جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::* +*)
جز (جایگزینی متن - '\: \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 ') |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::* +*)) |
||
خط ۱۱۴: | خط ۱۱۴: | ||
::::#الغيبه ([[شیخ طوسی]])، فصلهای ۳-۴ و ۶؛ | ::::#الغيبه ([[شیخ طوسی]])، فصلهای ۳-۴ و ۶؛ | ||
::::#منتخب الأثر في الإمام عشر{{ع}}، فصل ۳، و فصل ۴ بابهای ۱، ۲ و۳. | ::::#منتخب الأثر في الإمام عشر{{ع}}، فصل ۳، و فصل ۴ بابهای ۱، ۲ و۳. | ||
*برای اثبات وجود [[حضرت مهدی]] {{ع}} افزون بر دليل تاریخی یاد شده که علمی و متقن است، [[دلیل]] کلامی نیز وجود دارد. این [[دلیل]] را دانشمند توانا و استاد ارجمند آية الله، [[شهید]] [[سید محمد باقر صدر]] به [[بهترین]] وجه بیان کرده است. او مینویسد:<ref> محمد باقر صدر، حضرت امام مهدی {{ع}} حماسهای از نور، ص ۶۶ – ۷۱</ref>. برای تجسم این اندیشه ([[اعتقاد]] به [[امام مهدی]]{{ع}}) در [[امام دوازدهم]] و پذیرش آن نیز [[دلایل]] کافی و روشن وجود دارد که همه را میتوان در دو [[دلیل]]: اسلامی و [[علی]] خلاصه کرد. با [[دلیل]] اسلامی، وجود [[رهبر]] [[منتظر]] را ثابت میکنیم و با دليل علمى روشن میسازیم که "[[مهدی]]" تصور و افسانه نیست، بلکه حقیقتی است که وجود آن با تجربه تاریخی ثابت شده است. | |||
*'''[[دلیل]] اسلامی:''' در صدها روایتی که از [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]] و [[امامان]] [[شیعه]] {{عم}} را به ما رسیده و ویژگیهای [[حضرت مهدی]] {{ع}} را برشمردهاند، در مییابیم که او از [[اهل بیت]] و فرزندان [[فاطمه زهرا|حضرت فاطمه]]{{س}} و نهمین فرزند [[امام حسین]]{{ع}} و دوازدهمین [[امام]] از [[ائمه]] [[دوازدهگانه]]{{عم}} است. با این که [[ائمه]] [[شیعه]]{{عم}} سعی داشتند مسئله "[[مهدی]]" را در برابر عموم طرح نکنند، تا بدین وسیله از کشته شدن ناگهانی آن [[رهبر]] [[منتقم]] جلوگیری کنند، نه تنها تعداد [[روایات]] [[نقل]] شده به تعداد بالا رسیده است، بلکه سلسلهای از برجستگیها و نشانههایی را میتوان در آنها دید، که صحت صدور آنها را روشن میکند؛ از جمله [[پیامبر]]{{صل}} درباره [[جانشینان]] و [[پیشوایان]] پس از خود، فرمودند: "ایشان [[دوازده]] نفرند". متن این [[حدیث]]، از طرق و با الفاظ گوناگون [[روایت]] شده است. برخی از [[روایت]] شماران که [[روایات]] این گونه را شمردهاند به بیش از ۲۷۰ [[روایت]] رسیدهاند که همه آنها از معروفترین کتابهای حدیثی [[شیعه]] و [[سنی]] گرفته شده و از قلم کسانی چون [[بخاری]]، [[مسلم]]، [[ترمذی]]، [[ابوداوود]]، [[احمد]] در مسند و [[حاکم]] در المستدرک [[علی]] الصحیحین بازگو گردیده است. [[بخاری]]، که یکی از گزارشگران این [[حدیث]] است، خود با [[امام جواد]]، [[امام هادی]] و [[امام عسکری]]{{عم}} هم عصر بود و همین خصوصیت او، روشنگر معانی بزرگ است زیرا ثابت میکند که حتما چنین حدیثی از [[پیامبر]]{{صل}} از [[نقل]] شده است، اما هنور محتوای آن تحقق نیافته است و "[[امام مهدی|دوازده امام]]" در صحنه [[دین]] پدیدار نشده اند. پس به طور مسلم [[نقل]] [[حدیث]]، بازتاب واقعیت خارجی ([[شیعه]] [[دوازده امامی]]) نبوده است. وقتی [[دلیل]] مادی و عینی بر این امر یافتیم که [[حدیث]] یاد شده، پیش از تحقق توالی تاریخی [[دوازده امام]] و پیش از آن که پدیده خارجی [[مذهب]] [[شیعه]] [[دوازده امامی]] به صورت کامل آن عرضه شود، در کتابهای [[حدیث]] ضبط شده است، میتوانیم مسلم بگیریم که این [[حدیث]]، روشنگر [[حقیقت]] خدایی است که بر زبان [[پیامبر]]{{صل}} جاری شده است. [[پیامبر خاتم|پیامبر بزرگ اسلام]]{{صل}} په بارها فرمودند: "[[جانشینان]] بعد از من [[دوازده تن]] هستند"، و پس از آن، [[مذهب]] [[شیعه]] [[دوازده امامی]] به صورت واقعیتی عینی [[ظهور]] کرده و [[امام علی]]{{ع}} را به عنوان نخستین و [[حضرت مهدی]] {{ع}} را به عنوان پایان دهنده کار و راه خود برگزید، زیرا [[حدیث]] [[پیامبر]]{{صل}}، تنها با این [[گزینش]] واقعیت خارجی مییابد. | |||
*'''[[دلیل]] علمی:''' پايه [[دلیل]] علمی ما، بررسی و تجربه زمان هفتاد ساله "[[غیبت صغرا]]" است.[[غیبت صغرا]] نشان دهنده مرحله نخست [[امامت]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} است، زیرا [[سرنوشت]] حتمی [[امام]] این بود که از دیدههای [[مردم]] پنهان بماند، اگر چه [[دل]] و خردش در میان [[مردم]] است. اگر [[غیبت]] به طور ناگهانی روی میداد، به ارکان مردمی [[امامت]] آسیب بزرگی میزد، چرا که [[مردم]] به پیوستگی و جوشش و ارتباط با پیشوای زمان خویش خو کرده بودند و امکان داشت پیوند روحی بین آنان و پیشوای فکری و عقلی گسیخته شود. این احساس، خلا سهمناکی پدید میآورد که ممکن بود موجودیت [[اسلام]] را نیز به خطر اندازد و جمعیت [[مسلمان]] را به پریشانی و پراکندگی بکشاند. پس با[[غیبت صغرا]] زمینه چینی شد تا اركان توده کم کم به[[غیبت]] خوگیرند و زندگی خود را بر پایه[[غیبت]] شکل بخشند. [[مردم]] در این دوره، از طریق [[یاران]] خاص و مورد اعتماد، با آن حضرت در تماس بودند. میان [[حضرت مهدی]] {{ع}} و پیروانش در مدت [[غیبت صغرا]]، چهارتن حلقه اتصال و روابط [[فیض]]، از سوی [[امام]] به [[نیابت]] [[منصوب]] شده بودند. آنان که در [[پارسایی]] و [[پرهیزکاری]] و [[دین]] داری، آوازهای به سزا یافته، عبارت بودند از: [[عثمان بن سعيد عمروی]]، [[محمد بن عثمان بن سعيد عمروی]]، [[ابوالقاسم حسین بن روح]] و [[ابوالحسن علی بن محمد سمری]]. این چهارتن، به ترتیب، هر کدام پس از درگذشت دیگری، به کار [[نیابت]] نمایندگی پرداختند و نیازها و پرسشهای [[شیعیان]] را در پیوستگی و ارتباط همواره خویش، به [[امام]] عرضه کرده و پاسخهای حضرت را، که گاه زبانی و زمانی به صورت نوشته بود، به آنان میرسانیدند. به این ترتیب، مردمی که از دیدار پیشوای خویش محروم بودند، به مکاتبهها و روابط غیر مستقیم [[دل]] خوش گشتند. همه توقيعها و نامههایی که از [[امام]]{{ع}} رسیده دارای یک خطر شیوه بوده است. [[نواب]] [[امام]]، نزدیک هفتاد سال وسیله ارتباط با [[امام]] بودند، تا آن که آخرینشان "[[سمری]]"، پایان یافتن دوره [[غیبت صغرا]] و آغاز [[غیبت کبرا]] را اعلام کرد. انتقال از [[غیبت صغرا]] به [[غیبت کبرا]]، نشان دهنده این واقعیت است که [[هدف]] هایی که از [[غیبت صغرا]] وجود داشته، بر آورده شده و با این برنامه تدریجی، [[شیعه]] از آسیبی که خلأ ناگهانی [[امام]] وارد میکرده، رسته و موقعیت [[شیعه]] بر اساس [[غیبت]] شکل گرفته است، تا اندک اندک [[مردم]] برای پذیرش "نمایندگان عام" [[امام]] آماده گردند. با این انتقال، [[نیابت]] و نمایندگی [[امام]]{{ع}}، از دست افراد مشخص [[برگزیده]] به [[مجتهدان]] [[عادل]] و بینا افتاد و در کارهای [[دین]] و [[دنیا]] [[پیروی]] از آنان لازم شد. بیشک، هر کس چنین فرازهایی را بداند و به ارزیابی آنها بنشیند، در مییابد که [[مهدی]] حقیقتی است که گروهی از [[مردم]] همراه با آن زیستهاند و نمایندگان و سفیران ویژه او، نزدیک هفتاد سال، در لابهلای روابط خود با [[شیعیان]] بازگو کننده این [[حقیقت]] بودهاند که بازیگری و نیرنگی در کارشان نیست و تناقضی در سخن و عملشان دیده نشده است. [[راستی]]، چگونه میتوان پذیرفت که یک [[دروغ]]، هفتاد سال پایدار بماند و چهارتن بر آن چنان هم داستانی کنند که گویی، حقیقتی بزرگ است که با چشم خویش میبینند و با آن حال زندگی میکنند و در این مدت هم نقطه ضعفی از آنها آشکار نگردد که برانگیزنده [[تردید]] باشد؟ از گذشتههای دور "چراغ [[دروغ]]، بیفروغ" بوده است. منطق زندگی ثابت میکند در عمل و با حساب احتمالها، محال است که دروغی بتواند با این صورت خاص، در تمام مدت روزگاری که بر [[حضرت مهدی]] {{ع}} گذشته، دوام بیاورد و همه وابستگیها و نقشهها را در برگیرد و اعتماد پیروانش را نیز جلب کند. پس [[غیبت صغرا]]، تجربهای علمی شمرده میشود تا چیزی را که واقعیت عینی و خارجی دارد اثبات کند و پذیرش واقعیت [[رهبری]] [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} را، با ویژگیهای ولادت و زندگی [[غیبت کبرا]] او، ممکن سازد. | |||
* '''سومین [[دلیل]] حیات و[[غیبت]] [[حضرت مهدی]] {{ع}}، به مقدمات ذیل نیازمند است:''' | |||
::::#در بحثهای [[نبوت]] و [[امامت]] با [[دلیل عقلی]]، روشن شده است که [[زمین]] هرگز از [[حجت خدا]] تهی نمیماند و نباید بماند، تا اهداف [[خداوند]] در [[آفرینش]] [[بشر]] و [[جهان]] تحقق یابد. | ::::#در بحثهای [[نبوت]] و [[امامت]] با [[دلیل عقلی]]، روشن شده است که [[زمین]] هرگز از [[حجت خدا]] تهی نمیماند و نباید بماند، تا اهداف [[خداوند]] در [[آفرینش]] [[بشر]] و [[جهان]] تحقق یابد. | ||
::::#دلیلهای نقلی نیز این اصل اعتقادی را بیان کرده است؛ مانند [[آیه]]: [[آیه منذر و هادی|{{متن قرآن|وَيقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيهِ آيةٌ مِنْ رَبِّهِ إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ}}]]<ref>کسانی که کافر شدند میگویند: چرا آیه ( معجزهای از پروردگارش بر او نازل نشده؟! تو فقط بیم دهنده ای؛ و برای هر گروهی هدایت کنندهای است و اینها همه بهانه است، نه برای جست و جوی حقیقت)؛ سوره رعد، آیه ۷.</ref>. و [[روایات]]: {{عربی|" مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة؛"}}<ref> آن که بمیرد و امام خود را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرگ بدون ایمان مرده است؛ کافی، ج ۱، ص ۲۷۷.</ref>؛ {{عربی|" لَمْ تَخْلُ اَلْأَرْضُ مُنْذُ خَلَقَ اَللَّهُ آدَمَ مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ فِيهَا ظَاهِرٍ مَشْهُورٍ أَوْ غَائِبٍ مَسْتُورٍ؛"}}<ref>امام صادق الا فرمود: «از آن روز که خدای تعالی آدم را آفرید، هیچ گاه زمین از وجود سرپرستی الهی، خواه آشکار و شناخته شده و خواه پنهان و در پرده، خالی نبوده است؛ بحارالانوار، ج ۵۲، باب ۲۰، ص ۹۲.</ref>؛ {{عربی|" لَوْ لَا الْحُجَّةُ لَساخَتِ الْأَرْضُ بِاَهْلِها"}}<ref> بحارالانوار، ج ۵۷، ص ۲۱۲ -۲۱۳</ref>؛ {{عربی|" إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ اَلثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي كِتَابَ اَللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ اَلْحَوْضَ "}}<ref> من در میان شما، دو چیز گران بها باقی میگذارم؛ تا هنگامی که به آن دو تمسک بجویید، هرگز گمراه نخواهید شد: کتاب خدا و عترتم، خاندانیم. این دو هرگز از یکدیگر جدا نخواهند شد با این که بر من بر حوض [کوثر ] وارد شوند؛ بحارالانوار، ج۱، باب ۲۹، ص ۲۵۵.</ref> و نیز [[روایات نبوی]] دال بر وجود [[دوازده]] [[امام]] از [[قریش]] تا پایان زندگی [[بشر]] در [[زمین]]. دلیلهای خاصی که نام [[دوازده]] [[امام]] را بر میشمارد نیز گویای این واقعیت است که [[زمین]] هرگز از [[حجت خدا]] تهی نمیماند. از سوی دیگر، نامهای تمام [[حجتهای الهی]] نیز مشخص و تعیین شده است. <ref>رک: به کتابهای ویژه [[امامت]] عامه و خاصه</ref> یازده تن از این [[معصومان]] پس از [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}} نقش خود را به خوبی ایفا کردند و واپسین آنان، [[امام عسکری|امام حسن عسکری]]{{ع}} در هشتم [[ربیع]] الاول سال ۲۶۰هجری قمری به [[شهادت]] رسید. بنابراین، باید [[امام مهدی|دوازدهمین امام معصوم]]{{ع}} تولد یافته و زنده باشد و از آنجا که نمیتواند آشکارا زندگی کند، باید مستور و [[غایب]] به زندگی ادامه دهد. | ::::#دلیلهای نقلی نیز این اصل اعتقادی را بیان کرده است؛ مانند [[آیه]]: [[آیه منذر و هادی|{{متن قرآن|وَيقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيهِ آيةٌ مِنْ رَبِّهِ إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ}}]]<ref>کسانی که کافر شدند میگویند: چرا آیه ( معجزهای از پروردگارش بر او نازل نشده؟! تو فقط بیم دهنده ای؛ و برای هر گروهی هدایت کنندهای است و اینها همه بهانه است، نه برای جست و جوی حقیقت)؛ سوره رعد، آیه ۷.</ref>. و [[روایات]]: {{عربی|" مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة؛"}}<ref> آن که بمیرد و امام خود را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرگ بدون ایمان مرده است؛ کافی، ج ۱، ص ۲۷۷.</ref>؛ {{عربی|" لَمْ تَخْلُ اَلْأَرْضُ مُنْذُ خَلَقَ اَللَّهُ آدَمَ مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ فِيهَا ظَاهِرٍ مَشْهُورٍ أَوْ غَائِبٍ مَسْتُورٍ؛"}}<ref>امام صادق الا فرمود: «از آن روز که خدای تعالی آدم را آفرید، هیچ گاه زمین از وجود سرپرستی الهی، خواه آشکار و شناخته شده و خواه پنهان و در پرده، خالی نبوده است؛ بحارالانوار، ج ۵۲، باب ۲۰، ص ۹۲.</ref>؛ {{عربی|" لَوْ لَا الْحُجَّةُ لَساخَتِ الْأَرْضُ بِاَهْلِها"}}<ref> بحارالانوار، ج ۵۷، ص ۲۱۲ -۲۱۳</ref>؛ {{عربی|" إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ اَلثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي كِتَابَ اَللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ اَلْحَوْضَ "}}<ref> من در میان شما، دو چیز گران بها باقی میگذارم؛ تا هنگامی که به آن دو تمسک بجویید، هرگز گمراه نخواهید شد: کتاب خدا و عترتم، خاندانیم. این دو هرگز از یکدیگر جدا نخواهند شد با این که بر من بر حوض [کوثر ] وارد شوند؛ بحارالانوار، ج۱، باب ۲۹، ص ۲۵۵.</ref> و نیز [[روایات نبوی]] دال بر وجود [[دوازده]] [[امام]] از [[قریش]] تا پایان زندگی [[بشر]] در [[زمین]]. دلیلهای خاصی که نام [[دوازده]] [[امام]] را بر میشمارد نیز گویای این واقعیت است که [[زمین]] هرگز از [[حجت خدا]] تهی نمیماند. از سوی دیگر، نامهای تمام [[حجتهای الهی]] نیز مشخص و تعیین شده است. <ref>رک: به کتابهای ویژه [[امامت]] عامه و خاصه</ref> یازده تن از این [[معصومان]] پس از [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}} نقش خود را به خوبی ایفا کردند و واپسین آنان، [[امام عسکری|امام حسن عسکری]]{{ع}} در هشتم [[ربیع]] الاول سال ۲۶۰هجری قمری به [[شهادت]] رسید. بنابراین، باید [[امام مهدی|دوازدهمین امام معصوم]]{{ع}} تولد یافته و زنده باشد و از آنجا که نمیتواند آشکارا زندگی کند، باید مستور و [[غایب]] به زندگی ادامه دهد. | ||
*در نگاه [[اهل بیت]]{{عم}} [[غیبت حضرت مهدی]]{{ع}} از [[اسرار الهی]] است که تمام [[اسلام]] [[حکمت]] آن بر [[بندگان]] پوشیده است و تنها بعد از [[ظهور]] آشکار میشود. [[پیامبر خاتم|پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} فرمود:{{عربی|" يَا جَابِرُ إِنَّ هَذَا اَلْأَمْرَ مِنْ أَمْرِ اَللَّهِ وَ سِرٌّ مِنْ سِرِّ اَللَّهِ مَطْوِيٌّ عَنْ عِبَادِهِ"}}<ref>ای جابر! این امر، الهی و سری از اسرار خداوند است که بر بندگان پوشیده است؛ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۷۳.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} فرموده است: {{عربی|" إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا اَلْأَمْرِ غَيْبَةً لاَ بُدَّ مِنْهَا يَرْتَابُ فِيهَا كُلُّ مُبْطِلٍ قُلْتُ لَهُ وَ لِمَ جُعِلْتُ فِدَاكَ؟ قَالَ{{ع}} اَلْأَمْرُ لاَ يُؤْذَنُ لِي فِي كَشْفِهِ لَكُمْ قُلْتُ فَمَا وَجْهُ اَلْحِكْمَةِ فِي غَيْبَتِهِ؟ قَالَ{{ع}} وَجْهُ اَلْحِكْمَةِ فِي غَيْبَتِهِ- وَجْهُ اَلْحِكْمَةِ فِي غَيْبَاتِ مَنْ تَقَدَّمَهُ مِنْ حُجَجِ اَللَّهِ تَعَالَى ذِكْرُهُ إِنَّ وَجْهَ اَلْحِكْمَةِ فِي ذَلِكَ لاَ يَنْكَشِفُ إِلاَّ بَعْدَ ظُهُورِهِ كَمَا لَمْ يَنْكَشِفْ وَجْهُ اَلْحِكْمَةِ لِمَا أَتَاهُ اَلْخَضِرُ{{ع}} مِنْ خَرْقِ اَلسَّفِينَةِ وَ قَتْلِ اَلْغُلاَمِ وَ إِقَامَةِ اَلْجِدَارِ لِمُوسَى عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِلَى وَقْتِ اِفْتِرَاقِهِمَا "}}<ref>همانا برای «صاحب این امر» غیبتی است تخلف ناپذیر. هر جوینده باطلی در آن به شک میافتد راوی گوید: از امام صادق پرسیدم: علت[[غیبت]] او چیست؟ حضرت فرمود: اجازه نداریم علت آن را بیان کنیم. حکمت[[غیبت]] او همان حکمتی است که در[[غیبت]]های حجتهای پیشین خدا وجود داشت و پس از ظهور روشن خواهد شد. همانند حکمت کارهای خضر{{ع}} از سوراخ کردن کشتی، کشتن پسربچه و برپا داشتن دیوار شکسته. اینها وقتی برای موسی {{ع}} روشن شد که آن دو از هم جدا شدند؛ [[شیخ صدوق]]، کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۴۸۲.</ref>. از آنجا که در برخی [[روایات]] به بخشی از علل [[غیبت]] اشاره شده است، میتوان نتیجه گرفت مراد این دو [[روایت]] آن است که تمام [[اسرار]] [[غیبت]] طولانی [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} تنها پس از [[ظهور]]، [[کشف]] یا قابل [[تبیین]] میشود. بر اساس [[روایات]] [[اهل بیت]]{{عم}} و بخشی از حکمتهای [[غیبت]] عبارتند از: | |||
::::#'''[[آزمایش انسانها]]''': در برخی از [[روایات]]، [[حکمت]] [[غیبت]] [[حضرت مهدی]] {{ع}}، [[آزمایش]] [[مردم]] و جدا شدن انسانهای [[صالح]] از ناصالح بیان شده است. [[امام علی|امیرمؤمنان علی بن ابی طالب]]{{ع}} فرمود: {{عربی|"أَمَا وَ اَللَّهِ لَأُقْتَلَنَّ أَنَا وَ اِبْنَايَ هَذَانِ وَ لَيَبْعَثَنَّ اَللَّهُ رَجُلاً مِنْ وُلْدِي فِي آخِرِ اَلزَّمَانِ يُطَالِبُ بِدِمَائِنَا، وَ لَيَغِيبَنَّ عَنْهُمْ تَمَيُّزاً لِأَهْلِ اَلضَّلاَلِ حَتَّى يَقُولَ اَلْقَائِلُ : مَا لِلَّهِ فِي آلِ مُحَمَّدٍ{{عم}} حَاجَةٌ "}}<ref>به خدا قسم، من و این دو فرزندم(حسن و حسین) شهید خواهیم شد. خداوند در آخرالزمان مردی از فرزندانم را به خونخواهی ما برخواهد انگیخت و او دورهای غایب خواهد شد، تا مردم آزمایش شوند و گمراهان جدا گردند؛ تا جایی که نادان میگوید: خداوند دیگر به آل محمد {{عم}} کاری ندارد؛ محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص ۱۴۲.</ref>. [[امام حسين]]{{ع}} نیز فرموده است: {{عربی|" لَهُ غَيْبَةٌ يَرْتَدُّ فِيهَا أَقْوَامٌ وَ يَثْبُتُ فِيهَا عَلَى اَلدِّينِ آخَرُونَ فَيُؤْذَوْنَ وَ يُقَالُ لَهُمْ {{متن قرآن|مَتىٰ هٰذَا اَلْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صٰادِقِينَ}} أَما إِنَّ اَلصَّابِرَ فِي غَيْبَتِهِ عَلَى اَلْأَذَى وَ اَلتَّكْذِيبِ بِمَنْزِلَةِ اَلْمُجَاهِدِ بِالسَّيْفِ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اَللَّهِ {{صل}}"}}<ref>برای [[حضرت مهدی]] {{ع}} غیبتی است که در آن برخی از دین بسر میگردند و برخی ثابت قدم میمانند، پس ثابت قدمان، مورد اذیت واقع میشوند و به ایشان گفته میشود این وعدهای که گویید، کسی است اگر شما راست میگویید». آگاه باشید هر کس در این[[غیبت]] بردبار باشد و در برابر مشکلانی که از سوی دشمنان ایجاد میشود استقامت پیشه کند، به قدری از اجر خداوند بهرهمند میگردد که گویا پیشاروی پیامبر{{صل}} بر دشمنان شمشیر کشیده و جنگیده است؛ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۳۳.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: {{عربی|" غَيْرَ أَنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُحِبُّ أَنْ يَمْتَحِنَ اَلشِّيعَةَ "}}<ref>(غیبت جز برای این نیست که) خدا میخواهد شیعیان را بیازماید؛ کافی، ج ۱، ص ۳۳۷ </ref>. [[امام کاظم|امام هفتم موسی بن جعفر]]{{ع}} در این باره میفرماید:{{عربی|" إِنَّمَا هِيَ مِحْنَةٌ مِنَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ اِمْتَحَنَ بِهَا خَلْقَهُ "}}<ref>و این آزمونی است که خدای تعالی با آن مردمان را بیازماید؛ [[شیخ صدوق]]، کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۳۵۹ و ۳۶۰</ref> | ::::#'''[[آزمایش انسانها]]''': در برخی از [[روایات]]، [[حکمت]] [[غیبت]] [[حضرت مهدی]] {{ع}}، [[آزمایش]] [[مردم]] و جدا شدن انسانهای [[صالح]] از ناصالح بیان شده است. [[امام علی|امیرمؤمنان علی بن ابی طالب]]{{ع}} فرمود: {{عربی|"أَمَا وَ اَللَّهِ لَأُقْتَلَنَّ أَنَا وَ اِبْنَايَ هَذَانِ وَ لَيَبْعَثَنَّ اَللَّهُ رَجُلاً مِنْ وُلْدِي فِي آخِرِ اَلزَّمَانِ يُطَالِبُ بِدِمَائِنَا، وَ لَيَغِيبَنَّ عَنْهُمْ تَمَيُّزاً لِأَهْلِ اَلضَّلاَلِ حَتَّى يَقُولَ اَلْقَائِلُ : مَا لِلَّهِ فِي آلِ مُحَمَّدٍ{{عم}} حَاجَةٌ "}}<ref>به خدا قسم، من و این دو فرزندم(حسن و حسین) شهید خواهیم شد. خداوند در آخرالزمان مردی از فرزندانم را به خونخواهی ما برخواهد انگیخت و او دورهای غایب خواهد شد، تا مردم آزمایش شوند و گمراهان جدا گردند؛ تا جایی که نادان میگوید: خداوند دیگر به آل محمد {{عم}} کاری ندارد؛ محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص ۱۴۲.</ref>. [[امام حسين]]{{ع}} نیز فرموده است: {{عربی|" لَهُ غَيْبَةٌ يَرْتَدُّ فِيهَا أَقْوَامٌ وَ يَثْبُتُ فِيهَا عَلَى اَلدِّينِ آخَرُونَ فَيُؤْذَوْنَ وَ يُقَالُ لَهُمْ {{متن قرآن|مَتىٰ هٰذَا اَلْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صٰادِقِينَ}} أَما إِنَّ اَلصَّابِرَ فِي غَيْبَتِهِ عَلَى اَلْأَذَى وَ اَلتَّكْذِيبِ بِمَنْزِلَةِ اَلْمُجَاهِدِ بِالسَّيْفِ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اَللَّهِ {{صل}}"}}<ref>برای [[حضرت مهدی]] {{ع}} غیبتی است که در آن برخی از دین بسر میگردند و برخی ثابت قدم میمانند، پس ثابت قدمان، مورد اذیت واقع میشوند و به ایشان گفته میشود این وعدهای که گویید، کسی است اگر شما راست میگویید». آگاه باشید هر کس در این[[غیبت]] بردبار باشد و در برابر مشکلانی که از سوی دشمنان ایجاد میشود استقامت پیشه کند، به قدری از اجر خداوند بهرهمند میگردد که گویا پیشاروی پیامبر{{صل}} بر دشمنان شمشیر کشیده و جنگیده است؛ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۳۳.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: {{عربی|" غَيْرَ أَنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُحِبُّ أَنْ يَمْتَحِنَ اَلشِّيعَةَ "}}<ref>(غیبت جز برای این نیست که) خدا میخواهد شیعیان را بیازماید؛ کافی، ج ۱، ص ۳۳۷ </ref>. [[امام کاظم|امام هفتم موسی بن جعفر]]{{ع}} در این باره میفرماید:{{عربی|" إِنَّمَا هِيَ مِحْنَةٌ مِنَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ اِمْتَحَنَ بِهَا خَلْقَهُ "}}<ref>و این آزمونی است که خدای تعالی با آن مردمان را بیازماید؛ [[شیخ صدوق]]، کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۳۵۹ و ۳۶۰</ref> | ||
