برهان حرکت در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '== جستارهای وابسته == == پانویس ==' به '== پانویس ==') |
جز (جایگزینی متن - '== پانویس == {{{پانویس}}' به '== پانویس == {{پانویس}}') |
||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | |||
[[رده:مدخل]] | [[رده:مدخل]] | ||
[[رده:برهان حرکت]] | [[رده:برهان حرکت]] | ||
[[رده:مفاهیم در کلام اسلامی]] | [[رده:مفاهیم در کلام اسلامی]] |
نسخهٔ ۴ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۹:۳۴
اين مدخل از زیرشاخههای بحث برهان حرکت است. "برهان حرکت" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
برهان حرکت در قرآن - برهان حرکت در حدیث - برهان حرکت در نهج البلاغه - برهان حرکت در معارف دعا و زیارات - برهان حرکت در کلام اسلامی - برهان حرکت در اخلاق اسلامی - برهان حرکت در عرفان اسلامی
در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل برهان حرکت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- هر حرکتی به محرک احتیاج دارد.
- طبیعت از حرکت و تغییر خالی نیست، آنچه در طبیعت واقع است و آنچه جسم و جسمانی است، متحرک است. در اینجا حرکت، هرگونه حرکتی را اعم از تغییرات دفعی و تدریجی شامل میشود.
- تسلسل علل محال است، یعنی اگر علل در طول یکدیگر قرار گیرند، باید به علتی منتهی شوند که برای آن علت، علتی فرض نشود.
- هر علتی با معلول خویش معیت دارد، یعنی علت از معلول (و در این مورد خاص محرک از متحرک) خود نه تنها انفکاک زمانی، بلکه تقدم و تأخر زمانی نیز ندارد. محرک باید همواره همراه حرکت بوده و نمیتواند بر آن تقدم زمانی داشته باشد. به عبارت دیگر، چنین نیست که حرکت تنها در آغاز کار و در حدوث خود به علت محتاج باشد، بلکه در بقای خود نیز هر چند حرکت عین حدوث تدریجی است، به علت محتاج است[۱].
- مطابق این اصول، گفته میشود حرکاتی که در طبیعت میبینیم و وجودشان بدیهی است و به محرک نیاز دارند؛ محرک این حرکات یا طبیعی است و یا از غیر طبیعت منشأ گرفته است. در صورت انتخاب شق دوم فهو المطلوب و در صورتی که بگوییم عامل این حرکت، امری مادی و جسمانی است، آنگاه همین سؤال و جواب در مورد خود این محرک متحرک نیز مطرح میشود تا به محرک آن برسیم و همین طور ادامه مییابد و چون تسلسل علل محال است؛ محرکات باید به محرکی که خود متحرک نیست، منتهی شوند.
- به بیان دیگر: حرکت به محرک نیازمند است. هر محرکی یا خود متحرک است و یا نه. در صورت دوم، محرک همان خداست. در صورت اول، حرکت آن از سوی محرکی است تا به محرکی برسد که غیر متحرک باشد که باز همان خدا یا محرک اول باشد.
- محرک اول، همین محرک غیر متحرک است که ارسطو از آن به محرک اول تعبیر کرده است[۲]. همواره ایرادهایی بر برهان حرکت، به ویژه از نظر ربط حادث به قدیم و استحاله تسلسل علل وارد بوده که قابل تأمل و بررسی است[۳][۴].
منابع
پانویس
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۶۵.
- ↑ مطهری، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۵، ص۹۹؛ ج۳، ص۲۳۶ - ۲۳۵؛ همو، حرکت و زمان در فلسفه اسلامی، ج۱، ص۹۳ - ۹۱؛ همو، شرح منظومه، ج۲، ص۷۲ - ۷۰؛ همو، نقدی بر مارکسیسم، ص۳۴۰ - ۳۳۹؛ همو، توحید، ص۱۹۶ - ۱۹۴.
- ↑ رجوع شود به جوادی آملی، براهین اثبات خدا، برهان حرکت و حدوث.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۶۶.