حیات الهی در کلام اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

این واژه از ماده «ح ی ی» و باب افعال، به معنای زنده کردن می‌‌باشد. گاه واژه‌های بعث و اعاده نیز به همین معنا به کار رفته اند: مانند: ﴿وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ[۱] و پس از مرگ زنده تان کردیم باشد که سپاسگزار باشید. ﴿مِنْهَا خَلَقْنَاكُمْ وَفِيهَا نُعِيدُكُمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُكُمْ تَارَةً أُخْرَى[۲]؛ ما شما را از زمین آفریدیم و به آن باز می‌‌گردانیم و بار دیگر شما را از آن بیرون آوریم.

احیاء، علاوه بر استعمال در موارد حیات پس از موت، در معنای خلق ابتدایی نیز کاربرد دارد، مانند: ﴿هُوَ الَّذِي أَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ[۳].

در مقابل، واژه اماته از ماده موت و باب افعال، به معنای میراندن است. محیی، معید و ممیت از اسمای الهی و اسم فاعل احیاء، اعاده و اماته است.

متکلمان مسلمان در بحث معاد و برای اثبات وجود حیات برزخی و وجود سؤال و عذاب قبر، درباره این واژه به بحث پرداخته‌اند. عمده‌ترین دستمایه متکلمان، آیات فراوانی از قرآن کریم است که واژه احیاء در آنها به کار رفته است. از همین رو مفسران نیز در ذیل این دسته از آیات به بحث احیاء پرداخته‌اند.

به دلیل کاربرد این واژه و مشتقات آن در روایات و ادعیه، شارحان روایات و ادعیه نیز به شرح و تبیین این واژه دست زده‌اند[۴].

در قرآن کریم واژه احیاء و مشتقات آن مجموعاً ۴۹ بار، و واژه اماته و مشتقات آن ۲۱ بار به کار رفته است. مهم‌ترین موارد استعمال این واژه در قرآن کریم، عبارت است:

  1. اعتراف کافران در جهنم به دوبار زنده شدن و مردن ﴿قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ[۵]
  2. درخواست حضرت ابراهیم(ع) از خداوند، مبنی بر مشاهده کیفیت زنده شدن مردگان﴿وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَى وَلَكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ[۶]
  3. برخورداری مؤمنان از حیات طیبه ﴿مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ[۷]؛
  4. اثبات حیات اخروی ﴿كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَكُنْتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ[۸]
  5. اماته عُزیر و احیای او پس از یکصد سال ﴿أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّى يُحْيِي هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانْظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانْظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ وَانْظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ[۹]؛
  6. زنده شدن گروهی از بنی اسرائیل ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ[۱۰]؛
  7. زنده شدن مردگان توسط عیسی(ع) به اذن خداوند ﴿وَرَسُولًا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ[۱۱].

از بین موارد و نمونه‌های ذکر شده، بیشترین بحث متکلمان و مفسران، درباره آیات و مباحث ذیل مطرح گردیده است:

۱. آیه ﴿قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ[۱۲]؛ پروردگارا دوبار ما را میراندی و دوبار زنده کردی. بیشتر متکلمان و مفسران، این آیه را دلیل وجود حیات، سؤال و عذاب قبر می‌‌دانند، اما در مورد مصداق دوبار زنده شدن و مردن کافران اقوال متفاوتی ابراز کرده‌اند:

