جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۲
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\[\[(.*)\]\](.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\>\n\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\>\n\n' به '{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = $2 | عنوان مدخل = $4 | مداخل مرتبط = $6 | پرسش مرتبط = }} ') |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۲) |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
==تاریخچه [[اشاعره]]== | ==تاریخچه [[اشاعره]]== | ||
[[اشاعره]] مذهبی [[کلامی]] است که به [[علی بن اسماعیل]] مشهور به [[ابوالحسن اشعری]] منسوب است و از مهمترین [[مذاهب کلامی]] [[اهل سنت]] به شمار میرود. نَسَب [[ابوالحسن]] به [[ابوموسی اشعری]] میرسد. وی در ابتدا بر [[مذهب]] [[معتزله]] بود؛ اما در اواخر [[قرن سوم]] و اوائل قرن چهارم هجری، از [[مکتب]] اعتزال رو گرداند و به [[مذهب]] "اهل السنه"گرایید. گفتهاند از دلایلی که منجر به جدایی [[ابوالحسن اشعری]] از [[معتزله]] شد، این بود که در [[مناظره]] با استاد خویش، ابوعلی جبائی، بسیاری از [[عقاید]] [[معتزله]] را با [[توحید]] و [[عدل]] ناسازگار یافت؛ اما علاوه بر [[ناتوانی]] [[معتزله]] از [[پاسخگویی به سؤالات]] او، میتوان به [[دلایل]] دیگری همچون [[مخالفت]] [[حکومت]] [[متوکل]] با عقلگرایی معتزلی، [[اصلاح]] [[عقاید]] [[اهل حدیث]] و جمع میان [[کلام]]، [[فقه]] و [[حدیث]] نیز اشاره کرد<ref>ر.ک. [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۷۶.</ref>. او بر آن شد تا میان روش [[اصحاب]] [[عقل]] ([[معتزله]]) و [[اصحاب نص ]] ([[اهل حدیث]]) راه میانهای برگزیند تا از این رهگذر [[عقاید]] [[دینی]] را از لغزشهای [[کلامی]] مصون بدارد اما به [[توفیق]] نرسید. لذا میتوان گفت [[اشعری]]، از هر [[دو مذهب]] وامهایی ستانده است. از آن رو که روش [[اشعری]] [[بهکارگیری عقل]] و [[استدلال]] و [[منطق]] را در [[اصول دین]] روا میداند، با روش معتزلی همراه است و از آن رو که ظاهر را بر [[باطن]] مقدم میدارد و از [[قرآن]] و [[سنت]] بهره میبرد، با روش [[اهل حدیث]] همداستان است. البته [[قرابت]] [[کلام]] [[اشعری]] با [[اهل حدیث]] بسی بیشتر است؛ همانطور که [[اشاعره]] را همانند [[حنابله]] (گروهی از [[اهل حدیث]]) دانستهاند<ref>ر.ک. [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۷۸-۷۹؛ [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[افضلیت امام از منظر عقل و نقل (کتاب)|افضلیت امام از منظر عقل و نقل]]، ص ۳۱.