افضلیت امام: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
<div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[افضلیت امام (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[افضلیت امام (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>


==معناشناسی [[افضلیت]] و [[امام]]==
==معناشناسی افضلیت امام==
===معنای لغوی===
===معنای افضلیت===
===معنای اصطلاحی===
افضلیت از ریشه «ف ض ل» به معنای زیاده و برتری است و «افضل» به معنای برتری کسی یا چیزی نسبت به دیگری است.<ref>کتاب العین ج 7 ص 44 </ref>.
===معناشناسی افضلیت امام===
افضلیت بنابر یک تقسیم در دو مورد به کار می‌رود:
==ملاک افضلیت==
#افضلیت در [[امور دنیوی]] مانند: برخوردای از نَسب و حَسب، مقام اجتماعی، مال و ثروت و...؛
==[[گونه‌های افضلیت امام]]==
#افضلیت در امور [[اخروی]] و [[صفات انسانی]] مانند [[علم]]، [[تقوا]] و [[ورع]]، [[شجاعت]] و [[زهد]]<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص۹۳.</ref>.
===[[افضلیت در کمالات انسانی]]===
===معنای امام===
===[[افضلیت در پاداش اخروی]]===
"امام" در لغت به معنای "[[پیشوا]]"، "پیشرو"<ref>فرهنگ فارسی، ج۱، ص۳۴۶ ـ ۳۴۷، «امامت».</ref> و [[راهنما]]ست<ref>لسان العرب، ج ۱، ص ۲۱۳ ـ ۲۱۵، «امم».</ref> با وجود اندک اختلافی پیرامون اصطلاح‌شناسی [[امامت]] در [[علم کلام]]<ref>جمعی از نویسندگان، امامت‌پژوهی، ص۴۱-۵۷؛ ربانی گلپایگانی، علی، امامت در بینش اسلامی، ص۲۳-۳۳.</ref>، [[متکلمان]] در مجموع، آن را به [[ریاست]] فراگیر در تمام مسائل [[دینی]] و [[دنیایی]]، به [[نیابت]] از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} تعریف کرده‌اند<ref>مفید، محمد بن محمد، النکت الاعتقادیة، ص۳۹؛ طوسی، محمد بن حسن، الرسائل العشر، ص۱۰۳؛ ابن‌میثم بحرانی، میثم، النجاة فی القیامة، ص۴۱؛ سیوری، فاضل مقداد، إرشاد الطالبین، ص۳۲۵.</ref>. در مباحث [[معرفتی]]، گاهی سخن از امامت به معنایی فراگیر است که حتی [[پیامبران]] را هم در بر می‌گیرد و بار دیگر، تنها سخن از [[جانشینی پیامبر اکرم]]{{صل}} می‌باشد. در این صورت نیز، گاه سخن راجع به امامت [[جانشینان پیامبر]]{{صل}} به صورت مطلق است، اما گاه بحث ناظر به اشخاص ایشان می‌باشد<ref>[[محمد تقی یارمحمدیان|یارمحمدیان، محمد تقی]]، [[ازدیاد علم امام از دیدگاه کتاب و سنت (کتاب)|ازدیاد علم امام از دیدگاه کتاب و سنت]]، ص ۲۱.</ref>
==[[گستره افضلیت امام]]==
===[[افضلیت امامان اهل بیت بر پیامبران]]===
===[[افضلیت امامان اهل بیت بر فرشتگان]]===


==[[اثبات شرطیت افضلیت امام]]==
البته تعریف کامل‌تر [[امامت]] در [[مکتب اهل‌بیت]]{{عم}} طبق کتاب و سنت، این است که گفته شود: امامت، ولایت‌الامر است و اساساً [[تقابل]] [[دین]] و [[دنیا]] در این [[مکتب]] معنا و مفهوم ندارد؛ آن [[دینی]] که [[قرآن کریم]] معرفی می‌کند همین [[شریعت]] است و [[شریعت]] شامل همه امور دنیاست و [[رسول اکرم]]{{صل}} [[مبعوث]] شد تا [[مردم]] را در [[دنیا]] [[هدایت]] کند تا بتوانند در [[دنیا]] و [[آخرت]] [[سعادتمند]] باشند. [[شیخ صدوق]] در "[[معانی الأخبار]]" در تعریف امام گفته است: {{عربی|سُمِّيَ الْإِمَامُ إِمَاماً لِأَنَّهُ قُدْوَةٌ لِلنَّاسِ، مَنْصُوبٌ مِنْ قِبَلِ الله - تَعَالَى ذِكْرُهُ - مُفْتَرَضُ الطَّاعَةِ عَلَى الْعِبَادِ}}<ref>ابن‌بابویه (صدوق)، محمد بن علی، معانی الأخبار، ص۶۴-۶۵.</ref> حاصل این تعریف، اشاره به سه رکن مهم [[امامت]] در استعمالات شرعیه است؛ یکی: "[[قدوه]]" بودن؛ دومی: "[[منصوب]]" بودن از طرف [[خدا]] و رکن سوم: "[[واجب الاطاعه]]" بودن امام است. این تعریفِ دقیق، [[جامع‌ترین]] سخن در تعریف امام را آورده است<ref>مرحوم [[صدوق]] این قیود مذکور در متن خود را از [[روایات]] استفاده کرده است. در روایات بسیاری به قدوه بودن، منصوب بودن و واجب‌الاطاعه بودن امامان تصریح شده است؛ از جمله: روایت از پیامبر اکرم{{صل}}: {{متن حدیث|إنَّ أئِمَّتَكُم قادَتُكُم إلَى الله؛ فَانظُروا بِمَن تَقتَدونَ في دينِكُم وصَلاتِكُم}}؛ پيشوايان شما زمام داران شما به سوى خدايند؛ پس بنگريد از چه كسانى در نماز و دينتان پيروى مى‌كنيد. صدوق، محمد بن علی، كمال الدين، ص۵؛ و روایت امام صادق{{ع}}: {{متن حدیث|لِأَنَّ اللهَ تَبارَكَ وتَعالى نَصَبَ الإِمامَ عَلَماً لِخَلقِهِ، وجَعَلَهُ حُجَّةً}}؛ چرا كه خداى تبارك و تعالى امام را به عنوان نشانى براى خَلق خويش بر نهاد و او را حجّت قرار داد. کلینی، محمد بن یعقوب، الكافي، ج۱، ص۲۰۳؛ و روايت مفصّل امام رضا{{ع}} در معرفی امام و امامت: {{متن حدیث|هَل يَعرِفونَ قَدرَ الإِمامَةِ ومَحَلَّها مِنَ الاُمَّةِ فَيَجوزَ فيهَا اختِيارُهُم؟ إنَّ الإِمامَةَ أجَلُّ قَدراً، وأَعظَمُ شَأناً وأَعلى مَكاناً، وأَمنَعُ جانِباً، وأبعَدُ غَوراً مِن أن يَبلُغَهَا النّاسُ بِعُقولِهِم، أو يَنالوها بِآرائِهِم، أو يُقيموا إماماً بِاختِيارِهِم... فَكَيفَ لَهُم بِاختِيارِ الإِمامِ؟! وَالإِمامُ عالِمٌ لا يَجهَلُ... مُضطَلِعٌ بِالإِمامَةِ، عالِمٌ بِالسِّياسَةِ، مَفروضُ الطّاعَةِ}}؛ آيا مردم، مقام امامت و جايگاه آن در ميان امّت را مى‌دانند تا در نتيجه، انتخاب آنان در اين باره، روا باشد؟! امامت، مقامش بزرگ‌تر و شأنش والاتر و جايگاهش بلندتر و دست‌نيافتنى‌تر و ژرف‌تر از آن است كه مردم، با خردهايشان بدان برسند، يا با انديشه‌هايشان آن را دريابند، يا با انتخاب خود، امامى را برگمارند... پس مردم را چه رسد به انتخاب امام؟! امامى كه داناست و نادانى ندارد... در پيشوايى و رهبرى، نيرومند، و به سياست داناست. فرمان بردارى از او واجب است. کلینی، محمد بن یعقوب، الكافي، ج۱، ص۱۹۸-۲۰۳. او در جای دیگری نیز گفته است: {{عربی|الإمامة إنّما هي مشتقّة من الإيتمام بالإنسان، والإيتمام هو الاتّباع، والاقتداء، والعمل بعمله، والقول بقوله}} ر.ک: صدوق، محمد بن علی، معانی الأخبار، ص۶۹. {{عربی|ويجب أن يُعتقد أنّه يلزمنا من طاعة الإمام ما يلزمنا من طاعة النبيّ{{صل}}، وأنّ كلّ [[فضل]] آتاه [[الله]] عَزَّ وَجَلَّ نبيَّه فقد آتاه الإمامَ إلا النبوّة}}. صدوق، محمد بن علی، الهداية في الأصول و الفروع، ج۲، ص۲۷. [[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [https://www.aparat.com/v/FYjv0?playlist=376197 درس اول «امامت در اندیشه اسلامی»]</ref>.
===[[اثبات عقلی افضلیت امام|ادله عقلی]]===
===[[اثبات نقلی افضلیت امام|ادله نقلی]]===