  1. اماته اول مربوط به دوران قبل از تولد و در حال نطفه بودن، و اماته دوم مربوط به مرگ پس از زندگی دنیا، احیای اول مربوط به زندگی دنیا و احیای دوم مربوط به زندگی پس از قیامت است[۱۳]. علامه مجلسی این نظر را به اکثر مفسران نسبت می‌‌دهد[۱۴]. به باور منتقدان این نظریه، از آنجا که در حال نطفه و قبل از تولد انسان مسبوق به حیات نیست، اطلاق اماته بر آن حالت صحیح نیست و می‌‌توان نام آن را موت گذاشت، نه اماته[۱۵]
  2. اماته اول پس از زندگی دنیا و اماته دوم پس از زندگی در قبر و حیات برزخی، احیای اول مربوط به زندگی دنیا و احیای دوم مربوط به زندگی در قبر و حیات برزخی است[۱۶]. طرفداران این نظر در پاسخ به این اشکال که: با در نظر گرفتن احیای روز قیامت، سه احیا لازم می‌‌آید و در آیه از دو احیا سخن گفته شده است پاسخ می‌‌دهند: بیان دو احیا در آیه شریفه، منافاتی با احیای بیش از آن ندارد. در واقع ذکر دو احیا برای بیان کثرت و تعدّد زنده کردن هاست، نه تعیین تعداد دقیق آنها، از این رو آیه دو یا چند مرحله احیا را شامل می‌‌شود.
  3. اماته اول پس از زندگی دنیا و اماته دوم پس از زندگی برزخی، احیای اول در قبر و برزخ و احیای دوم در قیامت خواهد بود[۱۷]. علامه طباطبایی در تأیید این نظر معتقد است، از آنجا که این آیه بیانگر دوبار زنده شدن و مردن کافران و اعتراف آنان به گناه خود می‌‌باشد، گناه آنان همان نسیان و انکار معاد است که در اثر دوبار مردن و زنده شدن، به معاد یقین پیدا کرده‌اند و انکار آنان از بین رفته است[۱۸].
  4. اماته اول پس از زندگی طبیعی دنیا، اماته دوم پس از زندگی دنیایی پس از رجعت، احیای اول در حال رجعت و احیای دوم در قیامت است[۱۹].

این نظر مربوط به برخی از متکلمان و مفسران امامیه است که این آیه و آیات مشابه را دلیل رجعت برخی از کافران و مؤمنان، قبل از حشر روز قیامت می‌‌دانند. این عده، آیات دیگری مانند زنده شدن عُزیر پس از یکصدسال و زنده شدن برخی مردگان توسط حضرت عیسی(ع) را دلیل امکان وقوع رجعت می‌‌دانند. در مقابل، برخی دیگر از مفسران امامیه با مسلّم دانستن اصل رجعت، در دلالت آیه (ربّنا أمَتنا اثنتین و...) بر رجعت تردید دارند، به این دلیل که این آیه در مورد همه کافران است، اما رجعت، مربوط به برخی از کافران است، نه همه آنها[۲۰].

برخی از متکلمان و مفسران نیز صرفاً به نقل گفتار دیگران بسنده کرده و از اظهار نظر خودداری ورزیده‌اند[۲۱].

در مورد آیه: ﴿كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَكُنْتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ[۲۲]؛ چگونه خدا را انکار می‌‌کنید و حال آنکه شما را روحی نبود و زنده تان کرد و پس از آن می‌‌میراند و بار دیگر زنده تان می‌‌کند و سرانجام به سوی او باز خواهید گشت، بحث‌هایی مشابه موضوعات مطرح شده در آیه پیشین درگرفته است، با این تفاوت که در این آیه دو احیا و یک اماته مطرح شده است و در آیه قبل، دو احیا و دو اماته.

۲. از جمله آیاتی که در بحث احیا، توجه بیشتر متکلمان و مفسران را به خود جلب کرده است، آیه مربوط به مشاهده زنده شدن پرندگان توسط حضرت ابراهیم(ع) است: ﴿وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى[۲۳]؛ ابراهیم گفت: پروردگارا به من نشان بده چگونه مردگان را زنده می‌‌کنی. بنابه نقل مفسران، حضرت ابراهیم(ع) هنگامی که مشاهده کرد لاشه حیوانی پس از مرگ توسط حیوانات خشکی و دریا و هوا خورده شد، از خداوند درخواست کرد که چگونگی زنده شدن مردگان را مشاهده کند[۲۴].

در مورد علت این درخواست، دلایل متعددی ذکر شده است؛ برخی از آنها عبارت‌اند از: نشان دادن زنده شدن مرده‌ها به نمرود برای چیرگی در بحث با او؛ ارائه احیای اموات به قومش برای پذیرش معاد توسط آنان؛ برای رسیدن ابراهیم(ع) به مرتبه عین الیقینی پس از گذار از مرحله علم الیقین[۲۵]، برای به دست آوردن علم ضروری و بدیهی پس از حصول علم استدلالی[۲۶]؛ دستیاب و به بالاترین مرتبه هدایت که همان شهود حقیقت همراه با علل و اسباب آن است و مرتبه ای بالاتر از هدایت با برهان و استدلال و هدایت از طریق شهود حقیقت، بدون شهود علل و اسباب آن است[۲۷].

