علل غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '\: \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 '
جز (جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 ')
جز (جایگزینی متن - '\: \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 ')
خط ۱۰۹: خط ۱۰۹:
| پاسخ‌دهنده = سید منذر حکیم
| پاسخ‌دهنده = سید منذر حکیم
| پاسخ = [[آیت‌الله]] '''[[سید منذر حکیم]]'''، در مقاله ''«[[غیبت حضرت مهدی (مقاله)|غیبت حضرت مهدی]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = [[آیت‌الله]] '''[[سید منذر حکیم]]'''، در مقاله ''«[[غیبت حضرت مهدی (مقاله)|غیبت حضرت مهدی]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«پیش از پرداختن بدین مسئله باید یادآور شد، [[دلیل]] اثبات قضیه‌ای با [[فلسفه]] آن تفاوت دارد. برای قانع شدن و [[ایمان]] به تحقق پدیده ای، ارائه [[دلیل]] کافی است، ولی وقتی کسی از علت تحقق می‌پرسد، بیان [[فلسفه]] و چرایی آن [[ضرورت]] دارد؛ برای مثال، [[دلیل]] [[وجوب]] [[نماز]]، [[آیه]]: {{متن قرآن|وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ }}<ref>  و نماز را به پا دارید!؛ بقره، آیه ۴۳.</ref> است، ولی [[فلسفه]] [[وجوب]] آن می‌تواند [[آیه]]: {{متن قرآن|إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ }} <ref>همانا نماز (انسان را از زشتی‌ها و گناه باز می‌دارد؛ عنکبوت، آیه ۲۵.</ref> باشد. در مسئله [[غیبت]] [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} نیز گاه از [[دلیل]] تحقق این پدیده پرسش می‌شود و زمانی از [[فلسفه]] آن. بی‌تردید، در این جا [[دلیل]] تحقق [[غیبت]] با [[فلسفه]] آن تفاوت دارد. برای اثبات تحقق [[غیبت]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} کافی است که از لحاظ تاریخی، وجود [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} احراز شود و سپس زنده بودن وی و عدم حضورش در میان [[مردم]] اثبات گردد. در این موقعیت، چنانچه [[طول عمر]] وی احراز شود، [[غیبت]] طولانی اش نیز ثابت می‌‌گردد. در بحث‌های پیشین، تولد [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} و زنده بودن وی پس از [[وفات]] پدر گران قدرش اثبات شد. زندگی [[امام]] در دیگر ادوار تاریخی نیز به وسیله بررسی [[گفتار]] و [[رفتار]] کسانی که از توفیق دیدارش برخوردار شدند، اثبات شادانی است. داستان این [[دیدارها]] و گواهی‌های متعدد نیک مردان بر زنده بودن [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} در کتاب‌های تاریخی و روایی به چشم می‌خورد. برای [[آگاهی]] از نام و گواهی این افراد مراجعه به کتاب‌های ذیل سودمند است:  
 
«پیش از پرداختن بدین مسئله باید یادآور شد، [[دلیل]] اثبات قضیه‌ای با [[فلسفه]] آن تفاوت دارد. برای قانع شدن و [[ایمان]] به تحقق پدیده ای، ارائه [[دلیل]] کافی است، ولی وقتی کسی از علت تحقق می‌پرسد، بیان [[فلسفه]] و چرایی آن [[ضرورت]] دارد؛ برای مثال، [[دلیل]] [[وجوب]] [[نماز]]، [[آیه]]: {{متن قرآن|وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ }}<ref>  و نماز را به پا دارید!؛ بقره، آیه ۴۳.</ref> است، ولی [[فلسفه]] [[وجوب]] آن می‌تواند [[آیه]]: {{متن قرآن|إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ }} <ref>همانا نماز (انسان را از زشتی‌ها و گناه باز می‌دارد؛ عنکبوت، آیه ۲۵.</ref> باشد. در مسئله [[غیبت]] [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} نیز گاه از [[دلیل]] تحقق این پدیده پرسش می‌شود و زمانی از [[فلسفه]] آن. بی‌تردید، در این جا [[دلیل]] تحقق [[غیبت]] با [[فلسفه]] آن تفاوت دارد. برای اثبات تحقق [[غیبت]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} کافی است که از لحاظ تاریخی، وجود [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} احراز شود و سپس زنده بودن وی و عدم حضورش در میان [[مردم]] اثبات گردد. در این موقعیت، چنانچه [[طول عمر]] وی احراز شود، [[غیبت]] طولانی اش نیز ثابت می‌‌گردد. در بحث‌های پیشین، تولد [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} و زنده بودن وی پس از [[وفات]] پدر گران قدرش اثبات شد. زندگی [[امام]] در دیگر ادوار تاریخی نیز به وسیله بررسی [[گفتار]] و [[رفتار]] کسانی که از توفیق دیدارش برخوردار شدند، اثبات شادانی است. داستان این [[دیدارها]] و گواهی‌های متعدد نیک مردان بر زنده بودن [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} در کتاب‌های تاریخی و روایی به چشم می‌خورد. برای [[آگاهی]] از نام و گواهی این افراد مراجعه به کتاب‌های ذیل سودمند است:  
::::#[[کمال الدین و تمام النعمه]]، باب ۴۷ - ۴۹؛  
::::#[[کمال الدین و تمام النعمه]]، باب ۴۷ - ۴۹؛  
::::#الغيبه ([[شیخ طوسی]])، فصل‌های ۳-۴ و ۶؛
::::#الغيبه ([[شیخ طوسی]])، فصل‌های ۳-۴ و ۶؛
خط ۱۳۶: خط ۱۳۷:
| پاسخ‌دهنده = سید محمد کاظم قزوینی
| پاسخ‌دهنده = سید محمد کاظم قزوینی
| پاسخ = [[آیت‌الله]] '''[[سید محمد کاظم قزوینی]]'''، در کتاب ''«[[امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور (کتاب)|امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = [[آیت‌الله]] '''[[سید محمد کاظم قزوینی]]'''، در کتاب ''«[[امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور (کتاب)|امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«حکومت‌های عباسی، عثمانی و غیره- که مدت طولانی [[حکومت]] کردند- به طور دایم نهایت تلاش خود را به کار می‌بردند تا [[امام زمان]] {{ع}} را به [[شهادت]] برسانند، بخصوص بعد از اینکه دانستند، [[امام زمان]] {{ع}} همان کسی است که تخت‌های [[ظالمان]] را به لرزه می‌اندازد و کاخ‌های آنها را ویران و هستی آنها را نابود می‌کند و از [[برتری]] و سلطه آنها بر [[مردم]]، جلوگیری خواهد کرد. به [[تاریخ]] [[ائمه]] {{عم}} نگاه کنید، یکی از آنها را نمی‌بینید که به صورت طبیعی مرده باشند؛ بلکه [[طاغوت‌ها]]، آنها را [[شهید]] کردند که از [[امام علی|امیرالمؤمنین، علی]]{{ع}} شروع شد و تا [[امام زمان]] {{ع}} ادامه داشت؛ سپس به این مطلب می‌رسید که همگی آنها با [[شمشیر]] یا سم به [[شهادت]] رسیدند حتی [[امام عسکری|امام حسن عسکری]]{{ع}} نیز به وسیله سم به [[شهادت]] رسید با اینکه می‌دانستند، ایشان و هیچ یک از [[ائمه]] {{عم}} پیشین، [[مهدی]]{{ع}} نیستند و درباره هیچ یک از آنها نیامده، که او [[دنیا]] را پر از [[عدل]] و داد می‌کند یا اینکه در تمام [[عالم]]، [[حکومت]] می‌نماید و یا اینکه تمام وسایل [[پیروزی]] به وفور در دسترس اوست؛ پس نمی‌بینی که [[حکومت‌ها]]، فقط کسانی که برای آنها، خطر آفرین بوده‌اند را به [[شهادت]] می‌رساندند»<ref>[[سید محمد کاظم قزوینی|قزوینی، سید محمد کاظم]]، [[امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور (کتاب)|امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور]]، ص ۱۳۰-۱۳۱.</ref>.
 
«حکومت‌های عباسی، عثمانی و غیره- که مدت طولانی [[حکومت]] کردند- به طور دایم نهایت تلاش خود را به کار می‌بردند تا [[امام زمان]] {{ع}} را به [[شهادت]] برسانند، بخصوص بعد از اینکه دانستند، [[امام زمان]] {{ع}} همان کسی است که تخت‌های [[ظالمان]] را به لرزه می‌اندازد و کاخ‌های آنها را ویران و هستی آنها را نابود می‌کند و از [[برتری]] و سلطه آنها بر [[مردم]]، جلوگیری خواهد کرد. به [[تاریخ]] [[ائمه]] {{عم}} نگاه کنید، یکی از آنها را نمی‌بینید که به صورت طبیعی مرده باشند؛ بلکه [[طاغوت‌ها]]، آنها را [[شهید]] کردند که از [[امام علی|امیرالمؤمنین، علی]]{{ع}} شروع شد و تا [[امام زمان]] {{ع}} ادامه داشت؛ سپس به این مطلب می‌رسید که همگی آنها با [[شمشیر]] یا سم به [[شهادت]] رسیدند حتی [[امام عسکری|امام حسن عسکری]]{{ع}} نیز به وسیله سم به [[شهادت]] رسید با اینکه می‌دانستند، ایشان و هیچ یک از [[ائمه]] {{عم}} پیشین، [[مهدی]]{{ع}} نیستند و درباره هیچ یک از آنها نیامده، که او [[دنیا]] را پر از [[عدل]] و داد می‌کند یا اینکه در تمام [[عالم]]، [[حکومت]] می‌نماید و یا اینکه تمام وسایل [[پیروزی]] به وفور در دسترس اوست؛ پس نمی‌بینی که [[حکومت‌ها]]، فقط کسانی که برای آنها، خطر آفرین بوده‌اند را به [[شهادت]] می‌رساندند»<ref>[[سید محمد کاظم قزوینی|قزوینی، سید محمد کاظم]]، [[امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور (کتاب)|امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور]]، ص ۱۳۰-۱۳۱.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۴۳: خط ۱۴۵:
| پاسخ‌دهنده = ابراهیم امینی
| پاسخ‌دهنده = ابراهیم امینی
| پاسخ = [[آیت الله]] '''[[ابراهیم امینی]]'''، در کتاب ''«[[دادگستر جهان (کتاب)|دادگستر جهان]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = [[آیت الله]] '''[[ابراهیم امینی]]'''، در کتاب ''«[[دادگستر جهان (کتاب)|دادگستر جهان]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«[[امام زمان]] اگر در بین [[مردم]] ظاهر بود و میتوانستند در مواقع احتیاج خدمتش برسند و مشکلاتشان را حل کنند، برای [[دین]] و دنیای آنان بهتر بود. پس چرا [[غائب]] شد؟.
 
«[[امام زمان]] اگر در بین [[مردم]] ظاهر بود و میتوانستند در مواقع احتیاج خدمتش برسند و مشکلاتشان را حل کنند، برای [[دین]] و دنیای آنان بهتر بود. پس چرا [[غائب]] شد؟.


البته اگر مانعی وجود نداشت، [[ظهور]] آن حضرت اصلح و انفع بود. لکن چون می‌بینیم که [[خداوند متعال]] آن وجود مقدس را از دیده‌ها پنهانی داشته است و افعال [[خدا]] هم با نهایت استحکام و بر طبق [[مصالح]] و [[حکم]] واقعی صادر می‌شود، [[غیبت]] آن‌جناب را نیز علت و حکمتی خواهد بود، گرچه تفصیلش برای ما مجهول باشد. [[حدیث]] ذیل دلالت می‌کند که: علت و سبب اساسی [[غیبت]]، برای [[مردم]] بیان نشده و بجز [[ائمه اطهار]] {{ع}} کسی از آن اطلاع ندارد.
البته اگر مانعی وجود نداشت، [[ظهور]] آن حضرت اصلح و انفع بود. لکن چون می‌بینیم که [[خداوند متعال]] آن وجود مقدس را از دیده‌ها پنهانی داشته است و افعال [[خدا]] هم با نهایت استحکام و بر طبق [[مصالح]] و [[حکم]] واقعی صادر می‌شود، [[غیبت]] آن‌جناب را نیز علت و حکمتی خواهد بود، گرچه تفصیلش برای ما مجهول باشد. [[حدیث]] ذیل دلالت می‌کند که: علت و سبب اساسی [[غیبت]]، برای [[مردم]] بیان نشده و بجز [[ائمه اطهار]] {{ع}} کسی از آن اطلاع ندارد.
خط ۱۵۲: خط ۱۵۵:
چون [[خدا]] را [[حکیم]] می‌دانیم باید اعتراف کنیم که کارهایش از روی [[حکمت]] صادر می‌شود، گرچه تفصیلش برای ما مجهول باشد<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۱.</ref>از [[حدیث]] مذکور استفاده‌ می‌شود که علت اصلی و اساسی [[غیبت]] بیان نشده است، یا برای اینکه اطلاع بر آن [[صلاح]] [[مردم]] نبوده یا اینکه استعداد فهمش را نداشته‌اند.
چون [[خدا]] را [[حکیم]] می‌دانیم باید اعتراف کنیم که کارهایش از روی [[حکمت]] صادر می‌شود، گرچه تفصیلش برای ما مجهول باشد<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۱.</ref>از [[حدیث]] مذکور استفاده‌ می‌شود که علت اصلی و اساسی [[غیبت]] بیان نشده است، یا برای اینکه اطلاع بر آن [[صلاح]] [[مردم]] نبوده یا اینکه استعداد فهمش را نداشته‌اند.
:::::*اما در [[احادیث]]، سه [[حکمت]] برای [[غیبت]] بیان شده است:
:::::*اما در [[احادیث]]، سه [[حکمت]] برای [[غیبت]] بیان شده است:
::::::'''فائده اول''': [[امتحان]] و [[آزمایش]] است. گروهی که [[ایمان]] محکمی ندارند باطنشان ظاهر شود و کسانی که [[ایمان]] در اعماق دلشان ریشه کرده به واسطه [[انتظار فرج]] و [[صبر]] بر شدائد و [[ایمان به غیب]] ارزششان معلوم شود و به درجاتی از [[ثواب]] نائل گردند. [[موسی بن جعفر]] {{ع}} فرمود: هنگامی که پنجمین فرزند [[امام هفتم]] [[غائب]] شد، مواظب [[دین]] خود باشید، مبادا کسی شما را از [[دین]] خارج کند.‌ای پسرک من! برای [[صاحب الامر]] ناچار غیبتی خواهد بود، به‌طوری که گروهی از [[مؤمنین]] از [[عقیده]] برمی‌گردند. [[خدا]] به وسیله [[غیبت]]، بندگانش را [[امتحان]] می‌کند<ref>{{عربی|"قال موسی بن جعفر {{ع}}: اذا فقد الخامس من ولد السابع من الائمة فالله الله فی ادیانکم لا یزیلنکم عنها احد، یا بنی انه لا بد لصاحب هذا الامر من غیبة حتی یرجع عن هذا الامر من کان یقول به، انما هی محنة من الله امتحن الله بها خلقه"}}؛ بحار، ج ۵۲، ص ۱۱۳.</ref>.
 
'''فائده اول''': [[امتحان]] و [[آزمایش]] است. گروهی که [[ایمان]] محکمی ندارند باطنشان ظاهر شود و کسانی که [[ایمان]] در اعماق دلشان ریشه کرده به واسطه [[انتظار فرج]] و [[صبر]] بر شدائد و [[ایمان به غیب]] ارزششان معلوم شود و به درجاتی از [[ثواب]] نائل گردند. [[موسی بن جعفر]] {{ع}} فرمود: هنگامی که پنجمین فرزند [[امام هفتم]] [[غائب]] شد، مواظب [[دین]] خود باشید، مبادا کسی شما را از [[دین]] خارج کند.‌ای پسرک من! برای [[صاحب الامر]] ناچار غیبتی خواهد بود، به‌طوری که گروهی از [[مؤمنین]] از [[عقیده]] برمی‌گردند. [[خدا]] به وسیله [[غیبت]]، بندگانش را [[امتحان]] می‌کند<ref>{{عربی|"قال موسی بن جعفر {{ع}}: اذا فقد الخامس من ولد السابع من الائمة فالله الله فی ادیانکم لا یزیلنکم عنها احد، یا بنی انه لا بد لصاحب هذا الامر من غیبة حتی یرجع عن هذا الامر من کان یقول به، انما هی محنة من الله امتحن الله بها خلقه"}}؛ بحار، ج ۵۲، ص ۱۱۳.</ref>.


'''فائده دوم''': به وسیله [[غیبت]] از [[بیعت]] نمودن با [[ستمکاران]] محفوظ می‌ماند. [[حسن]] بن فضال می‌گوید: [[علی بن موسی الرضا]] {{ع}} فرمود: گویا شیعیانم را می‌بینم که هنگام مرگ سومین فرزندم ([[امام حسن عسکری]]) در جستجوی [[امام]] خود همه‌جا را می‌گردند اما او را نمی‌یابند. عرض کردم: چرا یابن [[رسول الله]]؟ فرمود: برای اینکه امامشان [[غائب]] می‌شود. عرض کردم: چرا [[غائب]] می‌شود؟ فرمود: برای اینکه وقتی با [[شمشیر]] [[قیام]] نمود [[بیعت]] احدی در گردنش نباشد<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۵۲.</ref>.
'''فائده دوم''': به وسیله [[غیبت]] از [[بیعت]] نمودن با [[ستمکاران]] محفوظ می‌ماند. [[حسن]] بن فضال می‌گوید: [[علی بن موسی الرضا]] {{ع}} فرمود: گویا شیعیانم را می‌بینم که هنگام مرگ سومین فرزندم ([[امام حسن عسکری]]) در جستجوی [[امام]] خود همه‌جا را می‌گردند اما او را نمی‌یابند. عرض کردم: چرا یابن [[رسول الله]]؟ فرمود: برای اینکه امامشان [[غائب]] می‌شود. عرض کردم: چرا [[غائب]] می‌شود؟ فرمود: برای اینکه وقتی با [[شمشیر]] [[قیام]] نمود [[بیعت]] احدی در گردنش نباشد<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۵۲.</ref>.
خط ۱۶۳: خط ۱۶۷:
| پاسخ‌دهنده = نجم‌الدین طبسی
| پاسخ‌دهنده = نجم‌الدین طبسی
| پاسخ = [[آیت‌الله]] '''[[نجم‌الدین طبسی]]'''، در کتاب ''«[[تا ظهور ج۱ (کتاب)|تا ظهور ج۱]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = [[آیت‌الله]] '''[[نجم‌الدین طبسی]]'''، در کتاب ''«[[تا ظهور ج۱ (کتاب)|تا ظهور ج۱]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«در [[روایات]]، به سبب‌های مختلفی اشاره شده که می‌توان آنها را به هشت دسته، تقسیم کرد:
 
::::::'''دسته نخست: اجرای شیوه [[پیامبران]] {{عم}} در مورد [[حضرت مهدی]] {{ع}}:''' [[حنان بن سدیر]]، از پدرش، از [[امام صادق]] {{ع}} [[روایت]] می‌کند که فرمود: [[قائم]] ما، دارای غیبتی بس طولانی خواهد بود. عرض کردم:‌ای فرزند [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] چرا این اندازه طولانی؟ فرمود: خدای عزوجل، می‌خواهد در مورد او، شیوه‌های دیگر [[پیامبران]] را در غیبت‌هایشان جاری سازد.‌ای سدیر! قهراً مدت غیبت‌های آنها به سر آید. خدای عزوجل فرمود: {{متن قرآن|لَتَرْكَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَق‏}}<ref>همه شما پیوسته از حالی به حال دیگر منتقل می‌شوید؛
«در [[روایات]]، به سبب‌های مختلفی اشاره شده که می‌توان آنها را به هشت دسته، تقسیم کرد:
 
'''دسته نخست: اجرای شیوه [[پیامبران]] {{عم}} در مورد [[حضرت مهدی]] {{ع}}:''' [[حنان بن سدیر]]، از پدرش، از [[امام صادق]] {{ع}} [[روایت]] می‌کند که فرمود: [[قائم]] ما، دارای غیبتی بس طولانی خواهد بود. عرض کردم:‌ای فرزند [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] چرا این اندازه طولانی؟ فرمود: خدای عزوجل، می‌خواهد در مورد او، شیوه‌های دیگر [[پیامبران]] را در غیبت‌هایشان جاری سازد.‌ای سدیر! قهراً مدت غیبت‌های آنها به سر آید. خدای عزوجل فرمود: {{متن قرآن|لَتَرْكَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَق‏}}<ref>همه شما پیوسته از حالی به حال دیگر منتقل می‌شوید؛
  سوره انشقاق، [[آیه]] ۱۹.</ref> یعنی، شیوه‌های پیشینیان، درباره او جاری خواهد بود"<ref>{{عربی|" حَدَّثَنَا الْمُظَفَّرُ بْنُ جَعْفَرِ بْنِ الْمُظَفَّرِ الْعَلَوِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنِ مَسْعُودٍ وَ حَيْدَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ السَّمَرْقَنْدِيُّ جَمِيعاً قَالا حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ قَالَ حَدَّثَنَا جَبْرَئِيلُ بْنُ أَحْمَدَ عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ الْبَغْدَادِيِّ قَالَ حَدَّثَنِي الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الصَّيْرَفِيُّ عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِيرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ: قَالَ إِنَ‏ لِلْقَائِمِ‏ مِنَّا غَيْبَةً يَطُولُ‏ أَمَدُهَا فَقُلْتُ لَهُ وَ لِمَ ذَاكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَبَى إِلَّا أَنْ يُجْرِيَ فِيهِ سُنَنَ الْأَنْبِيَاءِ {{عم}} فِي غَيْبَاتِهِمْ وَ أَنَّهُ لَا بُدَّ لَهُ يَا سَدِيرُ مِنِ اسْتِيفَاءِ مَدَدِ غَيْبَاتِهِمْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ‏  {{متن قرآن|لَتَرْكَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ‏}}  أَيْ سُنَناً عَلَى سُنَنِ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ ‏‏"}}؛ علل الشرایع، ج ۱، ص ۲۴۵، ح ۷؛ کمال الدین، ص ۴۸۱. بحار الانوار، از هر دو نقل کرده است. بحار، ج ۵۲، ص ۹۰؛ منتخب الاثر از بحار و آن از عیون أخبار الرضا، ص ۳۲۶، ح ۱۸ نقل می‌کند.</ref>؛
  سوره انشقاق، [[آیه]] ۱۹.</ref> یعنی، شیوه‌های پیشینیان، درباره او جاری خواهد بود"<ref>{{عربی|" حَدَّثَنَا الْمُظَفَّرُ بْنُ جَعْفَرِ بْنِ الْمُظَفَّرِ الْعَلَوِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنِ مَسْعُودٍ وَ حَيْدَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ السَّمَرْقَنْدِيُّ جَمِيعاً قَالا حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ قَالَ حَدَّثَنَا جَبْرَئِيلُ بْنُ أَحْمَدَ عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ الْبَغْدَادِيِّ قَالَ حَدَّثَنِي الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الصَّيْرَفِيُّ عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِيرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ: قَالَ إِنَ‏ لِلْقَائِمِ‏ مِنَّا غَيْبَةً يَطُولُ‏ أَمَدُهَا فَقُلْتُ لَهُ وَ لِمَ ذَاكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَبَى إِلَّا أَنْ يُجْرِيَ فِيهِ سُنَنَ الْأَنْبِيَاءِ {{عم}} فِي غَيْبَاتِهِمْ وَ أَنَّهُ لَا بُدَّ لَهُ يَا سَدِيرُ مِنِ اسْتِيفَاءِ مَدَدِ غَيْبَاتِهِمْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ‏  {{متن قرآن|لَتَرْكَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ‏}}  أَيْ سُنَناً عَلَى سُنَنِ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ ‏‏"}}؛ علل الشرایع، ج ۱، ص ۲۴۵، ح ۷؛ کمال الدین، ص ۴۸۱. بحار الانوار، از هر دو نقل کرده است. بحار، ج ۵۲، ص ۹۰؛ منتخب الاثر از بحار و آن از عیون أخبار الرضا، ص ۳۲۶، ح ۱۸ نقل می‌کند.</ref>؛
::::::'''دسته دوم: [[خدا]] نمی‌خواهد [[امام]]، در میان [[قوم]] [[ستمگر]] باشد:''' [[مروان انباری]]<ref>آقای خوئی می‌گوید: با توجه به اینکه فرزند نوه (یعنی نتیجه) مروان انباری از راویان احادیث دال بر امامت امام عسکری {{ع}} است، بنابراین، مروان باید چندین طبقه قبل از راویان این حدیث باشد معجم رجال الحدیث ۱۸: ۱۱۹- بدین‌سان بعید نیست که او در زمره راویان از امام باقر {{ع}} باشد.</ref> می‌گوید: "از [[امام باقر]]{{ع}} پیامی صادر گشت: [[خداوند]]، اگر ناخرسند باشد که ما، در مجاورت دست‌های از [[مردم]] زندگی کنیم، ما را از میان آنها بیرون می‌برد"<ref>{{عربی|" حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى الْعَطَّارُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عُمَرَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مَرْوَانَ الْأَنْبَارِيِّ قَالَ خَرَجَ مِنْ أَبِي جَعْفَرٍ {{ع}}‏ إِنَ‏ اللَّهَ‏ إِذَا كَرِهَ‏ لَنَا جِوَارَ قَوْمٍ‏ نَزَعَنَا مِنْ‏ بَيْنِ‏ أَظْهُرِهِم‏ ‏‏"}}؛ علل الشرایع، ج ۱، ص ۲۸۵، باب ۱۷۹، ح ۲؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۰، ح ۲. ظاهرا روایت از [[امام جواد]]{{ع}} است</ref>؛ [[محمد بن فرج]]<ref>محمد بن الفرج الرخجی، من أصحاب الرضا {{ع}}، ثقة. قال الشیخ و العلامه. و ذکره الشیخ أیضا فی أصحاب الجواد {{ع}} و الهادی {{ع}}، و قال النجاشی: إنه روی عن أبی الحسن موسی {{ع}}. و روی المفید فی الارشاد ما یدل علی مدحه و علو منزلته. وسائل الشیعة، ج ۲۰، ص ۳۳۹ و آقای خویی در کتاب معجم رجال الحدیث، ج ۱۷، ص ۱۳۲، فرموده: «وی، از [[امام جواد]]، روایت نقل کرده‌اند». بنابراین، مشخص می‌شود که مقصود از ابو جعفر {{ع}}، ([[امام جواد]]) است. و احتمال می‌رود منظور محمد بن الفرج کوفی باشد که از اصحاب [[امام صادق]] {{ع}} است.</ref> می‌گوید: [[امام جواد]]{{ع}} به من نوشت: هنگامی که [[خدای تبارک و تعالی]]، بر آفریده‌هایش [[خشم]] کند، ما را از میانشان دور می‌سازد"<ref>{{عربی|" مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفَرَجِ قَالَ: كَتَبَ إِلَيَّ أَبُو جَعْفَرٍ {{ع}} إِذَا غَضِبَ‏ اللَّهُ‏ تَبَارَكَ‏ وَ تَعَالَى‏ عَلَى‏ خَلْقِهِ‏ نَحَّانَا عَنْ‏ جِوَارِهِم‏‏ ‏‏"}}؛ کافی، ج ۱، ص ۳۴۳، باب فی الغیبة، ح ۳۱؛ مرآة العقول، ج ۴، ص ۶۱، ح ۳۱.</ref>.
::::::'''دسته دوم: [[خدا]] نمی‌خواهد [[امام]]، در میان [[قوم]] [[ستمگر]] باشد:''' [[مروان انباری]]<ref>آقای خوئی می‌گوید: با توجه به اینکه فرزند نوه (یعنی نتیجه) مروان انباری از راویان احادیث دال بر امامت امام عسکری {{ع}} است، بنابراین، مروان باید چندین طبقه قبل از راویان این حدیث باشد معجم رجال الحدیث ۱۸: ۱۱۹- بدین‌سان بعید نیست که او در زمره راویان از امام باقر {{ع}} باشد.</ref> می‌گوید: "از [[امام باقر]]{{ع}} پیامی صادر گشت: [[خداوند]]، اگر ناخرسند باشد که ما، در مجاورت دست‌های از [[مردم]] زندگی کنیم، ما را از میان آنها بیرون می‌برد"<ref>{{عربی|" حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى الْعَطَّارُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عُمَرَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مَرْوَانَ الْأَنْبَارِيِّ قَالَ خَرَجَ مِنْ أَبِي جَعْفَرٍ {{ع}}‏ إِنَ‏ اللَّهَ‏ إِذَا كَرِهَ‏ لَنَا جِوَارَ قَوْمٍ‏ نَزَعَنَا مِنْ‏ بَيْنِ‏ أَظْهُرِهِم‏ ‏‏"}}؛ علل الشرایع، ج ۱، ص ۲۸۵، باب ۱۷۹، ح ۲؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۰، ح ۲. ظاهرا روایت از [[امام جواد]]{{ع}} است</ref>؛ [[محمد بن فرج]]<ref>محمد بن الفرج الرخجی، من أصحاب الرضا {{ع}}، ثقة. قال الشیخ و العلامه. و ذکره الشیخ أیضا فی أصحاب الجواد {{ع}} و الهادی {{ع}}، و قال النجاشی: إنه روی عن أبی الحسن موسی {{ع}}. و روی المفید فی الارشاد ما یدل علی مدحه و علو منزلته. وسائل الشیعة، ج ۲۰، ص ۳۳۹ و آقای خویی در کتاب معجم رجال الحدیث، ج ۱۷، ص ۱۳۲، فرموده: «وی، از [[امام جواد]]، روایت نقل کرده‌اند». بنابراین، مشخص می‌شود که مقصود از ابو جعفر {{ع}}، ([[امام جواد]]) است. و احتمال می‌رود منظور محمد بن الفرج کوفی باشد که از اصحاب [[امام صادق]] {{ع}} است.</ref> می‌گوید: [[امام جواد]]{{ع}} به من نوشت: هنگامی که [[خدای تبارک و تعالی]]، بر آفریده‌هایش [[خشم]] کند، ما را از میانشان دور می‌سازد"<ref>{{عربی|" مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفَرَجِ قَالَ: كَتَبَ إِلَيَّ أَبُو جَعْفَرٍ {{ع}} إِذَا غَضِبَ‏ اللَّهُ‏ تَبَارَكَ‏ وَ تَعَالَى‏ عَلَى‏ خَلْقِهِ‏ نَحَّانَا عَنْ‏ جِوَارِهِم‏‏ ‏‏"}}؛ کافی، ج ۱، ص ۳۴۳، باب فی الغیبة، ح ۳۱؛ مرآة العقول، ج ۴، ص ۶۱، ح ۳۱.</ref>.
خط ۲۷۳: خط ۲۷۹:
| پاسخ‌دهنده = محمد محمدی اشتهاردی
| پاسخ‌دهنده = محمد محمدی اشتهاردی
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[محمد محمدی اشتهاردی]]'''، در کتاب ''«[[حضرت مهدی فروغ تابان ولایت (کتاب)|حضرت مهدی فروغ تابان ولایت]]»''  در این‌باره گفته است:
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[محمد محمدی اشتهاردی]]'''، در کتاب ''«[[حضرت مهدی فروغ تابان ولایت (کتاب)|حضرت مهدی فروغ تابان ولایت]]»''  در این‌باره گفته است:
::::::«وضع زمان و عدم پذیرش [[مردم]] باعث شد که [[امام زمان ]]{{ع}} از نظرها پنهان گردد، این پنهانی که از آن به عنوان [[غیبت]] یاد می‌شود تا زمانی که [[مردم]] آماده شوند و [[شرایط ظهور]] مهیا گردد، ادامه دارد. ولی طبیعی است که وقتی [[امام]] [[مردم]] [[غایب]] شد، [[مردم]] را به حال خود نمی‌گذارد، بلکه افرادی را بین خود و [[مردم]] واسطه قرار می‌دهد، [[وظیفه]] [[مردم]] هم این است که با کنجکاوی دقیق این افراد را بشناسند و [[تکلیف]] خود را از آنها بگیرند. بر همین اساس پس از آنکه [[امام زمان ]]{{ع}} در سال ۲۶۰، هنگام [[رحلت]] پدر بزرگوارشان، از نظرها پنهان شدند (و [[غیبت صغری]] بوجود آمد) تا [[نیمه شعبان]] سال ۳۲۹، چهار تن از فقهای ربانی به ترتیب زیر از جانب آن حضرت تعیین شده و واسطه بین آن حضرت و [[مردم]] شدند:
 
«وضع زمان و عدم پذیرش [[مردم]] باعث شد که [[امام زمان ]]{{ع}} از نظرها پنهان گردد، این پنهانی که از آن به عنوان [[غیبت]] یاد می‌شود تا زمانی که [[مردم]] آماده شوند و [[شرایط ظهور]] مهیا گردد، ادامه دارد. ولی طبیعی است که وقتی [[امام]] [[مردم]] [[غایب]] شد، [[مردم]] را به حال خود نمی‌گذارد، بلکه افرادی را بین خود و [[مردم]] واسطه قرار می‌دهد، [[وظیفه]] [[مردم]] هم این است که با کنجکاوی دقیق این افراد را بشناسند و [[تکلیف]] خود را از آنها بگیرند. بر همین اساس پس از آنکه [[امام زمان ]]{{ع}} در سال ۲۶۰، هنگام [[رحلت]] پدر بزرگوارشان، از نظرها پنهان شدند (و [[غیبت صغری]] بوجود آمد) تا [[نیمه شعبان]] سال ۳۲۹، چهار تن از فقهای ربانی به ترتیب زیر از جانب آن حضرت تعیین شده و واسطه بین آن حضرت و [[مردم]] شدند:
:::::#[[عثمان بن سعید]] که در سال ۳۰۰ هجری [[وفات]] کرد.
:::::#[[عثمان بن سعید]] که در سال ۳۰۰ هجری [[وفات]] کرد.
:::::#[[محمد بن عثمان]] که پنج سال عهده‌دار [[نیابت خاص]] بود و در سال ۳۰۵ درگذشت.
:::::#[[محمد بن عثمان]] که پنج سال عهده‌دار [[نیابت خاص]] بود و در سال ۳۰۵ درگذشت.
خط ۲۸۶: خط ۲۹۳:
| پاسخ‌دهنده = محسن قرائتی
| پاسخ‌دهنده = محسن قرائتی
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] [[محسن قرائتی]] در دو کتاب ''«[[جهت‌نما (کتاب)|جهت‌نما]]»'' و ''«[[شرایط ظهور از دیدگاه قرآن کریم (کتاب)|شرایط ظهور از دیدگاه قرآن کریم]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] [[محسن قرائتی]] در دو کتاب ''«[[جهت‌نما (کتاب)|جهت‌نما]]»'' و ''«[[شرایط ظهور از دیدگاه قرآن کریم (کتاب)|شرایط ظهور از دیدگاه قرآن کریم]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::*«این مسأله را با یک مثال توضیح می‌دهم: اگر مسئولان اداره برق در منطقه‌ای لامپی را [[نصب]] کردند؛ ولی [[مردم]] آن را شکستند و مسؤولان لامپ دوم و سوم تا یازدهم را [[نصب]] کنند؛ ولی باز هم [[مردم]] تمام یازده لامپ را در چند مرحله بشکنند؛ این کار آن‌ها نشان می‌دهد که [[قدر]] [[نور]] را نمی‌دانند؛ بنابراین باید با سعی و تلاش خود نوری کم؛ ولی با هزینه‌ای سنگین تهیه کنند تا شاید ارزش واقعی برق پی ببرند. ماجرای [[امام مهدی|امام زمان]] نیز هم این گونه است. [[خداوند]] برای [[مردم]] یازده چراغ [[هدایت]] و [[امام]] معین کرد و [[احادیث]] فراوان از زبان مبارک [[پیامبر]]، نام و مشخصات آن‌ها را بیان نمود؛ ولی تمام یازده [[امام]] را یا با زهر یا با [[شمشیر]] به [[شهادت]] رساندند. [[خداوند]] نیز دوازدهمین چراغ [[هدایت]] را در پس پرده [[غیب]] نگاه داشت تا زمانی که [[جامعه]]، انواع [[حکومت]]‌ها را تجربه کند و به این باور برسد که هیچ گروهی با شعارها و انواع سیاست‌های گوناگون، توان ایجاد و گسترش [[عدالت]] واقعی را ندارد و در نتیجه [[مردم]] آن چنان به ستوه آیند که تشنه واقعی برقراری [[عدالت]] و عاشق مردی الهی بشوند تا با [[رهبری]] او، همه باطل‌ها و مستکبرین از بین بروند و [[بندگان]] [[صالح]] [[خدا]] به [[قدرت]] برسند. آری؛ [[درک]] [[حکومت]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} و گسترش [[عدالت]] نیازمند [[زمینه‌سازی]] است»<ref>[[محسن قرائتی|قرائتی، محسن]]، [[جهت‌نما (کتاب)|جهت‌نما]]، ص ۱۸ - ۱۹.</ref>.
 
*«این مسأله را با یک مثال توضیح می‌دهم: اگر مسئولان اداره برق در منطقه‌ای لامپی را [[نصب]] کردند؛ ولی [[مردم]] آن را شکستند و مسؤولان لامپ دوم و سوم تا یازدهم را [[نصب]] کنند؛ ولی باز هم [[مردم]] تمام یازده لامپ را در چند مرحله بشکنند؛ این کار آن‌ها نشان می‌دهد که [[قدر]] [[نور]] را نمی‌دانند؛ بنابراین باید با سعی و تلاش خود نوری کم؛ ولی با هزینه‌ای سنگین تهیه کنند تا شاید ارزش واقعی برق پی ببرند. ماجرای [[امام مهدی|امام زمان]] نیز هم این گونه است. [[خداوند]] برای [[مردم]] یازده چراغ [[هدایت]] و [[امام]] معین کرد و [[احادیث]] فراوان از زبان مبارک [[پیامبر]]، نام و مشخصات آن‌ها را بیان نمود؛ ولی تمام یازده [[امام]] را یا با زهر یا با [[شمشیر]] به [[شهادت]] رساندند. [[خداوند]] نیز دوازدهمین چراغ [[هدایت]] را در پس پرده [[غیب]] نگاه داشت تا زمانی که [[جامعه]]، انواع [[حکومت]]‌ها را تجربه کند و به این باور برسد که هیچ گروهی با شعارها و انواع سیاست‌های گوناگون، توان ایجاد و گسترش [[عدالت]] واقعی را ندارد و در نتیجه [[مردم]] آن چنان به ستوه آیند که تشنه واقعی برقراری [[عدالت]] و عاشق مردی الهی بشوند تا با [[رهبری]] او، همه باطل‌ها و مستکبرین از بین بروند و [[بندگان]] [[صالح]] [[خدا]] به [[قدرت]] برسند. آری؛ [[درک]] [[حکومت]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} و گسترش [[عدالت]] نیازمند [[زمینه‌سازی]] است»<ref>[[محسن قرائتی|قرائتی، محسن]]، [[جهت‌نما (کتاب)|جهت‌نما]]، ص ۱۸ - ۱۹.</ref>.