==افضلیت خاصه==
[[امام]] [[برترین]] [[انسان‌ها]] در عصر خود است؛ بدین بیان که به طور طبیعی، برای [[اداره جامعه]] تنها یک نفر می‌بایست در رأس هرم قرار گیرد وگرنه بروز اخلال در [[اداره جامعه]] امری اجتناب‌ناپذیر است. چنین کسی را [[خداوند]] [[منصوب]] می‌کند؛ حال اگرچه ممکن است در هر دوره چند [[پیامبر]] در این عالم وجود داشته باشند، اما روشن است که [[خداوند حکیم]] [[شایسته‌ترین]] آنها را برای [[اجرای احکام]] برمی‌گزیند<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص ۱۱۲.</ref>.
===[[افضلیت امام علی]]{{ع}}===
===[[افضلیت امام حسن مجتبی]]{{ع}}===
===[[افضلیت امام حسین]]{{ع}}===
===[[افضلیت امام سجاد]]{{ع}}===
===[[افضلیت امام باقر]]{{ع}}===
===[[افضلیت امام صادق]]{{ع}}===
===[[افضلیت امام کاظم]]{{ع}}===
===[[افضلیت امام رضا]]{{ع}}===
===[[افضلیت امام جواد]]{{ع}}===
===[[افضلیت امام هادی]]{{ع}}===
===[[افضلیت امام عسکری]]{{ع}}===
===[[افضلیت امام مهدی]]{{ع}}===


==افضلیت سایر [[ائمه]]==
==قلمرو [[افضلیت]] [[امام]]==
==جمع‌بندی==
کسی که [[امامت]] جامعه را بر عهده دارد باید علاوه براینکه در [[امور دنیوی]] بر دیگران [[افضلیت]] دارد، در [[امور اخروی]] نیز افضلیت داشته باشد.
 
برای [[اثبات برتری امام]] در برخورداری از [[پاداش اخروی]] به وجوه ذیل [[استدلال]] شده است:
#'''[[عصمت امام]] و [[افضلیت]]:''' [[امام]] [[رهبری]] [[امت اسلامی]] را در همه [[امور دینی]] برعهده دارد، مقتضای عمومیت [[امامت]] و افضلیت امام بر [[مأموم]] این  است که او در همه [[شئون رهبری]] از جمله [[عبادت]] بر دیگران [[برتری]] داشته باشد و چون [[امام]] دارای صفت [[عصمت]] است لذا از عالی ترین [[درجه]] [[اخلاص]] در [[اعمال]] از جمله در [[عبادت]] نیز برخوردار خواهد بود، لازمه [[برتری]] در [[عبادت]] و [[اخلاص]] در آن، [[برتری]] در [[استحقاق]] [[پاداش اخروی]] است<ref>الذخیرة فی علم الکلام، ص ۴۳۴؛ المنقذ من التقلید، ج۲، ص ۲۸۶ و المسلک فی اصول الدین، ص ۲۰۶.</ref>.
#'''[[تکلیف سنگین‌تر]] و [[پاداش بیشتر]]:''' [[امام]] در همه [[تکالیف دینی]] با دیگر [[مکلفان]] شریک است، ولی [[تکلیف]] ویژه‌ای نیز دارد، چراکه [[مسئولیت]] [[هدایت]] دیگران را در عالی ترین سطوح برعهده دارد. پرداختن به این [[مسئولیت]] [[عظیم]]، [[مجاهدت]] ویژه‌ای لازم دارد. به مقتضای {{متن حدیث|افضل الأعمال أحمزها}} در برخورداری از [[پاداش الهی]] [[شایستگی]] بیشتری خواهد داشت<ref>المسلک فی اصول الدین، ص ۲۰۵.</ref>.
#'''[[حجت بودن امام]] و [[افضلیت]]:''' [[امامت]] ادامه [[نبوت]] است و به جز آوردن شریعت، با [[نبوت]] تفاوتی ندارد، چنان که در برخورداری از [[عصمت]] و سایر [[کمالات]] با [[پیامبر]] یک سان است، از آنجا که [[پیامبر]]{{صل}} بر دیگران [[برتری]] داشته و از [[پاداش]] بیشتری برخوردار است، [[امام]] نیز چنین است<ref>الذخیرة فی علم الکلام، ص ۴۳۵ و المنقذ من التقلید، ج۲، ص  ۲۸۶.</ref>.
#'''[[تعظیم ویژه امام]] و [[افضلیت]]:''' [[امام]] به خاطر [[افضلیت]] در [[کمالات نفسانی]] و برخورداری از [[مقام عصمت]]، [[شایسته]] [[تعظیم]] و [[تکریم]] ویژه‌ای است که او  را کاملاً از دیگران ممتاز می‌سازد. [[تعظیم]] و [[تکریم]] نوعی از [[پاداش الهی]] است، بنابراین [[امام]] از [[برترین]] [[پاداش]] برخوردار است<ref>تقریب المعارف، ص ۱۰۱.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۵۷.</ref>
 
==[[ضرورت افضلیت امام]]==
برای تبیین [[ضرورت]] افضلیت امام و [[جانشین پیامبر]]{{صل}} دو نوع [[استدلال]] ارائه شده است:
===[[ضرورت عقلی شرط افضلیت در امامت]]===
درباره [[برتری]] یا عدم [[برتری امام]] در مقایسه با افراد دیگر از نظر [[کمالات انسانی]] سه فرض قابل تصویر است:
#[[امام]] در کمالات انسانی بر دیگران [[برتر]] است؛
#امام در کمالات انسانی از دیگران (همه یا برخی از آنان) در مرتبه پایین‌تری قرار دارد؛
#امام در کمالات انسانی با دیگران (همه یا برخی از آنان) برابر است.
 
فرض دوم و سوم از نظر [[عقل]] [[باطل]] است، زیرا لازمه فرض دوم این است که [[مفضول]] بر [[افضل]] مقدم باشد، و [[تقدیم مفضول بر افضل]] از نظر عقل [[قبیح]] است و [[فعل قبیح]] از [[خداوند]] سر نمی‌زند<ref>شرح المواقف، ج۸، ص۳۵۱.</ref>. فرض سوم نیز از آن جهت باطل است که مستلزم [[ترجیح بلامرجح]] است و ترجیح بلامرجح از نظر عقل قبیح و بلکه محال است<ref>کشف المراد، ص۴۹۵.</ref> بنابراین، امام باید بر دیگران برتر باشد<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]، ص ۲۱ و [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۵۷؛ [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]] ص ۱۳۷-۱۴۲؛ [[هادی اکبری ملک‌آبادی| اکبری ملک‌آبادی، هادی]] و [[رقیه یوسفی سوته| یوسفی سوته، رقیه]] ، [[ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی (کتاب)| ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی]]، ص۹۰-۹۱؛ [[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسان‌شناسی (کتاب)|انسان‌شناسی]]، ص ۲۱۵ - ۲۱۶.</ref>.
 
===[[ضرورت نقلی شرط افضلیت در امامت]]===
#'''[[لزوم]] [[افضلیت]] در [[قرآن]]''': برخی [[آیات قرآن]] بر [[لزوم]] برتری پیشوای [[دینی]] [[مردم]] دلالت می‌کند مانند: {{متن قرآن|أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ}}<ref>«آیا آنکه به حقّ رهنمون می‌گردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمی‌یابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری می‌کنید؟» سوره یونس، آیه ۳۵.</ref>. این [[آیه]] بیان می‌‌کند کسی سزاوار [[رهبری]] و [[هدایت]] دیگران است که خود، راه را یافته و دیگران را به آن [[هدایت]] می‌‌کند؛ نه اینکه محتاج به [[هدایت]] دیگران باشد. [[افضل]] است که احتیاج به [[هدایت]] دیگران ندارد و الا [[مفضول]] محتاج [[هدایت]] دیگران است و [[آیه]]، صلاحیت او را برای [[رهبری]] [[نفی]] می‌‌کند<ref>امامت پژوهی (بررسی دیدگاه‌های امامیه، معتزله و اشاعره)، ص ۱۶۶ و شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۹، ص ۱۷۵.</ref> چنان که جمله {{متن قرآن|فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ }} در [[آیه]] بیانگر این مطلب است، یعنی اگر جز این [[داوری]] شود، بر خلاف [[حکم]] [[خرد]] و [[وجدان]] است<ref>ارشاد الطالبین فی شرح نهج المسترشدین، ص ۳۳۶؛ نهج الحق وکشف الصدق، ص ۱۶۸۸و کشف المراد، ص ۴۹۵.</ref>.
#'''[[افضلیت]] در [[روایات]]''': در [[روایات]] نیز [[افضلیت]] و [[برتری]] مطلق [[امام]] بر آحاد [[مردم]] با توجه به [[جایگاه]] و [[علو]] [[منصب امامت]] مورد تاکید قرار گرفته است مانند:
##از [[پیامبر اسلام]]{{صل}} [[نقل]] شده است: {{متن حدیث|من استعمل عاملا من المسلمین و هو یعلم ان فیهم أولی بذلک منه و اعلم بکتاب الله و سنه نبیه فقد خان الله و رسوله و جمیع المسلمین}}<ref>السنن الکبری، ج ۱، ص ۱۱۸؛ کنز العمال، ج ۶، ص ۷۹.</ref>.
##[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} می‌‌فرماید: ای [[مردم]]، سزاوارترین شخص برای [[خلافت]]، تواناترین افراد بر امر و داناترین‌شان به [[فرمان]] خداست<ref>{{متن حدیث|أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَحَقَّ النَّاسِ بِهَذَا الْأَمْرِ أَقْوَاهُمْ عَلَيْهِ وَ أَعْلَمُهُمْ بِأَمْرِ اللَّهِ فِيهِ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۷۳.</ref>.
##[[امام]] [[علی بن موسی الرضا]]{{ع}} فرمودند: "[[امام]] را علاماتی است: عالم ترین، [[حکیم]] ترین، باتقواتر، بردبارتر، [[شجاع]] تر، سخی‌تر و [[عابدترین]] فرد است"<ref>{{متن حدیث|لِلْإِمَامِ عَلَامَاتٌ يَكُونُ أَعْلَمَ النَّاسِ وَ أَحْكَمَ النَّاسِ وَ أَتْقَى النَّاسِ وَ أَحْلَمَ النَّاسِ وَ أَشْجَعَ النَّاسِ وَ أَسْخَى النَّاسِ وَ أَعْبَدَ النَّاسِ}}؛ عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج ۱، ص ۲۱۳.</ref>.<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]] ص ۱۳۷-۱۴۲</ref>
 
==اختلاف [[مذاهب اسلامی]] بر افضلیت امام==
===[[افضلیت امام از دیدگاه اهل سنت]]===
===[[افضلیت امام از دیدگاه زیدیه]] ===
===[[افضلیت امام از دیدگاه اسماعیلیه]]===
اکثر [[اهل سنت]] می‌گویند: [[افضلیت]] معتبر نیست و مَفضُول هم می‌تواند [[خلیفۀ رسول خدا]] شود به [[دلیل]] اینکه خلفای ثُلُث، نسبت به [[علی]]{{ع}} [[مفضول]] بودند<ref>علی محمدی، شرح کشف المراد، ص۴۲۱.</ref>.
 
[[دانشمندان]] [[شیعی]] [[افضلیت]] را یکی از [[شروط امامت]] می‌‌دانند آن هم [[افضلیت مطلق]] در تمام جوانب. [[افضلیت]] [[امام]] در سخنان [[متکلمان شیعه]] [[امامیه]] در دو معنا به کار رفته است: یکی [[افضلیت]] در [[صفات کمال]] [[نفسانی]] مانند: [[علم]]، [[عدالت]]، [[شجاعت]]، [[پارسایی]] و دیگری [[افضلیت]] در بهره‌مندی از [[پاداش الهی]]<ref>المسلک فی أُصول الدین، ص ۲۰۵؛ المنقذ من التقلید، ج۲، ص ۲۸۶؛ تلخیص المحصل، ص ۴۳۱ و تقریب المعارف، ص ۱۰۱.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۵۷؛ [[هادی اکبری ملک‌آبادی| اکبری ملک‌آبادی، هادی]] و [[رقیه یوسفی سوته| یوسفی سوته، رقیه]] ، [[ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی (کتاب)| ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی]]، ص۹۰-۹۱.</ref>. [[حاکم]] [[جامعه اسلامی]] باید از دیگر [[مردم]] در [[امور دینی]]، علمی و [[سیاسی]] [[برتر]] باشد؛ چراکه [[حاکم]] [[جامعه]] [[اسلامی]] بر همه [[مردم]] و در همه امور [[حکومت]] دارد و [[جایگاه امام]] فقط [[فرماندهی]] نظامی یا [[قضاوت]] و مانند آن نیست، تا به [[برتری]] در برخی امور نیاز داشته باشد<ref>برای آشنایی بیشتر با افضلیت امام، ر.ک: إحقاق الحق و إزهاق الباطل، ج۲، ص۳۲۰؛ الألفین، ص۱۲۳؛ تلخیص الشافی، ج۱، ص۲۰۱؛ دلائل الصدق، ج۴، ص۲۳۳؛ الذخیرة فی علم الکلام، ص۴۲۹؛ الشافی فی الإمامة، ج۱، ص۳۲۶؛ شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، ج۱۹، ص۲۳۳؛ الصوارم المهرقة فی رد الصواعق المحرقه، ص۴۳؛ قواعد المرام فی علم الکلام، ص۱۸۰؛ کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۳۶۶: إرشاد الطالبین إلی نهج المسترشدین، النص، ص۳۳۶؛ الإمامة فی أهم الکتب الکلامیة و عقیدة الشیعة الإمامیة، ص۱۷۲؛ شرح منهاج الکرامة فی معرفة الإمامة، ج۳، ص۱۹۶؛ عقائد الامامیة الإثنی عشریه، ج۳، ص۶؛ منهاج الکرامة فی معرفة الإمامة، ص۱۱۵؛ نهج الحق و کشف الصدق، ص۱۶۸.</ref><ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص:۹۲.</ref>.
 
بر خلاف [[امامیه]] که بر اشتراط [[افضلیت]] [[اتفاق نظر]] دارند<ref>چنان که علامه حلی می‌‌گوید: {{عربی|المبحث الثانی فی ان الامام یجب ان یکون افضل من رعیته اتفقت الامامیه علی ذلک و خالف فیه الجمهور فجوزوا تقدیم المفضول علی الفاضل}}. نهج الحق و کشف الصدق، ص ۱۶۸.</ref> [[اکثریت]] [[اهل سنت]] [[افضلیت]] را شرط لازم برای [[امامت]] نمی‌دانند. در اینجا دو وجه [[استدلال]] آنان را بررسی می‌‌کنیم:
 
'''وجه اول''': عده‌ای [[تصور]] کرده‌اند افضلیت، مستلزم ارجحیت نیست، زیرا چه بسا فردی در [[آگاهی]] از [[معارف]] و [[احکام دینی]] و [[عبادت]] بر دیگران برتر باشد، ولی [[توانایی]] و آگاهی کافی برای [[رهبری]] و [[تدبیر]] [[امور جامعه]] را نداشته باشد؛ چنان‌که عکس آن نیز ممکن است و آنچه در [[امامت]] و [[رهبری]] تعیین‌کننده است، [[آگاهی]] و توان کافی در [[مدیریت]] [[سیاسی]] است نه [[برتری]] در [[علم]] بر [[احکام شریعت]] و [[عبادت]]<ref>شرح المواقف، ج۸، ص۳۷۳؛ شرح المقاصد، ج۵، ص۲۴۶؛ النبراس، ص۵۳۵.</ref>.
 
'''پاسخ''': اگر [[امام]] عبارت باشد از هر حاکمی که بر اریکه [[قدرت]] قرا گیرد ـ حتی اگر فاقد صلاحیت‌های لازم باشد ـ و اگر [[وظیفه]] و [[شأن امام]] صرفاً اداره [[جامعه]] باشد، [[افضلیت]] موجب ترجیح نخواهد شد. اما با تعریفی که از [[امام]] و مسؤولیت‌های او بیان شد ـ یعنی حاکمی که طبق [[موازین]] [[دینی]] [[جامعه اسلامی]] را اداره می‌‌کند ـ [[امام]] باید در تمام [[شئون]] مرتبط با [[منصب امامت]] از جمله [[تدبیر]] و [[قدرت]] اجرایی [[افضل]] بوده و احدی بر او مقدم نباشد<ref>ر.ک: الشافی فی الإمامة، ج ۳، ص ۱۷۸. برای مطاله بیشتر ر.ک: امامت در بینش اسلامی ۱۹۵؛ امامت پژوهی، ص ۱۶۶.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]، ص ۲۱ و [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۵۷؛ [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]] ص ۱۳۷-۱۴۲.</ref>
 
'''وجه دوم''': [[شبهه]] دیگری که در مسئله مطرح شده اینکه [[نظریه افضلیت]] در [[امامت]] با نمونه‌هایی که در عصر [[پیامبر]]{{صل}} و [[خلفا]]  درباره [[تعیین امام]] یا [[فرماندهان سپاه]] رخ داده است [[سازگاری]] ندارد مانند [[فرماندهی]] [[زید بن حارثه]] در [[جنگ موته]]، در حالی که در [[سپاه اسلام]] کسانی چون [[جعفر بن ابوطالب]] حضور داشت، و هکذا [[فرماندهی]] [[اسامة بن زید]] بر عموم [[مسلمانان]] در روزهای پایانی [[زندگی]] [[پیامبر]]{{صل}}<ref>المسلک فی أُصول الدین، ص ۲۰۷.</ref> و همچنین واگذاری [[سرنوشت]] [[خلافت]] به [[شورای شش نفره]] از طرف [[عمر]]، در حالی که در میان آنها افراد [[برتری]] وجود داشت<ref>شرح المقاصد، ج۵، ص ۲۴۷.</ref>
 
'''پاسخ''': این [[شبهه]] نیز باطل است، چرا که در مورد [[فرماندهی]] [[زید بن حارثه]] هر چند مشهور این است که [[زید]] [[فرمانده]] نخست بود و [[جعفر]] [[فرمانده]] دوم، ولی قول دیگر این است که [[جعفر]] نخستین [[فرمانده]] بوده است<ref>تاریخ یعقوبی، ج۱، ص ۳۸۴.</ref> گذشته از این در [[فرماندهی سپاه]] [[افضلیت مطلق]] شرط نیست، بلکه [[افضلیت]] در آنچه به امر [[جنگ]] و [[مبارزه]] مربوط می‌شود کافی است و بی‌تردید [[زید بن حارثه]] و [[اسامة بن زید]] از چنین [[برتری]] برخوردار بوده‌اند که [[پیامبر]]{{صل}} آنها را به [[فرماندهی سپاه]] [[اسلام]] برگزید<ref> المسلک فی أُصول الدین، ص ۲۰۸ و المنقذ من التقلید، ج۲، ص ۲۹۰.</ref>. اما [[استدلال]] به فعل [[عمر]] در واگذاری امر [[امامت]] به [[شورای شش نفره]] مبتنی بر دو مطلب است: یکی اینکه [[گزینش امام]] را به [[اختیار]] مکلّفان بدانیم نه به [[انتصاب]] از جانب [[پیامبر]]{{صل}} و به امر [[پروردگار]] و دیگری اینکه [[عمل صحابه]] بدون استثنا [[حجت شرعی]] باشد. در حالی که هیچ یک از دو مطلب فوق از نظر [[شیعه امامیه]] پذیرفته نیست<ref>شرح المقاصد، ج۵، ص ۲۴۷.</ref>.<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]] ص ۱۳۷-۱۴۲؛ [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۵۷.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==

نسخهٔ ‏۱ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۲۰:۱۷

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث افضلیت است. "افضلیت امام" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل افضلیت امام (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

معناشناسی افضلیت امام

معنای افضلیت

افضلیت از ریشه «ف ض ل» به معنای زیاده و برتری است و «افضل» به معنای برتری کسی یا چیزی نسبت به دیگری است.[۱]. افضلیت بنابر یک تقسیم در دو مورد به کار می‌رود:

  1. افضلیت در امور دنیوی مانند: برخوردای از نَسب و حَسب، مقام اجتماعی، مال و ثروت و...؛
  2. افضلیت در امور اخروی و صفات انسانی مانند علم، تقوا و ورع، شجاعت و زهد[۲].

معنای امام

"امام" در لغت به معنای "پیشوا"، "پیشرو"[۳] و راهنماست[۴] با وجود اندک اختلافی پیرامون اصطلاح‌شناسی امامت در علم کلام[۵]، متکلمان در مجموع، آن را به ریاست فراگیر در تمام مسائل دینی و دنیایی، به نیابت از پیامبر اکرم(ص) تعریف کرده‌اند[۶]. در مباحث معرفتی، گاهی سخن از امامت به معنایی فراگیر است که حتی پیامبران را هم در بر می‌گیرد و بار دیگر، تنها سخن از جانشینی پیامبر اکرم(ص) می‌باشد. در این صورت نیز، گاه سخن راجع به امامت جانشینان پیامبر(ص) به صورت مطلق است، اما گاه بحث ناظر به اشخاص ایشان می‌باشد[۷]

البته تعریف کامل‌تر امامت در مکتب اهل‌بیت(ع) طبق کتاب و سنت، این است که گفته شود: امامت، ولایت‌الامر است و اساساً تقابل دین و دنیا در این مکتب معنا و مفهوم ندارد؛ آن دینی که قرآن کریم معرفی می‌کند همین شریعت است و شریعت شامل همه امور دنیاست و رسول اکرم(ص) مبعوث شد تا مردم را در دنیا هدایت کند تا بتوانند در دنیا و آخرت سعادتمند باشند. شیخ صدوق در "معانی الأخبار" در تعریف امام گفته است: سُمِّيَ الْإِمَامُ إِمَاماً لِأَنَّهُ قُدْوَةٌ لِلنَّاسِ، مَنْصُوبٌ مِنْ قِبَلِ الله - تَعَالَى ذِكْرُهُ - مُفْتَرَضُ الطَّاعَةِ عَلَى الْعِبَادِ[۸] حاصل این تعریف، اشاره به سه رکن مهم امامت در استعمالات شرعیه است؛ یکی: "قدوه" بودن؛ دومی: "منصوب" بودن از طرف خدا و رکن سوم: "واجب الاطاعه" بودن امام است. این تعریفِ دقیق، جامع‌ترین سخن در تعریف امام را آورده است[۹].

امام برترین انسان‌ها در عصر خود است؛ بدین بیان که به طور طبیعی، برای اداره جامعه تنها یک نفر می‌بایست در رأس هرم قرار گیرد وگرنه بروز اخلال در اداره جامعه امری اجتناب‌ناپذیر است. چنین کسی را خداوند منصوب می‌کند؛ حال اگرچه ممکن است در هر دوره چند پیامبر در این عالم وجود داشته باشند، اما روشن است که خداوند حکیم شایسته‌ترین آنها را برای اجرای احکام برمی‌گزیند[۱۰].

قلمرو افضلیت امام

کسی که امامت جامعه را بر عهده دارد باید علاوه براینکه در امور دنیوی بر دیگران افضلیت دارد، در امور اخروی نیز افضلیت داشته باشد.

برای اثبات برتری امام در برخورداری از پاداش اخروی به وجوه ذیل استدلال شده است:

  1. عصمت امام و افضلیت: امام رهبری امت اسلامی را در همه امور دینی برعهده دارد، مقتضای عمومیت امامت و افضلیت امام بر مأموم این است که او در همه شئون رهبری از جمله عبادت بر دیگران برتری داشته باشد و چون امام دارای صفت عصمت است لذا از عالی ترین درجه اخلاص در اعمال از جمله در عبادت نیز برخوردار خواهد بود، لازمه برتری در عبادت و اخلاص در آن، برتری در استحقاق پاداش اخروی است[۱۱].
  2. تکلیف سنگین‌تر و پاداش بیشتر: امام در همه تکالیف دینی با دیگر مکلفان شریک است، ولی تکلیف ویژه‌ای نیز دارد، چراکه مسئولیت هدایت دیگران را در عالی ترین سطوح برعهده دارد. پرداختن به این مسئولیت عظیم، مجاهدت ویژه‌ای لازم دارد. به مقتضای «افضل الأعمال أحمزها» در برخورداری از پاداش الهی شایستگی بیشتری خواهد داشت[۱۲].
  3. حجت بودن امام و افضلیت: امامت ادامه نبوت است و به جز آوردن شریعت، با نبوت تفاوتی ندارد، چنان که در برخورداری از عصمت و سایر کمالات با پیامبر یک سان است، از آنجا که پیامبر(ص) بر دیگران برتری داشته و از پاداش بیشتری برخوردار است، امام نیز چنین است[۱۳].
  4. تعظیم ویژه امام و افضلیت: امام به خاطر افضلیت در کمالات نفسانی و برخورداری از مقام عصمت، شایسته تعظیم و تکریم ویژه‌ای است که او را کاملاً از دیگران ممتاز می‌سازد. تعظیم و تکریم نوعی از پاداش الهی است، بنابراین امام از برترین پاداش برخوردار است[۱۴].[۱۵]

ضرورت افضلیت امام

برای تبیین ضرورت افضلیت امام و جانشین پیامبر(ص) دو نوع استدلال ارائه شده است:

ضرورت عقلی شرط افضلیت در امامت

درباره برتری یا عدم برتری امام در مقایسه با افراد دیگر از نظر کمالات انسانی سه فرض قابل تصویر است:

  1. امام در کمالات انسانی بر دیگران برتر است؛
  2. امام در کمالات انسانی از دیگران (همه یا برخی از آنان) در مرتبه پایین‌تری قرار دارد؛
  3. امام در کمالات انسانی با دیگران (همه یا برخی از آنان) برابر است.

فرض دوم و سوم از نظر عقل باطل است، زیرا لازمه فرض دوم این است که مفضول بر افضل مقدم باشد، و تقدیم مفضول بر افضل از نظر عقل قبیح است و فعل قبیح از خداوند سر نمی‌زند[۱۶]. فرض سوم نیز از آن جهت باطل است که مستلزم ترجیح بلامرجح است و ترجیح بلامرجح از نظر عقل قبیح و بلکه محال است[۱۷] بنابراین، امام باید بر دیگران برتر باشد[۱۸].

ضرورت نقلی شرط افضلیت در امامت

  1. لزوم افضلیت در قرآن: برخی آیات قرآن بر لزوم برتری پیشوای دینی مردم دلالت می‌کند مانند: ﴿أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ[۱۹]. این آیه بیان می‌‌کند کسی سزاوار رهبری و هدایت دیگران است که خود، راه را یافته و دیگران را به آن هدایت می‌‌کند؛ نه اینکه محتاج به هدایت دیگران باشد. افضل است که احتیاج به هدایت دیگران ندارد و الا مفضول محتاج هدایت دیگران است و آیه، صلاحیت او را برای رهبری نفی می‌‌کند[۲۰] چنان که جمله ﴿فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ در آیه بیانگر این مطلب است، یعنی اگر جز این داوری شود، بر خلاف حکم خرد و وجدان است[۲۱].
  2. افضلیت در روایات: در روایات نیز افضلیت و برتری مطلق امام بر آحاد مردم با توجه به جایگاه و علو منصب امامت مورد تاکید قرار گرفته است مانند:
    1. از پیامبر اسلام(ص) نقل شده است: «من استعمل عاملا من المسلمین و هو یعلم ان فیهم أولی بذلک منه و اعلم بکتاب الله و سنه نبیه فقد خان الله و رسوله و جمیع المسلمین»[۲۲].
    2. امیرالمؤمنین(ع) می‌‌فرماید: ای مردم، سزاوارترین شخص برای خلافت، تواناترین افراد بر امر و داناترین‌شان به فرمان خداست[۲۳].
    3. امام علی بن موسی الرضا(ع) فرمودند: "امام را علاماتی است: عالم ترین، حکیم ترین، باتقواتر، بردبارتر، شجاع تر، سخی‌تر و عابدترین فرد است"[۲۴].[۲۵]

اختلاف مذاهب اسلامی بر افضلیت امام

افضلیت امام از دیدگاه اهل سنت

افضلیت امام از دیدگاه زیدیه

افضلیت امام از دیدگاه اسماعیلیه

اکثر اهل سنت می‌گویند: افضلیت معتبر نیست و مَفضُول هم می‌تواند خلیفۀ رسول خدا شود به دلیل اینکه خلفای ثُلُث، نسبت به علی(ع) مفضول بودند[۲۶].

دانشمندان شیعی افضلیت را یکی از شروط امامت می‌‌دانند آن هم افضلیت مطلق در تمام جوانب. افضلیت امام در سخنان متکلمان شیعه امامیه در دو معنا به کار رفته است: یکی افضلیت در صفات کمال نفسانی مانند: علم، عدالت، شجاعت، پارسایی و دیگری افضلیت در بهره‌مندی از پاداش الهی[۲۷].[۲۸]. حاکم جامعه اسلامی باید از دیگر مردم در امور دینی، علمی و سیاسی برتر باشد؛ چراکه حاکم جامعه اسلامی بر همه مردم و در همه امور حکومت دارد و جایگاه امام فقط فرماندهی نظامی یا قضاوت و مانند آن نیست، تا به برتری در برخی امور نیاز داشته باشد[۲۹][۳۰].

بر خلاف امامیه که بر اشتراط افضلیت اتفاق نظر دارند[۳۱] اکثریت اهل سنت افضلیت را شرط لازم برای امامت نمی‌دانند. در اینجا دو وجه استدلال آنان را بررسی می‌‌کنیم:

وجه اول: عده‌ای تصور کرده‌اند افضلیت، مستلزم ارجحیت نیست، زیرا چه بسا فردی در آگاهی از معارف و احکام دینی و عبادت بر دیگران برتر باشد، ولی توانایی و آگاهی کافی برای رهبری و تدبیر امور جامعه را نداشته باشد؛ چنان‌که عکس آن نیز ممکن است و آنچه در امامت و رهبری تعیین‌کننده است، آگاهی و توان کافی در مدیریت سیاسی است نه برتری در علم بر احکام شریعت و عبادت[۳۲].

پاسخ: اگر امام عبارت باشد از هر حاکمی که بر اریکه قدرت قرا گیرد ـ حتی اگر فاقد صلاحیت‌های لازم باشد ـ و اگر وظیفه و شأن امام صرفاً اداره جامعه باشد، افضلیت موجب ترجیح نخواهد شد. اما با تعریفی که از امام و مسؤولیت‌های او بیان شد ـ یعنی حاکمی که طبق موازین دینی جامعه اسلامی را اداره می‌‌کند ـ امام باید در تمام شئون مرتبط با منصب امامت از جمله تدبیر و قدرت اجرایی افضل بوده و احدی بر او مقدم نباشد[۳۳].[۳۴]

وجه دوم: شبهه دیگری که در مسئله مطرح شده اینکه نظریه افضلیت در امامت با نمونه‌هایی که در عصر پیامبر(ص) و خلفا درباره تعیین امام یا فرماندهان سپاه رخ داده است سازگاری ندارد مانند فرماندهی زید بن حارثه در جنگ موته، در حالی که در سپاه اسلام کسانی چون جعفر بن ابوطالب حضور داشت، و هکذا فرماندهی اسامة بن زید بر عموم مسلمانان در روزهای پایانی زندگی پیامبر(ص)[۳۵] و همچنین واگذاری سرنوشت خلافت به شورای شش نفره از طرف عمر، در حالی که در میان آنها افراد برتری وجود داشت[۳۶]

پاسخ: این شبهه نیز باطل است، چرا که در مورد فرماندهی زید بن حارثه هر چند مشهور این است که زید فرمانده نخست بود و جعفر فرمانده دوم، ولی قول دیگر این است که جعفر نخستین فرمانده بوده است[۳۷] گذشته از این در فرماندهی سپاه افضلیت مطلق شرط نیست، بلکه افضلیت در آنچه به امر جنگ و مبارزه مربوط می‌شود کافی است و بی‌تردید زید بن حارثه و اسامة بن زید از چنین برتری برخوردار بوده‌اند که پیامبر(ص) آنها را به فرماندهی سپاه اسلام برگزید[۳۸]. اما استدلال به فعل عمر در واگذاری امر امامت به شورای شش نفره مبتنی بر دو مطلب است: یکی اینکه گزینش امام را به اختیار مکلّفان بدانیم نه به انتصاب از جانب پیامبر(ص) و به امر پروردگار و دیگری اینکه عمل صحابه بدون استثنا حجت شرعی باشد. در حالی که هیچ یک از دو مطلب فوق از نظر شیعه امامیه پذیرفته نیست[۳۹].[۴۰]

جستارهای وابسته

پرسش‌های وابسته

منبع‌شناسی جامع افضلیت امام

منابع

پانویس

  1. کتاب العین ج 7 ص 44
  2. مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص۹۳.
  3. فرهنگ فارسی، ج۱، ص۳۴۶ ـ ۳۴۷، «امامت».
  4. لسان العرب، ج ۱، ص ۲۱۳ ـ ۲۱۵، «امم».
  5. جمعی از نویسندگان، امامت‌پژوهی، ص۴۱-۵۷؛ ربانی گلپایگانی، علی، امامت در بینش اسلامی، ص۲۳-۳۳.
  6. مفید، محمد بن محمد، النکت الاعتقادیة، ص۳۹؛ طوسی، محمد بن حسن، الرسائل العشر، ص۱۰۳؛ ابن‌میثم بحرانی، میثم، النجاة فی القیامة، ص۴۱؛ سیوری، فاضل مقداد، إرشاد الطالبین، ص۳۲۵.
  7. یارمحمدیان، محمد تقی، ازدیاد علم امام از دیدگاه کتاب و سنت، ص ۲۱.
  8. ابن‌بابویه (صدوق)، محمد بن علی، معانی الأخبار، ص۶۴-۶۵.
  9. مرحوم صدوق این قیود مذکور در متن خود را از روایات استفاده کرده است. در روایات بسیاری به قدوه بودن، منصوب بودن و واجب‌الاطاعه بودن امامان تصریح شده است؛ از جمله: روایت از پیامبر اکرم(ص): «إنَّ أئِمَّتَكُم قادَتُكُم إلَى الله؛ فَانظُروا بِمَن تَقتَدونَ في دينِكُم وصَلاتِكُم»؛ پيشوايان شما زمام داران شما به سوى خدايند؛ پس بنگريد از چه كسانى در نماز و دينتان پيروى مى‌كنيد. صدوق، محمد بن علی، كمال الدين، ص۵؛ و روایت امام صادق(ع): «لِأَنَّ اللهَ تَبارَكَ وتَعالى نَصَبَ الإِمامَ عَلَماً لِخَلقِهِ، وجَعَلَهُ حُجَّةً»؛ چرا كه خداى تبارك و تعالى امام را به عنوان نشانى براى خَلق خويش بر نهاد و او را حجّت قرار داد. کلینی، محمد بن یعقوب، الكافي، ج۱، ص۲۰۳؛ و روايت مفصّل امام رضا(ع) در معرفی امام و امامت: «هَل يَعرِفونَ قَدرَ الإِمامَةِ ومَحَلَّها مِنَ الاُمَّةِ فَيَجوزَ فيهَا اختِيارُهُم؟ إنَّ الإِمامَةَ أجَلُّ قَدراً، وأَعظَمُ شَأناً وأَعلى مَكاناً، وأَمنَعُ جانِباً، وأبعَدُ غَوراً مِن أن يَبلُغَهَا النّاسُ بِعُقولِهِم، أو يَنالوها بِآرائِهِم، أو يُقيموا إماماً بِاختِيارِهِم... فَكَيفَ لَهُم بِاختِيارِ الإِمامِ؟! وَالإِمامُ عالِمٌ لا يَجهَلُ... مُضطَلِعٌ بِالإِمامَةِ، عالِمٌ بِالسِّياسَةِ، مَفروضُ الطّاعَةِ»؛ آيا مردم، مقام امامت و جايگاه آن در ميان امّت را مى‌دانند تا در نتيجه، انتخاب آنان در اين باره، روا باشد؟! امامت، مقامش بزرگ‌تر و شأنش والاتر و جايگاهش بلندتر و دست‌نيافتنى‌تر و ژرف‌تر از آن است كه مردم، با خردهايشان بدان برسند، يا با انديشه‌هايشان آن را دريابند، يا با انتخاب خود، امامى را برگمارند... پس مردم را چه رسد به انتخاب امام؟! امامى كه داناست و نادانى ندارد... در پيشوايى و رهبرى، نيرومند، و به سياست داناست. فرمان بردارى از او واجب است. کلینی، محمد بن یعقوب، الكافي، ج۱، ص۱۹۸-۲۰۳. او در جای دیگری نیز گفته است: الإمامة إنّما هي مشتقّة من الإيتمام بالإنسان، والإيتمام هو الاتّباع، والاقتداء، والعمل بعمله، والقول بقوله ر.ک: صدوق، محمد بن علی، معانی الأخبار، ص۶۹. ويجب أن يُعتقد أنّه يلزمنا من طاعة الإمام ما يلزمنا من طاعة النبيّ(ص)، وأنّ كلّ فضل آتاه الله عَزَّ وَجَلَّ نبيَّه فقد آتاه الإمامَ إلا النبوّة. صدوق، محمد بن علی، الهداية في الأصول و الفروع، ج۲، ص۲۷. اراکی، محسن، درس اول «امامت در اندیشه اسلامی»
  10. فاریاب، محمد حسین، معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان، ص ۱۱۲.
  11. الذخیرة فی علم الکلام، ص ۴۳۴؛ المنقذ من التقلید، ج۲، ص ۲۸۶ و المسلک فی اصول الدین، ص ۲۰۶.
  12. المسلک فی اصول الدین، ص ۲۰۵.
  13. الذخیرة فی علم الکلام، ص ۴۳۵ و المنقذ من التقلید، ج۲، ص ۲۸۶.
  14. تقریب المعارف، ص ۱۰۱.
  15. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۵۷.
  16. شرح المواقف، ج۸، ص۳۵۱.
  17. کشف المراد، ص۴۹۵.
  18. ربانی گلپایگانی، علی، براهین و نصوص امامت، ص ۲۱ و دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۵۷؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص ۱۳۷-۱۴۲؛ اکبری ملک‌آبادی، هادی و یوسفی سوته، رقیه ، ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی، ص۹۰-۹۱؛ الهی راد، صفدر، انسان‌شناسی، ص ۲۱۵ - ۲۱۶.
  19. «آیا آنکه به حقّ رهنمون می‌گردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمی‌یابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری می‌کنید؟» سوره یونس، آیه ۳۵.
  20. امامت پژوهی (بررسی دیدگاه‌های امامیه، معتزله و اشاعره)، ص ۱۶۶ و شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۹، ص ۱۷۵.
  21. ارشاد الطالبین فی شرح نهج المسترشدین، ص ۳۳۶؛ نهج الحق وکشف الصدق، ص ۱۶۸۸و کشف المراد، ص ۴۹۵.
  22. السنن الکبری، ج ۱، ص ۱۱۸؛ کنز العمال، ج ۶، ص ۷۹.
  23. «أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَحَقَّ النَّاسِ بِهَذَا الْأَمْرِ أَقْوَاهُمْ عَلَيْهِ وَ أَعْلَمُهُمْ بِأَمْرِ اللَّهِ فِيهِ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۷۳.
  24. «لِلْإِمَامِ عَلَامَاتٌ يَكُونُ أَعْلَمَ النَّاسِ وَ أَحْكَمَ النَّاسِ وَ أَتْقَى النَّاسِ وَ أَحْلَمَ النَّاسِ وَ أَشْجَعَ النَّاسِ وَ أَسْخَى النَّاسِ وَ أَعْبَدَ النَّاسِ»؛ عیون أخبار الرضا(ع)، ج ۱، ص ۲۱۳.
  25. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص ۱۳۷-۱۴۲
  26. علی محمدی، شرح کشف المراد، ص۴۲۱.
  27. المسلک فی أُصول الدین، ص ۲۰۵؛ المنقذ من التقلید، ج۲، ص ۲۸۶؛ تلخیص المحصل، ص ۴۳۱ و تقریب المعارف، ص ۱۰۱.
  28. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۵۷؛ اکبری ملک‌آبادی، هادی و یوسفی سوته، رقیه ، ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی، ص۹۰-۹۱.
  29. برای آشنایی بیشتر با افضلیت امام، ر.ک: إحقاق الحق و إزهاق الباطل، ج۲، ص۳۲۰؛ الألفین، ص۱۲۳؛ تلخیص الشافی، ج۱، ص۲۰۱؛ دلائل الصدق، ج۴، ص۲۳۳؛ الذخیرة فی علم الکلام، ص۴۲۹؛ الشافی فی الإمامة، ج۱، ص۳۲۶؛ شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، ج۱۹، ص۲۳۳؛ الصوارم المهرقة فی رد الصواعق المحرقه، ص۴۳؛ قواعد المرام فی علم الکلام، ص۱۸۰؛ کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۳۶۶: إرشاد الطالبین إلی نهج المسترشدین، النص، ص۳۳۶؛ الإمامة فی أهم الکتب الکلامیة و عقیدة الشیعة الإمامیة، ص۱۷۲؛ شرح منهاج الکرامة فی معرفة الإمامة، ج۳، ص۱۹۶؛ عقائد الامامیة الإثنی عشریه، ج۳، ص۶؛ منهاج الکرامة فی معرفة الإمامة، ص۱۱۵؛ نهج الحق و کشف الصدق، ص۱۶۸.
  30. مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص:۹۲.
  31. چنان که علامه حلی می‌‌گوید: المبحث الثانی فی ان الامام یجب ان یکون افضل من رعیته اتفقت الامامیه علی ذلک و خالف فیه الجمهور فجوزوا تقدیم المفضول علی الفاضل. نهج الحق و کشف الصدق، ص ۱۶۸.
  32. شرح المواقف، ج۸، ص۳۷۳؛ شرح المقاصد، ج۵، ص۲۴۶؛ النبراس، ص۵۳۵.
  33. ر.ک: الشافی فی الإمامة، ج ۳، ص ۱۷۸. برای مطاله بیشتر ر.ک: امامت در بینش اسلامی ۱۹۵؛ امامت پژوهی، ص ۱۶۶.
  34. ربانی گلپایگانی، علی، براهین و نصوص امامت، ص ۲۱ و دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۵۷؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص ۱۳۷-۱۴۲.
  35. المسلک فی أُصول الدین، ص ۲۰۷.
  36. شرح المقاصد، ج۵، ص ۲۴۷.
  37. تاریخ یعقوبی، ج۱، ص ۳۸۴.
  38. المسلک فی أُصول الدین، ص ۲۰۸ و المنقذ من التقلید، ج۲، ص ۲۹۰.
  39. شرح المقاصد، ج۵، ص ۲۴۷.
  40. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص ۱۳۷-۱۴۲؛ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۵۷.