جز
جایگزینی متن - 'ثابت' به 'ثابت'
جز (جایگزینی متن - 'ثابت' به 'ثابت') |
|||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
[[برگزیده خدا]] و [[رسول]] بودن مؤلفه مهم دیگری است که به [[رهبری]]، [[مشروعیت دینی]] داده و در [[پذیرش]] و پایگاه [[اجتماعی]] وی اثرگذار است، برای همین، ولادت در [[کعبه]]،<ref> خصائص الائمه، ص۳۹؛ الامالی، صدوق، ص۱۹۴.</ref> [[محبت]] ویژه [[خدا]] و رسول{{صل}} نسبت به [[علی]]{{ع}} و بالعکس،<ref>مسند احمد، ج۱، ص۳۳۰؛ صحیح البخاری، ج۴، ص۲۰۷؛ سنن الترمذی، ج۵، ص۳۰۲.</ref> معرفی وی به عنوان محبوبترین [[خلق]] خدا،<ref>سنن الترمذی، ج۵، ص۳۰۰؛ المستدرک، ج۳، ص۱۳۱ - ۱۳۲.</ref>[[ازدواج]] وی با [[فاطمه]]{{س}} به عنوان [[برترین]] [[دختر پیامبر]]{{صل}}و [[سرور زنان]] دو سرا، [[گزینش]] وی به عنوان [[برادر پیامبر]]{{صل}}،<ref>سنن الترمذی، ج۵، ص۳۰۰.</ref> بسته نشدن دَرِ [[خانه]] وی به [[مسجد پیامبر]]{{صل}} <ref>سنن الترمذی، ج۵، ص۳۰۵؛ المستدرک، ج۳، ص۳۳۱.</ref> و شرکت دادن او در [[مباهله]] {{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}}<ref>«بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودیهای خویش و خودیهای شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref>.<ref>سنن الترمذی، ج۵، ص۳۰۲.</ref> و دیگر فضیلتهایی از این دست نشان دهنده [[جایگاه]] ویژه وی نزد خدا و رسول و [[برگزیده الهی]] بودن اویند، چنانکه [[خوابیدن در بستر پیامبر]]{{صل}}در [[لیلة المبیت]]،<ref> مسند احمد، ج۱، ص۳۳۱؛ المستدرک، ج۳، ص۱۳۳.</ref> پسرعمو و [[محبوب]] وی بودن <ref> سنن الترمذی، ج۵، ص۳۰۲.</ref> و [[همنشینی]] و [[همراهی]] مستمر با آن [[حضرت]] جایگاه بیبدیل وی در نزد [[پیامبر]]{{صل}}را به عنوان یکی دیگر از مؤلفههای مهم در [[جانشینی]] ایشان نشان داد. | [[برگزیده خدا]] و [[رسول]] بودن مؤلفه مهم دیگری است که به [[رهبری]]، [[مشروعیت دینی]] داده و در [[پذیرش]] و پایگاه [[اجتماعی]] وی اثرگذار است، برای همین، ولادت در [[کعبه]]،<ref> خصائص الائمه، ص۳۹؛ الامالی، صدوق، ص۱۹۴.</ref> [[محبت]] ویژه [[خدا]] و رسول{{صل}} نسبت به [[علی]]{{ع}} و بالعکس،<ref>مسند احمد، ج۱، ص۳۳۰؛ صحیح البخاری، ج۴، ص۲۰۷؛ سنن الترمذی، ج۵، ص۳۰۲.</ref> معرفی وی به عنوان محبوبترین [[خلق]] خدا،<ref>سنن الترمذی، ج۵، ص۳۰۰؛ المستدرک، ج۳، ص۱۳۱ - ۱۳۲.</ref>[[ازدواج]] وی با [[فاطمه]]{{س}} به عنوان [[برترین]] [[دختر پیامبر]]{{صل}}و [[سرور زنان]] دو سرا، [[گزینش]] وی به عنوان [[برادر پیامبر]]{{صل}}،<ref>سنن الترمذی، ج۵، ص۳۰۰.</ref> بسته نشدن دَرِ [[خانه]] وی به [[مسجد پیامبر]]{{صل}} <ref>سنن الترمذی، ج۵، ص۳۰۵؛ المستدرک، ج۳، ص۳۳۱.</ref> و شرکت دادن او در [[مباهله]] {{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}}<ref>«بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودیهای خویش و خودیهای شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref>.<ref>سنن الترمذی، ج۵، ص۳۰۲.</ref> و دیگر فضیلتهایی از این دست نشان دهنده [[جایگاه]] ویژه وی نزد خدا و رسول و [[برگزیده الهی]] بودن اویند، چنانکه [[خوابیدن در بستر پیامبر]]{{صل}}در [[لیلة المبیت]]،<ref> مسند احمد، ج۱، ص۳۳۱؛ المستدرک، ج۳، ص۱۳۳.</ref> پسرعمو و [[محبوب]] وی بودن <ref> سنن الترمذی، ج۵، ص۳۰۲.</ref> و [[همنشینی]] و [[همراهی]] مستمر با آن [[حضرت]] جایگاه بیبدیل وی در نزد [[پیامبر]]{{صل}}را به عنوان یکی دیگر از مؤلفههای مهم در [[جانشینی]] ایشان نشان داد. | ||