*در [[احادیث]] گوناگون، علت عدم [[درک]] محضر [[امام زمان]]{{ع}} بیان شده است؛ از جمله آن که خود ایشان [[ارتکاب گناه]] را سبب این امر معرفی کرده و فرموده اند: {{عربی|" فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ‏ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ‏ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>ما را از شما حبس نمی‌کند، مگر اعمال ناپسندی که از ناحیۀ شما به ما می‌رسد؛ محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج۵۳، ص۱۷۶.</ref>. این سخن با صراحت می‌گوید که به سبب [[اعمال]] زشتی که انجام داده‌ایم، توفیق [[درک]] [[ظهور]] را پیدا نمی‌کنیم. هم چنین وقتی از [[امام صادق]]{{ع}} سؤال می‌کنند که چرا [[امام زمان]]{{ع}} [[غایب]] می‌شود، آمده است: ایشان به  گردن خود اشاره می‌کردند؛ کنایه از این که اگر بیاید، کشته می‌شود<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۴۳۵.</ref>. بنابراین، از مجموع این [[روایات]] به دست می‌آید که [[علت غیبت]] [[امام مهدی|امام دوازدهم]]، عدم آمادگی [[مردم]] برای پذیرش [[رهبری]] [[امام زمان]]{{ع}} است. [[خداوند]] آن حضرت را برای زمان مناسب [[ذخیره]] فرموده است، تا زمانی که رشد و [[فرهنگ]] [[مردم]] به جایی برسد که بتوانند [[نور]] [[امامت]] را [[درک]] و از آن بهره‌گیری کنند»<ref>[[محسن قرائتی|قرائتی، محسن]]، [[شرایط ظهور از دیدگاه قرآن کریم (کتاب)|شرایط ظهور از دیدگاه قرآن کریم]]، ص ۱۸ - ۱۹.</ref>.
*در [[احادیث]] گوناگون، علت عدم [[درک]] محضر [[امام زمان]]{{ع}} بیان شده است؛ از جمله آن که خود ایشان [[ارتکاب گناه]] را سبب این امر معرفی کرده و فرموده اند: {{عربی|" فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ‏ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ‏ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>ما را از شما حبس نمی‌کند، مگر اعمال ناپسندی که از ناحیۀ شما به ما می‌رسد؛ محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج۵۳، ص۱۷۶.</ref>. این سخن با صراحت می‌گوید که به سبب [[اعمال]] زشتی که انجام داده‌ایم، توفیق [[درک]] [[ظهور]] را پیدا نمی‌کنیم. هم چنین وقتی از [[امام صادق]]{{ع}} سؤال می‌کنند که چرا [[امام زمان]]{{ع}} [[غایب]] می‌شود، آمده است: ایشان به  گردن خود اشاره می‌کردند؛ کنایه از این که اگر بیاید، کشته می‌شود<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۴۳۵.</ref>. بنابراین، از مجموع این [[روایات]] به دست می‌آید که [[علت غیبت]] [[امام مهدی|امام دوازدهم]]، عدم آمادگی [[مردم]] برای پذیرش [[رهبری]] [[امام زمان]]{{ع}} است. [[خداوند]] آن حضرت را برای زمان مناسب [[ذخیره]] فرموده است، تا زمانی که رشد و [[فرهنگ]] [[مردم]] به جایی برسد که بتوانند [[نور]] [[امامت]] را [[درک]] و از آن بهره‌گیری کنند»<ref>[[محسن قرائتی|قرائتی، محسن]]، [[شرایط ظهور از دیدگاه قرآن کریم (کتاب)|شرایط ظهور از دیدگاه قرآن کریم]]، ص ۱۸ - ۱۹.</ref>.
خط ۳۱۴: خط ۳۲۲:
| پاسخ‌دهنده = سید جعفر موسوی‌نسب
| پاسخ‌دهنده = سید جعفر موسوی‌نسب
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[سید جعفر موسوی‌نسب]]'''، در کتاب ''«[[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[سید جعفر موسوی‌نسب]]'''، در کتاب ''«[[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«هر چیزی در این [[عالم]] از جمله [[غیبت]] [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} بدون علّت و [[فلسفه]] نیست. چون کار [[خداوند متعال]] عبث و بیهوده نیست، لکن بعضی از امور علّتش برای ما بیان شده و برخی امور بیان نشده، و [[غیبت]] حضرت از مسائلی است که علّت آن بر ما مخفی است ولی در برخی [[روایات]] [[حکمت]] [[غیبت]] برای ما بیان شده است. که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم.
 
«هر چیزی در این [[عالم]] از جمله [[غیبت]] [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} بدون علّت و [[فلسفه]] نیست. چون کار [[خداوند متعال]] عبث و بیهوده نیست، لکن بعضی از امور علّتش برای ما بیان شده و برخی امور بیان نشده، و [[غیبت]] حضرت از مسائلی است که علّت آن بر ما مخفی است ولی در برخی [[روایات]] [[حکمت]] [[غیبت]] برای ما بیان شده است. که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم.
:::::#'''[[آزمایش]] و [[امتحان]] [[مردم]]:''' [[امام کاظم|موسی بن جعفر]] {{ع}} فرموده است هنگامی که پنجمین فرزند [[امام هفتم]] [[غایب]] شد مواظب [[دین]] خود باشید، مبادا کسی شما را از [[دین]] خارج کند،‌ای پسرک من! برای [[امام مهدی|صاحب الامر]] ناچار غیبتی خواهد بود، به‌طوری که گروهی از [[مؤمنین]] از [[عقیده]] خود برمی‌گردند و [[خداوند]] به وسیله [[غیبت]] بندگانش را [[امتحان]] می‌کند<ref>بحار، ج ۵۱، ص ۱۱۳.</ref>.
:::::#'''[[آزمایش]] و [[امتحان]] [[مردم]]:''' [[امام کاظم|موسی بن جعفر]] {{ع}} فرموده است هنگامی که پنجمین فرزند [[امام هفتم]] [[غایب]] شد مواظب [[دین]] خود باشید، مبادا کسی شما را از [[دین]] خارج کند،‌ای پسرک من! برای [[امام مهدی|صاحب الامر]] ناچار غیبتی خواهد بود، به‌طوری که گروهی از [[مؤمنین]] از [[عقیده]] خود برمی‌گردند و [[خداوند]] به وسیله [[غیبت]] بندگانش را [[امتحان]] می‌کند<ref>بحار، ج ۵۱، ص ۱۱۳.</ref>.
:::::#'''[[نجات]] از قتل آن حضرت:''' چنانچه در [[تاریخ]] آمده است [[معتمد]] عبّاسی که [[خلیفه]] دوران [[امام عسکری|امام حسن عسکری]] و دوران تولّد و کودکی [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} بوده است، سخت در تلاش بوده است که به هر قیمتی شده [[امام مهدی|حضرت مهدی]] را پیدا کرده و از بین ببرد، لذا عمّال و کارگزاران او پیوسته به منزل [[امام عسکری]] {{ع}} یورش می‌بردند تا شاید بر نیت پلیدشان جامه عمل بپوشانند، امّا [[خداوند متعال]] او را محافظت کرد. و [[زراره]] از [[امام باقر]] {{ع}} [[نقل]] می‌کند که آن حضرت فرمود: [[امام مهدی|قائم]] باید [[غایب]] شود، [[زراره]] سؤال می‌کند چرا؟ حضرت می‌فرمایند: جهت [[نجات]] از قتل<ref>بحار، ج ۵۱، ص ۹۱.</ref>.
:::::#'''[[نجات]] از قتل آن حضرت:''' چنانچه در [[تاریخ]] آمده است [[معتمد]] عبّاسی که [[خلیفه]] دوران [[امام عسکری|امام حسن عسکری]] و دوران تولّد و کودکی [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} بوده است، سخت در تلاش بوده است که به هر قیمتی شده [[امام مهدی|حضرت مهدی]] را پیدا کرده و از بین ببرد، لذا عمّال و کارگزاران او پیوسته به منزل [[امام عسکری]] {{ع}} یورش می‌بردند تا شاید بر نیت پلیدشان جامه عمل بپوشانند، امّا [[خداوند متعال]] او را محافظت کرد. و [[زراره]] از [[امام باقر]] {{ع}} [[نقل]] می‌کند که آن حضرت فرمود: [[امام مهدی|قائم]] باید [[غایب]] شود، [[زراره]] سؤال می‌کند چرا؟ حضرت می‌فرمایند: جهت [[نجات]] از قتل<ref>بحار، ج ۵۱، ص ۹۱.</ref>.
خط ۳۲۸: خط ۳۳۷:
| پاسخ‌دهنده = علی رضا رجالی تهرانی
| پاسخ‌دهنده = علی رضا رجالی تهرانی
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[علی رضا رجالی تهرانی]]'''، در کتاب ''«[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[علی رضا رجالی تهرانی]]'''، در کتاب ''«[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«پیش از پرداختن به اسباب و [[علل غیبت]] [[امام مهدی]] {{ع}}، لازم به ذکر است: از [[روایات]] چنین استفاده می‏‌شود که علّت و [[فلسفه]] واقعی [[غیبت]] آن [[امام]] بر [[بشر]] پوشیده است، و جز [[خدا]] و [[پیشوایان]] [[معصوم]] {{عم}} کسی نسبت به آن اطّلاع کافی و کامل ندارد. چنانکه [[عبداللّه بن فضل هاشمی]] [[روایت]] کرده که از [[امام صادق|حضرت صادق]] شنیدم می‏‌فرمود: [[صاحب الامر]] غیبتی دارد که ناچار از آن است، به ‏طوری که [[اهل باطل]] در آن [[تردید]] می‏‌‏کنند. عرض کردم: یابن [[رسول]] اللّه! چرا [[غیبت]] می‏‌کند؟ فرمود: به علّتی که به ما اجازه نداده‏‌اند آشکار سازیم. عرض کردم: چه حکمتی در [[غیبت]] اوست؟ فرمود: همان حکمتی که در [[غیبت]] سفیران و حجّت‌های پیش از او بوده است، [[حکمت غیبت]] [[قائم]] ظاهر نمی‏‌‏شود مگر بعد از آمدن خود او، چنان‏که [[حکمت]] سوراخ کردن کشتی توسّط [[خضر]] و کشتن آن بچه و تعمیر دیوار، برای [[حضرت موسی]] {{ع}} ظاهر نگشت، مگر موقعی که خواستند از هم جدا شوند<ref> کمال الدّین و تمام النّعمه، شیخ صدوق، ص ۴۸۲</ref>.
 
«پیش از پرداختن به اسباب و [[علل غیبت]] [[امام مهدی]] {{ع}}، لازم به ذکر است: از [[روایات]] چنین استفاده می‏‌شود که علّت و [[فلسفه]] واقعی [[غیبت]] آن [[امام]] بر [[بشر]] پوشیده است، و جز [[خدا]] و [[پیشوایان]] [[معصوم]] {{عم}} کسی نسبت به آن اطّلاع کافی و کامل ندارد. چنانکه [[عبداللّه بن فضل هاشمی]] [[روایت]] کرده که از [[امام صادق|حضرت صادق]] شنیدم می‏‌فرمود: [[صاحب الامر]] غیبتی دارد که ناچار از آن است، به ‏طوری که [[اهل باطل]] در آن [[تردید]] می‏‌‏کنند. عرض کردم: یابن [[رسول]] اللّه! چرا [[غیبت]] می‏‌کند؟ فرمود: به علّتی که به ما اجازه نداده‏‌اند آشکار سازیم. عرض کردم: چه حکمتی در [[غیبت]] اوست؟ فرمود: همان حکمتی که در [[غیبت]] سفیران و حجّت‌های پیش از او بوده است، [[حکمت غیبت]] [[قائم]] ظاهر نمی‏‌‏شود مگر بعد از آمدن خود او، چنان‏که [[حکمت]] سوراخ کردن کشتی توسّط [[خضر]] و کشتن آن بچه و تعمیر دیوار، برای [[حضرت موسی]] {{ع}} ظاهر نگشت، مگر موقعی که خواستند از هم جدا شوند<ref> کمال الدّین و تمام النّعمه، شیخ صدوق، ص ۴۸۲</ref>.


این [[روایت]] و [[روایات]] دیگر مثل این، اشاره دارد که علّت واقعی [[غیبت]] حضرت را نمی‏‌توان گفت و هر سبب و علّتی که بیان می‏‌گردد، هرچند می‏‌‏تواند علّت باشد، امّا علّت حقیقی نیست. امّا بعضی از [[علل غیبت]] حضرتش را که می‏‌توان با اسناد به [[روایات]] ذکر نمود، بدین ترتیب می‏‌باشند:
این [[روایت]] و [[روایات]] دیگر مثل این، اشاره دارد که علّت واقعی [[غیبت]] حضرت را نمی‏‌توان گفت و هر سبب و علّتی که بیان می‏‌گردد، هرچند می‏‌‏تواند علّت باشد، امّا علّت حقیقی نیست. امّا بعضی از [[علل غیبت]] حضرتش را که می‏‌توان با اسناد به [[روایات]] ذکر نمود، بدین ترتیب می‏‌باشند:
خط ۳۷۵: خط ۳۸۵:
| پاسخ‌دهنده = عبدالمجید زهادت
| پاسخ‌دهنده = عبدالمجید زهادت
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[عبدالمجید زهادت]]'''، در کتاب  ''«[[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[عبدالمجید زهادت]]'''، در کتاب  ''«[[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«امر [[غیبت]] [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} را به دو صورت می‌توان مورد ارزیابی قرار داد:
 
«امر [[غیبت]] [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} را به دو صورت می‌توان مورد ارزیابی قرار داد:
:::::'''۱. تاریخی''': وقتی به [[تاریخ]] صدر [[اسلام]] و حتی قبل از آن می‌نگریم، به خوبی می‌بینیم که جبهه [[کفر]] و [[باطل]] برای مقابله با جبهه [[حق]] و نابودی آن، از هیچ اقدامی فروگذاری نکرده و در این راه حتی از کشتن [[پیشوایان]] [[دین]] نیز ابایی نداشته است. آنچه [[وحشت]]  و اضطراب [[حاکمان]] خودکامه را بیشتر می‌کرد، وعده [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} به عنوان [[منجی]] و [[مصلح]] بود. از این رو خلفای معاصر[[امام عسکری|امام حسن عسکری]]{{ع}} را به شدت تحت نظر داشتند ت وقتی فرزند ایشان به [[دنیا]] می‌آید، او را در همان ابتدای زندگی به [[شهادت]] برسانند. بنابراین بسیار طبیعی است که [[خداوند]] [[آخرین حجت]] خود را در پرده [[غیبت]] قرار دهد تا [[جان]] او حفظ شود و در موعد مقرر و زمانی که [[مردم]] [[آمادگی ظهور]] داشتند [[ظهور]] کرده و [[جهان]] را پر از [[عدل]] و داد نماید.
:::::'''۱. تاریخی''': وقتی به [[تاریخ]] صدر [[اسلام]] و حتی قبل از آن می‌نگریم، به خوبی می‌بینیم که جبهه [[کفر]] و [[باطل]] برای مقابله با جبهه [[حق]] و نابودی آن، از هیچ اقدامی فروگذاری نکرده و در این راه حتی از کشتن [[پیشوایان]] [[دین]] نیز ابایی نداشته است. آنچه [[وحشت]]  و اضطراب [[حاکمان]] خودکامه را بیشتر می‌کرد، وعده [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} به عنوان [[منجی]] و [[مصلح]] بود. از این رو خلفای معاصر[[امام عسکری|امام حسن عسکری]]{{ع}} را به شدت تحت نظر داشتند ت وقتی فرزند ایشان به [[دنیا]] می‌آید، او را در همان ابتدای زندگی به [[شهادت]] برسانند. بنابراین بسیار طبیعی است که [[خداوند]] [[آخرین حجت]] خود را در پرده [[غیبت]] قرار دهد تا [[جان]] او حفظ شود و در موعد مقرر و زمانی که [[مردم]] [[آمادگی ظهور]] داشتند [[ظهور]] کرده و [[جهان]] را پر از [[عدل]] و داد نماید.
:::::'''۲. روایی''': در [[روایات]] به علت و حکمت‌های متعددی اشاره شده است که باید مورد توجه قرار گیرند.
:::::'''۲. روایی''': در [[روایات]] به علت و حکمت‌های متعددی اشاره شده است که باید مورد توجه قرار گیرند.
خط ۳۹۵: خط ۴۰۶:
| پاسخ‌دهنده = محمد جواد مروجی طبسی
| پاسخ‌دهنده = محمد جواد مروجی طبسی
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[محمد جواد مروجی طبسی]]'''، در کتاب ''«[[بامداد بشریت (کتاب)|بامداد بشریت]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[محمد جواد مروجی طبسی]]'''، در کتاب ''«[[بامداد بشریت (کتاب)|بامداد بشریت]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«پاسخ مسئله [[غیبت]] [[امام زمان]] {{ع}} یکی از [[اسرار]] الهی است که تاکنون کسی جز [[معصومین]] {{عم}} نتوانسته است به راز آن پی ببرد. [[دانش]] [[بشر]] توان پی بردن به رازهای [[آفرینش]] هستی را ندارد. از این رو از هنگامی که مسئله [[غیبت]] مطرح گردید، با اینکه هنوز [[حضرت مهدی]] {{ع}} متولد نشده بود، [[مردم]] دراین‌باره سؤال‌های زیادی از [[پیامبر خاتم|پیامبر]] و [[معصومین]] {{عم}} نمودند، اما هرگز به علت آن پی نبردند؛ چون آنها اجازه افشای این راز را نداشتند.
 
«پاسخ مسئله [[غیبت]] [[امام زمان]] {{ع}} یکی از [[اسرار]] الهی است که تاکنون کسی جز [[معصومین]] {{عم}} نتوانسته است به راز آن پی ببرد. [[دانش]] [[بشر]] توان پی بردن به رازهای [[آفرینش]] هستی را ندارد. از این رو از هنگامی که مسئله [[غیبت]] مطرح گردید، با اینکه هنوز [[حضرت مهدی]] {{ع}} متولد نشده بود، [[مردم]] دراین‌باره سؤال‌های زیادی از [[پیامبر خاتم|پیامبر]] و [[معصومین]] {{عم}} نمودند، اما هرگز به علت آن پی نبردند؛ چون آنها اجازه افشای این راز را نداشتند.


[[عبدالله بن فضل هاشمی]] می‌گوید: از [[امام صادق]] {{ع}} شنیدم که فرمود: "به ناچار، برای [[صاحب]] این امر غیبتی خواهد بود که هر [[انسان]] بی ایمانی به [[شک]] و [[تردید]] خواهد افتاد". عرض کردم: فدایت گردم! برای چه؟ حضرت فرمود: "به جهت امری که اجازه افشای آن را ندارم". عرض کردم: [[حکمت]] این [[غیبت]] چیست؟ فرمود: "[[حکمت]] [[غیبت]] همان است که در غیبت‌های گذشته رخ داده است". سپس افزود: "این راز هرگز روشن نمی‌گردد، مگر پس از [[ظهور]]؛ همان گونه که [[حکمت]] سوراخ شدن کشتی و کشته شدن آن کودک و ساخته شدن دیوار به دست [[حضرت خضر|خضر]] {{ع}} برای [[حضرت موسی|موسی]] {{ع}} روشن نشد، مگر پس از جدایی آن دو یار همسفر.‌ای [[فضل]]! این امری از سوی [[خدا]]، سری از [[اسرار]] الهی و [[رازی]] است از رازهای پنهان [[پروردگار]]. اگر [[خداوند]] را [[حکیم]] بدانیم، گواهی می‌دهیم که تمام کارهایش از روی [[حکمت]] است؛ اگر چه حکمتش برای ما روشن نباشد"<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۱.</ref>.
[[عبدالله بن فضل هاشمی]] می‌گوید: از [[امام صادق]] {{ع}} شنیدم که فرمود: "به ناچار، برای [[صاحب]] این امر غیبتی خواهد بود که هر [[انسان]] بی ایمانی به [[شک]] و [[تردید]] خواهد افتاد". عرض کردم: فدایت گردم! برای چه؟ حضرت فرمود: "به جهت امری که اجازه افشای آن را ندارم". عرض کردم: [[حکمت]] این [[غیبت]] چیست؟ فرمود: "[[حکمت]] [[غیبت]] همان است که در غیبت‌های گذشته رخ داده است". سپس افزود: "این راز هرگز روشن نمی‌گردد، مگر پس از [[ظهور]]؛ همان گونه که [[حکمت]] سوراخ شدن کشتی و کشته شدن آن کودک و ساخته شدن دیوار به دست [[حضرت خضر|خضر]] {{ع}} برای [[حضرت موسی|موسی]] {{ع}} روشن نشد، مگر پس از جدایی آن دو یار همسفر.‌ای [[فضل]]! این امری از سوی [[خدا]]، سری از [[اسرار]] الهی و [[رازی]] است از رازهای پنهان [[پروردگار]]. اگر [[خداوند]] را [[حکیم]] بدانیم، گواهی می‌دهیم که تمام کارهایش از روی [[حکمت]] است؛ اگر چه حکمتش برای ما روشن نباشد"<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۱.</ref>.