علامه طباطبایی معتقد است، حضرت ابراهیم(ع) با مسلّم دانستن معاد و زنده شدن مردگان، خواهان مشاهده کیفیت آن بود، از این رو در مورد اصل معاد و یا استدلال عقلی پیرامون آن، سؤالی مطرح نکرد.

علاوه بر آنکه درخواست آن حضرت در مورد کیفیت فعل خداوند (احیاء) بود، نه کیفیت حیات پیدا کردن ماده. وی با تفاوت قایل شدن بین ذات خداوند که قابل دسترسی برای بشر نیست، و فعل خداوند که قابل دسترسی برای برخی از افراد بشر است، معتقد است اراده الهی از فعل خداوند انتزاع می‌‌شود و فعل او همان ایجاد اشیا با کلمه ﴿كُنْ است: ﴿أَنْ نَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ[۲۸] و این کلمه، ملکوت هر چیزی است: ﴿فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ[۲۹] که به گواهی قرآن، ملکوت آسمان و زمین به ابراهیم(ع) نشان داده شده است: ﴿وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ[۳۰]؛ این چنین ملکوت آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم تا از اهل یقین گردد و بخشی از ملکوت، زنده شدن پرندگان است که مورد اشاره ایشان قرار گرفت[۳۱].

علاوه بر دلایل مذکور، فخر رازی، به ذکر اقوال و احتمالات دیگری درباره دلایل درخواست حضرت ابراهیم(ع) پرداخته است که در مجموع به ۱۲ دیدگاه اشاره می‌‌کند[۳۲].

۳. از دیگر موارد کاربرد کلمه احیا در قرآن کریم، احیا به حیات طیبه است: ﴿مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ[۳۳]؛ مؤمن شایسته کردار را، چه مرد و چه زن، زندگی پاکیزه و پاداشی بهتر از کردارش به او عطا خواهیم کرد. در مورد حقیقت حیات طیبه، مفسران اقوال مختلفی بیان داشته‌اند؛ از جمله: برخورداری از رزق حلال، قناعت، رزق روز به روز و زندگی بهشتی[۳۴]. فخر رازی مجموعه اقوال مفسران در مورد برخورداری مؤمنان از حیات طیبه را در سه حیطه: در دنیا، در آخرت و در قبر دسته‌بندی نموده است[۳۵].

به عقیده علامه طباطبایی حیات طیبه حیاتی متفاوت با حیات عمومی انسان هاست، که خداوند فقط به مؤمنان ارزانی می‌‌دارد. این زندگی، نوع تغییر یافته زندگی پیش از آن نیست، بلکه نوع جدیدی از زندگی است که دارای آثار واقعی ویژه ای همچون علم و ادراک خاص، تأییدات ویژه الهی، قدرت مخصوص و... است. این زندگی با حیات قبلی متفاوت است، اما جدا و بریده از آن نیست. تفاوت این دو حیات، در مرتبه و نوع آنهاست، نه در متعدد بودن آنها[۳۶].

۴. در تفسیر آیه ﴿لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ[۳۷] ملاصدرا معتقد است، مالک حقیقی نه اعتباری هر چیزی، کسی است که ذات آن شیء از آن او باشد و بتواند به هر نحوی در آن تصرف کند. از جمله این تصرفات، احیا و اماته آن است. از این رو احیا و اماته موجودات از لوازم ملکیت حقیقی خداوند نسبت به موجودات است. صدرالمتألهین در پاسخ به این پرسش که چرا با این که خداوند سرچشمه حیات و رحمت است، صفت اماته به او نسبت داده شده و ممیت خوانده می‌‌شود، معتقد است: از آنجا که میراندن خداوند، مستلزم حیاتی ماندنی‌تر و شریف‌تر در آخرت است، فعل اماته از جانب خداوند نیکو و شایسته است[۳۸].