[[شجاعت]] بینظیر و [[مجاهدت]] سرنوشتساز در جنگهای [[بدر]]، [[اُحُد]]، [[خندق]]، [[خیبر]]، [[حُنین]] و جز آنها و واگذاری مسئولیتهای مهم نظامی به ایشان از سوی پیامبر،<ref> صحیح البخاری، ج۴، ص۲۰۷.</ref> [[شایستگی]] و [[دانش]] نظامی او را به عنوان مؤلفه مهم دیگر برای [[رهبری]] | [[شجاعت]] بینظیر و [[مجاهدت]] سرنوشتساز در جنگهای [[بدر]]، [[اُحُد]]، [[خندق]]، [[خیبر]]، [[حُنین]] و جز آنها و واگذاری مسئولیتهای مهم نظامی به ایشان از سوی پیامبر،<ref> صحیح البخاری، ج۴، ص۲۰۷.</ref> [[شایستگی]] و [[دانش]] نظامی او را به عنوان مؤلفه مهم دیگر برای [[رهبری]] ثابت کرد. | ||
با [[نزول]] [[آیه مودّت]] {{متن قرآن|ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ}}<ref>«این همان است که خداوند (آن را) به بندگانی از خویش که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند مژده میدهد بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم که خداوند آمرزندهای سپاسپذیر است» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref> و سفارش مکرر [[پیامبر]]{{صل}} به [[دوست داشتن]] [[اهلبیت]]{{عم}} و قرار دادن آن به عنوان [[پاداش]] [[رسالت]] خویش، [[پیوند عاطفی]] میان [[مسلمانان]] و اهلبیت{{عم}} به عنوان زمینه لازم برای [[پذیرش]] [[مرجعیت]] و [[پیشوایی]] آنان مورد تأکید قرار گرفت. | با [[نزول]] [[آیه مودّت]] {{متن قرآن|ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ}}<ref>«این همان است که خداوند (آن را) به بندگانی از خویش که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند مژده میدهد بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم که خداوند آمرزندهای سپاسپذیر است» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref> و سفارش مکرر [[پیامبر]]{{صل}} به [[دوست داشتن]] [[اهلبیت]]{{عم}} و قرار دادن آن به عنوان [[پاداش]] [[رسالت]] خویش، [[پیوند عاطفی]] میان [[مسلمانان]] و اهلبیت{{عم}} به عنوان زمینه لازم برای [[پذیرش]] [[مرجعیت]] و [[پیشوایی]] آنان مورد تأکید قرار گرفت. | ||
خط ۱۴۴: | خط ۱۴۴: | ||
اما براساس دیدگاه [[اشاعره]]، امکان دارد خداوند مؤمنانِ [[صالح]] و گناهکاران را مساوی قرار دهد و [[حکمت]] و واقعیتی به جز [[اراده]] و [[جعل]] خداوند مانع آن نمیشود.<ref>احقاق الحق، ج۱، ص۳۵۴ - ۳۵۵.</ref> تأکید بر اینکه خداوند هرگز به [[فحشاء]] [[فرمان]] نمیدهد {{متن قرآن|وَإِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءَنَا وَاللَّهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و چون کاری زشت کنند گویند: پدرانمان را بر همین کار یافتهایم و خداوند ما را به آن فرمان داده است، بگو: بیگمان خداوند به کار زشت فرمان نمیدهد؛ آیا درباره خداوند چیزی میگویید که نمیدانید؟» سوره اعراف، آیه ۲۸.</ref>،<ref>جوامع الجامع، ج۱، ص۴۳۳؛ المنار، ج۸، ص۳۷۴، ۳۹۵؛ المیزان، ج۸، ص۵۹.</ref> [[نهی]] از برخی [[کارها]] به سبب فحشاء بودن آنها {{متن قرآن|وَلَا تَنْكِحُوا مَا نَكَحَ آبَاؤُكُمْ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَمَقْتًا وَسَاءَ سَبِيلًا}}<ref>«و با زنانی که پدرانتان به نکاح آوردهاند، ازدواج نکنید که کاری زشت و ناخوشایند و بیراه است؛ مگر آنچه از پیش (در زمان جاهلیت) روی داده است» سوره نساء، آیه ۲۲.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَا تَقْرَبُوا الزِّنَا إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِيلًا}}<ref>«و نزدیک زنا نشوید که کاری زشت و راهی بد است» سوره اسراء، آیه ۳۲.</ref><ref> احقاق الحق، ج۱، ص۳۴۸ - ۳۴۹.