::::#'''[[ستم پیشه بودن انسانها]]:''' [[امام علی|امیر مؤمنان علی]]{{ع }} در [[مسجد کوفه]] فرمود: {{عربی|" اِعْلَمُوا أَنَّ اَلْأَرْضَ لاَ تَخْلُو مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ لَكِنَّ اَللَّهَ سَيُعَمِّي خَلْقَهُ عَنْهَا بِظُلْمِهِمْ وَ جَورهم و إسرافِهُم عَلى أَنفُسِهِم "}}<ref>آگاه باشید زمین از حجت الهی خالی نمیماند، ولی خداوند به دلیل ستم پیشه بودن و زیاده روی انسانها، آنان را از دیدن حجت خود محروم میسازد؛ محمد بن ابراهيم نعمانی، الغيبة، ص ۱۴۱.</ref>. پس [[وجود امام]] [[هدایتگر]] مسلّم است، ولی حضورش در میان [[مردم]] باید به دست خود [[مردم]] تضمين گردد؛ [[مردم]] [[وظیفه]] دارند. وی را به طور کامل از گزند [[دشمنان]] حفظ کنند، و [[غیبت]] او معلول [[ستم]] کاری و اسراف [[بندگان]] است. | ::::#'''[[ستم پیشه بودن انسانها]]:''' [[امام علی|امیر مؤمنان علی]]{{ع }} در [[مسجد کوفه]] فرمود: {{عربی|" اِعْلَمُوا أَنَّ اَلْأَرْضَ لاَ تَخْلُو مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ لَكِنَّ اَللَّهَ سَيُعَمِّي خَلْقَهُ عَنْهَا بِظُلْمِهِمْ وَ جَورهم و إسرافِهُم عَلى أَنفُسِهِم "}}<ref>آگاه باشید زمین از حجت الهی خالی نمیماند، ولی خداوند به دلیل ستم پیشه بودن و زیاده روی انسانها، آنان را از دیدن حجت خود محروم میسازد؛ محمد بن ابراهيم نعمانی، الغيبة، ص ۱۴۱.</ref>. پس [[وجود امام]] [[هدایتگر]] مسلّم است، ولی حضورش در میان [[مردم]] باید به دست خود [[مردم]] تضمين گردد؛ [[مردم]] [[وظیفه]] دارند. وی را به طور کامل از گزند [[دشمنان]] حفظ کنند، و [[غیبت]] او معلول [[ستم]] کاری و اسراف [[بندگان]] است. | ||
خط ۱۲۸: | خط ۱۲۸: | ||
::::#'''[[فراهم آمدن تمام یاران]]:''' برخی از باران [[مؤمن]]، [[صدیق]] و [[شایسته]] جانبازی در زیر [[پرچم]] [[حضرت مهدی]] {{ع}}، از پدران [[کافر]] به [[دنیا]] میآیند. [[امام]] باید تا فراهم آمدن تمام یارانش [[انتظار]] بکشد<ref>[[شیخ صدوق]]، علل الشرایع، ص ۱۴۷ و همو، کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص۶۴۱</ref> | ::::#'''[[فراهم آمدن تمام یاران]]:''' برخی از باران [[مؤمن]]، [[صدیق]] و [[شایسته]] جانبازی در زیر [[پرچم]] [[حضرت مهدی]] {{ع}}، از پدران [[کافر]] به [[دنیا]] میآیند. [[امام]] باید تا فراهم آمدن تمام یارانش [[انتظار]] بکشد<ref>[[شیخ صدوق]]، علل الشرایع، ص ۱۴۷ و همو، کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص۶۴۱</ref> | ||
::::#'''[[آشکار شدن ناتوانی همه مکاتب مدعی اصلاح و عدالت]]:''' باید نادرستی این ادعاها روشن گردد، تا کسی نگوید: اگر من به [[قدرت]] میرسیدم همچون [[حضرت مهدی]] {{ع}} [[عدل]] گستری میکردم.<ref> ر.ک: شیخ طوسی، الغیبه، ص ۲۷۴</ref> | ::::#'''[[آشکار شدن ناتوانی همه مکاتب مدعی اصلاح و عدالت]]:''' باید نادرستی این ادعاها روشن گردد، تا کسی نگوید: اگر من به [[قدرت]] میرسیدم همچون [[حضرت مهدی]] {{ع}} [[عدل]] گستری میکردم.<ref> ر.ک: شیخ طوسی، الغیبه، ص ۲۷۴</ref> | ||
*'''جمع [[روایات]] ناظر به [[فلسفه غیبت]] [[حضرت مهدی]] {{ع}}:''' گذشته از نخستین [[روایت]] که تمام [[فلسفه]] و علت کامل [[غیبت]] را [[رازی]] الهی قلمداد کرده است، حکمتهای [[غیبت]] به دو دسته قابل تقسیم است: | |||
::::#حکمتهایی که به [[امام]]{{ع}} باز میگردد؛ مانند: "[[حفظ جان]] او از گزند [[دشمنان]]"، "آزاد بودن او از هر گونه [[پیمان]] با [[ستمکاران]]" و "آماده شدن شرایط جهانی غیر وابسته به [[اختیار]] و خواست [[مردم]]". | ::::#حکمتهایی که به [[امام]]{{ع}} باز میگردد؛ مانند: "[[حفظ جان]] او از گزند [[دشمنان]]"، "آزاد بودن او از هر گونه [[پیمان]] با [[ستمکاران]]" و "آماده شدن شرایط جهانی غیر وابسته به [[اختیار]] و خواست [[مردم]]". | ||
::::#حکمتهایی که به [[مردم]] باز میگردد؛ مانند: "[[ستم]] پیشه بودن [[انسانها]]"، "[[آزمایش]] [[مردم]]"، "رشد [[مؤمنان]] و تقویت [[ایمان]] آنان"، "روشن شدن ناتوانی مکاتب بشری مدعی [[اصلاح]] و [[عدالت]]" و "حفظ روحیه [[ظلم]] ستیزی [[مردم]] [[مسلمان]]". چنان که گذشت، [[شیخ طوسی]] یگانه [[دلیل]] [[غیبت]] را [[حفظ جان]] [[امام]]{{ع}} میداند.<ref> ر.ک: شیخ طوسی، الغیبه، ص ۳۲۹</ref> بنابراین، علتها و حکمتهای دیگر باید جنبی به شمار آید و در کنار علت اصلی [[تفسیر]] گردد. از سوی دیگر، بر اساس این [[گفتار]] [[شیخ طوسی]]، شبههای رخ مینماید: با آن که [[معصومان]] {{عم}} شجاعترین انسانهایند، چرا [[امام]]{{ع}} از قتل میهراسد؟ در پاسخ باید یادآور شد، [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} با توجه به نقش ویژهاش در [[آینده جهان]]، باید از گزند حوادث مصون ماند، تا اهداف بزرگ تمام انبيا تحقق یابد. پس هراس از نابودی واپسین [[ذخیره]] [[خداوند]] وعدم تحقق [[اهداف پیامبران]] سبب [[غیبت]] است، نه هراس از مرگ. ممکن است گفته شود، [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} میتواند در [[جامعه]] حضور داشته باشد و حتی در ظاهر با دشمنانش [[پیمان]] [[سکوت]] [[امضا]] کند، ولی با فرا رسیدن زمان [[موعود]]، [[پیمان]] خویش را نادیده گیرد و تیغ از نیام برآورد. این سخن با روش [[امامان]]{{عم}} و ناسازگار است. [[حضرت مهدی]] {{ع}} بر اساس [[اصول]] اخلاقی و ارزشی حرکت میکند و با فرض [[لزوم]] [[مبارزه]] با [[ستم]]، امضای [[پیمان]] [[سکوت]] در برابر [[ستمگران]] به معنای زیر پا نهادن [[اصول]] اخلاقی پذیرفته شده الهی است. بنابراین، [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} بافرض عدم[[غیبت]] یا کشته میشود و یا باید تعهد عملی [[قیام]] سپارد که خود مردود است. زیرا این تعهد قابلیت اجرایی شدن ندارد. بنابراین [[امام]] چنین تعهير غیرعملی نمیسپارد پس برای اینکه چنین تعهدی نسپارد، در [[غیبت]] به سر میبرد. پس یگانه راه [[نجات]] همان [[غیبت]] و حضور در پشت صحنه خواهد بود»<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[غیبت حضرت مهدی (مقاله)|غیبت حضرت مهدی]]، صص۱۶۲ - ۱۶۸، ۱۷۳ - ۱۸۰.</ref>. | ::::#حکمتهایی که به [[مردم]] باز میگردد؛ مانند: "[[ستم]] پیشه بودن [[انسانها]]"، "[[آزمایش]] [[مردم]]"، "رشد [[مؤمنان]] و تقویت [[ایمان]] آنان"، "روشن شدن ناتوانی مکاتب بشری مدعی [[اصلاح]] و [[عدالت]]" و "حفظ روحیه [[ظلم]] ستیزی [[مردم]] [[مسلمان]]". چنان که گذشت، [[شیخ طوسی]] یگانه [[دلیل]] [[غیبت]] را [[حفظ جان]] [[امام]]{{ع}} میداند.<ref> ر.ک: شیخ طوسی، الغیبه، ص ۳۲۹</ref> بنابراین، علتها و حکمتهای دیگر باید جنبی به شمار آید و در کنار علت اصلی [[تفسیر]] گردد. از سوی دیگر، بر اساس این [[گفتار]] [[شیخ طوسی]]، شبههای رخ مینماید: با آن که [[معصومان]] {{عم}} شجاعترین انسانهایند، چرا [[امام]]{{ع}} از قتل میهراسد؟ در پاسخ باید یادآور شد، [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} با توجه به نقش ویژهاش در [[آینده جهان]]، باید از گزند حوادث مصون ماند، تا اهداف بزرگ تمام انبيا تحقق یابد. پس هراس از نابودی واپسین [[ذخیره]] [[خداوند]] وعدم تحقق [[اهداف پیامبران]] سبب [[غیبت]] است، نه هراس از مرگ. ممکن است گفته شود، [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} میتواند در [[جامعه]] حضور داشته باشد و حتی در ظاهر با دشمنانش [[پیمان]] [[سکوت]] [[امضا]] کند، ولی با فرا رسیدن زمان [[موعود]]، [[پیمان]] خویش را نادیده گیرد و تیغ از نیام برآورد. این سخن با روش [[امامان]]{{عم}} و ناسازگار است. [[حضرت مهدی]] {{ع}} بر اساس [[اصول]] اخلاقی و ارزشی حرکت میکند و با فرض [[لزوم]] [[مبارزه]] با [[ستم]]، امضای [[پیمان]] [[سکوت]] در برابر [[ستمگران]] به معنای زیر پا نهادن [[اصول]] اخلاقی پذیرفته شده الهی است. بنابراین، [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} بافرض عدم[[غیبت]] یا کشته میشود و یا باید تعهد عملی [[قیام]] سپارد که خود مردود است. زیرا این تعهد قابلیت اجرایی شدن ندارد. بنابراین [[امام]] چنین تعهير غیرعملی نمیسپارد پس برای اینکه چنین تعهدی نسپارد، در [[غیبت]] به سر میبرد. پس یگانه راه [[نجات]] همان [[غیبت]] و حضور در پشت صحنه خواهد بود»<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[غیبت حضرت مهدی (مقاله)|غیبت حضرت مهدی]]، صص۱۶۲ - ۱۶۸، ۱۷۳ - ۱۸۰.</ref>. | ||
خط ۱۵۴: | خط ۱۵۴: | ||
چون [[خدا]] را [[حکیم]] میدانیم باید اعتراف کنیم که کارهایش از روی [[حکمت]] صادر میشود، گرچه تفصیلش برای ما مجهول باشد<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۱.</ref>از [[حدیث]] مذکور استفاده میشود که علت اصلی و اساسی [[غیبت]] بیان نشده است، یا برای اینکه اطلاع بر آن [[صلاح]] [[مردم]] نبوده یا اینکه استعداد فهمش را نداشتهاند. | چون [[خدا]] را [[حکیم]] میدانیم باید اعتراف کنیم که کارهایش از روی [[حکمت]] صادر میشود، گرچه تفصیلش برای ما مجهول باشد<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۱.</ref>از [[حدیث]] مذکور استفاده میشود که علت اصلی و اساسی [[غیبت]] بیان نشده است، یا برای اینکه اطلاع بر آن [[صلاح]] [[مردم]] نبوده یا اینکه استعداد فهمش را نداشتهاند. | ||
*اما در [[احادیث]]، سه [[حکمت]] برای [[غیبت]] بیان شده است: | |||
'''فائده اول''': [[امتحان]] و [[آزمایش]] است. گروهی که [[ایمان]] محکمی ندارند باطنشان ظاهر شود و کسانی که [[ایمان]] در اعماق دلشان ریشه کرده به واسطه [[انتظار فرج]] و [[صبر]] بر شدائد و [[ایمان به غیب]] ارزششان معلوم شود و به درجاتی از [[ثواب]] نائل گردند. [[موسی بن جعفر]] {{ع}} فرمود: هنگامی که پنجمین فرزند [[امام هفتم]] [[غائب]] شد، مواظب [[دین]] خود باشید، مبادا کسی شما را از [[دین]] خارج کند.ای پسرک من! برای [[صاحب الامر]] ناچار غیبتی خواهد بود، بهطوری که گروهی از [[مؤمنین]] از [[عقیده]] برمیگردند. [[خدا]] به وسیله [[غیبت]]، بندگانش را [[امتحان]] میکند<ref>{{عربی|"قال موسی بن جعفر {{ع}}: اذا فقد الخامس من ولد السابع من الائمة فالله الله فی ادیانکم لا یزیلنکم عنها احد، یا بنی انه لا بد لصاحب هذا الامر من غیبة حتی یرجع عن هذا الامر من کان یقول به، انما هی محنة من الله امتحن الله بها خلقه"}}؛ بحار، ج ۵۲، ص ۱۱۳.</ref>. | '''فائده اول''': [[امتحان]] و [[آزمایش]] است. گروهی که [[ایمان]] محکمی ندارند باطنشان ظاهر شود و کسانی که [[ایمان]] در اعماق دلشان ریشه کرده به واسطه [[انتظار فرج]] و [[صبر]] بر شدائد و [[ایمان به غیب]] ارزششان معلوم شود و به درجاتی از [[ثواب]] نائل گردند. [[موسی بن جعفر]] {{ع}} فرمود: هنگامی که پنجمین فرزند [[امام هفتم]] [[غائب]] شد، مواظب [[دین]] خود باشید، مبادا کسی شما را از [[دین]] خارج کند.ای پسرک من! برای [[صاحب الامر]] ناچار غیبتی خواهد بود، بهطوری که گروهی از [[مؤمنین]] از [[عقیده]] برمیگردند. [[خدا]] به وسیله [[غیبت]]، بندگانش را [[امتحان]] میکند<ref>{{عربی|"قال موسی بن جعفر {{ع}}: اذا فقد الخامس من ولد السابع من الائمة فالله الله فی ادیانکم لا یزیلنکم عنها احد، یا بنی انه لا بد لصاحب هذا الامر من غیبة حتی یرجع عن هذا الامر من کان یقول به، انما هی محنة من الله امتحن الله بها خلقه"}}؛ بحار، ج ۵۲، ص ۱۱۳.</ref>. | ||
خط ۱۹۰: | خط ۱۹۰: | ||
| پاسخدهنده = سید نذیر حسنی | | پاسخدهنده = سید نذیر حسنی | ||
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] دکتر '''[[سید نذیر حسنی]]'''، در کتاب ''«[[مصلح کل ۱ (کتاب)|مصلح کل]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] دکتر '''[[سید نذیر حسنی]]'''، در کتاب ''«[[مصلح کل ۱ (کتاب)|مصلح کل]]»'' در اینباره گفته است: | ||
*«'''[[حکمت]] اول: خطر [[امنیت]] جانی [[امام]] از سوی دستگاههای حکومتی''': باید دانست که درگیری و [[جنگ]] [[حق]] و [[باطل]] منحصر به عربها نبوده است، یعنی [[جنگ]] و درگیری [[خاندان]] [[علوی]] با عباسیان و [[امویان]]، بلکه این [[جنگ]] و درگیریها سابقهای طولانی داشته و از زمان گام نهادن [[حضرت آدم]] {{ع}} بر [[زمین]] بوده است. شاید اولین کسانی که راه آنرا هموار ساختند [[فرزندان آدم]] باشند، آن هنگام که یکی دیگری را به قتل رساند و از دفن جنازهاش درمانده گردید. | |||
در اینجا ما قصد آن نداریم که به ذکر جزئیات این کشمکش قدیمی بپردازیم، بلکه ما به اندازهای به آن خواهیم پرداخت که از چارچوب بحث خود خارج نشویم. [[اختلاف]] علویها با امویها از اولین روز [[ظهور]] [[اسلام]] آغاز شد و آن به خاطر رسیدن به [[خلافت]] نبود، بلکه به [[دلیل]] استعدادها و قابلیتهای ذاتی [[علویان]] مانند [[شکیبایی]]، [[جهاد]]، بر دوش کشیدن بارهای سنگین این [[رسالت]] و نبود این عناصر در [[خاندان]] [[اموی]] بود. استراتژی و خطمشی [[خاندان]] [[اموی]] بر قدرتطلبی و دنبال جاه و [[مقام]] و عیش و نوش بودن، استوار بود و آنها ارزشی برای [[فداکاری]] و [[ایثار]] قائل نبودند، در نتیجه، طبیعی بود که چنین [[اختلاف]] و درگیریای میان دو [[خاندان]] [[علوی]] و [[اموی]] پیش بیاید، اما به هر حال نمیبایست در این درگیریها، امویها تمام [[اصول]] و اخلاقیات [[جنگ]] و [[اصول]] کلی اخلاقی را زیر پا بگذارند و [[جامعه]] زمان آنها تبدیل به جنگل شود و در آنجا فقط قانون جنگل [[حاکم]] باشد. | در اینجا ما قصد آن نداریم که به ذکر جزئیات این کشمکش قدیمی بپردازیم، بلکه ما به اندازهای به آن خواهیم پرداخت که از چارچوب بحث خود خارج نشویم. [[اختلاف]] علویها با امویها از اولین روز [[ظهور]] [[اسلام]] آغاز شد و آن به خاطر رسیدن به [[خلافت]] نبود، بلکه به [[دلیل]] استعدادها و قابلیتهای ذاتی [[علویان]] مانند [[شکیبایی]]، [[جهاد]]، بر دوش کشیدن بارهای سنگین این [[رسالت]] و نبود این عناصر در [[خاندان]] [[اموی]] بود. استراتژی و خطمشی [[خاندان]] [[اموی]] بر قدرتطلبی و دنبال جاه و [[مقام]] و عیش و نوش بودن، استوار بود و آنها ارزشی برای [[فداکاری]] و [[ایثار]] قائل نبودند، در نتیجه، طبیعی بود که چنین [[اختلاف]] و درگیریای میان دو [[خاندان]] [[علوی]] و [[اموی]] پیش بیاید، اما به هر حال نمیبایست در این درگیریها، امویها تمام [[اصول]] و اخلاقیات [[جنگ]] و [[اصول]] کلی اخلاقی را زیر پا بگذارند و [[جامعه]] زمان آنها تبدیل به جنگل شود و در آنجا فقط قانون جنگل [[حاکم]] باشد. | ||
خط ۲۵۰: | خط ۲۵۰: | ||
[[زراره]] به [[نقل]] از [[امام]] [[ابو جعفر]] {{ع}} میگوید: وی قبل از ظهورش [[غایب]] میشود<ref>الشیخ الصدوق، علل الشرائع، ج ۱، ص ۲۴۴.</ref>. پرسیدم: چرا؟ فرمود: [[ترس]] و با دستش به شکمش اشاره کرد. [[زراره]] میگوید: یعنی [[ترس]] از کشته شدن. [[روایات]] دیگری در کتابهای روایی وجود دارد که از [[بیم]] قتل بهعنوان [[حکمت غیبت]] یاد کرده است. | [[زراره]] به [[نقل]] از [[امام]] [[ابو جعفر]] {{ع}} میگوید: وی قبل از ظهورش [[غایب]] میشود<ref>الشیخ الصدوق، علل الشرائع، ج ۱، ص ۲۴۴.</ref>. پرسیدم: چرا؟ فرمود: [[ترس]] و با دستش به شکمش اشاره کرد. [[زراره]] میگوید: یعنی [[ترس]] از کشته شدن. [[روایات]] دیگری در کتابهای روایی وجود دارد که از [[بیم]] قتل بهعنوان [[حکمت غیبت]] یاد کرده است. | ||
*'''[[حکمت]] دوم: [[امتحان]] و آزمایش:''' [[امتحان]] یکی از سنتهای الهی است که [[نظام]] [[خلقت]] بر آن استوار است. [[خداوند]] در این مورد میفرماید: {{متن قرآن|أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لا يُفْتَنُونَ}}<ref>«آیا مردم میپندارند که تا بگویند ایمان آوردیم رها میشوند و امتحان نمیشوند» سوره عنکبوت، آیه ۲.</ref>؛ و نیز میفرماید: {{متن قرآن|الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلا}}<ref>«کسی که مرگ و زندگی را آفرید تا شما را بیازماید که کدامتان نیکوکارترید» سوره ملک، آیه ۲.</ref>. | |||
بنابراین، [[آزمایش]] همان چیزی است که بد را از خوب جدا ساخته و طلا را از بقیه فلزات متمایز میسازد و شاید هم- [[خدا]] عالمتر است- یکی از [[دلایل]] [[غیبت]] [[آزمایش]] [[مردم]] باشد. البته در [[احادیث]] [[اهل بیت]] {{عم}} هم به آن اشاره شده است؛ از جمله روایتی از [[امام صادق]] {{ع}} که میفرماید: [[صاحب]] این امر، ناگزیر غیبتی خواهد داشت که هر ناحقی در آن [[شک]] میکند<ref>الشیخ الصدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ص ۴۸۲.</ref>. این [[غیبت]] است که [[حق]] را از [[باطل]] جدا میکند. [[امام رضا|امام ابو الحسن علی بن موسی الرضا]] {{ع}} میفرماید: به هنگام [[غیبت]] سومین [[فرزند من]]، گویی شیعیانم در جستوجوی [[پناهگاه]] هستند، اما پناهگاهی نمییابند. به حضرت گفته شد: چراای فرزند [[رسول خدا]]؟ فرمود: زیرا امامشان [[غایب]] است. [[پناهگاه]] خواستن و به دنبال [[پناهگاه]] گشتن و امان خواستن بهمعنای حقیقتجویی و دوری از خیال پردازی و توهم است و این یک [[امتحان]] الهی است و به همین [[دلیل]] [[امام جعفر صادق]] {{ع}} میفرماید:ای [[شیعیان]] [[اهل بیت]] {{عم}} بدانید که امورتان مانند [[سرمه در چشم]] است که شخص میداند چه موقع [[سرمه در چشم]] میرود و نمیداند چه موقع سرمه از چشم میرود. زمانی است که افراد صبحهنگام در [[دین]] هستند و شب هنگام از [[دین]] خارج میشوند و کسی هم شب در [[دین]] ما هست و صبح، از [[دین]] خارج میشود<ref>الشیخ طوسی، الغیبة، ص ۳۴.</ref>. | بنابراین، [[آزمایش]] همان چیزی است که بد را از خوب جدا ساخته و طلا را از بقیه فلزات متمایز میسازد و شاید هم- [[خدا]] عالمتر است- یکی از [[دلایل]] [[غیبت]] [[آزمایش]] [[مردم]] باشد. البته در [[احادیث]] [[اهل بیت]] {{عم}} هم به آن اشاره شده است؛ از جمله روایتی از [[امام صادق]] {{ع}} که میفرماید: [[صاحب]] این امر، ناگزیر غیبتی خواهد داشت که هر ناحقی در آن [[شک]] میکند<ref>الشیخ الصدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ص ۴۸۲.</ref>. این [[غیبت]] است که [[حق]] را از [[باطل]] جدا میکند. [[امام رضا|امام ابو الحسن علی بن موسی الرضا]] {{ع}} میفرماید: به هنگام [[غیبت]] سومین [[فرزند من]]، گویی شیعیانم در جستوجوی [[پناهگاه]] هستند، اما پناهگاهی نمییابند. به حضرت گفته شد: چراای فرزند [[رسول خدا]]؟ فرمود: زیرا امامشان [[غایب]] است. [[پناهگاه]] خواستن و به دنبال [[پناهگاه]] گشتن و امان خواستن بهمعنای حقیقتجویی و دوری از خیال پردازی و توهم است و این یک [[امتحان]] الهی است و به همین [[دلیل]] [[امام جعفر صادق]] {{ع}} میفرماید:ای [[شیعیان]] [[اهل بیت]] {{عم}} بدانید که امورتان مانند [[سرمه در چشم]] است که شخص میداند چه موقع [[سرمه در چشم]] میرود و نمیداند چه موقع سرمه از چشم میرود. زمانی است که افراد صبحهنگام در [[دین]] هستند و شب هنگام از [[دین]] خارج میشوند و کسی هم شب در [[دین]] ما هست و صبح، از [[دین]] خارج میشود<ref>الشیخ طوسی، الغیبة، ص ۳۴.</ref>. | ||
خط ۲۵۷: | خط ۲۵۷: | ||
این [[احادیث]] و [[احادیث]] دیگر [[حقیقت]] دانستن [[امتحان]] و [[آزمایش]] در دوران [[غیبت]] [[امام دوازدهم]] {{ع}} را بیان میکند. | این [[احادیث]] و [[احادیث]] دیگر [[حقیقت]] دانستن [[امتحان]] و [[آزمایش]] در دوران [[غیبت]] [[امام دوازدهم]] {{ع}} را بیان میکند. | ||
*'''[[حکمت]] سوم: [[غیبت]] راز و سری از [[اسرار]] [[خداوند]]:''' چگونه ممکن است [[غیب]] راز نباشد، حال آنکه [[اراده]] خداوندی بر آن قرار گرفته است که [[جهان]] توسط [[رهبر]] و زمامدارش [[اصلاح]] و [[عدالت]] الهی در آن محقق شود. این مسئله یکی از [[اسرار]] پنهان است که [[خداوند]] به اولیای خود عرضه داشته و آنها به دلایلی پرده از راز آن برنداشتهاند. [[امام صادق]] {{ع}} میفرماید: به ما اجازه گفتن آنرا به شما ندادهاند. به این خاطر [[امامان]] {{عم}} در برخی سخنانشان آنرا همچنان پوشیده و پنهان نگه داشتهاند. | |||
وقتی [[ابو الفضل عبد الله بن فضل هاشمی]] از [[امام صادق]] {{ع}} درباره [[حکمت]] [[غیبت]] [[امام زمان]] {{ع}} پرسید، فرمودند: [[حکمت]] آن آشکار میشود همانگونه که [[حکمت]] [[اعمال]] [[خضر]] مانند سوراخ کردن کشتی و کشتن پسربچه و ساختن دیوار، برای [[موسی]] {{ع}} بعد از جدا شدنشان معلوم شد.ای پسر [[فضل]] این مسئله امری الهی و از [[اسرار]] و از [[امور غیبی]] خداوندی است<ref>الشیخ الصدوق، علل الشرائع، ج ۱، ص ۲۴۶.</ref>. | وقتی [[ابو الفضل عبد الله بن فضل هاشمی]] از [[امام صادق]] {{ع}} درباره [[حکمت]] [[غیبت]] [[امام زمان]] {{ع}} پرسید، فرمودند: [[حکمت]] آن آشکار میشود همانگونه که [[حکمت]] [[اعمال]] [[خضر]] مانند سوراخ کردن کشتی و کشتن پسربچه و ساختن دیوار، برای [[موسی]] {{ع}} بعد از جدا شدنشان معلوم شد.ای پسر [[فضل]] این مسئله امری الهی و از [[اسرار]] و از [[امور غیبی]] خداوندی است<ref>الشیخ الصدوق، علل الشرائع، ج ۱، ص ۲۴۶.</ref>. | ||
خط ۲۶۶: | خط ۲۶۶: | ||
[[امام عصر]] {{ع}} در مورد این [[حکمت]] در توقیعی که به [[اسحاق بن یعقوب]] داد چنین میفرماید؛ و اما [[علت غیبت]] این است که [[خداوند متعال]] میفرماید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَسْأَلُواْ عَنْ أَشْيَاء إِن تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ}}<ref>«ای کسانی که ایمان آوردهاید، اگر از چیزهایی که برای شما آشکار گردد، اندوهگین میشوید، از آنها مپرسید» سوره مائده، آیه ۱۰۱.</ref>. و [[یاران]] و پیروانشان را از سؤال کردن در این مورد [[نهی]] میکردند و به آنها [[دستور]] داده بودند که در سؤال در مورد آنرا ببندند. از ایشان {{ع}} [[روایت]] شده که فرمودند: در سؤال، در مورد چیزیکه به شما مربوط نمیشود، ببندید و بیشتر از آن مقدار که برایتان [[کفایت]] میکند خود را به زحمت نیندازید و بیشتر، برای [[تعجیل فرج]] [[دعا]] کنید که [[گشایش]] کار شما در آن است<ref>قطب الدین الراوندی، الخرائج و الجرائح، ج ۳، ص ۱۱۱۵.</ref>. | [[امام عصر]] {{ع}} در مورد این [[حکمت]] در توقیعی که به [[اسحاق بن یعقوب]] داد چنین میفرماید؛ و اما [[علت غیبت]] این است که [[خداوند متعال]] میفرماید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَسْأَلُواْ عَنْ أَشْيَاء إِن تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ}}<ref>«ای کسانی که ایمان آوردهاید، اگر از چیزهایی که برای شما آشکار گردد، اندوهگین میشوید، از آنها مپرسید» سوره مائده، آیه ۱۰۱.</ref>. و [[یاران]] و پیروانشان را از سؤال کردن در این مورد [[نهی]] میکردند و به آنها [[دستور]] داده بودند که در سؤال در مورد آنرا ببندند. از ایشان {{ع}} [[روایت]] شده که فرمودند: در سؤال، در مورد چیزیکه به شما مربوط نمیشود، ببندید و بیشتر از آن مقدار که برایتان [[کفایت]] میکند خود را به زحمت نیندازید و بیشتر، برای [[تعجیل فرج]] [[دعا]] کنید که [[گشایش]] کار شما در آن است<ref>قطب الدین الراوندی، الخرائج و الجرائح، ج ۳، ص ۱۱۱۵.</ref>. | ||
*'''[[حکمت]] چهارم: [[بیعت]] نکردن با هیچ ظالمی''': این نیز یکی از حکمتهایی است که در سخنان [[اهل بیت]] {{عم}} آمده است، یعنی [[امام دوازدهم]] {{ع}} تحت [[بیعت]] هیچ [[ستمگری]] نیست، [[ابو بصیر]] از [[امام حسین]] {{ع}} [[نقل]] میکند که: ولادت [[صاحب]] این امر از دیدگان [[مردم]] [[نهان]] است تا [[بیعت]] کسی بر گردن او نباشد<ref>الشیخ الصدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ص ۴۷۹.</ref>. | |||
[[امام صادق]] {{ع}} میفرماید: [[قائم]] ما برانگیخته میشود و تحت [[بیعت]] هیچ کسی نیست<ref>ابن بابویه القمی، الأمامة و التبصرة، ص ۱۱۶.</ref>. | [[امام صادق]] {{ع}} میفرماید: [[قائم]] ما برانگیخته میشود و تحت [[بیعت]] هیچ کسی نیست<ref>ابن بابویه القمی، الأمامة و التبصرة، ص ۱۱۶.</ref>. | ||
خط ۳۰۳: | خط ۳۰۳: | ||
| پاسخدهنده = حبیبالله طاهری | | پاسخدهنده = حبیبالله طاهری | ||
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] دکتر [[حبیبالله طاهری]] در کتاب ''«[[سیمای آفتاب (کتاب)|سیمای آفتاب]]»'' در اینباره گفتهاست: | | پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] دکتر [[حبیبالله طاهری]] در کتاب ''«[[سیمای آفتاب (کتاب)|سیمای آفتاب]]»'' در اینباره گفتهاست: | ||
*«هر چیزی در این [[عالم]] از جمله [[غیبت امام مهدی|غیبت امام عصر]]{{ع}} بیعلت و بدون فسلفه نیست، چرا که خدای حیکم کار عبث و بیهوده انجام نمیدهد، لکن آن علت برای ما به تفصیل و روشن نیست. چنانکه [[عبدالله بن فضل هاشمی]] میگوید: [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: حضرت [[صاحب الامر]]د ناگزیر غیبتی خواهد داشت، به طوری که [[گمراهان]] در [[شک]] واقع میشوند، عرض کردم چرا؟ فرمود: مأموذون نیستم علتش را بیان کنم، گفتم: حکمتش چیست؟ فرمود: همان حکمتی که در [[غیبت]] حجتهای گذشته وجود داشت در [[غیبت]] آن جناب نیز وجود دارد، اما حکمتش ظاهر نمیشود، مگر بعد از [[ظهور]] او، چنانکه [[حکمت]] سوراخ کردن کشتی و کشتن جوان و [[اصلاح]] دیوار به دست [[حضرت خضر]]{{ع}} برای [[حضرت موسی]]{{ع}} آشکار نشد، جز هنگامی که میخواستند از هم جدا شوند.ای پسر [[فضل]] موضوع [[غیبت]] سری است از اسرا [[خدا]] و غیبی است از [[غیوب]] الهی، چون [[خدا]] را [[حکیم]] میدانیم باید اعتراف کنیم که کارهایش از روی [[حکمت]] صادر میشود، گرچه تفصیلش برای ما مجهول باشد<ref> بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۹۱.</ref>. از این [[حدیث شریف]] به خوبی استفاده میشود که علت اصلی [[غیبت]] جزء [[اسرار]] الهی است و جز [[ائمه اطهار]] {{ع}} کسی نمیداند، آنها هم مأذون به بازگو کردن آن نبودند، ولی در برخی [[روایات]]<ref> بحارالانوار، ج ۵۲، باب ۲۰، (باب علة الغیبه).</ref> بعضی از حکمتهای آن بیان شده که ذیلاً به اختصار به آنها اشاره میشود. | |||
::::#'''[[آزمایش]] و [[امتحان]]:''' در اثر [[غیبت]] طولانی، گروهی که [[ایمان]] کافی ندارند باطنشان ظاهر میشود و کسانی که [[ایمان]] در اعماق دلشان ریشه کرده و به واسطه [[انتظار فرج]]، [[صبر]] بر شدائد و [[ایمان]] بر [[غیب]] ارزششان معلوم میشود و به درجاتی از [[ثواب]] نایل میشوند. [[امام کاظم|موسی بن جعفر]]{{ع}} فرمود: "هنگامی که پنجمین فرزند [[امام هفتم]] [[غایب]] شد مواظب [[دین]] خود باشید، مبادا کسی شما را از [[دین]] خارج کند.ای پسرک من! برای [[صاحب]] الأمر ناچار غیبتی خواهد بود، به طوریکه گروهی از [[مؤمنین]] از [[عقیده]] بر میگردند. [[خدا]] به وسیله [[غیبت]] بندگانش را [[امتحان]] میکند"<ref> بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۱۳.</ref>. | ::::#'''[[آزمایش]] و [[امتحان]]:''' در اثر [[غیبت]] طولانی، گروهی که [[ایمان]] کافی ندارند باطنشان ظاهر میشود و کسانی که [[ایمان]] در اعماق دلشان ریشه کرده و به واسطه [[انتظار فرج]]، [[صبر]] بر شدائد و [[ایمان]] بر [[غیب]] ارزششان معلوم میشود و به درجاتی از [[ثواب]] نایل میشوند. [[امام کاظم|موسی بن جعفر]]{{ع}} فرمود: "هنگامی که پنجمین فرزند [[امام هفتم]] [[غایب]] شد مواظب [[دین]] خود باشید، مبادا کسی شما را از [[دین]] خارج کند.ای پسرک من! برای [[صاحب]] الأمر ناچار غیبتی خواهد بود، به طوریکه گروهی از [[مؤمنین]] از [[عقیده]] بر میگردند. [[خدا]] به وسیله [[غیبت]] بندگانش را [[امتحان]] میکند"<ref> بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۱۳.</ref>. | ||
::::#'''[[بیعت]] نکردن با [[ستمگران]]:''' یکی از فواید و حکمتی که برای [[غیبت]] آن حضرت در [[روایات]] [[نقل]] شده، موضوع محفوظ ماندن از معاهده و [[بیعت]] با [[ستمکاران]] است چون زمان [[ظهور]] حضرت، [[بیعت]] احدی بر عهده او نیست و او با احدی [[پیمان]] عدم تعرض نبسته است تا در حین [[قیام]] نتواند علیه آن شخص [[قیام]] کند و یا گفته شود که آن حضرت [[پیمان]] شکسته است. [[حسن بن فضال]] میگوید: [[امام رضا|علی بن موسی الرضا]]{{ع}} فرمود: گویا شیعیانم را میبینم که هنگام مرگ سومین فرزندم ([[امام عسکری]]{{ع}}) در جستجوی [[امام]] خود همه جا را میگردند، اما او را نمییابند. عرض کردم برای چه یابن [[رسول الله]]؟ فرمود: برای اینکه امامشان [[غایب]] میشود، عرض کردم چرا [[غایب]] میشود؟ فرمود: برای اینکه وقتی با [[شمشیر]] [[قیام]] کرد، [[بیعت]] احدی در گردنش نباشد<ref> بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۵۲.</ref>. حضرت [[صاحب الامر]] در ضمن توقیعی که در پاسخ به سؤالات [[اسحق بن یعقوب]] صادر کرده است، چنین فرمود: {{عربی|"لَمْ يَكُنْ أَحَدٌ مِنْ آبَائِي إِلَّا وَ قَدْ وَقَعَتْ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ لِطَاغِيَةِ زَمَانِهِ وَ إِنِّي أَخْرُجُ حِينَ أَخْرُجُ وَ لَا بَيْعَةَ لِأَحَدٍ مِنَ الطَّوَاغِيتِ فِي عُنُقِي"}}<ref> هیچ یک از پدران من نبودند، مگر آنکه بیعتی از طاغوت زمان خود در گردن داشتند، ولی من وقتی که قیام میکنم بیعت احدی از طاغوتهای زمانه در گردنم نیست؛ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۹۱.</ref> | ::::#'''[[بیعت]] نکردن با [[ستمگران]]:''' یکی از فواید و حکمتی که برای [[غیبت]] آن حضرت در [[روایات]] [[نقل]] شده، موضوع محفوظ ماندن از معاهده و [[بیعت]] با [[ستمکاران]] است چون زمان [[ظهور]] حضرت، [[بیعت]] احدی بر عهده او نیست و او با احدی [[پیمان]] عدم تعرض نبسته است تا در حین [[قیام]] نتواند علیه آن شخص [[قیام]] کند و یا گفته شود که آن حضرت [[پیمان]] شکسته است. [[حسن بن فضال]] میگوید: [[امام رضا|علی بن موسی الرضا]]{{ع}} فرمود: گویا شیعیانم را میبینم که هنگام مرگ سومین فرزندم ([[امام عسکری]]{{ع}}) در جستجوی [[امام]] خود همه جا را میگردند، اما او را نمییابند. عرض کردم برای چه یابن [[رسول الله]]؟ فرمود: برای اینکه امامشان [[غایب]] میشود، عرض کردم چرا [[غایب]] میشود؟ فرمود: برای اینکه وقتی با [[شمشیر]] [[قیام]] کرد، [[بیعت]] احدی در گردنش نباشد<ref> بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۵۲.</ref>. حضرت [[صاحب الامر]] در ضمن توقیعی که در پاسخ به سؤالات [[اسحق بن یعقوب]] صادر کرده است، چنین فرمود: {{عربی|"لَمْ يَكُنْ أَحَدٌ مِنْ آبَائِي إِلَّا وَ قَدْ وَقَعَتْ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ لِطَاغِيَةِ زَمَانِهِ وَ إِنِّي أَخْرُجُ حِينَ أَخْرُجُ وَ لَا بَيْعَةَ لِأَحَدٍ مِنَ الطَّوَاغِيتِ فِي عُنُقِي"}}<ref> هیچ یک از پدران من نبودند، مگر آنکه بیعتی از طاغوت زمان خود در گردن داشتند، ولی من وقتی که قیام میکنم بیعت احدی از طاغوتهای زمانه در گردنم نیست؛ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۹۱.</ref> | ||
خط ۳۵۲: | خط ۳۵۲: | ||
| پاسخدهنده = خدامراد سلیمیان | | پاسخدهنده = خدامراد سلیمیان | ||
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[خدامراد سلیمیان]]'''، در دو کتاب ''«[[پرسمان مهدویت (کتاب)|پرسمان مهدویت]]»'' و ''«[[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[خدامراد سلیمیان]]'''، در دو کتاب ''«[[پرسمان مهدویت (کتاب)|پرسمان مهدویت]]»'' و ''«[[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]»'' در اینباره گفته است: | ||
*«بدون [[شک]] [[غیبت]] واپسین [[حجّت]] الهی، [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}}، پدیدهای است که به این صورت هرگز در [[تاریخ]] اتفاق نیفتاده و طبیعی است که ذهن جستجوگر [[انسان]]، همواره این پرسش را مطرح کند که چرا چنین رخدادی پدید آمده است؟! | |||
*پیش از هر سخنی توجّه به این نکته ضروری مینماید که از آنجایی که [[فلسفه و علل غیبت]] فرع بر [[امامت]] ایشان است، این بحث فقط برای کسانی مفید خواهد بود که اصل [[امامت]] آن [[امام]] همام را پذیرفته باشند و اگر کسی [[امامت]] و [[مهدی]] بودن آن حضرت را قبول نداشته باشد [[آگاهی]] از [[فلسفه و علل غیبت]]، او را فایدهای نخواهد رساند. همانگونه که [[امامت]] آن حضرت فرع بر وجود ایشان است و کسی که وجود آن حضرت را منکر باشد بحث درباره [[امامت]] آن حضرت بیفایده خواهد بود. البته کسی هم که وجود و [[امامت]] آن حضرت را پذیرفته باشد نیاز چندانی به [[آگاهی]] از [[فلسفه و علل غیبت]] آن حضرت ندارد. به عبارت دیگر دانستن و یا ندانستن [[فلسفه و علل غیبت]] تأثیر چندانی در باور او نخواهد داشت. چه اینکه او آن حضرت را موجود و [[امام]]- آن هم با تمام ویژگیهای آن- میداند. و [[نصب]] آن [[امام]] را از طرف [[خداوند]] باور داشته، تمام آنچه [[خداوند]] [[اراده]] فرموده را عین [[حکمت]] میداند و [[غیبت]] آن حضرت نیز در [[اراده خداوند]] بوده است. پس به طور قطع [[خداوند]] [[حکیم]] در پنهان کردن آن [[امام]] حکمتی را در نظر داشته است. | |||
*[[شیخ طوسی]] در این باره میگوید: "سخن در این موضوعات نظیر سخن گفتن، پیرامون بیماری کودکان و چارپایان و [[آفرینش]] حشرات موذی و قیافههای زشت و [[متشابهات]] [[قرآن]] میماند که بپرسیم: [[خداوند]] به چه [[دلیل]] آنها را آفریده است؟ پاسخ این است که، هرگاه پیبردیم [[خدای متعال]]، [[حکیم]] و داناست و کارهایی که در آن [[حکمت]] و مصلحتی نیست انجام نمیدهد، پی خواهیم برد که [[آفرینش]] اشیاء یاد شده نیز بر اساس حکمتی بوده است هر چند مشخصا از آن [[آگاه]] نیستیم. درباره حضرت [[امام مهدی|صاحب الزمان]]{{ع}} نیز میگوییم: ما میدانیم که آن بزرگوار جز بر اساس حکمتی که [[خدا]] برایش روا دانسته، [[غایب]] نگشته است، هرچند به گونهای تفصیلی و مشروح از آن [[آگاهی]] نداریم"<ref>[[شیخ طوسی]]، کتاب الغیبة، ص ۸۵.</ref>. | |||
*به رغم آنچه یاد شد، از [[کلام]] [[معصومین]]{{عم}} برخی از حکمتها و علتهای این رویداد، قابل استفاده است. آنچه که به عنوان محوریترین پاسخ به این پرسش میتوان از [[کلام]] نورانی ایشان استفاده کرد، اینکه [[پنهانزیستی]] واپسین [[ذخیره]] الهی، به طور قطع از [[اسرار]] خداوندی است که پرنده اندیشه و فکر را توان پرواز تا آن قله بلند نیست. [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} [[حقیقت]] سرّ بودن این امر را چنین بیان فرموده است: "ای [[جابر]]! همانا این امر، امری است از امر خداوندی و سرّی است از سرّ [[خدا]] که بر [[بندگان]] او پوشیده است. پس برحذر باش که دچار [[تردید]] نشوی. همانا [[شک]] درباره [[خدا]] [[کفر]] است"<ref>{{عربی|" يَا جَابِرُ إِنَّ هَذَا أَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ وَ سِرٌّ مِنْ سِرِّ اللَّهِ عِلَّتُهُ مَطْوِيَّةٌ عَنْ عِبَادِ اللَّهِ فَإِيَّاكَ وَ الشَّكَّ فَإِنَ الشَّكَ فِي اللَّهِ كُفْرٌ"}}؛ شیخ صدوق رحمه اللّه، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۸۷.</ref> | |||
*[[امام صادق]]{{ع}} نیز این [[حقیقت]] را چنین [[تبیین]] فرمودهاند: "این امر، امری از امر [[خدا]] و سرّی از سرّ [[خدا]] و غیبی از [[غیب]] [[خدا]] است و زمانی که میدانیم [[خداوند]] بزرگ مرتبه [[حکیم]] است، [[تصدیق]] میکنیم که همه کارهای او از روی [[حکمت]] است؛ گرچه علت آن کارها بر ما روشن نباشد"<ref>{{عربی|" إِنَ هَذَا الْأَمْرَ أَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ وَ سِرٌّ مِنَ اللَّهِ وَ غَيْبٌ مِنْ غَيْبِ اللَّهِ وَ مَتَى عَلِمْنَا أَنَّهُ عَزَّ وَ جَلَ حَكِيمٌ صَدَّقْنَا بِأَنَ أَفْعَالَهُ كُلَّهَا حِكْمَةٌ وَ إِنْ كَانَ وَجْهُهَا غَيْرَ مُنْكَشِفٍ لَنَا"}}، شیخ صدوق رحمه اللّه، علل الشرایع، ج ۱ ص ۲۴۵.</ref> | |||
*افزون بر آن پاسخ اساسی، گاهی نیز ایشان به تناسب [[فهم]] مخاطبان به برخی امور دیگر نیز اشاره میفرمودند. اینک با استفاده از [[روایات]] [[معصومین]]{{عم}} به برخی از حکمتهای این رخداد اشاره میکنیم. | |||
::::#'''[[حفظ جان]] [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}}:''' نخستین [[فلسفه]] [[پنهانزیستی]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}}، در امان ماندن آن حضرت از گزند بدخواهان است. | ::::#'''[[حفظ جان]] [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}}:''' نخستین [[فلسفه]] [[پنهانزیستی]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}}، در امان ماندن آن حضرت از گزند بدخواهان است. | ||
*[[امام صادق]]{{ع}} فرمود: "همانا برای [[قائم]] پیش از آنکه [[قیام]] فرماید غیبتی است؛ چرا که در هراس است و حضرت اشاره به شکم خود کرد، یعنی [[بیم]] کشته شدن دارد"<ref>{{عربی|" إِنَ لِلْقَائِمِ غَيْبَةً قَبْلَ أَنْ يَقُومَ إِنَّهُ يَخَافُ وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى بَطْنِهِ يَعْنِي الْقَتْلَ"}}؛ شیخ کلینی، کافی، ص ۳۴۰؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۲۹؛ [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۳۴۲.</ref>. البته این نه به آن معناست که آن حضرت از [[شهادت]] و کشته شدن در [[راه خدا]] هراس دارد؛ بلکه چون واپسین [[ذخیره]] الهی در [[زمین]] است و آن [[حاکمیت]] فراگیر و جهانی که در تمام [[ادیان]] وعده داده شده، فقط به دست او تحقق مییابد؛ بنابراین بر [[خداوند]] است که به هر وسیله ممکن، او را تا روز [[موعود]] [[حفاظت]] نماید و [[حکمت الهی]] نیز بر [[پنهانزیستی]] او تعلق گرفته است. و این [[پنهانزیستی]] با ویژگیهای خاصّ خود، درباره برخی از [[پیامبران]]- هنگامی که بر [[جان]] خویش [[بیم]] داشتند- اتفاق افتاده بود. در [[قرآن]] درباره [[حضرت موسی]]{{ع}} به صراحت از این [[ترس]] اینگونه پرده برداشته میفرماید: {{متن قرآن|فَأَصْبَحَ فِي الْمَدِينَةِ خَائِفًا يَتَرَقَّبُ فَإِذَا الَّذِي اسْتَنصَرَهُ بِالأَمْسِ يَسْتَصْرِخُهُ قَالَ لَهُ مُوسَى إِنَّكَ لَغَوِيٌّ مُّبِين }}<<ref> سوره قصص، آیه:۱۸.</ref>. و آنگاه که آن [[پیامبر]] بزرگ الهی [[قوم]] خود را مورد خطاب قرار داده میفرماید: {{متن قرآن|فَفَرَرْتُ مِنكُمْ لَمَّا خِفْتُكُمْ فَوَهَبَ لِي رَبِّي حُكْمًا وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُرْسَلِينَ}}<<ref>و چون از شما ترسیدم، از شما گریختم، تا پروردگارم به من دانش بخشد و مرا از [[پیامبر]]ان قرار داد؛ سوره شعرا، آیه:۲۱. جالب توجّه اینکه در پارهای روایات آمده است که حضرت مهدی{{ع}} نیز هنگام ظهور خطاب به مردم همین آیه را تلاوت خواهد کرد. ر. ک: نعمانی، الغیبة، ص ۱۷۴.</ref>. به رغم اینکه [[حضرت موسی]]{{ع}} از [[پیامبران]] [[اولوا العزم]] است اما [[خداوند]] او را خائف و ترسان [[وصف]] کرده است. و البته این هیچ منافاتی با [[کمالات]] معنوی آن [[پیامبر]] بزرگ الهی ندارد. چرا که حفظ خویشتن از خطر نابودی و کسب آمادگی برای [[پیروزی]]، عین [[حکم عقل]] است. و نیز میتوان به پنهان شدن [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در برخی زمانها اشاره کرد<ref> ر. ک: سوره توبه، آیه:۴۰.</ref> | |||