با توجه به کاربردهای واژه احیا در آیات و روایات، اندیشمندان علوم اسلامی تقسیمات متفاوتی برای آن ذکر کرده اند:

  1. احیای حقیقی و مجازی: در قرآن کریم فعل احیا گاه به خداوند نسبت داده شده است: ﴿أَنَّ اللَّهَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا[۳۹]؛ خداوند زمین مرده را زنده می‌‌کند و گاهی به مخلوقات مانند حضرت عیسی: ﴿َ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ[۴۰]؛ به اذن خداوند مردگان را زنده می‌‌کنم. در این صورت احیا به اذن خداوند و توسط مخلوق صورت می‌‌پذیرد. مؤید الدین جندی در شرح فصوص، این نوع احیا را از جهتی حقیقی و از جهت دیگر مجازی می‌‌نامد. از آن نظر که در ظاهر با نفخ عیسی و به امر وی مرده زنده می‌‌شود، زنده شدن مرده توسط عیسی(ع) امری حقیقی است، اما از آن نظر که عیسی(ع) به اذن خداوند مرده‌ها را زنده می‌‌کند، احیای عیسی(ع) توهّمی بوده و احیاگر حقیقی خداوند است[۴۱].
  2. احیا یا مادی است: ﴿أَنَّ اللَّهَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا[۴۲]؛ و یا معنوی: ﴿أَوَمَنْ كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُمَاتِ لَيْسَ بِخَارِجٍ مِنْهَا كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْكَافِرِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ[۴۳]؛ آیا آن دل مرده ای که زنده‌اش کردیم و نوری برایش مقرر داشتیم که با آن در میان مردم به رفتار آیدو ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ[۴۴]؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، چون خدا و پیامبر، شما را به چیزی فرا خواندند که به شما حیات می‌‌بخشد، آنان را اجابت کنید.
  3. به عقیده ملاصدرا، احیا در دنیا تدریجی و در آخرت دفعی است[۴۵].
  4. حاج ملاهادی سبزواری در شرح جمله: «يَا مَنْ أَماتَ وَأَحْيىٰ» از دعای جوشن کبیر، احیای بعد از مرگ را بر اساس استکمال انسانی تقسیم می‌‌کند: احیا به حیات طبیعیه نفسیه (در مقام نفس) عقلیه(در مقام عقل) و لاهوتیه (در مقام فناء فی اللّه)؛ و احیا به حیات ذاتیه قدسیه که موتی پس از آن نخواهد بود[۴۶]؛ همچنان که اماته را به اماته به موت طبیعی و اماته به موت اختیاری تقسیم می‌‌کند[۴۷].

همچنین وی در شرح جمله: «يَا مُحْيِىَ كُلِّ شَىْءٍ وَمُمِيتَهُ» معتقد است خداوند دائماً در حال اماته و احیای تمام اشیا است تا آنها را از مراحل جمادی به نباتی، از نباتی به حیوانی و... سیر دهد و به مراتب ملکیه و بالاتر از آن هدایت کند[۴۸].[۴۹]