با اینکه [[معصومین]] {{عم}} [[مأمور]] نبودند که [[مردم]] را به علت اصلی [[غیبت]] [[آگاه]] سازند. اما گاهی به برخی از حکمت‌های [[غیبت]] اشاره نموده‌اند، که به چند نمونه بسنده می‌کنیم:
با اینکه [[معصومین]] {{عم}} [[مأمور]] نبودند که [[مردم]] را به علت اصلی [[غیبت]] [[آگاه]] سازند. اما گاهی به برخی از حکمت‌های [[غیبت]] اشاره نموده‌اند، که به چند نمونه بسنده می‌کنیم:
::::::۱. '''جاری شدن سنت‌های [[پیامبران]] در او:''' [[خداوند]] نسبت به [[پیامبران]]، سنت‌هایی برقرار کرده بود که می‌بایست شبیه آنها در مورد [[قائم آل محمد]] {{عم}} نیز جاری شود. یکی از سنت‌ها، مسئله [[غیبت]] [[پیامبران]] بود. می‌بایست [[پیامبران]] به امر [[خداوند]]، بنابر علت‌ها و مصلحت‌هایی، مدتی از [[مردم]] فاصله بگیرند. این غیبت‌ها گاهی کوتاه مدت و گاهی طولانی بود، در [[امت اسلامی]] این مسئله به [[امام زمان]] {{ع}} اختصاص یافت.
 
۱. '''جاری شدن سنت‌های [[پیامبران]] در او:''' [[خداوند]] نسبت به [[پیامبران]]، سنت‌هایی برقرار کرده بود که می‌بایست شبیه آنها در مورد [[قائم آل محمد]] {{عم}} نیز جاری شود. یکی از سنت‌ها، مسئله [[غیبت]] [[پیامبران]] بود. می‌بایست [[پیامبران]] به امر [[خداوند]]، بنابر علت‌ها و مصلحت‌هایی، مدتی از [[مردم]] فاصله بگیرند. این غیبت‌ها گاهی کوتاه مدت و گاهی طولانی بود، در [[امت اسلامی]] این مسئله به [[امام زمان]] {{ع}} اختصاص یافت.


سدیر صیرفی می‌گوید: [[امام صادق]] {{ع}} به من فرمود: "برای [[قائم]] ما دو [[غیبت]] می‌باشد که زمانش به طول می‌انجامد". صیرفی می‌گوید: عرض کردم: چرا؟ آن حضرت فرمود: "خواست [[خدا]] چنین است که سنت‌های سایر [[پیامبران]] نسبت به غیبتشان درباره او [[اجرا]] شود... [[خداوند]] می‌فرماید: {{متن قرآن|لَتَرْكَبُنَّ طَبَقًا عَن طَبَقٍ}}<ref>سوره انشقاق، آیه ۱۹.</ref>؛ "همه شما پیوسته از حالی به حالی دیگر منتقل می‌شوید (تا به کمال برسید)". آنچه که بر سر امت‌های پیشین آمده است، بر سر این [[امت]] نیز خواهد آمد و این [[سنت]] تغییرناپذیر است"<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۰.</ref>.
سدیر صیرفی می‌گوید: [[امام صادق]] {{ع}} به من فرمود: "برای [[قائم]] ما دو [[غیبت]] می‌باشد که زمانش به طول می‌انجامد". صیرفی می‌گوید: عرض کردم: چرا؟ آن حضرت فرمود: "خواست [[خدا]] چنین است که سنت‌های سایر [[پیامبران]] نسبت به غیبتشان درباره او [[اجرا]] شود... [[خداوند]] می‌فرماید: {{متن قرآن|لَتَرْكَبُنَّ طَبَقًا عَن طَبَقٍ}}<ref>سوره انشقاق، آیه ۱۹.</ref>؛ "همه شما پیوسته از حالی به حالی دیگر منتقل می‌شوید (تا به کمال برسید)". آنچه که بر سر امت‌های پیشین آمده است، بر سر این [[امت]] نیز خواهد آمد و این [[سنت]] تغییرناپذیر است"<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۰.</ref>.
خط ۴۴۲: خط ۴۵۵:
| پاسخ‌دهنده = رحیم کارگر
| پاسخ‌دهنده = رحیم کارگر
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] دکتر '''[[رحیم کارگر]]'''، در کتاب ''«[[مهدویت پیش از ظهور (کتاب)|مهدویت پیش از ظهور]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] دکتر '''[[رحیم کارگر]]'''، در کتاب ''«[[مهدویت پیش از ظهور (کتاب)|مهدویت پیش از ظهور]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«[[غیبت امام مهدی]]{{ع}} یکی از پدیده‏‌هایی است که با [[اراده]] و [[تدبیر]] [[خداوند]] رخ داده است؛ پس به طور حتم دارای [[حکمت]] و مصلحتی مهم و قابل توجه است.
 
«[[غیبت امام مهدی]]{{ع}} یکی از پدیده‏‌هایی است که با [[اراده]] و [[تدبیر]] [[خداوند]] رخ داده است؛ پس به طور حتم دارای [[حکمت]] و مصلحتی مهم و قابل توجه است.


[[عبد]] اللّه بن [[فضل]] [[هاشمی]] می‌‏گوید: از [[امام صادق]] {{ع}} شنیدم که می‌‏‏فرمود: [[صاحب الامر]]، غیبتی دارد که ناگزیر اتفاق می‌‏افتد و ناراستان و طرفداران [[باطل]] به [[شک]] می‌‏افتند. عرض کردم: فدایت شوم چرا چنین می‌‏‏شود؟ فرمود: به خاطر چیزی که ما اجازه نداریم، آن را برای شما بازگو کنیم. عرض کردم: [[حکمت]] و فایده این [[غیبت]] چیست؟ فرمود: [[حکمت غیبت]] او، همان [[حکمت غیبت]] آن عده از حجت‏‌های [[خداوند]] است که قبلا از آنها یاد شده است؛ [[حکمت]] این [[غیبت]] نیز تا بعد از [[ظهور]] آن حضرت، بر [[مردم]] معلوم نخواهد شد؛ همان‏طور که [[حکمت]] کارهایی که [[خضر]] انجام داد، تا قبل از جدا شدنش از [[موسی]]، معلوم نشد.‌ای پسر [[فضل]]! این امری الهی است و سرّ آن و جهات پنهانی آن نیز، الهی و به [[خدا]] مربوط است و هنگامی که ما می‌‏دانیم [[خداوند]] عزّ و جل [[حکیم]] است، قبول و اعتراف می‌‏‏کنیم که تمام کارهایش، عین [[حکمت]] و درستی است؛ هرچند که علت و چرایی آن کارها، برای ما روشن نشده باشد<ref>اثبات الهداة، ج ۳، ص ۴۸۸، ج ۲۱۷.</ref>.
[[عبد]] اللّه بن [[فضل]] [[هاشمی]] می‌‏گوید: از [[امام صادق]] {{ع}} شنیدم که می‌‏‏فرمود: [[صاحب الامر]]، غیبتی دارد که ناگزیر اتفاق می‌‏افتد و ناراستان و طرفداران [[باطل]] به [[شک]] می‌‏افتند. عرض کردم: فدایت شوم چرا چنین می‌‏‏شود؟ فرمود: به خاطر چیزی که ما اجازه نداریم، آن را برای شما بازگو کنیم. عرض کردم: [[حکمت]] و فایده این [[غیبت]] چیست؟ فرمود: [[حکمت غیبت]] او، همان [[حکمت غیبت]] آن عده از حجت‏‌های [[خداوند]] است که قبلا از آنها یاد شده است؛ [[حکمت]] این [[غیبت]] نیز تا بعد از [[ظهور]] آن حضرت، بر [[مردم]] معلوم نخواهد شد؛ همان‏طور که [[حکمت]] کارهایی که [[خضر]] انجام داد، تا قبل از جدا شدنش از [[موسی]]، معلوم نشد.‌ای پسر [[فضل]]! این امری الهی است و سرّ آن و جهات پنهانی آن نیز، الهی و به [[خدا]] مربوط است و هنگامی که ما می‌‏دانیم [[خداوند]] عزّ و جل [[حکیم]] است، قبول و اعتراف می‌‏‏کنیم که تمام کارهایش، عین [[حکمت]] و درستی است؛ هرچند که علت و چرایی آن کارها، برای ما روشن نشده باشد<ref>اثبات الهداة، ج ۳، ص ۴۸۸، ج ۲۱۷.</ref>.
خط ۴۹۰: خط ۵۰۴:
| پاسخ‌دهنده = فرج‌الله هدایت‌نیا
| پاسخ‌دهنده = فرج‌الله هدایت‌نیا
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[فرج‌الله هدایت‌نیا]]'''، در مقاله ''«[[امام مهدی در نگاه امام خمینی (مقاله)|امام مهدی در نگاه امام خمینی]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[فرج‌الله هدایت‌نیا]]'''، در مقاله ''«[[امام مهدی در نگاه امام خمینی (مقاله)|امام مهدی در نگاه امام خمینی]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::*«همانطور که می‌دانیم، [[امام زمان]]{{ع}} دو [[غیبت]] دارد: یکی [[غیبت صغری]] و دیگری [[غیبت کبری]]<ref>{{عربی|"لِلْقَائِمِ غَيْبَتَانِ: إِحْدَاهُمَا طَوِيلَةٌ وَ الْأُخْرَى قَصِيرَةٌ..."}} (مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۵۵).</ref>. [[غیبت صغری]] مجموعا ۷۴ سال<ref>البته این در صورتی است که غیبت صغری از آغاز تولد حضرت مهدی {{ع}} حساب شود (المفید، [الشیخ‌] محمد بن محمد بن النعمان، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، آل البیت {{عم}}، ج ۲، ص ۳۴۰) ولی اگر از زمان وفات امام عسکری {{ع}} محاسبه شود ۶۹ سال خواهد بود.</ref> طول کشیده است و پس از آن (از سال ۳۲۹ ه. ق.) [[غیبت کبری]] آغاز شده است که تاکنون و تا زمانی که بر ما پوشیده است ادامه خواهد یافت. آنچه در این سطور بیان می‌شود راز [[غیبت امام زمان]] و [[فلسفه]] آن است. باید بین "[[فلسفه غیبت]]" و "آثار [[غیبت]]" تفاوت قایل شویم. اینکه [[امام زمان]] چرا [[غایب]] شده‌اند، با این مطلب که بر [[غیبت]] آن حضرت چه فوایدی مترتب می‌شود، تفاوت دارد.
 
*«همانطور که می‌دانیم، [[امام زمان]]{{ع}} دو [[غیبت]] دارد: یکی [[غیبت صغری]] و دیگری [[غیبت کبری]]<ref>{{عربی|"لِلْقَائِمِ غَيْبَتَانِ: إِحْدَاهُمَا طَوِيلَةٌ وَ الْأُخْرَى قَصِيرَةٌ..."}} (مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۵۵).</ref>. [[غیبت صغری]] مجموعا ۷۴ سال<ref>البته این در صورتی است که غیبت صغری از آغاز تولد حضرت مهدی {{ع}} حساب شود (المفید، [الشیخ‌] محمد بن محمد بن النعمان، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، آل البیت {{عم}}، ج ۲، ص ۳۴۰) ولی اگر از زمان وفات امام عسکری {{ع}} محاسبه شود ۶۹ سال خواهد بود.</ref> طول کشیده است و پس از آن (از سال ۳۲۹ ه. ق.) [[غیبت کبری]] آغاز شده است که تاکنون و تا زمانی که بر ما پوشیده است ادامه خواهد یافت. آنچه در این سطور بیان می‌شود راز [[غیبت امام زمان]] و [[فلسفه]] آن است. باید بین "[[فلسفه غیبت]]" و "آثار [[غیبت]]" تفاوت قایل شویم. اینکه [[امام زمان]] چرا [[غایب]] شده‌اند، با این مطلب که بر [[غیبت]] آن حضرت چه فوایدی مترتب می‌شود، تفاوت دارد.


راز [[غیبت]] در سخنان [[امام خمینی]] با ظرافت خاصی بیان شده است. مجموعه کلمات [[امام خمینی]] در این باره را می‌توان در چند بند و یک نتیجه بیان نمود:
راز [[غیبت]] در سخنان [[امام خمینی]] با ظرافت خاصی بیان شده است. مجموعه کلمات [[امام خمینی]] در این باره را می‌توان در چند بند و یک نتیجه بیان نمود:
خط ۵۰۵: خط ۵۲۰:
| پاسخ‌دهنده = علی رضا امامی میبدی
| پاسخ‌دهنده = علی رضا امامی میبدی
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[علی رضا امامی میبدی]]'''، در کتاب ''«[[آموزه‌های مهدویت در آثار علامه طباطبائی (کتاب)|آموزه‌های مهدویت در آثار علامه طباطبائی]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[علی رضا امامی میبدی]]'''، در کتاب ''«[[آموزه‌های مهدویت در آثار علامه طباطبائی (کتاب)|آموزه‌های مهدویت در آثار علامه طباطبائی]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«یکی از اعتقادات قطعی و خدشه‌ناپذیر [[شیعه دوازده امامی]] این است که با توجه به شرایط و عللی که به آنها اشاره خواهد شد [[امام دوازدهم]] {{ع}} از انظار عمومی پنهان و به [[امر الهی]] [[غائب]] می‌‌باشد و این زندگی مخفیانه و در پس پرده [[غیبت]] تا روزی که بستر مناسب برای حضور و [[ظهور]] آن حضرت فراهم نباشد ادامه خواهد داشت.
 
«یکی از اعتقادات قطعی و خدشه‌ناپذیر [[شیعه دوازده امامی]] این است که با توجه به شرایط و عللی که به آنها اشاره خواهد شد [[امام دوازدهم]] {{ع}} از انظار عمومی پنهان و به [[امر الهی]] [[غائب]] می‌‌باشد و این زندگی مخفیانه و در پس پرده [[غیبت]] تا روزی که بستر مناسب برای حضور و [[ظهور]] آن حضرت فراهم نباشد ادامه خواهد داشت.


درباره [[غیبت امام]] عصر {{ع}} و مسائل مرتبط با آن از سوی [[دانشمندان]] [[شیعه]] کتاب‌های بسیاری نگارش یافته است<ref>برای نمونه می‌توان به این کتاب‌ها اشاره نمود: کمالدین، صدوق/ الفصول العشره، شیخ مفید/ الغیبه، نعمانی/ الغیبه، شیخ طوسی/ الانوار المضیئه، نیلی نجفی/ بحث حول المهدی، شهید محمد باقر صدر/ تاریخ الغیبه صغری و کبری، سید محمد صادق صدر/ النجم الثاقب، محدث نوری و...</ref> در میان نوشته‌‌ها و مصاحبه‌‌های [[علامه طباطبایی]] نیز نکاتی نسبت به این موضوع و مسائل مرتبط با آن به چشم می‌خورد که در این فصل به [[تبیین]] اصل [[غیبت]] و [[فلسفه]] آن و طی چند فصل آینده به دیگر موضوعات مربوط به [[غیبت]] و [[تبیین]] آنها می‌‌پردازیم.
درباره [[غیبت امام]] عصر {{ع}} و مسائل مرتبط با آن از سوی [[دانشمندان]] [[شیعه]] کتاب‌های بسیاری نگارش یافته است<ref>برای نمونه می‌توان به این کتاب‌ها اشاره نمود: کمالدین، صدوق/ الفصول العشره، شیخ مفید/ الغیبه، نعمانی/ الغیبه، شیخ طوسی/ الانوار المضیئه، نیلی نجفی/ بحث حول المهدی، شهید محمد باقر صدر/ تاریخ الغیبه صغری و کبری، سید محمد صادق صدر/ النجم الثاقب، محدث نوری و...</ref> در میان نوشته‌‌ها و مصاحبه‌‌های [[علامه طباطبایی]] نیز نکاتی نسبت به این موضوع و مسائل مرتبط با آن به چشم می‌خورد که در این فصل به [[تبیین]] اصل [[غیبت]] و [[فلسفه]] آن و طی چند فصل آینده به دیگر موضوعات مربوط به [[غیبت]] و [[تبیین]] آنها می‌‌پردازیم.
خط ۵۲۶: خط ۵۴۲:
| پاسخ‌دهنده = رضا علی کرمی
| پاسخ‌دهنده = رضا علی کرمی
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[رضا علی کرمی]]'''، در کتاب ''«[[خانواده منتظر امام زمان (کتاب)|خانواده منتظر امام زمان]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[رضا علی کرمی]]'''، در کتاب ''«[[خانواده منتظر امام زمان (کتاب)|خانواده منتظر امام زمان]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«یکی از مهم‌ترین مباحثی که در موضوع [[مهدویت]] به آن پرداخته می‌‌شود، [[غیبت]] و [[علل غیبت]] آن [[حضرت]] هست. [[امام صادق]]{{ع}} در این باره فرموده‌اند که [[غیبت]] به امر [[پروردگار متعال]] محقق شده است و مانند [[امامان]] و [[معصومین]] دیگر از وقوع آن خبر داده‌اند و فرموده اند: "نزدیک‌ترین حالات [[مؤمنین]] نزد [[خداوند متعال]] و خشنودترین هنگام او از آنان، زمانی است که [[حجت خدا]] را نیابند و برای آنان آشکار نشود و از دیدگان آنها پوشیده بماند؛ اما در عین حال بدانند که [[حجت‌ها]] و بیّنات [[الهی]] [[باطل]] نشده و در آن هنگام، هر صبح و [[شام]] [[منتظر]] باشند و شدیدترین [[خشم]] و [[غضب]] [[خداوند]] بر دشمنانش موقعی است که [[حجت]] خود را از آنان مخفی بدارد و بر آنان آشکار نگردد و آنها نیز او را [[انکار]] کنند. و [[خداوند]] دانسته است که اولیای او در تردید واقع نمی‌شوند و اگر می‌‌دانست که آنها در [[شک]] می‌‌افتند، در یک چشم برهم زدن، [[حجت]] خویش را از آنها [[نهان]] نمی‌ساخت"<ref>کمال الدین، ج۲، ص۳۳۹.</ref>»<ref>[[رضا علی کرمی|کرمی؛ رضا علی]]، [[خانواده منتظر امام زمان (کتاب)|خانواده منتظر امام زمان]]، ص ۱۸.</ref>.
 
