بحث:آزادی: تفاوت میان نسخه‌ها

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «==معنا و مفهوم آزادی== *معانی مختلفی برای کلمه "آزادی" نقل شده است و می‌توان...» ایجاد کرد)
 
جز (جایگزینی متن - 'بزرگی' به 'بزرگی')
خط ۸: خط ۸:
آزادی یعنی اینکه مانع برای بروز استعدادهای کلی افراد [[بشر]] وجود نداشته باشد و این مربوط به همه [[انسان‌ها]] است<ref>جهاد، ص۵۳.</ref>.
آزادی یعنی اینکه مانع برای بروز استعدادهای کلی افراد [[بشر]] وجود نداشته باشد و این مربوط به همه [[انسان‌ها]] است<ref>جهاد، ص۵۳.</ref>.
آزادی یعنی رفع مانع از فعالیت یک [[قوه]] فعال و پیشرو<ref>جهاد، ص۶۵.</ref>.
آزادی یعنی رفع مانع از فعالیت یک [[قوه]] فعال و پیشرو<ref>جهاد، ص۶۵.</ref>.
آزادی یعنی جلوی راهش را نگیرند، پیش رویش مانع ایجاد نکنند. ممکن است یک موجود زنده [[رشد]] او از نظر عدم موانع مساعد باشد، مانعی در کار نباشد که جلوی رشدش را بگیرد، مثلاً یک [[امنیّت]] داشته باشد، عوامل رشد هم داشته باشد، ولی در عین‌حال موانع جلوی رشدش را بگیرند. فرض کنید که شما می‌خواهید گیاهی را رشد بدهید، علاوه بر همه شرایط دیگر باید محیط برای درخت وقتی می‌خواهد رشد بکند باید جلویش فضای [[بازی]] باشد. اگر شما نهالی را در [[زمین]] بکارید در حالی‌که بالای آن یک سقف [[بزرگی]] باشد، ولو این نهال، نهال چنار باشد امکان رشد برای آن نیست. هر موجود زنده‌ای که می‌خواهد [[راه رشد]] و [[تکامل]] را طی کند، یکی از احتیاجاتش آزادی است. پس آزادی یعنی چه؟ یعنی نبودن مانع. انسان‌های آزاد، انسان‌هایی هستند که با موانعی که در جلوی رشد و تکامل‌شان هست، [[مبارزه]] می‌کنند. انسان‌هایی هستند که تن به وجود مانع نمی‌دهند. این هم تعریف مختصری از آزادی<ref>گفتارهای معنوی، ص۱۲ و ۱۳.</ref>.
آزادی یعنی جلوی راهش را نگیرند، پیش رویش مانع ایجاد نکنند. ممکن است یک موجود زنده [[رشد]] او از نظر عدم موانع مساعد باشد، مانعی در کار نباشد که جلوی رشدش را بگیرد، مثلاً یک [[امنیّت]] داشته باشد، عوامل رشد هم داشته باشد، ولی در عین‌حال موانع جلوی رشدش را بگیرند. فرض کنید که شما می‌خواهید گیاهی را رشد بدهید، علاوه بر همه شرایط دیگر باید محیط برای درخت وقتی می‌خواهد رشد بکند باید جلویش فضای [[بازی]] باشد. اگر شما نهالی را در [[زمین]] بکارید در حالی‌که بالای آن یک سقف بزرگی باشد، ولو این نهال، نهال چنار باشد امکان رشد برای آن نیست. هر موجود زنده‌ای که می‌خواهد [[راه رشد]] و [[تکامل]] را طی کند، یکی از احتیاجاتش آزادی است. پس آزادی یعنی چه؟ یعنی نبودن مانع. انسان‌های آزاد، انسان‌هایی هستند که با موانعی که در جلوی رشد و تکامل‌شان هست، [[مبارزه]] می‌کنند. انسان‌هایی هستند که تن به وجود مانع نمی‌دهند. این هم تعریف مختصری از آزادی<ref>گفتارهای معنوی، ص۱۲ و ۱۳.</ref>.
آزادی یعنی [[انسان]] آن اندازه انسان است که هیچ جبری را [[تحمل]] نکند، محکوم و [[اسیر]] هیچ قدرتی نباشد، همه چیز را خودش آزادانه [[انتخاب]] کند<ref>گفتارهای معنوی، ص۲۳۱.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۴۳.</ref>
آزادی یعنی [[انسان]] آن اندازه انسان است که هیچ جبری را [[تحمل]] نکند، محکوم و [[اسیر]] هیچ قدرتی نباشد، همه چیز را خودش آزادانه [[انتخاب]] کند<ref>گفتارهای معنوی، ص۲۳۱.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۴۳.</ref>


==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس2}}
{{پانویس2}}

نسخهٔ ‏۲۰ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۵:۵۹

معنا و مفهوم آزادی

آزادی در فرهنگ مطهر

فرق است بین آزاد و آزادی‌خواه. یکی آزاد است یعنی خودش شخصاً مرد آزادی است، و یکی آزادی‌خواه است. یعنی طرفدار آزادی اجتماع است و آزادی هدف و ایده اجتماعی اوست[۶].

آزادی یعنی اینکه مانع برای بروز استعدادهای کلی افراد بشر وجود نداشته باشد و این مربوط به همه انسان‌ها است[۷]. آزادی یعنی رفع مانع از فعالیت یک قوه فعال و پیشرو[۸]. آزادی یعنی جلوی راهش را نگیرند، پیش رویش مانع ایجاد نکنند. ممکن است یک موجود زنده رشد او از نظر عدم موانع مساعد باشد، مانعی در کار نباشد که جلوی رشدش را بگیرد، مثلاً یک امنیّت داشته باشد، عوامل رشد هم داشته باشد، ولی در عین‌حال موانع جلوی رشدش را بگیرند. فرض کنید که شما می‌خواهید گیاهی را رشد بدهید، علاوه بر همه شرایط دیگر باید محیط برای درخت وقتی می‌خواهد رشد بکند باید جلویش فضای بازی باشد. اگر شما نهالی را در زمین بکارید در حالی‌که بالای آن یک سقف بزرگی باشد، ولو این نهال، نهال چنار باشد امکان رشد برای آن نیست. هر موجود زنده‌ای که می‌خواهد راه رشد و تکامل را طی کند، یکی از احتیاجاتش آزادی است. پس آزادی یعنی چه؟ یعنی نبودن مانع. انسان‌های آزاد، انسان‌هایی هستند که با موانعی که در جلوی رشد و تکامل‌شان هست، مبارزه می‌کنند. انسان‌هایی هستند که تن به وجود مانع نمی‌دهند. این هم تعریف مختصری از آزادی[۹]. آزادی یعنی انسان آن اندازه انسان است که هیچ جبری را تحمل نکند، محکوم و اسیر هیچ قدرتی نباشد، همه چیز را خودش آزادانه انتخاب کند[۱۰].[۱۱]

پانویس

  1. علی اکبر دهخدا، لغت نامه، ج ۲، ص ۸۶.
  2. حسن انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ج ۱، ص ۸۹.
  3. اکبری، هادی و پهلوان‌پور، فاطمه، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۸۲.
  4. حسین ابراهیمی، سیره نبی اعظم لیوان، ص ۴۴۰.
  5. اکبری، هادی و پهلوان‌پور، فاطمه، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۸۲.
  6. بیست گفتار، ص۱۲.
  7. جهاد، ص۵۳.
  8. جهاد، ص۶۵.
  9. گفتارهای معنوی، ص۱۲ و ۱۳.
  10. گفتارهای معنوی، ص۲۳۱.
  11. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۴۳.