</ref>. | [[اشاعره]] مذهبی [[کلامی]] است که به [[علی بن اسماعیل]] مشهور به [[ابوالحسن اشعری]] منسوب است و از مهمترین [[مذاهب کلامی]] [[اهل سنت]] به شمار میرود. نَسَب [[ابوالحسن]] به [[ابوموسی اشعری]] میرسد. وی در ابتدا بر [[مذهب]] [[معتزله]] بود؛ اما در اواخر [[قرن سوم]] و اوائل قرن چهارم هجری، از [[مکتب]] اعتزال رو گرداند و به [[مذهب]] "اهل السنه"گرایید. گفتهاند از دلایلی که منجر به جدایی [[ابوالحسن اشعری]] از [[معتزله]] شد، این بود که در [[مناظره]] با استاد خویش، ابوعلی جبائی، بسیاری از [[عقاید]] [[معتزله]] را با [[توحید]] و [[عدل]] ناسازگار یافت؛ اما علاوه بر [[ناتوانی]] [[معتزله]] از [[پاسخگویی به سؤالات]] او، میتوان به [[دلایل]] دیگری همچون [[مخالفت]] [[حکومت]] [[متوکل]] با عقلگرایی معتزلی، [[اصلاح]] [[عقاید]] [[اهل حدیث]] و جمع میان [[کلام]]، [[فقه]] و [[حدیث]] نیز اشاره کرد<ref>ر.ک. [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۷۶.</ref>. او بر آن شد تا میان روش [[اصحاب]] [[عقل]] ([[معتزله]]) و [[اصحاب نص]] ([[اهل حدیث]]) راه میانهای برگزیند تا از این رهگذر [[عقاید]] [[دینی]] را از لغزشهای [[کلامی]] مصون بدارد اما به [[توفیق]] نرسید. لذا میتوان گفت [[اشعری]]، از هر [[دو مذهب]] وامهایی ستانده است. از آن رو که روش [[اشعری]] [[بهکارگیری عقل]] و [[استدلال]] و [[منطق]] را در [[اصول دین]] روا میداند، با روش معتزلی همراه است و از آن رو که ظاهر را بر [[باطن]] مقدم میدارد و از [[قرآن]] و [[سنت]] بهره میبرد، با روش [[اهل حدیث]] همداستان است. البته [[قرابت]] [[کلام]] [[اشعری]] با [[اهل حدیث]] بسی بیشتر است؛ همانطور که [[اشاعره]] را همانند [[حنابله]] (گروهی از [[اهل حدیث]]) دانستهاند<ref>ر.ک. [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۷۸-۷۹؛ [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[افضلیت امام از منظر عقل و نقل (کتاب)|افضلیت امام از منظر عقل و نقل]]، ص ۳۱.</ref>. | ||
==تفاوت [[اشاعره]] با قدمای [[اهل حدیث]]== | ==تفاوت [[اشاعره]] با قدمای [[اهل حدیث]]== | ||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
#زیادت صفات بر ذات؛ | #زیادت صفات بر ذات؛ | ||
#عمومیت [[اراده]] و [[قضا و قدر الهی]] در همه حوادث؛ | #عمومیت [[اراده]] و [[قضا و قدر الهی]] در همه حوادث؛ | ||
#[[شرور]]، مانند خیرات از جانب خداست؛ | # [[شرور]]، مانند خیرات از جانب خداست؛ | ||
#[[بشر]] در [[اعمال]] خود مختار نیست و [[اعمال]] او مخلوق خداست؛ | # [[بشر]] در [[اعمال]] خود مختار نیست و [[اعمال]] او مخلوق خداست؛ | ||
#[[حسن و قبح افعال]] ذاتی نیست، بلکه شرعی است. همچنین [[عدل]]، شرعی است نه [[عقلی]]؛ | # [[حسن و قبح افعال]] ذاتی نیست، بلکه شرعی است. همچنین [[عدل]]، شرعی است نه [[عقلی]]؛ | ||
#رعایت [[لطف]] و اصلح بر [[خدا]] [[واجب]] نیست؛ | #رعایت [[لطف]] و اصلح بر [[خدا]] [[واجب]] نیست؛ | ||
#[[قدرت]] [[انسان]] بر فعل، توأم با فعل است نه مقدم بر آن؛ | # [[قدرت]] [[انسان]] بر فعل، توأم با فعل است نه مقدم بر آن؛ | ||
#تنزیه مطلق، به آن معناست که میان [[خدا]] و ماسوا هیچگونه شباهت و مماثلت وجود ندارد؛ | #تنزیه مطلق، به آن معناست که میان [[خدا]] و ماسوا هیچگونه شباهت و مماثلت وجود ندارد؛ | ||
