بحث:ویژگیهای علم معصوم چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
==حدیثه عسگری== | |||
در مقاله: بررسی علم ائمه معصومین(علیهمالسلام) از دیدگاه قرآن | |||
الف- علم امام همیشگی و مستمر است: دانش ائمه، پایدار و همیشگی است. این دانش پیوسته با سرچشمه غیبی خود در ارتباط بوده، مدام قوت پذیرفته و افزایش مییابد. امام باقر(علیه السلام) میفرماید: «لَوْ لَا أَنَّا نَزْدَادُ لَأَنْفَدْنَا»[الکافی، ج1، ص254؛ الاختصاص، ص312.]؛ «اگر بر دانش ما افزوده نمیشد بیدانش میماندیم.» بدیهی است که افزایش دانش و معرفت امامان لازمه اتصال وجودی آنان به جهان غیب و ربوبیّت است. | |||
مفضّل میگوید که امام صادق(علیه السلام) به من فرمود که: ما را هر شب جمعه شادمانی ویژهای است! گفتم شادمانیتان افزون باد! چگونه است آن؟ فرمود: هر شب جامعه روح پیامبر اسلام و امامان تا عرش بالا روند، و روح ما هم با روح آنان بالا میرود، و این ارواح به بدنهای خود باز نمیگردند، مگر با معرفتی تازه و جدید! و اگر چنین نبود که علم ما تمام میشد. | |||
ب- امام هرگاه بخواهد چیزی را بداند خداوند او را میآموزد: بر پایه اصول حکمت متعالیه، درجهی برتر وجودی انسان کامل همهی درجات وجودی پایین را در خود داشته و همهی حوادث را در حیطه وجود و حوزه شهودش داراست. اما به خاطر آنکه هنوز در قید جزئیت عالم ملک و محدودیتهای مادی این جهان است، تغییرات و تحولات و حوادث جهان مادی، به صورت علم جزئی و متغیّر، مستلزم عنایت و توجه جزئی امام به آن حادثه است، همین عنایت و توجه او مستلزم علم و آگاهی وی به آن مورد خاص خواهد بود. همین نکته است که امام صادق(علیه السلام) میفرمایند: «إِذَا أَرَادَ الْإِمَامُ أَنْ يَعْلَمَ شَيْئاً أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِك»[ الکافی، ج1، ص258؛ بحارالانوار، ج26، ص57؛ بصائرالدرجات، ص315.]؛ «هرگاه امام خواهان دانستن چیزی باشد خداوند به او خواهد آموخت.» | |||
رهبریت معصوم از آن جهت ارجمند است که مورد حمایت و عنایت مستمرّ الهی است. و خداوند نیز با الزام مردم به پیروی از معصوم، از حمایت رهبر معصوم دریغ نخواهد ورزید. امام باقر(علیهالسلام) میفرمایند: «أَ تَرَوْنَ أَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى افْتَرَضَ طَاعَةَ أَوْلِيَائِهِ عَلَى عِبَادِهِ ثُمَّ يُخْفِي عَنْهُمْ أَخْبَارَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ يَقْطَعُ عَنْهُمْ مَوَادَّ الْعِلْمِ فِيمَا يَرِدُ عَلَيْهِمْ مِمَّا فِيهِ قِوَامُ دِينِهِم؟!»[الکافی، ج1، ص261؛ بحارالانوار، ج26، ص149؛ بصائرالدرجات، ص124؛ قطب الدین راوندی، الخرائج و الجرائح، قم، مؤسسه امام مهدی، 1409، ج2، ص870.] | |||
«مگر برای شما باور کردنی است که خدای سبحان طاعت و فرمانبرداری از اولیاء و امامان را بر مردم واجب کند و در عین حال اخبار آسمان و زمین را از انان پوشیده داشته، منابع و مواد علوم مربط به مراجعات مردم به این امامان را که پایه و اساس دین مردم است از آنان دریغ دارد؟!» | |||
ج- علم امامان تنها دانش بدور از خطا و خلاف است: از امام صادق(علیهالسلام) پرسیدند که علم بدون اختلاف مخصوص امامان است و شما چگونه از آن آگاهی مییابید؟ حضرت فرمود: «كَمَا كَانَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) يَعْلَمُهُ إِلَّا أَنَّهُمْ لَا يَرَوْنَ مَا كَانَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) يَرَى»[الکافی، ج1،ص242؛ بحارالانوار، ج13، ص397.]؛ «آگاهی ما هم از این معرفت بیخلاف مانند آگاهی پیامبر خداست با این تفاوت که آنچه را پیامبر میدید ما نمیبینیم.» | |||
http://mroghayeh.com/%D9%BE%DA%98%D9%88%D9%87%D8%B4/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA/%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%DB%8C%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C/tabid/1232/ID/5129/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%8A%D9%85%D9%87-%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85%DB%8C%D9%86%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87%D9%85%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%82%D8%B1%D8%A7%D9%86.aspx | |||
==سید نورالدین شریعتمدار جزایری== | ==سید نورالدین شریعتمدار جزایری== | ||
در مقاله: امام حسین و علم به شهادت | در مقاله: امام حسین و علم به شهادت |
نسخهٔ ۲۲ فوریهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۹:۲۷
حدیثه عسگری
در مقاله: بررسی علم ائمه معصومین(علیهمالسلام) از دیدگاه قرآن
الف- علم امام همیشگی و مستمر است: دانش ائمه، پایدار و همیشگی است. این دانش پیوسته با سرچشمه غیبی خود در ارتباط بوده، مدام قوت پذیرفته و افزایش مییابد. امام باقر(علیه السلام) میفرماید: «لَوْ لَا أَنَّا نَزْدَادُ لَأَنْفَدْنَا»[الکافی، ج1، ص254؛ الاختصاص، ص312.]؛ «اگر بر دانش ما افزوده نمیشد بیدانش میماندیم.» بدیهی است که افزایش دانش و معرفت امامان لازمه اتصال وجودی آنان به جهان غیب و ربوبیّت است.
مفضّل میگوید که امام صادق(علیه السلام) به من فرمود که: ما را هر شب جمعه شادمانی ویژهای است! گفتم شادمانیتان افزون باد! چگونه است آن؟ فرمود: هر شب جامعه روح پیامبر اسلام و امامان تا عرش بالا روند، و روح ما هم با روح آنان بالا میرود، و این ارواح به بدنهای خود باز نمیگردند، مگر با معرفتی تازه و جدید! و اگر چنین نبود که علم ما تمام میشد.
ب- امام هرگاه بخواهد چیزی را بداند خداوند او را میآموزد: بر پایه اصول حکمت متعالیه، درجهی برتر وجودی انسان کامل همهی درجات وجودی پایین را در خود داشته و همهی حوادث را در حیطه وجود و حوزه شهودش داراست. اما به خاطر آنکه هنوز در قید جزئیت عالم ملک و محدودیتهای مادی این جهان است، تغییرات و تحولات و حوادث جهان مادی، به صورت علم جزئی و متغیّر، مستلزم عنایت و توجه جزئی امام به آن حادثه است، همین عنایت و توجه او مستلزم علم و آگاهی وی به آن مورد خاص خواهد بود. همین نکته است که امام صادق(علیه السلام) میفرمایند: «إِذَا أَرَادَ الْإِمَامُ أَنْ يَعْلَمَ شَيْئاً أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِك»[ الکافی، ج1، ص258؛ بحارالانوار، ج26، ص57؛ بصائرالدرجات، ص315.]؛ «هرگاه امام خواهان دانستن چیزی باشد خداوند به او خواهد آموخت.»
رهبریت معصوم از آن جهت ارجمند است که مورد حمایت و عنایت مستمرّ الهی است. و خداوند نیز با الزام مردم به پیروی از معصوم، از حمایت رهبر معصوم دریغ نخواهد ورزید. امام باقر(علیهالسلام) میفرمایند: «أَ تَرَوْنَ أَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى افْتَرَضَ طَاعَةَ أَوْلِيَائِهِ عَلَى عِبَادِهِ ثُمَّ يُخْفِي عَنْهُمْ أَخْبَارَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ يَقْطَعُ عَنْهُمْ مَوَادَّ الْعِلْمِ فِيمَا يَرِدُ عَلَيْهِمْ مِمَّا فِيهِ قِوَامُ دِينِهِم؟!»[الکافی، ج1، ص261؛ بحارالانوار، ج26، ص149؛ بصائرالدرجات، ص124؛ قطب الدین راوندی، الخرائج و الجرائح، قم، مؤسسه امام مهدی، 1409، ج2، ص870.]
«مگر برای شما باور کردنی است که خدای سبحان طاعت و فرمانبرداری از اولیاء و امامان را بر مردم واجب کند و در عین حال اخبار آسمان و زمین را از انان پوشیده داشته، منابع و مواد علوم مربط به مراجعات مردم به این امامان را که پایه و اساس دین مردم است از آنان دریغ دارد؟!»
ج- علم امامان تنها دانش بدور از خطا و خلاف است: از امام صادق(علیهالسلام) پرسیدند که علم بدون اختلاف مخصوص امامان است و شما چگونه از آن آگاهی مییابید؟ حضرت فرمود: «كَمَا كَانَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) يَعْلَمُهُ إِلَّا أَنَّهُمْ لَا يَرَوْنَ مَا كَانَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) يَرَى»[الکافی، ج1،ص242؛ بحارالانوار، ج13، ص397.]؛ «آگاهی ما هم از این معرفت بیخلاف مانند آگاهی پیامبر خداست با این تفاوت که آنچه را پیامبر میدید ما نمیبینیم.»
سید نورالدین شریعتمدار جزایری
در مقاله: امام حسین و علم به شهادت
پیامبر و امام برای راهنمایی تمام افراد بشر با وجود اختلاف زبان، طبیعت، رنگ،گسترش زمین، پراکنده بودن مردم از یکدیگر و بسیاری از جهتهای مختلف که مردمرا از هم دور میکند، باید سخن تمامی آنان را بشنود و با آنان سخن بگوید، آن گاه تمامیافراد را در اجرای عدالت و احکام خدا برابر بداند و از حال آنان با خبر باشد؛ این گونه اطلاعو خبر داشتن از مردم را، انسان عادی نمیتواند و فقط انسانی این ویژگی را دارست که ازدانش گستردة خدادادی بهره میبرد. امام باید از دورترین جاهای زمین که مردم در آن زندگانی میکنند با خبر باشد تادرد و رنج آنان را دریابد و اگر نمایندهای را به آن جاها گسیل کرد، در هر زمان از او با خبرباشد تا مبادا او در مقام خود بر مردم ستم کند. اگر امام مانند دیگر افراد عادی در زمان قدیم، پس از گذشت ماهها و سالها ازاخبار دور دست خبرگیری کند و یا با وسایل متعارف آن زمان با فاصلههای زمانی بسیار ازحال دیگران با خبر گردد، ستم زمین را فرا میگیرد و فساد بر جامعه استیلا مییابد وهدف و غرضی که در فرستادن پیامبر و انتخاب امام از راهنمایی و هدایت مردم است، بهدست نخواهد آمد و نیکبختی دنیا و آخرت مردم بر رغم وجود امام تأمین نخواهد شد. 3ـ خلافت امام پیامبر و امام، خلیفه و جانشین خدا در زمین هستند: (واءذ قال ربک للملائکة اءنی جاعل فی الارض خلیفه)؛ زمانی که پروردگارت بهفرشتگان گفت: من در زمین جانشین قرار میدهم. و جانشین او حضرت آدم(ع) بود که پیامبر خداست و تمام پیامبران جانشینانخدایند. جانشینی پیامبر واسطه بودن اوست میان مردم و خدا و فیض رسانی از طرف خدااوست. چون پس از آفرینش جهان، خداوند خواست جهانیان او را بشناسند تا با او ارتباطبرقرار کنند ـ و با چشم دیدن او ممکن نبود ـ و نمیشد که ذات خود را آشکار کند تا او راببینند، افرادی از بشر را برگزید و آنان را مظهر صفات خویش قرار داد تا صفات او رابنمایانند و نقش واسطه را ایفا کنند. یکی از صفات خدا علم او به هر چیز و در هر حال است، و چون پیامبر مظهرصفات خداست باید در دانش و آگاهی وسیع نیز مظهر خدا باشد. بر مظهر نبودن پیامبردر علم دلیلی وجود ندارد، بلکه همان دلیل بر خلافت و جانشینی که مظهر بودن پیامبر درتمام صفات است، علم خدایی را نیز برای او ثابت میکند. روشن است که مقصود از مظهر صفات بودن، همانندی پیامبر و خدا در تمامصفات از جهت چگونگی و مقدار نیست؛ زیرا این باور شرک است، بلکه مقصود این استکه خداوند بهرة سرشاری از علم و دانش خود را به پیامبران داده، که دیگر مردم از آن بیبهره هستند و علمی را که خداوند به پیامبران داده، افراد عادی بشر به آن دسترس ندارند. پس از ثبوت این دانش خدایی برای پیامبران، همین علم برای امام نیز ثابتمیشود؛ زیرا امامت، خلافت نبوت و امام جانشین پیامبر است و تمام ویژگیهای رهبریپیامبر را امام نیز دارد ـ به جز صفات ویژة پیامبر، مانند؛ وحی.
ص8
داود افقی
در پایان نامه: بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات
ویژگیهای علمی اهل بیت در بصائر الدرجات
- ۱ .معدن علم و سرچشمۀ آن:
در اولین باب از جزء دوم کتاب بصائر، جناب صفّار (۹ (روایت از طرق مختلف نقل میکند که در آنها اهل بیت به عنوان معدن علم معرفی شدهاند از جمله: عن الضحاک بن مزاحم الخراسانی قال: قال رسول االله: «انّا اهل البیت، اهل بیت الرحمة وشجرة النبوة وموضع الرسالة ومختلف الملائکة ومعدن العلم».(بصائر الدرجات، ص ٥٦ ،ح ١.)
بقیه روایات نیز با الفاظی مشابه از پیامبر و ائمه هدی نقل شده است.
در جزء اول نیز ایشان بابی دارد تحت عنوان «باب ما امرالناس بان یطلبوا العلم من معدنه و معدنه آل محمّد «که شش حدیث ذیل باب روایت شده است. در این روایات ائمه اشاره میکنند که اولاً: علم نزد اهل بیت است و آنان کان دانش هستند و ثانیاً: تنها، علمی که نزد آنان است، علم صحیح و غیرقابل خدشه است، علمی که امکان خطا و اشتباه در آن راه ندارد، علمی که کنه حقیقت را نشان میدهد؛ چرا که صاحبان این علم آن را از منبع فیض الهی گرفتهاند، به روایت زیبایی از این باب اشاره میشود: عن أبی مریم قال: قال ابو جعفر لسلمة بن کهیل والحکم بن عتیبة: «شرّقا، غرّبا لن تجدا علماً صحیحا الاّ شیئا خرج من عندنا اهل البیت».(همان، ص ١٠ ،ح ٤.)
در بابی دیگر از جزء اول، از آل محمّد به عنوان سرچشمه علم یاد شده است: «باب في ائمة آل محمّد مستقی العلم عندهم»
اولین روایت از این باب چنین است: الامام الحسین» :یا اخا اهل الکوفة، مستقی العلم من عندنا، أفعلموا وجهلنا هذا ما لا یکون»(بصائر الدرجات، ص ١٢ ،ح ١.)
در این روایت علم به آب تشبیه شده است و اهل بیت به عنوان سرچشمه این آب معرفی میشوند. نکتهای که حضرت در انتهای حدیث میفرماید این است که، سرچشمهای که همه از آب آن سیراب میشوند امکان ندارد که خود خالی از آب باشد.
- ۲ .خزانه داران علم الهی:
در جزء دوم از کتاب، باب نوزدهم، عنوان باب چنین ذکر شده است: «باب في الائمة انّهم خزّان االله فی السماء والارض علی علمه». در این باب جناب صفّار ۱۶ روایت به طرق مختلف نقل میکند که در آنها اهل بیت به عنوان گنجوران و خزانهداران علم الهی بیان شدهاند: عن سورة بن کلیب قال: قال لی ابو جعفر: «واالله انّا لخزّان االله في سمائه وارضه، لا علی ذهب ولا علی فضّة الاّ علی علمه»(همان، ص ١٠٤ ،ح ١). در روایت دیگری اینگونه اهل بیت به عنوان خزانهدار علم الهی ذکر شدهاند: عن عبد الرحمن بن کثیر قال: سمعت ابا عبد االله یقول: «نحن ولاة امراالله وخزنة علم االله وعیبة وحی االله».
- ۳ .ظرف علم الهی (عیبة علم االله):
اگر چه در کتاب باب مستقلی به این موضوع اختصاص داده نشده، اما در لابهلای روایات جملاتی نقل شده است که به این مطلب اشاره دارد: الامام الصادق: «انّ االله تبارک وتعالی انتجبنا لنفسه فجعلنا صفوته من خلقه أمناءُه علی وحیه وخزّانه فی ارضه وموضع سرّه وعیبة علمه».(همان، ص ٦٢ ،ح ٧.) و همچنین در ص ۲۴۳ ،ح ۱۳ و ص ۴۴۱ ،ح ۴.
- ۴ .وارث علم انبیاء:
در سومین باب از جزء سوم کتاب، عنوان باب چنین ذکر شده است: «باب في الائمة انهم ورثوا علم اولی العزم من الرسل وجمیع الانبیاء و...»
در این باب صفّار چهار روایت با اسناد متفاوت و البته با مضامین مشابه نقل میکند که در آنها اهل بیت به عنوان وارث علوم پیامبران معرفی شدهاند، در اولین حدیث از این باب میخوانیم: عن عبد الرحمن بن أبی نجران قال: کتب ابوالحسن الرضا رسالة واقرأنیها قال: قال علیّ بن الحسین: «انّ محمّد کان امین االله في ارضه، فلمّا قبض محمّد کنّا اهل البیت ورثته ونحن امناء االله في ارضه... نحن ورثة الانبیاء ونحن ورثة اولی العزم من الرسل».
در ص ۲۶۹ از کتاب، روایتی نقل شده که ذکر آن در اینجا خالی از فایده نیست: «عن أبي بصیر قال: دخلت علی أبی عبد االله وأبي جعفر وقلت لهما: انتما ورثة رسول االله قال: نعم قلت: فرسول االله وارث الانبیاء، علم کلّما علموا فقال لی: نعم فقلت: انتم تقدرون علی أن تحیی الموتی وتبرؤا الاکمه والابرص فقال لی: نعم باذن االله ثم قال: ادن منّی یا ابا محمّد، فمسح یده علی عینی ووجهی وابصرت الشمس والسماء والارض والبیوت و...»(همان، ص ٢٦٩ ،ح ١.).
- ۵ .راسخان در علم:
باب دهم از جزء چهارم با این عنوان است: «باب في الائمة ،انّهم الراسخون فی العلم الذی ذکرهم االله في کتابه».
در این باب جناب صفّار هشت روایت نقل میکند که ائمه خود را مصداق راسخان در علم در آیه شریفه( .سورۀ آل عمران ،آیۀ ٧) معرفی میکنند. الامام الصادق: «نحن الراسخون في العلم ونحن نعلم تأویله».(بصائر الدرجات، ص ٢٠٤ ،ح ٥.)
الامام الباقر ـ فی قوله تعالی وما یعلم تأویله الا االله والراسخون فی العلم ـ : «رسول االله افضل الراسخین. قد علّمه االله جمیع ما انزل االله الیه من التنزیل والتأویل واوصیاءه من بعده یعلمونه کلّه».(همان، ص ٢٠٣ ،ح ٤.)
- ۶ .اهل بیت علم را از یکدیگر به ارث میبرند و علومشان زائل نمیشود:
در باب اول و دوم از جزء ثالث جناب صفّار ۱۶ روایت نقل میکند، مبنی بر اینکه علوم اهل بیت از بین نمیرود و هنگاممرگ بهفرد دیگری از اهل بیت به ارث نهاده میشود، به نمونههایی از این روایات اشاره میکنیم: عن الفضیل بن یسار قال: سمعت ابا عبد االله یقول: «انّ العلم الذی هبط مع آدم لم یرفع وانّ العلم یتوارث وما یموت منّا عالم حتّی یخلفه من اهله من یعلم علمه او ما شاءاالله».( .همان، ص ١١٤ ،ح ١.)
عن محمّد بن مسلم عن الامام الباقر: «علیّ عالم هذه الامّة والعلم یتوارث ولا یهلك احد منّا حتی یوتی من اهله من یعلم مثل علمه»
همچنین روایات دیگری در باب هشتم از جزء هفت نقل میکند که دلالت دارند بر اینکه، ائمه علم را از پیامبر اکرم و امام علی به ارث بردهاند و هر کدام از اهل بیت آن را به فرد بعدی به ارث میگذارند.( .ر.ک، همان، ص ٣٢٦ ـ ٣٢٨.)
- ۷ .علم (حدیث) اهل بیت صعب مستصعب است:
یازدهمین باب از جزء اول تحت عنوان «باب في ائمة آل محمّد حدیثهم صعب مستصعب» نامیده شده است. از مجموع ۲۰ روایتی که در این باب نقل شده، ۱۹ روایت دلالت دارند بر صعب و مستصعب بودن حدیث اهل بیت، اما در روایتی که در انتهاء باب نقل شده از علم اهل بیت به عنوان صعب مستصعب یاد شده است: الامام زین العابدین: «واالله لو علم ابوذر ما في قلب سلمان لقتله ولقد اخا رسول االله بینهما فما ظنّکم بسایر الخلق، انّ علم العالم صعب مستصعب لا یحتمله الا نبیّ مرسل او ملك مقرب او عبد مؤمن امتحن االله قلبه للایمان وانما صار سلمان من العلماء لانّه امرؤ منا اهل البیت فلذلك نسبه الینا».(همان، ص ٢٥ ،ح ٢١.)
به هر حال چه بگوییم حدیث اهل بیت، صعب مستصعب است یا بگوییم علم اهل بیت، صعب مستصعب است، در هر حال روایات دلالت بر صعب مستصعب بودن علم اهل بیت دارند، چرا که احادیث اهل بیت نیز جزئی از علوم اهل بیت است.
ص28الی32
زهرةالسادات میرترابی حسینی
در پایان نامه: علم لدنی در قرآن و حدیث
از آنچه در اخبار –و نیز قرآن کریم- در رابطه با شخیصت علمی امام آمده، روشن میشود آنان برگزیدگانی هستند که با عنایت خاص الهی از قدرت دید و بینشی فراتر از سطح این جهان و حوادث آن، برخوردارند. آنان به کنه جهان واقف، از اسرار قرآن آگاه، و به حوادث غیبی و سرگذشتهای آینده مطّلعند. آنان، جز از دانش غیبی سخن نمیگویند و آنچه بر زبان میآورند، یا به تعلیم رسول الله (ص) است، و یا به افاضۀ مقام رحمانی. در ترسیمی از سیمای علمی امام، توسط امام باقر (ع) میخوانیم: «امام باید در اوج علم و معرفت و بر قلّۀ رفیع بینش باشد تا بتواند قافله سالار رهروان طریق کمال باشد. او باید علم و بینش خود را از سرچشمۀ زلال حقیقت گرفته و دست پروردۀ عنایات غیبی الهی باشد تا با آگاهی از اسرار هستی، مربّی حقیقی انسانها و راهنمای آ«ها به سوی مقصد الهی و خیر و سعادت دنیا و آخرت باشد.» (ر.ک. کلینی، پیشین، کتاب الحجه، برگرفته از سخنان امام باقر (ع) راجع به «علم امام».)
از اینرو در روایات اسلامی، از امام به عنوان «خزانهدار علم خدا» و «ترجمان وحی الهی» نام برده شده است:
أ- خزانه دار علم الهی:
عَن الإمام الباقر (ع): «نحن خزّان علم الله، و نحن تراجمة وحی الله» (همان، ج 1، ص 192، ح 3 و ص 296، ح 6 [در حدیث اخیر، به جای «وحی» کلمۀ «أمر» آمده است]. و نیز ر.ک. محمدباقر مجلسی، پیشین، ج 26، صفحات 105 الی 109. و أبوجعفر محمد بن الحسن الصّفار، پیشین، ص 103.) و نیز رسول خدا (ص)، حضرت علی (ع)، امام باقر و امام صادق (ع)، صریحاً اهل بیت (ع) را وارث علم انبیاء معرفی فرمودهاند.
ب- وارثان علوم انبیاء:
عن الصادق (ع): «نحن ورثة الأنبیاء، و ورثة کتاب الله، و نحن صفوته.» (حسن بن سلیمان الحلی، پیشین، ص 63. و نیز ر.ک. کلینی، ج 1، ص 224، ح 222، ح 2. و الحسن بن ابی الحسن الدیلمی، پیشین، ص 464. همچنین شیخ مفید، الإرشاد...، پیشین، ج 1، ص 233.)
در زیارت جامعه نیز میخوانیم: «السلام علی ائمة الهدی، و مصابیح الدجی، أعلام التقی، و ذوی النُهی و اولی الحجی، و الکهف الوری، و ورثة الأنبیاء و المثل الأعلی، و الدعوة الحسنی، و حجج الله علی أهل الدنیا و الأخرة و الأولی، و رحمة الله و برکاته.» و بالأخره صفاتی چون؛ اعلم الناس، راسخون فی العلم، معدن العلم و عیش العلم، تنها زیبندۀ دانش آنان است.
ج- داناترین مردم عن الإمام الرضا (ع): «إنّ الأنبیاء و الأئمة صلوات الله علیهم، یوفّقهم، الله و یؤتیهم من مخزون علمه و حکمه مالا یؤتیه غیرهم، فیکون علمهم فوق علم أهل الزمان فی قوله تعالی: « ... أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّيَ إِلاَّ أَن يُهْدَى ... [یونس 10: 35]» و قوله تبارک و تعالی: « ... وَمَن يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا ... [بقره 2: 269]» و قوله فی طالوت: « ... إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ ... [بقره 2: 247]».
د- راسخان در علم:
الإمام الصادق (ع): «نحن الراسخون فی العلم، و نحن نعلم تأویله» (کلینی، پیشین، ج 1، ص 213، ح 1. و ابوجعفر محمد بن الحسن الصّفار، پیشین، ص 204، ح 5: «ما راسخون در علم هستیم و به تأویل قرآن آگاهیم.» و عبدالحسین طیّب، پیشین، ج 3، ص 112 الی 114 ذیل آیۀ 7 / آل عمران.)
هـ - معدن و سرچشمه علم:
الامام زین العابدین (ع): «ما ینقم الناس منّا! فنحن و الله شجرة النبوّة، و بیت الرَّحمة، و معدن العلم و مختلف الملائکة» (کلینی، پیشین، ج 1، ص 122، ج 1: «ما راسخون در علم هستیم و ما تأویل قرآن را میدانیم.»)
