جز
جایگزینی متن - '</ref>. ::::::' به '</ref>. '
جز (جایگزینی متن - 'حجت الاسلام و المسلمین' به 'حجت الاسلام و المسلمین') |
جز (جایگزینی متن - '</ref>. ::::::' به '</ref>. ') |
||
خط ۴۱۸: | خط ۴۱۸: | ||
«"[[انتظار]] در لغت، به معنای درنگ در امور، نگهبانی، چشم به راه بودن و نوعی [[امید]] داشتن به [[آینده]] است"<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کمال القرآن، ج ۱۲، ص ۱۶۶.</ref>. با مطالعه فرهنگهای لغت درمییابیم که [[انتظار]] یک حالت روانی به همراه درنگ و تأمل است؛ اما از این معنا دو نوع برداشت میتوان کرد: یکی این حالت روانی [[چشم به راهی]]، [[انسان]] را به اعتزال و [[انزوا]] بکشاند و [[منتظر]]، دست روی دست بگذارد، وضعیت موجود را [[تحمل]] کند و به [[امید]] آیندهای مطلوب، بدون هیچگونه تلاشی فقط [[انتظار]] بکشد. دیگر اینکه [[چشم به راهی]] و [[انتظار]] سبب حرکت، [[پویایی]] و عمل و [[آمادگی]] وسیعتر گردد. با توجه به این دو معنا، مراد و مقصود بزرگان و [[رهبران]] [[دینی]] با مراجعه به متون [[روایی]]، مشاهده میشود که [[معصومان]]{{عم}} خیلی روشن و صریح با ارائه تصویری مناسب از [[انتظار]]، روی برداشت نخست، خط بطلان کشیدهاند و برای اینکه هرگز آن معنا به ذهن مخاطب خطور نکند، "[[انتظار]] را عمل نامیدهاند، آن هم [[برترین]] [[اعمال]]"<ref>محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، مترجم: علی دوانی، ج ۵۲، ص ۱۲۲.</ref> "یا آن را [[عبادت]] خواندهاند، آن هم محبوبترین [[اعمال]]"<ref>بحارالانوار، ج ۶۱، ص ۶۵، ح ۵۱.</ref>. اساساً این یک قاعده [[عقلی]] و منطقی است؛ آن کسی که وضعیت موجود را نمیپذیرد و [[تحمل]] میکند، در [[انتظار]] [[گشایش]] است و برایش آماده میشود»<ref>[[محبوب شفائی|شفائی، محبوب]]، [[موعود حق (کتاب)|موعود حق]]، ص ۴۵.</ref>. | «"[[انتظار]] در لغت، به معنای درنگ در امور، نگهبانی، چشم به راه بودن و نوعی [[امید]] داشتن به [[آینده]] است"<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کمال القرآن، ج ۱۲، ص ۱۶۶.</ref>. با مطالعه فرهنگهای لغت درمییابیم که [[انتظار]] یک حالت روانی به همراه درنگ و تأمل است؛ اما از این معنا دو نوع برداشت میتوان کرد: یکی این حالت روانی [[چشم به راهی]]، [[انسان]] را به اعتزال و [[انزوا]] بکشاند و [[منتظر]]، دست روی دست بگذارد، وضعیت موجود را [[تحمل]] کند و به [[امید]] آیندهای مطلوب، بدون هیچگونه تلاشی فقط [[انتظار]] بکشد. دیگر اینکه [[چشم به راهی]] و [[انتظار]] سبب حرکت، [[پویایی]] و عمل و [[آمادگی]] وسیعتر گردد. با توجه به این دو معنا، مراد و مقصود بزرگان و [[رهبران]] [[دینی]] با مراجعه به متون [[روایی]]، مشاهده میشود که [[معصومان]]{{عم}} خیلی روشن و صریح با ارائه تصویری مناسب از [[انتظار]]، روی برداشت نخست، خط بطلان کشیدهاند و برای اینکه هرگز آن معنا به ذهن مخاطب خطور نکند، "[[انتظار]] را عمل نامیدهاند، آن هم [[برترین]] [[اعمال]]"<ref>محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، مترجم: علی دوانی، ج ۵۲، ص ۱۲۲.</ref> "یا آن را [[عبادت]] خواندهاند، آن هم محبوبترین [[اعمال]]"<ref>بحارالانوار، ج ۶۱، ص ۶۵، ح ۵۱.</ref>. اساساً این یک قاعده [[عقلی]] و منطقی است؛ آن کسی که وضعیت موجود را نمیپذیرد و [[تحمل]] میکند، در [[انتظار]] [[گشایش]] است و برایش آماده میشود»<ref>[[محبوب شفائی|شفائی، محبوب]]، [[موعود حق (کتاب)|موعود حق]]، ص ۴۵.</ref>. | ||
«از نظر [[شیعه]] مسأله [[انتظار]] [[مهدویت]] و نوید [[ظهور]] [[مهدی موعود]]{{ع}} یکی از مسائل بسیار حیاتی به شمار میرود و به اندازهای اهمیت دارد که [[اعتقاد]] به [[ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} در ردیف وقوع [[قیامت]] و [[تکذیب]] و تصدیقش در ردیف [[تکذیب]] و [[تصدیق]] [[رسول اکرم]]{{صل}} میباشد. مسأله [[انتظار]] [[مهدویت]] و نوید [[ظهور]] آن [[مصلح]] [[الهی]] یک مسأله کهن و ریشهدار است و سابقه آن به نخستین روزهای [[طلوع فجر]] [[اسلام]] و دوران شخصی [[نبی اکرم]]{{صل}} بر میگردد. به [[اعتقاد]] [[شیعه]] علاوه بر [[آیات]] متعددی که در [[قرآن کریم]] وارد شده و [[پیشوایان دینی]] آنها را به وجود [[مقدس]] [[مهدی موعود]]{{ع}} و [[انتظار]] [[تفسیر]] و تاویل کردهاند صدها [[حدیث]] معتبر و [[متواتر]] از [[حضرت]] [[رسول اکرم]]{{صل}} و [[جانشینان]] آن [[حضرت]]{{عم}} صادر شده که در آنها کلیه صفات و خصوصیات و جزئیات [[زندگی]] آن [[منتظر موعود]]{{ع}} که پس از [[تولد]] دوبار [[غیبت]] خواهد داشت و پس از [[غیبت طولانی]] [[ظهور]] خواهد کرد و با تشکیل [[حکومت واحد جهانی]] [[جهان]] را پر از [[عدل و داد]] خواهد نمود. بیان شده است. [[شیعیان]] بر اساس [[روایات]] [[عقیده]] دارند که [[مهدی موعود]]{{ع}} سری از [[اسرار]] [[حق]] و رازی از رازهای نهفته [[خداوند]] و آخرین [[برگزیده الهی]] است که پس از [[تولد]] از نظرها [[غایب]] شده است و بعد از مدت زمان طولانی [[ظهور]] خواهد کرد. و او حجه [[الله]]، [[خلیفه]] [[الله]] و [[بقیة الله]] است. [[مهدی موعود]]{{ع}} از [[نسل]] [[پاک]] [[پیامبر خدا]]{{صل}} بوده و از [[علی]]{{ع}} و زهرا{{س}} و نهمین نفر از [[فرزندان امام حسین]]{{ع}} و [[فرزند]] [[بلافصل]] [[امام حسن عسکری]]{{ع}} است<ref>همان، ص ۶۴.</ref>. | «از نظر [[شیعه]] مسأله [[انتظار]] [[مهدویت]] و نوید [[ظهور]] [[مهدی موعود]]{{ع}} یکی از مسائل بسیار حیاتی به شمار میرود و به اندازهای اهمیت دارد که [[اعتقاد]] به [[ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} در ردیف وقوع [[قیامت]] و [[تکذیب]] و تصدیقش در ردیف [[تکذیب]] و [[تصدیق]] [[رسول اکرم]]{{صل}} میباشد. مسأله [[انتظار]] [[مهدویت]] و نوید [[ظهور]] آن [[مصلح]] [[الهی]] یک مسأله کهن و ریشهدار است و سابقه آن به نخستین روزهای [[طلوع فجر]] [[اسلام]] و دوران شخصی [[نبی اکرم]]{{صل}} بر میگردد. به [[اعتقاد]] [[شیعه]] علاوه بر [[آیات]] متعددی که در [[قرآن کریم]] وارد شده و [[پیشوایان دینی]] آنها را به وجود [[مقدس]] [[مهدی موعود]]{{ع}} و [[انتظار]] [[تفسیر]] و تاویل کردهاند صدها [[حدیث]] معتبر و [[متواتر]] از [[حضرت]] [[رسول اکرم]]{{صل}} و [[جانشینان]] آن [[حضرت]]{{عم}} صادر شده که در آنها کلیه صفات و خصوصیات و جزئیات [[زندگی]] آن [[منتظر موعود]]{{ع}} که پس از [[تولد]] دوبار [[غیبت]] خواهد داشت و پس از [[غیبت طولانی]] [[ظهور]] خواهد کرد و با تشکیل [[حکومت واحد جهانی]] [[جهان]] را پر از [[عدل و داد]] خواهد نمود. بیان شده است. [[شیعیان]] بر اساس [[روایات]] [[عقیده]] دارند که [[مهدی موعود]]{{ع}} سری از [[اسرار]] [[حق]] و رازی از رازهای نهفته [[خداوند]] و آخرین [[برگزیده الهی]] است که پس از [[تولد]] از نظرها [[غایب]] شده است و بعد از مدت زمان طولانی [[ظهور]] خواهد کرد. و او حجه [[الله]]، [[خلیفه]] [[الله]] و [[بقیة الله]] است. [[مهدی موعود]]{{ع}} از [[نسل]] [[پاک]] [[پیامبر خدا]]{{صل}} بوده و از [[علی]]{{ع}} و زهرا{{س}} و نهمین نفر از [[فرزندان امام حسین]]{{ع}} و [[فرزند]] [[بلافصل]] [[امام حسن عسکری]]{{ع}} است<ref>همان، ص ۶۴.</ref>. | ||
[[شیعیان]] [[دوازده امامی]] [[عقیده]] دارند که [[حضرت مهدی]]{{ع}} همنام و هم [[کنیه]] [[پیامبر]]{{صل}} و هم اکنون زنده است و هنگامی که [[خداوند]] [[اذن]] ظهورش دهد [[قیام]] میکند و [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] مینماید. [[شیعیان]] طبق وعدههای [[انبیاء]] [[سلف]] و نویدهای کتب مذهبی و وعدههای صریح [[قرآن کریم]] [[عقیده]] دارند: آنگاه که [[اخلاق]] و [[معنویت]] از میان [[بشر]] رخت بربندد و [[ظلم و ستم]] فراگیر شود و اسباب [[ظهور]] که یکی از [[وظایف منتظران]] است مهیا گردد. [[حضرت مهدی]]{{ع}} به [[فرمان]] [[حق]] [[قیام]] میکند و [[دنیا]] را پر از [[عدل و داد]] مینماید و به همه [[رنجها]] پایان میدهد. [[شیعیان]] براساس [[عقل]] و [[وجدان]] و [[کتاب و سنت]] [[عقیده]] دارند که با [[ظهور]] [[ولی خدا]] و آمدن [[موعود]] مکتبها و رهاییبخش [[انسانها]] هیچ [[حکومت]] باطلی روی [[زمین]] باقی نمیماند بلکه همه مکتبهای موجود و حکومتهای [[مقتدر]] زمان یکی پس از دیگری از بین رفته و متلاشی میگردند مرزهای جغرافیایی بین کشورها برداشته میشوند؛ مظاهر [[شرک]]. [[کفر]] [[الحاد]] و [[بیعدالتی]] از بین میروند [[عدالت اجتماعی]] تأمین میگردد. هر حقی به [[صاحب]] [[حق]] میرسد همگان در [[رفاه]] و [[آسایش]] [[زندگی]] میکنند از [[ظلم و ستم]] و بد عدالتی خبری نیست و در سرتا سر [[جهان هستی]] تنها یک [[نظام]] [[حکومت]] میکند. که آن هم [[نظام]] عادلانه [[اسلام]] و [[احکام]] [[نجاتبخش]] آسمانی و [[قرآن کریم]] است<ref>همان، ص ۶۴ و ۶۷.</ref>. | |||
درباره [[وجود مهدی]] و [[ظهور]] او در [[آخرالزمان]] کتابهای بسیاری تألیف کردهاند و رسالهها و مقالههای جامع فراوان نوشتهاند. [[نوشتن]] در این باره از زمان [[امام حسن عسکری]]{{ع}} شروع شده و تا عصر حاضر ادامه یافته است. و کمتر کسی در میان عالمیان [[شیعه]] یافت میشود که در این باره کتاب ننوشته باشد یا مقاله نگاشته یا سخن نگفته باشد<ref>محمد رضا حکیمی، خورشید مغرب، ص ۱۱۰.</ref>»<ref>[[محبوب شفائی|شفائی، محبوب]]، [[موعود حق (کتاب)|موعود حق]]، ص ۱۵۷.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۵۶۵: | خط ۵۶۷: | ||
| پاسخ = آقای دکتر '''[[ابراهیم شفیعی سروستانی]]'''، در کتاب ''«[[چشم به راه (کتاب)|چشم به راه]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آقای دکتر '''[[ابراهیم شفیعی سروستانی]]'''، در کتاب ''«[[چشم به راه (کتاب)|چشم به راه]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«"[[انتظار]]"؛ یعنی "چشم داشتن" و "چشم به راه بودن"<ref>ر.ک: دهخدا، علی اکیر، لغت نامه، ۱۵ ج، چاپ اول از دوره جدید؛ تهران، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، ۱۳۷۳. کلمه "انتظاره"؛ فرهنگ فارسی معین، کلمه "انتظار".</ref>. [[انتظار]] در لغت به معنای چشمداشتن یک تحول، یک رویداد خوب و یک [[گشایش]] یا چشم به راه بودن آیندهای مطلوب، عزیزی سفر کرده، آمدن انسانی دستگیر و... به کار میرود. به این معنا، [[انتظار]] مفهومی است که با نهاد همه [[انسانها]] عجین شده است و میتوان گفت همه [[انسانها]] به نوعی منتظرند. به بیان دیگر، [[انتظار]] با [[امید]] به [[آینده]]، همزاد [[انسان]] است و اگر [[امید]] به [[آینده]] را از او بگیرند، سرنوشتی جز سکون، رکود، [[مرگ]] و [[تباهی]] نخواهد داشت. از همین رو، در [[کلام]] [[نورانی]] [[پیامبر گرامی اسلام]] آمده است: [[امید]] برای [[امت]] من مایه [[رحمت]] است و اگر [[امید]] نبود، هیچ مادری، فرزندش را شیر نمیداد و هیج باغبانی درختی نمیکاشت<ref>بحارالأنوار، ج ۷۷، ص ۱۷۳، ح ۸.</ref>. | «"[[انتظار]]"؛ یعنی "چشم داشتن" و "چشم به راه بودن"<ref>ر.ک: دهخدا، علی اکیر، لغت نامه، ۱۵ ج، چاپ اول از دوره جدید؛ تهران، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، ۱۳۷۳. کلمه "انتظاره"؛ فرهنگ فارسی معین، کلمه "انتظار".</ref>. [[انتظار]] در لغت به معنای چشمداشتن یک تحول، یک رویداد خوب و یک [[گشایش]] یا چشم به راه بودن آیندهای مطلوب، عزیزی سفر کرده، آمدن انسانی دستگیر و... به کار میرود. به این معنا، [[انتظار]] مفهومی است که با نهاد همه [[انسانها]] عجین شده است و میتوان گفت همه [[انسانها]] به نوعی منتظرند. به بیان دیگر، [[انتظار]] با [[امید]] به [[آینده]]، همزاد [[انسان]] است و اگر [[امید]] به [[آینده]] را از او بگیرند، سرنوشتی جز سکون، رکود، [[مرگ]] و [[تباهی]] نخواهد داشت. از همین رو، در [[کلام]] [[نورانی]] [[پیامبر گرامی اسلام]] آمده است: [[امید]] برای [[امت]] من مایه [[رحمت]] است و اگر [[امید]] نبود، هیچ مادری، فرزندش را شیر نمیداد و هیج باغبانی درختی نمیکاشت<ref>بحارالأنوار، ج ۷۷، ص ۱۷۳، ح ۸.</ref>. | ||
همچنین حکایت شده است که روزی [[عیسی]] {{ع}} نشسته بود و پیرمردی با بیل، زمینی را شیار میکرد. [[عیسی]] فرمود: "بار خدایا! [[امید]] ([[آرزو]]) را از او برگیر." آن پیر در دم، بیل را به کناری انداخت و دراز کشید. ساعتی گذشت و [[عیسی]] گفت: "بار خدایا! [[امید]] را به او بازگردان". بی درنگ آن پیر برخاست و شروع به کار کرد<ref>ورام بن أبی فراس، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر، بیروت، دار صعب و دار التعارف، بیتا، ج ۱، ص ۲۷۲؛ محمدی ریشهری، محمد، میزان الحکمة (همراه با ترجمه فارسی)، ۱۵ ج، ترجمه: حمیدرضا شیخی، چاپ دوم: قم، دارالحدیث، ۱۳۷۷، ج ۱، ص ۱۸۴، ح ۶۷۵.</ref>.(...) | |||
::::::[[انسان]] هر دوره از [[عمر]] خود را به [[امید]] رسیدن به دوره بعدی پشت سر میگذارد و لحظه لحظه [[زندگی]] او با [[امید]] همراه است. [[کودکی]] که تازه به دبستان پاگذاشته است، به [[امید]] رفتن به کلاس بالاتر و پشت سر گذاشتن دوران [[آموزش]] ابتدایی درس میخواند و تلاش میکند. همین [[کودک]] دوران [[راهنمایی]] را با [[امید]] رسیدن به دوران دبیرستان سپری میکند و دوران دبیرستان را با این [[امید]] که روزی به [[دانشگاه]] راه یابد، پشت سر میگذارد. وقتی همین [[کودک]] دیروز و [[جوان]] امروز وارد [[دانشگاه]] میشود، امیدهای تازه به او توش و [[توان]] میدهد و به زندگیاش معنا میبخشد؛ [[امید]] رسیدن به [[جایگاه]] مطلوب [[اجتماعی]]، [[تشکیل خانواده]]، داشتن [[فرزند]] و مانند آن. پس از [[تشکیل خانواده]] و به [[دنیا]] آمدن [[فرزندان]]، همه امیدها و آرزوهای [[انسان]] متوجه [[پیشرفت]] و ارتقای فرزندانش میشود و به این ترتیب، حکایت پایانناپذیر [[امید]] به [[آینده]]، تا آستانه [[مرگ]]، [[انسان]] را [[همراهی]] میکند. ناگفته نماند [[امید]] به [[آینده]] و [[انتظار]] تحقق فردای بهتر، در یکی از ویژگیهای فطری [[انسان]]؛ یعنی کمالجویی او ریشه دارد. [[انسان]] همواره طالب رسیدن به مراتب بالاتر و دست یافتن به قلههای [[پیشرفت]] و ترقی است و این انگیزه در همه [[انسانها]] با تفاوتهایی در سطح کمال مورد نظر و [[میزان]] تلاش برای رسیدن به کمال مطلوب، وجود دارد. | ::::::[[انسان]] هر دوره از [[عمر]] خود را به [[امید]] رسیدن به دوره بعدی پشت سر میگذارد و لحظه لحظه [[زندگی]] او با [[امید]] همراه است. [[کودکی]] که تازه به دبستان پاگذاشته است، به [[امید]] رفتن به کلاس بالاتر و پشت سر گذاشتن دوران [[آموزش]] ابتدایی درس میخواند و تلاش میکند. همین [[کودک]] دوران [[راهنمایی]] را با [[امید]] رسیدن به دوران دبیرستان سپری میکند و دوران دبیرستان را با این [[امید]] که روزی به [[دانشگاه]] راه یابد، پشت سر میگذارد. وقتی همین [[کودک]] دیروز و [[جوان]] امروز وارد [[دانشگاه]] میشود، امیدهای تازه به او توش و [[توان]] میدهد و به زندگیاش معنا میبخشد؛ [[امید]] رسیدن به [[جایگاه]] مطلوب [[اجتماعی]]، [[تشکیل خانواده]]، داشتن [[فرزند]] و مانند آن. پس از [[تشکیل خانواده]] و به [[دنیا]] آمدن [[فرزندان]]، همه امیدها و آرزوهای [[انسان]] متوجه [[پیشرفت]] و ارتقای فرزندانش میشود و به این ترتیب، حکایت پایانناپذیر [[امید]] به [[آینده]]، تا آستانه [[مرگ]]، [[انسان]] را [[همراهی]] میکند. ناگفته نماند [[امید]] به [[آینده]] و [[انتظار]] تحقق فردای بهتر، در یکی از ویژگیهای فطری [[انسان]]؛ یعنی کمالجویی او ریشه دارد. [[انسان]] همواره طالب رسیدن به مراتب بالاتر و دست یافتن به قلههای [[پیشرفت]] و ترقی است و این انگیزه در همه [[انسانها]] با تفاوتهایی در سطح کمال مورد نظر و [[میزان]] تلاش برای رسیدن به کمال مطلوب، وجود دارد. | ||
::::::در هر حال، [[انتظار]] و چشم به راه [[آینده]] بودن، شعلهای است در وجود [[انسان]] که هرچه فروزانتر و پر فروغتر باشد، تحرک و [[پویایی]] او نیز بیشتر خواهد بود. برعکس، هر چه این شعله به سردی و خاموشی بگراید، تلاش و فعالیت [[انسان]] نیز [[کاستی]] میپذیرد تا آنجا که او به موجودی سرد، بیروح، بینشاط، گوشهگیر و بیتحرک تبدیل میشود. در روانشناسی، به این حالت "افسردگی" میگویند، شدت و [[ضعف]] و زمینههای به وجود آمدن افسردگی در افراد گوناگون، متفاوت است، ولی عامل آن در هر حال چیزی جز خشکیدن نهال [[امید]] در وجود [[انسان]] نیست، با توجه به اهمیت و نقش اساسی [[امید]] به [[آینده]] و [[انتظار فرج]] در [[زندگی]] [[انسانها]]، [[مکتب اسلام]] کوشیده است با تقویت این [[روحیه]]، تلاش و سرزندگی [[مسلمانان]] را در [[جوامع اسلامی]] به نهایت درجه برساند و آنها را در هر زمان، پویا و پایدار نگه دارد»<ref>[[ابراهیم شفیعی سروستانی|شفیعی سروستانی، ابراهیم]]، [[چشم به راه (کتاب)|چشم به راه]]، ص۴۳.</ref>. | ::::::در هر حال، [[انتظار]] و چشم به راه [[آینده]] بودن، شعلهای است در وجود [[انسان]] که هرچه فروزانتر و پر فروغتر باشد، تحرک و [[پویایی]] او نیز بیشتر خواهد بود. برعکس، هر چه این شعله به سردی و خاموشی بگراید، تلاش و فعالیت [[انسان]] نیز [[کاستی]] میپذیرد تا آنجا که او به موجودی سرد، بیروح، بینشاط، گوشهگیر و بیتحرک تبدیل میشود. در روانشناسی، به این حالت "افسردگی" میگویند، شدت و [[ضعف]] و زمینههای به وجود آمدن افسردگی در افراد گوناگون، متفاوت است، ولی عامل آن در هر حال چیزی جز خشکیدن نهال [[امید]] در وجود [[انسان]] نیست، با توجه به اهمیت و نقش اساسی [[امید]] به [[آینده]] و [[انتظار فرج]] در [[زندگی]] [[انسانها]]، [[مکتب اسلام]] کوشیده است با تقویت این [[روحیه]]، تلاش و سرزندگی [[مسلمانان]] را در [[جوامع اسلامی]] به نهایت درجه برساند و آنها را در هر زمان، پویا و پایدار نگه دارد»<ref>[[ابراهیم شفیعی سروستانی|شفیعی سروستانی، ابراهیم]]، [[چشم به راه (کتاب)|چشم به راه]]، ص۴۳.</ref>. |