منابع

پانویس

  1. «و (یاد کنید) آنگاه را که گفتید: ای موسی! ما تا خداوند را آشکارا نبینیم، به تو ایمان نمی‌آوریم و در حالی که خود می‌نگریستید آذرخش شما را فرا گرفت» سوره بقره، آیه ۵۵.
  2. «شما را از آن آفریدیم و در آن باز می‌گردانیم و بار دیگر از همان برمی‌آوریم» سوره طه، آیه ۵۵.
  3. «و اوست که شما را زنده گردانید سپس می‌میراند دگر باره زنده‌تان می‌گرداند؛ به راستی آدمی ناسپاس است» سوره حج، آیه ۶۶.
  4. لوامع البیّنات، ص۳۰۱ ۳۰۳؛ الاسماء والصفات، ص۷۴؛ شرح الاسماء، ص۷۵۷.
  5. «می‌گویند: پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده گرداندی، اینک ما به گناهان خویش اعتراف کرده‌ایم، آیا راه بیرون شدی از اینجا هست؟» سوره غافر، آیه ۱۱.
  6. «و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من بنمای چگونه مردگان را زنده می‌سازی؟ فرمود: آیا ایمان نداری؟ گفت: چرا امّا تا دلم آرام یابد؛ فرمود: چهار پرنده برگزین و نزد خود پاره پاره گردان سپس هر پاره‌ای از آنها را بر کوهی نه! آنگاه آنان را فرا خوان تا شتابان نزد تو آیند و بدان که خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره بقره، آیه ۲۶۰.
  7. «کسانی از مرد و زن که کار شایسته‌ای کنند؛ و مؤمن باشند، بی‌گمان آنان را با زندگانی پاکیزه‌ای زنده می‌داریم و به یقین نیکوتر از آنچه انجام می‌دادند پاداششان را خواهیم داد» سوره نحل، آیه ۹۷.
  8. «چگونه به خداوند کفر می‌ورزید با آنکه مرده بودید، شما را زنده گردانید؛ آنگاه شما را می‌میراند، دگرباره زنده می‌گرداند و سپس به سوی او بازگردانده می‌شوید» سوره بقره، آیه ۲۸.
  9. «یا همچون (داستان) آن کس که بر (خرابه‌های) شهری (با خانه‌هایی) فرو ریخته گذشت. گفت: چگونه خداوند (مردم) این (شهر) را پس از مرگ آن (ها) زنده می‌گرداند؟ و خداوند همو را صد سال میراند و سپس (دوباره به جهان) باز آورد؛ فرمود: چندگاه درنگ داشتی؟ گفت: یک روز یا پاره‌ای از یک روز درنگ داشتم؛ فرمود: (نه) بلکه صد سال است که درنگ کرده‌ای، به آب و غذایت بنگر که دگرگونی نپذیرفته است و (نیز) به درازگوش خود بنگر (که مرده و پوسیده است)- و (این) برای آن (است) که تو را نشانه‌ای برای مردم کنیم- و به استخوان‌ها بنگر که چگونه آنها را جنبانده، کنار هم فرا می‌چینیم آنگاه گوشت (و پوست) بر آن می‌پوشانیم، و چون بر وی آشکار شد گفت: می‌دانم که خداوند بر هر کاری تواناست» سوره بقره، آیه ۲۵۹.
  10. «آیا در (کار) کسانی ننگریسته‌ای که از بیم مرگ از سرزمین خود بیرون رفتند و آنان هزاران کس بودند و خداوند به آنان فرمود: بمیرید سپس آنان را زنده کرد؛ بی‌گمان خداوند دارای بخشش بر مردم است اما بیشتر مردم سپاس نمی‌گزارند» سوره بقره، آیه ۲۴۳.
  11. «و به پیامبری به سوی بنی اسرائیل (می‌فرستد، تا بگوید) که من برای شما نشانه‌ای از پروردگارتان آورده‌ام؛ من برای شما از گل، (اندامواره‌ای) به گونه پرنده می‌سازم و در آن می‌دمم، به اذن خداوند پرنده‌ای خواهد شد و به اذن خداوند نابینای مادرزاد و پیس را شفا خواهم داد و به اذن خداوند مردگان را زنده خواهم کرد و شما را از آنچه می‌خورید یا در خانه می‌انبارید آگاه خواهم ساخت، این نشانه‌ای برای شماست اگر مؤمن باشید» سوره آل عمران، آیه ۴۹.
  12. «می‌گویند: پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده گرداندی، اینک ما به گناهان خویش اعتراف کرده‌ایم، آیا راه بیرون شدی از اینجا هست؟» سوره غافر، آیه ۱۱.
  13. شرح العقیدة الطحاویه، ج۲، ص۵۷۱.
  14. بحارالانوار، ج۶، ص۲۱۱.
  15. شرح الاصول الخمسه، ص۷۳۱؛ حق الیقین فی معرفة اصول الدین، ص۹.
  16. شرح المقاصد، ج۵، ص۱۱۲؛ کشف المراد، ص۴۲۵؛ اللوامع الالهیه، ص۴۵۰.
  17. المیزان، ج۱، ص۱۱۱؛ شرح المواقف، ج۸، ص۳۱۷.
  18. المیزان، ج۲۴، ص۳۱۲.
  19. الذخیره، ص۵۲۹؛ المنقذ من التقلید، ج۲، ص۱۹۸؛ حق الیقین فی معرفة أُصول الدین، ج۲، ص۹.
  20. تفسیر نمونه، ج۲۰، ص۴۵.
  21. تبیان، ج۹، ص۶۰؛ مجمع البیان، ج۷، ص۸۰۴؛ بحارالأنوار، ج۶، ص۲۱۱.
  22. «چگونه به خداوند کفر می‌ورزید با آنکه مرده بودید، شما را زنده گردانید؛ آنگاه شما را می‌میراند، دگرباره زنده می‌گرداند و سپس به سوی او بازگردانده می‌شوید» سوره بقره، آیه ۲۸.
  23. «و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من بنمای چگونه مردگان را زنده می‌سازی؟ » سوره بقره، آیه ۲۶۰.
  24. تبیان، ج۲، ص۳۲۶؛ مجمع البیان،ج۱، ص۶۴۳.
  25. تبیان، ج۲، ص۳۲۶.
  26. مجمع البیان، ج۱، ص۶۴۰ ۶۴۴.
  27. المیزان، ج۳، ص۳۵۹.
  28. «سخن ما برای (پدید آمدن) چیزی چون آن را اراده کنیم تنها این است که بدان می‌گوییم: باش! بی‌درنگ خواهد بود» سوره نحل، آیه ۴۰.
  29. «پس پاکا آنکه فرمانفرمایی هر چیز در دست اوست و به سوی او بازگردانده می‌شوید» سوره یس، آیه ۸۳.
  30. «و این‌گونه ما گستره آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم می‌نمایانیم و (چنین می‌کنیم) تا از باورداران گردد» سوره انعام، آیه ۷۵.
  31. المیزان، ج۳، ص۳۷۰.
  32. تفسیر کبیر، ج۷، ص۳۸ ۳۹.
  33. «کسانی از مرد و زن که کار شایسته‌ای کنند؛ و مؤمن باشند، بی‌گمان آنان را با زندگانی پاکیزه‌ای زنده می‌داریم و به یقین نیکوتر از آنچه انجام می‌دادند پاداششان را خواهیم داد» سوره نحل، آیه ۹۷.
  34. تبیان، ج۶، ص۴۲۶؛ مجمع البیان، ج۶، ص۵۹۳.
  35. تفسیر کبیر، ج۲۰، ص۱۱۲ و ۱۱۳.
  36. المیزان، ج۱۲، ص۳۴۲ ۳۴۳.
  37. «فرمانفرمایی آسمان‌ها و زمین از آن اوست، زنده می‌گرداند و می‌میراند و او بر هر کاری تواناست» سوره حدید، آیه ۲.
  38. تفسیر سوره سجده، ص۱۵۱ ۱۵۳.
  39. «بدانید که خداوند زمین را پس از سترون شدن آن بارور می‌کند» سوره حدید، آیه ۱۷.
  40. «به اذن خداوند مردگان را زنده خواهم کرد » سوره آل عمران، آیه ۴۹.
  41. شرح فصوص الحکم، ص۵۲۹ ۵۳۰.
  42. «بدانید که خداوند زمین را پس از سترون شدن آن بارور می‌کند» سوره حدید، آیه ۱۷.
  43. «و آیا (داستان) آن کس که (به دل) مرده بود و زنده‌اش کردیم و برای او فروغی پدید آوردیم که با آن در میان مردم راه می‌رود، چون داستان کسی است در تیرگی‌ها که از آنها بیرون آمدنی نیست؟ بدین‌گونه آنچه کافران می‌کردند، در نظرشان آراسته شده است» سوره انعام، آیه ۱۲۲.
  44. «ای مؤمنان! (ندای) خداوند و پیامبر را هر گاه شما را به چیزی فرا خوانند که به شما زندگی می‌بخشد پاسخ دهید و بدانید که خداوند میان آدمی و دل او میانجی می‌شود و (بدانید که) به نزد وی گرد آورده می‌شوید» سوره انفال، آیه ۲۴.
  45. تفسیر سوره سجده، ص۱۵۲.
  46. شرح الاسماء، ص۴۳۰.
  47. شرح الاسماء، ص۴۳۰.
  48. شرح الاسماء، ص۷۵۷.
  49. محمدی، محمد علی، مقاله «ادراک الهی»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۲۰۳-۲۰۷.