و – حیات علم:
الامام علی (ع): «و اعلموا أنّکم لن تعرفوا الرشد حتی تعرفوا ترکه، و لن تاخذوا بمیثاق الکتاب حتی تعرفوا الذی نقضه، و لن تمسکوا به حتی تعرفوا الذی نبذه. فالتمسوا ذلک من عند اهله، فانهم عیش العلم، و موت الجهل. هم الذین یخبرکم حکمهم (حلمهم) عن علمهم، وصمتهم عن منطقهم، و ظاهرهم عن باطنهم، لا یخالفون الذین و لا یختلفون فیه، فهو بینهم شاهد صادق، وصامت ناطق.» (پاورقی کلینی، پیشین، ج 8، ص 390، ح 586 و نهج البلاغه، خطبۀ 147: «آگاه باشید، هیچگاه راه حقّ را نخواهید شناخت مگر اینکه، آنها را که آن را ترک گفتهاند، بشناسید، و هرگز به پیمان قرآن وفادار نخواهید بود، مگر اینکه از کسی که آن پیمان را شکسته است، آگاه باشید، و هرگز به آن تمسک نخواهید جست مگر اینکه به کسی که آن را دور انداخته پیببرید. و (این آگاهیها را) از اهلش بخواهید، زیرا آنها زندگی علم، و مرگ جهلند: آنهایند که حکمشان شما را از علمشان، و سکوتشان شما را از منطقشان، و ظاهرشان از باطنشان آگاهی میدهد. اینان نه با دین مخالفت میکنند و نه در آن اختلاف دارند، بنابراین، دین در میان آنان گواهی است صادق و ساکتی است سخنگو.»)
ص110الی112
سید محمد علی قاضی طباطبایی
در مقاله: رساله ای در دلالت آیه تطهیر بر علم گسترده پیامبر و امام
در کتاب علم امام مجموعه مقالات
اینجا تذکر چند مطلب لازم به نظر میرسد: اول: مراد از امام در مورد بحث که میگوییم علمش از جهت کمّیّت و کیفیّت عمومیت دارد و به همه چیز عالم است و با کوچکترین توجه میداند، آن معنی نیست که در کتب کلام و اصطلاح متکلمین است که عبارت از شخصی است که ریاست عامّه الاهیه بر دین و دنیا به نصّ رسول الله(ص) داشته باشد. و نیز مراد مطلق معصوم نیست که شامل ملائکه نیز باشد که خودشان اعتراف کردند: «لاَ عِلْمَ لَنَا إِلاَّ مَا عَلَّمْتَنَا»،@البقرة(۲): ۳۲.@ بلکه مراد از امام در این مقام، مطلقِ آن کسی است که ریاست الاهیه عامه داشته باشد خواه به توسط پیغمبر باشد مثل اوصیاء و ائمه یا بلاواسطه پیغمبر باشد مانند خود پیغمبر. پس مراد از امام در مورد بحث شامل پیغمبر نیز هست، چنان که در آیه شریفه: «إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا»@البقرة(۲): 124.@ حضرت ابراهیم نبی بود و پس از مدتها به مقام امامت نائل شد و آن مقام ولایت کلّیه را دارا گشت. مقام امامت بالاتر از مقام نبوت مطلقه است، چنانچه در محل خود تفصیلاً بیان شده است. دوم: مراد از علم امام علم باطنی فطری لدنی موهوبی از جانب خداوند عالم است با الهام و وحی مع الواسطه یا بلاواسطه و یا با هر اسبابی که اختصاص به انبیاء و اوصیاء آنها دارد. و مراد علم ظاهری کسبی آنها که حاصل از امارات و حواس ظاهریه و اکتسابیه است نیست، زیرا بدیهی است که علم ظاهری که برای امام حاصل میشود مانند علم ظاهری حاصل برای دیگران است که تابع اسباب و حواس ظاهری است در کمیّت و کیفیّت، و در اینباره خلافی در میان علماء وجود ندارد. و اصل عدم علم امام که از قلم جمعی از بزرگان در فقه و در اصول فقه و یا در مقامهای دیگر، که تعبیر کردهاند: «امام نمیدانست»، و یا «بر ظن وی غلبه کرد» و نظایر آن عبارات، جاری و صادر گشته، نظر به این علم ظاهری است که امام مکلف است به آن عمل نماید؛ و به این مطلب در اضافات بر کتاب انیس الموحدین نراقی(ره) اشارت رفته است و مورد کلام جمعی از بزرگان هم راجع به این علم ظاهری است.@و آنچه از سید علمالهدی و شیخ طوسی رحمهم الله تعالی درباره امیرالمؤمنین و سیدالشهدا سلام الله علیهما نقل شده و در تنزیه الانبیاء و تلخیص الشافی فرمودهاند، تماماً راجع به علم ظاهری امام است و اگر راجع به آن نباشد، خلط بین علم ظاهری امام و علم باطنی اوست که کاملاً در زمانهای آن اکابر تحقیق نشده بوده است.@ سوم: مراد از عموم علم امام و کیفیت حضوری بودن آن این نیست که علم امام احاطه بر تمامی معلومات دارد به نحو علّیت و معلولیّت، زیرا واضح است که علم به این معنی از خصایص ذات واجب الوجود است که احدی از ممکنات قطعاً در آن با او شرکت ندارند. بلکه مراد از علم حضوری امام انکشاف معلومات است نزد او فعلاً، در مقابل انکشاف شأنی بر او با قوه و اراده، که از آن تعبیر آوردهاند: «لَو شاءَ اَن یَعلَمَ لَعَلِمَ». در صورتی که میخواهد و میداند@یعنی خواسته است و دانسته است و به فعلیت رسیده و شانی نیست – استادی.@ و احتیاج ندارد که هر وقت خواست بداند، چنانچه با اندک تأمل روشن است.
ص482
ترجمه در پاسخ حجت الإسلام وکیلی
«باب فی الإمام بأنه إن شاء أن یعلم العلم علم» "روایات مربوط به اینکه اگر امام بخواهد نسبت به علم آگاهی یابد، خواهد دانست."
«باب أنّ الْأئمّة علیهم السلام إذا شاءوا أن یَعلَموا عُلِّمُوا» "روایات مربوط به اینکه امامان معصوم(ع) اگر بخواهند بدانند، تعلیم داده می شوند."
«عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: «إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ يَعْلَمَ، عُلِّم» "از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: همانا اگر امام بخواهد بداند، تعلیم داده می شود."
وَ عَنْهعلیه السلام: «إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ يَعْلَمَ أُعْلِم» "و از ایشان(ع) روایت شده است که فرمودند: همانا امام اگر بخواهد بداند، آگاهی داده می شود."
وَ عَنْهعلیه السلام: «إِذَا أَرَادَ الْإِمَامُ أَنْ يَعْلَمَ شَيْئاً أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِك» "و از ایشان(ع) روایت شده است که فرمودند: اگر امام بخواهد نسبت به چیزی آگاه گردد، خداوند متعال او را نسبت به آن چیز آگاه می سازد.
.«مَلَکَتْنِی عَیْنِی وَ أَنَا جَالِسٌ، فَسَنَحَ لِی رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّه» "در حالی که نشسته بودم چشمانم به خواب رفتند، پس حضرت رسول اکرم(ص) را دیدم. پس عرض کردم: ای رسول خدا."
.«بَیْنَمَا أَنَا جَالِسٌ فِی مُصَلَّایَ بَعْدَ فَرَاغِی مِنْ وِرْدِی وَ قَدْ تَنَوَّمَتْ عَیْنَایَ إِذْ سَنَحَ جَدِّی رَسُولُ اللَّهِ ص فِی مَنَامِی فَشَکَوْتُ إِلَیْهِ مُوسَی بْنَ الْمَهْدِیِّ وَ ذَکَرْتُ مَا جَرَی مِنْهُ فِی أَهْلِ بَیْتِهِ وَ أَنَا مُشْفِقٌ مِنْ غَوَائِلِهِ فَقَالَ لِی لِتَطِبْ نَفْسُکَ یَا مُوسَی فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لِمُوسَی عَلَیْکَ سَبِیلاً» " در حالیکه من در محل نماز خود پس از اتمام اذکار خود نشسته بودم، چشمانم به خواب رفتند، جدم رسول الله(ص) را در خواب دیدم. شکایت خود را از موسی پسر مهدی نزد ایشان بردم، و اتفاقاتی را که میان او و خانواده اش رخ داده بودند را خدمت ایشان عرض نمودم، در حالیکه من از فساد او در ترس بودم. پس حضرت (رسول) فرمودند دلت از او آرام باشد ای موسی، که خداوند متعال راه تسلطی از موسی بر تو قرار نداده است."
ترجمه در پاسخ آقای رنجبر
«نحن خزّان الله فی السماء و خزّانُه فی الارض»
"ما گنجینه های (علم) خداوند متعال در آسمان و زمین می باشیم."
فعلا در بحث بماند
در پایان نامه علم غیب در روایات
- ويژگي هاي علم امام ع
1- علم امام ارادي است امام صادق(ع) مي فرمايد هرگاه امام اراده نمايد كه چيزي را بداند خداوند امام را برآن چيز آگاه مي سازد. مفهوم علم ارادي آنچه كه از روايات فوق بدست مي آيد اين است كه علم ارادي به اين معنا است كه امام هر گاه اراده كند كه چيزي را بداند ميداند و در كيفيت اين آگاهي يافتن روايات عمودي از نور را مطرح مي كند كه آن وسيله شناخت امام و اطلاع يافتن او بر امور است. چگونگي اطلاع از وقايع براساس علم ارادي عمود از نور وسيله شناخت امام(ع)بر اشياء أبي عبد الله ع قال: إن الله إذا أراد أن يخلق الإمام أنزل قطرة من ماء المزن فيقع على كل شجرة فيأكل منه ثم يواقع فيخلق الله الإمام فيسمع الصوت في بطن أمه فإذا وقع على الأرض رفع له منار من نور يرى أعمال العباد2 أبو عبد الله ع: قرارداده مي شود ستوني از نور از آسمان تا زمين براي امام و امام توسط آن نور اعمال بندگان رامي بيند
أبا جعفر ع يقول: امام صادق(ع) مي فرمايد هرگاه امام اراده نمايد كه چيزي را بداند خداوند امام را برآن چيز آگاه مي سازد. أبا جعفر ع يقول: إن الإمام ... يرفع له عمودا من نور يرى به أعمال العباد امام باقر(ع) مي فرمايد همانا براي امام ستوني از نور برافراشته مي شود كه امام بواسطه آن اعمال بندگان را مي بيند. رواياتي بسيار زيادي به اين مضمون از امام صادق و امام باقر ع در منابع حديثي شيعه نقل شده است
2- افزايش علمي آنها از ناحيه خداوند و موهبت الهي است سليمان ديلمي مي گويد از امام صادق ع پرسيدم كه از شما بارها شنيد م كه مي گوييد: اگر ما افزايش علمي پيدا نكنيم بدون علم مي مانيم فرمود اما حلال و حرام را خداوند بطور كامل بر پيامبر اش فرو فرستاده است و امام در حلال حرام افزايش علمي پيدا نمي كند به او گفتم پس اين افزايش چيست؟ فرمود در سائر چيزها غير از حلال و حرام گفتم آيا بر چيزي افزايش علمي پيدا مي كنيد كه بر پيامبر مخفي باشد و آنرا نداند فرمود خير علم از نزد خدا بيرون مي آيد فرشته آنرا نزد پيامبر مي آورد و مي گويد اي محمد پروردگارت به تو چنين و چنان دستور مي دهد پيامبر مي فرمايد: آنرا نزد علي ببر پيوسته آنرا چنين نزد يك به يك مي برد تا اينكه به ما مي رسد و غير ممكن است كه امام چيزي را بداند كه پيامبر خدا و امام پيش از او نداندامام رضا ع و امام صادق ع می فرماید ما افزايش علمی پيدا می کنيم و اگر افزايش علمی نداشته باشيم بی علم می مانيم1 زراره از امام باقر ع نقل مي كند كه حضرت مي فرمود: اگر ما افزايش علمي نداشته باشيم بي علم مي مانيم زراره مي پرسد آيا چيزي بر علم شما افزوده مي شود كه پيامبر ص نداند حضرت در پاسخ مي فرمايد اگر آن چيز باشد ابتدا بر پيامبر نازل مي شود سپس بر امامان معصوم ع تا اينكه به ما مي رسد.
3- علم آنان از خزانه ي غيبي خداوند است امام باقر ع فرمود: به خدا قسم كه ما خزانه دار خدائيم در آسمان و زمين اش نه آنكه خزانه دار طلا يا نقره باشيم بلكه خزانه دار علم او هستيم . راوي بنام ابراهيم از امام صادق ع مي پرسد فدايت شوم در مورد اين آيه از قرآن كه مي فرمايد( يا رشك مي ورزند بر آنها بخاطر آنچه كه خداوند از فضل خود به آنها عنايت فرموده است همانا ما بر آل ابراهيم كتاب و حكمت عطا كرديم و براي آنان ملك عظيم ) شما چه مي فرماييد امام صادق ع مي فرمايد ما همان مردمي هستيم كه خداوند در اين آيه اشاره نمود، و ما آناني هستيم كه بر ما رشك مي ورزند و ما اهل ملك و حاكميت هستيم و ما وارثان انبياء ايم؛ در نزد ما عصاي موسي است و ما خزانه داران خدا در زمين ايم نه خزانه داران طلا و نقره و همانا از ماست رسول خدا و علي و حسن و حسين ع
4- علم آنان علم انبيا است و از طريق وراثت به آنان مي رسد امام باقر ع مي فرمايد رسول الله ص مي فرمود: همانا اولين وصي برروي زمين هديهْ خداوند فرزند آدم بود و هيچ نبي نيامده است مگر اينكه وصي داشته و تمامي انبياء صدوبيست هزار نفر بوده اند و از اين تعداد پنج تاي آنان اولوالعزم بودند كه عبارت اند از نوح، ابراهيم، موسي، عيسي، و محمد ع و علي ابن ابي طالب هديهْ بود از ناحيه خداوند براي حضرت محمد ص و او وارث علم اوصياء و كساني كه قبل از خودش بودند مي باشد اما حضرت محمد ص وارث علم انبياء و رسولان قبل از خود مي باشد.
امام صادق ع :همانا داود وارث علم انبياء بود و سليمان وارث علم او، و همانا محمد ص وارث علم سليمان است و ما وارث او، و در نزد ما و در نزد ما صحف ابراهيم و لوح هاي موسي است در ادامه راوي (ابوبصير) مي پرسد: آيا اين همان علم كامل است حضرت در جواب مي گويد نه اي ابامحمد اين علم نيست بلكه علم آن چيزي است كه در شب و روز و ساعتي پس از ساعتي و يا روزي پس از روزي ديگر ايجاد مي شود. 1
5- حديث آنها حديث پيامبر است امام صادق(ع) مي فرمايد: حديث من حديث پدرم و حديث او حديث جدم و حديث جدم حديث حسين(ع) و حديث حسين(ع) حديث حسن(ع) و حديث حسن(ع)حديث اميرالمومنين(ع) حديث اميرالمومنين(ع)حديث رسول الله(ص)و حديث رسول الله كلام خداوند(ج) مي باشد.
6- داناترين مردم3 امام باقر(ع)مي فرمايد كه پيامبر ص فرمود علي ابن ابي طالب و اوصياء بعد از او همانا داناتر از شما يند و من از پروردگارم خواسته ام كه جدايي نياندازد بين آنها و قرآن تا اينكه در حوض بر من وارد شوند.
امام صادق(ع) در مورد كلام خداوند كه فرمود اطاعت كنيد خدا و رسول و اولي الامر تان را مي فرمايد اين آيه در مورد علي ابن ابي طالب و حسن و حسين نازل شده است و رسول الله ص در باره آنان فرمود به آنان چيزي نياموزيد كه آنها از شما دانا تر اند4
7-راسخان در علم علي ع: ونحن الراسخون في العلم ونحن منار الهدي1 اباجعفر ع: قال الله ومايعلم تاْويله الا الله والراسخون في العلم نحن نعلمه2 ابي عبدالله ع: الراسخون في العلم اميرالموْمنين والائمه ع3 در اين سه روايت حضرات امام علي(ع)،امام باقر(ع)و امام صادق(ع) ائمه(ع) را راسخان در علم و آگاهان بر تاْويل آن معرفي مي نمايند ابوعبدالله ع: نحن الراسخون في العلم ونحن المحسودون الذين قال الله تعالي ام يحسدون الناس علي ما اتاهم الله من فضله4 در اين حديث امام صادق ضمن آنكه ائمه(ع) را راسخان در علم معرفي مي فرمايد ائمه(ع) را از مصداق اين آيهْ از قرآن معرفي مي كند كه مي فرمايد( مردم بر آنان رشك مي ورزند بخاطر آنچه كه خداوند از فضل خويش بر آنان عنايت فرموده است)
8- معدن علم ما درخت نبوتيم و محل فرودآمدن رسالت وجاي آمد و شد فرشتگان رحمت و كان هاي دانش و چشمه سار هاي بينش.
9- علم آنان احيا كننده دانش است علي ع:آنان زنده كنندگان دانش اند و ميرانند گان جهل، برد باري شان شما را از دانش شان خبر مي دهد و برون آنان از درون شان، و سكوت شان از حكمت شان خبر مي دهد.
صفحه 54 تا60