حیات الهی: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==منابع== +== منابع ==)) |
جز (جایگزینی متن - '== جستارهای وابسته == == پانویس ==' به '== پانویس ==') |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
* [[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']] | * [[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
== پانویس == | == پانویس == |
نسخهٔ ۴ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۹:۵۱
اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
حیات الهی در قرآن - حیات الهی در حدیث - حیات الهی در نهج البلاغه - حیات الهی در معارف دعا و زیارات - حیات الهی در کلام اسلامی - حیات الهی در اخلاق اسلامی - حیات الهی در عرفان اسلامی
در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل حیات الهی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- اگر سه صفت "ثبوتی"، "ذاتی" و "نفسی" خدا را "علم"، "حیات" و "قدرت" بدانیم، حیات بر دو صفت دیگر مقدم است؛ زیرا برای حیات هیچگونه تصور نسبت و اضافه نمیرود؛ یا اینکه لااقل حی بودن بر علم و قدرت تقدم رتبی دارد.
- حیات را بعضی غیر قابل تعریف دانسته آن را به آثارش تعریف میکنند. مثلاً در مورد نباتات میگویند: حیات چیزی است که اگر در موجودی باشد آن موجود حساس و فعال است، یعنی کون الموجود بحیث یدرک و یفعل . اگر در باب حق تعالی علم و اراده را ثابت کردیم، به این ترتیب او هم حیات دارد.
- صدرالمتألهین درباره حیات میگوید: حیات اساساً قابل تعریف نیست؛ زیرا وجود مساوی حیات است و هر چیزی که از شئون وجود باشد، قابل تعریف نیست. تعریف فقط در مورد ماهیات است[۱].
البته، شایعترین تعریفی که برای حیات از سوی جمهور متکلمان و همچنین حکما صورت گرفته است، همین تعریف استاد مطهری است که با بیانهای گوناگون و با اندک تفاوتی آن را پذیرفتهاند. عبارتهایی مانند مبدأ وجودی، یترتب علیه العلم والقدرة، یا صفت توجب العلم والقدرة، و یا الدرک الفعال و نوع تعریفهایی با همین مضمون [۲][۳].
منابع
پانویس
- ↑ مطهری، الهیات شفا، ج۲، ص۴۳۵.
- ↑ برای مطالعه انواع تعاریف حیات حق تعالی بنگرید به: بنیاد پژوهشهای اسلامی، شرح المصطلحات الکلامیه، اصطلاح «حیات».
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۱۰.