تفسیر ادبی: تفاوت میان نسخه‌ها

۶٬۲۸۳ بایت حذف‌شده ،  ‏۵ اوت ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[تفسیر ادبی در قرآن]] - [[تفسیر ادبی در علوم قرآنی]]</div>
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[تفسیر ادبی در علوم قرآنی]] - [[تفسیر ادبی در تاریخ علوم]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
==مقدمه==
مراد از [[تفسیر ادبی]]، [[تفسیری]] است که تکیه بر جنبه‌های [[ادبیات عرب]] مانند: لغت، اشتقاق، صرف، نحو و نیز جنبه‌های بلاغی مانند: معانی، بیان و [[بدیع]]، بیشتر در آن، لحاظ شده باشد. [[تفاسیر]] ادبی را می‌توان به چهار دسته تقسیم کرد:
[[تفسیر ادبی]] یعنی [[تفسیر قرآن]] به کمک [[علوم]] ادبی مانند صرف، نحو، لغت و [[بلاغت]].
#[[تفسیر]] لغوی، در این‌گونه تفاسیر، [[مفسر]] به شرح و بیان کلمات [[قرآن]] میپردازد. نمونه چنین تفسیری "مفردات الفاظ القرآن" راغب اصفهانی است که ضمن شرح واژگان [[قرآنی]]، در واقع به نوعی از [[تفسیر موضوعی]] بر اساس لغات پرداخته است. معناشناسی واژگان و تفکیک واژه‌های اصیل [[عربی]] از واژگان دخیل و حتی واژه‌های مربوط به لهجه‌های غیر مجازی در این‌گونه تفاسیر نقش برجسته‌ای دارد. گزارش شده است که: نخستین کتاب در [[دانش]] معناشناسی واژه‌های قرآن، از [[ابان بن تغلب]] از اصحاب [[امام باقر]]{{ع}} و [[امام صادق]]{{ع}} است که متأسفانه از میان رفته است. پس از آن "مجاز القرآن" [[ابوعبیده معمر بن مثنی]] که گاه از آن به [[غریب]] القرآن یاد شده، اثری قابل توجه دانسته شده است. کتاب ابوعبیده از مهمترین [[منابع تفسیر]] ادبی در بُعد واژه‌شناسی به حساب آمده و پس از آن "غریب القرآن" [[ابن قتیبه]] و "غریب القرآن" [[ابن عُزیر سجستانی]] توجه ادیبان را به خود جلب کرده است.
#تفسیر نحوی، در این تفسیر آنچه که مربوط به [[اعراب]] القرآن است مورد بحث قرار گرفته است. کتاب‌هایی از قبیل "معانی القرآن فراء"، "معانی القرآن زجاج" و "معانی القرآن نحاس" عهده‌دار این فنّ از [[علم تفسیر]] هستند.
#تفسیر بلاغی که مباحثی در [[بلاغت]] و [[فصاحت قرآن]]، در آنها مورد بحث قرار می‌گیرد. کتاب‌های [[جاحظ]] از قبیل "البیان و التبیین" در این جهت از آثار پیشگام به حساب می‌آیند.
#تفسیر جامع ادبی که به همه مباحث مربوط به فن [[ادب]] و بلاغت و توابع آنها به صورت جامع میپردازند. نمونه کامل چنین آثاری "[[مجمع البیان]] [[طبرسی]]" و "[[الکشاف]] [[زمخشری]]" و "[[جوامع]] الجامع طبرسی" و "المحرر الوجیز فی [[تفسیر]] الکتاب العزیز ابن [[عطیه]] اندلسی" و "البحر المحیط فی تفسیر القرآن الکریم ابوحیان است که هر یک به طور مستوفی و جامع به همه ابعاد [[تفسیر ادبی]] پرداخته‌اند. و پس از آنها می‌‌توان به "[[انوار]] التنزیل و [[اسرار]] التأویلگ [[قاضی]] [[بیضاوی]] اشاره کرد.


