امام حسین در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'تبیین' به 'تبیین'
جز (جایگزینی متن - 'تبیین' به 'تبیین')
خط ۳۷: خط ۳۷:
==دوران [[امامت امام حسین]]{{ع}}==
==دوران [[امامت امام حسین]]{{ع}}==
موضع‌گیری [[امام حسین]]{{ع}} در دوران [[امامت]] را به دو دوره می‌توان تقسیم کرد:
موضع‌گیری [[امام حسین]]{{ع}} در دوران [[امامت]] را به دو دوره می‌توان تقسیم کرد:
#'''قسم اوّل در [[عهد]] [[معاویه]] بود''' که [[حضرت]] به [[احترام]] [[معاهده]] برادرش و اینکه با وجود [[معاویه]] حرکت نظامی به نتیجه نمی‌رسید، از درگیری مسلّحانه با [[معاویه]] خودداری کرد و در جواب [[دعوت]] [[مردم کوفه]] ـ که [[حضرت]] را به [[قیام]] فرا می‌خواند ـ بیان کرد با بودن [[معاویه]] [[قیام]] به [[مصلحت]] نیست، [[آمادگی]] خود را [[حفظ]] کنید، اگر [[معاویه]] مرد و ما زنده بودیم آن‌گاه [[تصمیم]] خواهیم گرفت. چراکه [[معاویه]] شخصیتی [[دینی]] برای خویش ساخته بود و عناوینی جعلی همانند خال المؤمنین و کاتب [[وحی]] بر خود نهاده بود. [[سیاست]] [[معاویه]]، از طرفی با فریب‌کاری و [[ظاهرسازی]] و [[عوام]] فریبی همراه بود و از طرف دیگر بر پایۀ [[ترور]]، ایجاد [[وحشت]] و [[تبعید]] [[استوار]] شده بود<ref>معاویه و تاریخ؛ کشف الهاویه.</ref>. البتّه معنای این سخن، آن نیست که [[امام]] در حالت [[انزوا]] به سر می‌برد و هیچ‌گونه فعالیّت [[اجتماعی]] نداشت؛ بکله [[امام]] فعّالانه در جریان‌های [[سیاسی]] ـ [[اجتماعی]] حضور داشت و همچون برادرش [[امام حسن]] مانعی در جهت سیاست‌های مزوّرانه [[معاویه]] بود و با نامه‌های کوبنده، اقدامات [[معاویه]] را در جهت اذیّت و [[آزار]] و [[قتل]] و [[غارت]] [[مسلمانان]]، به ویژه [[شیعیان]] محکوم می‌کرد و او را به [[محاکمه]] می‌کشید؛ چنان‌که در همین دوران در جلسه‌ای که با شرکت چند [[صد]] نفر از [[اصحاب]] و دیگران در موسم [[حج]] تشکیل داد، به [[روشنگری]] [[سیاسی]] پرداخت و از حضّار خواست تا [[پیام]] او را بعد از بازگشت به [[وطن]] خود، به افراد مورد [[وثوق]] برسانند و به این ترتیب زمینه را برای یک [[قیام]] شکوهمند فراهم می‌کرد. از طرفی، از این [[فرصت]] در جهت [[تربیت]] نقش آفرینان [[قیام کربلا]] و عاشوراسازان استفاده کرد و همچنین [[تبیین]] و توضیح [[احکام]] و [[معارف الهی]] در مناسبت‌های مختلف نیز یکی از ابعاد فعالیّت‌های [[امام]] بود. 
#'''قسم اوّل در [[عهد]] [[معاویه]] بود''' که [[حضرت]] به [[احترام]] [[معاهده]] برادرش و اینکه با وجود [[معاویه]] حرکت نظامی به نتیجه نمی‌رسید، از درگیری مسلّحانه با [[معاویه]] خودداری کرد و در جواب [[دعوت]] [[مردم کوفه]] ـ که [[حضرت]] را به [[قیام]] فرا می‌خواند ـ بیان کرد با بودن [[معاویه]] [[قیام]] به [[مصلحت]] نیست، [[آمادگی]] خود را [[حفظ]] کنید، اگر [[معاویه]] مرد و ما زنده بودیم آن‌گاه [[تصمیم]] خواهیم گرفت. چراکه [[معاویه]] شخصیتی [[دینی]] برای خویش ساخته بود و عناوینی جعلی همانند خال المؤمنین و کاتب [[وحی]] بر خود نهاده بود. [[سیاست]] [[معاویه]]، از طرفی با فریب‌کاری و [[ظاهرسازی]] و [[عوام]] فریبی همراه بود و از طرف دیگر بر پایۀ [[ترور]]، ایجاد [[وحشت]] و [[تبعید]] [[استوار]] شده بود<ref>معاویه و تاریخ؛ کشف الهاویه.</ref>. البتّه معنای این سخن، آن نیست که [[امام]] در حالت [[انزوا]] به سر می‌برد و هیچ‌گونه فعالیّت [[اجتماعی]] نداشت؛ بکله [[امام]] فعّالانه در جریان‌های [[سیاسی]] ـ [[اجتماعی]] حضور داشت و همچون برادرش [[امام حسن]] مانعی در جهت سیاست‌های مزوّرانه [[معاویه]] بود و با نامه‌های کوبنده، اقدامات [[معاویه]] را در جهت اذیّت و [[آزار]] و [[قتل]] و [[غارت]] [[مسلمانان]]، به ویژه [[شیعیان]] محکوم می‌کرد و او را به [[محاکمه]] می‌کشید؛ چنان‌که در همین دوران در جلسه‌ای که با شرکت چند [[صد]] نفر از [[اصحاب]] و دیگران در موسم [[حج]] تشکیل داد، به [[روشنگری]] [[سیاسی]] پرداخت و از حضّار خواست تا [[پیام]] او را بعد از بازگشت به [[وطن]] خود، به افراد مورد [[وثوق]] برسانند و به این ترتیب زمینه را برای یک [[قیام]] شکوهمند فراهم می‌کرد. از طرفی، از این [[فرصت]] در جهت [[تربیت]] نقش آفرینان [[قیام کربلا]] و عاشوراسازان استفاده کرد و همچنین تبیین و توضیح [[احکام]] و [[معارف الهی]] در مناسبت‌های مختلف نیز یکی از ابعاد فعالیّت‌های [[امام]] بود. 
#'''قسم دوّم که در دوران [[امامت]] [[حضرت]] و در [[خلافت]] [[یزید]] بود'''، ویژگی خاصّی داشت. با آنکه [[معاویه]] در [[عهدنامه]] [[صلح]] به [[امام حسن]] [[پیمان]] سپرده بود برای خود [[جانشینی]] بر نگزیند، امّا همچون سایر مفاد [[عهدنامه]]، این ماده را نیز زیر پا گذاشت و با هر تزویری که بود از [[مردم]] برای فرزندش [[یزید]]، [[بیعت]] گرفت. [[یزید]] برخلاف پدرش دارای [[شخصیّت]] پیچیده‌ای نبود. او نه تنها یک [[شخصیّت]] [[سیاسی]] نبود که از داشتن [[جایگاه]] مذهبی، [[علمی]] و [[اجتماعی]] نیز [[محروم]] بود و حتّی از [[زندگی]] در محیط‌های دارای تمدّن و [[آداب و رسوم]] آن روز هم برخوردار نبود. [[یزید]] از یک [[زن]] که اصلاً [[مسیحی]] و از یک [[خاندان]] [[مسیحی]] و بادیه‌نشین بود، متولّد شد و دور از تمدّن شهری، در [[بادیه]]، همراه دایی‌های [[مسیحی]] خود [[رشد]] کرد. شراب و [[شعر]] و [[انس]] با حیوانات از جمله سگ و میمون برایش مهم بود.
#'''قسم دوّم که در دوران [[امامت]] [[حضرت]] و در [[خلافت]] [[یزید]] بود'''، ویژگی خاصّی داشت. با آنکه [[معاویه]] در [[عهدنامه]] [[صلح]] به [[امام حسن]] [[پیمان]] سپرده بود برای خود [[جانشینی]] بر نگزیند، امّا همچون سایر مفاد [[عهدنامه]]، این ماده را نیز زیر پا گذاشت و با هر تزویری که بود از [[مردم]] برای فرزندش [[یزید]]، [[بیعت]] گرفت. [[یزید]] برخلاف پدرش دارای [[شخصیّت]] پیچیده‌ای نبود. او نه تنها یک [[شخصیّت]] [[سیاسی]] نبود که از داشتن [[جایگاه]] مذهبی، [[علمی]] و [[اجتماعی]] نیز [[محروم]] بود و حتّی از [[زندگی]] در محیط‌های دارای تمدّن و [[آداب و رسوم]] آن روز هم برخوردار نبود. [[یزید]] از یک [[زن]] که اصلاً [[مسیحی]] و از یک [[خاندان]] [[مسیحی]] و بادیه‌نشین بود، متولّد شد و دور از تمدّن شهری، در [[بادیه]]، همراه دایی‌های [[مسیحی]] خود [[رشد]] کرد. شراب و [[شعر]] و [[انس]] با حیوانات از جمله سگ و میمون برایش مهم بود.


۲۱۸٬۸۳۴

ویرایش