بحث:اشاعره در کلام اسلامی
اشاعره در فرهنگ اصطلاحات علم کلام
- در اواخر قرن سوم و اوائل قرن چهارم هجری، "ابوالحسن اشعری" به دلایلی از جمله ناتوانی معتزله از پاسخگویی به سؤالات او[۱]، مخالفت حکومت متوکل با عقلگرایی معتزلی[۲]، اصلاح عقاید اهل حدیث[۳]، و جمع میان کلام، فقه و حدیث[۴]، از مکتب اعتزال رو گرداند و به مذهب "اهل السنه"گرایید. همه اصول اهل السنه را بر پایههای استدلالی خاصی بنا نهاد و آنها را به صورت یک مکتب نسبتاً دقیق فکری در آورد. ابوالحسن اشعری برخلاف قدمای اهل حدیث، مانند احمد بن حنبل، بحث و استدلال و به کار بردن منطق را در اصول دین جایز شمرد و از قرآن و سنت بر مدعای خود دلیل آورد. او در این باره کتابی به نام رسالة فی استحسان الخوض فی علم الکلام نوشت[۵][۶].
- از اینجا اهل الحدیث دو دسته شدند: "اشاعره"، یعنی پیروان ابوالحسن اشعری که کلام و تکلم را جایز میشمارند، و "حنابله"، یعنی تابعان احمد بن حنبل که آن را حرام میدانند.
- البته مکتب اشعری در دست غزالی رنگ کلامی خود را کمی از دست داد و رنگ عرفانی گرفت؛ و به وسیله فخررازی به فلسفه نزدیک شد. در حقیقت باید گفت که به مرور زمان اشاعره از پیشوای خود، ابوالحسن اشعری دور شده و عقاید این مکتب را به اعتزال یا فلسفه نزدیکتر کردهاند[۷].
اشاعره در افضلیت امام از منظر عقل و نقل
مکتب فکری اشاعره را یکی از مهمترین مکاتب و جریانات مذهبی جهان اسلام بدانید. شکلگیری فرقه اشاعره به جدایی ابوالحسن اشعری (۳۳۰ یا ۳۲۴ق) از فرقه معتزله در نیمه دوم قرن سوم یا نیمه اول قرن چهارم برمیگردد. جریان اشعری به سرعت رشد کرد و توانست بر غلبه چشمگیر معتزله فایق آید. این مکتب کلامی را به لحاظ توجه به عقل، میتوان حد وسط میان اهل حدیث و معتزله به شمار آورد.[۸]
پانویس
- ↑ تفتازانی، شرح العقائد النسفیه، ص۵۵.
- ↑ سبحانی، بحوث فی الملل و النحل، ج۲، ص۲۶ - ۲۵.
- ↑ صابری، تاریخ فرق اسلامی، ج۱، ص۲۳۵.
- ↑ الفاخوری و خلیل الجر، تاریخ فلسفه در جهان اسلام، ص۱۴۷ - ۱۴۶.
- ↑ مطهری، آشنایی با علوم اسلامی، ج۲، ص۵۶.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۷۶.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۷۷.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، افضلیت امام از منظر عقل و نقل، ص ۳۱.