#[[انسان]] آفریننده عمل خود نیست، اکتسابکننده آن است؛ | # [[انسان]] آفریننده عمل خود نیست، اکتسابکننده آن است؛ | ||
#[[خداوند]] در [[قیامت]] با چشم دیده میشود؛ | # [[خداوند]] در [[قیامت]] با چشم دیده میشود؛ | ||
#[[فاسق]]، [[مؤمن]] است؛ | # [[فاسق]]، [[مؤمن]] است؛ | ||
#[[مغفرت]] [[خداوند]] نسبت به [[بنده]]، بدون [[توبه]] هیچ اشکالی ندارد؛ همچنانکه معذب ساختن [[مؤمن]] [[بلا]] اشکال است؛ | # [[مغفرت]] [[خداوند]] نسبت به [[بنده]]، بدون [[توبه]] هیچ اشکالی ندارد؛ همچنانکه معذب ساختن [[مؤمن]] [[بلا]] اشکال است؛ | ||
#[[شفاعت]] [[بلا]] اشکال است؛ | # [[شفاعت]] [[بلا]] اشکال است؛ | ||
#[[کذب]] و تخلف [[وعده]] بر [[خدا]] جایز نیست؛ | # [[کذب]] و تخلف [[وعده]] بر [[خدا]] جایز نیست؛ | ||
#عالم، حادث زمانی است؛ | #عالم، حادث زمانی است؛ | ||
#[[کلام]] [[خدا]] قدیم است، اما [[کلام]] نفسی نه [[کلام]] لفظی؛ | # [[کلام]] [[خدا]] قدیم است، اما [[کلام]] نفسی نه [[کلام]] لفظی؛ | ||
#[[افعال]] [[خدا]] برای [[غایت]] و غرض نیست؛ | # [[افعال]] [[خدا]] برای [[غایت]] و غرض نیست؛ | ||
#[[تکلیف مالایطاق]] بلامانع است؛ | # [[تکلیف مالایطاق]] بلامانع است؛ | ||
#[[نظریه ]]"کسب" در مورد چگونگی صدور [[افعال]] از [[انسان]] [[مکلف]]، از دیگر نظریات [[اشاعره]] است<ref>ر.ک. [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۷۷-۲۷۸.</ref>. | # [[نظریه]]"کسب" در مورد چگونگی صدور [[افعال]] از [[انسان]] [[مکلف]]، از دیگر نظریات [[اشاعره]] است<ref>ر.ک. [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۷۷-۲۷۸.</ref>. | ||
==[[اعتقادات]] متمایز کنندۀ [[اشاعره]]== | ==[[اعتقادات]] متمایز کنندۀ [[اشاعره]]== | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
#'''صفات خبری''': [[اشاعره]] معتقدند هر صفتی که در [[قرآن]] و [[حدیث]] برای [[خداوند]] آمده است، باید به همان معنای ظاهری [[تفسیر]] گردد؛ هر چند از قبیل صفات جسمانی مانند دارا بودن پا، دست، صورت و غیره باشد. با این حال، برای اینکه خویشتن را از مشبهه و مجسمه جدا سازند، ترکیب "[[بلا]] [[تشبیه]]" یا "[[بلا]] کیف" را با چنین صفاتی همراه میسازند. [[پیروان]] [[مذهب امامیه]] در این موضوع با [[اشاعره]] مخالفاند؛ زیرا اخذ معنای ظاهری این صفات موجب میشود که [[خداوند]] را دارای جسم بدانیم و صفاتی جسمانی و انسانی بدو نسبت دهیم و ـ مثلًا ـ او را دارای دست و پا بدانیم؛ در حالی که [[خداوند]] دارای جسم نیست و از صفات انسانی و جسمانی منزه است. جسم، محدود و متناهی است و شیء محدود، دارای حد است و هر آنچه حد دارد، احتمال زیادت و نقصان در او میرود، ولی [[خداوند]] نامتناهی است و از زیادت و نقصان [[پاک]] است. [[علامه حلی]] از رهگذر "نفی تحیز"، جسمانیت را از [[خداوند]] نفی کرده است<ref>ر.ک. [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۷۹.