::::#'''[[امتحان]] و [[آزمایش]] [[انسانها]]:''' یکی دیگر از حکمتهای الهی در [[غیبت]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} [[امتحان]] و [[آزمایش]] [[مردم]] است. از آنجایی که این نوع [[آزمایش]] به [[دلیل]] عدم حضور ظاهری [[امام]]، بسیار مشکل و طاقتفرسا است، در [[تکامل]] [[انسانها]] نقش بسیار مهمّی دارد و با این [[آزمایش]] سره از ناسره جدا شده، [[یاران]] راستین [[حق]] مشخص میگردند. پیشوای هفتم [[شیعیان]] [[امام کاظم]]{{ع}} فرموده است: "هنگامی که پنجمین فرزند از [[امام هفتم]] ناپدید شود؛ پس [[خدا]] را [[خدا]] را مواظب باشید در دینتان! شما را احدی از آن دور نسازد. فرزندم! [[صاحب]] این امر ناگزیر از غیبتی خواهد بود، تا کسی که به این امر قائل است از آن بازگردد. همانا آن آزمایشی از سوی [[خدا]] است که [[خداوند]] خلق خود را به آن وسیله میآزماید<ref> شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۳۶؛ شیخ صدوق، علل الشرایع، ج ۱، ص ۲۴۴؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۶۶؛ نعمانی، الغیبة، ص ۱۵۴، ح ۱۱.</ref>. روشن است کسانی در این [[امتحان]] بزرگ سربلند خواهند بود که دارای مرتبه والایی از [[ایمان]] و عمل [[صالح]] باشند و کسانی که در این امور دچار نقصان باشند، بیشتر در معرض لغزش و سقوط هستند. [[امام صادق]]{{ع}} تبلور این [[حقیقت]] را چنین بیان کرده است: "و اینگونه است که [[غیبت]] [[قائم]] طولانی خواهد بود تا اینکه [[حق]] محض آشکار گردد و [[ایمان]] از کدورتها و پیرایهها صاف و زلال گردد. و این آشکار شدن با بازگشت افرادی که دارای طینت ناپاکی هستند از [[پیروان]] ظاهری [[اهل البیت]]{{عم}}؛ یعنی، همانها که [[ترس]] [[نفاق]] بر آنها میرود صورت میگیرد"<ref>[[شیخ طوسی]]، کتاب الغیبة، ص ۱۷۰، [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۳۵۵.</ref>. آن حضرت درباره شدّت [[سختی]] آزمایشهای این دوران فرموده است: "برای [[صاحب]] این امر غیبتی است هرکس در آن زمان دینش را نگه دارد مانند کسی است که خار [[قتاد]] <ref> قتاد درختی است که خارهای بسیاری مثل سوزن تیز و محکم دارد.</ref> را با دست خود تراشد..."<ref>{{عربی|" إِنَ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَيْبَةً الْمُتَمَسِّكُ فِيهَا بِدِينِهِ كَالْخَارِطِ لِلْقَتَاد"}}؛ محمّد بن یعقوب کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۳۵.</ref> | ::::#'''[[امتحان]] و [[آزمایش]] [[انسانها]]:''' یکی دیگر از حکمتهای الهی در [[غیبت]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} [[امتحان]] و [[آزمایش]] [[مردم]] است. از آنجایی که این نوع [[آزمایش]] به [[دلیل]] عدم حضور ظاهری [[امام]]، بسیار مشکل و طاقتفرسا است، در [[تکامل]] [[انسانها]] نقش بسیار مهمّی دارد و با این [[آزمایش]] سره از ناسره جدا شده، [[یاران]] راستین [[حق]] مشخص میگردند. پیشوای هفتم [[شیعیان]] [[امام کاظم]]{{ع}} فرموده است: "هنگامی که پنجمین فرزند از [[امام هفتم]] ناپدید شود؛ پس [[خدا]] را [[خدا]] را مواظب باشید در دینتان! شما را احدی از آن دور نسازد. فرزندم! [[صاحب]] این امر ناگزیر از غیبتی خواهد بود، تا کسی که به این امر قائل است از آن بازگردد. همانا آن آزمایشی از سوی [[خدا]] است که [[خداوند]] خلق خود را به آن وسیله میآزماید<ref> شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۳۶؛ شیخ صدوق، علل الشرایع، ج ۱، ص ۲۴۴؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۶۶؛ نعمانی، الغیبة، ص ۱۵۴، ح ۱۱.</ref>. روشن است کسانی در این [[امتحان]] بزرگ سربلند خواهند بود که دارای مرتبه والایی از [[ایمان]] و عمل [[صالح]] باشند و کسانی که در این امور دچار نقصان باشند، بیشتر در معرض لغزش و سقوط هستند. [[امام صادق]]{{ع}} تبلور این [[حقیقت]] را چنین بیان کرده است: "و اینگونه است که [[غیبت]] [[قائم]] طولانی خواهد بود تا اینکه [[حق]] محض آشکار گردد و [[ایمان]] از کدورتها و پیرایهها صاف و زلال گردد. و این آشکار شدن با بازگشت افرادی که دارای طینت ناپاکی هستند از [[پیروان]] ظاهری [[اهل البیت]]{{عم}}؛ یعنی، همانها که [[ترس]] [[نفاق]] بر آنها میرود صورت میگیرد"<ref>[[شیخ طوسی]]، کتاب الغیبة، ص ۱۷۰، [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۳۵۵.</ref>. آن حضرت درباره شدّت [[سختی]] آزمایشهای این دوران فرموده است: "برای [[صاحب]] این امر غیبتی است هرکس در آن زمان دینش را نگه دارد مانند کسی است که خار [[قتاد]] <ref> قتاد درختی است که خارهای بسیاری مثل سوزن تیز و محکم دارد.</ref> را با دست خود تراشد..."<ref>{{عربی|" إِنَ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَيْبَةً الْمُتَمَسِّكُ فِيهَا بِدِينِهِ كَالْخَارِطِ لِلْقَتَاد"}}؛ محمّد بن یعقوب کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۳۵.</ref> | ||
::::#'''آزاد بودن [[امام]] از [[بیعت]] با [[ستمگران]]:''' مضمون برخی از [[روایات]] این است که آن حضرت با [[غیبت]] خود ناچار از [[بیعت]] با طاغوتهای زمان نمیشود. [[امیر مؤمنان]]{{ع}} میفرماید: "همانا [[قائم]] از ما [[اهل البیت]]، هنگامی که [[قیام]] میکند، [[بیعت]] احدی بر گردن او نیست و به همین علت است که ولادتش پنهان نگه داشته میشود و شخص او [[غایب]] است"<ref>{{عربی|" إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا إِذَا قَامَ لَمْ يَكُنْ لِأَحَدٍ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ فَلِذَلِكَ تَخْفَى وِلَادَتُهُ وَ يَغِيبُ شَخْصُهُ"}}؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۰۳؛ فضل بن حسن امین الاسلام طبرسی، اعلام الوری، ص ۴۲۶.</ref>. همین معنا در کلامی از پیشوای دوم- آن هنگام که به جهت [[مصالح]] [[اسلام]] و [[مسلمین]] تن به [[مصالحه]] با [[معاویه]] داد و [[مردم]] زبان به ملامت حضرتش گشودند- انعکاس یافت: "آیا ندانستید که هیچیک از ما [[ائمه]]{{عم}} نیست، مگر این که [[بیعت]] با [[ستمگری]] بر گردن او قرار میگیرد؛ به جز [[قائم]] که [[عیسی بن مریم]] پشت سرش [[نماز]] میگزارد، پس به درستی که خداوند- تبارک و تعالی- ولادتش را مخفی و شخصش را پنهان میسازد تا هنگامی که [[قیام]] میکند، [[بیعت]] هیچکس بر گردنش نباشد"<ref> [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، ص ۳۱۵؛ احمد بن علی طبرسی، احتجاج، ج ۲، ص ۲۸۹.</ref>. [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} نیز در توقیعی شریف در پاسخ به برخی پرسشها میفرماید: "در خصوص [[علت غیبت]] پرسش کرده بودید، [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] میفرماید: "ای اهل [[ایمان]] از چیزهایی سؤال نکنید که اگر برای شما روشن شود، ناراحت میشوید"<ref> سوره مائده، آیه:۱۰۱.</ref> بدانید که هرکدام از پدران من [[بیعت]] یکی از طاغوتهای زمان خویش را بر گردن داشتند؛ ولی من وقتی [[قیام]] میکنم، [[بیعت]] هیچ یک از گردنکشان و طاغوتهای زمان را بر گردن ندارم"<ref>{{عربی|" وَ أَمَّا عِلَّةُ مَا وَقَعَ مِنَ الْغَيْبَةِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْياءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ إِنَّهُ لَمْ يَكُنْ أَحَدٌ مِنْ آبَائِي إِلَّا وَ قَدْ وَقَعَتْ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ لِطَاغِيَةِ زَمَانِهِ وَ إِنِّي أَخْرُجُ حِينَ أَخْرُجُ وَ لَا بَيْعَةَ لِأَحَدٍ مِنَ الطَّوَاغِيتِ فِي عُنُقِي"}}؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۹۰، [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۴۸۳، ح ۴.</ref> | ::::#'''آزاد بودن [[امام]] از [[بیعت]] با [[ستمگران]]:''' مضمون برخی از [[روایات]] این است که آن حضرت با [[غیبت]] خود ناچار از [[بیعت]] با طاغوتهای زمان نمیشود. [[امیر مؤمنان]]{{ع}} میفرماید: "همانا [[قائم]] از ما [[اهل البیت]]، هنگامی که [[قیام]] میکند، [[بیعت]] احدی بر گردن او نیست و به همین علت است که ولادتش پنهان نگه داشته میشود و شخص او [[غایب]] است"<ref>{{عربی|" إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا إِذَا قَامَ لَمْ يَكُنْ لِأَحَدٍ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ فَلِذَلِكَ تَخْفَى وِلَادَتُهُ وَ يَغِيبُ شَخْصُهُ"}}؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۰۳؛ فضل بن حسن امین الاسلام طبرسی، اعلام الوری، ص ۴۲۶.</ref>. همین معنا در کلامی از پیشوای دوم- آن هنگام که به جهت [[مصالح]] [[اسلام]] و [[مسلمین]] تن به [[مصالحه]] با [[معاویه]] داد و [[مردم]] زبان به ملامت حضرتش گشودند- انعکاس یافت: "آیا ندانستید که هیچیک از ما [[ائمه]]{{عم}} نیست، مگر این که [[بیعت]] با [[ستمگری]] بر گردن او قرار میگیرد؛ به جز [[قائم]] که [[عیسی بن مریم]] پشت سرش [[نماز]] میگزارد، پس به درستی که خداوند- تبارک و تعالی- ولادتش را مخفی و شخصش را پنهان میسازد تا هنگامی که [[قیام]] میکند، [[بیعت]] هیچکس بر گردنش نباشد"<ref> [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، ص ۳۱۵؛ احمد بن علی طبرسی، احتجاج، ج ۲، ص ۲۸۹.</ref>. [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} نیز در توقیعی شریف در پاسخ به برخی پرسشها میفرماید: "در خصوص [[علت غیبت]] پرسش کرده بودید، [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] میفرماید: "ای اهل [[ایمان]] از چیزهایی سؤال نکنید که اگر برای شما روشن شود، ناراحت میشوید"<ref> سوره مائده، آیه:۱۰۱.</ref> بدانید که هرکدام از پدران من [[بیعت]] یکی از طاغوتهای زمان خویش را بر گردن داشتند؛ ولی من وقتی [[قیام]] میکنم، [[بیعت]] هیچ یک از گردنکشان و طاغوتهای زمان را بر گردن ندارم"<ref>{{عربی|" وَ أَمَّا عِلَّةُ مَا وَقَعَ مِنَ الْغَيْبَةِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْياءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ إِنَّهُ لَمْ يَكُنْ أَحَدٌ مِنْ آبَائِي إِلَّا وَ قَدْ وَقَعَتْ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ لِطَاغِيَةِ زَمَانِهِ وَ إِنِّي أَخْرُجُ حِينَ أَخْرُجُ وَ لَا بَيْعَةَ لِأَحَدٍ مِنَ الطَّوَاغِيتِ فِي عُنُقِي"}}؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۹۰، [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۴۸۳، ح ۴.</ref> | ||
*البته نکات دیگری را نیز میتوان در این بحث ارائه کرد؛ مانند خالص شدن صلب [[کفار]] از [[مؤمنین]]، جریان سنّت الهی که درباره [[پیامبران]] پیشین رخ داده برای [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}}، و آماده شدن [[جامعه جهانی]] برای پذیرش [[قیام]] و [[حکومت]] آن حضرت، که مناسب است به کتابهای مفصل مراجعه شود»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[پرسمان مهدویت (کتاب)|پرسمان مهدویت]]، ص ۷۰ - ۷۶.</ref>. | |||
*«'''برای تأدیب [[انسانها]]''': [[ادب]] کردن [[انسانها]] به ویژه [[مسلمانها]] یکی دیگر از فلسفههای [[غیبت]] است؛ چرا که بیشتر آنها در زمان حیات و حضور [[امامان]] پیشین، آنگونه که [[شایسته]] بود از ایشان استفاده و [[حمایت]] نکردند. افزون بر آن، گاهی با برخوردهای ناشایست خود باعث محروم شدن [[جامعه بشری]] از [[فیض]] آنها شدند. | |||
[[امیر مؤمنان]]، [[علی]] {{ع}} در اینباره فرمود: {{عربی|... وَ اعْلَمُوا أَنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ وَ لکن اللَّهِ سیعمی خَلْقِهِ مِنْهَا بِظُلْمِهِمْ وَ جورهم وَ إسرافهم علی أَنْفُسِهِمْ...}}<ref>نعمانی، الغیبة، ص ۱۴۱، ح ۲.</ref>؛ | [[امیر مؤمنان]]، [[علی]] {{ع}} در اینباره فرمود: {{عربی|... وَ اعْلَمُوا أَنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ وَ لکن اللَّهِ سیعمی خَلْقِهِ مِنْهَا بِظُلْمِهِمْ وَ جورهم وَ إسرافهم علی أَنْفُسِهِمْ...}}<ref>نعمانی، الغیبة، ص ۱۴۱، ح ۲.</ref>؛ | ||
خط ۳۷۴: | خط ۳۷۴: | ||
افزون بر آنچه یاد شد، به مواردی همچون: [[تربیت]] انسانهای مناسب برای [[قیام]] و [[حکومت جهانی]] و ایجاد [[اشتیاق]] جهانی برای [[حکومت جهانی حضرت مهدی]] {{ع}} نیز اشاره شده است. | افزون بر آنچه یاد شد، به مواردی همچون: [[تربیت]] انسانهای مناسب برای [[قیام]] و [[حکومت جهانی]] و ایجاد [[اشتیاق]] جهانی برای [[حکومت جهانی حضرت مهدی]] {{ع}} نیز اشاره شده است. | ||
*'''آشکار شدن فلسفههای اساسی [[غیبت]] [[پس از ظهور]]''': با توجه به آن که [[روایات]] یاد شده فقط به برخی از حکمتهای [[غیبت حضرت مهدی]] {{ع}} اشاره کرده بود و در روایاتی نیز اساس [[حکمت غیبت]] آن [[حضرت]]، [[رازی]] از رازهای [[خداوند]] دانسته شده و با توجه به این که عصر [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} عصر آشکار شدن حقایق است، از [[روایات]] استفاده میشود حکمتهای اساسی [[غیبت]] آن [[حضرت]]، پس از [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} آشکار خواهد شد. | |||
[[امام صادق]] {{ع}} در اینباره فرمود: ... [[حکمت غیبت]] او، همان حکمتی است که در [[غیبت]] [[حجتهای الهی]] پیش از او بوده است و وجه [[حکمت غیبت]] او پس از ظهورش آشکار شود؛ همچنان که وجه [[حکمت]] کارهای [[خضر]] از شکستن کشتی و کشتن پسر و بهپاداشتن دیوار بر [[موسی]] {{ع}} روشن نبود، تا آن که هنگام جدایی آنها فرا رسید<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، باب ۴۴، ح ۱۱.</ref>. | [[امام صادق]] {{ع}} در اینباره فرمود: ... [[حکمت غیبت]] او، همان حکمتی است که در [[غیبت]] [[حجتهای الهی]] پیش از او بوده است و وجه [[حکمت غیبت]] او پس از ظهورش آشکار شود؛ همچنان که وجه [[حکمت]] کارهای [[خضر]] از شکستن کشتی و کشتن پسر و بهپاداشتن دیوار بر [[موسی]] {{ع}} روشن نبود، تا آن که هنگام جدایی آنها فرا رسید<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، باب ۴۴، ح ۱۱.</ref>. | ||
خط ۳۸۹: | خط ۳۸۹: | ||
:::::'''۱. تاریخی''': وقتی به [[تاریخ]] صدر [[اسلام]] و حتی قبل از آن مینگریم، به خوبی میبینیم که جبهه [[کفر]] و [[باطل]] برای مقابله با جبهه [[حق]] و نابودی آن، از هیچ اقدامی فروگذاری نکرده و در این راه حتی از کشتن [[پیشوایان]] [[دین]] نیز ابایی نداشته است. آنچه [[وحشت]] و اضطراب [[حاکمان]] خودکامه را بیشتر میکرد، وعده [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} به عنوان [[منجی]] و [[مصلح]] بود. از این رو خلفای معاصر[[امام عسکری|امام حسن عسکری]]{{ع}} را به شدت تحت نظر داشتند ت وقتی فرزند ایشان به [[دنیا]] میآید، او را در همان ابتدای زندگی به [[شهادت]] برسانند. بنابراین بسیار طبیعی است که [[خداوند]] [[آخرین حجت]] خود را در پرده [[غیبت]] قرار دهد تا [[جان]] او حفظ شود و در موعد مقرر و زمانی که [[مردم]] [[آمادگی ظهور]] داشتند [[ظهور]] کرده و [[جهان]] را پر از [[عدل]] و داد نماید. | :::::'''۱. تاریخی''': وقتی به [[تاریخ]] صدر [[اسلام]] و حتی قبل از آن مینگریم، به خوبی میبینیم که جبهه [[کفر]] و [[باطل]] برای مقابله با جبهه [[حق]] و نابودی آن، از هیچ اقدامی فروگذاری نکرده و در این راه حتی از کشتن [[پیشوایان]] [[دین]] نیز ابایی نداشته است. آنچه [[وحشت]] و اضطراب [[حاکمان]] خودکامه را بیشتر میکرد، وعده [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} به عنوان [[منجی]] و [[مصلح]] بود. از این رو خلفای معاصر[[امام عسکری|امام حسن عسکری]]{{ع}} را به شدت تحت نظر داشتند ت وقتی فرزند ایشان به [[دنیا]] میآید، او را در همان ابتدای زندگی به [[شهادت]] برسانند. بنابراین بسیار طبیعی است که [[خداوند]] [[آخرین حجت]] خود را در پرده [[غیبت]] قرار دهد تا [[جان]] او حفظ شود و در موعد مقرر و زمانی که [[مردم]] [[آمادگی ظهور]] داشتند [[ظهور]] کرده و [[جهان]] را پر از [[عدل]] و داد نماید. | ||
:::::'''۲. روایی''': در [[روایات]] به علت و حکمتهای متعددی اشاره شده است که باید مورد توجه قرار گیرند. | :::::'''۲. روایی''': در [[روایات]] به علت و حکمتهای متعددی اشاره شده است که باید مورد توجه قرار گیرند. | ||
*'''[[غیبت]] سری از [[اسرار]] الهی''': در برخی [[روایات]] آمده است که [[غیبت امام مهدی]] {{ع}} سری از [[اسرار]] الهی است که [[حکمت]] آن بر [[بندگان]] مخفی و پوشیده بوده و بعد از [[ظهور]] حضرت روشن خوهد شد. [[ابن عباس]] از [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{ع}} [[روایت]] کند که فرمود: {{عربی|«إن علي بن أبي طالب {{ع}} إمام أمتي و خليفتي عليها من بعدي و من ولده القائم المنتظر الذي يملأ الله به الأرض عدلا و قسطا كما ملئت جورا و ظلما و الذي بعثني بالحق بشيرا إن الثابتين على القول به في ؤمان غيبته لأعز من الكبريت الأحمر. فقام إليه [[جابر بن عبدالله]] الأنصاري فقال: يا [[رسول الله]] و للقائم من ولدك غيبة؟ قال: إي و ربي و ليمحص الله الذين آمنوا و يمحق الكافرين، يا [[جابر]] إن هذا الأمر من أمر الله و سر من سر الله مطوي عن عباد فإياك و الشك فيه فإن الشك في أمر الله عزوجل كفر»}}<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۸۸، ح ۷، علیّ بن أبی طالب پس از من [[امام]] امت و خلیفه من بر آنها خواهد بود و قائم منتظری که زمین را پر از عدل و داد نماید همان گونه که پر از ظلم و جور شده باشد از فرزندان اوست، و قسم به خدایی که مرا بشیر و نذیر مبعوث فرمود کسانی که در دوران غیبتش بر اعتقاد بدو ثابت باشند از کبریت احمر کمیابترند، آنگاه [[جابر بن عبدالله انصاری]] برخاست و پیش آمد و گفت: آیا پیش آمد و گفت: آیا قائمی که از فرزندان توست غیبت دارد؟ فرمود: به خدا چنین است تا در آن غیبت مؤمنان باز شناخته شده و کافراننابود شوند،ای جابر! این امر از امور الهی و سرّی از اسرار ربوبی و مستور از بندگان خدا است، مبادا در آن شک کنی که شک در امر خدای تعالی کفر است</ref>. برخی از [[صاحب نظران]] براساس این [[روایات]]، علت اصلی [[غیبت]] را از [[اسرار]] الهی دانسته و بقیه وجوه و موارد را از حکمتها و آثار [[غیبت]] برشمردهاند. | |||
*'''[[حفظ جان]] [[امام]]''': در [[روایات]] متعددی ذکر شده است که [[امام مهدی]] {{ع}} در پرده [[غیبت]] قرار گرفتند تا [[جان]] ایشان حفظ شود. در [[روایات]] فراوان، از [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{ع}} [[نقل]] شده که مردی از [[خاندان]] من به نام "[[مهدی]]" [[قیام]] خواهد کرد و بنیان [[ستم]] را واژگون خواهد ساخت. [[فرمانروایان]] غاصب و [[ستمگر]] عباسی که به خوبی میدانستند [[حکومت]] و [[امامت]] بر [[مردم]] به نصّ [[پیامبر]] [[حق]] [[ائمه]] [[معصومین]] {{عم}} است و آنان به ناحق بر مسند [[قدرت]] تکیه زدهاند، با اطلاع از این [[روایات]] در پی آن بودند که در همان ابتدای ولادت [[امام مهدی]] {{ع}}، ایشان را به قتل برسانند و بقای [[حکومت]] خود را تضمین کنند. ازاینرو، ولادت مخفیانه و سپس [[غیبت]] ایشان امری بسیار طبیعی میباشد. [[امام صادق]] {{ع}} از [[پیامبر خاتم|پیامبر گرامی اسلام]] {{صل}} [[نقل]] میکند که حضرت فرمودند: {{عربی|«لا بد للغلام من غيبة. فقيل له: و لم يا رسول الله؟ قال: يخاف القتل»}}<ref>بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۹۰، ح ۱؛ آن جوان ناچار میباید غائب شود. عرض کردند: یا رسول الله برای چه غیبت میکند؟ فرمود: میترسد او را بکشند.</ref>. | |||
*'''اجرای [[سنت]] [[انبیاء]]''': یکی از راهکارهایی که در زندگی [[انبیاء]] مشاهده میشود استفاده از حالت [[غیبت]] است. آنان [[وظیفه]] دارند تا [[مردم]] را به طرف [[خدا]] [[راهنمایی]] کرده و [[دین الهی]] را به آنان ارائه نمایند. از این رو، باید برای انجام این [[مسئولیت]] مهم برنامهریزی مناسب داشته باشند. و چون [[دشمنان]] [[خدا]] برای نابودی [[دین]] [[حق]] از هیچ عملی حتی کشتن [[پیامبران]] روی گردان نبودند تا صدای [[دین]] از بین برود، لذا [[انبیاء]] به [[امر الهی]] در مواردی از حالت [[غیبت]] استفاده میکردند. [[امامت]] [[امام مهدی]] {{ع}} در راستای [[نبوت]] و [[رسالت]] [[پیام]] آوران الهی است، و روشن است که [[خداوند]] برای ایشان نیز، چنین راهکاری (به علت مشابهت) در نظر بگیرد. | |||
*[[سدیر]] از پدرش از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] میکند: {{عربی|«إن للقائم منا غيبة يطول أمدها. فقلت له: يا ابن رسول الله و لم ذلك؟ قال: لأن الله عزوجل أبي إلا أن تجري فيه سنن الأنبياء في غيباتهم»}}<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۸۰، ح ۶؛ برای قائم ما غیبتی است که مدّت آن بهطول میانجامد. گفتم:ای فرزند رسول خدا! آن برای چیست؟ فرمود: زیرا خدای تعالی میخواهد در او سنّتهای پیامبران {{ع}} را در غیبتهایشان جاری کن.</ref>. | |||
*'''آزادی از [[بیعت]] با [[ظالمان]]''': [[ابوبصیر]] از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] میکند: {{عربی|«صاحب هذا الأمر تعمي ولادته على هذا الخلق لئلا يكون لأحد في عنقه بيعة إذا خرج»}}<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۷۹، ح ۱؛ صاحب این امر و ولادتش بر این خلق پنهان است تا چون ظهور کند بیعت احدی در گردنش نباشد.</ref>. | |||
*'''تأدیب [[مردم]]''': کوتاهی و ناسپاسی [[مردم]] نسبت به [[نعمت الهی]] و کفران آن در مواردی باعث محروم شدن از ان میشود. [[نعمت]] [[ولایت]] و [[امامت]] [[امام]] نیز [[نعمت]] بی بدیلی است که [[قدر]] نشناسی نسبت به آن، موجب میشود [[انسانها]] از [[رهبری]] او محروم شوند. از [[امام باقر]] {{ع}} [[نقل]] شده است: {{عربی|«إن الله إذا كره لنا جوار قوم نزعنا من بين أظهرهم»}}<ref>علل الشرایع، ص ۲۴۴، باب ۱۷۹، ح ۲؛ وقتی خداوند همراهی و همنشینی ما را برای قومی خوش ندارد ما را از میان آنها برگیرد.</ref>. | |||
*'''[[امتحان]] و [[غربال]] [[انسانها]]''': یکی از سنّتهای الهی [[امتحان]] و [[آزمایش]] [[مردم]] در فراز و نشیب زندگی است تا مقدار [[پایداری]] و [[استواری]] آنها در مسیر صحیح زندگی انسانی روشن شود. تا از این گذر افراد [[شایسته]] به [[پاداش نیک]] نایل آیند. [[غیبت]] [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} یکی از آزمونهای دشوار است تا [[دین]] داران شناخته شده و به آنچه سزاوار آنند برسند. | |||
در روایتی از [[امام صادق]] {{ع}} در مورد [[غیبت]] آمده است: {{عربی|«لأن الله عزوجل يجب أن يمتحن خلقه فعنى ذلك يرتاب المبطلون»}}<ref>بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۹۵، ح ۱۰؛ بر خداوند لازم است که بندگانش را بدین گونه؛ امتحان کند، و در آن موقع است که اهل باطل تردید خواهند کرد.</ref>. | در روایتی از [[امام صادق]] {{ع}} در مورد [[غیبت]] آمده است: {{عربی|«لأن الله عزوجل يجب أن يمتحن خلقه فعنى ذلك يرتاب المبطلون»}}<ref>بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۹۵، ح ۱۰؛ بر خداوند لازم است که بندگانش را بدین گونه؛ امتحان کند، و در آن موقع است که اهل باطل تردید خواهند کرد.</ref>. | ||
خط ۴۶۱: | خط ۴۶۱: | ||
براساس این [[حدیث]]، علّت و [[حکمت]] اصلی [[غیبت]]، برای ما معلوم نیست و پس از [[ظهور مهدی]] {{ع}} آشکار میگردد؛ ولی در [[روایات]] متعدد دیگر، [[اسرار]] و عللی برای [[غیبت]] آن حضرت بیان شده که قابل توجّه است و میتواند ما را نسبت به وقوع [[غیبت]] و [[لزوم]] آن به [[اطمینان]] بیشتری برساند. در اینجا عوامل و حکمتهای غیبت- براساس یک دستهبندی جدید و جامع- بیان میشود؛ بنابراین تقسیم، [[غیبت امام مهدی]]{{ع}} هم از جانب [[خدا]] و به خواست و [[اراده]] او بوده است و هم [[مردم]]، [[حاکمان ظالم]] و [[شیعیان]] در آن نقش و تأثیر داشتهاند. | براساس این [[حدیث]]، علّت و [[حکمت]] اصلی [[غیبت]]، برای ما معلوم نیست و پس از [[ظهور مهدی]] {{ع}} آشکار میگردد؛ ولی در [[روایات]] متعدد دیگر، [[اسرار]] و عللی برای [[غیبت]] آن حضرت بیان شده که قابل توجّه است و میتواند ما را نسبت به وقوع [[غیبت]] و [[لزوم]] آن به [[اطمینان]] بیشتری برساند. در اینجا عوامل و حکمتهای غیبت- براساس یک دستهبندی جدید و جامع- بیان میشود؛ بنابراین تقسیم، [[غیبت امام مهدی]]{{ع}} هم از جانب [[خدا]] و به خواست و [[اراده]] او بوده است و هم [[مردم]]، [[حاکمان ظالم]] و [[شیعیان]] در آن نقش و تأثیر داشتهاند. | ||
*'''[[اراده]] و خواست [[خداوند]]:''' طبق بیان [[روایات]]، [[غیبت امام مهدی]]{{ع}}، بیشتر از [[ناحیه]] [[خدا]] و براساس [[مشیت]]، [[حکمت]] و [[اراده]] او بوده است. در روند پیشینهدار [[تاریخ]]، وقایع و رویدادهای شگفت و خارقالعادهای رخ داده و اینها براساس [[سنت]] و [[قوانین]] الهی [[حاکم]] بر هستی بوده است. زندگی طولانی و [[غیبت امام مهدی]]{{ع}} نیز از چهارچوب این قانون خارج نیست. [[خداوند]] با [[غیبت]] [[حجت]] خود، اهداف و اغراض زیر را در نظر داشته است: | |||
:::::#'''[[آزمون]] و [[امتحان]] مردم''': یکی از [[حکمت الهی]] در مسئله [[غیبت]] [[حجت]]، [[امتحان]] و [[آزمایش]] انسانها- به خصوص شیعیان- است؛ یعنی، [[امتحان]] و [[آزمایش]] گروهی که [[ایمان]] محکمی ندارند تا باطنشان ظاهر شود. کسانی هم که [[ایمان]] در اعماق [[دل]] آنان ریشه دوانده، به واسطه [[انتظار]] و [[صبر]] بر شداید و [[ایمان به غیب]]، ارزش و قدرشان معلوم میگردد و به درجاتی از [[ثواب]] نایل میآیند. زرارة بن اعین میگوید: از [[امام صادق]] {{ع}} شنیدم که میفرمود: [[قائم]] قبل از قیامش غیبتی دارد؛ گفتم: چرا؟ فرمود: میترسد... تا آنجا که فرمود:... او [[منتظر]] است؛ اما [[خداوند]] [[دوست]] دارد [[شیعه]] را [[آزمایش]] کند؛ آنگاه معتقدان و طرفداران [[باطل]] به [[شک]] میافتند<ref>{{عربی|و هو المنتظر غیر انّ الله یحبّ ان یمتحن الشیعه، فعند ذلک یرتاب المبطلون}}؛ اثبات الهداة، ج ۳، ص ۴۷۲، ح ۱۵۰</ref> [[جابر]] گوید: به [[امام باقر]] {{ع}} عرض کردم، [[فرج]] شما چه هنگام خواهد بود؟ فرمود: دور است، دور است؛ [[فرج]] ما پیش نخواهد آمد تا اینکه [[غربال]] شوید، باز [[غربال]] شوید... تا اینکه ناخالصی از بین برود و صافی باقی بماند<ref>{{عربی|هیهات! هیهات!: لا یکون فرجنا حتّی تغربلوا ثمّ تغربلوا حتی یذهب الکیدر و یبقی الصفو}}؛بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۱۳</ref>. بر این اساس [[آزمایش]] [[مردم]] از دو جهت صورت میگیرد: | :::::#'''[[آزمون]] و [[امتحان]] مردم''': یکی از [[حکمت الهی]] در مسئله [[غیبت]] [[حجت]]، [[امتحان]] و [[آزمایش]] انسانها- به خصوص شیعیان- است؛ یعنی، [[امتحان]] و [[آزمایش]] گروهی که [[ایمان]] محکمی ندارند تا باطنشان ظاهر شود. کسانی هم که [[ایمان]] در اعماق [[دل]] آنان ریشه دوانده، به واسطه [[انتظار]] و [[صبر]] بر شداید و [[ایمان به غیب]]، ارزش و قدرشان معلوم میگردد و به درجاتی از [[ثواب]] نایل میآیند. زرارة بن اعین میگوید: از [[امام صادق]] {{ع}} شنیدم که میفرمود: [[قائم]] قبل از قیامش غیبتی دارد؛ گفتم: چرا؟ فرمود: میترسد... تا آنجا که فرمود:... او [[منتظر]] است؛ اما [[خداوند]] [[دوست]] دارد [[شیعه]] را [[آزمایش]] کند؛ آنگاه معتقدان و طرفداران [[باطل]] به [[شک]] میافتند<ref>{{عربی|و هو المنتظر غیر انّ الله یحبّ ان یمتحن الشیعه، فعند ذلک یرتاب المبطلون}}؛ اثبات الهداة، ج ۳، ص ۴۷۲، ح ۱۵۰</ref> [[جابر]] گوید: به [[امام باقر]] {{ع}} عرض کردم، [[فرج]] شما چه هنگام خواهد بود؟ فرمود: دور است، دور است؛ [[فرج]] ما پیش نخواهد آمد تا اینکه [[غربال]] شوید، باز [[غربال]] شوید... تا اینکه ناخالصی از بین برود و صافی باقی بماند<ref>{{عربی|هیهات! هیهات!: لا یکون فرجنا حتّی تغربلوا ثمّ تغربلوا حتی یذهب الکیدر و یبقی الصفو}}؛بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۱۳</ref>. بر این اساس [[آزمایش]] [[مردم]] از دو جهت صورت میگیرد: | ||
:::::##چون اصل [[غیبت]] بسیار طولانی میشود، بیشتر [[مردم]] در [[شک]] و [[تردید]] میافتند و برخی در اصل ولادت و بعضی نیز در بقای آن حضرت [[شک]] میکنند. | :::::##چون اصل [[غیبت]] بسیار طولانی میشود، بیشتر [[مردم]] در [[شک]] و [[تردید]] میافتند و برخی در اصل ولادت و بعضی نیز در بقای آن حضرت [[شک]] میکنند. | ||
خط ۴۷۰: | خط ۴۷۰: | ||
:::::#'''[[ظهور]] نسل [[مؤمن]] از صلب [[کافر]] و منافق''': طول [[غیبت]]، باعث میشود که در اصلاب فاسدان و [[منافقان]] و [[کافران]]، اگر مؤمنی باقی باشد، همه به [[دنیا]] بیایند؛ چنانکه شیوه [[امامان]] [[معصوم]] نیز چنین بوده و حتی پیشبینیهایی در مورد بعضی از افراد [[منافق]] و [[ناصبی]] داشتند. بعد از مدتی نیز از صلب آنان، افرادی [[مؤمن]] و دوستدار [[اهل بیت]] {{عم}} به [[دنیا]] میآمدند. [[ابراهیم]] کرخی میگوید: به [[امام صادق]] {{ع}} عرض کردم: [[خداوند]] سالمت بدارد؛ آیا [[علی]] {{ع}} در [[دین خدا]] قوی نبود؟ فرمود: آری چنین بود: گفتم: پس چگونه [[مردم]] بر او چیره شدند و او جلوی ایشان نایستاد؟ چه چیزی باعث شد جلوی آنها را نگیرد؟ فرمود: آیهای از [[قرآن]]، او را از این کار بازداشت. گفتم: آن [[آیه]] کدام است؟ فرمود: {{متن قرآن|لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا}}<ref>سوره فتح آیه۲۵</ref>. [[خداوند]] عز و جل فرزندانی [[مؤمن]]، در پشت افرادی از [[کافران]] و [[منافقان]] قرار داده است و [[امام علی|حضرت علی]]، پدران [[کافر]] یا [[منافق]] را نمیکشت تا اینکه این امانتهای الهی از پشت آنان خارج شوند و وقتی این فرزندان از صلب آنان خارج میشدند، بر هرکدام که دست مییافت، با آنها میجنگید. [[قائم]] ما [[اهل بیت]] نیز چنین است، تا تمام امانتهای الهی از پشت پدرانشان ([[کافران]] و [[منافقان]]) خارج نشوند، [[ظهور]] نکرده و کسی را نمیکشد. اما وقتی امانتها خارج شدند، بر [[کافران]] و [[منافقان]] مسلّط شده، آنان را میکشد<ref>اثبات الهداة، ج ۳، ص ۴۸۹، ح ۲۲۴؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۷، ح ۹.</ref>. | :::::#'''[[ظهور]] نسل [[مؤمن]] از صلب [[کافر]] و منافق''': طول [[غیبت]]، باعث میشود که در اصلاب فاسدان و [[منافقان]] و [[کافران]]، اگر مؤمنی باقی باشد، همه به [[دنیا]] بیایند؛ چنانکه شیوه [[امامان]] [[معصوم]] نیز چنین بوده و حتی پیشبینیهایی در مورد بعضی از افراد [[منافق]] و [[ناصبی]] داشتند. بعد از مدتی نیز از صلب آنان، افرادی [[مؤمن]] و دوستدار [[اهل بیت]] {{عم}} به [[دنیا]] میآمدند. [[ابراهیم]] کرخی میگوید: به [[امام صادق]] {{ع}} عرض کردم: [[خداوند]] سالمت بدارد؛ آیا [[علی]] {{ع}} در [[دین خدا]] قوی نبود؟ فرمود: آری چنین بود: گفتم: پس چگونه [[مردم]] بر او چیره شدند و او جلوی ایشان نایستاد؟ چه چیزی باعث شد جلوی آنها را نگیرد؟ فرمود: آیهای از [[قرآن]]، او را از این کار بازداشت. گفتم: آن [[آیه]] کدام است؟ فرمود: {{متن قرآن|لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا}}<ref>سوره فتح آیه۲۵</ref>. [[خداوند]] عز و جل فرزندانی [[مؤمن]]، در پشت افرادی از [[کافران]] و [[منافقان]] قرار داده است و [[امام علی|حضرت علی]]، پدران [[کافر]] یا [[منافق]] را نمیکشت تا اینکه این امانتهای الهی از پشت آنان خارج شوند و وقتی این فرزندان از صلب آنان خارج میشدند، بر هرکدام که دست مییافت، با آنها میجنگید. [[قائم]] ما [[اهل بیت]] نیز چنین است، تا تمام امانتهای الهی از پشت پدرانشان ([[کافران]] و [[منافقان]]) خارج نشوند، [[ظهور]] نکرده و کسی را نمیکشد. اما وقتی امانتها خارج شدند، بر [[کافران]] و [[منافقان]] مسلّط شده، آنان را میکشد<ref>اثبات الهداة، ج ۳، ص ۴۸۹، ح ۲۲۴؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۷، ح ۹.</ref>. | ||
:::::#'''[[ظهور]] قدرشناسی''': یکی از حکمتها و [[اسرار]] مهم [[غیبت امام مهدی]]{{ع}}، توجّه بیشتر [[مردم]]، به [[قدر]] و [[منزلت]] آن [[موعود]] امتها است. پس از آن همه قدرناشناسی که نسبت به پدران بزرگوار آن حضرت روا داشتند، او در پس پرده [[غیبت]] قرار گرفت تا گوهر گرانبهای وجودش، بیشتر مورد توجّه قرار گیرد و [[هنگام ظهور]] با پذیرش و استقبال کامل [[مردم]] روبهرو شود. | :::::#'''[[ظهور]] قدرشناسی''': یکی از حکمتها و [[اسرار]] مهم [[غیبت امام مهدی]]{{ع}}، توجّه بیشتر [[مردم]]، به [[قدر]] و [[منزلت]] آن [[موعود]] امتها است. پس از آن همه قدرناشناسی که نسبت به پدران بزرگوار آن حضرت روا داشتند، او در پس پرده [[غیبت]] قرار گرفت تا گوهر گرانبهای وجودش، بیشتر مورد توجّه قرار گیرد و [[هنگام ظهور]] با پذیرش و استقبال کامل [[مردم]] روبهرو شود. | ||
*'''نقش و تأثیر مردم:''' یکی از عوامل مهم [[غیبت امام مهدی]]{{ع}}، عدم همراهی و تمکین [[مردم]] از آن حضرت و سستی و قصور در [[یاری]] [[امام]] {{ع}} است؛ چنانکه [[امامان]] پیشین، از این [[ناحیه]] آسیبهای فراوانی دیدند و مرارتها کشیدند. نتیجه این [[معصیت]] و [[نافرمانی]] بزرگ [[مردم]]، کشته شدن و [[شهادت]] همه آنان و از دست دادن [[حکومت]] بوده است! بر این اساس [[غیبت امام مهدی]]{{ع}} بیشتر از [[ناحیه]] خود [[مردم]] بوده است؛ نه از سوی [[امام زمان]] {{ع}}، [[خواجه نصیر الدین طوسی]] میگوید: [[وجود امام]]، [[لطف]] است (از سوی [[خدا]]) و تصرّف او در امور لطفی دیگر است و [[غیبت]] او، مربوط به خود ما است؛ یعنی، عدم حضور [[امام]] و [[غیبت]] او از [[ناحیه]] خود ما و مشکلات و موانعی است که ما به وجود آوردهایم. در مورد [[نقش مردم در غیبت]] [[امام مهدی]]{{ع}} میتوان به چند مورد اشاره کرد: | |||
:::::#'''تأدیب و متنبّه شدن''': وقتی [[مردم]] به [[وظایف]] و مسئولیتهای خود، در برابر [[امام]] و پیشوای بر [[حق]] خود، پایبند نباشند و از [[اطاعت]] و [[یاری]] او سرپیچی کنند و از [[جان]] و مالش محافظت نکنند؛ روا است که [[خداوند]]، آن [[امام]] را برای مدتی از [[مردم]] جدا سازد و تأدیبشان کند. در این صورت [[مردم]] از بسیاری از مواهب و [[الطاف]] [[امام]] [[معصوم]] {{ع}}، بیبهره مانده و از برکات ظاهری وجود او محروم میشوند و این نشانگر [[غضب]] و [[خشم]] الهی است. [[محمد]] بن [[فرج]] میگوید: [[امام]] [[ابو جعفر]] {{ع}} برایم نوشت: وقتی [[خداوند متعال]] بر [[مردم]] [[خشم]] گیرد، ما را از کنارشان دور میسازد<ref>{{عربی|اذا غضب الله- تبارک و تعالی- علی خلقه نحانا عن جوارهم}}، اثبات الهداة، ج ۳، ص ۴۴۷، ح ۳۸؛ کافی، ج ۱، ص ۳۴۳</ref> [[مروان]] انباری [[نقل]] میکند: از [[امام باقر]] {{ع}} نوشته یا پیامی صادر شد که: وقتی [[خداوند]]، بودن ما را در میان قومی ناخوش دارد، ما را از میان آنان خواهد برد<ref>{{عربی|انّ الله اذا کره لنا جوار قوم نزعنا من بین اظهرهم}}، همان، ص ۴۹۸، ح ۲۷۱؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۰</ref> | :::::#'''تأدیب و متنبّه شدن''': وقتی [[مردم]] به [[وظایف]] و مسئولیتهای خود، در برابر [[امام]] و پیشوای بر [[حق]] خود، پایبند نباشند و از [[اطاعت]] و [[یاری]] او سرپیچی کنند و از [[جان]] و مالش محافظت نکنند؛ روا است که [[خداوند]]، آن [[امام]] را برای مدتی از [[مردم]] جدا سازد و تأدیبشان کند. در این صورت [[مردم]] از بسیاری از مواهب و [[الطاف]] [[امام]] [[معصوم]] {{ع}}، بیبهره مانده و از برکات ظاهری وجود او محروم میشوند و این نشانگر [[غضب]] و [[خشم]] الهی است. [[محمد]] بن [[فرج]] میگوید: [[امام]] [[ابو جعفر]] {{ع}} برایم نوشت: وقتی [[خداوند متعال]] بر [[مردم]] [[خشم]] گیرد، ما را از کنارشان دور میسازد<ref>{{عربی|اذا غضب الله- تبارک و تعالی- علی خلقه نحانا عن جوارهم}}، اثبات الهداة، ج ۳، ص ۴۴۷، ح ۳۸؛ کافی، ج ۱، ص ۳۴۳</ref> [[مروان]] انباری [[نقل]] میکند: از [[امام باقر]] {{ع}} نوشته یا پیامی صادر شد که: وقتی [[خداوند]]، بودن ما را در میان قومی ناخوش دارد، ما را از میان آنان خواهد برد<ref>{{عربی|انّ الله اذا کره لنا جوار قوم نزعنا من بین اظهرهم}}، همان، ص ۴۹۸، ح ۲۷۱؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۰</ref> | ||
:::::#'''[[ستمکاری]] و [[نادانی]] مردم''': [[ظلم]] و ستمی که [[مردم]] هم بر خود و هم بر دیگران روا میدارند و از [[حجت]] الهی، به جهت [[جهل]] و نادانیشان بهره کافی نمیبرند، موجب [[غیبت امام]] {{ع}} شده است. [[امام علی|حضرت علی]] {{ع}} در این زمینه میفرماید:ای [[مردم]] بدانید که [[زمین]] هرگز از [[حجّت]] الهی خالی نمیماند، اما [[پروردگار]]، [[مردم]] را به جهت [[ظلم]] و ستمی که مرتکب میشوند و نیز به جهت اسراف و زیاده رویهای که در [[حق]] خود انجام میدهند، از دیدن [[حجّت]] خودش ([[امام مهدی]]{{ع}}) محروم میسازد<ref>{{عربی|و اعلموا انّ الارض لا تخلوا من حجّة الله و لکنّ الله سیعمی خلقه منها بظلمهم و جورهم و اسرافهم علی انفسهم}}، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۱۳، ح ۸.</ref> در [[نقل]] دیگر آمده است:... [[خداوند]] به واسطه [[نادانی]] و [[ستمکاری]] [[مردم]]، دیده ایشان را از دیدن حجتش فرومیبندد... سپس [[حجت]] (در [[زمان غیبت]]) [[مردم]] را میشناسد؛ ولی آنان او را نمیشناسند<ref>{{عربی|... لکن الله سیعمی خلقه عنها بظلمهم و جهلهم، و لو خلت الارض ساعة واحدة من حجّة الله ساخت باهلها لکن الحجة تعرف الناس و لا یعرفونها...}}؛ اثبات الهداة، ج ۳، ص ۵۳۲، ج ۴۶۳.</ref>. | :::::#'''[[ستمکاری]] و [[نادانی]] مردم''': [[ظلم]] و ستمی که [[مردم]] هم بر خود و هم بر دیگران روا میدارند و از [[حجت]] الهی، به جهت [[جهل]] و نادانیشان بهره کافی نمیبرند، موجب [[غیبت امام]] {{ع}} شده است. [[امام علی|حضرت علی]] {{ع}} در این زمینه میفرماید:ای [[مردم]] بدانید که [[زمین]] هرگز از [[حجّت]] الهی خالی نمیماند، اما [[پروردگار]]، [[مردم]] را به جهت [[ظلم]] و ستمی که مرتکب میشوند و نیز به جهت اسراف و زیاده رویهای که در [[حق]] خود انجام میدهند، از دیدن [[حجّت]] خودش ([[امام مهدی]]{{ع}}) محروم میسازد<ref>{{عربی|و اعلموا انّ الارض لا تخلوا من حجّة الله و لکنّ الله سیعمی خلقه منها بظلمهم و جورهم و اسرافهم علی انفسهم}}، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۱۳، ح ۸.</ref> در [[نقل]] دیگر آمده است:... [[خداوند]] به واسطه [[نادانی]] و [[ستمکاری]] [[مردم]]، دیده ایشان را از دیدن حجتش فرومیبندد... سپس [[حجت]] (در [[زمان غیبت]]) [[مردم]] را میشناسد؛ ولی آنان او را نمیشناسند<ref>{{عربی|... لکن الله سیعمی خلقه عنها بظلمهم و جهلهم، و لو خلت الارض ساعة واحدة من حجّة الله ساخت باهلها لکن الحجة تعرف الناس و لا یعرفونها...}}؛ اثبات الهداة، ج ۳، ص ۵۳۲، ج ۴۶۳.</ref>. | ||
*'''[[دشمنان]] عنود و [[ستمگر]]:''' یکی از موانع و چالشهای اساسی فراروی [[امامان]] [[معصوم]] {{عم}}، وجود [[حاکمان ظالم]]، [[دشمنان]] [[جاهل]] و کینهجو و [[نفاق]] پیشگان دنیادوست بوده است. این امر منجر به [[غصب خلافت]]، کشته شدن [[امامان]]، انزوا و محدودیت، فشارهای مالی و اقتصادی، جلوگیری از ارتباط با [[مردم]] و... شده بود. [[امام مهدی]]{{ع}} نیز با همه این خطرات روبهرو بود و [[حکمت الهی]] اقتضا میکرد که آن حضرت از دیدگاهها [[غایب]] شود. با توجه به این امر بدیهی، عوامل زیر در [[غیبت]] آن حضرت نقش و تأثیر زیادی داشته است: | |||
:::::#'''جلوگیری از کشته شدن''': [[امام عسکری|امام حسن عسکری]] {{ع}} فرمود: [[بنی امیه]] و [[بنی عباس]]، شمشیرهای خود را برای ما تیز کردند؛ زیرا خوب میدانستند که آنها در [[خلافت]] حقی ندارند. آنان از [[ترس]] اینکه [[خلافت]] به جای خود برگردد و در میان صاحبان اصلیاش مستقرّ شود، به کشتن [[اهل بیت]] [[پیامبر]] {{صل}} و از بین بردن سلاله آن حضرت، همت گماشتند تا شاید از ولادت [[حضرت قائم]] جلوگیری کنند و یا او را به قتل برسانند؛ ولی [[خداوند]] [[اراده]] کرد که او را بر احدی از [[دشمنان]] آشکار نکند و [[نور]] خود را به اتمام رساند؛ اگرچه مشرکان خوش ندارند<ref>[[منتخب الاثر (کتاب)|منتخب الاثر]]، ص ۲۹۱.</ref>. [[زراره]] میگوید: از [[امام صادق]] {{ع}} شنیدم که میفرمود: {{عربی|یا زرارة لا بدّ للقائم من غیبة}}<ref>به درستی که برای قائم غیبتی هست</ref>. پرسیدم: برای چه: فرمود<ref>کارگر، رحیم، مهدویت (پیش از ظهور)، ۱جلد، دفتر نشر معارف - قم (ایران)، چاپ: ۳، ۱۳۸۸ ه.ش</ref>: {{عربی|یخاف علی نفسه}}<ref>«بر جان خویش میترسد» [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۲، ص ۴۸۱، ح ۷.</ref>. [[امام باقر]] {{ع}} میفرماید: وقتی [[قائم]] ما [[اهل بیت]]، [[ظهور]] کند، میگوید: فَفَرَرْتُ مِنْکمْ... از میان شما رفتم چون از شما بر [[جان]] خود بیمناک بودم و اینک چون پروردگارم [[اذن]] داد و امر فرجم را به سامان رسانید، به میانتان آمدم<ref>{{عربی|اذا ظهر قائمنا اهل البیت قال: فَفَرَرْتُ مِنْکمْ لَمَّا خِفْتُکمْ فَوَهَبَ لِی رَبِّی حُکماً؛ خفتکم علی نفسی و جئتکم لما اذن ربّی و اصلح لی امری}}، اثبات الهداة، ج ۳، ص ۵۸۳، ح ۷۷۷.</ref>. در اینجا بیان دو نکته خالی از فایده نیست: | :::::#'''جلوگیری از کشته شدن''': [[امام عسکری|امام حسن عسکری]] {{ع}} فرمود: [[بنی امیه]] و [[بنی عباس]]، شمشیرهای خود را برای ما تیز کردند؛ زیرا خوب میدانستند که آنها در [[خلافت]] حقی ندارند. آنان از [[ترس]] اینکه [[خلافت]] به جای خود برگردد و در میان صاحبان اصلیاش مستقرّ شود، به کشتن [[اهل بیت]] [[پیامبر]] {{صل}} و از بین بردن سلاله آن حضرت، همت گماشتند تا شاید از ولادت [[حضرت قائم]] جلوگیری کنند و یا او را به قتل برسانند؛ ولی [[خداوند]] [[اراده]] کرد که او را بر احدی از [[دشمنان]] آشکار نکند و [[نور]] خود را به اتمام رساند؛ اگرچه مشرکان خوش ندارند<ref>[[منتخب الاثر (کتاب)|منتخب الاثر]]، ص ۲۹۱.</ref>. [[زراره]] میگوید: از [[امام صادق]] {{ع}} شنیدم که میفرمود: {{عربی|یا زرارة لا بدّ للقائم من غیبة}}<ref>به درستی که برای قائم غیبتی هست</ref>. پرسیدم: برای چه: فرمود<ref>کارگر، رحیم، مهدویت (پیش از ظهور)، ۱جلد، دفتر نشر معارف - قم (ایران)، چاپ: ۳، ۱۳۸۸ ه.ش</ref>: {{عربی|یخاف علی نفسه}}<ref>«بر جان خویش میترسد» [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۲، ص ۴۸۱، ح ۷.</ref>. [[امام باقر]] {{ع}} میفرماید: وقتی [[قائم]] ما [[اهل بیت]]، [[ظهور]] کند، میگوید: فَفَرَرْتُ مِنْکمْ... از میان شما رفتم چون از شما بر [[جان]] خود بیمناک بودم و اینک چون پروردگارم [[اذن]] داد و امر فرجم را به سامان رسانید، به میانتان آمدم<ref>{{عربی|اذا ظهر قائمنا اهل البیت قال: فَفَرَرْتُ مِنْکمْ لَمَّا خِفْتُکمْ فَوَهَبَ لِی رَبِّی حُکماً؛ خفتکم علی نفسی و جئتکم لما اذن ربّی و اصلح لی امری}}، اثبات الهداة، ج ۳، ص ۵۸۳، ح ۷۷۷.</ref>. در اینجا بیان دو نکته خالی از فایده نیست: | ||
:::::##[[ترس حضرت]] بر [[جان]] خود، برای آن است که او، آخرین [[ذخیره]] الهی است که باید برای تحقق [[عدالت جهانی]] -که وعده حتمی [[خداوند]] است- باقی بماند؛ وگرنه او نیز مانند پدران بزرگوارش، از [[شهادت]] در مسیر تحقّق اهداف الهی، استقبال میکند. | :::::##[[ترس حضرت]] بر [[جان]] خود، برای آن است که او، آخرین [[ذخیره]] الهی است که باید برای تحقق [[عدالت جهانی]] -که وعده حتمی [[خداوند]] است- باقی بماند؛ وگرنه او نیز مانند پدران بزرگوارش، از [[شهادت]] در مسیر تحقّق اهداف الهی، استقبال میکند. | ||
:::::##[[خداوند متعال]]، هرچند قادر و توانا است که در هرزمان و هر ساعت، آن حضرت را ظاهر و به طور [[قهر]] و [[غلبه]]، بر تمام ملل و حکومتها- پیش از فراهم شدن اسباب- غالب سازد؛ ولی چون جریان این [[جهان]] را بر مجرای اسباب و مسبّبات قرار داده و تا زمانی که اسباب چنان ظهوری فراهم نشود، [[قیام]] آن حضرت به تأخیر خواهد افتاد و اگر پیش از فراهم شدن اسباب و مقدمات ظاهر شود، از حفظ قتل مصون نخواهد ماند<ref>ر. ک: امامت و مهدویت، ج ۳، ص ۳۴۷</ref>. | :::::##[[خداوند متعال]]، هرچند قادر و توانا است که در هرزمان و هر ساعت، آن حضرت را ظاهر و به طور [[قهر]] و [[غلبه]]، بر تمام ملل و حکومتها- پیش از فراهم شدن اسباب- غالب سازد؛ ولی چون جریان این [[جهان]] را بر مجرای اسباب و مسبّبات قرار داده و تا زمانی که اسباب چنان ظهوری فراهم نشود، [[قیام]] آن حضرت به تأخیر خواهد افتاد و اگر پیش از فراهم شدن اسباب و مقدمات ظاهر شود، از حفظ قتل مصون نخواهد ماند<ref>ر. ک: امامت و مهدویت، ج ۳، ص ۳۴۷</ref>. | ||
:::::#'''خطر [[دشمنان داخلی]] و اهل [[نفاق]]''': علاوه بر خطری که از [[ناحیه]] [[خلفای عباسی]] متوجه [[امام مهدی]]{{ع}} بود؛ توطئه و اقدامات شومی نیز از طرف بعضی از نزدیکان فاسد و نفاقپیشه علیه آن حضرت صورت میگرفت و خطراتی را متوجه او میساخت. نمونه روشن این خطر را میتوان در اقدامات [[جعفر]] [[کذّاب]] جستوجو کرد. او با دستگاه [[خلافت]] ارتباط نزدیکی داشت و میخواست به کمک آنان [[مقام]] و دارایی [[امام عسکری]] {{ع}} را تصاحب کند و فرزند او را به کشتن دهد...!! [[امام هادی]] {{ع}} میفرمود: از پسرم [[جعفر]] دوری کنید که او برای من، به منزله [[نمرود]] (پسر [[نوح]]) است نسبت به [[حضرت نوح]] که [[قرآن کریم]] در [[حق]] او میفرماید: [[نوح]] گفت: پسر من از کسان من است؛ ولی [[خدا]] فرمود:ای [[نوح]]! او از کسان تو نیست که آن عملی (فرزندی) است، غیر [[صالح]]<ref>الزام الناصب، ص ۱۱۴؛ یوم الخلاص، ج ۱، ص ۱۸۸</ref>. بر این اساس [[امام عسکری]] {{ع}} فرمود:... اگر [[جعفر]] بتواند مرا بکشد، هرگز دریغ نمیکند!<ref>الزام الناصب، ص ۱۱۴؛ یوم الخلاص، ج ۱، ص ۱۸۹</ref>. [[امام سجاد]] {{ع}} در پیشگویی خود، درباره [[جعفر]] [[کذّاب]] میفرماید: گویی با چشم خود میبینم که [[جعفر]] [[کذّاب]] (برادر [[امام عسکری]])، [[طاغوت]] زمانش را وادار کرده که به جستوجوی [[ولی خدا]] بپردازد و آن [[غایب]] از دیدهها، در حفظ و حراست الهی است و [[حفاظت]] خانه پدر، بر عهده او است. این از باب [[جهالت]] [[جعفر]] به ولادت آن حضرت و طمع در کشتن او است، اگر دست بیابد، و این به طمع گرفتن [[میراث]] پدرش به ناحق است. | :::::#'''خطر [[دشمنان داخلی]] و اهل [[نفاق]]''': علاوه بر خطری که از [[ناحیه]] [[خلفای عباسی]] متوجه [[امام مهدی]]{{ع}} بود؛ توطئه و اقدامات شومی نیز از طرف بعضی از نزدیکان فاسد و نفاقپیشه علیه آن حضرت صورت میگرفت و خطراتی را متوجه او میساخت. نمونه روشن این خطر را میتوان در اقدامات [[جعفر]] [[کذّاب]] جستوجو کرد. او با دستگاه [[خلافت]] ارتباط نزدیکی داشت و میخواست به کمک آنان [[مقام]] و دارایی [[امام عسکری]] {{ع}} را تصاحب کند و فرزند او را به کشتن دهد...!! [[امام هادی]] {{ع}} میفرمود: از پسرم [[جعفر]] دوری کنید که او برای من، به منزله [[نمرود]] (پسر [[نوح]]) است نسبت به [[حضرت نوح]] که [[قرآن کریم]] در [[حق]] او میفرماید: [[نوح]] گفت: پسر من از کسان من است؛ ولی [[خدا]] فرمود:ای [[نوح]]! او از کسان تو نیست که آن عملی (فرزندی) است، غیر [[صالح]]<ref>الزام الناصب، ص ۱۱۴؛ یوم الخلاص، ج ۱، ص ۱۸۸</ref>. بر این اساس [[امام عسکری]] {{ع}} فرمود:... اگر [[جعفر]] بتواند مرا بکشد، هرگز دریغ نمیکند!<ref>الزام الناصب، ص ۱۱۴؛ یوم الخلاص، ج ۱، ص ۱۸۹</ref>. [[امام سجاد]] {{ع}} در پیشگویی خود، درباره [[جعفر]] [[کذّاب]] میفرماید: گویی با چشم خود میبینم که [[جعفر]] [[کذّاب]] (برادر [[امام عسکری]])، [[طاغوت]] زمانش را وادار کرده که به جستوجوی [[ولی خدا]] بپردازد و آن [[غایب]] از دیدهها، در حفظ و حراست الهی است و [[حفاظت]] خانه پدر، بر عهده او است. این از باب [[جهالت]] [[جعفر]] به ولادت آن حضرت و طمع در کشتن او است، اگر دست بیابد، و این به طمع گرفتن [[میراث]] پدرش به ناحق است. | ||
*'''نقش [[امام زمان]] {{ع}}:''' [[غیبت]] و [[پنهانزیستی]] [[امام مهدی]]{{ع}}، میتواند از [[ناحیه]] و خواست خود آن حضرت باشد، یعنی، آن حضرت برابر تحقّق بعضی از اهداف و برنامههایش و رهایی از قید و بند حکومتها و با [[اذن]] الهی، از دیدهها [[غایب]] شده است. در این رابطه میتوان به مؤلّفههای زیر اشاره کرد: | |||
:::::#'''[[بیعت]] نکردن با حاکمان''': یکی از عواملی که در [[روایات]] بسیار به آن اشاره شده، عدم [[بیعت]] [[امام مهدی]]{{ع}} با خلفای [[جور]] و طاغوتها است، آن حضرت به جهت اینکه مثل پدرانش مجبور به [[بیعت]] با آنان نشود، به [[فرمان خدا]] از چشم [[مردم]] مخفی شد. [[بیعت]]، نوعی [[عقد]] و قرارداد دو سویه بین [[حاکم]] و فرمانبرداران است که از یک سو [[خلیفه]] را متعهد به اداره [[جامعه]]... میکند و از طرف دیگر بیعتکنندگان متعهد میشوند، ضمن شنیدن و [[اطاعت]] از [[خلیفه]]، از او [[حمایت]] کنند<ref>نظام سیاسی و دولت در اسلام، ص ۸۹</ref> آن حضرت زمانی که [[ظهور]] میکند، [[بیعت]] هیچکس و هیچ [[حکومت]] غاصب و [[ستمگری]] را -حتی به عنوان تقیه- بر گردن ندارد. او [[قیام]] میکند، در حالیکه نسبت به احدی از [[جباران]] و حکومتهای مختلف، تمکین و تسکین ندارد و از راه [[تقیه]] هم حکومتهای غیر اسلامی ناکامل را در ظاهر [[امضا]] نکرده است. او اکمل مظاهر اسم العادل، السلطان، الغالب و الحاکم است و چنان شخصیت و مقامی از اینکه تحت [[سلطنت]] غیر [[خدا]] واقع شود. یا به حکومتی از حکومتهای [[جائر]] به [[تقیه]] [[رأی]] داده باشد -برحسب اخبار- محفوظ و محروس است و چنانکه از [[اخبار]] فراوان استفاده میشود، آن حضرت به [[تقیه]] عمل نمیکند و [[حق]] را آشکار و [[باطل]] را از صفحه روزگار برمیاندازد. پس یکی از حکمتها و [[مصالح]] [[غیبت]]، این است که [[امام]] {{ع}}، پیش از رسیدن [[وقت ظهور]] و [[مأمور]] شدن به [[قیام]]، ناچار نمیشود، مانند پدران بزرگوارش، از راه [[تقیه]] با [[خلفا]] و زمامداران و سیاستمداران وقت، [[بیعت]] کند و وقتی که ظاهر میشود، هیچ بیعتی در گردن او نیست و هیچ حکومتی را بر خود -غیر از [[حکومت]] [[خدا]] و [[احکام]] و [[قوانین]] [[قرآن]]، حتی به ظاهر و از روی [[تقیه]] هم- نپذیرفته است<ref>امامت و مهدویت، ج ۲، ص ۳۵۰.</ref>. [[امام زمان]] {{ع}} خود در این زمینه مرقوم فرموده است: اما در مورد [[علت غیبت]]، [[خدای متعال]] میفرماید:ای کسانی که [[ایمان]] آوردهاید، هرگز نپرسید از مسائلی که اگر فاش شود، شما را اندوهگین سازد... هریک از پدران من بیعتی از طاغوتهای زمان به گردن داشت، ولی من به هنگامی [[ظهور]] خواهم کرد که [[بیعت]] احدی از طاغوتها، برگردنم نباشد<ref>{{عربی|... و اما علّة ما وقع من الغیبة، فانّ الله عزّ و جل یقول: یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْیاءَ... انّه لم یکن احد من آبائی الّا وقعت فی عنقه بیعته لطاغیة زمانه و انّی اخرج حین اخرج و لا بیعة لاحد الطواغیت فی عنقی...}}، یوم الخلاص، ج ۱، ص ۲۰۱؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۲.</ref> [[امام صادق]] {{ع}} میفرماید: [[قائم]] ما در حالی [[ظهور]] میکند که در گردن او، برای احدی، [[عهد]] و [[پیمان]] و بیعتی نباشد<ref>{{عربی|یقوم القائم و لیس لاحد فی عنقه عهد و لا عقد و لا بیعة}}، الغیبة النعمانی، ص ۸۹ و ۱۰۰؛ اصول کافی، ج ۱، ص ۳۴۲</ref> [[امام علی]] {{ع}} در اینباره فرموده بود: هنگامی که [[قائم]] ما [[قیام]] کند، برای احدی در گردن او [[بیعت]] نخواهد بود. از این جهت ولادت او مخفی میشود و خود از دیدهها پنهان میباشد<ref>بشارة الاسلام، ص ۵۲؛ اعلام الوری، ص ۴۰۰؛ [[منتخب الاثر (کتاب)|منتخب الاثر]]، ص ۲۵۱.</ref>. | :::::#'''[[بیعت]] نکردن با حاکمان''': یکی از عواملی که در [[روایات]] بسیار به آن اشاره شده، عدم [[بیعت]] [[امام مهدی]]{{ع}} با خلفای [[جور]] و طاغوتها است، آن حضرت به جهت اینکه مثل پدرانش مجبور به [[بیعت]] با آنان نشود، به [[فرمان خدا]] از چشم [[مردم]] مخفی شد. [[بیعت]]، نوعی [[عقد]] و قرارداد دو سویه بین [[حاکم]] و فرمانبرداران است که از یک سو [[خلیفه]] را متعهد به اداره [[جامعه]]... میکند و از طرف دیگر بیعتکنندگان متعهد میشوند، ضمن شنیدن و [[اطاعت]] از [[خلیفه]]، از او [[حمایت]] کنند<ref>نظام سیاسی و دولت در اسلام، ص ۸۹</ref> آن حضرت زمانی که [[ظهور]] میکند، [[بیعت]] هیچکس و هیچ [[حکومت]] غاصب و [[ستمگری]] را -حتی به عنوان تقیه- بر گردن ندارد. او [[قیام]] میکند، در حالیکه نسبت به احدی از [[جباران]] و حکومتهای مختلف، تمکین و تسکین ندارد و از راه [[تقیه]] هم حکومتهای غیر اسلامی ناکامل را در ظاهر [[امضا]] نکرده است. او اکمل مظاهر اسم العادل، السلطان، الغالب و الحاکم است و چنان شخصیت و مقامی از اینکه تحت [[سلطنت]] غیر [[خدا]] واقع شود. یا به حکومتی از حکومتهای [[جائر]] به [[تقیه]] [[رأی]] داده باشد -برحسب اخبار- محفوظ و محروس است و چنانکه از [[اخبار]] فراوان استفاده میشود، آن حضرت به [[تقیه]] عمل نمیکند و [[حق]] را آشکار و [[باطل]] را از صفحه روزگار برمیاندازد. پس یکی از حکمتها و [[مصالح]] [[غیبت]]، این است که [[امام]] {{ع}}، پیش از رسیدن [[وقت ظهور]] و [[مأمور]] شدن به [[قیام]]، ناچار نمیشود، مانند پدران بزرگوارش، از راه [[تقیه]] با [[خلفا]] و زمامداران و سیاستمداران وقت، [[بیعت]] کند و وقتی که ظاهر میشود، هیچ بیعتی در گردن او نیست و هیچ حکومتی را بر خود -غیر از [[حکومت]] [[خدا]] و [[احکام]] و [[قوانین]] [[قرآن]]، حتی به ظاهر و از روی [[تقیه]] هم- نپذیرفته است<ref>امامت و مهدویت، ج ۲، ص ۳۵۰.</ref>. [[امام زمان]] {{ع}} خود در این زمینه مرقوم فرموده است: اما در مورد [[علت غیبت]]، [[خدای متعال]] میفرماید:ای کسانی که [[ایمان]] آوردهاید، هرگز نپرسید از مسائلی که اگر فاش شود، شما را اندوهگین سازد... هریک از پدران من بیعتی از طاغوتهای زمان به گردن داشت، ولی من به هنگامی [[ظهور]] خواهم کرد که [[بیعت]] احدی از طاغوتها، برگردنم نباشد<ref>{{عربی|... و اما علّة ما وقع من الغیبة، فانّ الله عزّ و جل یقول: یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْیاءَ... انّه لم یکن احد من آبائی الّا وقعت فی عنقه بیعته لطاغیة زمانه و انّی اخرج حین اخرج و لا بیعة لاحد الطواغیت فی عنقی...}}، یوم الخلاص، ج ۱، ص ۲۰۱؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۲.</ref> [[امام صادق]] {{ع}} میفرماید: [[قائم]] ما در حالی [[ظهور]] میکند که در گردن او، برای احدی، [[عهد]] و [[پیمان]] و بیعتی نباشد<ref>{{عربی|یقوم القائم و لیس لاحد فی عنقه عهد و لا عقد و لا بیعة}}، الغیبة النعمانی، ص ۸۹ و ۱۰۰؛ اصول کافی، ج ۱، ص ۳۴۲</ref> [[امام علی]] {{ع}} در اینباره فرموده بود: هنگامی که [[قائم]] ما [[قیام]] کند، برای احدی در گردن او [[بیعت]] نخواهد بود. از این جهت ولادت او مخفی میشود و خود از دیدهها پنهان میباشد<ref>بشارة الاسلام، ص ۵۲؛ اعلام الوری، ص ۴۰۰؛ [[منتخب الاثر (کتاب)|منتخب الاثر]]، ص ۲۵۱.</ref>. | ||
:::::#'''آماده شدن [[جهان]] و افکار عمومی''': یکی از علتهای مهم [[غیبت امام مهدی]]{{ع}} و طولانی شدن پنهانزیستی آن حضرت، آماده ساختن [[جامعه بشری]]، برای رسیدن به مقصد نهایی و الهی خود است. آمادگی [[جهان]] عبارت است از: بالا رفتن سطح [[آگاهی]] [[مردم]] و [[درک]] نیاز به [[پیشوایی]] [[عادل]] و [[عالم]]، به وجود آمدن امکانات و زمینههای مناسب برای تشکیل یک [[حکومت جهانی]]، به ستوه آمدن [[مردم]] از [[ظلم]] و [[بیدادگری]] و خواست جهانی و مردمی برای گسترش و احیای [[عدالت]]، [[معنویت]] و [[امنیت]] جهانی. تا این زمان ([[آمادگی جهانی]]) فرارسد، حضرت در [[غیبت]] خواهند بود؛ زیرا [[وظیفه]] حضرت، تحقّق فراگیر و گسترده تمامی اهداف و برنامههای [[پیامبران]] و [[اولیا]] است و اقدامات و اصطلاحات او، نیازمند [[درک]] بالا و شعور مترقی از سوی [[مردم]] است. [[شیخ طوسی]] میگوید: [[فلسفه غیبت]] فقدان [[قدرت]] لازم [[امام]] است که باید [[مردم]] به آن همت گمارند؛ در واقع تا هنگامی که [[مردم]] زمینه اقتدار او را فراهم سازند، [[غیبت]] تداوم خواهد یافت؛ چرا که [[خداوند]] خواستار تقویت [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}، به وسیله [[بشر]] است، نه [[فرشتگان]]<ref>تلخیص الشافی، ج ۱ و ۲، ص ۹۵( نشر عزیزی).</ref>. | :::::#'''آماده شدن [[جهان]] و افکار عمومی''': یکی از علتهای مهم [[غیبت امام مهدی]]{{ع}} و طولانی شدن پنهانزیستی آن حضرت، آماده ساختن [[جامعه بشری]]، برای رسیدن به مقصد نهایی و الهی خود است. آمادگی [[جهان]] عبارت است از: بالا رفتن سطح [[آگاهی]] [[مردم]] و [[درک]] نیاز به [[پیشوایی]] [[عادل]] و [[عالم]]، به وجود آمدن امکانات و زمینههای مناسب برای تشکیل یک [[حکومت جهانی]]، به ستوه آمدن [[مردم]] از [[ظلم]] و [[بیدادگری]] و خواست جهانی و مردمی برای گسترش و احیای [[عدالت]]، [[معنویت]] و [[امنیت]] جهانی. تا این زمان ([[آمادگی جهانی]]) فرارسد، حضرت در [[غیبت]] خواهند بود؛ زیرا [[وظیفه]] حضرت، تحقّق فراگیر و گسترده تمامی اهداف و برنامههای [[پیامبران]] و [[اولیا]] است و اقدامات و اصطلاحات او، نیازمند [[درک]] بالا و شعور مترقی از سوی [[مردم]] است. [[شیخ طوسی]] میگوید: [[فلسفه غیبت]] فقدان [[قدرت]] لازم [[امام]] است که باید [[مردم]] به آن همت گمارند؛ در واقع تا هنگامی که [[مردم]] زمینه اقتدار او را فراهم سازند، [[غیبت]] تداوم خواهد یافت؛ چرا که [[خداوند]] خواستار تقویت [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}، به وسیله [[بشر]] است، نه [[فرشتگان]]<ref>تلخیص الشافی، ج ۱ و ۲، ص ۹۵( نشر عزیزی).</ref>. | ||
خط ۴۸۸: | خط ۴۸۸: | ||
| پاسخدهنده = قنبر علی صمدی | | پاسخدهنده = قنبر علی صمدی | ||
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[قنبر علی صمدی]]'''، در کتاب ''«[[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[قنبر علی صمدی]]'''، در کتاب ''«[[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
*«تحلیل [[فلسفه غیبت]] [[امام عصر]]{{ع}} نیازمند توجه به اهداف کلی [[ظهور]] است؛ همان چیزی که خطوط کلی آن در [[آیات]] [[قرآن کریم]] مطرح شده است. بر اساس رهنمودهای قرآنی، [[خداوند]] [[حکیم]]، وجود مقدس [[امام مهدی|حضرت بقیة الله]]{{ع}} را برای هدفی والا و سترگ [[ذخیره]] نموده و آن، تحقق کامل [[حاکمیت]] [[دین الهی]] و ارزشهای والای انسانی در [[جامعه]] است: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ}}<ref>«او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همه آیینها غالب گرداند؛ هر چند مشرکان کراهت داشته باشند»؛ (سوره توبه، آیه ۳۳؛ سوره صف، آیه ۹).</ref>. این [[هدف]]، به قدری بزرگ و پر ثمر است که [[خداوند]] همه [[پیامبران]]{{عم}} پیشین را برای [[زمینهسازی]] این امر مهم، یعنی "[[حاکمیت]] [[دین]] [[پیامبر خاتم]]{{صل}} توسط [[آخرین وصی]] او [[حضرت مهدی]] {{ع}}" فرستاده است. از این نظر، حتی وجود مقدس [[پیامبر خاتم]] {{صل}} نیز زمینهساز تحقق این [[هدف]] مهم بوده است؛ زیرا اگرچه ایشان پایه گذار این طرح عظیم بوده و اهداف و برنامههای او [[کاملترین]] مرحله [[تکامل]] [[دین]] است، اما [[رسالت]] تحقق این اهداف متعالی، به عهده [[آخرین وصی]] او است. حکمتهای [[غیبت]] [[امام عصر]]{{ع}} نیز در راستای این [[هدف]] متعالی و آرمانی قابل [[تفسیر]] است. برخی از علل و حکمتهای [[غیبت امام مهدی]] {{ع}} از زبان [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} بازگو شده و از عواملی مانند [[خوف]] قتل، رهایی از [[بیعت]] با [[ستمکاران]]، [[ستم]] پیشه بودن [[مردم]]، [[امتحان]] و [[آزمایش]] [[مردم]] و... به عنوان دلائل [[غیبت]] یاد شده است. در اینجا به برخی از این عوامل اشاره میشود. | |||
