بحث:ویژگی‌های علم معصوم چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
==علی رضا اسعدیی==
در کتاب: سید مرتضی
سید مرتضی صفات امام را بر دو گونه می‌داند: عقلی و سمعی. صفاتی که با دلیل عقلی اثبات می‌شوند به‌گونه‌ای هستند که امام هیچ‌گاه و در هیچ حالی، بدون آنها نیست. سید مرتضی عصمت، عالم بدون به شئون و وجوه سیاست و اعلم بودن را از این صفات می‌داند. اما صفات سمعی آنها هستند که بعد از تعبد به شرع برای امام اثبات می‌شوند، هرچند عقل آنها را اثبات نکند؛ علم به احکام شریعت (که مبتنی بر این است که او در همه شریعت امام است)، افضلیت در ثواب (که مبتنی بر ریاست امام در همه امور دین است و عقلی صرف نیست) شجاع‌ترین بودن (که مبتنی است بر وجوب جهاد و اینکه امام در جهاد پیشوای امت است. این صفت به سمع مستند است) و نیز اینکه در زمان خود بالاتر از او کسی نیست و دوم ندارد در این دسته قرار می‌گیرد.@همو، الذخیرة، ص429-430.& در زیر به بررسی برخی از مهم‌ترین صفات امام از دیدگاه سید مرتضی می‌پردازیم:
1. عصمت: از جمله صفات عقلی امام، عصمت است که سید مرتضی در اثبات آن به دو دلیل مهم و مشهور اشاره کرده است:
الف) استحاله تسلسل در ائمه: بر اساس برهان لطف، نیازمندی به امام به دلیل جواز خطا و انتفای عصمت در آحاد جامعه است؛ ازاین‌رو اگر همگان معصوم باشند و خطا و ارتکاب قبیح و اخلال به واجب در آنان متصور نباشد به امام نیازی نخواهد بود. حال اگر امام با دیگران در جواب ارتکاب خطا شریک باشد، او هم به امامی نیازمند خواهد بود. این امر مستلزم اثبات بی‌نهایت امام یا رسیدن به امامی معصوم است و به دلیل بطلان تسلسل، نتیجه می‌گیریم که امام باید معصوم باشد.@همو، الذخیرة، ص430-431؛ شرح جمل العلم و العمل، ص193-194؛ رسائل‌الشریف‌المرتضی، ج2، جمل العلم و العمل، ص20 و مسائل المرتضی، ص243.&
ب) حفظ شریعت: بر اساس براهین اثبات وجوب امامت، امام حافظ شریعت است. گاه او از جانب پیامبر{{صل}} مؤدّی شریعت نیز می‌باشد. چگونه ممکن است کسی که خود از عصمت برخوردار نیست حافظ شریعت باشد، و چگونه می‌توان به ادای کسی که ایمن از خطا نیست اطمینان داشت.@همو، الذخیرة، ص431-432. در باب عصمت امام نیز نک: رسائل الشریف المرتضی، ج1، جوابات المسائل الطرابلسیات الثانیه، ص324-332.&
2. نص: سید مرتضی امامیه را با اعتقاداتشان به همین ویژگی تعریف کرده است. او می‌گوید: امامیه کسانی هستند که به نص جلی بر امامت دوازده امام از اهل بیت پیامبر{{صل}} باور دارند@رسائل الشریف المرتضی، ج2، الحدود و الحقائق، ص264.&. از دیدگاه وی، ضرورت وجود نص بر امام بر اساس ضرورت برخی دیگر از صفات برای امام اثبات می‌شود. امام باید معصوم، عالم به همه احکام شریعت و افضل از دیگران باشد. شناخت این سه صفت جز از طریق نص میسر نیست. عصمت صفت باطنی است و بدان معناست که شخص معصوم در آینده نه به لحاظ باطنی و نه ظاهری عمل قبیحی انجام نمی‌دهد، هرچند بر آن قادر است و از این مطلب جز خداوند یا آن‌کس که خدا او را آگاه کرده باشد، اطلاع ندارد.@همو، الذخیرة، ص432؛ شرح جمل العلم و العمل، ص199-201؛ الشافی، ج2، ص5-7 و رسائل الشریف المرتضی، ج3، جمل العلم و العمل، ص20.& شناخت عالم به همه احکام شریعت نیز جز از طریق نص میسر نیست، زیرا برای شناخت آن تنها راه ممکن، غیر از نص، امتحان است و در این صورت شخص امتحان کننده خود باید علم به احکام و بلکه احاطه علمی بر آنها داشته باشد.@همو، الشافی، ج2، ص7-8.& شناخت افضلیت نیز جز از طریق نص ممکن نیست.@همان، ص42.&
3. عالم‌ترین به احکام شریعت: امام ریاست شرعی را بر عهده دارد و چنانکه گفته شد تقدیم مفضول بر فاضل قبیح است؛ بنابراین امام باید عالم‌ترین افراد به احکام شریعت باشد. اما به باور سید مرتضی از این بیان، نمی‌توان عالم بودن به صنایع و حرفه‌ها و ترکیب ادویه و امثال آن را نتیجه گرفت، زیرا این علوم به حوزه ریاستِ او مربوط نمی‌شود.@همو، الذخیرة، ص433-434؛ الشافی، ج2، ص19-20 و رسائل الشریف المرتضی، ج1، جوابات المسائل الشریف الطرابلسیات الثالثه، ص394-395 و ج3، جمل العلم و العمل، ص20 و اجوبة مسائل متفرقة من الحدیث و غیره، ص131.&
4. افضلیت و ثوابی بیش از دیگران داشتن: خداوند ائمه{{عم}} را بر همه بشر –به‌جز پیامبر اکرم{{صل}}- مقدم دانسته و برتری داده است. شاهد این سخن، آن است که معرفت آنها را همچون معرفت به خودش، مقوم ایمان و اسلام دانسته و جهل و شک به آنها را کفر و خروج از ایمان معرفی کرده است. سید مرتضی در اثبات این ادعا که معرفت آنها همچون معرفت خداوند از ایمان است، به اجماع امامیه و بلکه اجماع امت استناد کرده است و در بیان اجماع امت یادآور می‌شود که در تشهد نماز صلوات بر اهل بیت{{عم}} در کنار صلوات بر پیامبر آمده است.@ابومنصور طبرسی، الاحتجاج، احتجاج السید المرتضی، ص506-509.&
سید مرتضی بر این باور است که علاوه بر این می‌توان افضلیت را با بیان‌های دیگری نیز اثبات کرد: اولاً امام در همه دین، امام و در همه شریعت، رئیس است؛ بنابراین هیچ واجب عقلی و عبادت شرعی نیست، جز اینکه او در آنها رئیس است و از این‌رو باید در همه آنها افضل باشد.
سید مرتضی تأکید می‌کند که مراد از افضلیت، صرفاً افضلیت ظاهری نیست. نمی‌توان گفت افضلیت ظاهری کافی است، هرچند دیگران ثوابی بیش از او داشته باشند، زیرا این در صورتی است که به عصمت او یقین نداشته باشیم و نیز ممکن باشد که ظاهر او برخلاف باطن او باشد، ولی وقتی عصمت اثبات شد یقین خواهیم کرد که ظاهر و باطن او مساوی است و او ثوابی بیش از دیگران دارد.@سید مرتضی، شرح جمل العلم و العمل، ص194-199؛ الذخیرة، ص434 و رسائل الشریف المرتضی، ج2، جمل العلم و العمل، ص20 و الشافی، ج2، ص43.&
ثانیاً در شریعت اموری وجود دارد که تنها مرجع آنها سخن امام است و امام حجت در شرع و جانشین رسول خداست درنتیجه همان‌گونه که ما و مخالفانمان در مورد رسول بر این باوریم که افضل امت در ثواب است، امام هم همین‌گونه خواهد بود.@همو، الذخیرة، ص435-436.&
5. علم به غائبات: از دیدگاه سید مرتضی آگاهی از حوادث آینده و گذشته و علم به غائبات شرط امامت نیست، زیرا خبر دادن از غائبات معجزه شمرده می‌شود و انجام معجزه بر ائمه واجب نیست، بلکه صرفاً جایز است. ولی از طریق روایت‌های فراوان می‌دانیم که آنان از غائبات خبر می‌داده‌اند و خداوند امامان را از آنها آگاه می‌کرده است.@رسائل الشریف المرتضی، ج1، جوابات المسائل المیافارقیات، ص282.&
سید مرتضی در جایی دیگر به واجب نبودن علم امام به غائبات و حوادث آینده و گذشته تأکید کرده و چنین استدلال می‌کند که چنین علمی برای امام موجب می‌شود که امام شریک خداوند در تمام معلومات او باشد، نیز مستلزم آن است که امام همچون خداوند عالم بنفسه باشد، حال آنکه هیچ‌یک از این دو امر پذیرفتنی نیست. سید مرتضی آنگاه یادآور می‌شود که تنها آگاهی امام از تعالیم دینی و شریعت واجب است و سایر علوم و ازجمله علم به زمان وفات خود برای او واجب نیست.@رسائل الشریف المرتضی، ج3، اجوبة مسائل متفرقة من الحدیث و غیره، ص130-131.& وی در الشافی نیز به‌تفصیل به اشکالات و اعتراضات قاضی عبدالجبار در مورد میزان علم امام پاسخ داده است.@سید مرتضی، الشافی، ج3، ص163-182.&
ص315
==داود افقی==
==داود افقی==
در پایان نامه: بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات
در پایان نامه: بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات
خط ۱۴۴: خط ۱۶۸:
  «نحن خزّان الله فی السماء و خزّانُه فی الارض»
  «نحن خزّان الله فی السماء و خزّانُه فی الارض»
"ما گنجینه های (علم) خداوند متعال در آسمان و زمین می باشیم."
"ما گنجینه های (علم) خداوند متعال در آسمان و زمین می باشیم."
==فعلا در بحث بماند==
در پایان نامه علم غیب در روایات
: ويژگي هاي علم امام ع
1-  علم امام ارادي است
امام صادق(ع) مي فرمايد هرگاه امام اراده نمايد كه چيزي را بداند خداوند امام را برآن چيز آگاه مي سازد.
مفهوم علم ارادي
آنچه كه از روايات فوق بدست مي آيد اين است كه علم ارادي به اين معنا است كه امام هر گاه اراده كند كه چيزي را بداند ميداند و در كيفيت اين آگاهي يافتن روايات عمودي از نور را مطرح مي كند كه آن وسيله شناخت امام و اطلاع يافتن او بر امور است.
چگونگي اطلاع از وقايع براساس علم ارادي
عمود از نور وسيله شناخت امام(ع)بر اشياء
أبي عبد الله ع قال: إن الله إذا أراد أن يخلق الإمام أنزل قطرة من ماء المزن فيقع على كل شجرة فيأكل منه ثم يواقع فيخلق الله الإمام فيسمع الصوت في بطن أمه فإذا وقع على الأرض رفع له منار من نور يرى أعمال العباد2
أبو عبد الله ع: قرارداده مي شود ستوني از نور از آسمان تا زمين براي امام و امام توسط آن نور اعمال بندگان رامي بيند 
أبا جعفر ع يقول: امام صادق(ع) مي فرمايد هرگاه امام اراده نمايد كه چيزي را بداند خداوند امام را برآن چيز آگاه مي سازد.
أبا جعفر ع يقول: إن الإمام ... يرفع له عمودا من نور يرى به أعمال العباد 
امام باقر(ع) مي فرمايد همانا براي امام ستوني از نور برافراشته مي شود كه امام بواسطه آن اعمال بندگان را مي بيند.
رواياتي بسيار زيادي به اين مضمون از امام صادق و امام باقر ع در منابع حديثي شيعه نقل شده است
2- افزايش علمي آنها از ناحيه خداوند و موهبت الهي است
سليمان ديلمي مي گويد از امام صادق ع پرسيدم كه از شما بارها شنيد م كه مي گوييد: اگر ما افزايش علمي پيدا نكنيم بدون علم مي مانيم فرمود اما حلال و حرام را خداوند بطور كامل بر پيامبر اش فرو فرستاده است و امام در حلال حرام افزايش علمي پيدا نمي كند به او گفتم پس اين افزايش چيست؟  فرمود در سائر چيزها غير از حلال و حرام گفتم آيا بر چيزي افزايش علمي پيدا مي كنيد كه بر پيامبر مخفي باشد و آنرا نداند فرمود خير علم از نزد خدا بيرون مي آيد فرشته آنرا نزد پيامبر مي آورد و مي گويد اي محمد پروردگارت به تو چنين و چنان دستور مي دهد پيامبر مي فرمايد: آنرا نزد علي ببر پيوسته آنرا چنين نزد يك به يك مي برد تا اينكه به ما مي رسد و غير ممكن است كه امام چيزي را بداند كه پيامبر خدا و امام پيش از او نداندامام رضا ع و امام صادق ع می فرماید ما افزايش علمی پيدا می کنيم و اگر افزايش علمی نداشته باشيم بی علم می مانيم1
زراره از امام باقر ع نقل مي كند كه حضرت مي فرمود:  اگر ما افزايش علمي نداشته باشيم بي علم مي مانيم زراره مي پرسد آيا چيزي بر علم شما افزوده مي شود كه پيامبر ص نداند  حضرت در پاسخ مي فرمايد اگر آن چيز باشد ابتدا بر پيامبر نازل مي شود سپس بر امامان معصوم ع  تا اينكه به ما مي رسد.
3- علم آنان از خزانه ي غيبي خداوند است
امام باقر ع  فرمود: به خدا قسم كه ما خزانه دار خدائيم در آسمان و زمين اش نه آنكه خزانه دار طلا يا نقره باشيم بلكه خزانه دار علم او هستيم .
راوي بنام ابراهيم از امام صادق ع مي پرسد فدايت شوم در مورد اين آيه از قرآن كه مي فرمايد( يا رشك مي ورزند بر آنها بخاطر آنچه كه خداوند از فضل خود به آنها عنايت فرموده است همانا ما بر آل ابراهيم كتاب و حكمت عطا كرديم و براي آنان ملك عظيم ) شما چه مي فرماييد امام صادق ع مي فرمايد ما همان مردمي هستيم كه خداوند در اين آيه اشاره نمود، و ما آناني هستيم كه بر ما رشك مي ورزند و ما اهل ملك و حاكميت هستيم و ما وارثان انبياء ايم؛ در نزد ما عصاي موسي است و ما خزانه داران خدا در زمين ايم نه خزانه داران طلا و نقره و همانا از ماست رسول خدا و علي و حسن و حسين ع 
4- علم آنان علم انبيا است و از طريق وراثت به آنان مي رسد
امام باقر ع مي فرمايد رسول الله ص مي فرمود: همانا اولين وصي برروي زمين هديهْ خداوند فرزند آدم بود و هيچ نبي نيامده است مگر اينكه وصي داشته و تمامي انبياء صدوبيست هزار نفر بوده اند و از اين تعداد پنج تاي آنان اولوالعزم بودند كه عبارت اند از نوح، ابراهيم، موسي، عيسي، و محمد ع  و علي ابن ابي طالب هديهْ بود از ناحيه خداوند براي حضرت محمد ص  و او وارث علم اوصياء و كساني كه قبل از خودش بودند مي باشد اما حضرت محمد ص وارث علم انبياء و رسولان قبل از خود مي باشد.
امام صادق ع :همانا داود وارث علم انبياء بود و سليمان وارث علم او، و همانا محمد ص وارث علم سليمان است و ما وارث او، و در نزد ما و در نزد ما صحف ابراهيم و لوح هاي موسي است در ادامه راوي (ابوبصير) مي پرسد: آيا اين همان علم كامل است حضرت در جواب مي گويد نه اي ابامحمد اين علم نيست بلكه علم آن چيزي است كه در شب و روز و ساعتي پس از ساعتي و يا روزي پس از روزي ديگر ايجاد مي شود. 1
5-  حديث آنها حديث پيامبر است
امام صادق(ع) مي فرمايد: حديث من حديث پدرم و حديث او حديث جدم و حديث جدم حديث حسين(ع) و حديث حسين(ع) حديث حسن(ع) و حديث حسن(ع)حديث اميرالمومنين(ع) حديث اميرالمومنين(ع)حديث رسول الله(ص)و حديث رسول الله كلام خداوند(ج) مي باشد.
6- داناترين مردم3 
امام باقر(ع)مي فرمايد كه پيامبر ص فرمود علي ابن ابي طالب و اوصياء بعد از او همانا داناتر از شما يند و من از پروردگارم خواسته ام كه جدايي نياندازد بين آنها و قرآن تا اينكه در حوض بر من وارد شوند.
امام صادق(ع) در مورد كلام خداوند كه فرمود اطاعت كنيد خدا و رسول و اولي الامر تان را مي فرمايد اين آيه در مورد علي ابن ابي طالب و حسن و حسين نازل شده است و رسول الله ص در باره آنان فرمود به آنان چيزي نياموزيد كه آنها از شما دانا تر اند4
7-راسخان در علم
علي ع: ونحن الراسخون في العلم ونحن منار الهدي1
اباجعفر ع: قال الله ومايعلم تاْويله الا الله والراسخون في العلم نحن نعلمه2
ابي عبدالله ع: الراسخون في العلم اميرالموْمنين والائمه ع3
در اين سه روايت حضرات امام علي(ع)،امام باقر(ع)و امام صادق(ع) ائمه(ع) را راسخان در علم و آگاهان بر تاْويل آن معرفي مي نمايند
ابوعبدالله ع: نحن الراسخون في العلم ونحن المحسودون الذين قال الله تعالي ام يحسدون الناس علي ما اتاهم الله من فضله4
در اين حديث امام صادق ضمن آنكه ائمه(ع) را راسخان در علم معرفي مي فرمايد ائمه(ع) را از مصداق اين آيهْ از قرآن معرفي مي كند كه مي فرمايد( مردم بر آنان رشك مي ورزند بخاطر آنچه كه خداوند از فضل خويش بر آنان عنايت فرموده است)
8-  معدن علم
ما درخت نبوتيم و محل فرودآمدن رسالت وجاي آمد و شد فرشتگان رحمت و كان هاي دانش  و چشمه سار هاي بينش.
9- علم آنان احيا كننده دانش است
علي ع:آنان زنده كنندگان دانش اند و ميرانند گان جهل، برد باري شان شما را از دانش شان خبر مي دهد و برون آنان از درون شان، و سكوت شان از حكمت شان خبر مي دهد.
صفحه 54 تا60
[[رده:پاسخ‌هایی برای بازنویسی]]

نسخهٔ ‏۱۲ فوریهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۹:۵۸

علی رضا اسعدیی

در کتاب: سید مرتضی

سید مرتضی صفات امام را بر دو گونه می‌داند: عقلی و سمعی. صفاتی که با دلیل عقلی اثبات می‌شوند به‌گونه‌ای هستند که امام هیچ‌گاه و در هیچ حالی، بدون آنها نیست. سید مرتضی عصمت، عالم بدون به شئون و وجوه سیاست و اعلم بودن را از این صفات می‌داند. اما صفات سمعی آنها هستند که بعد از تعبد به شرع برای امام اثبات می‌شوند، هرچند عقل آنها را اثبات نکند؛ علم به احکام شریعت (که مبتنی بر این است که او در همه شریعت امام است)، افضلیت در ثواب (که مبتنی بر ریاست امام در همه امور دین است و عقلی صرف نیست) شجاع‌ترین بودن (که مبتنی است بر وجوب جهاد و اینکه امام در جهاد پیشوای امت است. این صفت به سمع مستند است) و نیز اینکه در زمان خود بالاتر از او کسی نیست و دوم ندارد در این دسته قرار می‌گیرد.@همو، الذخیرة، ص429-430.& در زیر به بررسی برخی از مهم‌ترین صفات امام از دیدگاه سید مرتضی می‌پردازیم:

1. عصمت: از جمله صفات عقلی امام، عصمت است که سید مرتضی در اثبات آن به دو دلیل مهم و مشهور اشاره کرده است: الف) استحاله تسلسل در ائمه: بر اساس برهان لطف، نیازمندی به امام به دلیل جواز خطا و انتفای عصمت در آحاد جامعه است؛ ازاین‌رو اگر همگان معصوم باشند و خطا و ارتکاب قبیح و اخلال به واجب در آنان متصور نباشد به امام نیازی نخواهد بود. حال اگر امام با دیگران در جواب ارتکاب خطا شریک باشد، او هم به امامی نیازمند خواهد بود. این امر مستلزم اثبات بی‌نهایت امام یا رسیدن به امامی معصوم است و به دلیل بطلان تسلسل، نتیجه می‌گیریم که امام باید معصوم باشد.@همو، الذخیرة، ص430-431؛ شرح جمل العلم و العمل، ص193-194؛ رسائل‌الشریف‌المرتضی، ج2، جمل العلم و العمل، ص20 و مسائل المرتضی، ص243.& ب) حفظ شریعت: بر اساس براهین اثبات وجوب امامت، امام حافظ شریعت است. گاه او از جانب پیامبر(ص) مؤدّی شریعت نیز می‌باشد. چگونه ممکن است کسی که خود از عصمت برخوردار نیست حافظ شریعت باشد، و چگونه می‌توان به ادای کسی که ایمن از خطا نیست اطمینان داشت.@همو، الذخیرة، ص431-432. در باب عصمت امام نیز نک: رسائل الشریف المرتضی، ج1، جوابات المسائل الطرابلسیات الثانیه، ص324-332.&

2. نص: سید مرتضی امامیه را با اعتقاداتشان به همین ویژگی تعریف کرده است. او می‌گوید: امامیه کسانی هستند که به نص جلی بر امامت دوازده امام از اهل بیت پیامبر(ص) باور دارند@رسائل الشریف المرتضی، ج2، الحدود و الحقائق، ص264.&. از دیدگاه وی، ضرورت وجود نص بر امام بر اساس ضرورت برخی دیگر از صفات برای امام اثبات می‌شود. امام باید معصوم، عالم به همه احکام شریعت و افضل از دیگران باشد. شناخت این سه صفت جز از طریق نص میسر نیست. عصمت صفت باطنی است و بدان معناست که شخص معصوم در آینده نه به لحاظ باطنی و نه ظاهری عمل قبیحی انجام نمی‌دهد، هرچند بر آن قادر است و از این مطلب جز خداوند یا آن‌کس که خدا او را آگاه کرده باشد، اطلاع ندارد.@همو، الذخیرة، ص432؛ شرح جمل العلم و العمل، ص199-201؛ الشافی، ج2، ص5-7 و رسائل الشریف المرتضی، ج3، جمل العلم و العمل، ص20.& شناخت عالم به همه احکام شریعت نیز جز از طریق نص میسر نیست، زیرا برای شناخت آن تنها راه ممکن، غیر از نص، امتحان است و در این صورت شخص امتحان کننده خود باید علم به احکام و بلکه احاطه علمی بر آنها داشته باشد.@همو، الشافی، ج2، ص7-8.& شناخت افضلیت نیز جز از طریق نص ممکن نیست.@همان، ص42.&

3. عالم‌ترین به احکام شریعت: امام ریاست شرعی را بر عهده دارد و چنانکه گفته شد تقدیم مفضول بر فاضل قبیح است؛ بنابراین امام باید عالم‌ترین افراد به احکام شریعت باشد. اما به باور سید مرتضی از این بیان، نمی‌توان عالم بودن به صنایع و حرفه‌ها و ترکیب ادویه و امثال آن را نتیجه گرفت، زیرا این علوم به حوزه ریاستِ او مربوط نمی‌شود.@همو، الذخیرة، ص433-434؛ الشافی، ج2، ص19-20 و رسائل الشریف المرتضی، ج1، جوابات المسائل الشریف الطرابلسیات الثالثه، ص394-395 و ج3، جمل العلم و العمل، ص20 و اجوبة مسائل متفرقة من الحدیث و غیره، ص131.&

4. افضلیت و ثوابی بیش از دیگران داشتن: خداوند ائمه(ع) را بر همه بشر –به‌جز پیامبر اکرم(ص)- مقدم دانسته و برتری داده است. شاهد این سخن، آن است که معرفت آنها را همچون معرفت به خودش، مقوم ایمان و اسلام دانسته و جهل و شک به آنها را کفر و خروج از ایمان معرفی کرده است. سید مرتضی در اثبات این ادعا که معرفت آنها همچون معرفت خداوند از ایمان است، به اجماع امامیه و بلکه اجماع امت استناد کرده است و در بیان اجماع امت یادآور می‌شود که در تشهد نماز صلوات بر اهل بیت(ع) در کنار صلوات بر پیامبر آمده است.@ابومنصور طبرسی، الاحتجاج، احتجاج السید المرتضی، ص506-509.& سید مرتضی بر این باور است که علاوه بر این می‌توان افضلیت را با بیان‌های دیگری نیز اثبات کرد: اولاً امام در همه دین، امام و در همه شریعت، رئیس است؛ بنابراین هیچ واجب عقلی و عبادت شرعی نیست، جز اینکه او در آنها رئیس است و از این‌رو باید در همه آنها افضل باشد. سید مرتضی تأکید می‌کند که مراد از افضلیت، صرفاً افضلیت ظاهری نیست. نمی‌توان گفت افضلیت ظاهری کافی است، هرچند دیگران ثوابی بیش از او داشته باشند، زیرا این در صورتی است که به عصمت او یقین نداشته باشیم و نیز ممکن باشد که ظاهر او برخلاف باطن او باشد، ولی وقتی عصمت اثبات شد یقین خواهیم کرد که ظاهر و باطن او مساوی است و او ثوابی بیش از دیگران دارد.@سید مرتضی، شرح جمل العلم و العمل، ص194-199؛ الذخیرة، ص434 و رسائل الشریف المرتضی، ج2، جمل العلم و العمل، ص20 و الشافی، ج2، ص43.& ثانیاً در شریعت اموری وجود دارد که تنها مرجع آنها سخن امام است و امام حجت در شرع و جانشین رسول خداست درنتیجه همان‌گونه که ما و مخالفانمان در مورد رسول بر این باوریم که افضل امت در ثواب است، امام هم همین‌گونه خواهد بود.@همو، الذخیرة، ص435-436.&

5. علم به غائبات: از دیدگاه سید مرتضی آگاهی از حوادث آینده و گذشته و علم به غائبات شرط امامت نیست، زیرا خبر دادن از غائبات معجزه شمرده می‌شود و انجام معجزه بر ائمه واجب نیست، بلکه صرفاً جایز است. ولی از طریق روایت‌های فراوان می‌دانیم که آنان از غائبات خبر می‌داده‌اند و خداوند امامان را از آنها آگاه می‌کرده است.@رسائل الشریف المرتضی، ج1، جوابات المسائل المیافارقیات، ص282.& سید مرتضی در جایی دیگر به واجب نبودن علم امام به غائبات و حوادث آینده و گذشته تأکید کرده و چنین استدلال می‌کند که چنین علمی برای امام موجب می‌شود که امام شریک خداوند در تمام معلومات او باشد، نیز مستلزم آن است که امام همچون خداوند عالم بنفسه باشد، حال آنکه هیچ‌یک از این دو امر پذیرفتنی نیست. سید مرتضی آنگاه یادآور می‌شود که تنها آگاهی امام از تعالیم دینی و شریعت واجب است و سایر علوم و ازجمله علم به زمان وفات خود برای او واجب نیست.@رسائل الشریف المرتضی، ج3، اجوبة مسائل متفرقة من الحدیث و غیره، ص130-131.& وی در الشافی نیز به‌تفصیل به اشکالات و اعتراضات قاضی عبدالجبار در مورد میزان علم امام پاسخ داده است.@سید مرتضی، الشافی، ج3، ص163-182.&


ص315

داود افقی

در پایان نامه: بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات

ویژگیهای علمی اهل بیت در بصائر الدرجات

  • ۱ .معدن علم و سرچشمۀ آن:

در اولین باب از جزء دوم کتاب بصائر، جناب صفّار (۹ (روایت از طرق مختلف نقل میکند که در آنها اهل بیت به عنوان معدن علم معرفی شدهاند از جمله: عن الضحاک بن مزاحم الخراسانی قال: قال رسول االله: «انّا اهل البیت، اهل بیت الرحمة وشجرة النبوة وموضع الرسالة ومختلف الملائکة ومعدن العلم».(بصائر الدرجات، ص ٥٦ ،ح ١.)

بقیه روایات نیز با الفاظی مشابه از پیامبر و ائمه هدی نقل شده است.

در جزء اول نیز ایشان بابی دارد تحت عنوان «باب ما امرالناس بان یطلبوا العلم من معدنه و معدنه آل محمّد «که شش حدیث ذیل باب روایت شده است. در این روایات ائمه اشاره میکنند که اولاً: علم نزد اهل بیت است و آنان کان دانش هستند و ثانیاً: تنها، علمی که نزد آنان است، علم صحیح و غیرقابل خدشه است، علمی که امکان خطا و اشتباه در آن راه ندارد، علمی که کنه حقیقت را نشان میدهد؛ چرا که صاحبان این علم آن را از منبع فیض الهی گرفتهاند، به روایت زیبایی از این باب اشاره میشود: عن أبی مریم قال: قال ابو جعفر لسلمة بن کهیل والحکم بن عتیبة: «شرّقا، غرّبا لن تجدا علماً صحیحا الاّ شیئا خرج من عندنا اهل البیت».(همان، ص ١٠ ،ح ٤.)

در بابی دیگر از جزء اول، از آل محمّد به عنوان سرچشمه علم یاد شده است: «باب في ائمة آل محمّد مستقی العلم عندهم»

اولین روایت از این باب چنین است: الامام الحسین» :یا اخا اهل الکوفة، مستقی العلم من عندنا، أفعلموا وجهلنا هذا ما لا یکون»(بصائر الدرجات، ص ١٢ ،ح ١.)

در این روایت علم به آب تشبیه شده است و اهل بیت به عنوان سرچشمه این آب معرفی میشوند. نکتهای که حضرت در انتهای حدیث میفرماید این است که، سرچشمهای که همه از آب آن سیراب میشوند امکان ندارد که خود خالی از آب باشد.

  • ۲ .خزانه داران علم الهی:

در جزء دوم از کتاب، باب نوزدهم، عنوان باب چنین ذکر شده است: «باب في الائمة انّهم خزّان االله فی السماء والارض علی علمه». در این باب جناب صفّار ۱۶ روایت به طرق مختلف نقل میکند که در آنها اهل بیت به عنوان گنجوران و خزانهداران علم الهی بیان شدهاند: عن سورة بن کلیب قال: قال لی ابو جعفر: «واالله انّا لخزّان االله في سمائه وارضه، لا علی ذهب ولا علی فضّة الاّ علی علمه»(همان، ص ١٠٤ ،ح ١). در روایت دیگری اینگونه اهل بیت به عنوان خزانهدار علم الهی ذکر شدهاند: عن عبد الرحمن بن کثیر قال: سمعت ابا عبد االله یقول: «نحن ولاة امراالله وخزنة علم االله وعیبة وحی االله».

  • ۳ .ظرف علم الهی (عیبة علم االله):

اگر چه در کتاب باب مستقلی به این موضوع اختصاص داده نشده، اما در لابهلای روایات جملاتی نقل شده است که به این مطلب اشاره دارد: الامام الصادق: «انّ االله تبارک وتعالی انتجبنا لنفسه فجعلنا صفوته من خلقه أمناءُه علی وحیه وخزّانه فی ارضه وموضع سرّه وعیبة علمه».(همان، ص ٦٢ ،ح ٧.) و همچنین در ص ۲۴۳ ،ح ۱۳ و ص ۴۴۱ ،ح ۴.

  • ۴ .وارث علم انبیاء:

در سومین باب از جزء سوم کتاب، عنوان باب چنین ذکر شده است: «باب في الائمة انهم ورثوا علم اولی العزم من الرسل وجمیع الانبیاء و...»

در این باب صفّار چهار روایت با اسناد متفاوت و البته با مضامین مشابه نقل میکند که در آنها اهل بیت به عنوان وارث علوم پیامبران معرفی شدهاند، در اولین حدیث از این باب میخوانیم: عن عبد الرحمن بن أبی نجران قال: کتب ابوالحسن الرضا رسالة واقرأنیها قال: قال علیّ بن الحسین: «انّ محمّد کان امین االله في ارضه، فلمّا قبض محمّد کنّا اهل البیت ورثته ونحن امناء االله في ارضه... نحن ورثة الانبیاء ونحن ورثة اولی العزم من الرسل».

در ص ۲۶۹ از کتاب، روایتی نقل شده که ذکر آن در اینجا خالی از فایده نیست: «عن أبي بصیر قال: دخلت علی أبی عبد االله وأبي جعفر وقلت لهما: انتما ورثة رسول االله قال: نعم قلت: فرسول االله وارث الانبیاء، علم کلّما علموا فقال لی: نعم فقلت: انتم تقدرون علی أن تحیی الموتی وتبرؤا الاکمه والابرص فقال لی: نعم باذن االله ثم قال: ادن منّی یا ابا محمّد، فمسح یده علی عینی ووجهی وابصرت الشمس والسماء والارض والبیوت و...»(همان، ص ٢٦٩ ،ح ١.).

  • ۵ .راسخان در علم:

باب دهم از جزء چهارم با این عنوان است: «باب في الائمة ،انّهم الراسخون فی العلم الذی ذکرهم االله في کتابه».

در این باب جناب صفّار هشت روایت نقل میکند که ائمه خود را مصداق راسخان در علم در آیه شریفه( .سورۀ آل عمران ،آیۀ ٧) معرفی میکنند. الامام الصادق: «نحن الراسخون في العلم ونحن نعلم تأویله».(بصائر الدرجات، ص ٢٠٤ ،ح ٥.)

الامام الباقر ـ فی قوله تعالی وما یعلم تأویله الا االله والراسخون فی العلم ـ : «رسول االله افضل الراسخین. قد علّمه االله جمیع ما انزل االله الیه من التنزیل والتأویل واوصیاءه من بعده یعلمونه کلّه».(همان، ص ٢٠٣ ،ح ٤.)


  • ۶ .اهل بیت علم را از یکدیگر به ارث میبرند و علومشان زائل نمیشود:

در باب اول و دوم از جزء ثالث جناب صفّار ۱۶ روایت نقل میکند، مبنی بر اینکه علوم اهل بیت از بین نمیرود و هنگاممرگ بهفرد دیگری از اهل بیت به ارث نهاده میشود، به نمونههایی از این روایات اشاره میکنیم: عن الفضیل بن یسار قال: سمعت ابا عبد االله یقول: «انّ العلم الذی هبط مع آدم لم یرفع وانّ العلم یتوارث وما یموت منّا عالم حتّی یخلفه من اهله من یعلم علمه او ما شاءاالله».( .همان، ص ١١٤ ،ح ١.)

عن محمّد بن مسلم عن الامام الباقر: «علیّ عالم هذه الامّة والعلم یتوارث ولا یهلك احد منّا حتی یوتی من اهله من یعلم مثل علمه»

همچنین روایات دیگری در باب هشتم از جزء هفت نقل میکند که دلالت دارند بر اینکه، ائمه علم را از پیامبر اکرم و امام علی به ارث بردهاند و هر کدام از اهل بیت آن را به فرد بعدی به ارث میگذارند.( .ر.ک، همان، ص ٣٢٦ ـ ٣٢٨.)

  • ۷ .علم (حدیث) اهل بیت صعب مستصعب است:

یازدهمین باب از جزء اول تحت عنوان «باب في ائمة آل محمّد حدیثهم صعب مستصعب» نامیده شده است. از مجموع ۲۰ روایتی که در این باب نقل شده، ۱۹ روایت دلالت دارند بر صعب و مستصعب بودن حدیث اهل بیت، اما در روایتی که در انتهاء باب نقل شده از علم اهل بیت به عنوان صعب مستصعب یاد شده است: الامام زین العابدین: «واالله لو علم ابوذر ما في قلب سلمان لقتله ولقد اخا رسول االله بینهما فما ظنّکم بسایر الخلق، انّ علم العالم صعب مستصعب لا یحتمله الا نبیّ مرسل او ملك مقرب او عبد مؤمن امتحن االله قلبه للایمان وانما صار سلمان من العلماء لانّه امرؤ منا اهل البیت فلذلك نسبه الینا».(همان، ص ٢٥ ،ح ٢١.)

به هر حال چه بگوییم حدیث اهل بیت، صعب مستصعب است یا بگوییم علم اهل بیت، صعب مستصعب است، در هر حال روایات دلالت بر صعب مستصعب بودن علم اهل بیت دارند، چرا که احادیث اهل بیت نیز جزئی از علوم اهل بیت است.

ص28الی32

زهرةالسادات میرترابی حسینی

در پایان نامه: علم لدنی در قرآن و حدیث

از آنچه در اخبار –و نیز قرآن کریم- در رابطه با شخیصت علمی امام آمده، روشن می‌شود آنان برگزیدگانی هستند که با عنایت خاص الهی از قدرت دید و بینشی فراتر از سطح این جهان و حوادث آن، برخوردارند. آنان به کنه جهان واقف، از اسرار قرآن آگاه، و به حوادث غیبی و سرگذشت‌های آینده مطّلعند. آنان، جز از دانش غیبی سخن نمی‌گویند و آنچه بر زبان می‌آورند، یا به تعلیم رسول الله (ص) است، و یا به افاضۀ مقام رحمانی. در ترسیمی از سیمای علمی امام، توسط امام باقر (ع) می‌خوانیم: «امام باید در اوج علم و معرفت و بر قلّۀ رفیع بینش باشد تا بتواند قافله سالار رهروان طریق کمال باشد. او باید علم و بینش خود را از سرچشمۀ زلال حقیقت گرفته و دست پروردۀ عنایات غیبی الهی باشد تا با آگاهی از اسرار هستی، مربّی حقیقی انسان‌ها و راهنمای آ«ها به سوی مقصد الهی و خیر و سعادت دنیا و آخرت باشد.» (ر.ک. کلینی، پیشین، کتاب الحجه، برگرفته از سخنان امام باقر (ع) راجع به «علم امام».)

از این‌رو در روایات اسلامی، از امام به عنوان «خزانه‌دار علم خدا» و «ترجمان وحی الهی» نام برده شده است:

أ- خزانه دار علم الهی:

عَن الإمام الباقر (ع): «نحن خزّان علم الله، و نحن تراجمة وحی الله» (همان، ج 1، ص 192، ح 3 و ص 296، ح 6 [در حدیث اخیر، به جای «وحی» کلمۀ «أمر» آمده است]. و نیز ر.ک. محمدباقر مجلسی، پیشین، ج 26، صفحات 105 الی 109. و أبوجعفر محمد بن الحسن الصّفار، پیشین، ص 103.) و نیز رسول خدا (ص)، حضرت علی (ع)، امام باقر و امام صادق (ع)، صریحاً اهل بیت (ع) را وارث علم انبیاء معرفی فرموده‌اند.

ب- وارثان علوم انبیاء:

عن الصادق (ع): «نحن ورثة الأنبیاء، و ورثة کتاب الله، و نحن صفوته.» (حسن بن سلیمان الحلی، پیشین، ص 63. و نیز ر.ک. کلینی، ج 1، ص 224، ح 222، ح 2. و الحسن بن ابی الحسن الدیلمی، پیشین، ص 464. همچنین شیخ مفید، الإرشاد...، پیشین، ج 1، ص 233.)

در زیارت جامعه نیز می‌خوانیم: «السلام علی ائمة الهدی، و مصابیح الدجی، أعلام التقی، و ذوی النُهی و اولی الحجی، و الکهف الوری، و ورثة الأنبیاء و المثل الأعلی، و الدعوة الحسنی، و حجج الله علی أهل الدنیا و الأخرة و الأولی، و رحمة الله و برکاته.» و بالأخره صفاتی چون؛ اعلم الناس، راسخون فی العلم، معدن العلم و عیش العلم، تنها زیبندۀ دانش آنان است.

ج- داناترین مردم عن الإمام الرضا (ع): «إنّ الأنبیاء و الأئمة صلوات الله علیهم، یوفّقهم، الله و یؤتیهم من مخزون علمه و حکمه مالا یؤتیه غیرهم، فیکون علمهم فوق علم أهل الزمان فی قوله تعالی: « ... أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّيَ إِلاَّ أَن يُهْدَى ... [یونس 10: 35]» و قوله تبارک و تعالی: « ... وَمَن يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا ... [بقره 2: 269]» و قوله فی طالوت: « ... إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ ... [بقره 2: 247]».

د- راسخان در علم:

الإمام الصادق (ع): «نحن الراسخون فی العلم، و نحن نعلم تأویله» (کلینی، پیشین، ج 1، ص 213، ح 1. و ابوجعفر محمد بن الحسن الصّفار، پیشین، ص 204، ح 5: «ما راسخون در علم هستیم و به تأویل قرآن آگاهیم.» و عبدالحسین طیّب، پیشین، ج 3، ص 112 الی 114 ذیل آیۀ 7 / آل عمران.)

هـ - معدن و سرچشمه علم:

الامام زین العابدین (ع): «ما ینقم الناس منّا! فنحن و الله شجرة النبوّة، و بیت الرَّحمة، و معدن العلم و مختلف الملائکة» (کلینی، پیشین، ج 1، ص 122، ج 1: «ما راسخون در علم هستیم و ما تأویل قرآن را می‌دانیم.»)

و – حیات علم:

الامام علی (ع): «و اعلموا أنّکم لن تعرفوا الرشد حتی تعرفوا ترکه، و لن تاخذوا بمیثاق الکتاب حتی تعرفوا الذی نقضه، و لن تمسکوا به حتی تعرفوا الذی نبذه. فالتمسوا ذلک من عند اهله، فانهم عیش العلم، و موت الجهل. هم الذین یخبرکم حکمهم (حلمهم) عن علمهم، وصمتهم عن منطقهم، و ظاهرهم عن باطنهم، لا یخالفون الذین و لا یختلفون فیه، فهو بینهم شاهد صادق، وصامت ناطق.» (پاورقی کلینی، پیشین، ج 8، ص 390، ح 586 و نهج البلاغه، خطبۀ 147: «آگاه باشید، هیچ‌گاه راه حقّ را نخواهید شناخت مگر اینکه، آنها را که آن را ترک گفته‌اند، بشناسید، و هرگز به پیمان قرآن وفادار نخواهید بود، مگر اینکه از کسی که آن پیمان را شکسته است، آگاه باشید، و هرگز به آن تمسک نخواهید جست مگر اینکه به کسی که آن را دور انداخته پی‌ببرید. و (این آگاهی‌ها را) از اهلش بخواهید، زیرا آنها زندگی علم، و مرگ جهلند: آنهایند که حکمشان شما را از علمشان، و سکوتشان شما را از منطقشان، و ظاهرشان از باطنشان آگاهی می‌دهد. اینان نه با دین مخالفت می‌کنند و نه در آن اختلاف دارند، بنابراین، دین در میان آنان گواهی است صادق و ساکتی است سخنگو.»)



ص110الی112

سید محمد علی قاضی طباطبایی

در مقاله: رساله ای در دلالت آیه تطهیر بر علم گسترده پیامبر و امام

در کتاب علم امام مجموعه مقالات

اینجا تذکر چند مطلب لازم به نظر می‌رسد: اول: مراد از امام در مورد بحث که می‌گوییم علمش از جهت کمّیّت و کیفیّت عمومیت دارد و به همه چیز عالم است و با کوچک‌ترین توجه می‌داند، آن معنی نیست که در کتب کلام و اصطلاح متکلمین است که عبارت از شخصی است که ریاست عامّه الاهیه بر دین و دنیا به نصّ رسول الله(ص) داشته باشد. و نیز مراد مطلق معصوم نیست که شامل ملائکه نیز باشد که خودشان اعتراف کردند: «لاَ عِلْمَ لَنَا إِلاَّ مَا عَلَّمْتَنَا»،@البقرة(۲): ۳۲.@ بلکه مراد از امام در این مقام، مطلقِ آن کسی است که ریاست الاهیه عامه داشته باشد خواه به توسط پیغمبر باشد مثل اوصیاء و ائمه یا بلاواسطه پیغمبر باشد مانند خود پیغمبر. پس مراد از امام در مورد بحث شامل پیغمبر نیز هست، چنان که در آیه شریفه: «إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا»@البقرة(۲): 124.@ حضرت ابراهیم نبی بود و پس از مدت‌ها به مقام امامت نائل شد و آن مقام ولایت کلّیه را دارا گشت. مقام امامت بالاتر از مقام نبوت مطلقه است، چنانچه در محل خود تفصیلاً بیان شده است. دوم: مراد از علم امام علم باطنی فطری لدنی موهوبی از جانب خداوند عالم است با الهام و وحی مع الواسطه یا بلاواسطه و یا با هر اسبابی که اختصاص به انبیاء و اوصیاء آنها دارد. و مراد علم ظاهری کسبی آنها که حاصل از امارات و حواس ظاهریه و اکتسابیه است نیست، زیرا بدیهی است که علم ظاهری که برای امام حاصل می‌شود مانند علم ظاهری حاصل برای دیگران است که تابع اسباب و حواس ظاهری است در کمیّت و کیفیّت، و در این‌باره خلافی در میان علماء وجود ندارد. و اصل عدم علم امام که از قلم جمعی از بزرگان در فقه و در اصول فقه و یا در مقام‌های دیگر، که تعبیر کرده‌اند: «امام نمی‌دانست»، و یا «بر ظن وی غلبه کرد» و نظایر آن عبارات، جاری و صادر گشته، نظر به این علم ظاهری است که امام مکلف است به آن عمل نماید؛ و به این مطلب در اضافات بر کتاب انیس الموحدین نراقی(ره) اشارت رفته است و مورد کلام جمعی از بزرگان هم راجع به این علم ظاهری است.@و آنچه از سید علم‌الهدی و شیخ طوسی رحمهم الله تعالی درباره امیرالمؤمنین و سیدالشهدا سلام الله علیهما نقل شده و در تنزیه الانبیاء و تلخیص الشافی فرموده‌اند، تماماً راجع به علم ظاهری امام است و اگر راجع به آن نباشد، خلط بین علم ظاهری امام و علم باطنی اوست که کاملاً در زمان‌های آن اکابر تحقیق نشده بوده است.@ سوم: مراد از عموم علم امام و کیفیت حضوری بودن آن این نیست که علم امام احاطه بر تمامی معلومات دارد به نحو علّیت و معلولیّت، زیرا واضح است که علم به این معنی از خصایص ذات واجب الوجود است که احدی از ممکنات قطعاً در آن با او شرکت ندارند. بلکه مراد از علم حضوری امام انکشاف معلومات است نزد او فعلاً، در مقابل انکشاف شأنی بر او با قوه و اراده، که از آن تعبیر آورده‌اند: «لَو شاءَ اَن یَعلَمَ لَعَلِمَ». در صورتی که می‌خواهد و می‌داند@یعنی خواسته است و دانسته است و به فعلیت رسیده و شانی نیست – استادی.@ و احتیاج ندارد که هر وقت خواست بداند، چنانچه با اندک تأمل روشن است.


ص482


ترجمه در پاسخ حجت الإسلام وکیلی

«باب فی الإمام بأنه إن شاء أن یعلم العلم علم‌» "روایات مربوط به اینکه اگر امام بخواهد نسبت به علم آگاهی یابد، خواهد دانست."

«باب أنّ الْأئمّة علیهم السلام إذا شاءوا أن‌ یَعلَموا عُلِّمُوا» "روایات مربوط به اینکه امامان معصوم(ع) اگر بخواهند بدانند، تعلیم داده می شوند."

«عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: «إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ يَعْلَمَ، عُلِّم‏» "از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: همانا اگر امام بخواهد بداند، تعلیم داده می شود."

وَ عَنْه‏علیه السلام: «إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ يَعْلَمَ أُعْلِم» "و از ایشان(ع) روایت شده است که فرمودند: همانا امام اگر بخواهد بداند، آگاهی داده می شود."

وَ عَنْه‏علیه السلام: «إِذَا أَرَادَ الْإِمَامُ أَنْ يَعْلَمَ شَيْئاً أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِك‏» "و از ایشان(ع) روایت شده است که فرمودند: اگر امام بخواهد نسبت به چیزی آگاه گردد، خداوند متعال او را نسبت به آن چیز آگاه می سازد.

.«مَلَکَتْنِی عَیْنِی وَ أَنَا جَالِسٌ، فَسَنَحَ لِی رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّه‏» "در حالی که نشسته بودم چشمانم به خواب رفتند، پس حضرت رسول اکرم(ص) را دیدم. پس عرض کردم: ای رسول خدا."

.«بَیْنَمَا أَنَا جَالِسٌ فِی مُصَلَّایَ بَعْدَ فَرَاغِی مِنْ وِرْدِی وَ قَدْ تَنَوَّمَتْ عَیْنَایَ إِذْ سَنَحَ جَدِّی رَسُولُ اللَّهِ ص فِی مَنَامِی فَشَکَوْتُ إِلَیْهِ مُوسَی بْنَ الْمَهْدِیِّ وَ ذَکَرْتُ مَا جَرَی مِنْهُ فِی أَهْلِ بَیْتِهِ وَ أَنَا مُشْفِقٌ مِنْ غَوَائِلِهِ فَقَالَ لِی لِتَطِبْ نَفْسُکَ یَا مُوسَی فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لِمُوسَی عَلَیْکَ سَبِیلاً» " در حالیکه من در محل نماز خود پس از اتمام اذکار خود نشسته بودم، چشمانم به خواب رفتند، جدم رسول الله(ص) را در خواب دیدم. شکایت خود را از موسی پسر مهدی نزد ایشان بردم، و اتفاقاتی را که میان او و خانواده اش رخ داده بودند را خدمت ایشان عرض نمودم، در حالیکه من از فساد او در ترس بودم. پس حضرت (رسول) فرمودند دلت از او آرام باشد ای موسی، که خداوند متعال راه تسلطی از موسی بر تو قرار نداده است."

ترجمه در پاسخ آقای رنجبر

«نحن خزّان الله فی السماء و خزّانُه فی الارض»

"ما گنجینه های (علم) خداوند متعال در آسمان و زمین می باشیم."

فعلا در بحث بماند

در پایان نامه علم غیب در روایات

ويژگي هاي علم امام ع

1- علم امام ارادي است امام صادق(ع) مي فرمايد هرگاه امام اراده نمايد كه چيزي را بداند خداوند امام را برآن چيز آگاه مي سازد. مفهوم علم ارادي آنچه كه از روايات فوق بدست مي آيد اين است كه علم ارادي به اين معنا است كه امام هر گاه اراده كند كه چيزي را بداند ميداند و در كيفيت اين آگاهي يافتن روايات عمودي از نور را مطرح مي كند كه آن وسيله شناخت امام و اطلاع يافتن او بر امور است. چگونگي اطلاع از وقايع براساس علم ارادي عمود از نور وسيله شناخت امام(ع)بر اشياء أبي عبد الله ع قال: إن الله إذا أراد أن يخلق الإمام أنزل قطرة من ماء المزن فيقع على كل شجرة فيأكل منه ثم يواقع فيخلق الله الإمام فيسمع الصوت في بطن أمه فإذا وقع على الأرض رفع له منار من نور يرى أعمال العباد2 أبو عبد الله ع: قرارداده مي شود ستوني از نور از آسمان تا زمين براي امام و امام توسط آن نور اعمال بندگان رامي بيند

أبا جعفر ع يقول: امام صادق(ع) مي فرمايد هرگاه امام اراده نمايد كه چيزي را بداند خداوند امام را برآن چيز آگاه مي سازد. أبا جعفر ع يقول: إن الإمام ... يرفع له عمودا من نور يرى به أعمال العباد امام باقر(ع) مي فرمايد همانا براي امام ستوني از نور برافراشته مي شود كه امام بواسطه آن اعمال بندگان را مي بيند. رواياتي بسيار زيادي به اين مضمون از امام صادق و امام باقر ع در منابع حديثي شيعه نقل شده است

2- افزايش علمي آنها از ناحيه خداوند و موهبت الهي است سليمان ديلمي مي گويد از امام صادق ع پرسيدم كه از شما بارها شنيد م كه مي گوييد: اگر ما افزايش علمي پيدا نكنيم بدون علم مي مانيم فرمود اما حلال و حرام را خداوند بطور كامل بر پيامبر اش فرو فرستاده است و امام در حلال حرام افزايش علمي پيدا نمي كند به او گفتم پس اين افزايش چيست؟ فرمود در سائر چيزها غير از حلال و حرام گفتم آيا بر چيزي افزايش علمي پيدا مي كنيد كه بر پيامبر مخفي باشد و آنرا نداند فرمود خير علم از نزد خدا بيرون مي آيد فرشته آنرا نزد پيامبر مي آورد و مي گويد اي محمد پروردگارت به تو چنين و چنان دستور مي دهد پيامبر مي فرمايد: آنرا نزد علي ببر پيوسته آنرا چنين نزد يك به يك مي برد تا اينكه به ما مي رسد و غير ممكن است كه امام چيزي را بداند كه پيامبر خدا و امام پيش از او نداندامام رضا ع و امام صادق ع می فرماید ما افزايش علمی پيدا می کنيم و اگر افزايش علمی نداشته باشيم بی علم می مانيم1 زراره از امام باقر ع نقل مي كند كه حضرت مي فرمود: اگر ما افزايش علمي نداشته باشيم بي علم مي مانيم زراره مي پرسد آيا چيزي بر علم شما افزوده مي شود كه پيامبر ص نداند حضرت در پاسخ مي فرمايد اگر آن چيز باشد ابتدا بر پيامبر نازل مي شود سپس بر امامان معصوم ع تا اينكه به ما مي رسد.

3- علم آنان از خزانه ي غيبي خداوند است امام باقر ع فرمود: به خدا قسم كه ما خزانه دار خدائيم در آسمان و زمين اش نه آنكه خزانه دار طلا يا نقره باشيم بلكه خزانه دار علم او هستيم . راوي بنام ابراهيم از امام صادق ع مي پرسد فدايت شوم در مورد اين آيه از قرآن كه مي فرمايد( يا رشك مي ورزند بر آنها بخاطر آنچه كه خداوند از فضل خود به آنها عنايت فرموده است همانا ما بر آل ابراهيم كتاب و حكمت عطا كرديم و براي آنان ملك عظيم ) شما چه مي فرماييد امام صادق ع مي فرمايد ما همان مردمي هستيم كه خداوند در اين آيه اشاره نمود، و ما آناني هستيم كه بر ما رشك مي ورزند و ما اهل ملك و حاكميت هستيم و ما وارثان انبياء ايم؛ در نزد ما عصاي موسي است و ما خزانه داران خدا در زمين ايم نه خزانه داران طلا و نقره و همانا از ماست رسول خدا و علي و حسن و حسين ع

4- علم آنان علم انبيا است و از طريق وراثت به آنان مي رسد امام باقر ع مي فرمايد رسول الله ص مي فرمود: همانا اولين وصي برروي زمين هديهْ خداوند فرزند آدم بود و هيچ نبي نيامده است مگر اينكه وصي داشته و تمامي انبياء صدوبيست هزار نفر بوده اند و از اين تعداد پنج تاي آنان اولوالعزم بودند كه عبارت اند از نوح، ابراهيم، موسي، عيسي، و محمد ع و علي ابن ابي طالب هديهْ بود از ناحيه خداوند براي حضرت محمد ص و او وارث علم اوصياء و كساني كه قبل از خودش بودند مي باشد اما حضرت محمد ص وارث علم انبياء و رسولان قبل از خود مي باشد.

امام صادق ع :همانا داود وارث علم انبياء بود و سليمان وارث علم او، و همانا محمد ص وارث علم سليمان است و ما وارث او، و در نزد ما و در نزد ما صحف ابراهيم و لوح هاي موسي است در ادامه راوي (ابوبصير) مي پرسد: آيا اين همان علم كامل است حضرت در جواب مي گويد نه اي ابامحمد اين علم نيست بلكه علم آن چيزي است كه در شب و روز و ساعتي پس از ساعتي و يا روزي پس از روزي ديگر ايجاد مي شود. 1

5- حديث آنها حديث پيامبر است امام صادق(ع) مي فرمايد: حديث من حديث پدرم و حديث او حديث جدم و حديث جدم حديث حسين(ع) و حديث حسين(ع) حديث حسن(ع) و حديث حسن(ع)حديث اميرالمومنين(ع) حديث اميرالمومنين(ع)حديث رسول الله(ص)و حديث رسول الله كلام خداوند(ج) مي باشد.

6- داناترين مردم3 امام باقر(ع)مي فرمايد كه پيامبر ص فرمود علي ابن ابي طالب و اوصياء بعد از او همانا داناتر از شما يند و من از پروردگارم خواسته ام كه جدايي نياندازد بين آنها و قرآن تا اينكه در حوض بر من وارد شوند.

امام صادق(ع) در مورد كلام خداوند كه فرمود اطاعت كنيد خدا و رسول و اولي الامر تان را مي فرمايد اين آيه در مورد علي ابن ابي طالب و حسن و حسين نازل شده است و رسول الله ص در باره آنان فرمود به آنان چيزي نياموزيد كه آنها از شما دانا تر اند4

7-راسخان در علم علي ع: ونحن الراسخون في العلم ونحن منار الهدي1 اباجعفر ع: قال الله ومايعلم تاْويله الا الله والراسخون في العلم نحن نعلمه2 ابي عبدالله ع: الراسخون في العلم اميرالموْمنين والائمه ع3 در اين سه روايت حضرات امام علي(ع)،امام باقر(ع)و امام صادق(ع) ائمه(ع) را راسخان در علم و آگاهان بر تاْويل آن معرفي مي نمايند ابوعبدالله ع: نحن الراسخون في العلم ونحن المحسودون الذين قال الله تعالي ام يحسدون الناس علي ما اتاهم الله من فضله4 در اين حديث امام صادق ضمن آنكه ائمه(ع) را راسخان در علم معرفي مي فرمايد ائمه(ع) را از مصداق اين آيهْ از قرآن معرفي مي كند كه مي فرمايد( مردم بر آنان رشك مي ورزند بخاطر آنچه كه خداوند از فضل خويش بر آنان عنايت فرموده است)

8- معدن علم ما درخت نبوتيم و محل فرودآمدن رسالت وجاي آمد و شد فرشتگان رحمت و كان هاي دانش و چشمه سار هاي بينش.

9- علم آنان احيا كننده دانش است علي ع:آنان زنده كنندگان دانش اند و ميرانند گان جهل، برد باري شان شما را از دانش شان خبر مي دهد و برون آنان از درون شان، و سكوت شان از حكمت شان خبر مي دهد.

صفحه 54 تا60