</ref> و نیز [[بدیهی]] انگاشتن [[پاداش]] [[احسان]] در برابر احسان {{متن قرآن|هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ}}<ref>«آیا پاداش نیکی، جز نیکی است؟» سوره الرحمن، آیه ۶۰.</ref><ref>القواعد الکلامیه، ص۶۸.</ref> از دیگر آموزههای قرآنیاند که نشان میدهند این امور پیش از تعلق نهی و [[امر الهی]] به آنها به خودی خود دارای [[حسن و قبح]]اند و عقل میتواند آن را ادراک کند. | اما براساس دیدگاه [[اشاعره]]، امکان دارد خداوند مؤمنانِ [[صالح]] و گناهکاران را مساوی قرار دهد و [[حکمت]] و واقعیتی به جز [[اراده]] و [[جعل]] خداوند مانع آن نمیشود.<ref>احقاق الحق، ج۱، ص۳۵۴ - ۳۵۵.</ref> تأکید بر اینکه خداوند هرگز به [[فحشاء]] [[فرمان]] نمیدهد {{متن قرآن|وَإِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءَنَا وَاللَّهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و چون کاری زشت کنند گویند: پدرانمان را بر همین کار یافتهایم و خداوند ما را به آن فرمان داده است، بگو: بیگمان خداوند به کار زشت فرمان نمیدهد؛ آیا درباره خداوند چیزی میگویید که نمیدانید؟» سوره اعراف، آیه ۲۸.</ref>،<ref>جوامع الجامع، ج۱، ص۴۳۳؛ المنار، ج۸، ص۳۷۴، ۳۹۵؛ المیزان، ج۸، ص۵۹.</ref> [[نهی]] از برخی [[کارها]] به سبب فحشاء بودن آنها {{متن قرآن|وَلَا تَنْكِحُوا مَا نَكَحَ آبَاؤُكُمْ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَمَقْتًا وَسَاءَ سَبِيلًا}}<ref>«و با زنانی که پدرانتان به نکاح آوردهاند، ازدواج نکنید که کاری زشت و ناخوشایند و بیراه است؛ مگر آنچه از پیش (در زمان جاهلیت) روی داده است» سوره نساء، آیه ۲۲.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَا تَقْرَبُوا الزِّنَا إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِيلًا}}<ref>«و نزدیک زنا نشوید که کاری زشت و راهی بد است» سوره اسراء، آیه ۳۲.</ref><ref> احقاق الحق، ج۱، ص۳۴۸ - ۳۴۹.</ref> و نیز [[بدیهی]] انگاشتن [[پاداش]] [[احسان]] در برابر احسان {{متن قرآن|هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ}}<ref>«آیا پاداش نیکی، جز نیکی است؟» سوره الرحمن، آیه ۶۰.</ref><ref>القواعد الکلامیه، ص۶۸.</ref> از دیگر آموزههای قرآنیاند که نشان میدهند این امور پیش از تعلق نهی و [[امر الهی]] به آنها به خودی خود دارای [[حسن و قبح]]اند و عقل میتواند آن را ادراک کند. | ||
با [[پذیرش]] حسن و قبح عقلی [[افعال]]، حکمت و [[عدل الهی]] در حوزههای گوناگون | با [[پذیرش]] حسن و قبح عقلی [[افعال]]، حکمت و [[عدل الهی]] در حوزههای گوناگون ثابت میشود و به اقتضای صفات ذاتی خداوند همه کارهای او باید حکیمانه و عادلانه باشد و هیچ صفتی که اقتضای [[ظلم]] یا [[لغو]] و [[بیهودگی]] باشد در او وجود نداشته باشد. برهمین اساس، [[آفرینش جهان]] از جمله [[انسان]] باید به گونهای باشد که مجموعاً بیشترین کمال و خیر ممکن را داشته باشد. انسان باید دارای [[اختیار]] باشد تا بتواند با [[انتخاب]] کارهای خوب و ترک کارهای بد به سوی کمال خود قدم بردارد. از سوی دیگر، [[حکمت الهی]] میطلبد که شناختِ صحیح راههای [[خیر و شر]] را در قالب [[تکالیف]] گوناگون در [[اختیار انسان]] قرار دهد و این تکالیف با توانمندیهای او متناسب باشند. در غیر این صورت امکانِ انجام دادن نخواهند داشت و کارهای بیهودهای خواهند شد. در ادامه، [[عدالت]] در [[مقام]] [[داوری]] میان [[بندگان]] و دادن [[پاداش]] و [[کیفر]] [[ضرورت]] مییابد تا [[انسان]] به نتایج کارهای خوب و بد خود برسد.<ref> آموزش عقاید، ج۱، ص۱۶۰ - ۱۶۴.</ref> | ||
'''[[توحید افعالی]]:''' توحید افعالی نتیجه منطقی [[توحید ذاتی]] و بدین معناست که اولاً [[خداوند]] در کارهای خود مانند [[آفرینش]]، روزی دادن و [[اداره امور جهان]] هستی به هیچ کس و هیچ چیزی نیاز ندارد. ثانیاً هیچ موجودی جز [[خدا]] در انجام دادن کارهای خود مستقل نیست. همه [[کارها]]، اثرگذاریها و [[تغییر]] و تحولهای موجودات دیگر با [[اراده الهی]] و به کمک نیروهای [[خدادادی]] انجام میگیرند. فقط خداست که مستقلاً و بدون نیاز به دیگری در همه چیز و در همه جا اثر میگذارد.<ref>آموزش عقاید، ج۱، ص۱۳۲ - ۱۳۳.</ref> البته توحید افعالی هرگز به معنای آن نیست که هیچ موجودی هیچگونه نقشی در آفرینش و [[تدبیر]] [[جهان هستی]] ندارد و چنین [[اعتقادی]] [[شرک]] است، بلکه به معنای [[نفی]] تأثیر استقلالی وخودسرانه دیگران است، برای همین، [[قرآن]] کار فاعلهای طبیعی مانند [[آتش]] و [[غیر طبیعی]] مانند انسان، [[فرشته]] و [[جن]] و نیز افعالی مانند باریدن [[باران]] را به خدا نسبت داده <ref>معارف قرآن، ج۳۱، ص۸۰ - ۸۱؛ آموزش عقاید، ج۱، ص۱۳۲ - ۱۳۳.</ref> و [[اصرار]] دارد که [[مردم]] این استناد را [[ادراک]] کرده، پذیرفته و همواره به آن توجه کنند.<ref>آموزش عقاید، ج۱، ص۱۳۳ - ۱۳۴.</ref> عدم ادراک درستِ این معنا از یک سو [[غلوگرایی]] و از سوی دیگر گرایشهای تکفیری را در میان [[پیروان ادیان الهی]] پدید آورده است. | '''[[توحید افعالی]]:''' توحید افعالی نتیجه منطقی [[توحید ذاتی]] و بدین معناست که اولاً [[خداوند]] در کارهای خود مانند [[آفرینش]]، روزی دادن و [[اداره امور جهان]] هستی به هیچ کس و هیچ چیزی نیاز ندارد. ثانیاً هیچ موجودی جز [[خدا]] در انجام دادن کارهای خود مستقل نیست. همه [[کارها]]، اثرگذاریها و [[تغییر]] و تحولهای موجودات دیگر با [[اراده الهی]] و به کمک نیروهای [[خدادادی]] انجام میگیرند. فقط خداست که مستقلاً و بدون نیاز به دیگری در همه چیز و در همه جا اثر میگذارد.<ref>آموزش عقاید، ج۱، ص۱۳۲ - ۱۳۳.</ref> البته توحید افعالی هرگز به معنای آن نیست که هیچ موجودی هیچگونه نقشی در آفرینش و [[تدبیر]] [[جهان هستی]] ندارد و چنین [[اعتقادی]] [[شرک]] است، بلکه به معنای [[نفی]] تأثیر استقلالی وخودسرانه دیگران است، برای همین، [[قرآن]] کار فاعلهای طبیعی مانند [[آتش]] و [[غیر طبیعی]] مانند انسان، [[فرشته]] و [[جن]] و نیز افعالی مانند باریدن [[باران]] را به خدا نسبت داده <ref>معارف قرآن، ج۳۱، ص۸۰ - ۸۱؛ آموزش عقاید، ج۱، ص۱۳۲ - ۱۳۳.</ref> و [[اصرار]] دارد که [[مردم]] این استناد را [[ادراک]] کرده، پذیرفته و همواره به آن توجه کنند.<ref>آموزش عقاید، ج۱، ص۱۳۳ - ۱۳۴.</ref> عدم ادراک درستِ این معنا از یک سو [[غلوگرایی]] و از سوی دیگر گرایشهای تکفیری را در میان [[پیروان ادیان الهی]] پدید آورده است. | ||
خط ۱۹۵: | خط ۱۹۵: | ||
همچنین [[قرآن کریم]]، [[اطاعت از پیامبران]] را به صورت مطلق لازم دانسته {{متن قرآن|أُولَئِكَ الَّذِينَ يَعْلَمُ اللَّهُ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَعِظْهُمْ وَقُلْ لَهُمْ فِي أَنْفُسِهِمْ قَوْلًا بَلِيغًا}}<ref>«آنانند که آنچه را در دل دارند خداوند میداند؛ از آنان دوری گزین و پندشان ده و به آنان سخنی رسا که در دلشان جایگیر شود، بگوی» سوره نساء، آیه ۶۳.</ref> و [[اطاعت]] مطلق از آنان در صورتی درست است که با [[اطاعت خدا]] ناسازگار نباشد وگرنه [[دستور]] اطاعت مطلق از [[خداوند]] در کنار اطاعت مطلق از کسانی که در [[معرض]] [[گناه]] و گمراهی باشند تناقضآمیز خواهد بود. | همچنین [[قرآن کریم]]، [[اطاعت از پیامبران]] را به صورت مطلق لازم دانسته {{متن قرآن|أُولَئِكَ الَّذِينَ يَعْلَمُ اللَّهُ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَعِظْهُمْ وَقُلْ لَهُمْ فِي أَنْفُسِهِمْ قَوْلًا بَلِيغًا}}<ref>«آنانند که آنچه را در دل دارند خداوند میداند؛ از آنان دوری گزین و پندشان ده و به آنان سخنی رسا که در دلشان جایگیر شود، بگوی» سوره نساء، آیه ۶۳.</ref> و [[اطاعت]] مطلق از آنان در صورتی درست است که با [[اطاعت خدا]] ناسازگار نباشد وگرنه [[دستور]] اطاعت مطلق از [[خداوند]] در کنار اطاعت مطلق از کسانی که در [[معرض]] [[گناه]] و گمراهی باشند تناقضآمیز خواهد بود. | ||
[[شیعیان]] همچنین در زمینه [[عصمت پیامبران]] به چالشهای پیش روی آن پاسخ گفتهاند. بخشی از این چالشها با استناد به ظاهر برخی [[آیات قرآن کریم]] از همان سده نخست [[اسلامی]] مطرح بوده است. پاسخها و نقدهای شیعیان در ذیل [[آیات]] مربوط به چشم میخورد. [[احتجاج]] [[امام رضا]]{{ع}} از معروفترین نمونهها در این زمینه است: در مجلس مناظرهای که [[مأمون عباسی]] تشکیل داده بود، [[علی بن محمد بن جَهْم]]، [[عقیده]] [[امام رضا]]{{ع}} را درباره [[عصمت انبیا]]{{عم}} پرسید. هنگامی که آن [[حضرت]] بر معصوم بودن آنان تأکید کرد، ابنجهم با اشاره به آیاتی از قرآن کریم که براساس ظاهر آنها، برخی [[پیامبران]] دچار [[لغزش]] و [[خطا]] شدهاند، نظر [[امام]]{{ع}}را در این باره جویا شد. امام رضا{{ع}} ضمن تخطئه برداشت وی از آیات یادشده، با استناد به [[قرآن]] فرمود: [[تفسیر]] درست [[کتاب خدا]] را فقط [[راسخان در علم]] میدانند {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ}}<ref>«اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم» (/ استوار/ یک رویه) اند، که بنیاد این کتاباند و برخی دیگر (آیات) «متشابه» (/ چند رویه) اند؛ اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی میکنند در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمیداند و استواران در دانش، میگویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمیگیرد » سوره آل عمران، آیه ۷.</ref>؛ آنگاه با بیان معنای درست آیات، | [[شیعیان]] همچنین در زمینه [[عصمت پیامبران]] به چالشهای پیش روی آن پاسخ گفتهاند. بخشی از این چالشها با استناد به ظاهر برخی [[آیات قرآن کریم]] از همان سده نخست [[اسلامی]] مطرح بوده است. پاسخها و نقدهای شیعیان در ذیل [[آیات]] مربوط به چشم میخورد. [[احتجاج]] [[امام رضا]]{{ع}} از معروفترین نمونهها در این زمینه است: در مجلس مناظرهای که [[مأمون عباسی]] تشکیل داده بود، [[علی بن محمد بن جَهْم]]، [[عقیده]] [[امام رضا]]{{ع}} را درباره [[عصمت انبیا]]{{عم}} پرسید. هنگامی که آن [[حضرت]] بر معصوم بودن آنان تأکید کرد، ابنجهم با اشاره به آیاتی از قرآن کریم که براساس ظاهر آنها، برخی [[پیامبران]] دچار [[لغزش]] و [[خطا]] شدهاند، نظر [[امام]]{{ع}}را در این باره جویا شد. امام رضا{{ع}} ضمن تخطئه برداشت وی از آیات یادشده، با استناد به [[قرآن]] فرمود: [[تفسیر]] درست [[کتاب خدا]] را فقط [[راسخان در علم]] میدانند {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ}}<ref>«اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم» (/ استوار/ یک رویه) اند، که بنیاد این کتاباند و برخی دیگر (آیات) «متشابه» (/ چند رویه) اند؛ اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی میکنند در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمیداند و استواران در دانش، میگویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمیگیرد » سوره آل عمران، آیه ۷.</ref>؛ آنگاه با بیان معنای درست آیات، ثابت کرد که آیات مورد استناد، با عصمت انبیا ناسازگار نیستند. در این [[مناظره]]، مواردی پاسخ داده شدهاند؛ مانند [[نافرمانی]] [[آدم]]{{ع}} و خوردن از [[شجره ممنوعه]]، [[پندار]] [[پرستش]] اجرام آسمانی به وسیله [[ابراهیم]]{{ع}}، داستان [[داود]] [[نبی]]{{ع}}و [[زن]] اوریا، ماجرای ترک [[محل]] [[تبلیغ]] از سوی [[حضرت یونس]]{{ع}} و [[ازدواج پیامبر اکرم]]{{صل}} با [[زینب]] دختر جَحْش که با استناد به آیات مربوط به آنها به عنوان چالشهای [[عصمت پیامبران]] یاد شدهاند.<ref> الامالی، صدوق، ص۱۵۲؛ نورالثقلین، ج۴، ص۴۴۶.</ref> این ماجراها و همانند آنها در [[تفاسیر]] [[اسلامی]] بازتابی گسترده یافتهاند. بخش دیگر چالشها درباره عصمت پیامبران در پی ورود [[اسرائیلیات]] به تفاسیر و اثرگذاری آنها بر [[تفسیر]] بخشی از [[آیات]] مربوط به [[پیامبران]] پدید آمده است. هر چند بخشی از [[مفسران اهلسنت]] نیز به نقد این اسرائیلیات پرداختهاند، [[مفسران شیعه]] با توجه به [[اعتقاد]] حداکثری درباره عصمت پیامبران در صف مقدم مدافعان قرار دارند و تلاش بیشتری کردهاند.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[شیعه (مقاله)|مقاله «شیعه»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref> | ||
==[[امامت]]== | ==[[امامت]]== | ||
خط ۳۰۳: | خط ۳۰۳: | ||
===[[جمع قرآن]]=== | ===[[جمع قرآن]]=== | ||
توقیفی یا [[اجتهادی]] بودن ترتیب کنونی [[آیات]] و [[سورههای قرآن]] از مسائل مهم در بحث جمع [[قرآن کریم]] است. [[دانشمندان شیعه]] به اتفاق بر این باورند که تنظیم [[آیات قرآن]] و آغاز و انجام [[سورهها]] به [[دستور پیامبر]] اکرم{{صل}} صورت گرفته است. در این باره به [[ادله]] چندی از جمله روایاتی معتبر استناد میشود که بر چینش آیات به دست [[پیامبر اکرم]]{{صل}} با [[راهنمایی]] [[جبرئیل]]،<ref>البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۲۴۱.</ref>[[تلاوت]] برخی سورهها با ترتیب کنونی آیات آنها در [[نماز]] به وسیله آن [[حضرت]] <ref>مسند احمد، ج۵، ص۱۹۶؛ الاتقان، ج۱، ص۱۶۲.</ref> و نیز بیان [[ثواب]] تلاوت سورهها همراه با ذکر نام آنها از [[زبان]] [[رسول خدا]]{{صل}} <ref>نک: بحار الانوار، ج۸۹، ص۲۲۳ - ۳۷۳؛ التمهید، ج۲، ص۲۳۰.</ref> دلالت دارند. به رغم وجود این [[اتفاق نظر]] و [[روایات]]، [[علامه طباطبایی]] بر این [[باور]] است که روایات یاد شده توقیفی بودن ترتیب همه آیات را | توقیفی یا [[اجتهادی]] بودن ترتیب کنونی [[آیات]] و [[سورههای قرآن]] از مسائل مهم در بحث جمع [[قرآن کریم]] است. [[دانشمندان شیعه]] به اتفاق بر این باورند که تنظیم [[آیات قرآن]] و آغاز و انجام [[سورهها]] به [[دستور پیامبر]] اکرم{{صل}} صورت گرفته است. در این باره به [[ادله]] چندی از جمله روایاتی معتبر استناد میشود که بر چینش آیات به دست [[پیامبر اکرم]]{{صل}} با [[راهنمایی]] [[جبرئیل]]،<ref>البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۲۴۱.</ref>[[تلاوت]] برخی سورهها با ترتیب کنونی آیات آنها در [[نماز]] به وسیله آن [[حضرت]] <ref>مسند احمد، ج۵، ص۱۹۶؛ الاتقان، ج۱، ص۱۶۲.</ref> و نیز بیان [[ثواب]] تلاوت سورهها همراه با ذکر نام آنها از [[زبان]] [[رسول خدا]]{{صل}} <ref>نک: بحار الانوار، ج۸۹، ص۲۲۳ - ۳۷۳؛ التمهید، ج۲، ص۲۳۰.</ref> دلالت دارند. به رغم وجود این [[اتفاق نظر]] و [[روایات]]، [[علامه طباطبایی]] بر این [[باور]] است که روایات یاد شده توقیفی بودن ترتیب همه آیات را ثابت نمیکنند.<ref>المیزان، ج۱۲، ص۱۲۱ و ۱۲۸ - ۱۲۹.</ref> شماری از [[دانشمندان]] متقدم <ref>مجمع البیان، ج۱، ص۴۲ - ۴۴؛ متشابه القرآن، ج۲، ص۷۷.</ref> و متأخر <ref>البیان، ص۲۴۰ - ۲۵۲؛ القرآن و روایات المدرستین، ج۱، ص۲۱۳ - ۲۱۴؛ الصحیح من سیرة النبی، ج۷، ص۳۵۵.</ref> | ||
شیعه، همانند شماری از [[عالمان اهل سنت]] <ref>آلاء الرحمن، ج۱، ص۴۹ - ۵۳؛ البیان، ص۲۳۸ - ۲۴۸.</ref> بر این باورند که [[قرآن کریم]] با ترتیب کنونی [[سورهها]] در [[زمان]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و با [[نظارت]] آن [[حضرت]] گردآوری شد. براساس این دیدگاه که به [[ادله نقلی]] و [[عقلی]] مستند شده، [[قرآن]] با ترتیب کنونی در نوشتافزارهای گوناگون بوده و پس از [[وفات پیامبر]] در میان دو جلد قرار گرفته است. این گروه از [[دانشمندان]]، ترتیب [[سورههای قرآن]] را توقیفی و [[روایات]] [[جمع قرآن]] پس از [[رسول خدا]] را به سبب ضعفِ [[سند]] و [[اضطراب]] و تهافت و تناقضِ مضامین، نامعتبر دانسته <ref>آلاء الرحمن، ج۱، ص۴۹ - ۵۳؛ البیان، ص۲۳۸ - ۲۴۸.</ref> و بر این باورند که قرآن کریم [[اساس دین]] و [[دعوت پیامبر]] اکرم{{صل}} و [[معجزه جاوید]] او و راهنمای [[فکری]] و [[رفتاری]] [[مسلمانان]] است و پذیرفتنی نیست که رسول خدا بدون [[راهنمایی]] و [[اقدام]] درباره تنظیم و قرائت درست، آن را پراکنده به حال خود رها کرده باشد؛ به ویژه اینکه آن حضرت آیندهنگر و نگران [[آینده]] [[امت]] خویش بود.<ref> سعد السعود، ص۱۶، ۱۹۲؛ موسوعة شرف الدین، ج۴، ص۱۶۲۴.</ref> در مقابل، برخی دیگر از [[علمای شیعه]] <ref>فصل الخطاب، ص۱۰ - ۱۲؛ المیزان، ج۱۲، ص۱۲۱؛ التمهید، ج۱، ص۲۳۰.</ref> همانند شماری دیگر از [[اهلسنت]] <ref>المحرر الوجیز، ج۱، ص۴۹ - ۵۰؛ تفسیر قرطبی، ج۱، ص۵۹.</ref> بر این باورند که قرآن کریم پس از پیامبر اکرم{{صل}} گردآوری شده و ترتیب کنونی سورهها براساس [[اجتهاد]] [[اصحاب]] بوده است. بر پایه دیدگاه سوم، بسیاری از سورههای قرآن در زمان پیامبر اکرم{{صل}}چیده شدهاند و تنها ترتیب برخی از سورهها مانند [[سوره توبه]] در دوران پس از [[پیامبر]] بوده است<ref> تاریخ قرآن، رامیار، ص۲۹۵؛ تاریخ قرآن، حجتی، ص۹۰ - ۹۳.</ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[شیعه (مقاله)|مقاله «شیعه»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref> | شیعه، همانند شماری از [[عالمان اهل سنت]] <ref>آلاء الرحمن، ج۱، ص۴۹ - ۵۳؛ البیان، ص۲۳۸ - ۲۴۸.</ref> بر این باورند که [[قرآن کریم]] با ترتیب کنونی [[سورهها]] در [[زمان]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و با [[نظارت]] آن [[حضرت]] گردآوری شد. براساس این دیدگاه که به [[ادله نقلی]] و [[عقلی]] مستند شده، [[قرآن]] با ترتیب کنونی در نوشتافزارهای گوناگون بوده و پس از [[وفات پیامبر]] در میان دو جلد قرار گرفته است. این گروه از [[دانشمندان]]، ترتیب [[سورههای قرآن]] را توقیفی و [[روایات]] [[جمع قرآن]] پس از [[رسول خدا]] را به سبب ضعفِ [[سند]] و [[اضطراب]] و تهافت و تناقضِ مضامین، نامعتبر دانسته <ref>آلاء الرحمن، ج۱، ص۴۹ - ۵۳؛ البیان، ص۲۳۸ - ۲۴۸.</ref> و بر این باورند که قرآن کریم [[اساس دین]] و [[دعوت پیامبر]] اکرم{{صل}} و [[معجزه جاوید]] او و راهنمای [[فکری]] و [[رفتاری]] [[مسلمانان]] است و پذیرفتنی نیست که رسول خدا بدون [[راهنمایی]] و [[اقدام]] درباره تنظیم و قرائت درست، آن را پراکنده به حال خود رها کرده باشد؛ به ویژه اینکه آن حضرت آیندهنگر و نگران [[آینده]] [[امت]] خویش بود.<ref> سعد السعود، ص۱۶، ۱۹۲؛ موسوعة شرف الدین، ج۴، ص۱۶۲۴.</ref> در مقابل، برخی دیگر از [[علمای شیعه]] <ref>فصل الخطاب، ص۱۰ - ۱۲؛ المیزان، ج۱۲، ص۱۲۱؛ التمهید، ج۱، ص۲۳۰.</ref> همانند شماری دیگر از [[اهلسنت]] <ref>المحرر الوجیز، ج۱، ص۴۹ - ۵۰؛ تفسیر قرطبی، ج۱، ص۵۹.</ref> بر این باورند که قرآن کریم پس از پیامبر اکرم{{صل}} گردآوری شده و ترتیب کنونی سورهها براساس [[اجتهاد]] [[اصحاب]] بوده است. بر پایه دیدگاه سوم، بسیاری از سورههای قرآن در زمان پیامبر اکرم{{صل}}چیده شدهاند و تنها ترتیب برخی از سورهها مانند [[سوره توبه]] در دوران پس از [[پیامبر]] بوده است<ref> تاریخ قرآن، رامیار، ص۲۹۵؛ تاریخ قرآن، حجتی، ص۹۰ - ۹۳.</ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[شیعه (مقاله)|مقاله «شیعه»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref> | ||
خط ۳۳۳: | خط ۳۳۳: | ||
===[[ناسخ و منسوخ]]=== | ===[[ناسخ و منسوخ]]=== | ||
شیعیان درباره چند و چون [[آیات]] ناسخ و منسوخ نیز دیدگاهی متفاوت دارند. [[اهلسنت]] گاهی شمار آیات [[نسخ]] شده را تا ۳۰۰ [[آیه]] نیز گفته و نسخ را دارای سه گونه نسخ لفظ و [[حکم]]، نسخ لفظ بدون حکم و [[نسخ]] [[حکم]] بدون لفظ دانستهاند.<ref> نک: تلخیص التمهید، ج۱، ص۳۸۲ - ۳۹۱.</ref> برخی از [[علمای شیعه]] سه گونه یاد شده برای نسخ را درباره [[قرآن]] پذیرفتهاند؛<ref> تفسیر الصراط المستقیم، ج۲، ص۹۰ - ۹۱.</ref> اما بیشتر آنان به ویژه معاصران، ضمن [[پذیرش]] امکان [[عقلی]] و [[شرعی]] اصل نسخ و وجود آن در قرآن، درباره چگونگی [[تشریع]] و [[سازگاری]] آن با [[جاودانگی]] آموزههای قرآن [[استدلال]] کرده؛ اما حجم مورد نظر [[اهلسنت]] درباره [[آیات]] نسخ شده و همه گونههای آن را نپذیرفتهاند. به [[اعتقاد]] این گروه، فقط نسخِ حکم بدون نسخ [[تلاوت]] در قرآن وجود دارد و گونه اول و دوم سر از [[تحریف]] در میآورد. افزون بر آن، مستندات دو گونه اخیر، خبرهای واحدند و موضوع مهمی مانند نسخ در قرآن با [[خبر واحد]] | شیعیان درباره چند و چون [[آیات]] ناسخ و منسوخ نیز دیدگاهی متفاوت دارند. [[اهلسنت]] گاهی شمار آیات [[نسخ]] شده را تا ۳۰۰ [[آیه]] نیز گفته و نسخ را دارای سه گونه نسخ لفظ و [[حکم]]، نسخ لفظ بدون حکم و [[نسخ]] [[حکم]] بدون لفظ دانستهاند.<ref> نک: تلخیص التمهید، ج۱، ص۳۸۲ - ۳۹۱.</ref> برخی از [[علمای شیعه]] سه گونه یاد شده برای نسخ را درباره [[قرآن]] پذیرفتهاند؛<ref> تفسیر الصراط المستقیم، ج۲، ص۹۰ - ۹۱.</ref> اما بیشتر آنان به ویژه معاصران، ضمن [[پذیرش]] امکان [[عقلی]] و [[شرعی]] اصل نسخ و وجود آن در قرآن، درباره چگونگی [[تشریع]] و [[سازگاری]] آن با [[جاودانگی]] آموزههای قرآن [[استدلال]] کرده؛ اما حجم مورد نظر [[اهلسنت]] درباره [[آیات]] نسخ شده و همه گونههای آن را نپذیرفتهاند. به [[اعتقاد]] این گروه، فقط نسخِ حکم بدون نسخ [[تلاوت]] در قرآن وجود دارد و گونه اول و دوم سر از [[تحریف]] در میآورد. افزون بر آن، مستندات دو گونه اخیر، خبرهای واحدند و موضوع مهمی مانند نسخ در قرآن با [[خبر واحد]] ثابت نمیشود.<ref>آلاء الرحمن، ج۱، ص۱۱۵؛ التفسیر الکاشف، ج۱، ص۱۷۱؛ المیزان، ج۱، ص۶۷، ۲۵۴ - ۲۴۹.</ref> برخی مانند [[آیت اللّه]] [[خویی]] حتی نسخ حکم بدون نسخ تلاوت را نیز نپذیرفتهاند.<ref> البیان، ص۱۲۳.</ref> این گروه از [[دانشمندان]]، [[ادله]] مورد استناد برای نسخ بسیاری از آیات را نقد کردهاند.<ref>البیان، ص۱۹۲ - ۱۹۳؛ علوم القرآن، حکیم، ص۲۰۷ - ۲۲۷.</ref><ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[شیعه (مقاله)|مقاله «شیعه»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref> | ||
==منابع== | ==منابع== |