«یکی از مهم‌ترین مباحثی که در موضوع [[مهدویت]] به آن پرداخته می‌‌شود، [[غیبت]] و [[علل غیبت]] آن [[حضرت]] هست. [[امام صادق]]{{ع}} در این باره فرموده‌اند که [[غیبت]] به امر [[پروردگار متعال]] محقق شده است و مانند [[امامان]] و [[معصومین]] دیگر از وقوع آن خبر داده‌اند و فرموده اند: "نزدیک‌ترین حالات [[مؤمنین]] نزد [[خداوند متعال]] و خشنودترین هنگام او از آنان، زمانی است که [[حجت خدا]] را نیابند و برای آنان آشکار نشود و از دیدگان آنها پوشیده بماند؛ اما در عین حال بدانند که [[حجت‌ها]] و بیّنات [[الهی]] [[باطل]] نشده و در آن هنگام، هر صبح و [[شام]] [[منتظر]] باشند و شدیدترین [[خشم]] و [[غضب]] [[خداوند]] بر دشمنانش موقعی است که [[حجت]] خود را از آنان مخفی بدارد و بر آنان آشکار نگردد و آنها نیز او را [[انکار]] کنند. و [[خداوند]] دانسته است که اولیای او در تردید واقع نمی‌شوند و اگر می‌‌دانست که آنها در [[شک]] می‌‌افتند، در یک چشم برهم زدن، [[حجت]] خویش را از آنها [[نهان]] نمی‌ساخت"<ref>کمال الدین، ج۲، ص۳۳۹.</ref>»<ref>[[رضا علی کرمی|کرمی؛ رضا علی]]، [[خانواده منتظر امام زمان (کتاب)|خانواده منتظر امام زمان]]، ص ۱۸.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۵۳۳: خط ۵۵۰:
| پاسخ‌دهنده = حسین ایرانی
| پاسخ‌دهنده = حسین ایرانی
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[حسین ایرانی]]'''، در کتاب ''«[[منجی موعود از منظر نهج البلاغه (کتاب)|منجی موعود از منظر نهج البلاغه]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[حسین ایرانی]]'''، در کتاب ''«[[منجی موعود از منظر نهج البلاغه (کتاب)|منجی موعود از منظر نهج البلاغه]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«[[امام علی]] می‌فرماید: آری خداوندا! هیچ‌گاه [[زمین]] خالی نمی‌ماند از کسی که به [[دلیل]] و [[حجّت]] [[دین خدا]] را برپا دارد، حال یا آشکار و مشهور یا ترسان و پنهان، تا [[حجت‌ها]] و دلیل‌های روشن [[خدا]] [[باطل]] نشده و از بین نرود، اینان چه تعدادند و کجایند؟ به [[خدا]] [[سوگند]]! که شمار آنان اندک ولی نزد [[خدا]] [[منزلت]] والا دارند و بسیار بزرگوارند (بزرگ‌مقدارند) که [[خدا]] به وسیله آنان [[حجت‌ها]] و نشانه‌های خود را حفظ می‌کند تا به افرادی که همانندشان هستند بسپارد و در دل‌های آنان بکارد، آنان که [[علم]] و [[دانش]] را با [[نور]] حقیقت‌بینی برگرفتند و [[روح]] [[یقین]] را دریافته‌اند و آنچه خوش‌گذران‌ها دشوار شمارند، آسان و دلنشین گرفته و با آنچه نادانان [[هراس]] دارند، انس گرفته‌اند. در [[دنیا]] با بدن‌هایی [[زندگی]] می‌کنند که روح‌هایشان به [[جهان]] بالا پیوند خورده است، آنان [[جانشینان]] [[خدا]] در [[زمین]] و [[دعوت]] کنندگان به سوی [[دین]] خدایند، آه و افسوس، چه سخت [[شوق]] دیدارشان دارم! ای [[کمیل]] هرگاه خواستی بازگرد"<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ بَلَى لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ؛ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً، لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَيِّنَاتُهُ. وَ كَمْ ذَا وَ أَيْنَ أُولَئِكَ؟ أُولَئِكَ وَ اللَّهِ الْأَقَلُّونَ عَدَداً وَ الْأَعْظَمُونَ عِنْدَ اللَّهِ قَدْراً، يَحْفَظُ اللَّهُ بِهِمْ حُجَجَهُ وَ بَيِّنَاتِهِ حَتَّى يُودِعُوهَا نُظَرَاءَهُمْ وَ يَزْرَعُوهَا فِي قُلُوبِ أَشْبَاهِهِمْ، هَجَمَ بِهِمُ الْعِلْمُ عَلَى حَقِيقَةِ الْبَصِيرَةِ وَ بَاشَرُوا رُوحَ الْيَقِينِ وَ اسْتَلَانُوا مَا اسْتَوْعَرَهُ الْمُتْرَفُونَ، وَ أَنِسُوا بِمَا اسْتَوْحَشَ مِنْهُ الْجَاهِلُونَ وَ صَحِبُوا الدُّنْيَا بِأَبْدَانٍ أَرْوَاحُهَا مُعَلَّقَةٌ بِالْمَحَلِّ الْأَعْلَى. أُولَئِكَ خُلَفَاءُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ، وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِينِهِ. آهِ آهِ شَوْقاً إِلَى رُؤْيَتِهِمْ! انْصَرِفْ يَا كُمَيْلُ إِذَا شِئْتَ}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۳۹.</ref><ref>[[حسین ایرانی|ایرانی، حسین]]، [[منجی موعود از منظر نهج البلاغه (کتاب)|منجی موعود از منظر نهج البلاغه]]، ص:۴۸-۴۹.</ref>
 
«[[امام علی]] می‌فرماید: آری خداوندا! هیچ‌گاه [[زمین]] خالی نمی‌ماند از کسی که به [[دلیل]] و [[حجّت]] [[دین خدا]] را برپا دارد، حال یا آشکار و مشهور یا ترسان و پنهان، تا [[حجت‌ها]] و دلیل‌های روشن [[خدا]] [[باطل]] نشده و از بین نرود، اینان چه تعدادند و کجایند؟ به [[خدا]] [[سوگند]]! که شمار آنان اندک ولی نزد [[خدا]] [[منزلت]] والا دارند و بسیار بزرگوارند (بزرگ‌مقدارند) که [[خدا]] به وسیله آنان [[حجت‌ها]] و نشانه‌های خود را حفظ می‌کند تا به افرادی که همانندشان هستند بسپارد و در دل‌های آنان بکارد، آنان که [[علم]] و [[دانش]] را با [[نور]] حقیقت‌بینی برگرفتند و [[روح]] [[یقین]] را دریافته‌اند و آنچه خوش‌گذران‌ها دشوار شمارند، آسان و دلنشین گرفته و با آنچه نادانان [[هراس]] دارند، انس گرفته‌اند. در [[دنیا]] با بدن‌هایی [[زندگی]] می‌کنند که روح‌هایشان به [[جهان]] بالا پیوند خورده است، آنان [[جانشینان]] [[خدا]] در [[زمین]] و [[دعوت]] کنندگان به سوی [[دین]] خدایند، آه و افسوس، چه سخت [[شوق]] دیدارشان دارم! ای [[کمیل]] هرگاه خواستی بازگرد"<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ بَلَى لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ؛ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً، لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَيِّنَاتُهُ. وَ كَمْ ذَا وَ أَيْنَ أُولَئِكَ؟ أُولَئِكَ وَ اللَّهِ الْأَقَلُّونَ عَدَداً وَ الْأَعْظَمُونَ عِنْدَ اللَّهِ قَدْراً، يَحْفَظُ اللَّهُ بِهِمْ حُجَجَهُ وَ بَيِّنَاتِهِ حَتَّى يُودِعُوهَا نُظَرَاءَهُمْ وَ يَزْرَعُوهَا فِي قُلُوبِ أَشْبَاهِهِمْ، هَجَمَ بِهِمُ الْعِلْمُ عَلَى حَقِيقَةِ الْبَصِيرَةِ وَ بَاشَرُوا رُوحَ الْيَقِينِ وَ اسْتَلَانُوا مَا اسْتَوْعَرَهُ الْمُتْرَفُونَ، وَ أَنِسُوا بِمَا اسْتَوْحَشَ مِنْهُ الْجَاهِلُونَ وَ صَحِبُوا الدُّنْيَا بِأَبْدَانٍ أَرْوَاحُهَا مُعَلَّقَةٌ بِالْمَحَلِّ الْأَعْلَى. أُولَئِكَ خُلَفَاءُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ، وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِينِهِ. آهِ آهِ شَوْقاً إِلَى رُؤْيَتِهِمْ! انْصَرِفْ يَا كُمَيْلُ إِذَا شِئْتَ}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۳۹.</ref><ref>[[حسین ایرانی|ایرانی، حسین]]، [[منجی موعود از منظر نهج البلاغه (کتاب)|منجی موعود از منظر نهج البلاغه]]، ص:۴۸-۴۹.</ref>
::::::در اینجا [[حضرت علی]]{{ع}} به یکی از فلسفه‌های [[غیبت]] و پنهان بودن [[امام زمان]]{{ع}} که همان [[ترس از قتل]] و عدم [[یاران]] [[مخلص]] کافی و [[آمادگی]] نداشتن [[جامعه]] باشد، اشاره می‌کند و [[روایات]] متعددی بر این [[حقیقت]] دلالت دارد (که [[خداوند]] آخرین [[رهبر]] و [[امام]] [[معصوم]] را برای [[نجات]] [[بشریت]] و تحقق [[عدالت جهانی]] و احیای [[احکام الهی]]، از نظرها پوشیده و پنهان داشته تا مانند یازده [[امام]] [[معصوم]]{{عم}} که [[پیامبر اکرم]] معیّن فرموده بود، به [[شهادت]] نرسانند).
::::::در اینجا [[حضرت علی]]{{ع}} به یکی از فلسفه‌های [[غیبت]] و پنهان بودن [[امام زمان]]{{ع}} که همان [[ترس از قتل]] و عدم [[یاران]] [[مخلص]] کافی و [[آمادگی]] نداشتن [[جامعه]] باشد، اشاره می‌کند و [[روایات]] متعددی بر این [[حقیقت]] دلالت دارد (که [[خداوند]] آخرین [[رهبر]] و [[امام]] [[معصوم]] را برای [[نجات]] [[بشریت]] و تحقق [[عدالت جهانی]] و احیای [[احکام الهی]]، از نظرها پوشیده و پنهان داشته تا مانند یازده [[امام]] [[معصوم]]{{عم}} که [[پیامبر اکرم]] معیّن فرموده بود، به [[شهادت]] نرسانند).


خط ۵۴۸: خط ۵۶۶:
| پاسخ‌دهنده = علی اصغر رضوانی
| پاسخ‌دهنده = علی اصغر رضوانی
| پاسخ = آقای '''[[علی اصغر رضوانی]]'''، در کتاب ''«[[موعودشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|موعودشناسی و پاسخ به شبهات]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = آقای '''[[علی اصغر رضوانی]]'''، در کتاب ''«[[موعودشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|موعودشناسی و پاسخ به شبهات]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«سؤال مورد نظر را با بیان مقدماتی که خود آنها ما را به نتیجه قطعی می‌رساند جواب خواهیم داد:
 
«سؤال مورد نظر را با بیان مقدماتی که خود آنها ما را به نتیجه قطعی می‌رساند جواب خواهیم داد:
:::::*[[خداوند متعال]] در [[قرآن]] کریمش و نیز [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]] {{صل}} خبر از [[پیروزی]] و [[غلبه]] [[دین]] [[اسلام]] بر جمیع [[ادیان]] در [[پایان تاریخ]] بشریّت داده است. [[خداوند]] می‌فرماید: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ}}<ref>«اوست خدایی که رسول خود را با دین حق به هدایت خلق فرستاد تا بر همه ادیان عالم تسلّط و برتری دهد، گر چه مشرکان کراهت داشته باشند».؛ سوره صف، آیه ۹</ref>.
:::::*[[خداوند متعال]] در [[قرآن]] کریمش و نیز [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]] {{صل}} خبر از [[پیروزی]] و [[غلبه]] [[دین]] [[اسلام]] بر جمیع [[ادیان]] در [[پایان تاریخ]] بشریّت داده است. [[خداوند]] می‌فرماید: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ}}<ref>«اوست خدایی که رسول خود را با دین حق به هدایت خلق فرستاد تا بر همه ادیان عالم تسلّط و برتری دهد، گر چه مشرکان کراهت داشته باشند».؛ سوره صف، آیه ۹</ref>.
:::::*[[مصالح]] [[بندگان]] با [[اختلاف]] حالات آنها متغیّر می‌شود. [[خداوند متعال]] امر [[تدبیر]] [[بندگان]] و [[مصلحت]] آنها را بر عهده گرفته است. عقلشان را کامل کرده و آنها را به انجام [[اعمال]] [[صالح]] وادار نموده است تا از این طریق به [[سعادت]] برسند. حال اگر [[مردم]] به دستورهای [[خداوند]] [[تمسک]] کرده و انجام [[وظیفه]] کنند، بر [[خداوند]] است که آنها را [[یاری]] کند و با اضافه کردن عنایت‌هایش بر [[بندگان]]، راه را بر آنها تسهیل و هموار نماید، ولی در صورتی که مخالف دستورهایش عمل کنند و مرتکب [[نافرمانی]] شوند، [[مصلحت]] [[بندگان]] تغییر می‌کند، و در نتیجه، موقعیّت و وضعیّت نیز تغییر خواهد کرد، [[خداوند]] توفیق را از آنان سلب خواهد نمود، و در این هنگام مستحقّ ملامت و سرزنش می‌شوند. [[خداوند متعال]] [[امامان]] را یکی پس از دیگری به سوی [[مردم]] فرستاد ولی هنگامی که آنان را [[نافرمانی]] کرده و به طور وسیع خونشان را ریختند، قضیه برعکس شد و [[مصلحت]] بر این تعلق گرفت که [[امام]] [[مردم]]، [[غایب]] و مستور گردد.
:::::*[[مصالح]] [[بندگان]] با [[اختلاف]] حالات آنها متغیّر می‌شود. [[خداوند متعال]] امر [[تدبیر]] [[بندگان]] و [[مصلحت]] آنها را بر عهده گرفته است. عقلشان را کامل کرده و آنها را به انجام [[اعمال]] [[صالح]] وادار نموده است تا از این طریق به [[سعادت]] برسند. حال اگر [[مردم]] به دستورهای [[خداوند]] [[تمسک]] کرده و انجام [[وظیفه]] کنند، بر [[خداوند]] است که آنها را [[یاری]] کند و با اضافه کردن عنایت‌هایش بر [[بندگان]]، راه را بر آنها تسهیل و هموار نماید، ولی در صورتی که مخالف دستورهایش عمل کنند و مرتکب [[نافرمانی]] شوند، [[مصلحت]] [[بندگان]] تغییر می‌کند، و در نتیجه، موقعیّت و وضعیّت نیز تغییر خواهد کرد، [[خداوند]] توفیق را از آنان سلب خواهد نمود، و در این هنگام مستحقّ ملامت و سرزنش می‌شوند. [[خداوند متعال]] [[امامان]] را یکی پس از دیگری به سوی [[مردم]] فرستاد ولی هنگامی که آنان را [[نافرمانی]] کرده و به طور وسیع خونشان را ریختند، قضیه برعکس شد و [[مصلحت]] بر این تعلق گرفت که [[امام]] [[مردم]]، [[غایب]] و مستور گردد.
خط ۵۷۰: خط ۵۸۹:
| پاسخ‌دهنده = غلام رضا جلالی
| پاسخ‌دهنده = غلام رضا جلالی
| پاسخ = آقای '''[[غلام رضا جلالی]]'''، در مقاله ''«[[فلسفه غیبت در منابع کلام شیعی (مقاله)|فلسفه غیبت در منابع کلام شیعی]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = آقای '''[[غلام رضا جلالی]]'''، در مقاله ''«[[فلسفه غیبت در منابع کلام شیعی (مقاله)|فلسفه غیبت در منابع کلام شیعی]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«[[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} نخستین کسانی هستند که به منظور رفع [[شبهات]]، از علت [[غیبت ]] سخن رانده‌اند و در مجموعه‌های روایی، [[احادیث]] زیادی در این باب جمع‌آوری شده است. [[نعمانی]] از [[امام علی|علی]]{{ع}} [[نقل]] می‌کند که ایشان [[دلیل]] [[غیبت ]] را: [[غربال]] انسان‌های [[صالح]] از [[گمراه]] و [[دانا]] از نادان می‌داند<ref>غیبت نعمانی، ترجمه جواد غفاری، ۲۰۲، صدوق، تهران.</ref> و بر اساس [[روایت]] دیگری، حضرت در [[منبر]] [[کوفه]] فرمود: "[[زمین]]، از [[حجت الهی]] خالی نمی‌ماند، ولی [[خداوند]] به [[دلیل]] [[ستم‌پیشه]] بودن خلق و [[ستم]] و زیاده‌روی، آنان را از وجود [[حجت]] بی‌بهره می‌سازد"<ref>غیبت نعمانی، ترجمه جواد غفاری، ۲۰۳.</ref>. [[روایات]] دیگری که بیشتر در عصر [[تقیه]] جمع‌آوری شده‌اند، حاکی از این هستند که [[بشر]] قادر به [[درک]] [[فلسفه]] حقیقی [[غیبت ]] نیست و این راز، پس از [[ظهور]] آشکار خواهد شد. در دوران [[امامت]] [[امام باقر|حضرت باقر]] (از ۹۵ تا ۱۱۴ ه.ق) و [[امام صادق|حضرت صادق]] (از ۱۱۴ تا ۱۴۸ ه.ق) باتوجه به نهضت‌های دینی و بازار گرم مناظره‌های مذهبی و [[ضرورت]] نقد [[عقاید]] [[کیسانیه]]، [[زیدیه]]، [[غلات]] و [[اسماعیلیه]]، در خصوص [[غیبت ]] [[امام]]، به [[فلسفه]] [[غیبت ]] توجه بیشتری صورت گرفت. [[روایات]] زیادی از [[امام صادق]] در این زمینه به دست ما رسیده است. [[عبید الله بن فضل هاشمی]] می‌گوید: از [[امام صادق|امام ششم]] شنیدم که فرمود: "[[صاحب الامر]]، غیبتی دارد که تخلف‌ناپذیر است و هر جوینده باطلی در آن به‌ [[شک]] می‌افتد و اجازه نداریم علت آن را بیان کنیم. [[حکمت]] [[غیبت ]] او، همان حکمتی است که در [[غیبت ]] حجت‌های پیشین وجود داشته است و پس از [[ظهور]]، روشن خواهد شد، چنانکه [[حکمت]] کارهای [[خضر]] از شکستن کشتی و کشتن پسر بچه و برپا داشتن دیوار شکسته، وقتی برای [[موسی]] روشن شد که آن‌دو، از هم جدا شدند. [[غیبت ]] امری از امور الهی و سری از [[اسرار]] و غیبتی است از غیبت‌های او"<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۲، ۱۵۸.</ref>. از دید [[امام صادق|امام جعفر صادق]]{{ع}} [[تصدی]] [[خلافت]] توسط عباسیان به معنای غصب [[حقوق]] سیاسی ایشان، به عنوان پیشوای بر [[حق]] [[مسلمانان]] بود و عباسیان، از همان ابتدا نسبت به ایشان و [[علویان]] بدگمان شدند. [[امام]] که [[سیاست]] [[تقیه]] را در پیش گرفته بود، احادیثی را در زمینه [[غیبت ]] [[امام مهدی|امام عصر]] {{ع}} در میان [[راویان]] [[حدیث]] [[شیعه]] نشر داد و این نکته را روشن ساخت: بر [[امام]] [[منصوص]] الهی، لازم نیست، [[قیام]] کند، تا [[حقوق]] سیاسی خود را به دست آورد. او، باید [[رهبری]] روحانی خود را داشته باشد و [[وظایف]] خویش را انجام دهد، تا زمانی که [[جامعه]]، خود، به اندازه کافی از [[آگاهی]] و شعور سیاسی برخوردار شود و با مراجعه به [[ائمه]]{{عم}} خواستار برقراری [[حکومت اسلامی]] و [[شیعی]] گردد. بر مبنای همین [[عقیده]] بود که [[امام صادق]] {{ع}} آشکار اعلام کرد: "[[مهدی]]، به [[قدرت]] سیاسی دست خواهد یافت"<ref>کمال الدین، ۵۹.</ref>. [[امام صادق]] {{ع}}، به گونه روشن، بیان کرد که کدام یک از فرزندان ایشان، [[مهدی]] شمرده می‌شود<ref>کافی، کلینی، ج ۱، ۴۳، دار التعارف للمطبوعات، بیروت.</ref> و پیش از ظهورش او را غیبتی باید<ref>کافی، کلینی، ج ۱، ۴۳، دار التعارف للمطبوعات، بیروت.</ref> و منشأ او چیزی جز [[خوف]] از کشته شدن‌<ref>کافی، کلینی، ج ۱، ۳۳۸.</ref> و عدم آمادگی مردمان نیست‌<ref>کافی، کلینی، ج ۱، ۳۳۸.</ref>. و به [[دوستان]] خود توصیه کرد که در هر بامداد و پسین، در [[انتظار فرج]] باشند<ref>کافی، کلینی، ج ۱، ۳۳۸.</ref>. در بیان [[امام صادق]] {{ع}} [[فلسفه غیبت ]] و [[انتظار ]] رابطه تنگاتنگی دارند و هردو، به فعل [[انسان‌ها]] بازمی‌گردند. چون این [[مردم]] هستند که [[شایستگی]] خود را برای [[ظهور]] یا عدم [[ظهور]] [[امام غایب]]، به نمایش می‌گذارند و با کارهای ناپسند خود، بین خویشتن و [[امام]] [[حجاب]] می‌گردند، ازاین‌روی، به همه [[شیعیان]] خود سفارش می‌کند: "در [[دولت]] [[باطل]] خموش و چموش باشند و در [[انتظار ]] [[دولت]] [[حق]] به سر برند و بدانند که [[خدا]]، [[حق]] را به کرسی خواهد نشاند و [[باطل]] را محو خواهد ساخت". از آنان می‌خواهد: "هدنه و [[آرامش]] بر [[دین‌داری]] خود [[صبر]] کنند"<ref>کافی، کلینی، ج ۱، ۳۳۳.</ref>.
 
«[[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} نخستین کسانی هستند که به منظور رفع [[شبهات]]، از علت [[غیبت ]] سخن رانده‌اند و در مجموعه‌های روایی، [[احادیث]] زیادی در این باب جمع‌آوری شده است. [[نعمانی]] از [[امام علی|علی]]{{ع}} [[نقل]] می‌کند که ایشان [[دلیل]] [[غیبت ]] را: [[غربال]] انسان‌های [[صالح]] از [[گمراه]] و [[دانا]] از نادان می‌داند<ref>غیبت نعمانی، ترجمه جواد غفاری، ۲۰۲، صدوق، تهران.</ref> و بر اساس [[روایت]] دیگری، حضرت در [[منبر]] [[کوفه]] فرمود: "[[زمین]]، از [[حجت الهی]] خالی نمی‌ماند، ولی [[خداوند]] به [[دلیل]] [[ستم‌پیشه]] بودن خلق و [[ستم]] و زیاده‌روی، آنان را از وجود [[حجت]] بی‌بهره می‌سازد"<ref>غیبت نعمانی، ترجمه جواد غفاری، ۲۰۳.</ref>. [[روایات]] دیگری که بیشتر در عصر [[تقیه]] جمع‌آوری شده‌اند، حاکی از این هستند که [[بشر]] قادر به [[درک]] [[فلسفه]] حقیقی [[غیبت ]] نیست و این راز، پس از [[ظهور]] آشکار خواهد شد. در دوران [[امامت]] [[امام باقر|حضرت باقر]] (از ۹۵ تا ۱۱۴ ه.ق) و [[امام صادق|حضرت صادق]] (از ۱۱۴ تا ۱۴۸ ه.ق) باتوجه به نهضت‌های دینی و بازار گرم مناظره‌های مذهبی و [[ضرورت]] نقد [[عقاید]] [[کیسانیه]]، [[زیدیه]]، [[غلات]] و [[اسماعیلیه]]، در خصوص [[غیبت ]] [[امام]]، به [[فلسفه]] [[غیبت ]] توجه بیشتری صورت گرفت. [[روایات]] زیادی از [[امام صادق]] در این زمینه به دست ما رسیده است. [[عبید الله بن فضل هاشمی]] می‌گوید: از [[امام صادق|امام ششم]] شنیدم که فرمود: "[[صاحب الامر]]، غیبتی دارد که تخلف‌ناپذیر است و هر جوینده باطلی در آن به‌ [[شک]] می‌افتد و اجازه نداریم علت آن را بیان کنیم. [[حکمت]] [[غیبت ]] او، همان حکمتی است که در [[غیبت ]] حجت‌های پیشین وجود داشته است و پس از [[ظهور]]، روشن خواهد شد، چنانکه [[حکمت]] کارهای [[خضر]] از شکستن کشتی و کشتن پسر بچه و برپا داشتن دیوار شکسته، وقتی برای [[موسی]] روشن شد که آن‌دو، از هم جدا شدند. [[غیبت ]] امری از امور الهی و سری از [[اسرار]] و غیبتی است از غیبت‌های او"<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۲، ۱۵۸.</ref>. از دید [[امام صادق|امام جعفر صادق]]{{ع}} [[تصدی]] [[خلافت]] توسط عباسیان به معنای غصب [[حقوق]] سیاسی ایشان، به عنوان پیشوای بر [[حق]] [[مسلمانان]] بود و عباسیان، از همان ابتدا نسبت به ایشان و [[علویان]] بدگمان شدند. [[امام]] که [[سیاست]] [[تقیه]] را در پیش گرفته بود، احادیثی را در زمینه [[غیبت ]] [[امام مهدی|امام عصر]] {{ع}} در میان [[راویان]] [[حدیث]] [[شیعه]] نشر داد و این نکته را روشن ساخت: بر [[امام]] [[منصوص]] الهی، لازم نیست، [[قیام]] کند، تا [[حقوق]] سیاسی خود را به دست آورد. او، باید [[رهبری]] روحانی خود را داشته باشد و [[وظایف]] خویش را انجام دهد، تا زمانی که [[جامعه]]، خود، به اندازه کافی از [[آگاهی]] و شعور سیاسی برخوردار شود و با مراجعه به [[ائمه]]{{عم}} خواستار برقراری [[حکومت اسلامی]] و [[شیعی]] گردد. بر مبنای همین [[عقیده]] بود که [[امام صادق]] {{ع}} آشکار اعلام کرد: "[[مهدی]]، به [[قدرت]] سیاسی دست خواهد یافت"<ref>کمال الدین، ۵۹.</ref>. [[امام صادق]] {{ع}}، به گونه روشن، بیان کرد که کدام یک از فرزندان ایشان، [[مهدی]] شمرده می‌شود<ref>کافی، کلینی، ج ۱، ۴۳، دار التعارف للمطبوعات، بیروت.</ref> و پیش از ظهورش او را غیبتی باید<ref>کافی، کلینی، ج ۱، ۴۳، دار التعارف للمطبوعات، بیروت.</ref> و منشأ او چیزی جز [[خوف]] از کشته شدن‌<ref>کافی، کلینی، ج ۱، ۳۳۸.</ref> و عدم آمادگی مردمان نیست‌<ref>کافی، کلینی، ج ۱، ۳۳۸.</ref>. و به [[دوستان]] خود توصیه کرد که در هر بامداد و پسین، در [[انتظار فرج]] باشند<ref>کافی، کلینی، ج ۱، ۳۳۸.</ref>. در بیان [[امام صادق]] {{ع}} [[فلسفه غیبت ]] و [[انتظار ]] رابطه تنگاتنگی دارند و هردو، به فعل [[انسان‌ها]] بازمی‌گردند. چون این [[مردم]] هستند که [[شایستگی]] خود را برای [[ظهور]] یا عدم [[ظهور]] [[امام غایب]]، به نمایش می‌گذارند و با کارهای ناپسند خود، بین خویشتن و [[امام]] [[حجاب]] می‌گردند، ازاین‌روی، به همه [[شیعیان]] خود سفارش می‌کند: "در [[دولت]] [[باطل]] خموش و چموش باشند و در [[انتظار ]] [[دولت]] [[حق]] به سر برند و بدانند که [[خدا]]، [[حق]] را به کرسی خواهد نشاند و [[باطل]] را محو خواهد ساخت". از آنان می‌خواهد: "هدنه و [[آرامش]] بر [[دین‌داری]] خود [[صبر]] کنند"<ref>کافی، کلینی، ج ۱، ۳۳۳.</ref>.
:::::'''[[رحلت]] [[امام صادق]] و تاویل [[مهدی‌]]:''' ارتحال [[امام صادق]] {{ع}} و فشارهایی که از خارج بر [[شیعیان]] [[اعمال]] می‌شد، سبب گردید تحلیل‌های نادرستی از علت [[غیبت ]] صورت گیرد و [[انتظار ]] به تیغ دو دمی‌ تبدیل شد که دستگاه‌های [[ستم]]، با عوام‌فریبی و به منظور رسیدن به اغراض سیاسی خود، کوشیدند در جایی عنصر [[انتظار ]] را از [[جامعه]] بگیرند و در جایی دیگر با تشدید آن، راه تلاش‌های عملی و سیاسی را در عینیت [[جامعه]] به روی آنان ببندند. در این بستر تاریخی است که فرقه‌های [[شیعی]] [[اسماعیلیه]]، [[ناووسیه]] و [[فطحیه]] به وجود آمدند. [[اسماعیلیه]] مدعی شدند: اسماعیل، فرزند [[امام صادق]] (که در زمان حیات پدر فوت کرده بود) نمرده است و [[جانشین]] حقیقی [[امام صادق]] {{ع}} اوست و نخواهد مرد، مگر این‌که [[دنیا]] را تحت امر خود درآورد. بعدها، این تلقی درمیان [[اسماعیلیان]] پیش آمد که مقصود از [[مهدی]] پایان یافتن دوره‌ای از [[رسالت]] و آغاز دوره دیگری از آن است. در این‌دوره، پاره‌ای از [[احکام]] و آثار [[اسلام]] که تغییر یافته، [[اصلاح]] می‌شود. نخستین [[مهدی]] آنان، [[محمد بن اسماعیل]] بود. البته باید دانست که [[زیدیه]]، بیشتر از [[اسماعیلیه]]، دست به تاویل [[مهدی]] زده‌اند و آن را شرط [[امام]] می‌دانستند. [[مهدویت]]، از نظر [[زیدیه]]، همان [[امامت]] است که با [[ارشاد]] و [[هدایت مردم]] همراه باشد<ref>همبستگی میان تصوف و تشیع، کامل مصطفی شبیبی، ترجمه دکتر علی اکبر شهابی، ۲۳۷. دانشگاه تهران.</ref>. و [[ناووسیه]]، [[پیروان]] [[عجلان بن ناووس]]، به [[غیبت ]] خود [[امام صادق]] {{ع}} باور یافتند و گفتند: ایشان [[وفات]] نیافته، بلکه [[غیبت ]] کرده و باید تا بازگشت او، به عنوان [[مهدی]]، به [[انتظار ]] نشست"<ref>فضل بن شاذان و نبرد اندیشه‌ها در ایران پس از اسلام، فریدون جنیدی، ۵۰، انتشارات بلخ، تهران.</ref>.
:::::'''[[رحلت]] [[امام صادق]] و تاویل [[مهدی‌]]:''' ارتحال [[امام صادق]] {{ع}} و فشارهایی که از خارج بر [[شیعیان]] [[اعمال]] می‌شد، سبب گردید تحلیل‌های نادرستی از علت [[غیبت ]] صورت گیرد و [[انتظار ]] به تیغ دو دمی‌ تبدیل شد که دستگاه‌های [[ستم]]، با عوام‌فریبی و به منظور رسیدن به اغراض سیاسی خود، کوشیدند در جایی عنصر [[انتظار ]] را از [[جامعه]] بگیرند و در جایی دیگر با تشدید آن، راه تلاش‌های عملی و سیاسی را در عینیت [[جامعه]] به روی آنان ببندند. در این بستر تاریخی است که فرقه‌های [[شیعی]] [[اسماعیلیه]]، [[ناووسیه]] و [[فطحیه]] به وجود آمدند. [[اسماعیلیه]] مدعی شدند: اسماعیل، فرزند [[امام صادق]] (که در زمان حیات پدر فوت کرده بود) نمرده است و [[جانشین]] حقیقی [[امام صادق]] {{ع}} اوست و نخواهد مرد، مگر این‌که [[دنیا]] را تحت امر خود درآورد. بعدها، این تلقی درمیان [[اسماعیلیان]] پیش آمد که مقصود از [[مهدی]] پایان یافتن دوره‌ای از [[رسالت]] و آغاز دوره دیگری از آن است. در این‌دوره، پاره‌ای از [[احکام]] و آثار [[اسلام]] که تغییر یافته، [[اصلاح]] می‌شود. نخستین [[مهدی]] آنان، [[محمد بن اسماعیل]] بود. البته باید دانست که [[زیدیه]]، بیشتر از [[اسماعیلیه]]، دست به تاویل [[مهدی]] زده‌اند و آن را شرط [[امام]] می‌دانستند. [[مهدویت]]، از نظر [[زیدیه]]، همان [[امامت]] است که با [[ارشاد]] و [[هدایت مردم]] همراه باشد<ref>همبستگی میان تصوف و تشیع، کامل مصطفی شبیبی، ترجمه دکتر علی اکبر شهابی، ۲۳۷. دانشگاه تهران.</ref>. و [[ناووسیه]]، [[پیروان]] [[عجلان بن ناووس]]، به [[غیبت ]] خود [[امام صادق]] {{ع}} باور یافتند و گفتند: ایشان [[وفات]] نیافته، بلکه [[غیبت ]] کرده و باید تا بازگشت او، به عنوان [[مهدی]]، به [[انتظار ]] نشست"<ref>فضل بن شاذان و نبرد اندیشه‌ها در ایران پس از اسلام، فریدون جنیدی، ۵۰، انتشارات بلخ، تهران.</ref>.
:::::'''[[دفاع]] نقلی از [[فلسفه غیبت ]]:''' با [[شهادت]] [[امام کاظم|امام موسی کاظم]]{{ع}} شکاف دیگری در میان [[امامیه]] به وجود آمد. گروهی او را همان [[امام غایب]] پنداشتند. آنان به تدریج به چهار گروه کوچک‌تر تقسیم شدند و این زنگ اعلان خطری بود به [[عالمان]] [[دین]]. در این عصر، هنوز عقل‌گرایی به شکل [[معتزله]] در [[شیعه]] رونق نیافته بود و [[راویان]] [[حدیث]]، با جمع‌آوری سخنان [[پیشوایان]] [[تشیع]] و نشر و پخش آن می‌کوشیدند به پرسش‌های [[مردم]] پاسخ دهند. به همین [[دلیل]]، تعدادی از ارباب نظر، با تدوین مجموعه‌های روایی مربوط به [[غیبت ]]، کوشیدند تا [[مردم]] را از گم‌گشتگی رها سازند. [[حسن بن محبوب‌زراد]]، [[صاحب]] کتاب مشیخه که در [[اصول]] [[شیعه]] مشهورتر از کتاب مزنی و امثال اوست و بیش از صد سال جلوتر از عصر [[غیبت ]] زندگی می‌کرد، برخی از [[اخبار]] مربوط به [[غیبت ]] [[امام]] را در آن درج کرد. [[علی بن حسن بن محمد طائی طاطری]]، از [[اصحاب]] [[امام کاظم|موسی بن جعفر]] نیز کتابی در [[غیبت ]] نوشت‌<ref>رجال نجاشی، ۱۹۳.</ref>. [[علی بن عمر اعرج کوفی]] و [[ابراهیم بن صالح انماطی کوفی]]، دو تن دیگر از [[اصحاب]] [[امام کاظم|امام موسی بن جعفر]] نیز درباره [[غیبت ]] کتاب نوشتند. این مهم، در عصر [[امام رضا]]{{ع}} نیز ادامه یافت. [[عباس بن هشام ناشدی اسدی]] و [[فضل بن شاذان ازدی نیشابوری]] و [[حسن بن علی بن ابی حمزه سالم بطاینی کوفی]] که همگی از [[اصحاب]] و معاصران [[امام رضا]]{{ع}} بودند، آثاری را در زمینه یاد شده گردآوری کردند»<ref>[[غلام رضا جلالی|جلالی، غلام رضا]]، [[فلسفه غیبت در منابع کلام شیعی (مقاله)|فلسفه غیبت در منابع کلام شیعی]]، [[چشم به راه مهدی (کتاب)|چشم به راه مهدی]]، ص ۴۰۷ -۴۱۱.</ref>.
:::::'''[[دفاع]] نقلی از [[فلسفه غیبت ]]:''' با [[شهادت]] [[امام کاظم|امام موسی کاظم]]{{ع}} شکاف دیگری در میان [[امامیه]] به وجود آمد. گروهی او را همان [[امام غایب]] پنداشتند. آنان به تدریج به چهار گروه کوچک‌تر تقسیم شدند و این زنگ اعلان خطری بود به [[عالمان]] [[دین]]. در این عصر، هنوز عقل‌گرایی به شکل [[معتزله]] در [[شیعه]] رونق نیافته بود و [[راویان]] [[حدیث]]، با جمع‌آوری سخنان [[پیشوایان]] [[تشیع]] و نشر و پخش آن می‌کوشیدند به پرسش‌های [[مردم]] پاسخ دهند. به همین [[دلیل]]، تعدادی از ارباب نظر، با تدوین مجموعه‌های روایی مربوط به [[غیبت ]]، کوشیدند تا [[مردم]] را از گم‌گشتگی رها سازند. [[حسن بن محبوب‌زراد]]، [[صاحب]] کتاب مشیخه که در [[اصول]] [[شیعه]] مشهورتر از کتاب مزنی و امثال اوست و بیش از صد سال جلوتر از عصر [[غیبت ]] زندگی می‌کرد، برخی از [[اخبار]] مربوط به [[غیبت ]] [[امام]] را در آن درج کرد. [[علی بن حسن بن محمد طائی طاطری]]، از [[اصحاب]] [[امام کاظم|موسی بن جعفر]] نیز کتابی در [[غیبت ]] نوشت‌<ref>رجال نجاشی، ۱۹۳.</ref>. [[علی بن عمر اعرج کوفی]] و [[ابراهیم بن صالح انماطی کوفی]]، دو تن دیگر از [[اصحاب]] [[امام کاظم|امام موسی بن جعفر]] نیز درباره [[غیبت ]] کتاب نوشتند. این مهم، در عصر [[امام رضا]]{{ع}} نیز ادامه یافت. [[عباس بن هشام ناشدی اسدی]] و [[فضل بن شاذان ازدی نیشابوری]] و [[حسن بن علی بن ابی حمزه سالم بطاینی کوفی]] که همگی از [[اصحاب]] و معاصران [[امام رضا]]{{ع}} بودند، آثاری را در زمینه یاد شده گردآوری کردند»<ref>[[غلام رضا جلالی|جلالی، غلام رضا]]، [[فلسفه غیبت در منابع کلام شیعی (مقاله)|فلسفه غیبت در منابع کلام شیعی]]، [[چشم به راه مهدی (کتاب)|چشم به راه مهدی]]، ص ۴۰۷ -۴۱۱.</ref>.
خط ۵۷۹: خط ۵۹۹:
| پاسخ‌دهنده = محمد باقری‌زاده اشعری
| پاسخ‌دهنده = محمد باقری‌زاده اشعری
| پاسخ = آقای '''[[محمد باقری‌زاده اشعری]]'''، در کتاب ''«[[از امام مهدی بیشتر بدانیم (کتاب)|از امام مهدی بیشتر بدانیم]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = آقای '''[[محمد باقری‌زاده اشعری]]'''، در کتاب ''«[[از امام مهدی بیشتر بدانیم (کتاب)|از امام مهدی بیشتر بدانیم]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«[[امام صادق|امام جعفر صادق]] {{ع}} در حدیثی در پاسخ سؤال از "[[حکمت]] [[غیبت امام مهدی]] {{ع}}" آن را راز الهی معرفی نموده، می‌فرماید: [[حکمت]] غیبتش، همان [[حکمت]] [[غیبت]] حجت‌های پیشین [[خدای متعال]] است. [[حکمت]] این کار، جز پس از ظهورش، آشکار نمی‌شود... این امر، امری از امور [[خدا]] و [[رازی]] از رازهای او و امری [[نهان]] از نهان‌های اوست، و چون می‌دانیم که [[خدای جل جلاله]] [[حکیم]] است، [[تصدیق]] می‌کنیم که همه کارهایش حکیمانه است، هر چند [[دلیل]] آنها برایمان روشن نباشد<ref>علل الشرائع، ص ۲۴۵، ح ۸.</ref>.
 
«[[امام صادق|امام جعفر صادق]] {{ع}} در حدیثی در پاسخ سؤال از "[[حکمت]] [[غیبت امام مهدی]] {{ع}}" آن را راز الهی معرفی نموده، می‌فرماید: [[حکمت]] غیبتش، همان [[حکمت]] [[غیبت]] حجت‌های پیشین [[خدای متعال]] است. [[حکمت]] این کار، جز پس از ظهورش، آشکار نمی‌شود... این امر، امری از امور [[خدا]] و [[رازی]] از رازهای او و امری [[نهان]] از نهان‌های اوست، و چون می‌دانیم که [[خدای جل جلاله]] [[حکیم]] است، [[تصدیق]] می‌کنیم که همه کارهایش حکیمانه است، هر چند [[دلیل]] آنها برایمان روشن نباشد<ref>علل الشرائع، ص ۲۴۵، ح ۸.</ref>.


البته در [[احادیث]] دیگر، حکمت‌هایی برای [[غیبت امام مهدی]] {{ع}} شمرده شده است، از جمله:
البته در [[احادیث]] دیگر، حکمت‌هایی برای [[غیبت امام مهدی]] {{ع}} شمرده شده است، از جمله:
خط ۶۰۸: خط ۶۲۹:
| پاسخ‌دهنده = کامل سلیمان
| پاسخ‌دهنده = کامل سلیمان
| پاسخ = آقای '''[[کامل سلیمان]]'''، در کتاب ''«[[روزگار رهایی ج۱ (کتاب)|روزگار رهایی]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = آقای '''[[کامل سلیمان]]'''، در کتاب ''«[[روزگار رهایی ج۱ (کتاب)|روزگار رهایی]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«'''[[پیامبر اکرم]] {{صل}} می‌فرماید:'''"به ناگزیر او باید [[غائب]] شود، که در آن مدت [[ترس از قتل]] هست"<ref>{{عربی|" لَا بُدَّ لِلْغُلَامِ‏ مِنْ‏ غَيْبَة، يَخَافُ الْقَتْلَ‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۰ و شبیه آن: کشف الغمه، ج ۳، ص ۲۸۹.</ref>. "مثل [[قائم]] ما، مثل [[قیام قیامت]] است که وقت آن را جز [[خدای تبارک و تعالی]] نمی‌داند و به احدی آشکار نسازد ... جز به‌صورت ناگهانی پیش نخواهد آمد"<ref>{{عربی|"  إِنَّما مَثَلُ قَائِمُنَا أَهْلَ الْبَيْتِ كَمَثَلِ السَّاعَةُ لا يُجَلِّيها لِوَقْتِها إِلاَّ هُوَ ثَقُلَتْ فِي السَّماواتِ . . . لَا يَأْتِيكُمْ إِلَّا بَغْتَةً ‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۵۴؛ در [[منتخب الاثر (کتاب)|منتخب الاثر]]، ص ۲۲۱؛ ینابیع الموده، ج ۳، ص ۱۱۶ به نقل از امام رضا {{ع}}.</ref>.
 
«'''[[پیامبر اکرم]] {{صل}} می‌فرماید:'''"به ناگزیر او باید [[غائب]] شود، که در آن مدت [[ترس از قتل]] هست"<ref>{{عربی|" لَا بُدَّ لِلْغُلَامِ‏ مِنْ‏ غَيْبَة، يَخَافُ الْقَتْلَ‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۰ و شبیه آن: کشف الغمه، ج ۳، ص ۲۸۹.</ref>. "مثل [[قائم]] ما، مثل [[قیام قیامت]] است که وقت آن را جز [[خدای تبارک و تعالی]] نمی‌داند و به احدی آشکار نسازد ... جز به‌صورت ناگهانی پیش نخواهد آمد"<ref>{{عربی|"  إِنَّما مَثَلُ قَائِمُنَا أَهْلَ الْبَيْتِ كَمَثَلِ السَّاعَةُ لا يُجَلِّيها لِوَقْتِها إِلاَّ هُوَ ثَقُلَتْ فِي السَّماواتِ . . . لَا يَأْتِيكُمْ إِلَّا بَغْتَةً ‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۵۴؛ در [[منتخب الاثر (کتاب)|منتخب الاثر]]، ص ۲۲۱؛ ینابیع الموده، ج ۳، ص ۱۱۶ به نقل از امام رضا {{ع}}.</ref>.


'''[[امیر مؤمنان]] می‌فرماید:'''"[[امر]] ما سخت دشوار است، کسی نمی‌تواند آن را [[تحمل]] کند، مگر [[فرشته]] [[مقرب]]، یا [[پیامبر]] مرسل، و یا بنده‌ای که [[خداوند]] دلش را با [[ایمان]] آزموده است. و [[احادیث]] ما را فرانمی‌گیرد جز دل‌های محکم و سینه‌های [[امین]] و مغزهای کامل"<ref>{{عربی|" إِنَّ أَمْرَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا يَحْتَمِلُهُ إِلَّا مَلَكٌ مُقَرَّبٌ، أَوْ نَبِيٌّ مُرْسَلٌ، أَوْ عَبْدٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ، لَا يَعِي حَدِيثَنَا إِلَّا حُصُونٌ‏ حَصِينَةٌ، أَوْ صُدُورٌ أَمِينَةٌ، أَوْ أَحْلَامٌ رَزِينَةٌ‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۷۰ و ۸۱ و، ج ۵۲، ص ۳۱۸؛ الزام الناصب، ص ۱۲؛ بشارة الاسلام، ص ۶۷؛ ینابیع الموده، ج ۳، ص ۲۰۴؛ اصول کافی، ج ۱، ص ۴۰۱.</ref>.
'''[[امیر مؤمنان]] می‌فرماید:'''"[[امر]] ما سخت دشوار است، کسی نمی‌تواند آن را [[تحمل]] کند، مگر [[فرشته]] [[مقرب]]، یا [[پیامبر]] مرسل، و یا بنده‌ای که [[خداوند]] دلش را با [[ایمان]] آزموده است. و [[احادیث]] ما را فرانمی‌گیرد جز دل‌های محکم و سینه‌های [[امین]] و مغزهای کامل"<ref>{{عربی|" إِنَّ أَمْرَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا يَحْتَمِلُهُ إِلَّا مَلَكٌ مُقَرَّبٌ، أَوْ نَبِيٌّ مُرْسَلٌ، أَوْ عَبْدٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ، لَا يَعِي حَدِيثَنَا إِلَّا حُصُونٌ‏ حَصِينَةٌ، أَوْ صُدُورٌ أَمِينَةٌ، أَوْ أَحْلَامٌ رَزِينَةٌ‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۷۰ و ۸۱ و، ج ۵۲، ص ۳۱۸؛ الزام الناصب، ص ۱۲؛ بشارة الاسلام، ص ۶۷؛ ینابیع الموده، ج ۳، ص ۲۰۴؛ اصول کافی، ج ۱، ص ۴۰۱.</ref>.
خط ۶۳۱: خط ۶۵۳:
| پاسخ‌دهنده = منصور هرنجی
| پاسخ‌دهنده = منصور هرنجی
| پاسخ = آقای '''[[منصور هرنجی]]'''، در کتاب ''«[[انتظار و وظایف منتظران ۲ (کتاب)|انتظار و وظایف منتظران]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = آقای '''[[منصور هرنجی]]'''، در کتاب ''«[[انتظار و وظایف منتظران ۲ (کتاب)|انتظار و وظایف منتظران]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«[[غیبت]] [[رهبران الهی]] کم و بیش در ملت‌های پیش نیز رخداد است و می‌توان آن را از سنت‌های [[تاریخ]] [[دینی]] دانست، مثلاً ادریس [[پیامبر]]، [[حضرت ابراهیم]]، [[صالح]]، [[یوسف]]، [[حضرت موسی]]{{ع}} مدتی از دید [[مردم]] [[غایب]] بوده‌اند. در خصوص [[غیبت امام عصر]]{{ع}} [[علل]] و فلسفه‌ای وجود دارد که برای ما پوشیده است، که در این بحث به بعضی از موارد آن اشاره می‌کنیم:
 
«[[غیبت]] [[رهبران الهی]] کم و بیش در ملت‌های پیش نیز رخداد است و می‌توان آن را از سنت‌های [[تاریخ]] [[دینی]] دانست، مثلاً ادریس [[پیامبر]]، [[حضرت ابراهیم]]، [[صالح]]، [[یوسف]]، [[حضرت موسی]]{{ع}} مدتی از دید [[مردم]] [[غایب]] بوده‌اند. در خصوص [[غیبت امام عصر]]{{ع}} [[علل]] و فلسفه‌ای وجود دارد که برای ما پوشیده است، که در این بحث به بعضی از موارد آن اشاره می‌کنیم:
:::::*'''[[حفظ جان]] آن [[حضرت]]''': همه [[امامان معصوم]] به دست [[دشمنان اسلام]] مورد تهدید و [[شکنجه]] و [[آزار]] قرار می‌گرفتند به گونه‌ای که هیچ کدام [[فرصت]] نیافتند آن‌گونه که می‌خواستند [[جامعه]] را [[رهبری]] و [[هدایت]] کنند و در نهایت نیز به دست همان [[دشمنان]] کشته با [[مسموم]] می‌شدند و قطعاً چنین سرنوشتی در [[انتظار حضرت مهدی]]{{ع}} نیز بود. پس از [[هجوم]] مأموران [[خلافت عباسی]]، به خانه [[امام]] [[حسن عسگری]]{{ع}} و جستجوی [[فرزند]] و [[جانشین]] آن [[امام]]، روشن گشت که خطری که [[جان]] [[امام]] [[آینده]] را تهدید می‌کند، خطری بس سهمگین است. این [[هجوم]] و پیگیری، در پیدا کردن [[حضرت مهدی]]{{ع}}، و سلاله [[نبوت]]، و [[مصلح بزرگ]] [[بشریت]]، اقدامی بس جدی به عمل آید. در امر [[غیبت]] [[امام دوازدهم]]، و [[علل]] آن مسایل بسیاری وجود دارد. یکی از علت‌های ظاهری و ملموس آن، همین حادثه و پیشامد بود، که از سوی [[دشمنان]] پدیدار گشت، و باعث امر [[عظیم]] "[[غیبت]]" شد. و این [[امام]] [[معصوم]]{{ع}} به [[فرمان]] [[خدای متعال]] و به [[قدرت]] و [[حکمت]] او، از دیده‌ها پنهان گشت تا جانش در [[مصونیت]] کامل باشد و در وقت مقتضی [[ظهور]] نماید و [[وظیفه الهی]] و مهم خود را به انجام رساند<ref>خورشید مغرب، محمدرضا حکیمی، ص ۵۲.</ref>.
:::::*'''[[حفظ جان]] آن [[حضرت]]''': همه [[امامان معصوم]] به دست [[دشمنان اسلام]] مورد تهدید و [[شکنجه]] و [[آزار]] قرار می‌گرفتند به گونه‌ای که هیچ کدام [[فرصت]] نیافتند آن‌گونه که می‌خواستند [[جامعه]] را [[رهبری]] و [[هدایت]] کنند و در نهایت نیز به دست همان [[دشمنان]] کشته با [[مسموم]] می‌شدند و قطعاً چنین سرنوشتی در [[انتظار حضرت مهدی]]{{ع}} نیز بود. پس از [[هجوم]] مأموران [[خلافت عباسی]]، به خانه [[امام]] [[حسن عسگری]]{{ع}} و جستجوی [[فرزند]] و [[جانشین]] آن [[امام]]، روشن گشت که خطری که [[جان]] [[امام]] [[آینده]] را تهدید می‌کند، خطری بس سهمگین است. این [[هجوم]] و پیگیری، در پیدا کردن [[حضرت مهدی]]{{ع}}، و سلاله [[نبوت]]، و [[مصلح بزرگ]] [[بشریت]]، اقدامی بس جدی به عمل آید. در امر [[غیبت]] [[امام دوازدهم]]، و [[علل]] آن مسایل بسیاری وجود دارد. یکی از علت‌های ظاهری و ملموس آن، همین حادثه و پیشامد بود، که از سوی [[دشمنان]] پدیدار گشت، و باعث امر [[عظیم]] "[[غیبت]]" شد. و این [[امام]] [[معصوم]]{{ع}} به [[فرمان]] [[خدای متعال]] و به [[قدرت]] و [[حکمت]] او، از دیده‌ها پنهان گشت تا جانش در [[مصونیت]] کامل باشد و در وقت مقتضی [[ظهور]] نماید و [[وظیفه الهی]] و مهم خود را به انجام رساند<ref>خورشید مغرب، محمدرضا حکیمی، ص ۵۲.</ref>.
:::::*'''اقتضای [[حکمت الهی]]''': [[خدای متعال]] [[حکیم]] است و کاری بی‌هدف و بی‌حکمت انجام نمی‌دهد. [[غیبت حضرت مهدی]]{{ع}} از مسایل پیچیده و مهم در [[زندگی]] [[انبیاء]] و [[اولیای الهی]] است و به لحاظ همان مصالحی است که مربوط به خود آن [[حضرت]] و [[پیروان]] ایشان است. خیلی از حقایق وجود دارد که برای ما [[کشف]] شده نیست و فاش شدن [[حکمت]] بسیاری از آنها به نفع ما نخواهد بود. یکی از مسایلی که از کنه آن با خبر نیستیم [[فلسفه غیبت]] است. سری از [[اسرار]] این عالم است و آن [[رازی]] است بین [[خدای متعال]] و [[ولی الله الاعظم]]{{ع}} که [[مظهر]] تام و تمام [[اسم اعظم]] و قلبش تجلیگاه [[حکمت]] [[پروردگار]] علیم و [[حکیم]] است.
:::::*'''اقتضای [[حکمت الهی]]''': [[خدای متعال]] [[حکیم]] است و کاری بی‌هدف و بی‌حکمت انجام نمی‌دهد. [[غیبت حضرت مهدی]]{{ع}} از مسایل پیچیده و مهم در [[زندگی]] [[انبیاء]] و [[اولیای الهی]] است و به لحاظ همان مصالحی است که مربوط به خود آن [[حضرت]] و [[پیروان]] ایشان است. خیلی از حقایق وجود دارد که برای ما [[کشف]] شده نیست و فاش شدن [[حکمت]] بسیاری از آنها به نفع ما نخواهد بود. یکی از مسایلی که از کنه آن با خبر نیستیم [[فلسفه غیبت]] است. سری از [[اسرار]] این عالم است و آن [[رازی]] است بین [[خدای متعال]] و [[ولی الله الاعظم]]{{ع}} که [[مظهر]] تام و تمام [[اسم اعظم]] و قلبش تجلیگاه [[حکمت]] [[پروردگار]] علیم و [[حکیم]] است.
خط ۶۵۶: خط ۶۷۹:
| پاسخ‌دهنده = محمد علی کریمی
| پاسخ‌دهنده = محمد علی کریمی
| پاسخ = آقای '''[[محمد علی کریمی]]'''، در کتاب ''«[[آیا ظهور نزدیک است ۳ (کتاب)|آیا ظهور نزدیک است]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = آقای '''[[محمد علی کریمی]]'''، در کتاب ''«[[آیا ظهور نزدیک است ۳ (کتاب)|آیا ظهور نزدیک است]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«[[غیبت]] جزء [[اسرار الهی]] است و جز [[ائمه اطهار]]{{عم}} کسی از رموز آن [[آگاه]] نیست. چنان‌که [[امام صادق]]{{ع}} درباره [[دلیل]] [[غیبت]] فرمود: "موضوع [[غیبت]] سرّی است از [[اسرار]] [[خداوند]] و غیبی است از [[غیوب الهی]]، چون [[خدا]] را [[حکیم]] می‌دانیم باید اعتراف کنیم که کارهایش از روی [[حکمت]] صادر می‌شود؛ گرچه تفصیلش برای ما مجهول باشد"<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۴۸۲.</ref>. در جای دیگری [[امام صادق]]{{ع}} در پاسخ به این سؤال که چرا آن [[حضرت]] [[غیبت]] میکنند؟ فرمودند: "[[غیبت]] ایشان، برای امری است که ما اجازه بیان آن امر به شما را نداریم"<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۴۸۲.</ref>. علی‌رغم اینکه [[غیبت]] جزء [[اسرار الهی]] است ولی در پاره‌ای از [[روایات]] بعضی از [[علل]] و حکمت‌های آن بیان شده که به آنها اشاره میکنیم.
 
«[[غیبت]] جزء [[اسرار الهی]] است و جز [[ائمه اطهار]]{{عم}} کسی از رموز آن [[آگاه]] نیست. چنان‌که [[امام صادق]]{{ع}} درباره [[دلیل]] [[غیبت]] فرمود: "موضوع [[غیبت]] سرّی است از [[اسرار]] [[خداوند]] و غیبی است از [[غیوب الهی]]، چون [[خدا]] را [[حکیم]] می‌دانیم باید اعتراف کنیم که کارهایش از روی [[حکمت]] صادر می‌شود؛ گرچه تفصیلش برای ما مجهول باشد"<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۴۸۲.</ref>. در جای دیگری [[امام صادق]]{{ع}} در پاسخ به این سؤال که چرا آن [[حضرت]] [[غیبت]] میکنند؟ فرمودند: "[[غیبت]] ایشان، برای امری است که ما اجازه بیان آن امر به شما را نداریم"<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۴۸۲.</ref>. علی‌رغم اینکه [[غیبت]] جزء [[اسرار الهی]] است ولی در پاره‌ای از [[روایات]] بعضی از [[علل]] و حکمت‌های آن بیان شده که به آنها اشاره میکنیم.
:::::#'''[[آزمایش]] و [[غربال]] [[انسان‌ها]]:'''  در [[عصر غیبت]]، گروهی که [[ایمان]] محکمی ندارند، باطنشان ظاهر می‌شود و کسانی که [[ایمان]] در اعماق دلشان ریشه کرده به واسطه [[انتظار فرج]]، [[صبر]] بر شدائد و [[ایمان]] به [[غیبت]]، ارزش‌شان معلوم میگردد. همان‌طور که [[امام]] [[موسی بن جعفر]]{{ع}} می‌فرماید: "برای [[صاحب‌الامر]] ناچار غیبتی خواهد بود، به طوری که گروهی از [[مؤمنین]] از [[عقیده]] خود برمی گردند. [[خدا]] به وسیله [[غیبت]]، بندگانش را [[امتحان]] می‌کند"<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۵۱، ص۱۱۳.</ref>. همچنین [[امام صادق]]{{ع}} درباره [[علت]] [[غیبت امام مهدی]]{{ع}} پیش میفرمایند: "بی‌گمان برای [[قائم آل محمد]] غیبتی است که بطلان‌خواهان در آن [[شک]] میکنند"<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام‌النعمه، ج۲، ص۴۸۲.</ref>.
:::::#'''[[آزمایش]] و [[غربال]] [[انسان‌ها]]:'''  در [[عصر غیبت]]، گروهی که [[ایمان]] محکمی ندارند، باطنشان ظاهر می‌شود و کسانی که [[ایمان]] در اعماق دلشان ریشه کرده به واسطه [[انتظار فرج]]، [[صبر]] بر شدائد و [[ایمان]] به [[غیبت]]، ارزش‌شان معلوم میگردد. همان‌طور که [[امام]] [[موسی بن جعفر]]{{ع}} می‌فرماید: "برای [[صاحب‌الامر]] ناچار غیبتی خواهد بود، به طوری که گروهی از [[مؤمنین]] از [[عقیده]] خود برمی گردند. [[خدا]] به وسیله [[غیبت]]، بندگانش را [[امتحان]] می‌کند"<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۵۱، ص۱۱۳.</ref>. همچنین [[امام صادق]]{{ع}} درباره [[علت]] [[غیبت امام مهدی]]{{ع}} پیش میفرمایند: "بی‌گمان برای [[قائم آل محمد]] غیبتی است که بطلان‌خواهان در آن [[شک]] میکنند"<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام‌النعمه، ج۲، ص۴۸۲.</ref>.
:::::#'''[[حفظ جان امام مهدی]]{{ع}}:''' [[پیغمبر اکرم]]{{صل}} و [[ائمه اطهار]]{{عم}} بارها به [[مردم]] گوشزد کرده بودند که دستگاه [[ظلم و ستم]] [[عاقبت]] به دست [[مهدی]] [[موعود]]{{ع}} برچیده می‌شود و کاخ‌های [[بیدادگری]] توسط او واژگون خواهد شد، در همین راستا [[وجود مقدس امام زمان]]{{ع}} همواره مورد توجه دو گروه قرار میگرفت، یکی [[مظلومان]] و ستمدیدگان که متأسفانه همیشه عده آنان زیاد بوده و هست. آنان به خاطر تظلّم و به [[امید]] [[حمایت]] و [[دفاع]]، دور [[وجود امام]]{{ع}} جمع شده، تقاضای [[نهضت]] و [[دفاع]] میکردند و همیشه عده زیادی اطراف [[امام]]{{ع}} را احاطه کرده و [[انقلاب]] و غوغایی برپا بود. گروه دوم: [[زورگویان]] و ستم‌کاران خون‌خوار که بر [[ملت]] [[محروم]] تسلّط یافته و در راه رسیدن به [[منافع]] شخصی و حفظ [[مقام]] خویش، از هیچ عمل [[زشتی]] [[پروا]] ندارند و حاضرند تمام [[ملت]] را فدای خواسته‌های خود کنند. این گروه چون [[وجود مقدس امام مهدی]]{{ع}} را سد راه [[منافع]] و مقاصد شوم خود میدیدند، ناچار بودند وجود [[مقدس]] آن جناب را از میان بردارند و خودشان را از این خطر بزرگ برهانند. بنابراین در این تصمیم اساسی با هم متّحد شده و تا قطع ریشه [[عدالت]] و دادخواهی هرگز از پا نمی‌نشستند. بنابراین [[خداوند]] [[حکیم]] به وسیله [[غیبت]] [[امام دوازدهم]]{{ع}} [[جان]] ایشان را از [[شر]] [[دشمنان]] حفظ نموده است. همان‌طور که [[امام صادق]]{{ع}} نیز فرمودند: "[[امام]] [[منتظر]] پیش از [[قیام]] خود، مدتی از چشم‌ها [[غایب]] خواهد شد. از [[علت]] آن سؤال شد. [[حضرت]] فرمودند: بر [[جان]] خویش بیم‌ناک است"<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام‌النعمه، ج۲، باب ۴۴، ح۷، ص۲۳۳.</ref>.  
:::::#'''[[حفظ جان امام مهدی]]{{ع}}:''' [[پیغمبر اکرم]]{{صل}} و [[ائمه اطهار]]{{عم}} بارها به [[مردم]] گوشزد کرده بودند که دستگاه [[ظلم و ستم]] [[عاقبت]] به دست [[مهدی]] [[موعود]]{{ع}} برچیده می‌شود و کاخ‌های [[بیدادگری]] توسط او واژگون خواهد شد، در همین راستا [[وجود مقدس امام زمان]]{{ع}} همواره مورد توجه دو گروه قرار میگرفت، یکی [[مظلومان]] و ستمدیدگان که متأسفانه همیشه عده آنان زیاد بوده و هست. آنان به خاطر تظلّم و به [[امید]] [[حمایت]] و [[دفاع]]، دور [[وجود امام]]{{ع}} جمع شده، تقاضای [[نهضت]] و [[دفاع]] میکردند و همیشه عده زیادی اطراف [[امام]]{{ع}} را احاطه کرده و [[انقلاب]] و غوغایی برپا بود. گروه دوم: [[زورگویان]] و ستم‌کاران خون‌خوار که بر [[ملت]] [[محروم]] تسلّط یافته و در راه رسیدن به [[منافع]] شخصی و حفظ [[مقام]] خویش، از هیچ عمل [[زشتی]] [[پروا]] ندارند و حاضرند تمام [[ملت]] را فدای خواسته‌های خود کنند. این گروه چون [[وجود مقدس امام مهدی]]{{ع}} را سد راه [[منافع]] و مقاصد شوم خود میدیدند، ناچار بودند وجود [[مقدس]] آن جناب را از میان بردارند و خودشان را از این خطر بزرگ برهانند. بنابراین در این تصمیم اساسی با هم متّحد شده و تا قطع ریشه [[عدالت]] و دادخواهی هرگز از پا نمی‌نشستند. بنابراین [[خداوند]] [[حکیم]] به وسیله [[غیبت]] [[امام دوازدهم]]{{ع}} [[جان]] ایشان را از [[شر]] [[دشمنان]] حفظ نموده است. همان‌طور که [[امام صادق]]{{ع}} نیز فرمودند: "[[امام]] [[منتظر]] پیش از [[قیام]] خود، مدتی از چشم‌ها [[غایب]] خواهد شد. از [[علت]] آن سؤال شد. [[حضرت]] فرمودند: بر [[جان]] خویش بیم‌ناک است"<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام‌النعمه، ج۲، باب ۴۴، ح۷، ص۲۳۳.</ref>.  
خط ۶۶۸: خط ۶۹۲:
| پاسخ‌دهنده = پژوهشگران مؤسسه آینده روشن
| پاسخ‌دهنده = پژوهشگران مؤسسه آینده روشن
| پاسخ = '''[[پژوهشگران مؤسسه آینده روشن]]'''، در کتاب ''«[[مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها (کتاب)|مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
| پاسخ = '''[[پژوهشگران مؤسسه آینده روشن]]'''، در کتاب ''«[[مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها (کتاب)|مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
::::::«[[غیبت امام مهدی]] {{ع}} به [[اراده خداوند]] رخ داده است و بدیهی است که کارهای [[خداوند]] بر اساس عالی‌ترین [[مصالح]] و حکمت‌هاست؛ گرچه ما با [[علم]] و [[دانش]] محدود خود آن حکمت‌ها را ندانیم.
 
