ابوسود تمیمی غدانی: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'پرونده:1100558.jpg' به 'پرونده:IM009657.jpg') |
جز (جایگزینی متن - '</div> <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">' به '</div>') |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div> | <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div> | ||
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[ابوسود تمیمی غدانی در تراجم و رجال]] - [[ابوسود تمیمی غدانی در تاریخ اسلامی]]</div> | <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[ابوسود تمیمی غدانی در تراجم و رجال]] - [[ابوسود تمیمی غدانی در تاریخ اسلامی]]</div> | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== |
نسخهٔ ۱۵ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۲۱:۳۰
مقدمه
ابن حجر وی را یک بار ابواسود آورده و حدیث « اَلْيَمِينَ اَلْفَاجِرَةَ لَتَنْقُلُ اَلرَّحِمَ » را به او نسبت داده، ولی بعد میگوید این تصحیف و صحیح ان "ابوسود" است. بنابراین، در جای دیگر ضمن آوردن نام این صحابی تحت عنوان أبوسود و اشاره به همان حدیث، درباره نسب وی گفتگو میکند[۱]. پیش از او، ابن اثیر[۲] هر دو نام را آورده، ولی در مورد دوم تفصیل داده که به نظر میرسد آن را پذیرفته است. ابن سعد[۳] همنام وی را أبوسود نگاشته و از او نقل میکند که رسول خدا فرمود: "قسم دروغی که از راه آن مال مسلمانی گرفته شود، عقیم کننده است". ابن قانع[۴] ضمن بیان همین حدیث ذیل کنیه ابوسود، نام او را حسان بن قیس ثبت کرده، ولی ابن حجر[۵] به وی چنین اعتراض میکند که ابوسود جد حسان است؛ زیرا ابن کلبی به مناسبت نسب بنی غدانه گفته است "وکیع" که به دلیل کشتن قتیبة بن مسلم در خراسان شهرت دارد و از او به وکیع بن ابی سود یاد میشود، در حقیقت وکیع بن حسان بن قیس بن ابی سود است[۶]. که در این صورت نسب به جد برده است. ابن عبدالبر[۷] به نقل از ابن درید، سخن از مجوسی بودن ابوسود گفته و احتمال آن را به دلیل همسایگی بنی تمیم با ایرانیان بعید نمیداند. ابن حجر[۸] احتمال مرسله بودن حدیث پیش گفته را از بخاری حکایت، ولی به گونهای آن را توجیه میکند.[۹]