اهل حدیث

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

پیدایش

نقل احادیث پیامبر خاتم

در قرن اول هجری

سنت از نگاه اهل سنت به معنی استنباط احکام شرعی توسط قول، فعل و تقریر پیامبر است، اما در نزد شیعه قول، فعل و تقریر معصوم (پیامبر و اهل بیت (ع) به عنوان یکی از ادلۀ استنباط احکام شرعی شمرده شده است.

نقل احادیث پیامبر تا قرن اول توسط صحابۀ پیامبر انجام می‌‌شد که صحابه مرجع نقل حدیث تابعین بودند.

در موضوعاتی که سخنی از قرآن یا پیامبر (ص) وجود نداشت و این امر موجب اختلاف می‌‌شد، تابعین آرای صحابه را به عنوان مستند خود می‌‌پذیرفتند. به این ترتیب نظر تابعین برای تابعینِ تابعین حجت بود. این فتاوا و اقوال تابعین را (اثر) نامگذاری کردند که از لحاظ رتبه و اعتبار پس از حدیث نبوی قرار دارد[۷].

در قرن دوم هجری

از قرن دوم تدوین حدیث آغاز شد و مکتب حدیث‌گرایی پدید آمد. از رهبران این گروه می‌‌توان به محمد بن ادریس شافعی و احمد بن حنبل اشاره کرد. با شروع تدوین حدیث، این نگرش پدیدار شد که با وجود احادیث مرفوع (نبودن تمام راویان حدیث در یک حدیث) دلیلی برای توجه به آثار صحابه و تابعین وجود ندارد، چنانکه شافعی سنت را فقط قول، فعل و تقریر پیامبر (ص) معنا کرد و قول صحابه و تابعین را از تعریف سنت خارج کرد و تنها حدیث مرفوع را نماینده سنت دانست، همچنین احمد بن حنبل نیز سنت را به آثار رسول خدا (ص) تفسیر کرده است[۸].[۹]

دوران جدید اهل حدیث

بعد از واقعه محنت (واقعه‌ای که قرآن را حادث و مخلوق می‌‌دانستند) اهل حدیث، خود را اهل سنت و مخالفین خود را اهل بدعت نامیدند؛ عنوان اهل بدعت شامل تمام فرق شیعه و غیر شیعه می‌‌شد. در حقیقت اهل حدیث معتقد بودند معنای اهل حدیث چیزی غیر از اهل سنت نیست به نحوی که بعد از نهادینه شدن این نظریه، معتبرین کتاب‌های اهل سنت به نام صحاح سته که بر احادیث پیامبر (ص) تأکید داشت به نگارش درآمد.

پس از اهل حدیث، ابوالحسن اشعری که خود را پیرو احمد بن حنبل می‌نامید، خود را اهل سنت نامید و به ترویج این نام همراه با گسترش مکتب اشعری پرداخت. پس از او ابومنصور ماتریدی در شرق جهان اسلام ظهور کرد و او نیز خود را اهل سنت نامید[۱۰].

روش فهم دین

اصول اعتقادی

  1. ایمان، قول و عمل و نیت است و قابل ازدیاد و نقصان می‌باشد.
  2. همه افعال خوب و بد انسان از سر قضا و قدر الهی است. از قضا و قدر الهی گریزی نیست.
  3. قرآن مخلوق نیست و قدیم است و هرکس غیر از این اعتقاد داشته باشد، کافر است.
  4. خروج بر سلطان جامعه اسلامی جایز نیست، حتی اگر جائر باشد
  5. خلافت و امامت تا قیامت از آن قریش است.
  6. التزام به ظاهر صفات خبری بدون تأویل و کیف و تشبیه؛ ازاین‌رو مؤمنین در قیامت خدا را با چشم سر می‌‌بینند؛ همان‌گونه که انسان ماه شب چهارده را می‌‌بیند و بندگان با خدا در قبر و قیامت سخن می‌‌گویند.
  7. بهشت و جهنم مخلوقند و منکر آنها منکر قرآن است.
  8. فرقه‌های شیعه، قدریه، مرجئه، خوارج، معتزله و جهمیه، بدعت‌گذاراند و نماز پشت سر آنها جایز نیست.[۱۷].

منابع

پانویس

  1. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۸۱.
  2. ابوحاتم رازی، الزینه، ج۳، ص۴۳.
  3. ابوحاتم رازی، الزینه، ج۳، ص۴۳.
  4. انجمن علمی ادیان و مذاهب، آشنایی با فرق تسنن، ص۹۲.
  5. ابن‌تیمیه، الفتاوی الکبری، ج۲، ص۴۱.
  6. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۸۱-۲۸۲.
  7. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۸۳.
  8. زمرلی، عقائد ائمه السالف، ص۱۹.
  9. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۸۳.
  10. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۸۳.
  11. مطهری، عدل الهی، ص۳۳ - ۳۱ و ۵۰ - ۴۹؛ همو، آشنایی با علوم اسلامی، ج۲، ص۲۶.
  12. جواد الرومی، بین محنة الدین و الدنیا، ص۲۹۶.
  13. ابوحبیب، السیرة و المذهب، ص۳۰۴.
  14. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۸۲.
  15. طرح اصول شده اعتقادی احمد بن حنبل از این جهت اهمیت دارد که بعدها به عنوان اصول اهل سنت و جماعت پذیرفته شد.
  16. سبحانی، بحوث فی الملل و النحل، ج۱، ص۱۶۶ - ۱۶۰؛ جمعی از نویسندگان، دانشنامه کلام اسلامی، مدخل اهل حدیث؛ ابوحبیب، السیرة و المذهب، ص۳۰۴ به بعد.
  17. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۸۳.