فقه: تفاوت میان نسخهها
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
"فقه" در اصطلاح امروز ما یعنی [[علم به احکام]]<ref>خاتمیت، ص۱۶۶.</ref>. فقه معنی غور کردن و به اعماق رسیدن را میدهد<ref>تکامل اجتماعی انسان، ۱۶۹.</ref>. | "فقه" در اصطلاح امروز ما یعنی [[علم به احکام]]<ref>خاتمیت، ص۱۶۶.</ref>. فقه معنی غور کردن و به اعماق رسیدن را میدهد<ref>تکامل اجتماعی انسان، ۱۶۹.</ref>. | ||
مراجعه به [[علم]] فقه<ref>اسلام و مقتضیات زمان، ج۱، ص۱۱۸.</ref>. و فن فقه.<ref>محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۶۱۳.</ref> | مراجعه به [[علم]] فقه<ref>اسلام و مقتضیات زمان، ج۱، ص۱۱۸.</ref>. و فن فقه.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۶۱۳.</ref> | ||
===فقه [[خوارج]]=== | ===فقه [[خوارج]]=== | ||
فقه خوارج فقه مخصوصی است. [[عقاید]] فقهیشان بسیار جامد است. گفتند تمام [[فرق اسلامی]] کافرند غیر از ما و هر کسی که [[گناه کبیره]] مرتکب بشود [[کافر]] است. یک فقه به اصطلاح مضیق، تنگ و تاریک به وجود آوردند. به همین [[دلیل]] اینها بعدها منقرض شدند، چون اساساً فقه اینها فقه عملی نبود، نمیشد جامعهای خود را پایبند به این فقه بکند و بتواند به [[زندگی]] خود ادامه بدهد<ref>اسلام و مقتضیات زمان، ج۱، ص۱۱۸.</ref>.<ref>محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۶۱۴.</ref> | فقه خوارج فقه مخصوصی است. [[عقاید]] فقهیشان بسیار جامد است. گفتند تمام [[فرق اسلامی]] کافرند غیر از ما و هر کسی که [[گناه کبیره]] مرتکب بشود [[کافر]] است. یک فقه به اصطلاح مضیق، تنگ و تاریک به وجود آوردند. به همین [[دلیل]] اینها بعدها منقرض شدند، چون اساساً فقه اینها فقه عملی نبود، نمیشد جامعهای خود را پایبند به این فقه بکند و بتواند به [[زندگی]] خود ادامه بدهد<ref>اسلام و مقتضیات زمان، ج۱، ص۱۱۸.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۶۱۴.</ref> | ||
===فقه و فهم=== | ===فقه و فهم=== | ||
"فقه" با "فهم" فرقش این است که "فهم" مطلق فهمیدن است و "فقه" فهم عمیق را میگویند. وقتی که فقه به [[کلام]] اطلاق بشود، یعنی سخنی که عمق زیاد دارد<ref>سیری در سیره نبوی، ص۴۲.</ref>.<ref>محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۶۱۴.</ref> | "فقه" با "فهم" فرقش این است که "فهم" مطلق فهمیدن است و "فقه" فهم عمیق را میگویند. وقتی که فقه به [[کلام]] اطلاق بشود، یعنی سخنی که عمق زیاد دارد<ref>سیری در سیره نبوی، ص۴۲.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۶۱۴.</ref> | ||
==[[فقه حکومتی]]== | ==[[فقه حکومتی]]== |
نسخهٔ ۲۷ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۵۱
- اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل فقه (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
تعریف فقه
- در تعریف فقه آمده است: "فقه، علم به احکام شرعی فرعی از ادلۀ تفصیلی آن است"[۱][۲].
فقه در فرهنگ مطهر
یعنی فهم عمیق، یعنی فکر کردن درباره امری که احتیاج به فهم عمیق دارد و باید روی آن فکر کرد، یعنی ممکن است شما چیزی از من روایت بکنید و خودتان نفهمید ولی آیندگان خواهند فهمید، یا ممکن است شما بفهمید ولی آن کسی که بعد از شما میآید از شما خواهد فهمید[۳].
"فقه" در اصطلاح اولی دینی، یعنی یک حقیقت دینی و یک حکمت دینی که نیازمند به تعمق و تفکر است. مقصود در اینجا حقایق و کلماتی است که مردم از خود آن حضرت میشنوند[۴].
"فقه" در اصطلاح امروز ما یعنی علم به احکام[۵]. فقه معنی غور کردن و به اعماق رسیدن را میدهد[۶].
مراجعه به علم فقه[۷]. و فن فقه.[۸]
فقه خوارج
فقه خوارج فقه مخصوصی است. عقاید فقهیشان بسیار جامد است. گفتند تمام فرق اسلامی کافرند غیر از ما و هر کسی که گناه کبیره مرتکب بشود کافر است. یک فقه به اصطلاح مضیق، تنگ و تاریک به وجود آوردند. به همین دلیل اینها بعدها منقرض شدند، چون اساساً فقه اینها فقه عملی نبود، نمیشد جامعهای خود را پایبند به این فقه بکند و بتواند به زندگی خود ادامه بدهد[۹].[۱۰]
فقه و فهم
"فقه" با "فهم" فرقش این است که "فهم" مطلق فهمیدن است و "فقه" فهم عمیق را میگویند. وقتی که فقه به کلام اطلاق بشود، یعنی سخنی که عمق زیاد دارد[۱۱].[۱۲]
فقه حکومتی
منابع
جستارهای وابسته
- فقه خرد (فقه فردی)
- فقه کلان (فقه نظام و فقه حکومتی)
- فقه سیاسی
- فقه حکومتی
- فقه مقارن
- فقه پویا
- فقه گویا
- فقه تفریعی
- فقه سنتی
- فقه جواهری
- فقه روایی
- فقه مأثور
- فقیه
- مجتهد
- اجتهاد
- فتوی
پانویس
- ↑ "هو العلم بالاحکام الشرعیۀ الفرعیۀ عن أدلتها التفصیلیه"؛ ابوالقاسم میرزای قمی، قوانین الاصول، ص۵.
- ↑ اراکی، محسن، فقه نظام سیاسی اسلام، ج۱، ص:۱۲.
- ↑ شرح مبسوط منظومه، ج۲، ص۴۴؛ سیری در سیره نبوی، ص۴۲؛ خاتمیت ص۱۶۷.
- ↑ ده گفتار، ص۲۰۳؛ خاتمیت، ص۱۶۷؛ آشنایی با قرآن ج۳، ص۱۸۱.
- ↑ خاتمیت، ص۱۶۶.
- ↑ تکامل اجتماعی انسان، ۱۶۹.
- ↑ اسلام و مقتضیات زمان، ج۱، ص۱۱۸.
- ↑ زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۶۱۳.
- ↑ اسلام و مقتضیات زمان، ج۱، ص۱۱۸.
- ↑ زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۶۱۴.
- ↑ سیری در سیره نبوی، ص۴۲.
- ↑ زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۶۱۴.