[[تفاسیر]] ادبی با همه ارزشی که دارند، خواننده [[قرآن]] را بیشتر به سوی نکاتی [[سیر]] و سوق می‌دهند که تنها جنبه هنرنمایی ساختار کلمات و پرداختن به الفاظ [[آیات]] را برجسته می‌کند و از [[روح]] و [[حقیقت قرآن]] چیزی بر او آشکار نمی‌سازد. [[محمد عبده]] [[معتقد]] است مفسری که صرفاً چنین اموری را وجهه کار خود میگرداند، [[تفسیری]] خشک و بی‌روح ارائه می‌دهد و در واقع تا حدودی، مخاطب را از دریافت معانی [[واقعی]] [[کتاب الهی]] باز میدارد و چنین آثاری [[شایسته]] نام تفسیر نیستند بلکه آنها، کتاب‌های تمرین در [[علم]] نحو و معانی، با استفاده از الفاظ و جملات آیات‌اند<ref>المنار، ج۱، ص۲۴.</ref>. از نظر [[عبده]]، [[مفسر قرآن]] باید سیر [[فهم]] [[حقایق]] الفاظ قرآن را از طریق بررسی استعمالات [[عرب]] دریابد و معانی هر واژه را از کاربردهای [[قرآنی]] در دیگر آیات به دست آورد و در این باره [[شناخت]] مَصَبِّ [[نزول]] آیات و مطالعه در احوال مردمی که قرآن در عصر آنان نازل گردیده لازم و ضروری مینماید. پس از او طه [[حسین]] هم به همین روش‌گرایید و در دوران معاصر [[امین خولی]] از ادیبان و نویسندگان عرب چنین روشی را به مکتبی تفسیری بَدَل ساخت<ref>دائرة المعارف قرآن کریم، ج۸، ص۱۵۵.</ref>.
تفسیر ادبی [[قرآن]] در [[حقیقت]] در دو حوزه فعالیت دارد:
#[[شناخت]] وضعیت [[ادبیات عرب]] در [[جامعه]] [[زمان]] [[نزول]]، جمع و [[تدوین قرآن]]؛
#دقت در معنای لفظی و لغوی مفردات [[آیات]]، و پس از آن، دقت در معنای استعمالی کلمات در قرآن و سپس استفاده از علوم ادبی برای [[فهم]] و بیان معانی آیات.


امین خولی معتقد است برای فهم واقعی قرآن، باید به صورت موضوعی همه آیات مربوط به یک موضوع را کنار هم نهاد و آنها را در [[ارتباط]] با یکدیگر مورد تفسیر قرار داد و در بررسی عبارات و جمله‌ها، باید از [[علوم]] بلاغی بهره‌گیری شود، اما این علوم تنها به عنوان ابزاری برای بیان و [[تعیین]] معنا تلقی شوند و البته باید آنها بر [[قرآن]] عرضه شوند نه این که قرآن بر آن [[علوم]] عرضه گردد.
در حقیقت، تفسیر ادبی [[تفسیری]] عام و شامل [[تفسیر]] لغوی، بلاغی و بیانی است؛ ولی برخی [[مفسران]] تفسیر خود را به یکی از این سه وجه (لغت، بیان و بلاغت) اختصاص داده‌اند؛ برای مثال، کتاب مفردات الفاظ القرآن (مفردات راغب) فقط به لغت، آن هم به شکلی خاص از آن اختصاص دارد. این روش تفسیری را باید از کهن‌ترین [[روش‌های تفسیری]] قرآن دانست؛ زیرا از همان [[صدر اسلام]] برای بیان مقاصد [[آیات قرآن]] به لغات و اشعار [[عرب]] استناد می‌کردند.


در [[تفسیر ادبی]] معاصر به نظر [[امین]] [[خولی]] و امثال او، باید از [[اسرار]] حرکت‌های [[روح]] و [[روان آدمی]] در حوزه‌های مختلف [[زندگی]] که [[علم]] آن را در [[اختیار]] ما گذاشته و آموزه‌های قرآن نیز ناظر بر آنها ناظر است یعنی علوم [[روان‌شناسی]]، استفاده شود. نیاز [[مفسر]] به روان‌شناسی از آن روست که میان [[بلاغت]] و بیان [[انسان]] از یک سو و روان آدمی از سوی دیگر رابطه مستقیم برقرار است؛ زیرا هنرهای بیانی متنوع چیزی جز بیان ما فی الضمیر و حالات درونی نیست.
مهم‌ترین مبنا و دلیل در تفسیر ادبی قرآن را می‌توان چنین ذکر کرد:
#قرآن به زبان [[قوم]] [[پیامبر]]{{صل}} نازل شده است.
#قرآن به زبان فصحای آنان فرو فرستاده شده است.
#[[زبان]] آنان اغلب [[شعر]] و صنایع ادبی بوده است و قوم آن [[حضرت]] خطابات قرآن را درمی‌یافتند<ref>ایازی، محمد علی، المفسرون حیاتهم ومنهجهم، صفحه ۴۲؛ معرفت، محمد هادی، التفسیر والمفسرون فی ثوبه القشیب، جلد۲،صفحه ۴۸۰؛ نکونام، جعفر، روشهای تفسیری(جزوه درسی)، صفحه (۵۲-۹۰)</ref>.<ref>[[فرهنگ‌نامه علوم قرآنی (کتاب)|فرهنگ نامه علوم قرآنی]]، ج۱، ص۱۷۵۴.</ref>


'''از ویژگی‌های تفسیر ادبی معاصر:'''
==منابع==
#کنار نهادن [[روایات تفسیری]] مگر آنکه در چارچوب تحلیل ادبی قرار گیرند مانند [[روایات]] [[اسباب النزول]]؛
# [[پرونده: 9030760879.jpg|22px]] [[فرهنگ‌نامه علوم قرآنی (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه علوم قرآنی''']]
#به حداقل رساندن [[تأویل]] در [[آیات]]؛
#عدم ورود به محدوده میهمات قرآن؛
#عدم ورود به حوزه امور غیبیی و نپرداختن به جزئیات مسائلی چون [[عالم قیامت]] و [[بهشت و دوزخ]]؛
#جلوگیری از [[نفوذ]] [[خرافات]]؛
#دور ساختن [[تفسیر]] از اصطلاحات علوم و [[فنون]] و [[کلام]] و [[فلسفه]] و علم؛
#توجه جدّی به ابعاد [[اجتماعی]] [[آیات قرآن]]؛
#میدان دادن به [[عقل]]؛
#موضوعی بودن تفسیر<ref>دائرة المعارف قرآن کریم، ج۸، ص۱۵۹.</ref>.
در واقع در تفسیر ادبی معاصر، نوعی [[روشنفکری]] سنت‌ستیزانه [[مشاهده]] می‌شود که بیشتر معلول [[تقابل]] [[قشری‌گری]] و ایستایی [[سنت‌گرایان]] در مقابل تجدد طلبان و [[تحول]] خواهان است که در روند تکاملی [[جامعه]]، گاه به صورت جریان‌های مواج [[فرهنگی]]، تلاطم خاص خود را به همراه دارد.<ref>[[محمد علی کوشا|کوشا، محمد علی]]، [[تفسیر ادبی - کوشا (مقاله)|مقاله «تفسیر ادبی»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]].</ref>


==منابع==
{{منابع}}
#[[پرونده:10524027.jpg|22px]] [[محمد علی کوشا|کوشا، محمد علی]]، [[تفسیر ادبی - کوشا (مقاله)|مقاله «تفسیر ادبی»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|'''دانشنامه معاصر قرآن کریم''']]
{{پایان منابع}}


==پانویس==
==پانویس==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش