامبر اسلام(ص)

  1. همراه خود بردن پیامبر(ص) در سفرهای تجاری: ابوطالب با همۀ وجود به پیامبر(ص) محبت می‎‌ورزید و او را از خود جدا نمی‎‌کرد و در سفرهای تجاری او را همراه خود می‎‌برد و از وی مواظبت کامل می‌‎کرد؛ زیرا هم مقام والای برادرزاده را می‎‌دانست و هم از دشمنی دشمنان نسبت به آن حضرت باخبر بود. در یکی از این سفرهای تجاری به شام، بحیرای راهب سیمای پیامبر را شناخت و او را به پیامبری بشارت داد[۱۹].
  2. همراه پیامبر(ص) در محاصرۀ شعب ابوطالب: جایگاه بلند اجتماعی ابو‎طالب در میان قریش و مردم مکه و حمایت بی‎‌دریغ او از پیامبر خدا(ص)، مانع اصلی آزار رساندن قریش به آن بزرگوار بود و در محاصرۀ شعب ابوطالب آن بزرگوار، همراه پیامبر(ص) و مؤمنان بود و دشواری‌‎های محاصرۀ اقتصادی را در کهن‎‌سالی به جان خرید و از حمایت پیامبر خدا تن نزد. ابوطالب، حقی بس بزرگ بر اسلام و مسلمانان در آن روزگار غربت دین دارد. آن‌ بزرگوار پس از خروج از شِعب ابو‎طالب، زندگی را به درود گفت. با مرگ او و خدیجه (سلام الله علیه)، پیامبر خدا(ص)، دو تن از حامیان استوار، صدیق و فداکارش را از دست داد و پس از آن، شکنجه و آزار مؤمنان به دست قریش، فزونی یافت[۲۰].
  3. حمایت از مسلمانان در سفر آنها به حبشه: ابوطالب در سفر مسلمانان به حبشه به حمایت از آنان پرداخت و شعری در مدح نجاشی، پادشاه آن سرزمین سرود[۲۱].
  4. مفقود شدن پیامبر(ص) و تصمیم ابوطالب به انتقام از سران قریش: ابوطالب به گمان آنکه قریشیان، پیامبر(ص) را از میان برده‌‎اند، تصمیم به قتل همۀ سران قریش گرفت[۲۲].
  5. جریان یوم الانذار: از میان موارد متعدد حوادث مربوط به پیامبر(ص) و ابوطالب، می‎‌توان به جریان یوم الانذار اشاره کرد. در جلسه‎‌ای که پیامبر(ص)، اقوام و خویشان خود را مهمان کرد تا آنان را به دین اسلام دعوت کند، وقتی با مخالفت ابولهب، عموی خود روبه‌رو شد، ابوطالب به پا خواست و به بهترین شکل از رسول خدا(ص) دفاع کرد[۲۳].
  6. آرام کردن سران مشرک مکه: رسول اکرم(ص) در طول سه سال دعوت مخفیانه، همواره از طرف ابوطالب پشتیبانی می‎‌شد و پس از آنکه رسالت خود را آشکار کرد نیز این چنین بود. زمانی که رسول الله(ص) مخالفت خود را با شیوه و آیین مشرکان، اظهار و بت‌ها و افکار جاهلی آنان را انکار کرد، گروهی از سران مشرک مکه نزد ابوطالب رفتند و خواستار مقابلۀ جدی با ایشان شدند. در این گروه که ابوسفیان، ابوجهل، ولید بن مغیره، عاص بن وائل و... حاضر بودند، ابوطالب با خوشرویی و ملایمت، آنان را آرام کرد[۲۴].[۲۵]

دفاع از ابوطالب

ارتحال ابوطالب

جستارهای وابسته

پرسش‌های وابسته

منابع

پانویس

  1. شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۱۲۱.
  2. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۷۹؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۱۵.
  3. ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۱۴؛ مسعودی، علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۳۵۰؛ ابن صوفی، المجدی فی انساب الطالبیین، ص۱۸۷ـ۱۹۱.
  4. ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۲۲؛ عباسی، حبیب، مقاله «علی بن ابی‌طالب»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص:۱۲۱-۱۲۲.
  5. صالحی، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۲، ص۱۴۷.
  6. ر.ک: میرزایی، عباس، ابوطالب، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۸۵ ـ۸۶.
  7. ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۲، ص۲۴۷؛ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۵۷.
  8. ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۲، ص۲۴۷؛ یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۳.
  9. ر.ک: میرزایی، عباس، ابوطالب، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۸۶.
  10. ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ص ۸۵.
  11. ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ص ۸۶.
  12. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۴۸.
  13. ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ص ۸۵.
  14. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۴۸؛ دانشنامۀ نهج البلاغه، ج۱، ص ۸۵ـ ۸۶.
  15. الغدیر، ج ۷ ص ۳۳۰.
  16. الغدیر، ج ۷ ص ۳۸۴.
  17. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۴۸.
  18. ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۲۲.
  19. ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ص ۸۵.
  20. ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۲۲.
  21. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۳۳۳.
  22. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۵۸ـ ۱۵۹؛ یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۶.
  23. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۷ـ ۲۸.
  24. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۴، ص۶۴.
  25. ر.ک: میرزایی، عباس، ابوطالب، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص ۸۸.
  26. از مجموعۀ آثار شیخ مفید، چاپ کنگرۀ هزارۀ شیخ مفید.
  27. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۴۸.
  28. «سَمِعتُ أمیرَ المُؤمِنینَ ـ صَلَواتُ اللهِ عَلَیهِ ـ یقولُ: وَاللهِ ما عَبَدَ أبی ولا جَدی عَبدُ المُطلِبِ ولا هاشِمٌ ولا عَبدُ مَنافٍ صَنَماً قَط! قیلَ لَهُ: فَما کانوا یعبُدونَ؟ قالَ: کانوا یصَلونَ إلَی البَیتِ عَلی‌ دینِ إبراهیمَ(ع)، مُتَمَسکینَ بِهِ»؛ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، ص ۱۷۴، ح ۳۲.
  29. عن إسحاق بن جعفر عن الإمام الصادق(ع): «قیلَ لَهُ: إِنهُم یزعُمونَ أن أبا طالِبٍ کانَ کافِراً؟ فَقالَ: کذَبوا، کیفَ یکونُ کافِراً وهُوَ یقولُ: أ لَم تَعلَموا أنا وَجَدنا مُحَمداً نَبِیاً کموسی‌ خُط فی أولِ الکتبِ"؛ وفی حَدیثٍ آخَرَ:" کیفَ یکونُ أبو طالِبٍ کافِراً وهُوَ یقولُ: لَقَد عَلِموا أن ابنَنا لا مُکذبٌ‌ لَدَینا ولا یعبَأُ بِقِیلِ الأَباطِلِ‌ / وأبیضُ یستَسقَی الغَمامُ بِوَجهِهِ‌ ثِمالُ الیتامی‌ عِصمَةٌ لِلأَرامِل»»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص ۴۴۸، ح ۲۹.
  30. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۱۸.
  31. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۴۸.
  32. ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ص ۸۶.