بجیله در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' لیکن ' به ' لکن '
جز (جایگزینی متن - ' لیکن ' به ' لکن ')
خط ۵: خط ۵:
سلسله‌ نسب‌ بجيله‌ به‌ درستى‌ معلوم‌ نيست‌، برخی ایشان را اصالتاً [[عدنانی]] خوانده و نیای بزرگ ایشان –أنمار- را پسر [[نِزار بن مَعَدّ بن عدنان]] معرفی کرده‌اند.<ref> ابن اثیر، اسد الغابه فی معرفة الصحابه، ج ۱، ص۲۷۹، ذیل «جریر بن عبداللّه»؛ ابن دُرَیْد، الاشتقاق، ص۱۰۱.</ref> بسیاری نیز آنها را قحطانى و از [[فرزندان]] [[مالک بن زید بن کهلان]] گفته‌اند<ref> قاسم بن سلام، کتاب النسب، ص۳۰۱؛ هشام بن محمدبن سائب کلبى، جمهرة النسب، ج۱، ص۳۷۵.</ref> و بمانند قبيله خثعم‌ از منشعبات قبیله [[انمار بن‌ اراش‌ بن‌ عمرو بن‌ غوث بن نَبْت بن زيدبن کهلان بن سبأ]] به شمار آورده‌اند.<ref> ابن قتیبه، المعارف، ۶۴؛ ابن درید، الاشتقاق، ۵۱۵؛ قاسم بن سلام، کتاب النسب، ص۳۰۱.</ref> آنان در وجه تسمیه این قبیله به [[بجیله]]، این نام را مأخوذ از نام‌ بجيله‌، دختر [[صعب‌ بن‌ سعد عشيره‌]] دانسته‌اند.‌ این [[زن]] پس از [[ازدواج]] با انمار، فرزندانی برای او به [[دنیا]] آورد که همگی نام و نسب از مادرشان گرفته، آنان را به جهت نام مادرشان [[بجلی]] خوانده‌اند.<ref> سمعانی، الانساب، ج۲، ص۹۱؛ قلقشندی، صبح الاعشی، ج۱، ص۳۲۹؛ هشام بن محمدبن سائب کلبى، جمهرة النسب، ج۱، ص۳۷۵.</ref>
سلسله‌ نسب‌ بجيله‌ به‌ درستى‌ معلوم‌ نيست‌، برخی ایشان را اصالتاً [[عدنانی]] خوانده و نیای بزرگ ایشان –أنمار- را پسر [[نِزار بن مَعَدّ بن عدنان]] معرفی کرده‌اند.<ref> ابن اثیر، اسد الغابه فی معرفة الصحابه، ج ۱، ص۲۷۹، ذیل «جریر بن عبداللّه»؛ ابن دُرَیْد، الاشتقاق، ص۱۰۱.</ref> بسیاری نیز آنها را قحطانى و از [[فرزندان]] [[مالک بن زید بن کهلان]] گفته‌اند<ref> قاسم بن سلام، کتاب النسب، ص۳۰۱؛ هشام بن محمدبن سائب کلبى، جمهرة النسب، ج۱، ص۳۷۵.</ref> و بمانند قبيله خثعم‌ از منشعبات قبیله [[انمار بن‌ اراش‌ بن‌ عمرو بن‌ غوث بن نَبْت بن زيدبن کهلان بن سبأ]] به شمار آورده‌اند.<ref> ابن قتیبه، المعارف، ۶۴؛ ابن درید، الاشتقاق، ۵۱۵؛ قاسم بن سلام، کتاب النسب، ص۳۰۱.</ref> آنان در وجه تسمیه این قبیله به [[بجیله]]، این نام را مأخوذ از نام‌ بجيله‌، دختر [[صعب‌ بن‌ سعد عشيره‌]] دانسته‌اند.‌ این [[زن]] پس از [[ازدواج]] با انمار، فرزندانی برای او به [[دنیا]] آورد که همگی نام و نسب از مادرشان گرفته، آنان را به جهت نام مادرشان [[بجلی]] خوانده‌اند.<ref> سمعانی، الانساب، ج۲، ص۹۱؛ قلقشندی، صبح الاعشی، ج۱، ص۳۲۹؛ هشام بن محمدبن سائب کلبى، جمهرة النسب، ج۱، ص۳۷۵.</ref>


برخی از نسابیان هم بجیله را زنی [[حبشی]] دانستند که چون حضانت فرزندان [[انمار]] را به عهده گرفت، فرزندان انمار جملگی به نام وی خوانده شده‌اند.<ref> ابوالفرج الاصفهانی، الاغانی، ج۲۲، ص۲۷۱.</ref> برخی نیز بجیله را نام کنیزی دانسته‌اند که نزار بن معد به فرزند خود «انمار» بخشید. بواسطه [[حمله]] [[بخت النصر]] بر [[مکه]] و ستمگری‌های او بر [[مردم]] آن [[سرزمین]]، انمار به همراه بسیاری از [[عدنانیان]] به [[یمن]] گریخت. چون بجیله [[کنیز]] نزار، که در یمن به ازدواج انمار درآمد، یک [[عرب]] [[قحطانی]] و [[اهل یمن]] به شمار می‌رفت، فرزندانش را نیز به نام او خواندند<ref>یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۲۳.</ref> این قبیله چون سالیان دراز در یمن زیست، نام قحطانی گرفت و به عرب جنوبی [[شهرت]] یافت. لیکن در اصل [[عدنانی]] بود. در هر روی، روشن نبودن [[نسب]] [[قوم]] [[بجیله]]، برای این [[قبیله]] مشکلاتی را پدید آورد و آنان را گاه در معرض [[طعن]] دیگران قرار داده است.<ref> مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر ج ۶، ص۱۴۳.</ref>  
برخی از نسابیان هم بجیله را زنی [[حبشی]] دانستند که چون حضانت فرزندان [[انمار]] را به عهده گرفت، فرزندان انمار جملگی به نام وی خوانده شده‌اند.<ref> ابوالفرج الاصفهانی، الاغانی، ج۲۲، ص۲۷۱.</ref> برخی نیز بجیله را نام کنیزی دانسته‌اند که نزار بن معد به فرزند خود «انمار» بخشید. بواسطه [[حمله]] [[بخت النصر]] بر [[مکه]] و ستمگری‌های او بر [[مردم]] آن [[سرزمین]]، انمار به همراه بسیاری از [[عدنانیان]] به [[یمن]] گریخت. چون بجیله [[کنیز]] نزار، که در یمن به ازدواج انمار درآمد، یک [[عرب]] [[قحطانی]] و [[اهل یمن]] به شمار می‌رفت، فرزندانش را نیز به نام او خواندند<ref>یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۲۳.</ref> این قبیله چون سالیان دراز در یمن زیست، نام قحطانی گرفت و به عرب جنوبی [[شهرت]] یافت. لکن در اصل [[عدنانی]] بود. در هر روی، روشن نبودن [[نسب]] [[قوم]] [[بجیله]]، برای این [[قبیله]] مشکلاتی را پدید آورد و آنان را گاه در معرض [[طعن]] دیگران قرار داده است.<ref> مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر ج ۶، ص۱۴۳.</ref>  


قبیله انمار نیز همچون دیگر [[قبایل عرب]] به شاخه‌های متعدد منشعب گردیده که از مهمترین آنان می‌‌توان به اسامی [[قسر بن عبقر]]، [[أحمس بن غوث]] و [[فتیان بن زید بن غوث]]، [[بنی افریک بن نذیر]]، [[عرینه]]، [[بنی دهن]]، [[فتیان]] و.... اشاره کرد.<ref> هشام بن محمدبن سائب کلبى، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۴۴-۳۵۵؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۳۸۸-۳۸۹.</ref>  
قبیله انمار نیز همچون دیگر [[قبایل عرب]] به شاخه‌های متعدد منشعب گردیده که از مهمترین آنان می‌‌توان به اسامی [[قسر بن عبقر]]، [[أحمس بن غوث]] و [[فتیان بن زید بن غوث]]، [[بنی افریک بن نذیر]]، [[عرینه]]، [[بنی دهن]]، [[فتیان]] و.... اشاره کرد.<ref> هشام بن محمدبن سائب کلبى، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۴۴-۳۵۵؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۳۸۸-۳۸۹.</ref>  
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش