علم غیب در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۸ آوریل ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'علامه جوادی' به 'علامه جوادی'
جز (جایگزینی متن - 'علامه جوادی' به 'علامه جوادی')
خط ۳۱۹: خط ۳۱۹:
دو [[شبهه]] دیگر در این باره نیز مطرح می‌شود: اگر ائمه‌{{عم}} به [[زمان]]، مکان و کیفیت شهادت خود آگاه بودند، چرا اقدامی برای جلوگیری از شهادت‌شان ننمودند؟ آیا عمل آن حضرات، در معرض [[هلاکت]] قراردادن خود نیست (که [[شرع]] [[مقدس]]<ref>{{متن قرآن|وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ}} «و با دست خویش خود را به نابودی نیفکنید» سوره بقره، آیه ۱۹۵.</ref> [[نهی]] کرده است؟ اگر مطلع نبودند، ادعای شما در مورد [[آگاهی تام]] [[امام]] به تمام عالم امکان و نیز [[علم]] او به زمان شهادتش خدشه‌دار می‌شود.
دو [[شبهه]] دیگر در این باره نیز مطرح می‌شود: اگر ائمه‌{{عم}} به [[زمان]]، مکان و کیفیت شهادت خود آگاه بودند، چرا اقدامی برای جلوگیری از شهادت‌شان ننمودند؟ آیا عمل آن حضرات، در معرض [[هلاکت]] قراردادن خود نیست (که [[شرع]] [[مقدس]]<ref>{{متن قرآن|وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ}} «و با دست خویش خود را به نابودی نیفکنید» سوره بقره، آیه ۱۹۵.</ref> [[نهی]] کرده است؟ اگر مطلع نبودند، ادعای شما در مورد [[آگاهی تام]] [[امام]] به تمام عالم امکان و نیز [[علم]] او به زمان شهادتش خدشه‌دار می‌شود.


[[علامه]] جوادی به این [[شبهات]] در پاسخ می‌دهند:
[[علامه جوادی]] به این [[شبهات]] در پاسخ می‌دهند:


'''پاسخ اول: [[علم غیب]] تکلیف‌آور نیست''': [[ائمه اطهار]]{{عم}} با [[علوم غیبی]] از تمام جزئیات [[شهادت]] خود [[آگاه]] بودند و حتی قاتلانشان را می‌شناختند، ولی [[مکلف]] به استفاده از این [[علوم]] در [[دنیا]] نبوده‌اند، بلکه تکلیفشان این بوده است که مانند سایر [[مردم]] بر اساس [[علوم عادی]] [[رفتار]] نمایند و حتی در محاکم قضائی نیز طبق شهادت [[شاهدان]] و قسم [[حکم]] نمایند تا [[نظام]] [[تکلیف]] از هم نپاشد و مردم به کمال اختیاری خود دست یابند. از نظر ایشان [[پیغمبر اکرم]]{{صل}} و ائمه اطهار{{عم}} دوعلم دارند: علومی که از راه‌های عادی و غیرعادی و نامتعارف به دست می‌آید. چون این دنیا نشئه تکلیف است و آن حضرات نیز مانند سایر مردم، مکلف به [[تکالیف الهی]] بودند، مکلف به استفاده از علوم غیرعادی نبودند و فقط باید طبق [[علم عادی]] رفتار می‌کردند. البته در مواردی که [[خداوند]] به آنها اجازه می‌داد، از علوم غیرعادی برای [[اعجاز]] و [[اثبات حق]] بودن [[دعوت]] بهره می‌بردند. پس استفاده از علوم غیرعادی به [[اذن]] خاص [[الهی]] بستگی داشت، نه به [[اراده]] خودشان، چون آن ذوات [[نورانی]] در تمام ابعاد [[علمی]] و عملی، [[معصوم]] و مصون بودند و اراده‌شان تابع [[اراده الهی]] بود و هرگز در استفاده از علوم غیرعادی از [[امر خداوند]] [[سرپیچی]] نمی‌کردند و حتی در [[قضا]] نیز [[مأمور]] بودند به علم عادی عمل کنند. به همین سبب پیغمبر اکرم{{صل}} فرمود:‌هرگز به قضای من [[مغرور]] نشوید و نگویید چون [[پیغمبر]] در این [[نزاع]] به نفع ما [[داوری]] کرد، پس [[حق]] با ماست؛ زیرا من نیز بین شما با شهادت و قسم حکم می‌کنم، در حالی که برخی از شما در [[اقامه دلیل]] محکمه‌پسند، قوی‌تر و خوش‌بیان‌تر از طرف مقابل خود است. پس هر کس که من به نفع او حکم کردم، ولی حق با طرف مقابل بود، بداند که قضای من چیزی را [[تغییر]] نمی‌دهد، بلکه او قطعه‌ای [[آتش]] را به [[خانه]] خود خواهد برد<ref>شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۲۲۹، حدیث ۵۵۲؛ عبدالله جوادی آملی، ادب فنای مقربان، ج۲، ص۲۲۵ و ۲۲۶: {{عربی|إنما أقضی بینکم بالبینات و الأیمان و بعضکم ألحن بحجته من بعض، فأیما رجل قطعت له من مال أخیه شیئا فإنما قطعت له به قطعة من النار}}.</ref>.
'''پاسخ اول: [[علم غیب]] تکلیف‌آور نیست''': [[ائمه اطهار]]{{عم}} با [[علوم غیبی]] از تمام جزئیات [[شهادت]] خود [[آگاه]] بودند و حتی قاتلانشان را می‌شناختند، ولی [[مکلف]] به استفاده از این [[علوم]] در [[دنیا]] نبوده‌اند، بلکه تکلیفشان این بوده است که مانند سایر [[مردم]] بر اساس [[علوم عادی]] [[رفتار]] نمایند و حتی در محاکم قضائی نیز طبق شهادت [[شاهدان]] و قسم [[حکم]] نمایند تا [[نظام]] [[تکلیف]] از هم نپاشد و مردم به کمال اختیاری خود دست یابند. از نظر ایشان [[پیغمبر اکرم]]{{صل}} و ائمه اطهار{{عم}} دوعلم دارند: علومی که از راه‌های عادی و غیرعادی و نامتعارف به دست می‌آید. چون این دنیا نشئه تکلیف است و آن حضرات نیز مانند سایر مردم، مکلف به [[تکالیف الهی]] بودند، مکلف به استفاده از علوم غیرعادی نبودند و فقط باید طبق [[علم عادی]] رفتار می‌کردند. البته در مواردی که [[خداوند]] به آنها اجازه می‌داد، از علوم غیرعادی برای [[اعجاز]] و [[اثبات حق]] بودن [[دعوت]] بهره می‌بردند. پس استفاده از علوم غیرعادی به [[اذن]] خاص [[الهی]] بستگی داشت، نه به [[اراده]] خودشان، چون آن ذوات [[نورانی]] در تمام ابعاد [[علمی]] و عملی، [[معصوم]] و مصون بودند و اراده‌شان تابع [[اراده الهی]] بود و هرگز در استفاده از علوم غیرعادی از [[امر خداوند]] [[سرپیچی]] نمی‌کردند و حتی در [[قضا]] نیز [[مأمور]] بودند به علم عادی عمل کنند. به همین سبب پیغمبر اکرم{{صل}} فرمود:‌هرگز به قضای من [[مغرور]] نشوید و نگویید چون [[پیغمبر]] در این [[نزاع]] به نفع ما [[داوری]] کرد، پس [[حق]] با ماست؛ زیرا من نیز بین شما با شهادت و قسم حکم می‌کنم، در حالی که برخی از شما در [[اقامه دلیل]] محکمه‌پسند، قوی‌تر و خوش‌بیان‌تر از طرف مقابل خود است. پس هر کس که من به نفع او حکم کردم، ولی حق با طرف مقابل بود، بداند که قضای من چیزی را [[تغییر]] نمی‌دهد، بلکه او قطعه‌ای [[آتش]] را به [[خانه]] خود خواهد برد<ref>شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۲۲۹، حدیث ۵۵۲؛ عبدالله جوادی آملی، ادب فنای مقربان، ج۲، ص۲۲۵ و ۲۲۶: {{عربی|إنما أقضی بینکم بالبینات و الأیمان و بعضکم ألحن بحجته من بعض، فأیما رجل قطعت له من مال أخیه شیئا فإنما قطعت له به قطعة من النار}}.</ref>.
۲۱۸٬۸۳۴

ویرایش