اهل در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\'\'\'\[\[(.*)\]\]\'\'\'(.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(206\,242\,\s299\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\sn...) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۲) |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
*[[اهل]]: رابطه ایجاد شده میان فرد با مکان، شخص یا وصفی به واسطه [[خویشاوندی]]، [[دین]]، [[سکونت]] و غیر آنها؛ [[اهل]] الرجل در اصل کسانیاند که با او در یک [[خانه]] [[زندگی]] میکنند و به صورت مجاز به کسانی که او و آنها را یک [[نسب]] جمع میکند، [[اهلبیت]] آن مرد گفتهاند<ref>حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۹۶.</ref>. جمع آن أَهْلُون و آهَالٌ و أَهَالٍ و أَهْلات، أَهَلات و اهالی<ref>خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۴، ص۸۹. ابنمنظور، لسان العرب، ج۱۱، ص۲۸.</ref>. | * [[اهل]]: رابطه ایجاد شده میان فرد با مکان، شخص یا وصفی به واسطه [[خویشاوندی]]، [[دین]]، [[سکونت]] و غیر آنها؛ [[اهل]] الرجل در اصل کسانیاند که با او در یک [[خانه]] [[زندگی]] میکنند و به صورت مجاز به کسانی که او و آنها را یک [[نسب]] جمع میکند، [[اهلبیت]] آن مرد گفتهاند<ref>حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۹۶.</ref>. جمع آن أَهْلُون و آهَالٌ و أَهَالٍ و أَهْلات، أَهَلات و اهالی<ref>خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۴، ص۸۹. ابنمنظور، لسان العرب، ج۱۱، ص۲۸.</ref>. | ||
*{{متن قرآن|وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ لَا تَعْلَمُهُمْ}}<ref>«و از اهل مدینه منافقانی هستند که به دورویی خو کردهاند؛ تو آنان را نمیشناسی» سوره توبه، آیه ۱۰۱.</ref>. | *{{متن قرآن|وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ لَا تَعْلَمُهُمْ}}<ref>«و از اهل مدینه منافقانی هستند که به دورویی خو کردهاند؛ تو آنان را نمیشناسی» سوره توبه، آیه ۱۰۱.</ref>. | ||
*زمانی که واژه [[اهل]] به [[اسامی]] [[شهرها]] و قریهها اضافه شود، معنای [[تبعیت]] و [[شهروندی]] میدهد؛ مانند [[اهل]] المدینه، [[اهل مدین]]، [[اهل]] القری. تابعیت [[احساس]] اتحادی است که از رابطه سکونت در منطقه و محلی واحد در افراد به وجود میآید و این [[احساس]] مولود عواملی نظیر [[فرهنگ]]، [[تاریخ]]، [[آداب و رسوم]] و [[منافع]] مشترک است<ref>علی اکبر آقابخشی و مینو افشاریراد، فرهنگ علوم سیاسی، ص۲۷۵.</ref><ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص:۱۳۱.</ref>. | *زمانی که واژه [[اهل]] به [[اسامی]] [[شهرها]] و قریهها اضافه شود، معنای [[تبعیت]] و [[شهروندی]] میدهد؛ مانند [[اهل]] المدینه، [[اهل مدین]]، [[اهل]] القری. تابعیت [[احساس]] اتحادی است که از رابطه سکونت در منطقه و محلی واحد در افراد به وجود میآید و این [[احساس]] مولود عواملی نظیر [[فرهنگ]]، [[تاریخ]]، [[آداب و رسوم]] و [[منافع]] مشترک است<ref>علی اکبر آقابخشی و مینو افشاریراد، فرهنگ علوم سیاسی، ص۲۷۵.</ref><ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص:۱۳۱.</ref>. |
نسخهٔ ۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۲:۲۷
مقدمه
- اهل: رابطه ایجاد شده میان فرد با مکان، شخص یا وصفی به واسطه خویشاوندی، دین، سکونت و غیر آنها؛ اهل الرجل در اصل کسانیاند که با او در یک خانه زندگی میکنند و به صورت مجاز به کسانی که او و آنها را یک نسب جمع میکند، اهلبیت آن مرد گفتهاند[۱]. جمع آن أَهْلُون و آهَالٌ و أَهَالٍ و أَهْلات، أَهَلات و اهالی[۲].
- ﴿وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ لَا تَعْلَمُهُمْ﴾[۳].
- زمانی که واژه اهل به اسامی شهرها و قریهها اضافه شود، معنای تبعیت و شهروندی میدهد؛ مانند اهل المدینه، اهل مدین، اهل القری. تابعیت احساس اتحادی است که از رابطه سکونت در منطقه و محلی واحد در افراد به وجود میآید و این احساس مولود عواملی نظیر فرهنگ، تاریخ، آداب و رسوم و منافع مشترک است[۴][۵].
منابع
پانویس
- ↑ حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۹۶.
- ↑ خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۴، ص۸۹. ابنمنظور، لسان العرب، ج۱۱، ص۲۸.
- ↑ «و از اهل مدینه منافقانی هستند که به دورویی خو کردهاند؛ تو آنان را نمیشناسی» سوره توبه، آیه ۱۰۱.
- ↑ علی اکبر آقابخشی و مینو افشاریراد، فرهنگ علوم سیاسی، ص۲۷۵.
- ↑ نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص:۱۳۱.