حذیفة بن یمان در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'لیلی' به 'لیلی')
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۲۸: خط ۱۲۸:


حذیفه در [[سال ۳۶ هجری]]، [[چهل]] روز پس از [[کشته شدن عثمان]] و در [[زمان]] [[خلافت علی]]{{ع}} پس از [[بیعت کردن]] با آن [[حضرت]]، در [[مدائن]] از دنیا رفت و در آنجا نیر به [[خاک]] سپرده شد و الان [[قبر]] او [[زیارتگاه]] [[بندگان]] [[صالح]] [[خدا]] است<ref>رجال الطوسی، شیخ طوسی، ص۳۵؛ معجم الصحابه، ابن قانع، ج۴، ص۱۴۵۲؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۲، ص۳۰۱؛ الاصابه، ابن حجر، ج۲، ص۳۰؛ اعیان الشیعه، امین عاملی، ج۴، ص۵۹۳.</ref>.<ref>[[ابوالحسن اسماعیلی|اسماعیلی، ابوالحسن]]، [[حذیفه بن الیمان (مقاله)|مقاله «حذیفه بن الیمان»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۷۱-۳۷۲.</ref>
حذیفه در [[سال ۳۶ هجری]]، [[چهل]] روز پس از [[کشته شدن عثمان]] و در [[زمان]] [[خلافت علی]]{{ع}} پس از [[بیعت کردن]] با آن [[حضرت]]، در [[مدائن]] از دنیا رفت و در آنجا نیر به [[خاک]] سپرده شد و الان [[قبر]] او [[زیارتگاه]] [[بندگان]] [[صالح]] [[خدا]] است<ref>رجال الطوسی، شیخ طوسی، ص۳۵؛ معجم الصحابه، ابن قانع، ج۴، ص۱۴۵۲؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۲، ص۳۰۱؛ الاصابه، ابن حجر، ج۲، ص۳۰؛ اعیان الشیعه، امین عاملی، ج۴، ص۵۹۳.</ref>.<ref>[[ابوالحسن اسماعیلی|اسماعیلی، ابوالحسن]]، [[حذیفه بن الیمان (مقاله)|مقاله «حذیفه بن الیمان»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۷۱-۳۷۲.</ref>
== حذیفة بن یمان در دانشنامه سیره نبوی ج۳ ==
[[ابو عبدالله]]<ref>ابن سعد، ج۶، ص۹۴.</ref> یا [[ابوسریحه]]<ref>ابن حبان، ج۳، ص۸۰.</ref> [[حذیفة بن حسل]] (یمان) یا [[حسیل بن جابر]]، از تیره [[بنی عبس بن بغیض]] از [[عرب]] [[عدنانی]] است<ref>ابن کلبی، ج۲، ص۱۵۶؛ ابن سلام، ص۲۴۹.</ref>. برخی [[بنی عبس]] را [[یمنی]] دانسته‌اند<ref>خلیفة بن خیاط، الطبقات، ص۹۸.</ref>. یمان، [[لقب]] [[پدر]] [[حذیفه]] است. در نامگذاری حسل بن یمان، نظرها یکسان نیستند. مطابق برخی نقل‌ها، جد چهارم حذیفه ([[جروة بن حارث]]) پس از درگیری خونین که میان قبیله‌اش رخ داد، از [[یمن]] گریخت و به یثرب آمد<ref>ابن کلبی، ج۲، ص۱۴۷؛ ابن عبدالبر، ج۱، ص۳۹۳.</ref> و با [[خاندان]] بنی عبدالأشهل از [[اوس]] که خود یمنی بودند، هم [[پیمان]] شد و لقب یمان را کسب کرد<ref>ابن قتیبه، ص۲۶۳.</ref>. برخی این حادثه را به پدر حذیفه نسبت داده‌اند<ref>ابن حجر، ج۲، ص۳۹.</ref>. نیز گفته شده واژه یمان منسوب به یمن است<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، ج۳، ص۳۹۰.</ref>. به [[نقل]] [[بلاذری]]<ref>فتوح، ج۲، ص۳۷۷.</ref>، پدر حذیفه به یمن [[تجارت]] داشت و هرگاه به یثرب برمیگشت، [[مردم]] می‌گفتند: [[یمانی]] باز آمد. پدر حذیفه در یثرب با [[رباب]]، دختر [[کعب بن عدی]]، از [[بنی عبدالأشهل]] [[ازدواج]] کرد<ref>ابن قتیبه، ص۲۶۳.</ref> که ثمره آن چند [[فرزند]] ([[سعد بن حذیفة بن یمان|سعد]]، [[صفوان بن حذیفة بن یمان|صفوان]]، [[مذلج بن حذیفة بن یمان|مذلج]]، [[لیلی بن حذیفة بن یمان|لیلی]]، [[سلمه بن حذیفة بن یمان|سلمه]] و [[فاطمه بن حذیفة بن یمان|فاطمه]]) از جمله حذیفه بود<ref>ابن سعد، ج۸، ص۲۴۵؛ ابن حبیب، ص۴۱۷.</ref>.
حذیفه در [[عصر پیامبر]]{{صل}}: [[زمان]] [[تولد]] حذیفه مشخص نیست، اما [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ص۳۹۲.</ref> مکان آن را [[مدینه]] دانسته است. حذیفه و پدرش با [[هجرت رسول خدا]]{{صل}} به یثرب، [[مسلمان]] شدند، اما زمان دقیق آن مشخص نیست. مطابق گزارشی، بمان به اتفاق ده نفر از بنی عبس ([[سال دهم]]) نزد [[پیامبر]]{{صل}} آمدند و مسلمان شدند<ref>ابن قتیبه، ص۲۶۳.</ref>. اما این گزارش با توجه به زمان [[سفر]] گروه عبسی‌ها به مدینه درست به نظر نمی‌رسد. گویند در پی [[اسلام]] یمان، وی در [[انتخاب]] یکی از دو طیف [[مهاجر]] و [[انصار]] که پیامبر{{صل}} وی را مخیر به [[گزینش]] یکی از آنها کرده بود، [[انصار]] را برگزید<ref>ابن قتیبه، ص۲۶۳؛ ابن حجر، ج۲، ص۴۰.</ref>. از [[حضور]] [[حذیفه]] در [[پیمان برادری]]، برمی آید که [[مسلمان]] شدن او باید در [[سال اول هجرت]] باشد<ref>ابن هشام، ج۲، ص۱۵۲؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۳۶۲؛ ابن حجر، ج۲، ص۳۹.</ref>. مطابق قول مشهور، [[پیامبران]] هنگام [[عقد برادری]] میان [[مهاجران]] و [[انصار]]، میان حذیفه و [[عمار بن یاسر]]<ref>خلیفة بن خیاط، الطبقات، ص۳۵۲.</ref> پیمان برادری بست. برخی از [[برادری]] او با [[سلمان فارسی]]<ref>ابن جوزی، المنتظم، ج۳، ص۷۳.</ref>[[سخن]] گفته‌اند، حذیفه در همه [[غزوات]] [[رسول خدا]]{{صل}} به جز «[[بدر]]» حضور داشت<ref>ابن سعد، ج۷، ص۲۳۰.</ref>. او و پدرش، پیش از [[نبرد بدر]]، در مسیر بازگشت به یثرب از سوی [[قریش]] دستگیر شد و به شرط [[همراهی]] نکردن [[پیامبر]] در [[نبرد]]، [[آزاد]] شدند. آنان پس از رسیدن نزد رسول خدا{{صل}} بر این شرط خود [[وفادار]] ماندند و در بدر شرکت نکردند<ref>ذهبی، سیر اعلام، ج۲، ص۳۶۴؛ ابن حجر، ج۲، ص۳۹.</ref>.
حذیفه در نبرد [[أحد]] (سال سوم) همراه [[پدر]] سالخورده و برادرش [[صفوان]] شرکت داشت که پدرش به [[اشتباه]] به دست یکی از [[مسلمانان]]<ref>واقدی، ج۱، ص۲۳۳؛ ابن هشام، ج۳، ص۹۲.</ref> کشته شد و چون پیامبر خواست دیه او را بپردازد، حذیفه آن را بخشید<ref>واقدی، ج۱، ص۲۳۳؛ طبری، تاریخ، ج۲، ص۵۳۰.</ref>. حذیفه در [[غزوه حمراء الأسد]] که [[روز]] پس از نبرد أحد و به قصد تعقیب قریش و [[تجدید]] [[روحیه]] مسلمانان انجام شد، حضور داشت<ref>ذهبی، سیر اعلام، ج۳، ص۱۹۱؛ ابن عساکر، ج۱۱، ص۲۱۹.</ref>. او را جزء کسانی دانسته‌اند که [[ابوسفیان]] را تعقیب کردند<ref>طبری، جامع البیان، ج۴، ص۱۷۲؛ ابوالفتوح، ج۵، ص۱۶۱.</ref>. پس از نبرد أحد، [[یهود]] ساکن یثرب که [[شکست]] مسلمانان در أحد را ناشی از [[حقانیت]] نداشتن پیامبر تا معرفی کرده و موقعیت آن [[حضرت]] و مسلمانان را در پی این نبرد، [[ضعیف]] می‌دانستند، برخی از آنان در طی توطئه‌ای، با خطاب قرار دادن حذیفه و برخی مسلمانان دیگر، [[سعی]] در رویگردانی آنان از [[اسلام]] داشتند، اما آنها به [[عهد]] خود با [[خدا]] مبنی بر [[کافر]] نشدن به [[پیامبر]]{{صل}} [[وفادار]] مانده و آن [[حضرت]] را از وسوسه‌های [[یهود]] [[آگاه]] کردند. برخی [[مفسران]] [[نزول آیات]] {{متن قرآن|وَدَّتْ طَائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يُضِلُّونَكُمْ}}<ref>«دسته‌ای از اهل کتاب گمراه کردن شما را دوست دارند امّا جز خود را گمراه نمی‌کنند و درنمی‌یابند» سوره آل عمران، آیه ۶۹. ر.ک: واحدی نیشابوری، ص۷۱؛ زمخشری، ج۱، ص۳۰۴.</ref>. نیز: {{متن قرآن|وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ}}<ref>«بسیاری از اهل کتاب با آنکه حق برای آنان روشن است، از رشکی در درون جانشان، خوش دارند که شما را از پس ایمان به کفر بازگردانند ؛ باری، (از آنان) درگذرید و چشم بپوشید تا (زمانی که) خداوند فرمان خویش را (پیش) آورد که خداوند بر هر کاری تواناست» سوره بقره، آیه ۱۰۹.</ref>. را درباره این دسته از [[مسلمانان]] دانسته‌اند<ref>بغوی، ج۱، ص۱۰۵؛ ثعلبی، ج۱، ص۲۵۷.</ref>.
[[حذیفه]] در [[نبرد خندق]] (سال پنجم) هنگامی که کندن قسمتی از [[خندق]] بر گروهی که حذیفه نیز از آنان بود، دشوار شد، ایشان، [[سلمان]] را نزد پیامبر{{صل}} فرستادند تا با دعای آن حضرت، حفر آن قسمت آسان شود<ref>ابن سعد، ج۴، ص۶۲؛ بیهقی، دلائل النبوه، ج۳، ص۴۱۹.</ref>. با طولانی شدن محاصره خندق از سوی [[احزاب]] و بروز [[اختلاف]] میان ایشان، [[رسول خدا]]{{صل}}، حذیفه را به منظور اشراف به [[کار]] ایشان، شبانه بر سراپرده [[سپاه]] [[شرک]] فرستاد و او پس از بازگشت، [[تصمیم]] جدی سران احزاب برای ترک [[مدینه]] را به اطلاع پیامبر{{صل}} رساند و این در حالی بود که کسی داوطلب این [[وظیفه]] حتی به شرط تضمین [[سلامتی]] و [[وعده]] [[بهشت]] از سوی رسول خدا{{صل}} نشده بود<ref>واقدی، ج۲، ص۴۸۸؛ ابن هشام، ج۳، ص۲۴۲.</ref>. در بازگشت از [[غزوه تبوک]] (سال نهم) زمانی که برخی [[منافقان]] درصدد [[قتل]] غافلگیرانه پیامبر{{صل}} بودند و می‌خواستند با نزدیک شدن به آن حضرت شتر او را رم دهند، حذیفه به [[دستور]] رسول خدا{{صل}} آنان را دور کرد و از قول حضرت گفت اگر عقب نروند پیامبر آنها را با نام‌های پدرانشان صدا خواهد زد، از این رو، [[توطئه]] گران از [[ترس]] [[شناسایی]] شدن، خود را میان [[سپاه]] انداختند و به [[ظاهر]] رد گم کردند<ref>یعقوبی، ج۲، ص۶۸؛ بیهقی، دلائل النبوه، ج۵، ص۲۵۶.</ref>. برخی [[مفسران]]، [[آیات]] ۶۵ و ۶۶<ref>طبرسی، مجمع البیان، ج۵، ص۹۰؛ ماوردی، ج۲، ص۳۷۹؛ زمخشری، ج۲، ص۲۰۳.</ref> و ۷۴ [[سوره توبه]] را درباره رخداد [[ترور]] نافرجام [[رسول خدا]]{{صل}} دانسته‌اند<ref>واحدی، ص۱۶۹؛ طبرسی، مجمع البیان، ج۵، ص۸۱-۸۲.</ref>. مشهور است که [[پیامبر]] را نام این [[منافقان]] را برای [[حذیفه]] بیان کرده بود، اما او به [[دستور]] آن [[حضرت]] از افشای نام آنان، خودداری می‌کرد<ref>واقدی، ج۳، ص۱۰۴۵؛ یعقوبی، ج۲، ص۶۸.</ref>. حذیفه از این رو که [[منافق]] شناس بود، به [[صاحب سر پیامبر]]{{صل}} معروف شد<ref>ابن عبدالبر، ج۱، ص۳۹۴؛ ابن اثیر، ج۱، ص۷۰۶؛ مجلسی، ج۱۰، ص۱۲۳.</ref>. در گزارش منحصر به فردی، حذیفه از [[ابوموسی اشعری]] به عنوان یکی از [[اصحاب عقبه]] و منافق یاد کرده است<ref>فسوی، ج۲، ص۷۷۱.</ref> که شاید این گزارش در اثر رقابت‌ها و نزاع‌های مذهبی ساخته شده باشد. در [[نقل]] واقدی<ref>واقدی، ج۳، ص۱۰۴۵.</ref>، [[عمر]] هر گاه می‌خواست بر جنازه‌ای [[نماز]] گزارد، درباره منافق بودن یا نبودن فرد فوت شده، به حذیفه مراجعه می‌کرد و نظر او را جویا می‌شد و بر هر جنازه ای که حذیفه [[حضور]] نمی‌یافت، [[خلیفه]] نیز از نماز بر او خودداری می‌کرد. حذیفه در [[حجة الوداع]] ([[سال دهم]]) نیز حاضر بود و از کسانی است که به دستور رسول خدا{{صل}} در [[غدیر خم]] به [[علی]]{{ع}} [[سلام]] به [[امارت]] دادند<ref>مفید، امالی، ص۱۹.</ref>. حذیفه را در زمره [[کاتبان]] رسول خدا{{صل}} برشمرده‌اند. صالحی شامی<ref>شامی، ج۱، ص۵۹.</ref> بابی با نام «استکتابة [[حذیفة]] الیمان» آورده است. به نقل از حذیفه: پیامبر{{صل}} از آنان خواست نام [[مسلمانان]] را بنویسند و آنان نام ۱۵۰۰ نفر را برای آن حضرت [[ثبت]] کردند (حمید [[الله]]، ۱۱۳). گویا این [[کار]] پس از [[عقد برادری]] (سال دوم) بوده است. حذیفه از این رو که آشنایی به [[کتابت]] داشت، کارشناس براورد محصولات بود و طبق گزارش‌هایی، پیش فروش با پیش خریاد برآورد [[نخل]] را می‌نوشت<ref>مسعودی، التنبیه و الاشراف، ص۲۴۵؛ ابن عبد ربه، ج۴، ص۲۱۲؛ ابن شهر آشوب، ج۱، ص۲۱۰.</ref>. [[حذیفه]] مورد [[اعتماد]] [[پیامبر]]{{صل}} بود، از این رو، مأموریت‌هایی بد و محول می‌شد. بنا به گزارشی، قومی به [[نزاع]] برخاسته بودند و شکایتشان را نزد [[رسول خدا]]{{صل}} بردند، آن [[حضرت]]، به حذیفه [[مأموریت]] داد و او میان ایشان [[داوری]] کرد که مورد [[تأیید]] [[پیامبران]] قرار گرفت. سهیلی ذیل [[آیه]] [[اول]] [[سوره مزمل]] آورده است: پیامبر به حذیفه در حین [[خواب]] فرمود: {{متن حدیث|یا نوهان}}؛ و این [[سخن]] از روی [[مهربانی]] صورت گرفت<ref>سهیلی، ص۳۵۶؛ ابن جماعه، ص۵۲۱.</ref> نیز ذیل آیه {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا كَمَا آمَنَ النَّاسُ}}<ref>«و چون به آنان گویند که مانند (دیگر) مردمان ایمان بیاورید می‌گویند آیا ما چون کم خردان ایمان بیاوریم؟ آگاه باشید! آنان خود کم خردند امّا نمی‌دانند» سوره بقره، آیه ۱۳.</ref>. از [[ابن عباس]] [[نقل]] است که مقصود از [[ایمان]] آورندگان، [[علی]]{{ع}}، حذیفه و تنی چند از [[صحابه]] خاص رسول خدا{{صل}} هستند<ref>حسکانی، ج۱، ص۹۳.</ref>.
روایتگری حذیفه: او [[راوی]] پیامبر{{صل}} بود. کسانی چون [[امام علی]]{{ع}}، [[عمر]]، فرزندش [[ابوعبیده]] و برخی دیگر از او [[روایت]] کرده‌اند<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۷۰۶؛ ذهبی، سیر اعلام، ج۲، ص۳۶۱؛ ابن حجر، ج۲، ص۳۹.</ref>. [[بخاری]] از او هشت [[حدیث]] و [[مسلم]] هفده حدیث نقل کرده‌اند<ref>ذهبی، سیر اعلام، ج۲، ص۳۶۱.</ref>. موضوع [[روایات]] او عبارت‌اند از: [[طهارت]]، [[وضو]]، مسح، [[روزه]]، [[معرفت خدا]]، [[نماز]]، [[زنا]]<ref>احمد بن حنبل، ج۵، ص۳۸۲؛ کلینی، ج۲، ص۱۸۳؛ صدوق، خصال، ج۲، ص۳۲۰.</ref>، [[خروج دجال]]<ref>احمد بن حنبل، ج۵، ص۳۸۳؛ بخاری، صحیح، ج۸، ص۱۰۳.</ref> و حدیث [[دابة الأرض]] است<ref>قرطبی، ج۷، ص۱۴۷؛ طبرانی، ج۳، ص۱۷۰-۱۷۳.</ref>. [[احادیث]] نقل شاه در منابع [[شیعی]] از جهت متن مشترک با [[اهل سنت]] است. از حذیفه درباره [[تفسیر]] برخی [[آیات قرآن کریم]]، روایاتی نقل شده که [[آیات]] {{متن قرآن|وَانْشَقَّ الْقَمَرُ}}<ref>«رستخیز بسی نزدیک شد و ماه از میان شکافت» سوره قمر، آیه ۱. طبرسی، تفسیر جوامع الجامع، ج۳، ص۴۶۲.</ref>. [[آیه کلاله]]<ref>نساء: ۴؛ سیوطی، ج۱، ص۱۴۸.</ref>؛ {{متن قرآن|وَعَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ}}<ref>«و میان آن دو پرده‌ای است و بر آن پشته‌ها کسانی هستند که هر گروه (از آنان) را از چهره‌شان باز می‌شناسند و به بهشتیان که هنوز به آن (بهشت) در نیامده‌اند ولی (آن را) امید می‌برند ندا می‌دهند که: درود بر شما!» سوره اعراف، آیه ۴۶. بلنسی، ج۱، ص۴۷۶؛ قرطبی، ج۱۴، ص۸۸.</ref>. از آن جمله‌اند.
[[حذیفه]] در [[عصر خلفا]]: از [[زندگی]] حذیفه در دوره [[خلافت ابوبکر]] (۱۱-۱۳ق) از جمله [[جنگ‌های رده]]، اطلاعی در دست نیست. برخی به [[اشتباه]] به [[حضور]] او در محل [[مأموریت]] خود «دبا»<ref>حد فاصل بحرین و عمان، یا شهری در عمان، ر.ک: یاقوت حموی، ج۲، ص۴۳۵.</ref> به هنگام [[رحلت پیامبر]]{{صل}} اشاره کرده و آورده اند: با [[مرتد]] شدن [[مردم]] آنجا، وی در [[نامه]] ای [[ابو بکر]] را از [[ارتداد]] ایشان باخبر کرد و [[خلیفه]] با اعزام نیرو به [[فرماندهی]] [[عکرمة بن ابی جهل]] به [[سرکوب]] [[مرتدان]] پرداخت<ref>ابن سعد، ج۷، ص۷۱.</ref>. این در حالی است که [[کارگزار]] «دبا» فردی به نام [[حذیفة بن محصن]]<ref>یعقوبی، ج۲، ص۱۳۱؛ طبری، تاریخ، ج۳، ص۳۸۵.</ref> یا [[حذیفة بن یمان]] [[ازدی]] بوده است<ref>ابن سعد، ج۶، ص۶۰؛ ابن حجر، الاصابه، ج۲، ص۴۰.</ref>. با گسترش [[فتوحات]] در [[عصر]] [[عمر]]، حذیفه نقش بارزی به ویژه در فتوحات [[شرق]] و [[ایران]] ایفا کرد. وی پس از [[فتح]] [[مدائن]] ([[سال ۱۵ق]]) طی نامه‌ای به خلیفه او را از وضعیت نامناسب زیستی و بهداشتی جنگجویان [[عرب]] باخبر کرد. از این رو، عمر به او و [[سلمان فارسی]] [[دستور]] داد مکانی را برای اقامت نیروها در امتداد [[فرات]] بیایند و ایشان [[کوفه]] را [[انتخاب]] کردند که در [[سال ۱۷ هجری]] تأسیس آن انجام شد<ref>طبری، تاریخ، ج۴، ص۴۱؛ ابن اثیر، الکامل، ج۲، ص۵۲۷-۵۲۸.</ref>. در [[نبرد]] [[نهاوند]]. (فتح الفتوح سال ۲۰ یا ۲۰) به دستور عمر وی [[جانشین]] [[نعمان بن مقرن]] [[فرمانده]] [[سپاه مسلمانان]] شد. پس از [[شهادت]] نعمان، [[حذیفه]] [[پرچم]] را به دست گرفت که منجر به [[فتح]] شد<ref>بلاذری، فتوح، ج۲، ص۳۷۳؛ طبری، تاریخ، ج۴، ص۱۱۶.</ref>. در گزارش [[طبری]]، حذیفه در این [[نبرد]] [[فرماندهی]] دو جناح را بر عهده داشت<ref>طبری، تاریخ، ج۴، ص۱۲۸.</ref>. پس از [[نهاوند]] نیز [[همدان]] و [[ری]] را به [[جنگ]] فتح کرد<ref>خلیفة بن خیاط، تاریخ، ص۱۰۷.</ref>. در قول دیگر، فتح همدان به [[مغیرة بن شعبه]] یا [[جریر بن عبد الله]]<ref>بلاذری، فتوح، ج۲، ص۳۸۰.</ref>، نسبت داده شده است.
حذیفه در فتح [[جزیره]](قسمت شمالی [[بین النهرین]]) نیز شرکت داشت و از سوی [[عمر]]، به [[حکمرانی]] «نعیبین» [[منصوب]] شد<ref>بلاذری، فتوح، ج۱، ص۲۴۱.</ref>. در گزارشی حذیفه فاتح [[آذربایجان]] معرفی شده<ref>بلاذری، فتوح، ج۲، ص۴۰۰.</ref> و از [[صلح]] وی با [[مردم]] آنجا(سال ۲۲) یاد شده است<ref>بلاذری، فتوح، ج۳، ص۴۰۱.</ref>. خلیفة بن خیاط<ref>خلیفه بن خیاط، ص۱۰۸.</ref> ضمن اشاره به [[حضور]] حذیفه در این [[سپاه]]، در قول دیگری، فاتح را [[حبیب بن مسلمه]] دانسته است. به [[نقلی]]، عمر طی [[نامه]] ای که به وسیله [[مغیره]] به سوی حذیفه فرستاد، آذربایجان را به وی واگذار کرد<ref>بلاذری، فتوح، ج۲، ص۴۰۰.</ref>. همو بود که در [[اردبیل]] با مرزبان آن نبرد کرد و در نهایت میانشان صلح برقرار شد، پس از آن نیز موقان و [[گیلان]] را فتح کرد و براساس صلح نامه آذربایجان با آنها [[مصالحه]] کرد<ref>بلاذری، فتوح، ج۲، ص۴۰۰.</ref>. منابع از فتح شهرهای دینور و ماسبذان به دست حذیفه [[خبر]] داده‌اند<ref>خلیفه، تاریخ، ص۱۰۰؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۷۰۶.</ref>. به گزارش [[بلاذری]]<ref>فتوح، ج۲، ص۴۰۰.</ref> عمر، حذیفه را از آذربایجان [[عزل]] کرد. از حضور حذیفه در سپاه [[ابوموسی اشعری]] در فتح رامهرمز نیز یاد شده است. مطابق نقلی، در نبرد شوشتر، حذیفه بر پیادگان یا بر [[جناح چپ]] سپاه، فرماندهی داشت<ref>بلاذری، فتوح، ج۲، ص۴۶۸.</ref> حذیفه در [[فتوحات]] [[شام]] نیز حضور داشت؛ چنان که [[ابو عبیده جراح]] پس از [[فتح شام]]، هیئتی را که حذیفه نیز میان ایشان بود، برای اعلام [[خبر]] [[پیروزی]] به [[عمر]] سوی [[مدینه]] فرستاد<ref>یعقوبی، ج۲، ص۱۴۱؛ ابن اعثم، ص۱۴۸.</ref>. از [[سفارت]] او از سوی عمر نزد هرقل و [[جبله]] بن ایهم غسانی نیز یاد شده، اما به [[تاریخ]] این [[مأموریت]] اشاره‌ای نشده است<ref>ابن اعثم، ص۱۷۲.</ref>. برخی منابع از [[کارگزاری]] [[حذیفه]] بر [[مدائن]] از سوی عمر [[سخن]] گفته<ref>ابن سعد، ج۷، ص۲۳۰.</ref> و به استقبال [[مردم]] از او اشاره کرده‌اند<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۷۰۶.</ref>. اما از تاریخ این مأموریت[[سخن]] نگفته‌اند. گویا او پیش از [[سلمان فارسی]] بر آن [[شهر]] [[امارت]] داشته است؛ زیرا عمر طی نامه‌ای به [[سلمان]] از او خواسته بود تا کارهای حذیفه را بررسی و تفحص کند<ref>طبرسی، الاحتجاج، ج۱، ص۱۸۶.</ref>. به [[نقلی]]، حذیفه در آن شهر با زنی از [[اهل کتاب]] [[ازدواج]] کرد، پس از [[آگاهی]] عمر، وی نامه‌ای نوشت و طی آن از حذیفه خواست آن را [[زن]] را [[طلاق]] دهد، اما حذیفه طلاق[[زن]] را منوط به [[حرمت]] آن دانست. عمر ضمن [[حلال]] دانستن، در خصوص [[زنان]] عجمی نکاتی را یادآور شد و حذیفه او را طلاق داد<ref>طبری، تاریخ، ج۳، ص۵۸۸؛ بیهقی، السنن، ج۷، ص۱۷۲.</ref>. پل‌های حذیفه در مدائن، منسوب به او هستند؛ زیرا وی نزدیک آنها اتراق کرده، یا آنها را از نو ساخته بود<ref>یاقوت حموی، ج۴، ص۴۰۰.</ref>. از نقش حذیفه در ساختن [[مسجد جامع]] مدائن نیز یاد شده است. به [[نقل]] [[قرطبی]]، حذیفه در مدائن [[امام جماعت]] بود و در مکانی [[نماز]] را اقامه می‌کرد که سطح آن بلندتر از [[مقام]] مأمومان بود؛ از این رو، فردی، پیراهن او را گرفته و کنار کشید و چون نماز تمام شد، علت آن را [[نهی]] از بلند بودن [[جایگاه امام]] از مأمومان دانست<ref>قرطبی، ج۱۱، ص۵۸.</ref>.
بنا به اخباری، [[عمر بن خطاب]]، [[حذیفه بن یمان]] را به پایین دست دجله و [[عثمان بن حنیف]] را به بالادست آن، یا خانقین فرستاد و آنان، برای هر جریب [[زمین]] یک [[درهم]] و یک قفیز [پیمانه غله] [[خراج]] وضع کردند. در گزارش دیگری آمده است: [[حذیفه]] زمین‌هایی را که از [[آب]] دجله مشروب می‌شدند، مساحت کرد و مقدار گزی که وی به [[کار]] می‌برد و گز [[عثمان بن حنیف]] برابر بوده است<ref>بلاذری، فتوح، ج۲، ص۳۳۱.</ref>. اخباری بیانگر هستند که [[عثمان]] حذیفه را بر ارمنستان [[والی]] کرد و او در [[شهر]] بردعه (بزدعه) اقامت گزید و در پی [[نامه]] عثمان به [[کوفه]] بازگشت<ref>یعقوبی، ج۱، ص۱۶۸؛ ابن اعثم، ص۲۹۰.</ref>. در گزارشی از [[عزل]] وی از [[ولایت]] ارمنستان از سوی عثمان یاد شده است<ref>ابن اعثم، ص۲۹۱.</ref>.
بنا به قول مشهور، حذیفه که از نزدیک در مناطق [[فتح]] شده همچون [[آذربایجان]] و مناطق مجاور آن، [[شاهد]] [[اختلاف]] مصحفها و قرائت‌های [[قرآن کریم]] بود؛ نزد عثمان رفت و او را از تبعات چنین اختلافی در میان [[مسلمانان]] بر [[حذر]] داشته به [[تدوین قرآن]] [[واحد]] وی را فراخواند. از این رو، عثمان [[دستور]] داد همه مصحفها جز [[مصحف]] [[حفصه دختر عمر]] را با [[سوزاندن]] از میان بردند و از آن مصحف چند نسخه تهیه و هر یک را به منطقه‌ای ارسال کردند<ref>ابن شبه نمیری، ج۳، ص۹۹۱؛ بخاری، صحیح، ج۵، ص۴۱۶.</ref>. از برخی گزارش‌ها برمی‌آید که جریان یکسان‌سازی مصحف‌ها در [[سال ۳۰ هجری]] رخ داده است<ref>ابن اثیر، الکامل، ج۲، ص۴۲.</ref>. نیز گزارش شده، حذیفه در زمره کسانی بوده که در کوفه برضد [[کارگزار]] عثمان ([[ولید بن عقبه]]) که مرتکب [[فسق]] شده بود [[گواهی]] داده که به عزل او از آن شهر منجر شد<ref>یعقوبی، ج۲، ص۱۷۰؛ ابن شیه نمیری، ج۳، ص۹۹۲.</ref>، مطابق [[نقلی]]، حذیفه جزء هفت نفری بود که هنگام عبور از [[ربذه]] - تبعیدگاه [[ابوذر غفاری]] - او را که به تازگی [[رحلت]] کرده بود؛ پس از [[کفن و دفن]] به [[خاک]] سپردند<ref>یعقوبی، ج۲، ص۱۷۳.</ref>. گویند حذیفه در دوره عثمان در فتح [[طبرستان]] (سال ۳۰)، همراه [[سعید بن عاص]] [[اموی]] شرکت داشت<ref>ابن اثیر، الکامل، ج۳، ص۱۰۹.</ref>. در اواخر [[خلافت عثمان]] کسانی از [[اهل کوفه]]، به [[سرپرستی]] [[مالک اشتر]]، طی نامه‌ای از [[خلیفه]] خواستار [[عزل]] سعیاد از [[کوفه]] شده و به جای او [[حذیفه]] و [[ابوموسی]] را پیشنهاد کردند<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۱۵۹.</ref> و [[عثمان]] حذیفه را بر [[سواد کوفه]] [[ولایت]] داد<ref>ابن اعثم، ص۳۵۳.</ref>. به [[نقل]] منابع، حذیفه به هنگام [[مرگ عثمان]]، [[کارگزار]] او بر [[مدائن]] بود<ref>ابن سعد، ج۷، ص۲۳۰؛ رجال طوسی، ص۶۰.</ref> و [[کارگزاری]] حذیفه بر آن [[شهر]] تا هنگام مرگش که پس از [[بیعت با امام علی]]{{ع}} رخ داد، ادامه داشت<ref>ابن سعد، ج۷، ص۳۱۷؛ مسعودی، مروج الذهب، ج۲، ص۳۸۴.</ref> و زمانی که [[فرمان امام علی]]{{ع}} به او رسید در این سمت [[حضور]] داشت<ref>سیدبن طاووس، ص۳۸۵.</ref>.
حذیفه و [[علی]]{{ع}}: به گزارش [[مسعودی]]<ref>مروج الذهب، ج۲، ص۳۸۳.</ref>، حذیفه در [[سال ۳۶ هجری]] در کوفه [[بیمار]] بود و چون [[قتل عثمان]] و [[بیعت مردم با علی]]{{ع}} را شنید به [[مسجد]] رفت و بر [[منبر]]، [[خدا]] را [[شکر]] کرد که تا این [[روز]] زنده مانده است و به پسرانش سعد و [[صفوان]]، سفارش کرد که دست از پاری آن [[حضرت]] برندارند و او را [[بهترین]] بار در میان رفتگان و بازماندگان از [[صحابه]] دانست، جنگ‌های خونین در [[زمان]] آن حضرت را [[پیش بینی]] و [[امام علی]]{{ع}} را در آنها مدار [[حق]] معرفی کرد، [[بلاذری]]<ref>انساب الاشراف، ج۳، ص۱۷.</ref> از [[نامه امام]] علی{{ع}} به او [[خبر]] داده است، در این [[نامه]] آن حضرت حذیفه را بر کارگزاری مدائن ابقا کرده و در نامه‌ای جداگانه به [[مردم]] مدائن، ضمن معرفی حذیفه، از او [[تمجید]] کرد<ref>ذاکری، ج۱، ص۲۴۹ به بعد.</ref>.
حذیفه و [[اهل بیت]]{{ع}}: [[شیخ طوسی]] و برخی دیگر از [[علمای شیعه]]، حذیفه را در کنار [[سلمان]]، [[ابوذر]] و [[مقداد]]، از [[ارکان اربعه]] [[شیعه]] به شمار آورده‌اند<ref>طوسی، رجال، ص۶۰؛ کشی، رجال، ص۳۶.</ref>. [[مناقب]] نویسان هنگام برشماری [[مناقب امام علی]]{{ع}} از قول حذیفه، مناقبی را از [[رسول خدا]]{{صل}} برای آن حضرت [[ذکر]] کرده‌اند از جمله آنکه [[پیامبر]]{{صل}} علی{{ع}} را [[صدیق اکبر]] و [[فاروق]] اکبر خواند<ref>کوفی، مناقب امیرالمؤمنین، ج۱، ص۱۷۶-۱۷۷.</ref>. نیز آمده است که [[حذیفه]] در جواب [[ربیعه]] [[سعدی]] که از قول [[مردم بصره]] کسانی مانند او را به [[افراط]] در [[حق]] آن [[حضرت]] متهم می‌کنند، اظهار داشت: درباره مردی جویا می‌شوی که اگر عمل تمام [[صحابه پیامبر]] پایه در یک طرف ترازو و عمل [[علی]] در کفه دیگر قرار گیرد، باز عمل او ترجیح دارد<ref>مفید، الارشاد، ج۱، ص۹۱؛ ابن ابی الحدید، ج۱۹، ص۶۰-۶۱؛ مجلسی، ج۲، ص۲۵۶-۲۵۷.</ref>. چنان که عمل علی{{ع}} در [[روز خندق]] در [[قتل]] [[عمرو بن عبدود]] بر همه [[اعمال امت]] [[محمد]] ا تا [[روز قیامت]] [[برتری]] دارد<ref>کوفی، مناقب امیرالمؤمنین، ج۱، ص۲۵۳.</ref>. نیز از حذیفه [[نقل]] شده که [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: ترک کنندگان [[ولایت علی]]{{ع}}، خارجان از [[دین]] من هستند<ref>کوفی، ج۲، ص۴۲۱.</ref>. [[حدیث]] «علی [[خیر البشر]]»<ref>کوفی، ج۱، ص۲۶۶ و ۴۱۰؛ قاضی نعمان، ج۱، ص۱۱۹-۱۲۰.</ref> و [[حدیث غدیر]] نیز از حذیفه نقل شده است. نیز وی از [[راویان حدیث]] «[[صالح]] [[المؤمنین]]» است<ref>حسکانی، ج۲، ص۲۴۸.</ref>. [[روایات]] دیگری نیز از حذیفه در [[شأن]] و [[منزلت امام]] علی{{ع}} و [[اهل بیت]]{{ع}} نقل شده است<ref>اربلی، ج۲، ص۹۵-۲۱۹.</ref>. [[شجاعت امام علی]]{{ع}}در جنگ‌های [[أحد]]<ref>حسکانی، ج۱، ص۱۷۶.</ref> و [[خندق]]<ref>مفید، الارشاد، ج۱، ص۱۳۱.</ref>، [[برادری]] [[امام علی]]{{ع}} با [[پیامبر]]{{صل}}، [[غدیر]]<ref>حسکانی، ج۱، ص۲۹۶.</ref>، بهشتی بودن اهل بیت و [[دوستداران]] آنان<ref>ابن مردویه، ص۷۳.</ref>، [[حسنین]] آقای [[جوانان]] بهشت‌اند<ref>احمد بن حنبل، ج۲، ص۵۴۲.</ref>، نقل [[واقعه مباهله]]<ref>حسکانی، ج۱، ص۱۲۶.</ref>، بهشتی بودن [[دوستدار]] علی{{ع}}<ref>طوسی، امالی، ص۳۴۴۶.</ref> از آن جمله‌اند. [[حاکم حسکانی]]<ref>حسکانی، ج۱، ص۱۹۹ و ۴۸۹ و ج۲، ص۳۹۱.</ref> ذیل [[آیات]] متعددی از حذیفه [[باد]] کرده و از او در [[تأویل]] برخی آیات به امام علی{{ع}}و اهل بیت{{ع}} [[روایت]] نقل کرده است. ذیل [[آیه]] ۱۴۴ [[سوره آل عمران]]: {{متن قرآن|وَسَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ}}<ref>«و محمد جز فرستاده‌ای نیست که پیش از او (نیز) فرستادگانی (بوده و) گذشته‌اند؛ آیا اگر بمیرد یا کشته گردد به (باورهای) گذشته خود باز می‌گردید؟ و هر کس به (باورهای) گذشته خود باز گردد هرگز زیانی به خداوند نمی‌رساند؛ و خداوند سپاسگزاران را به زودی پاداش خواهد داد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۴.</ref>. از قول [[حذیفه]] آمده است که منظور از «شاکرین»، [[علی]] و [[ابودجانه]] است که در [[نبرد]] آحد [[پایداری]] کردند<ref>حسکانی، ج۱، ص۱۷۶.</ref>.
[[فضایل]] حذیفه: به [[نقل]] برخی [[روایات]]، حذیفه در شمار کسانی است که [[امام علی]]{{ع}}از آنان به [[نیکی]] یاد کرده است و او در [[دفن حضرت فاطمه]]{{ع}} شرکت داشت<ref>صدوق، خصال، ج۲، ص۳۶۱؛ ابن شهر آشوب، ج۳، ص۴۱۲؛ فرات کوفی، ص۵۷۰.</ref>. نیز از قول آن [[حضرت]] [[روایت]] است که [[رسول خدا]]{{صل}} دو برابر دیگر [[انبیا]]، یعنی چهارده نفر [[رفیق]] و نجیب و [[وزیر]] دارد که یکی از آنها حذیفه است<ref>متقی هندی، ج۱۱، ص۶۴۰.</ref>. گویند از علی{{ع}} درباره حذیفه [[سؤال]] شد، فرمود: او [[منافق]] شناس است<ref>حسکانی، ج۲، ص۴۸۹؛ ابن عساکر، ج۱۲، ص۲۷۰.</ref>. از قول علی{{ع}} حذیفه را در زمره هفت تنی دانسته‌اند که به سبب ایشان، عنایت‌های [[خدا]] بر [[مردم]] ارزانی می‌شود و همان‌ها در [[نماز]] گزاردن بر پیکر [[فاطمه]] و [[خاکسپاری]] او [[حضور]] داشته‌اند<ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ص۱۷؛ حسکانی، ج۲، ص۴۹۹.</ref>. درباره [[زهد]] حذیفه گزارشی در دست است که او به هنگام عزیمت به [[مدائن]] بیش از تکه نانی از مردم درخواست نکرد<ref>ابن سعد، ج۷، ص۲۳۰؛ متقی هندی، ج۱۳، ص۳۴۳.</ref>.
درگذشت حذیفه: [[ابن سعد]]<ref>ابن سعد، ج۷، ص۲۳۰.</ref> [[وفات]] او را چند ماه پس از [[قتل عثمان]] و در [[سال ۳۶ هجری]] دانسته است. برخی تصریح دارند که وفات حذیفه در اوایل سال ۳۶ بوده است<ref>خلیفة بن خیاط، ص۱۳۶.</ref>. در مقابل گزارش‌های دیگر بیانگر آن هستند که حذیفه هنگام عزیمت [[امیرمؤمنان]]{{ع}} از [[مدینه]] به [[عراق]]، از مدائن رسید و با سخنان خود به [[تشویق]] مردم برای [[همراهی]] با آن حضرت پرداخت، اما چون خود [[بیمار]] بود پس از [[گذشت]] یک هفته دار [[دنیا]] را [[وداع]] گفت<ref>مسعودی، مروج الذهب، ج۲، ص۳۸۴؛ قاضی نعمان، ج۴، ص۳۸۶.</ref>. به نقل [[ابن ابی الحدید]]<ref>ابن ابی الحدید، ج۲، ص۱۸۸.</ref>، هنگامی که علی{{ع}} به ذوقار (نزدیکی [[بصره]]) رسید، [[حذیفه]] به [[یاران]] خود گفت خود را به [[امیرالمؤمنین]] و [[وصی]] [[سید]] المرسلین برسانید که [[حق]] در پاری دادن اوست.
قول مشهور، درگذشت حذیفه را در [[مدائن]] دانسته و آورده است که او به فاصله چهل [[روز]] از [[قتل عثمان]] و پس از [[بیعت]] با [[امیرمؤمنان]]{{ع}} فوت کرد<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۷۰۷؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۳۶۳؛ رجال طوسی، ص۳۵.</ref>. خلیفة بن خیاط<ref>خلیفة بن خیاط، الطبقات، ص۹۸.</ref> [[وفات]] او را در [[کوفه]] دانسته است. از گزارش [[مسعودی]]<ref>مروج الذهب، ج۲، ص۳۸۳.</ref> نیز برمی آید که حذیفه در کوفه از [[دنیا]] رفته است؛ زیرا او به [[بیمار]] بودن حذیفه در اواخر عمرش در آن [[شهر]] اشاره کرده است. در گزارش مسعودی آمده است، هنگامی که [[خبر]] [[بیعت با امام علی]]{{ع}} در شهر مدائن به حذیفه رسید او دست راستش را بر دست چپش زده و گفت بعد از [[علی]]{{ع}} با هیچ قرشی بیعت نمی‌کنم. گویا حذیفه که منزلی نیز در کوفه داشت این [[زمان]] برای انجام کاری به این شهر آمده بود<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۳، ص۲۰۰.</ref>. در [[نقلی]] آمده است که او در حال [[احتضار]] می‌گفت: خدایا تو را دوست دارم، پس دیدارت را بر من [[مبارک]] کن<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۷۰۷.</ref>. حذیفه هنگام [[جان]] دادن [[گریه]] می‌کرد چون از علت آن پرسیده شد، گفت: [[مرگ]] را دوست دارم ولکن نمی‌دانم [[خدا]] از من [[خشنود]] است یا ناراضی<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۷۰۷.</ref>. منابع در [[ذکر]] مدت [[عمر]] حذیفه [[سکوت]] کرده‌اند؛ همچنین به [[دلیل]] روشن نشدن سال [[تولد]] حذیفه نمی‌توان به طور دقیق سن او را [[تعیین]] کرد.
[[نسل]] حذیفه: بنا به گزارشی، [[سلیمان بن صرد]] ([[رهبر]] [[توابین]]) به سعد، [[فرزند]] حذیفه [[نامه]] نوشت و او را به [[خونخواهی امام حسین]]{{ع}} [[دعوت]] کرد؛ او [[پاسخ]] مثبت داد و با پانصد نفر حرکت کرد، اما موفق به [[پیوستن]] به توابین نشد و بازگشت<ref>طبری، تاریخ، ج۵، ص۵۵۷-۶۰۵؛ مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۹۵.</ref>. [[مختار]] نیز، [[سعد بن حذیفه]] را به [[حلوان]] فرستاد<ref>ابن اثیر، الکامل، ج۱۲، ص۸۵.</ref>. این در حالی است که گفته شده سعد و [[صفوان]] از [[فرزندان]] [[حذیفه]] در کنار [[امام علی]]{{ع}}در [[نبرد صفین]] به [[شهادت]] رسیدند<ref>مسعودی، مروج الذهب، ج۲، ص۳۸۳؛ الکامل، ج۳، ص۲۸۷.</ref>. پسر دیگر حذیفه، [[عمران]] نام داشت که به دست [[مصعب بن زبیر]] [[اعدام]] شد<ref>ابن اثیر، الکامل، ج۱۲، ص۱۸۵.</ref>. برخی [[وفات]] وی را [[سال ۸۲ هجری]] دانسته‌اند<ref>خلیفة بن خیاط، الطبقات، ص۶۰.</ref>. [[ابو عبیدة بن حذیفه]] نیز که [[راوی حدیث]]<ref>ابن ابی حاتم، ج۴، ص۴۰۴.</ref> بود در سال ۸۲ هجری درگذشت<ref>خلیفة بن خیاط، الطبقات، ص۲۶۰.</ref>. [[ربیعه بن حذیفة بن یمان|ربیعه]]<ref>ابن اثیر، اللباب، ج۱، ص۳۵۱.</ref>، [[ساعده بن حذیفة بن یمان|ساعده]]<ref>طبرانی، ج۳، ص۱۶۳.</ref>، [[بلال بن حذیفة بن یمان|بلال]]<ref>ابن حجر، ج۲، ص۳۹.</ref>، [[ام سلمه بن حذیفة بن یمان|أم سلمه]]، [[ام موسی بن حذیفة بن یمان| أم موسی]] و [[ام بکر بن حذیفة بن یمان|ام بکر]] از دیگر فرزندان حذیفه هستند<ref>ابن سعد، ج۶، ص۳۰۰ و ج۸، ص۳۴۸؛ همو، خامسه، ص۲۴۵.</ref><ref>[[قاسم خانجانی|خانجانی، قاسم]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۳ (کتاب)|مقاله «حذیفة بن محصن قلعانی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۳، ص۲۳-۲۸.</ref>.


== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل‌های وابسته}}
*[[سعد بن حذیفة بن یمان|سعد]] (فرزند)
*[[صفوان بن حذیفة بن یمان|صفوان]] (فرزند)
*[[مذلج بن حذیفة بن یمان|مذلج]] (فرزند)
*[[لیلی بن حذیفة بن یمان|لیلی]] (فرزند)
*[[سلمه بن حذیفة بن یمان|سلمه]] (فرزند)
*[[فاطمه بن حذیفة بن یمان|فاطمه]] (فرزند)
*[[ربیعه بن حذیفة بن یمان|ربیعه]] (فرزند)
*[[بلال بن حذیفة بن یمان|بلال]] (فرزند)
*[[ساعده بن حذیفة بن یمان|ساعده]] (فرزند)
*[[ام سلمه بن حذیفة بن یمان|أم سلمه]] (فرزند)
*[[ام موسی بن حذیفة بن یمان| أم موسی]] (فرزند)
*[[ام بکر بن حذیفة بن یمان|ام بکر]] (فرزند)
{{پایان مدخل‌های وابسته}}


== منابع ==
== منابع ==
خط ۱۳۹: خط ۱۸۲:
# [[پرونده:13681148.jpg|22px]] [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|'''گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین''']]
# [[پرونده:13681148.jpg|22px]] [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|'''گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین''']]
# [[پرونده:29873800.jpg|22px]] [[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|'''موعودنامه''']]
# [[پرونده:29873800.jpg|22px]] [[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|'''موعودنامه''']]
# [[پرونده:IM009659.jpg|22px]] [[قاسم خانجانی|خانجانی، قاسم]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۳ (کتاب)|'''مقاله «حذیفة بن یمان»، دانشنامه سیره نبوی ج۳''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


۲۴٬۵۴۹

ویرایش