::::#'''[[حفظ جان]] حضرت:''' در تعدادی از [[روایات]]، نبود [[امنیت]] جانی و خطر کشته شدن حضرت، مهمترین [[دلیل]] [[غیبت]] عنوان شده است تا بدین وسیله، جریان [[امامت]] تداوم یابد و [[رسالت]] بزرگ [[حاکمیت]] [[دین]] به وسیله او محقق شود. [[زراره]] [[نقل]] کرده است که [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: برای [[قائم]] ما قبل از این که به پا خیزد غیبتی است. من پرسیدم: چرا؟فرمود: چون میهراسد، سپس با دست به شکمش اشاره نمود؛ یعنی از [[ترس]] کشته شدن پنهان میشود<ref>{{عربی|"إِنَّ لِلْقَائِمِ غَيْبَةً قَبْلَ ظُهُورِهِ قُلْتُ وَ لِمَ قَالَ يَخَاف"}}</ref>. [[زراره]] در [[روایت]] دیگری، از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] کرده: "[[قائم]] ما قبل از آن که [[قیام]] کند، ناگریز از [[غیبت]] است"<ref>{{عربی|" لِلْقَائِمِ غَيْبَةٌ قَبْلَ قِيَامِهِ "}}</ref>؛ و در پاسخ به پرسش [[زراره]]، مبنی بر چرایی [[غیبت]]، ادامه داده است: "بر جانش نگران است و از بریدن سرش هراس دارد"<ref>{{عربی|" يَخَافُ عَلَى نَفْسِهِ الذَّبْح"}}؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص۴۸۱؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص۹۷.</ref>؛ [[یونس بن عبدالرحمن]] نیز گوید: حضور [[امام کاظم|امام هفتم، موسی بن جعفر]]{{ع}} شرفیاب شدم و به او عرض کردم: یابن [[رسول الله]]! شما [[قائم]] به [[حق]] هستی؟ فرمود: "من هم [[قائم]] به [[حق]] هستم، ولی آن قائمی که [[زمین]] را از [[دشمنان]] خدای عزوجل [[پاک]] میکند و آن را پر از [[عدالت]] مینماید، چنان که پر از [[جور]] و [[ستم]] شده باشد، پنجمین [[فرزند من]] است و برای او غیبتی است طولانی؛ چون بر [[جان]] خود میترسد. مردمی در آن مدت از اعتقادات خود برمیگردند و مردمی در آن ثابت میمانند"<ref>{{عربی|"أَنَا الْقَائِمُ بِالْحَقِّ وَ لَكِنَّ الْقَائِمَ الَّذِي يُطَهِّرُ الْأَرْضَ مِنْ أَعْدَاءِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ يَمْلَؤُهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً هُوَ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِي لَهُ غَيْبَةٌ يَطُولُ أَمَدُهَا خَوْفاً عَلَى نَفْسِهِ يَرْتَدُّ فِيهَا أَقْوَامٌ وَ يَثْبُتُ فِيهَا آخَرُون"}}؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۳۶۱.</ref> بر اساس این دسته [[روایات]]، [[فلسفه غیبت]] و [[پنهانزیستی]] [[امام]]{{ع}} [[حفظ جان]] و در امان ماندن از خطر [[دشمنان]] است؛ زیرا اگر غیبتی در کار نبود، مطمئناً دستگاه [[معتمد]] عباسی برای به [[شهادت]] رساندن آن وجود مقدس از هیچ اقدامی کوتاهی نمیکرد. از اینرو به نظر میرسد که [[حکمت]] و راز اصلی [[غیبت]] [[امام زمان]]{{ع}} [[حفظ جان]] آن حضرت از شر [[جباران]] و [[ستمگران]] باشد و اگر در سایر [[روایات]]، سخن از حکمتهای دیگر به میان آمده، بیانگر آثار تحقق این [[هدف]] بزرگ است. | ::::#'''[[حفظ جان]] حضرت:''' در تعدادی از [[روایات]]، نبود [[امنیت]] جانی و خطر کشته شدن حضرت، مهمترین [[دلیل]] [[غیبت]] عنوان شده است تا بدین وسیله، جریان [[امامت]] تداوم یابد و [[رسالت]] بزرگ [[حاکمیت]] [[دین]] به وسیله او محقق شود. [[زراره]] [[نقل]] کرده است که [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: برای [[قائم]] ما قبل از این که به پا خیزد غیبتی است. من پرسیدم: چرا؟فرمود: چون میهراسد، سپس با دست به شکمش اشاره نمود؛ یعنی از [[ترس]] کشته شدن پنهان میشود<ref>{{عربی|"إِنَّ لِلْقَائِمِ غَيْبَةً قَبْلَ ظُهُورِهِ قُلْتُ وَ لِمَ قَالَ يَخَاف"}}</ref>. [[زراره]] در [[روایت]] دیگری، از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] کرده: "[[قائم]] ما قبل از آن که [[قیام]] کند، ناگریز از [[غیبت]] است"<ref>{{عربی|" لِلْقَائِمِ غَيْبَةٌ قَبْلَ قِيَامِهِ "}}</ref>؛ و در پاسخ به پرسش [[زراره]]، مبنی بر چرایی [[غیبت]]، ادامه داده است: "بر جانش نگران است و از بریدن سرش هراس دارد"<ref>{{عربی|" يَخَافُ عَلَى نَفْسِهِ الذَّبْح"}}؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص۴۸۱؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص۹۷.</ref>؛ [[یونس بن عبدالرحمن]] نیز گوید: حضور [[امام کاظم|امام هفتم، موسی بن جعفر]]{{ع}} شرفیاب شدم و به او عرض کردم: یابن [[رسول الله]]! شما [[قائم]] به [[حق]] هستی؟ فرمود: "من هم [[قائم]] به [[حق]] هستم، ولی آن قائمی که [[زمین]] را از [[دشمنان]] خدای عزوجل [[پاک]] میکند و آن را پر از [[عدالت]] مینماید، چنان که پر از [[جور]] و [[ستم]] شده باشد، پنجمین [[فرزند من]] است و برای او غیبتی است طولانی؛ چون بر [[جان]] خود میترسد. مردمی در آن مدت از اعتقادات خود برمیگردند و مردمی در آن ثابت میمانند"<ref>{{عربی|"أَنَا الْقَائِمُ بِالْحَقِّ وَ لَكِنَّ الْقَائِمَ الَّذِي يُطَهِّرُ الْأَرْضَ مِنْ أَعْدَاءِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ يَمْلَؤُهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً هُوَ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِي لَهُ غَيْبَةٌ يَطُولُ أَمَدُهَا خَوْفاً عَلَى نَفْسِهِ يَرْتَدُّ فِيهَا أَقْوَامٌ وَ يَثْبُتُ فِيهَا آخَرُون"}}؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۳۶۱.</ref> بر اساس این دسته [[روایات]]، [[فلسفه غیبت]] و [[پنهانزیستی]] [[امام]]{{ع}} [[حفظ جان]] و در امان ماندن از خطر [[دشمنان]] است؛ زیرا اگر غیبتی در کار نبود، مطمئناً دستگاه [[معتمد]] عباسی برای به [[شهادت]] رساندن آن وجود مقدس از هیچ اقدامی کوتاهی نمیکرد. از اینرو به نظر میرسد که [[حکمت]] و راز اصلی [[غیبت]] [[امام زمان]]{{ع}} [[حفظ جان]] آن حضرت از شر [[جباران]] و [[ستمگران]] باشد و اگر در سایر [[روایات]]، سخن از حکمتهای دیگر به میان آمده، بیانگر آثار تحقق این [[هدف]] بزرگ است. | ||
::::#'''پرهیز از معاهده با [[حکام]] [[جور]]:''' بدون [[شک]] در صورت عدم [[غیبت]]، [[حضرت مهدی]] {{ع}} همانند اجداد طاهرینش، در برابر [[دشمنان]] هیچ راهی جز درگیری و [[شهادت]] یا پذیرش معاهده با آنان نداشت. در برخی از [[روایات]]، [[حکمت]] [[غیبت]]، پرهیز [[حضرت مهدی]] {{ع}} از امضای معاهده [[بیعت]] با طاغوتهای زمان ذکر شده است تا در زمان [[قیام]] بتواند فارغ از تعهد هیچ حاکمی، آزادانه عمل کند؛ چون هیچ یک از [[ائمه]]{{ع}} پیشین از تعهد اجباری [[حکام]] زمانشان آزاد نبودهاند. اساساً تعهد حضرت نسبت به [[حکام]] زمان، با [[فلسفه]] وجودی آن حضرت سازگار نیست؛ چون ایشان [[مأموریت]] ویژه و بزرگی برعهده دارد که لازمهاش نقض این [[بیعت]] است. در حالی که بر فرض امضای چنین تعهدی، [[امام]]{{ع}} نمیتواند آن را نقض کند؛ زیرا [[اسلام]]، همانند مارکسیستها، وسیله را به خاطر [[هدف]] توجیه نمیکند، بلکه [[مشروعیت]] وسیله را نیز لازم میشمرد. [[امام حسن|امام حسن مجتبی]]{{ع}} در این باره میفرماید: "هرکدام از ما [[اهل بیت]] در زمان خود [[بیعت]] [[حاکمان]] و طاغوتهای زمان را از روی [[تقیه]] به عهده دارد، مگر [[امام مهدی]] {{ع}} که [[عیسی بن مریم]]{{ع}} به [[امامت]] او [[نماز]] میگذارد. [[خداوند]] ولادت او را مخفی نگه میدارد و برای او غیبتی مقرر میفرماید تا هنگامی که [[قیام]] کند، [[بیعت]] حاکمی بر گردنش نباشد"<ref> {{عربی|"مَا مِنَّا أَحَدٌ إِلَّا وَ يَقَعُ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ لِطَاغِيَةِ زَمَانِهِ إِلَّا الْقَائِمُ الَّذِي يُصَلِّي رُوحُ اللَّهِ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ{{ع}}خَلْفَهُ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُخْفِي وِلَادَتَهُ وَ يُغَيِّبُ شَخْصَهُ لِئَلَّا يَكُونَ لِأَحَدٍ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ إِذَا خَرَجَ "}}؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۱، ص۳۱۶؛ إعلام الوری، ص۴۲۷.</ref>. خود [[امام عصر]]{{ع}} نیز در پاسخ به پرسش [[احمد بن اسحاق]] فرمود: "بر گردن همه پدرانم، [[بیعت]] سرکشان زمانه بود؛ اما من وقتی [[خروج]] نمایم، [[بیعت]] هیچ سرکشی بر گردنم نیست"<ref>{{عربی|" إِنَّهُ لَمْ يَكُنْ لِأَحَدٍ مِنْ آبَائِي{{ع}}إِلَّا وَ قَدْ وَقَعَتْ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ لِطَاغِيَةِ زَمَانِهِ وَ إِنِّي أَخْرُجُ حِينَ أَخْرُجُ وَ لَا بَيْعَةَ لِأَحَدٍ مِنَ الطَّوَاغِيتِ فِي عُنُقِي "}}؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۴۸۵.</ref>. | ::::#'''پرهیز از معاهده با [[حکام]] [[جور]]:''' بدون [[شک]] در صورت عدم [[غیبت]]، [[حضرت مهدی]] {{ع}} همانند اجداد طاهرینش، در برابر [[دشمنان]] هیچ راهی جز درگیری و [[شهادت]] یا پذیرش معاهده با آنان نداشت. در برخی از [[روایات]]، [[حکمت]] [[غیبت]]، پرهیز [[حضرت مهدی]] {{ع}} از امضای معاهده [[بیعت]] با طاغوتهای زمان ذکر شده است تا در زمان [[قیام]] بتواند فارغ از تعهد هیچ حاکمی، آزادانه عمل کند؛ چون هیچ یک از [[ائمه]]{{ع}} پیشین از تعهد اجباری [[حکام]] زمانشان آزاد نبودهاند. اساساً تعهد حضرت نسبت به [[حکام]] زمان، با [[فلسفه]] وجودی آن حضرت سازگار نیست؛ چون ایشان [[مأموریت]] ویژه و بزرگی برعهده دارد که لازمهاش نقض این [[بیعت]] است. در حالی که بر فرض امضای چنین تعهدی، [[امام]]{{ع}} نمیتواند آن را نقض کند؛ زیرا [[اسلام]]، همانند مارکسیستها، وسیله را به خاطر [[هدف]] توجیه نمیکند، بلکه [[مشروعیت]] وسیله را نیز لازم میشمرد. [[امام حسن|امام حسن مجتبی]]{{ع}} در این باره میفرماید: "هرکدام از ما [[اهل بیت]] در زمان خود [[بیعت]] [[حاکمان]] و طاغوتهای زمان را از روی [[تقیه]] به عهده دارد، مگر [[امام مهدی]] {{ع}} که [[عیسی بن مریم]]{{ع}} به [[امامت]] او [[نماز]] میگذارد. [[خداوند]] ولادت او را مخفی نگه میدارد و برای او غیبتی مقرر میفرماید تا هنگامی که [[قیام]] کند، [[بیعت]] حاکمی بر گردنش نباشد"<ref> {{عربی|"مَا مِنَّا أَحَدٌ إِلَّا وَ يَقَعُ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ لِطَاغِيَةِ زَمَانِهِ إِلَّا الْقَائِمُ الَّذِي يُصَلِّي رُوحُ اللَّهِ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ{{ع}}خَلْفَهُ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُخْفِي وِلَادَتَهُ وَ يُغَيِّبُ شَخْصَهُ لِئَلَّا يَكُونَ لِأَحَدٍ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ إِذَا خَرَجَ "}}؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۱، ص۳۱۶؛ إعلام الوری، ص۴۲۷.</ref>. خود [[امام عصر]]{{ع}} نیز در پاسخ به پرسش [[احمد بن اسحاق]] فرمود: "بر گردن همه پدرانم، [[بیعت]] سرکشان زمانه بود؛ اما من وقتی [[خروج]] نمایم، [[بیعت]] هیچ سرکشی بر گردنم نیست"<ref>{{عربی|" إِنَّهُ لَمْ يَكُنْ لِأَحَدٍ مِنْ آبَائِي{{ع}}إِلَّا وَ قَدْ وَقَعَتْ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ لِطَاغِيَةِ زَمَانِهِ وَ إِنِّي أَخْرُجُ حِينَ أَخْرُجُ وَ لَا بَيْعَةَ لِأَحَدٍ مِنَ الطَّوَاغِيتِ فِي عُنُقِي "}}؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۴۸۵.</ref>. | ||
خط ۵۶۸: | خط ۵۶۸: | ||
«سؤال مورد نظر را با بیان مقدماتی که خود آنها ما را به نتیجه قطعی میرساند جواب خواهیم داد: | «سؤال مورد نظر را با بیان مقدماتی که خود آنها ما را به نتیجه قطعی میرساند جواب خواهیم داد: | ||
*[[خداوند متعال]] در [[قرآن]] کریمش و نیز [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]] {{صل}} خبر از [[پیروزی]] و [[غلبه]] [[دین]] [[اسلام]] بر جمیع [[ادیان]] در [[پایان تاریخ]] بشریّت داده است. [[خداوند]] میفرماید: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ}}<ref>«اوست خدایی که رسول خود را با دین حق به هدایت خلق فرستاد تا بر همه ادیان عالم تسلّط و برتری دهد، گر چه مشرکان کراهت داشته باشند».؛ سوره صف، آیه ۹</ref>. | |||
*[[مصالح]] [[بندگان]] با [[اختلاف]] حالات آنها متغیّر میشود. [[خداوند متعال]] امر [[تدبیر]] [[بندگان]] و [[مصلحت]] آنها را بر عهده گرفته است. عقلشان را کامل کرده و آنها را به انجام [[اعمال]] [[صالح]] وادار نموده است تا از این طریق به [[سعادت]] برسند. حال اگر [[مردم]] به دستورهای [[خداوند]] [[تمسک]] کرده و انجام [[وظیفه]] کنند، بر [[خداوند]] است که آنها را [[یاری]] کند و با اضافه کردن عنایتهایش بر [[بندگان]]، راه را بر آنها تسهیل و هموار نماید، ولی در صورتی که مخالف دستورهایش عمل کنند و مرتکب [[نافرمانی]] شوند، [[مصلحت]] [[بندگان]] تغییر میکند، و در نتیجه، موقعیّت و وضعیّت نیز تغییر خواهد کرد، [[خداوند]] توفیق را از آنان سلب خواهد نمود، و در این هنگام مستحقّ ملامت و سرزنش میشوند. [[خداوند متعال]] [[امامان]] را یکی پس از دیگری به سوی [[مردم]] فرستاد ولی هنگامی که آنان را [[نافرمانی]] کرده و به طور وسیع خونشان را ریختند، قضیه برعکس شد و [[مصلحت]] بر این تعلق گرفت که [[امام]] [[مردم]]، [[غایب]] و مستور گردد. | |||
*بی [[شک]] هر کار اجتماعی -بزرگ یا کوچک- احتیاج به آماده شدن شرایط مناسب دارد. لذا باید برای قیامی جهانی و فراگیر آمادگی خاصی صورت گیرد. | |||
*بی [[تردید]]، [[دین]] غالب در [[عصر ظهور]]، احتیاج به [[رهبر]] و امامی غالب دارد که دارای شرایطی از قبیل: [[قدرت]] فوق العاده، [[علم]] جامع و [[عصمت]] باشد. | |||
*مطابق [[روایات]] [[متواتر]] بین [[شیعه]] و [[سنی]] [[پیامبر]] {{صل}} [[امامان]] بعد از خود تا روز [[قیامت]] را [[دوازده]] نفر برشمرده است که بعد از او پیاپی خواهند آمد<ref>صحیح بخاری، ج ۸، ص ۱۲۷</ref>. | |||
*از مجموعه [[روایات]] و [[ادله عقلی]] استفاده میشود که بقای [[امام]] [[معصوم]] و [[حجت]] [[خدا]] بر روی [[زمین]] تا [[روز قیامت]] امری ضروری است. مرحوم کلینی به [[سند صحیح]] از ابی حمزه [[نقل]] میکند که از [[امام صادق]] {{ع}} سؤال کردم: آیا [[زمین]] بدون [[امام]] باقی میماند؟ حضرت فرمود: {{عربی|لَوْ بَقِيَتِ اَلْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ لَسَاخَتْ}}<ref>«اگر زمین بدون امام باقی بماند دگرگون خواهد شد». کافی، ج ۱، ص ۱۷۹، ح ۱۰</ref>. | |||
*یکی از اسباب گوشه نشین شدن [[انبیا]] و [[رسل]]، [[خوف]] از قتل به جهت [[حفظ جان]] و به امید نشر شرایعشان بوده است. [[امام مهدی]] {{ع}} نیز با نبود اسباب عادی برای نصرت و [[یاری]] اش و [[خوف]] از کشته شدن، به امر [[خداوند]] [[مأمور]] به [[غیبت]] و دوری از [[مردم]] شدند. [[امام صادق]] {{ع}} به [[زراره]] فرمود: {{عربی|لِلْقَائِمِ غَيْبَةٌ قَبْلَ قِيَامِهِ. قُلْتُ: وَ لِمَ؟ قَالَ: يَخَافُ عَلَى نَفْسِهِ الذَّبْحَ}}<ref>«برای قائم غیبتی است قبل از قیامش. زراره میگوید: به حضرت عرض کردم: به چه جهت؟ فرمود: زیرا از قتل بر خود میترسد». [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۲، ص ۴۸۱، ح ۱۰</ref>. | |||
*یکی از اسباب و عوامل [[غیبت امام زمان]] {{ع}} که در [[روایات]] به آن اشاره شده، [[بیعت]] نکردن آن حضرت با [[حاکمان]] عصر خود است. [[شیخ صدوق]] به سندش از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] میکند که فرمود: {{عربی|يَقُومُ اَلْقَائِمُ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ وَ لَيْسَ لِأَحَدٍ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ}}<ref>«قائم {{ع}} قیام خواهد کرد در حالی که بیعت کسی بر گردن او نخواهد بود». کمال الدین، ص ۴۸۰</ref>. | |||
*[[هدایت]] بر چند قسم است: | |||
:::::#'''[[هدایت]] فطری''': که همان [[هدایت]] از راه [[فطرت]] است. {{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ}}<ref>«پس روی خود را متوجّه آیین خالص پروردگار کن. این فطرتی است که خداوند، انسانها را بر آن آفریده، دگرگونی در آفرینش الهی نیست، این است آیین استوار، ولی اکثر مردم نمیدانند». سوره روم، آیه ۳۰</ref> | :::::#'''[[هدایت]] فطری''': که همان [[هدایت]] از راه [[فطرت]] است. {{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ}}<ref>«پس روی خود را متوجّه آیین خالص پروردگار کن. این فطرتی است که خداوند، انسانها را بر آن آفریده، دگرگونی در آفرینش الهی نیست، این است آیین استوار، ولی اکثر مردم نمیدانند». سوره روم، آیه ۳۰</ref> | ||
:::::#'''[[هدایت تشریعی]]''': که متفرّع بر حضور [[امام]] در میان [[جامعه]] است تا [[مردم]] را از نزدیک [[راهنمایی]] کند. {{متن قرآن|كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ}}<ref>«مردم در آغاز یک دسته بودند، و تضادی در میان آنها وجود نداشت. به تدریج جوامع و طبقات پدید آمد و اختلافات و تضادهایی در میان آنها پیدا شد، در این حال خداوند، پیامبران را برانگیخت تا مردم را بشارت و بیم دهند و کتاب آسمانی که به سوی حق دعوت میکرد، با آنها نازل نمود، تا در میان مردم، در آنچه اختلاف داشتند، داوری کند..». سوره بقره، آیه ۲۱۳</ref>. | :::::#'''[[هدایت تشریعی]]''': که متفرّع بر حضور [[امام]] در میان [[جامعه]] است تا [[مردم]] را از نزدیک [[راهنمایی]] کند. {{متن قرآن|كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ}}<ref>«مردم در آغاز یک دسته بودند، و تضادی در میان آنها وجود نداشت. به تدریج جوامع و طبقات پدید آمد و اختلافات و تضادهایی در میان آنها پیدا شد، در این حال خداوند، پیامبران را برانگیخت تا مردم را بشارت و بیم دهند و کتاب آسمانی که به سوی حق دعوت میکرد، با آنها نازل نمود، تا در میان مردم، در آنچه اختلاف داشتند، داوری کند..». سوره بقره، آیه ۲۱۳</ref>. | ||
خط ۶۱۷: | خط ۶۱۷: | ||
| پاسخدهنده = مجتبی تونهای | | پاسخدهنده = مجتبی تونهای | ||
| پاسخ = آقای '''[[مجتبی تونهای]]'''، در کتاب ''«[[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آقای '''[[مجتبی تونهای]]'''، در کتاب ''«[[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]»'' در اینباره گفته است: | ||
*«در نامه مبارک [[حضرت ولی عصر]] {{ع}} به [[شیخ مفید]]، علت [[غیبت]] و طولانی شدن آن چنین آمده است: {{عربی|"فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ"}}<ref>بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۷۶.</ref>؛ باید بدانند که جز برخی رفتارهای ناشایسته آنان که ناخوشایند ما است و ما آن عملکرد را زیبنده [[شیعیان]] نمیدانیم، عامل دیگری ما را از آنان دور نمیدارد. [[حقیقت]] این است که انبوهی از [[روایات]] به صراحت، بیانگر این است که تمام [[اعمال]] ما، در عصر هرامام و [[پیشوایی]] از [[پیشوایان]] [[معصوم]] در هفته دوبار، در روزهای [[دوشنبه]] و پنجشنبه به [[امام]] راستین [[جامعه]] ارائه میشود. از اینرو طبیعی است که [[امام]] نمیپسندد که [[شیعه]] او به راه [[انحراف]] و اشتباه و گناهآلود شود و همین آلودگی به [[گناه]] است که توفیق [[تشرف]] را از آنان سلب و آنان را از افتخار دیدار محروم میسازد. در همان نامه حضرت به [[شیخ مفید]] آمده است که: "اگر [[پیروان]] و [[شیعیان]] ما -که [[خدا]] آنان را در فرمانبرداری خویش توفیق ارزانیشان دارد- به [[راستی]] در راه وفای به [[عهد]] و پیمانی که بر دوش دارند، همدل و یکصدا بودند، هرگز [[سعادت]] دیدار ما از آنان به تأخیر نمیافتاد". به [[راستی]] او [[غیبت]] نکرده است، ما [[غفلت]] کردهایم. هرچه هست از ماست و باید [[علت غیبت]] را در خویش و رفتارمان جستوجو کنیم»<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۵۰۰.</ref>. | |||
*«[[امام صادق]] {{ع}} فرمود: "موضوع [[غیبت]] سری است از [[اسرار]] [[خداوند]] و غیبی است از [[غیوب]] الهی، چون [[خدا]] را [[حکیم]] میدانیم باید اعتراف کنم که کارهایش از روی [[حکمت]] صادر میشود؛ گرچه تفصیلش برای ما مجهول باشد"<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۱.</ref>. از این [[حدیث]] به خوبی آشکار میشود که علت و [[فلسفه]] اصلی [[غیبت]]، جزء [[اسرار]] الهی است و جز [[ائمه]] اطهار {{عم}} کسی نمیداند؛ آنها هم مأذون به بازگو کردن آن نبودند. ولی در پارهای [[روایات]]<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، باب علة الغیبة.</ref>، بعضی از حکمتهای آن بیان شده که به آنها اشاره میکنیم: | |||
:::::#'''[[آزمایش]] و [[امتحان]]''': [[امام کاظم|امام موسی بن جعفر]] {{ع}} میفرماید: "برای [[صاحب الامر]] ناچار غیبتی خواهد بود، بهطوری که گروهی از [[مؤمنین]] از [[عقیده]] برمیگردند. [[خدا]] به وسیله [[غیبت]]، بندگانش را [[امتحان]] میکند"<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۱۳.</ref>. | :::::#'''[[آزمایش]] و [[امتحان]]''': [[امام کاظم|امام موسی بن جعفر]] {{ع}} میفرماید: "برای [[صاحب الامر]] ناچار غیبتی خواهد بود، بهطوری که گروهی از [[مؤمنین]] از [[عقیده]] برمیگردند. [[خدا]] به وسیله [[غیبت]]، بندگانش را [[امتحان]] میکند"<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۱۳.</ref>. | ||
:::::#'''[[بیعت]] نکردن با [[ستمکاران]]''': [[امام رضا|علی بن موسی الرضا]] {{ع}} فرمود: "گویا شیعیانم را میبینم که هنگام مرگ سومین فرزندم ([[امام عسکری]] {{ع}}) در جست و جوی [[امام]] خود همهجا را میگردند، اما او را نمییابند. عرض کردم برای چه؟ فرمود: برای اینکه امامشان [[غایب]] میشود. عرض کردم چرا [[غایب]] میشود؟ فرمود: برای اینکه وقتی با [[شمشیر]] [[قیام]] کرد، [[بیعت]] احدی در گردنش نباشد"<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۵۲.</ref>. | :::::#'''[[بیعت]] نکردن با [[ستمکاران]]''': [[امام رضا|علی بن موسی الرضا]] {{ع}} فرمود: "گویا شیعیانم را میبینم که هنگام مرگ سومین فرزندم ([[امام عسکری]] {{ع}}) در جست و جوی [[امام]] خود همهجا را میگردند، اما او را نمییابند. عرض کردم برای چه؟ فرمود: برای اینکه امامشان [[غایب]] میشود. عرض کردم چرا [[غایب]] میشود؟ فرمود: برای اینکه وقتی با [[شمشیر]] [[قیام]] کرد، [[بیعت]] احدی در گردنش نباشد"<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۵۲.</ref>. | ||
خط ۶۵۵: | خط ۶۵۵: | ||
«[[غیبت]] [[رهبران الهی]] کم و بیش در ملتهای پیش نیز رخداد است و میتوان آن را از سنتهای [[تاریخ]] [[دینی]] دانست، مثلاً ادریس [[پیامبر]]، [[حضرت ابراهیم]]، [[صالح]]، [[یوسف]]، [[حضرت موسی]]{{ع}} مدتی از دید [[مردم]] [[غایب]] بودهاند. در خصوص [[غیبت امام عصر]]{{ع}} [[علل]] و فلسفهای وجود دارد که برای ما پوشیده است، که در این بحث به بعضی از موارد آن اشاره میکنیم: | «[[غیبت]] [[رهبران الهی]] کم و بیش در ملتهای پیش نیز رخداد است و میتوان آن را از سنتهای [[تاریخ]] [[دینی]] دانست، مثلاً ادریس [[پیامبر]]، [[حضرت ابراهیم]]، [[صالح]]، [[یوسف]]، [[حضرت موسی]]{{ع}} مدتی از دید [[مردم]] [[غایب]] بودهاند. در خصوص [[غیبت امام عصر]]{{ع}} [[علل]] و فلسفهای وجود دارد که برای ما پوشیده است، که در این بحث به بعضی از موارد آن اشاره میکنیم: | ||
*'''[[حفظ جان]] آن [[حضرت]]''': همه [[امامان معصوم]] به دست [[دشمنان اسلام]] مورد تهدید و [[شکنجه]] و [[آزار]] قرار میگرفتند به گونهای که هیچ کدام [[فرصت]] نیافتند آنگونه که میخواستند [[جامعه]] را [[رهبری]] و [[هدایت]] کنند و در نهایت نیز به دست همان [[دشمنان]] کشته با [[مسموم]] میشدند و قطعاً چنین سرنوشتی در [[انتظار حضرت مهدی]]{{ع}} نیز بود. پس از [[هجوم]] مأموران [[خلافت عباسی]]، به خانه [[امام]] [[حسن عسگری]]{{ع}} و جستجوی [[فرزند]] و [[جانشین]] آن [[امام]]، روشن گشت که خطری که [[جان]] [[امام]] [[آینده]] را تهدید میکند، خطری بس سهمگین است. این [[هجوم]] و پیگیری، در پیدا کردن [[حضرت مهدی]]{{ع}}، و سلاله [[نبوت]]، و [[مصلح بزرگ]] [[بشریت]]، اقدامی بس جدی به عمل آید. در امر [[غیبت]] [[امام دوازدهم]]، و [[علل]] آن مسایل بسیاری وجود دارد. یکی از علتهای ظاهری و ملموس آن، همین حادثه و پیشامد بود، که از سوی [[دشمنان]] پدیدار گشت، و باعث امر [[عظیم]] "[[غیبت]]" شد. و این [[امام]] [[معصوم]]{{ع}} به [[فرمان]] [[خدای متعال]] و به [[قدرت]] و [[حکمت]] او، از دیدهها پنهان گشت تا جانش در [[مصونیت]] کامل باشد و در وقت مقتضی [[ظهور]] نماید و [[وظیفه الهی]] و مهم خود را به انجام رساند<ref>خورشید مغرب، محمدرضا حکیمی، ص ۵۲.</ref>. | |||
*'''اقتضای [[حکمت الهی]]''': [[خدای متعال]] [[حکیم]] است و کاری بیهدف و بیحکمت انجام نمیدهد. [[غیبت حضرت مهدی]]{{ع}} از مسایل پیچیده و مهم در [[زندگی]] [[انبیاء]] و [[اولیای الهی]] است و به لحاظ همان مصالحی است که مربوط به خود آن [[حضرت]] و [[پیروان]] ایشان است. خیلی از حقایق وجود دارد که برای ما [[کشف]] شده نیست و فاش شدن [[حکمت]] بسیاری از آنها به نفع ما نخواهد بود. یکی از مسایلی که از کنه آن با خبر نیستیم [[فلسفه غیبت]] است. سری از [[اسرار]] این عالم است و آن [[رازی]] است بین [[خدای متعال]] و [[ولی الله الاعظم]]{{ع}} که [[مظهر]] تام و تمام [[اسم اعظم]] و قلبش تجلیگاه [[حکمت]] [[پروردگار]] علیم و [[حکیم]] است. | |||
از [[عبدالله]] بن [[فضل]] [[نقل]] شده که [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: "[[صاحب]] امر، ناگزیر از [[غیبت]] است. [[تقدیر الهی]] است که برای مدتی طولانی از [[مردم]] پنهان باشد. غیبتی که هر باطلگرایی را به [[تردید]] و [[امید]] وا میدارد". او در ادامه میگوید که پرسیدم: فدایت شوم [[علت]] آن چیست؟ فرمود: این [[رازی]] است که افشای آن بر شما اجازه داده نشده و باید تا روز [[موعود]] این [[راز]] پوشیده بماند<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۵۲.</ref>. | از [[عبدالله]] بن [[فضل]] [[نقل]] شده که [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: "[[صاحب]] امر، ناگزیر از [[غیبت]] است. [[تقدیر الهی]] است که برای مدتی طولانی از [[مردم]] پنهان باشد. غیبتی که هر باطلگرایی را به [[تردید]] و [[امید]] وا میدارد". او در ادامه میگوید که پرسیدم: فدایت شوم [[علت]] آن چیست؟ فرمود: این [[رازی]] است که افشای آن بر شما اجازه داده نشده و باید تا روز [[موعود]] این [[راز]] پوشیده بماند<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۵۲.</ref>. | ||
*'''[[بیعت نکردن]] با دیگران''': با توجه به این که [[حضرت مهدی]]{{ع}} آخرین [[نماینده]] [[خدا]] بر روی [[زمین]] میباشد و [[حکومت]] او جهانی و بدون رقیب و نظیر است و همه [[حاکمان]] در برابر او خاضع و فرمانبر داراند، نباید حتی برای یک لحظه زیر [[فرمان]] دیگران باشد و [[حکومت]] کسی را بپذیرد و [[امام رضا]]{{ع}} به یکی از [[شیعیان]] به نام "فضال" فرمود: "میبینم [[شیعیان]] پس از فقدان سومین [[فرزند من]] ([[امام]] عسگری) پیشوایشان را جستجو میکنند، ولی او را نمییابند". پرسیدم: چرا ای [[فرزند پیامبر]]؟ فرمود: چون امامشان از نظرشان پنهان میشود. گفتم: برای چه؟ فرمود: به این [[دلیل]] که وقتی با اسلحه [[قیام]] میکند، [[بیعت]] کسی بر عهدهاش نباشد"<ref>معجم احادیث الامام مهدی، ج ۱، ص ۲۶۳، به نقل از مدرک قبل.</ref>. پس یکی از عللی که به عنوان [[فلسفه غیبت]] [[امام]] در [[روایات]] اشاره شده است این است که میخواهند در [[هنگام ظهور]] خود بر خلاف اجداد خویش [[بیعت]] [[حکام]] [[جور]] را بر گردن نداشته باشد. | |||
*'''[[آزمایش]] [[مردم]]''': آزمودن و [[امتحان]] [[انسانها]] یکی از اهداف [[آفرینش]] است و [[قرآن کریم]] در این موردی میگوید: "همان خداوندی که [[مرگ]] و [[زندگی]] را پدید آورد تا شما را بیازماید که کدامتان نیکوکارتر...".<ref>سوره ملک، آیه ۲.</ref>. [[امتحان]] و [[آزمایش]] [[انسانها]] نیز متفاوت میباشد، بعضی اوقات فردی و گاهی نیز جمعی میباشد. از دیدگاه [[روایات]] به دست میآید که [[غیبت حضرت ولی عصر]]{{ع}} نیز در فرآیند [[امتحان الهی]] قرار گرفته و [[خداوند]] [[امت اسلامی]] را به وسیله آن [[امتحان]] مینماید، عدهای با [[اعتقاد]] و [[ایمان]] محکم به او [[معتقد]] میشوند و سخنان [[قرآن]] و [[پیامبر]] و [[امامان]] در مورد [[حضرت مهدی]]{{ع}} را [[تصدیق]] میکنند، عدهای نیز ممکن است آن را نپذیرند و دسته سوم نیز ممکن است به آن به دیده [[تردید]] نگاه کنند. [[امام صادق]]{{ع}} در این خصوص فرمودند: "[[حضرت صالح]]{{ع}} از دید [[مردم]] مدتی پنهان شدند و سپس به سوی آنان بازگشتند، [[مردم]] به سه دسته تقسیم شدند: گروهی او را [[انکار]] کردند. عدهای [[تردید]] پیدا کردند و دسته سوم با [[ایمان]] به [[حضرت صالح]] [[وفادار]] ماندند". | |||
سپس [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: "همانا "[[قائم]]" به مانند [[صالح]] خواهد بود"<ref>کمالالدین وتمام النعمة، ج ۱ - ۲، ص ۱۳۶ - ۱۳۷.</ref>. | سپس [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: "همانا "[[قائم]]" به مانند [[صالح]] خواهد بود"<ref>کمالالدین وتمام النعمة، ج ۱ - ۲، ص ۱۳۶ - ۱۳۷.</ref>. | ||
*'''[[دلایل]] دیگر [[غیبت]]''': | |||
:::::#[[خداوند]] [[اراده]] کرده از طریق اسباب و [[علل]] عادی و [[اختیار]] و [[انتخاب]] [[جامعه انسانی]] اجازه [[ظهور]] را به [[آخرین حجت]] خود بدهد. | :::::#[[خداوند]] [[اراده]] کرده از طریق اسباب و [[علل]] عادی و [[اختیار]] و [[انتخاب]] [[جامعه انسانی]] اجازه [[ظهور]] را به [[آخرین حجت]] خود بدهد. | ||
:::::#[[مردم]] باید به حالت پذیرش و [[آمادگی]] روانی برسند و لذا با این حالت طولانی شدن، بستر مهیا میگردد. | :::::#[[مردم]] باید به حالت پذیرش و [[آمادگی]] روانی برسند و لذا با این حالت طولانی شدن، بستر مهیا میگردد. | ||
خط ۶۹۶: | خط ۶۹۶: | ||
درباره [[علت غیبت]] آن حضرت [[روایات]] مختلفی از [[معصومین]] {{عم}} [[نقل]] شده است و مطابق بعضی از آنها [[غیبت]]، سرّی از [[اسرار]] الهی است که رمز و راز آن پس از [[ظهور]] [[امام]] {{ع}} آشکار خواهد شد، ولی در بعضی از [[روایات]] حکمتهایی برای [[غیبت]] بیان شده است که به برخی از آنها اشاره میکنیم: | درباره [[علت غیبت]] آن حضرت [[روایات]] مختلفی از [[معصومین]] {{عم}} [[نقل]] شده است و مطابق بعضی از آنها [[غیبت]]، سرّی از [[اسرار]] الهی است که رمز و راز آن پس از [[ظهور]] [[امام]] {{ع}} آشکار خواهد شد، ولی در بعضی از [[روایات]] حکمتهایی برای [[غیبت]] بیان شده است که به برخی از آنها اشاره میکنیم: | ||
*'''[[حفظ جان]] [[امام مهدی]] {{ع}}''': حوادث تاریخی زمان [[امامان]] {{عم}}، به ویژه شرایط حساس زمان [[امام عسکری]] {{ع}}، نشان میدهد که [[دشمنان]] به دنبال کشتن [[امام دوازدهم]] {{ع}} از همان آغاز تولد ایشان بودهاند و [[خداوند]] برای [[حفظ جان]] حضرت، ایشان را در پس پرده [[غیبت]] قرار داد، این مطلب در [[روایات]] متعددی مطرح شده است<ref>نک: کمال الدین وتمام النعمة، ج۲، فصل علت غیبت</ref>. | |||
*'''[[امتحان]] [[مردم]]''': [[خداوند]] بندگانش را به اسباب گوناگون [[امتحان]] میکند و یکی از اسباب [[آزمایش]]، [[غیبت]] [[حجت]] الهی است تا [[مؤمنان]] واقعی از [[منافقان]] شناخته شوند. | |||
[[امام علی]] {{ع}} فرمود: هر آینه [[خداوند]] مردی از فرزندانم را در [[آخر الزمان]] برمی انگیزد که برای [[خون خواهی]] [[قیام]] میکند و هرآینه او مدت زمانی از ایشان [[غایب]] خواهد شد برای این که اهل [[گمراهی]] از خوبان و [[هدایت]] یافتگان شناخته شوند...<ref>نعمانی، الغیبة، ص۱۴۰ - ۱۴۱</ref>. | [[امام علی]] {{ع}} فرمود: هر آینه [[خداوند]] مردی از فرزندانم را در [[آخر الزمان]] برمی انگیزد که برای [[خون خواهی]] [[قیام]] میکند و هرآینه او مدت زمانی از ایشان [[غایب]] خواهد شد برای این که اهل [[گمراهی]] از خوبان و [[هدایت]] یافتگان شناخته شوند...<ref>نعمانی، الغیبة، ص۱۴۰ - ۱۴۱</ref>. | ||
*'''[[بیعت]] نکردن با [[ستمگران]]''': هریک از [[امامان]] [[معصوم]] {{عم}} به [[دلیل]] شرایط زمانی و کمی [[یاران]]، مجبور شدند که با [[طاغوت]] زمان خود [[بیعت]] کنند، ولی [[خداوند]] خواسته است که [[امام مهدی]] {{ع}} تحت [[بیعت]] طاغوتی قرار نگیرد؛ چرا که [[رسالت]] اصلی [[امام مهدی]] {{ع}} کندن ریشههای [[طاغوت]] است، به همین جهت او را در پوشش [[غیبت]] قرار داده است. [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: [[صاحب الامر]] و لادتش بر این خلق پنهان است تا چون [[ظهور]] کرد [[بیعت]] کسی در گردنش نباشد<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، فصل علت غیبت</ref>. | |||
پدیده [[غیبت]] حضرت {{ع}} چنانکه در [[روایات]] نیز به آن اشاره شده، [[اسرار]] و حکمتهای زیادی دارد که فقط بعد از [[ظهور]] قابل [[درک]] است، لذا [[دلیل]] اصلی [[غیبت]] برای ما روشن نیست و [[امامان]] فرمودهاند: [[دلیل]] اصلی، سرّی از [[اسرار]] خداست که اجازه گفتن آن را نداریم. منتها در منابع روایی، برخی از این حکمتها بازگو شده است: | پدیده [[غیبت]] حضرت {{ع}} چنانکه در [[روایات]] نیز به آن اشاره شده، [[اسرار]] و حکمتهای زیادی دارد که فقط بعد از [[ظهور]] قابل [[درک]] است، لذا [[دلیل]] اصلی [[غیبت]] برای ما روشن نیست و [[امامان]] فرمودهاند: [[دلیل]] اصلی، سرّی از [[اسرار]] خداست که اجازه گفتن آن را نداریم. منتها در منابع روایی، برخی از این حکمتها بازگو شده است: | ||
خط ۷۲۲: | خط ۷۲۲: | ||
::::#'''[[آزمایش]] [[مردم]]:''' [[امتحان]] کردن [[مردم]]، یکی از سنّتهای [[خداوند]] است. او [[بندگان]] خود را به اسباب گوناگون میآزماید تا [[میزان]] استواریشان در مسیر [[حق]] روشن شود. البتّه نتیجه [[امتحان]] برای [[خداوند]] معلوم است؛ ولی در کوره آزمایشها، این [[بندگان]] هستند که ساخته میشوند و به جوهر وجود خود پی میبرند. [[امام کاظم]]{{ع}} فرمود: هنگامی که پنجمین فرزندم [[غایب]] شد، مواظب [[دین]] خود باشید تا کسی شما را از آن بیرون نکند. برای [[صاحب]] این امر [[امام مهدی]]{{ع}} غیبتی خواهد بود که گروهی از [[پیروان]] او، از [[اعتقاد]] خود دست برمیدارند. این [[غیبت]]، آزمونی است که [[خداوند]] با آن، بندگانش را میآزماید.<ref>غیبت طوسی، فصل ۵، ح ۲۸۴، ص ۲۳۷.</ref> | ::::#'''[[آزمایش]] [[مردم]]:''' [[امتحان]] کردن [[مردم]]، یکی از سنّتهای [[خداوند]] است. او [[بندگان]] خود را به اسباب گوناگون میآزماید تا [[میزان]] استواریشان در مسیر [[حق]] روشن شود. البتّه نتیجه [[امتحان]] برای [[خداوند]] معلوم است؛ ولی در کوره آزمایشها، این [[بندگان]] هستند که ساخته میشوند و به جوهر وجود خود پی میبرند. [[امام کاظم]]{{ع}} فرمود: هنگامی که پنجمین فرزندم [[غایب]] شد، مواظب [[دین]] خود باشید تا کسی شما را از آن بیرون نکند. برای [[صاحب]] این امر [[امام مهدی]]{{ع}} غیبتی خواهد بود که گروهی از [[پیروان]] او، از [[اعتقاد]] خود دست برمیدارند. این [[غیبت]]، آزمونی است که [[خداوند]] با آن، بندگانش را میآزماید.<ref>غیبت طوسی، فصل ۵، ح ۲۸۴، ص ۲۳۷.</ref> | ||
::::#'''تأدیب [[مردم]]:''' وقتی امّت، [[قدر]] [[پیامبر]] و [[امام]] را نشاسند و [[وظایف]] خود را در برابر او انجام ندهند، بلکه [[اوامر]] او را [[نافرمانی]] کنند، رواست که [[خداوند]]، پیشوای ایشان را از آنها جدا کند، تا به خود آیند و در روزگار [[غیبت]] او، ارزش و [[برکت]] وجود او را دریابند. در این صورت، [[غیبت امام]] به [[مصلحت]] [[امام]] است؛ گرچه آنها ندانند و [[درک]] نکنند. [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: "وقتی [[خداوند]] همراهی و همنشینی ما را برای قومی خویش ندارد ما را از میان آنها برگیرد".<ref>علل الشرایع، ص ۲۴۴، باب ۱۷۹.</ref> | ::::#'''تأدیب [[مردم]]:''' وقتی امّت، [[قدر]] [[پیامبر]] و [[امام]] را نشاسند و [[وظایف]] خود را در برابر او انجام ندهند، بلکه [[اوامر]] او را [[نافرمانی]] کنند، رواست که [[خداوند]]، پیشوای ایشان را از آنها جدا کند، تا به خود آیند و در روزگار [[غیبت]] او، ارزش و [[برکت]] وجود او را دریابند. در این صورت، [[غیبت امام]] به [[مصلحت]] [[امام]] است؛ گرچه آنها ندانند و [[درک]] نکنند. [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: "وقتی [[خداوند]] همراهی و همنشینی ما را برای قومی خویش ندارد ما را از میان آنها برگیرد".<ref>علل الشرایع، ص ۲۴۴، باب ۱۷۹.</ref> | ||
*گفتنی است که در [[روایات]]، نکتههای دیگری نیز درباره علّت [[غیبت]] [[امام مهدی|امام دوازدهم]]{{ع}} بیان شدهاند که برای رعایت اختصار از ذکر آنها خودداری میکنیم. آنچه مهم است، اینکه همان گونه که پیش از این گذشت، "[[غیبت]]"، سرّی از [[اسرار]] الهی است و علت اصلی و اساسی آن پس از [[ظهور]] آشکار خواهد شد و آنچه بیان شد، عواملی است که در [[غیبت]] [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} تأثیر گذار بوده است»<ref>[[محمد امین بالادستان|بالادستان، محمد امین]]؛ [[محمد مهدی حائریپور|حائریپور، محمد مهدی]]؛ [[مهدی یوسفیان|یوسفیان، مهدی]]، [[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]، ج۱، ص ۹۸ - ۱۰۱.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۷۳۳: | خط ۷۳۳: | ||
::::#'''نگاه تاریخی:''' وقتی به [[تاریخ]] [[صدر اسلام]] و حتی پیش از آن مینگریم، به خوبی میبینیم که جبهه [[کفر]] و [[باطل]] برای مقابله با جبهه [[حق]] و نابودی آن، از هیچ اقدامی فروگذاری نکرده و در این راه حتی از کشتن [[پیشوایان]] [[دین]] نیز ابایی نداشته است. آنان، به خوبی میدانستند ادامه [[حکومت]] دنیایی و سیطره بر [[مردم]] و کسب [[منافع]] [[نامشروع]]، زمانی امکان پذیر خواهد بود که [[پیشوایان]] [[دین]] و هادیان [[حق]] را از سر راه خود بردارند؛ لذا [[شهادت]] [[امامان]]{{عم}} در [[دستور]] کار خلفای [[جور]] قرار گرفت. آنچه [[وحشت]] و اضطراب [[حاکمان]] خودکامه را بیشتر میکرد، وعده [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} به عنوان [[منجی]] و [[مصلح]] بود؛ از این رو خلفای معاصر [[امام عسکری|امام حسن عسکری]]{{ع}} ایشان را به شدت تحت نظر داشتند، تا وقتی فرزندش به [[دنیا]] میآید، او را در همان ابتدای زندگی به [[شهادت]] برسانند؛ بنابراین بسیار طبیعی است که [[خداوند]] [[آخرین حجت]] خود را در پرده [[غیبت]] قرار دهد، تا [[جان]] او حفظ شود و در موعد مقرر و زمانی که [[مردم]] آمادگی داشتند، [[ظهور]] کرده و [[جهان]] را پر از [[عدل]] و داد نماید. | ::::#'''نگاه تاریخی:''' وقتی به [[تاریخ]] [[صدر اسلام]] و حتی پیش از آن مینگریم، به خوبی میبینیم که جبهه [[کفر]] و [[باطل]] برای مقابله با جبهه [[حق]] و نابودی آن، از هیچ اقدامی فروگذاری نکرده و در این راه حتی از کشتن [[پیشوایان]] [[دین]] نیز ابایی نداشته است. آنان، به خوبی میدانستند ادامه [[حکومت]] دنیایی و سیطره بر [[مردم]] و کسب [[منافع]] [[نامشروع]]، زمانی امکان پذیر خواهد بود که [[پیشوایان]] [[دین]] و هادیان [[حق]] را از سر راه خود بردارند؛ لذا [[شهادت]] [[امامان]]{{عم}} در [[دستور]] کار خلفای [[جور]] قرار گرفت. آنچه [[وحشت]] و اضطراب [[حاکمان]] خودکامه را بیشتر میکرد، وعده [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} به عنوان [[منجی]] و [[مصلح]] بود؛ از این رو خلفای معاصر [[امام عسکری|امام حسن عسکری]]{{ع}} ایشان را به شدت تحت نظر داشتند، تا وقتی فرزندش به [[دنیا]] میآید، او را در همان ابتدای زندگی به [[شهادت]] برسانند؛ بنابراین بسیار طبیعی است که [[خداوند]] [[آخرین حجت]] خود را در پرده [[غیبت]] قرار دهد، تا [[جان]] او حفظ شود و در موعد مقرر و زمانی که [[مردم]] آمادگی داشتند، [[ظهور]] کرده و [[جهان]] را پر از [[عدل]] و داد نماید. | ||
::::#'''نگاه روایی:''' در [[روایات]]، به علت و حکمتهای متعددی اشاره شده است. قبل از بیان آنها ذکر این مقدمه ضروری است که: [[غیبت]]، سری از [[اسرار]] الهی است و ما [[ایمان]] داریم که [[خداوند متعال]]، هیچ کاری را جز بر اساس [[حکمت]] و [[مصلحت]]، انجام نمیدهد. در روایتی که از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] شده است، در پاسخِ سؤالِ از علت [[غیبت]] آمده است: [[غیبت]]، به سبب امری است که اجازه نداریم آن را برای شما بیان کنیم... [[غیبت]]، سرّی از [[اسرار]] الهی است؛ ولی چون میدانیم که [[خداوند]] بزرگ، [[حکیم]] است، میپذیریم که همه کارهای او "براساس" [[حکمت]] است؛ اگر چه علّت کارها برای ما معلوم نباشد.<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، باب ۴۴، ح۱۱.</ref> | ::::#'''نگاه روایی:''' در [[روایات]]، به علت و حکمتهای متعددی اشاره شده است. قبل از بیان آنها ذکر این مقدمه ضروری است که: [[غیبت]]، سری از [[اسرار]] الهی است و ما [[ایمان]] داریم که [[خداوند متعال]]، هیچ کاری را جز بر اساس [[حکمت]] و [[مصلحت]]، انجام نمیدهد. در روایتی که از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] شده است، در پاسخِ سؤالِ از علت [[غیبت]] آمده است: [[غیبت]]، به سبب امری است که اجازه نداریم آن را برای شما بیان کنیم... [[غیبت]]، سرّی از [[اسرار]] الهی است؛ ولی چون میدانیم که [[خداوند]] بزرگ، [[حکیم]] است، میپذیریم که همه کارهای او "براساس" [[حکمت]] است؛ اگر چه علّت کارها برای ما معلوم نباشد.<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، باب ۴۴، ح۱۱.</ref> | ||
*بعد از بیان مقدمه به علل [[غیبت]] از منظر [[روایات]] میپردازیم: | |||
::::#'''[[آزمایش مردم]]:''' [[امتحان]] کردن [[مردم]]، از سنتهای حتمی [[خداوند]] است. او [[بندگان]] خود را به اسباب گوناگون میآزماید تا [[میزان]] [[استواری]] آنها در مسیر [[حق]]، آشکار شود. نتیجه [[امتحان]]، برای [[خداوند]] معلوم است؛ ولی در گذر از سختیها، [[بندگان خدا]] پخته میشوند و به جوهر وجود خود پی میبرند. [[امام کاظم]]{{ع}} فرمود: "هنگامی که پنجمین فرزندم [[غایب]] شد، مراقب [[دین]] خود باشید، تا کسی شما را از آن بیرون نکند. برای [[صاحب]] این امر، غیبتی خواهد بود که گروهی از [[پیروان]] او، از [[اعتقاد]] خود دست برمیدارند و این [[غیبت]]، آزمونی است که [[خداوند]] با آن، بندگانش را [[امتحان]] میکند".<ref>بحارالانوار، ج۵۱، ص۱۵۰.</ref> | ::::#'''[[آزمایش مردم]]:''' [[امتحان]] کردن [[مردم]]، از سنتهای حتمی [[خداوند]] است. او [[بندگان]] خود را به اسباب گوناگون میآزماید تا [[میزان]] [[استواری]] آنها در مسیر [[حق]]، آشکار شود. نتیجه [[امتحان]]، برای [[خداوند]] معلوم است؛ ولی در گذر از سختیها، [[بندگان خدا]] پخته میشوند و به جوهر وجود خود پی میبرند. [[امام کاظم]]{{ع}} فرمود: "هنگامی که پنجمین فرزندم [[غایب]] شد، مراقب [[دین]] خود باشید، تا کسی شما را از آن بیرون نکند. برای [[صاحب]] این امر، غیبتی خواهد بود که گروهی از [[پیروان]] او، از [[اعتقاد]] خود دست برمیدارند و این [[غیبت]]، آزمونی است که [[خداوند]] با آن، بندگانش را [[امتحان]] میکند".<ref>بحارالانوار، ج۵۱، ص۱۵۰.</ref> | ||
::::#'''[[ستم پیشه بودن انسانها]]:''' [[امیر مؤمنان]]{{ع}} فرمود: "[[زمین]] از [[حجت خدا]] خالی نمیماند؛ ولی [[خداوند]] به [[دلیل]] [[ستم]] پیشه بودن و زیاده روی [[انسانها]]، آنان را از وجود ظاهری [[حجت]] خود محروم میسازد"<ref>الغیبه، نعمانی، ب۱۰، ح۲.</ref>. | ::::#'''[[ستم پیشه بودن انسانها]]:''' [[امیر مؤمنان]]{{ع}} فرمود: "[[زمین]] از [[حجت خدا]] خالی نمیماند؛ ولی [[خداوند]] به [[دلیل]] [[ستم]] پیشه بودن و زیاده روی [[انسانها]]، آنان را از وجود ظاهری [[حجت]] خود محروم میسازد"<ref>الغیبه، نعمانی، ب۱۰، ح۲.</ref>. |