«[[غیبت امام مهدی]] {{ع}} به [[اراده خداوند]] رخ داده است و بدیهی است که کارهای [[خداوند]] بر اساس عالی‌ترین [[مصالح]] و حکمت‌هاست؛ گرچه ما با [[علم]] و [[دانش]] محدود خود آن حکمت‌ها را ندانیم.


درباره [[علت غیبت]] آن حضرت [[روایات]] مختلفی از [[معصومین]] {{عم}} [[نقل]] شده است و مطابق بعضی از آن‌ها [[غیبت]]، سرّی از [[اسرار]] الهی است که رمز و راز آن پس از [[ظهور]] [[امام]] {{ع}} آشکار خواهد شد، ولی در بعضی از [[روایات]] حکمت‌هایی برای [[غیبت]] بیان شده است که به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:
درباره [[علت غیبت]] آن حضرت [[روایات]] مختلفی از [[معصومین]] {{عم}} [[نقل]] شده است و مطابق بعضی از آن‌ها [[غیبت]]، سرّی از [[اسرار]] الهی است که رمز و راز آن پس از [[ظهور]] [[امام]] {{ع}} آشکار خواهد شد، ولی در بعضی از [[روایات]] حکمت‌هایی برای [[غیبت]] بیان شده است که به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:
خط ۶۹۰: خط ۷۱۵:
| پاسخ‌دهنده =
| پاسخ‌دهنده =
| پاسخ = نویسندگان کتاب ''«[[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]»'' در این باره گفته‌اند:
| پاسخ = نویسندگان کتاب ''«[[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]»'' در این باره گفته‌اند:
::::::«درباره علت [[غیبت]]، [[روایات]] متعدد و متنوعی موجود است که در بیشتر آن‌ها از [[فلسفه]] [[غیبت]] سؤال شده است. بعضی از [[روایات]]، علتی را برای [[غیبت]] بیان کرده‌اند؛ ولی بعضی دیگر به گونه‌ای دیگر با این پرسش برخورد کرده‌اند که قاعده‌ای است برای پیدا کردن پاسخ مشترک به بسیاری از سؤالات ما.
 
«درباره علت [[غیبت]]، [[روایات]] متعدد و متنوعی موجود است که در بیشتر آن‌ها از [[فلسفه]] [[غیبت]] سؤال شده است. بعضی از [[روایات]]، علتی را برای [[غیبت]] بیان کرده‌اند؛ ولی بعضی دیگر به گونه‌ای دیگر با این پرسش برخورد کرده‌اند که قاعده‌ای است برای پیدا کردن پاسخ مشترک به بسیاری از سؤالات ما.
::::#'''سرّی از [[اسرار]] الهی:''' ما [[ایمان]] داریم که [[خداوند]] [[عالم]]، هیچ کار کوچک و بزرگی را جز بر اساسِ [[حکمت]] و [[مصلحت]] انجام نمی‌دهد؛ خواه این مصلحت‌ها را بشناسیم یا نه. نیز همه رویدادهای [[خرد]] و کلانِ [[جهان]] [[با تدبیر]] [[پروردگار]] و به [[اراده]] او انجام می‌پذیرد که یکی از مهم‌ترین آن‌ها، حادثه [[غیبت امام مهدی]]{{ع}} است؛ بنابراین [[غیبت]] آن سرور نیز مطابق [[حکمت]] و [[مصلحت]] است؛ اگر چه ما فلسفۀ آن را ندانیم. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: "بی [[تردید]] برای [[صاحب الامر]] غیبتی است که هر اهل باطلی، در آن به [[شک]] می‌افتد. [[راوی]] دربارۀ علت [[غیبت]] سؤال کرد. حضرت فرمود: [[غیبت]] به سبب امری است که اجازه نداریم آن را برای شما بیان کنیم... [[غیبت]]، سرّی از [[اسرار]] الهی است؛ ولی چون می‌دانیم که [[خداوند]] بزرگ، [[حکیم]] است، می‌پذیریم که همه کارهای او بر اساسِ حِکمت است؛ هر چند علّت آن کارها برای ما معلوم نباشد».<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۴، ح ۱۱، ص ۲۰۴.</ref> البتّه چه بسا انسانی که همه افعال [[خداوند]] را حکیمانه می‌داند و در برابر آن‌ها سر [[تسلیم]] فرود می‌آورد، به دنبال دانستن راز و رمز بعضی از رویدادهای [[عالم]] باشد، تا به سبب [[علم]] به [[فلسفه]] یک پدیده، [[آرامش]] [[نفس]] و [[اطمینان]] قلبی بیشتری یابد؛ بنابراین به بحث و بررسی دربارۀ حکمت‌ها و آثار [[غیبت]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} می‌پردازیم و به [[روایات]] مربوط به آن اشاره می‌کنیم.
::::#'''سرّی از [[اسرار]] الهی:''' ما [[ایمان]] داریم که [[خداوند]] [[عالم]]، هیچ کار کوچک و بزرگی را جز بر اساسِ [[حکمت]] و [[مصلحت]] انجام نمی‌دهد؛ خواه این مصلحت‌ها را بشناسیم یا نه. نیز همه رویدادهای [[خرد]] و کلانِ [[جهان]] [[با تدبیر]] [[پروردگار]] و به [[اراده]] او انجام می‌پذیرد که یکی از مهم‌ترین آن‌ها، حادثه [[غیبت امام مهدی]]{{ع}} است؛ بنابراین [[غیبت]] آن سرور نیز مطابق [[حکمت]] و [[مصلحت]] است؛ اگر چه ما فلسفۀ آن را ندانیم. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: "بی [[تردید]] برای [[صاحب الامر]] غیبتی است که هر اهل باطلی، در آن به [[شک]] می‌افتد. [[راوی]] دربارۀ علت [[غیبت]] سؤال کرد. حضرت فرمود: [[غیبت]] به سبب امری است که اجازه نداریم آن را برای شما بیان کنیم... [[غیبت]]، سرّی از [[اسرار]] الهی است؛ ولی چون می‌دانیم که [[خداوند]] بزرگ، [[حکیم]] است، می‌پذیریم که همه کارهای او بر اساسِ حِکمت است؛ هر چند علّت آن کارها برای ما معلوم نباشد».<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۴، ح ۱۱، ص ۲۰۴.</ref> البتّه چه بسا انسانی که همه افعال [[خداوند]] را حکیمانه می‌داند و در برابر آن‌ها سر [[تسلیم]] فرود می‌آورد، به دنبال دانستن راز و رمز بعضی از رویدادهای [[عالم]] باشد، تا به سبب [[علم]] به [[فلسفه]] یک پدیده، [[آرامش]] [[نفس]] و [[اطمینان]] قلبی بیشتری یابد؛ بنابراین به بحث و بررسی دربارۀ حکمت‌ها و آثار [[غیبت]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} می‌پردازیم و به [[روایات]] مربوط به آن اشاره می‌کنیم.
::::#'''[[حفظ جان]] [[امام]]:''' یکی از عواملی که سبب کناره گیری [[پیامبران]] از [[قوم]] خود می‌شد، [[حفظ جان]] خویش بود. آن‌ها برای اینکه بتوانند در فرصتی دیگر [[رسالت]] خود را به انجام رسانند در شرایطی که مورد تهدید قرار می‌گرفتند، پنها می‌شدند؛ همان‌گونه که [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}} از مکّه بیرون رفت و در غار پنهان شد. البته همه این‌ها به [[دستور]] و [[اراده خداوند]] است. درباره [[حضرت مهدی]]{{ع}} و علت [[غیبت]] او نیز در [[روایات]] متعدد، چنین امری بیان شده است. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: "[[امام]] [[منتظر]]، پیش از [[قیام]] خود، مدتی از چشم‌ها [[غایب]] خواهد شد". از حضرت دربارۀ علّت آن سؤال شد. حضرت فرمود: "برجانِ خویش بیمناک است"<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۷، ص ۲۳۳.</ref> [[شهادت]] آرزوی مردان خداست؛ ولی شهادتی مطلوب است که در میدان انجام [[وظیفه الهی]] و به [[صلاح]] [[جامعه]] و [[دین خدا]] باشد؛ امّا آن‌گاه که کشته شدن فرد، به معنای از دست رفتن اهداف باشد، [[ترس]] از قتل، امری عقلی و پسندیده است. کشته شدن [[امام دوازدهم]] که آخرین [[ذخیره]] الهی است، به معنای فروریختن کعبۀ آمال و آرزوی تمام [[انبیا]]{{عم}} و [[اولیا]] و تحقق نیافتن وعده [[پروردگار]] در تشکیل [[حکومت عدل جهانی]] است.
::::#'''[[حفظ جان]] [[امام]]:''' یکی از عواملی که سبب کناره گیری [[پیامبران]] از [[قوم]] خود می‌شد، [[حفظ جان]] خویش بود. آن‌ها برای اینکه بتوانند در فرصتی دیگر [[رسالت]] خود را به انجام رسانند در شرایطی که مورد تهدید قرار می‌گرفتند، پنها می‌شدند؛ همان‌گونه که [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}} از مکّه بیرون رفت و در غار پنهان شد. البته همه این‌ها به [[دستور]] و [[اراده خداوند]] است. درباره [[حضرت مهدی]]{{ع}} و علت [[غیبت]] او نیز در [[روایات]] متعدد، چنین امری بیان شده است. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: "[[امام]] [[منتظر]]، پیش از [[قیام]] خود، مدتی از چشم‌ها [[غایب]] خواهد شد". از حضرت دربارۀ علّت آن سؤال شد. حضرت فرمود: "برجانِ خویش بیمناک است"<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۷، ص ۲۳۳.</ref> [[شهادت]] آرزوی مردان خداست؛ ولی شهادتی مطلوب است که در میدان انجام [[وظیفه الهی]] و به [[صلاح]] [[جامعه]] و [[دین خدا]] باشد؛ امّا آن‌گاه که کشته شدن فرد، به معنای از دست رفتن اهداف باشد، [[ترس]] از قتل، امری عقلی و پسندیده است. کشته شدن [[امام دوازدهم]] که آخرین [[ذخیره]] الهی است، به معنای فروریختن کعبۀ آمال و آرزوی تمام [[انبیا]]{{عم}} و [[اولیا]] و تحقق نیافتن وعده [[پروردگار]] در تشکیل [[حکومت عدل جهانی]] است.
خط ۷۰۳: خط ۷۲۹:
| پاسخ‌دهنده =
| پاسخ‌دهنده =
| پاسخ = نویسندگان کتاب ''«[[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
| پاسخ = نویسندگان کتاب ''«[[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
::::::«درباره [[غیبت]] می‌توان، دو نگاه داشت:
 
«درباره [[غیبت]] می‌توان، دو نگاه داشت:
::::#'''نگاه تاریخی:''' وقتی به [[تاریخ]] [[صدر اسلام]] و حتی پیش از آن می‌نگریم، به خوبی می‌بینیم که جبهه [[کفر]] و [[باطل]] برای مقابله با جبهه [[حق]] و نابودی آن، از هیچ اقدامی‌ فروگذاری نکرده و در این راه حتی از کشتن [[پیشوایان]] [[دین]] نیز ابایی نداشته است. آنان، به خوبی می‌دانستند ادامه [[حکومت]] دنیایی و سیطره بر [[مردم]] و کسب [[منافع]] [[نامشروع]]، زمانی امکان پذیر خواهد بود که [[پیشوایان]] [[دین]] و هادیان [[حق]] را از سر راه خود بردارند؛ لذا [[شهادت]] [[امامان]]{{عم}} در [[دستور]] کار خلفای [[جور]] قرار گرفت. آنچه [[وحشت]] و اضطراب [[حاکمان]] خودکامه را بیشتر می‌کرد، وعده [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} به عنوان [[منجی]] و [[مصلح]] بود؛ از این رو خلفای معاصر [[امام عسکری|امام حسن عسکری]]{{ع}} ایشان را به شدت تحت نظر داشتند، تا وقتی فرزندش به [[دنیا]] می‌آید، او را در همان ابتدای زندگی به [[شهادت]] برسانند؛ بنابراین بسیار طبیعی است که [[خداوند]] [[آخرین حجت]] خود را در پرده [[غیبت]] قرار دهد، تا [[جان]] او حفظ شود و در موعد مقرر و زمانی که [[مردم]] آمادگی داشتند، [[ظهور]] کرده و [[جهان]] را پر از [[عدل]] و داد نماید.
::::#'''نگاه تاریخی:''' وقتی به [[تاریخ]] [[صدر اسلام]] و حتی پیش از آن می‌نگریم، به خوبی می‌بینیم که جبهه [[کفر]] و [[باطل]] برای مقابله با جبهه [[حق]] و نابودی آن، از هیچ اقدامی‌ فروگذاری نکرده و در این راه حتی از کشتن [[پیشوایان]] [[دین]] نیز ابایی نداشته است. آنان، به خوبی می‌دانستند ادامه [[حکومت]] دنیایی و سیطره بر [[مردم]] و کسب [[منافع]] [[نامشروع]]، زمانی امکان پذیر خواهد بود که [[پیشوایان]] [[دین]] و هادیان [[حق]] را از سر راه خود بردارند؛ لذا [[شهادت]] [[امامان]]{{عم}} در [[دستور]] کار خلفای [[جور]] قرار گرفت. آنچه [[وحشت]] و اضطراب [[حاکمان]] خودکامه را بیشتر می‌کرد، وعده [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} به عنوان [[منجی]] و [[مصلح]] بود؛ از این رو خلفای معاصر [[امام عسکری|امام حسن عسکری]]{{ع}} ایشان را به شدت تحت نظر داشتند، تا وقتی فرزندش به [[دنیا]] می‌آید، او را در همان ابتدای زندگی به [[شهادت]] برسانند؛ بنابراین بسیار طبیعی است که [[خداوند]] [[آخرین حجت]] خود را در پرده [[غیبت]] قرار دهد، تا [[جان]] او حفظ شود و در موعد مقرر و زمانی که [[مردم]] آمادگی داشتند، [[ظهور]] کرده و [[جهان]] را پر از [[عدل]] و داد نماید.
::::#'''نگاه روایی:''' در [[روایات]]، به علت و حکمت‌های متعددی اشاره شده است. قبل از بیان آن‌ها ذکر این مقدمه ضروری است که: [[غیبت]]، سری از [[اسرار]] الهی است و ما [[ایمان]] داریم که [[خداوند متعال]]، هیچ کاری را جز بر اساس [[حکمت]] و [[مصلحت]]، انجام نمی‌دهد. در روایتی که از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] شده است، در پاسخِ سؤالِ از علت [[غیبت]] آمده است: [[غیبت]]، به سبب امری است که اجازه نداریم آن را برای شما بیان کنیم... [[غیبت]]، سرّی از [[اسرار]] الهی است؛ ولی چون می‌دانیم که [[خداوند]] بزرگ، [[حکیم]] است، می‌پذیریم که همه کارهای او "براساس" [[حکمت]] است؛ اگر چه علّت کارها برای ما معلوم نباشد.<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، باب ۴۴، ح۱۱.</ref>
::::#'''نگاه روایی:''' در [[روایات]]، به علت و حکمت‌های متعددی اشاره شده است. قبل از بیان آن‌ها ذکر این مقدمه ضروری است که: [[غیبت]]، سری از [[اسرار]] الهی است و ما [[ایمان]] داریم که [[خداوند متعال]]، هیچ کاری را جز بر اساس [[حکمت]] و [[مصلحت]]، انجام نمی‌دهد. در روایتی که از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] شده است، در پاسخِ سؤالِ از علت [[غیبت]] آمده است: [[غیبت]]، به سبب امری است که اجازه نداریم آن را برای شما بیان کنیم... [[غیبت]]، سرّی از [[اسرار]] الهی است؛ ولی چون می‌دانیم که [[خداوند]] بزرگ، [[حکیم]] است، می‌پذیریم که همه کارهای او "براساس" [[حکمت]] است؛ اگر چه علّت کارها برای ما معلوم نباشد.<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، باب ۴۴، ح۱۱.</ref>
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش