بحث:ویژگی‌های علم معصوم چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
==زهرةالسادات میرترابی حسینی==
در پایان نامه: علم لدنی در قرآن و حدیث
از آنچه در اخبار –و نیز قرآن کریم- در رابطه با شخیصت علمی امام آمده، روشن می‌شود آنان برگزیدگانی هستند که با عنایت خاص الهی از قدرت دید و بینشی فراتر از سطح این جهان و حوادث آن، برخوردارند. آنان به کنه جهان واقف، از اسرار قرآن آگاه، و به حوادث غیبی و سرگذشت‌های آینده مطّلعند. آنان، جز از دانش غیبی سخن نمی‌گویند و آنچه بر زبان می‌آورند، یا به تعلیم رسول الله {{صل}} است، و یا به افاضۀ مقام رحمانی.
در ترسیمی از سیمای علمی امام، توسط امام باقر {{ع}} می‌خوانیم:
«امام باید در اوج علم و معرفت و بر قلّۀ رفیع بینش باشد تا بتواند قافله سالار رهروان طریق کمال باشد. او باید علم و بینش خود را از سرچشمۀ زلال حقیقت گرفته و دست پروردۀ عنایات غیبی الهی باشد تا با آگاهی از اسرار هستی، مربّی حقیقی انسان‌ها و راهنمای آ«ها به سوی مقصد الهی و خیر و سعادت دنیا و آخرت باشد.» (ر.ک. کلینی، پیشین، کتاب الحجه، برگرفته از سخنان امام باقر {{ع}} راجع به «علم امام».)
از این‌رو در روایات اسلامی، از امام به عنوان «خزانه‌دار علم خدا» و «ترجمان وحی الهی» نام برده شده است:
أ- خزانه دار علم الهی:
عَن الإمام الباقر {{ع}}: «نحن خزّان علم الله، و نحن تراجمة وحی الله» (همان، ج 1، ص 192، ح 3 و ص 296، ح 6 [در حدیث اخیر، به جای «وحی» کلمۀ «أمر» آمده است]. و نیز ر.ک. محمدباقر مجلسی، پیشین، ج 26، صفحات 105 الی 109. و أبوجعفر محمد بن الحسن الصّفار، پیشین، ص 103.)
و نیز رسول خدا {{صل}}، حضرت علی {{ع}}، امام باقر و امام صادق {{عم}}، صریحاً اهل بیت {{عم}} را وارث علم انبیاء معرفی فرموده‌اند.
ب- وارثان علوم انبیاء:
عن الصادق {{ع}}: «نحن ورثة الأنبیاء، و ورثة کتاب الله، و نحن صفوته.» (حسن بن سلیمان الحلی، پیشین، ص 63. و نیز ر.ک. کلینی، ج 1، ص 224، ح 222، ح 2. و الحسن بن ابی الحسن الدیلمی، پیشین، ص 464. همچنین شیخ مفید، الإرشاد...، پیشین، ج 1، ص 233.)
در زیارت جامعه نیز می‌خوانیم: «السلام علی ائمة  الهدی، و مصابیح الدجی، أعلام التقی، و ذوی النُهی و اولی الحجی، و الکهف الوری، و ورثة الأنبیاء و المثل الأعلی، و الدعوة الحسنی، و حجج الله علی أهل الدنیا و الأخرة و الأولی، و رحمة الله و برکاته.»
و بالأخره صفاتی چون؛ اعلم الناس، راسخون فی العلم، معدن العلم و عیش العلم، تنها زیبندۀ دانش آنان است.
ج- داناترین مردم
عن الإمام الرضا {{ع}}: «إنّ الأنبیاء و الأئمة صلوات الله علیهم، یوفّقهم، الله و یؤتیهم من مخزون علمه و حکمه مالا یؤتیه غیرهم، فیکون علمهم فوق علم أهل الزمان فی قوله تعالی: « ... أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّيَ إِلاَّ أَن يُهْدَى ... [یونس 10: 35]» و قوله تبارک و تعالی: « ... وَمَن يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا ... [بقره 2: 269]» و قوله فی طالوت: « ... إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ ... [بقره 2: 247]».
د- راسخان در علم:
الإمام الصادق {{ع}}: «نحن الراسخون فی العلم، و نحن نعلم تأویله» (کلینی، پیشین، ج 1، ص 213، ح 1. و ابوجعفر محمد بن الحسن الصّفار، پیشین، ص 204، ح 5: «ما راسخون در علم هستیم و به تأویل قرآن آگاهیم.» و عبدالحسین طیّب، پیشین، ج 3، ص 112 الی 114 ذیل آیۀ 7 / آل عمران.)
هـ - معدن و سرچشمه علم:
الامام زین العابدین {{ع}}: «ما ینقم الناس منّا! فنحن و الله شجرة النبوّة، و بیت الرَّحمة، و معدن العلم و مختلف الملائکة» (کلینی، پیشین، ج 1، ص 122، ج 1: «ما راسخون در علم هستیم و ما تأویل قرآن را می‌دانیم.»)
و – حیات علم:
الامام علی {{ع}}: «و اعلموا أنّکم لن تعرفوا الرشد حتی تعرفوا ترکه، و لن تاخذوا بمیثاق الکتاب حتی تعرفوا الذی نقضه، و لن تمسکوا به حتی تعرفوا الذی نبذه. فالتمسوا ذلک من عند اهله، فانهم عیش العلم، و موت الجهل. هم الذین یخبرکم حکمهم (حلمهم) عن علمهم، وصمتهم عن منطقهم، و ظاهرهم عن باطنهم، لا یخالفون الذین و لا یختلفون فیه، فهو بینهم شاهد صادق، وصامت ناطق.» (پاورقی کلینی، پیشین، ج 8، ص 390، ح 586 و نهج البلاغه، خطبۀ 147: «آگاه باشید، هیچ‌گاه راه حقّ را نخواهید شناخت مگر اینکه، آنها را که آن را ترک گفته‌اند، بشناسید، و هرگز به پیمان قرآن وفادار نخواهید بود، مگر اینکه از کسی که آن پیمان را شکسته است، آگاه باشید، و هرگز به آن تمسک نخواهید جست مگر اینکه به کسی که آن را دور انداخته پی‌ببرید. و (این آگاهی‌ها را) از اهلش بخواهید، زیرا آنها زندگی علم، و مرگ جهلند: آنهایند که حکمشان شما را از علمشان، و سکوتشان شما را از منطقشان، و ظاهرشان از باطنشان آگاهی می‌دهد. اینان نه با دین مخالفت می‌کنند و نه در آن اختلاف دارند، بنابراین، دین در میان آنان گواهی است صادق و ساکتی است سخنگو.»)
ص110الی112
==سید محمد علی قاضی طباطبایی==
==سید محمد علی قاضی طباطبایی==
در مقاله: رساله ای در دلالت آیه تطهیر بر علم گسترده پیامبر و امام
در مقاله: رساله ای در دلالت آیه تطهیر بر علم گسترده پیامبر و امام

نسخهٔ ‏۳۱ ژانویهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۴:۱۹

زهرةالسادات میرترابی حسینی

در پایان نامه: علم لدنی در قرآن و حدیث

از آنچه در اخبار –و نیز قرآن کریم- در رابطه با شخیصت علمی امام آمده، روشن می‌شود آنان برگزیدگانی هستند که با عنایت خاص الهی از قدرت دید و بینشی فراتر از سطح این جهان و حوادث آن، برخوردارند. آنان به کنه جهان واقف، از اسرار قرآن آگاه، و به حوادث غیبی و سرگذشت‌های آینده مطّلعند. آنان، جز از دانش غیبی سخن نمی‌گویند و آنچه بر زبان می‌آورند، یا به تعلیم رسول الله (ص) است، و یا به افاضۀ مقام رحمانی. در ترسیمی از سیمای علمی امام، توسط امام باقر (ع) می‌خوانیم: «امام باید در اوج علم و معرفت و بر قلّۀ رفیع بینش باشد تا بتواند قافله سالار رهروان طریق کمال باشد. او باید علم و بینش خود را از سرچشمۀ زلال حقیقت گرفته و دست پروردۀ عنایات غیبی الهی باشد تا با آگاهی از اسرار هستی، مربّی حقیقی انسان‌ها و راهنمای آ«ها به سوی مقصد الهی و خیر و سعادت دنیا و آخرت باشد.» (ر.ک. کلینی، پیشین، کتاب الحجه، برگرفته از سخنان امام باقر (ع) راجع به «علم امام».)

از این‌رو در روایات اسلامی، از امام به عنوان «خزانه‌دار علم خدا» و «ترجمان وحی الهی» نام برده شده است:

أ- خزانه دار علم الهی:

عَن الإمام الباقر (ع): «نحن خزّان علم الله، و نحن تراجمة وحی الله» (همان، ج 1، ص 192، ح 3 و ص 296، ح 6 [در حدیث اخیر، به جای «وحی» کلمۀ «أمر» آمده است]. و نیز ر.ک. محمدباقر مجلسی، پیشین، ج 26، صفحات 105 الی 109. و أبوجعفر محمد بن الحسن الصّفار، پیشین، ص 103.) و نیز رسول خدا (ص)، حضرت علی (ع)، امام باقر و امام صادق (ع)، صریحاً اهل بیت (ع) را وارث علم انبیاء معرفی فرموده‌اند.

ب- وارثان علوم انبیاء:

عن الصادق (ع): «نحن ورثة الأنبیاء، و ورثة کتاب الله، و نحن صفوته.» (حسن بن سلیمان الحلی، پیشین، ص 63. و نیز ر.ک. کلینی، ج 1، ص 224، ح 222، ح 2. و الحسن بن ابی الحسن الدیلمی، پیشین، ص 464. همچنین شیخ مفید، الإرشاد...، پیشین، ج 1، ص 233.)

در زیارت جامعه نیز می‌خوانیم: «السلام علی ائمة الهدی، و مصابیح الدجی، أعلام التقی، و ذوی النُهی و اولی الحجی، و الکهف الوری، و ورثة الأنبیاء و المثل الأعلی، و الدعوة الحسنی، و حجج الله علی أهل الدنیا و الأخرة و الأولی، و رحمة الله و برکاته.» و بالأخره صفاتی چون؛ اعلم الناس، راسخون فی العلم، معدن العلم و عیش العلم، تنها زیبندۀ دانش آنان است.

ج- داناترین مردم عن الإمام الرضا (ع): «إنّ الأنبیاء و الأئمة صلوات الله علیهم، یوفّقهم، الله و یؤتیهم من مخزون علمه و حکمه مالا یؤتیه غیرهم، فیکون علمهم فوق علم أهل الزمان فی قوله تعالی: « ... أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّيَ إِلاَّ أَن يُهْدَى ... [یونس 10: 35]» و قوله تبارک و تعالی: « ... وَمَن يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا ... [بقره 2: 269]» و قوله فی طالوت: « ... إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ ... [بقره 2: 247]».

د- راسخان در علم:

الإمام الصادق (ع): «نحن الراسخون فی العلم، و نحن نعلم تأویله» (کلینی، پیشین، ج 1، ص 213، ح 1. و ابوجعفر محمد بن الحسن الصّفار، پیشین، ص 204، ح 5: «ما راسخون در علم هستیم و به تأویل قرآن آگاهیم.» و عبدالحسین طیّب، پیشین، ج 3، ص 112 الی 114 ذیل آیۀ 7 / آل عمران.)

هـ - معدن و سرچشمه علم:

الامام زین العابدین (ع): «ما ینقم الناس منّا! فنحن و الله شجرة النبوّة، و بیت الرَّحمة، و معدن العلم و مختلف الملائکة» (کلینی، پیشین، ج 1، ص 122، ج 1: «ما راسخون در علم هستیم و ما تأویل قرآن را می‌دانیم.»)

و – حیات علم:

الامام علی (ع): «و اعلموا أنّکم لن تعرفوا الرشد حتی تعرفوا ترکه، و لن تاخذوا بمیثاق الکتاب حتی تعرفوا الذی نقضه، و لن تمسکوا به حتی تعرفوا الذی نبذه. فالتمسوا ذلک من عند اهله، فانهم عیش العلم، و موت الجهل. هم الذین یخبرکم حکمهم (حلمهم) عن علمهم، وصمتهم عن منطقهم، و ظاهرهم عن باطنهم، لا یخالفون الذین و لا یختلفون فیه، فهو بینهم شاهد صادق، وصامت ناطق.» (پاورقی کلینی، پیشین، ج 8، ص 390، ح 586 و نهج البلاغه، خطبۀ 147: «آگاه باشید، هیچ‌گاه راه حقّ را نخواهید شناخت مگر اینکه، آنها را که آن را ترک گفته‌اند، بشناسید، و هرگز به پیمان قرآن وفادار نخواهید بود، مگر اینکه از کسی که آن پیمان را شکسته است، آگاه باشید، و هرگز به آن تمسک نخواهید جست مگر اینکه به کسی که آن را دور انداخته پی‌ببرید. و (این آگاهی‌ها را) از اهلش بخواهید، زیرا آنها زندگی علم، و مرگ جهلند: آنهایند که حکمشان شما را از علمشان، و سکوتشان شما را از منطقشان، و ظاهرشان از باطنشان آگاهی می‌دهد. اینان نه با دین مخالفت می‌کنند و نه در آن اختلاف دارند، بنابراین، دین در میان آنان گواهی است صادق و ساکتی است سخنگو.»)



ص110الی112

سید محمد علی قاضی طباطبایی

در مقاله: رساله ای در دلالت آیه تطهیر بر علم گسترده پیامبر و امام

در کتاب علم امام مجموعه مقالات

اینجا تذکر چند مطلب لازم به نظر می‌رسد: اول: مراد از امام در مورد بحث که می‌گوییم علمش از جهت کمّیّت و کیفیّت عمومیت دارد و به همه چیز عالم است و با کوچک‌ترین توجه می‌داند، آن معنی نیست که در کتب کلام و اصطلاح متکلمین است که عبارت از شخصی است که ریاست عامّه الاهیه بر دین و دنیا به نصّ رسول الله(ص) داشته باشد. و نیز مراد مطلق معصوم نیست که شامل ملائکه نیز باشد که خودشان اعتراف کردند: «لاَ عِلْمَ لَنَا إِلاَّ مَا عَلَّمْتَنَا»،@البقرة(۲): ۳۲.@ بلکه مراد از امام در این مقام، مطلقِ آن کسی است که ریاست الاهیه عامه داشته باشد خواه به توسط پیغمبر باشد مثل اوصیاء و ائمه یا بلاواسطه پیغمبر باشد مانند خود پیغمبر. پس مراد از امام در مورد بحث شامل پیغمبر نیز هست، چنان که در آیه شریفه: «إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا»@البقرة(۲): 124.@ حضرت ابراهیم نبی بود و پس از مدت‌ها به مقام امامت نائل شد و آن مقام ولایت کلّیه را دارا گشت. مقام امامت بالاتر از مقام نبوت مطلقه است، چنانچه در محل خود تفصیلاً بیان شده است. دوم: مراد از علم امام علم باطنی فطری لدنی موهوبی از جانب خداوند عالم است با الهام و وحی مع الواسطه یا بلاواسطه و یا با هر اسبابی که اختصاص به انبیاء و اوصیاء آنها دارد. و مراد علم ظاهری کسبی آنها که حاصل از امارات و حواس ظاهریه و اکتسابیه است نیست، زیرا بدیهی است که علم ظاهری که برای امام حاصل می‌شود مانند علم ظاهری حاصل برای دیگران است که تابع اسباب و حواس ظاهری است در کمیّت و کیفیّت، و در این‌باره خلافی در میان علماء وجود ندارد. و اصل عدم علم امام که از قلم جمعی از بزرگان در فقه و در اصول فقه و یا در مقام‌های دیگر، که تعبیر کرده‌اند: «امام نمی‌دانست»، و یا «بر ظن وی غلبه کرد» و نظایر آن عبارات، جاری و صادر گشته، نظر به این علم ظاهری است که امام مکلف است به آن عمل نماید؛ و به این مطلب در اضافات بر کتاب انیس الموحدین نراقی(ره) اشارت رفته است و مورد کلام جمعی از بزرگان هم راجع به این علم ظاهری است.@و آنچه از سید علم‌الهدی و شیخ طوسی رحمهم الله تعالی درباره امیرالمؤمنین و سیدالشهدا سلام الله علیهما نقل شده و در تنزیه الانبیاء و تلخیص الشافی فرموده‌اند، تماماً راجع به علم ظاهری امام است و اگر راجع به آن نباشد، خلط بین علم ظاهری امام و علم باطنی اوست که کاملاً در زمان‌های آن اکابر تحقیق نشده بوده است.@ سوم: مراد از عموم علم امام و کیفیت حضوری بودن آن این نیست که علم امام احاطه بر تمامی معلومات دارد به نحو علّیت و معلولیّت، زیرا واضح است که علم به این معنی از خصایص ذات واجب الوجود است که احدی از ممکنات قطعاً در آن با او شرکت ندارند. بلکه مراد از علم حضوری امام انکشاف معلومات است نزد او فعلاً، در مقابل انکشاف شأنی بر او با قوه و اراده، که از آن تعبیر آورده‌اند: «لَو شاءَ اَن یَعلَمَ لَعَلِمَ». در صورتی که می‌خواهد و می‌داند@یعنی خواسته است و دانسته است و به فعلیت رسیده و شانی نیست – استادی.@ و احتیاج ندارد که هر وقت خواست بداند، چنانچه با اندک تأمل روشن است.


ص482


ترجمه در پاسخ حجت الإسلام وکیلی

«باب فی الإمام بأنه إن شاء أن یعلم العلم علم‌» "روایات مربوط به اینکه اگر امام بخواهد نسبت به علم آگاهی یابد، خواهد دانست."

«باب أنّ الْأئمّة علیهم السلام إذا شاءوا أن‌ یَعلَموا عُلِّمُوا» "روایات مربوط به اینکه امامان معصوم(ع) اگر بخواهند بدانند، تعلیم داده می شوند."

«عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: «إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ يَعْلَمَ، عُلِّم‏» "از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: همانا اگر امام بخواهد بداند، تعلیم داده می شود."

وَ عَنْه‏علیه السلام: «إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ يَعْلَمَ أُعْلِم» "و از ایشان(ع) روایت شده است که فرمودند: همانا امام اگر بخواهد بداند، آگاهی داده می شود."

وَ عَنْه‏علیه السلام: «إِذَا أَرَادَ الْإِمَامُ أَنْ يَعْلَمَ شَيْئاً أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِك‏» "و از ایشان(ع) روایت شده است که فرمودند: اگر امام بخواهد نسبت به چیزی آگاه گردد، خداوند متعال او را نسبت به آن چیز آگاه می سازد.

.«مَلَکَتْنِی عَیْنِی وَ أَنَا جَالِسٌ، فَسَنَحَ لِی رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّه‏» "در حالی که نشسته بودم چشمانم به خواب رفتند، پس حضرت رسول اکرم(ص) را دیدم. پس عرض کردم: ای رسول خدا."

.«بَیْنَمَا أَنَا جَالِسٌ فِی مُصَلَّایَ بَعْدَ فَرَاغِی مِنْ وِرْدِی وَ قَدْ تَنَوَّمَتْ عَیْنَایَ إِذْ سَنَحَ جَدِّی رَسُولُ اللَّهِ ص فِی مَنَامِی فَشَکَوْتُ إِلَیْهِ مُوسَی بْنَ الْمَهْدِیِّ وَ ذَکَرْتُ مَا جَرَی مِنْهُ فِی أَهْلِ بَیْتِهِ وَ أَنَا مُشْفِقٌ مِنْ غَوَائِلِهِ فَقَالَ لِی لِتَطِبْ نَفْسُکَ یَا مُوسَی فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لِمُوسَی عَلَیْکَ سَبِیلاً» " در حالیکه من در محل نماز خود پس از اتمام اذکار خود نشسته بودم، چشمانم به خواب رفتند، جدم رسول الله(ص) را در خواب دیدم. شکایت خود را از موسی پسر مهدی نزد ایشان بردم، و اتفاقاتی را که میان او و خانواده اش رخ داده بودند را خدمت ایشان عرض نمودم، در حالیکه من از فساد او در ترس بودم. پس حضرت (رسول) فرمودند دلت از او آرام باشد ای موسی، که خداوند متعال راه تسلطی از موسی بر تو قرار نداده است."

ترجمه در پاسخ آقای رنجبر

«نحن خزّان الله فی السماء و خزّانُه فی الارض»

"ما گنجینه های (علم) خداوند متعال در آسمان و زمین می باشیم."