</ref>. | #'''صفات خبری''': [[اشاعره]] معتقدند هر صفتی که در [[قرآن]] و [[حدیث]] برای [[خداوند]] آمده است، باید به همان معنای ظاهری [[تفسیر]] گردد؛ هر چند از قبیل صفات جسمانی مانند دارا بودن پا، دست، صورت و غیره باشد. با این حال، برای اینکه خویشتن را از مشبهه و مجسمه جدا سازند، ترکیب "[[بلا]] [[تشبیه]]" یا "[[بلا]] کیف" را با چنین صفاتی همراه میسازند. [[پیروان]] [[مذهب امامیه]] در این موضوع با [[اشاعره]] مخالفاند؛ زیرا اخذ معنای ظاهری این صفات موجب میشود که [[خداوند]] را دارای جسم بدانیم و صفاتی جسمانی و انسانی بدو نسبت دهیم و ـ مثلًا ـ او را دارای دست و پا بدانیم؛ در حالی که [[خداوند]] دارای جسم نیست و از صفات انسانی و جسمانی منزه است. جسم، محدود و متناهی است و شیء محدود، دارای حد است و هر آنچه حد دارد، احتمال زیادت و نقصان در او میرود، ولی [[خداوند]] نامتناهی است و از زیادت و نقصان [[پاک]] است. [[علامه حلی]] از رهگذر "نفی تحیز"، جسمانیت را از [[خداوند]] نفی کرده است<ref>ر.ک. [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۷۹.</ref>. | ||
#'''[[افعال]] [[بندگان]]''': اشعریان برای حفظ [[توحید در خالقیت]] بر آناند که هیچ فعل و انفعالی در [[جهان]] نیست مگر آنکه به صورت مستقیم و بی واسطه به [[خداوند]] منسوب است. این نظریه، اشعریان را به [[جبر]] کشانیده است. آنان برای اثبات نظریه جبرگرایانه خویش، به ظاهر [[آیات]] پناه میجویند. در برابر اینان، [[امامیه]] بر این [[باور]] است که فعل [[بنده]]، بی واسطه، مخلوق خود او است و با واسطه، مخلوق [[خداوند]] است. [[خداوند]]، [[جهان]] را آفرید و برای هر پدیدهای سببی برنهاد و برای هر سببی، سببی دیگر آفرید. همه اسباب و علل بدو میانجامند. [[حدیث]] {{متن حدیث|لا جَبْرَ وَلا تَفْویضَ وَ لکنْ أمْرٌ بَینَ امْرَین}}<ref>ر.ک. بحارالانوار، ۵/ ۱۷.</ref> نیز بر همین [[حقیقت]] ناظر است<ref>ر.ک. [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۷۹-۸۰</ref>. | #'''[[افعال]] [[بندگان]]''': اشعریان برای حفظ [[توحید در خالقیت]] بر آناند که هیچ فعل و انفعالی در [[جهان]] نیست مگر آنکه به صورت مستقیم و بی واسطه به [[خداوند]] منسوب است. این نظریه، اشعریان را به [[جبر]] کشانیده است. آنان برای اثبات نظریه جبرگرایانه خویش، به ظاهر [[آیات]] پناه میجویند. در برابر اینان، [[امامیه]] بر این [[باور]] است که فعل [[بنده]]، بی واسطه، مخلوق خود او است و با واسطه، مخلوق [[خداوند]] است. [[خداوند]]، [[جهان]] را آفرید و برای هر پدیدهای سببی برنهاد و برای هر سببی، سببی دیگر آفرید. همه اسباب و علل بدو میانجامند. [[حدیث]] {{متن حدیث|لا جَبْرَ وَلا تَفْویضَ وَ لکنْ أمْرٌ بَینَ امْرَین}}<ref>ر.ک. بحارالانوار، ۵/ ۱۷.</ref> نیز بر همین [[حقیقت]] ناظر است<ref>ر.ک. [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۷۹-۸۰</ref>. | ||
#'''[[اراده]] باری تعالی''': [[اشاعره]] برای نگاهداشت [[توحید در خالقیت]] بر آن رفتهاند که ارادۀ [[خداوند]] به همۀ مخلوقات تعلق میگیرد. در [[باور]] [[شیعه]]، تعلق ارادۀ باری تعالی همانند تعلق [[قدرت]] و [[خالقیت]] [[الهی]] به همه ممکنات است. [[اراده خداوند]] بر این تعلق یافته است که هر مسببی از سبب خاص خود ـ با آن ویژگیها که سبب دارد ـ صادر شود؛ مثلًا در [[باب ]] [[افعال]] [[انسان]]، ارادۀ باری تعالی بر این تعلق یافته است که فعل [[انسان]] از روی [[شعور]] و [[اختیار]] از او صادر شود<ref>ر.ک. [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۸۰.</ref>. | #'''[[اراده]] باری تعالی''': [[اشاعره]] برای نگاهداشت [[توحید در خالقیت]] بر آن رفتهاند که ارادۀ [[خداوند]] به همۀ مخلوقات تعلق میگیرد. در [[باور]] [[شیعه]]، تعلق ارادۀ باری تعالی همانند تعلق [[قدرت]] و [[خالقیت]] [[الهی]] به همه ممکنات است. [[اراده خداوند]] بر این تعلق یافته است که هر مسببی از سبب خاص خود ـ با آن ویژگیها که سبب دارد ـ صادر شود؛ مثلًا در [[باب]] [[افعال]] [[انسان]]، ارادۀ باری تعالی بر این تعلق یافته است که فعل [[انسان]] از روی [[شعور]] و [[اختیار]] از او صادر شود<ref>ر.ک. [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۸۰.</ref>. | ||
#'''رؤیت [[خداوند]] در [[آخرت]]''': [[اشاعره]] معتقدند [[مؤمنان]] به [[روز قیامت]] [[خداوند]] را میبینند. نظریۀ [[امامیه]] آن است که رؤیت [[خدا]] با چشم ظاهر ممکن نیست. این [[حقیقت]] را [[عقل]] و [[قرآن]] و [[حدیث]] [[تأیید]] میکنند<ref>ر.ک. [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۸۰.</ref>. | #'''رؤیت [[خداوند]] در [[آخرت]]''': [[اشاعره]] معتقدند [[مؤمنان]] به [[روز قیامت]] [[خداوند]] را میبینند. نظریۀ [[امامیه]] آن است که رؤیت [[خدا]] با چشم ظاهر ممکن نیست. این [[حقیقت]] را [[عقل]] و [[قرآن]] و [[حدیث]] [[تأیید]] میکنند<ref>ر.ک. [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۸۰.</ref>. | ||
#'''[[تکلیف]] به مُحال''': بر اساس باورهای [[اشاعره]]، بر [[خداوند]] رواست که [[بندگان]] را به مُحال [[تکلیف]] کند. آنان برای اثبات این مدعا به آیاتی همانند آیۀ ۲۰ سورۀ [[هود]] [[تمسک]] میجویند. بدینسان، [[خداوند]] میتواند [[آدمی]] را به کاری [[مأمور]] کند که از [[توان]] او بیرون است. در برابر، [[امامیه]] [[معتقد]] است تکلیفِ ما لا یطاق، قبیح است و کار قبیح از [[خداوند]] [[حکیم]] سر نمیزند. افزون بر [[حکم عقل]]، [[قرآن کریم]]<ref>به عنوان نمونه: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ لاَ نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}«و آنان که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند- به هیچ کس جز برابر توان وی تکلیف نمیکنیم- آنان بهشتیند در آن جاودانند» سوره اعراف، آیه ۴۲.</ref>، و [[روایات]] بزرگان [[معصوم]] {{ع}} نیز بر این [[حقیقت]] [[گواهی]] میدهند<ref>ر.ک. [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۸۰.</ref>. | #'''[[تکلیف]] به مُحال''': بر اساس باورهای [[اشاعره]]، بر [[خداوند]] رواست که [[بندگان]] را به مُحال [[تکلیف]] کند. آنان برای اثبات این مدعا به آیاتی همانند آیۀ ۲۰ سورۀ [[هود]] [[تمسک]] میجویند. بدینسان، [[خداوند]] میتواند [[آدمی]] را به کاری [[مأمور]] کند که از [[توان]] او بیرون است. در برابر، [[امامیه]] [[معتقد]] است تکلیفِ ما لا یطاق، قبیح است و کار قبیح از [[خداوند]] [[حکیم]] سر نمیزند. افزون بر [[حکم عقل]]، [[قرآن کریم]]<ref>به عنوان نمونه: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ لاَ نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}«و آنان که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند- به هیچ کس جز برابر توان وی تکلیف نمیکنیم- آنان بهشتیند در آن جاودانند» سوره اعراف، آیه ۴۲.</ref>، و [[روایات]] بزرگان [[معصوم]] {{ع}} نیز بر این [[حقیقت]] [[گواهی]] میدهند<ref>ر.ک. [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۸۰.</ref>. | ||
#'''حُسن و [[قبح]] [[عقلی]]''': [[اشاعره]] [[عقل]] [[آدمی]] را در آن مَرتَبت نمیدانند که حُسن و [[قبح]] اشیاء را دریابد و اصلح را از غیر اصلح بازشناسد. آنان بر این باورند که نظریه حُسن و [[قبح]] اشیاء، [[خداوند]] را پیرو [[عقل انسان]] میکند و او را محدود میسازد. [[امامیه]] در این موضوع دیدگاهی دیگر دارد و [[معتقد]] است [[عقل انسان]] میتواند به حُسن و [[قبح]] برخی امور راه یابد. برخی [[افعال]] حَسناند و برخی قبیح، و [[عقل]] را یارای آن هست که این حُسن و [[قبح]] را بازشناسد خواه [[شارع]] از آن سخن گفته باشد یا نگفته باشد<ref>ر.ک. [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۸۰.</ref>. | #'''حُسن و [[قبح]] [[عقلی]]''': [[اشاعره]] [[عقل]] [[آدمی]] را در آن مَرتَبت نمیدانند که حُسن و [[قبح]] اشیاء را دریابد و اصلح را از غیر اصلح بازشناسد. آنان بر این باورند که نظریه حُسن و [[قبح]] اشیاء، [[خداوند]] را پیرو [[عقل انسان]] میکند و او را محدود میسازد. [[امامیه]] در این موضوع دیدگاهی دیگر دارد و [[معتقد]] است [[عقل انسان]] میتواند به حُسن و [[قبح]] برخی امور راه یابد. برخی [[افعال]] حَسناند و برخی قبیح، و [[عقل]] را یارای آن هست که این حُسن و [[قبح]] را بازشناسد خواه [[شارع]] از آن سخن گفته باشد یا نگفته باشد<ref>ر.ک. [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۸۰.</ref>. | ||
#'''[[صفات ]] [[خداوند]]''': اینکه آیا [[صفات ]] [[خداوند]] عین ذات اویند یا زائد بر آن، مسئلهای دیگر است که میان [[اشاعره]] و دیگر [[مذاهب کلامی]] [[اسلامی]] [[اختلاف]] افکنده است. [[اشاعره]] صفات خداوندـ همچون [[علم]]، [[قدرت]]، سمع و بصر ـ را قدیم و زائد بر ذات میدانند؛ اما [[امامیه]] [[معتقد]] است [[صفات ]] [[خداوند]]، عین ذات اویند. اگر جز این باشد، یا قدیماند و یا حادث. اگر قدیم باشند، تعدد قدیم لازم میآید که محال است و اگر حادث باشند، ناگزیر باید بپذیریم که آنها در زمانی نبودهاند و بعد پدید آمدهاند و در این صورت، [[ذات خداوند]] ناقص میشود و نیازمندِ غیر که این فرض نیز مُحال است<ref>ر.ک. [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۸۰.</ref>. | #'''[[صفات]] [[خداوند]]''': اینکه آیا [[صفات]] [[خداوند]] عین ذات اویند یا زائد بر آن، مسئلهای دیگر است که میان [[اشاعره]] و دیگر [[مذاهب کلامی]] [[اسلامی]] [[اختلاف]] افکنده است. [[اشاعره]] صفات خداوندـ همچون [[علم]]، [[قدرت]]، سمع و بصر ـ را قدیم و زائد بر ذات میدانند؛ اما [[امامیه]] [[معتقد]] است [[صفات]] [[خداوند]]، عین ذات اویند. اگر جز این باشد، یا قدیماند و یا حادث. اگر قدیم باشند، تعدد قدیم لازم میآید که محال است و اگر حادث باشند، ناگزیر باید بپذیریم که آنها در زمانی نبودهاند و بعد پدید آمدهاند و در این صورت، [[ذات خداوند]] ناقص میشود و نیازمندِ غیر که این فرض نیز مُحال است<ref>ر.ک. [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۸۰.</ref>. | ||
#'''[[کلام الهی]]''': [[اشاعره]] معتقدند [[کلام]] [[خدا]]، قدیم است و آن را دارای دو مرتبه میدانند: [[کلام]] نفسی و [[کلام]] لفظی. آنچه قدیم است، [[کلام]] نفسی است که [[حقیقت]] [[کلام]] است؛ اما [[کلام]] لفظی حادث است و وسیلهای است برای اظهار و ابراز. [[امامیه]]، [[کلام]] [[خدا]] را فعل او میداند و از این رو [[معتقد]] به حدوث آن است<ref>ر.ک. [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۸۱.</ref>. | #'''[[کلام الهی]]''': [[اشاعره]] معتقدند [[کلام]] [[خدا]]، قدیم است و آن را دارای دو مرتبه میدانند: [[کلام]] نفسی و [[کلام]] لفظی. آنچه قدیم است، [[کلام]] نفسی است که [[حقیقت]] [[کلام]] است؛ اما [[کلام]] لفظی حادث است و وسیلهای است برای اظهار و ابراز. [[امامیه]]، [[کلام]] [[خدا]] را فعل او میداند و از این رو [[معتقد]] به حدوث آن است<ref>ر.ک. [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۸۱.</ref>. | ||
خط ۱۷۳: | خط ۱۷۳: | ||
# [[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']] | # [[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']] | ||
# [[پرونده:1100562.jpg|22px]] [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[افضلیت امام از منظر عقل و نقل (کتاب)|'''افضلیت امام از منظر عقل و نقل''']] | # [[پرونده:1100562.jpg|22px]] [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[افضلیت امام از منظر عقل و نقل (کتاب)|'''افضلیت امام از منظر عقل و نقل''']] | ||
#[[پرونده:440259451.jpg|22px]] [[محمد صفر جبرئیلی|جبرئیلی، محمد صفر]]، [[اشعریه (مقاله)|مقاله «اشعریه»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه کلام اسلامی ج۱''']] | # [[پرونده:440259451.jpg|22px]] [[محمد صفر جبرئیلی|جبرئیلی، محمد صفر]]، [[اشعریه (مقاله)|مقاله «اشعریه»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه کلام اسلامی ج۱''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||