تعیین امام از دیدگاه اهل سنت: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مکتب خلافت' به 'مکتب خلافت')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:
| موضوع مرتبط = تعیین امام
| موضوع مرتبط = تعیین امام
| عنوان مدخل  = [[تعیین امام]]
| عنوان مدخل  = [[تعیین امام]]
| مداخل مرتبط = [[تعیین امام در قرآن]] - [[تعیین امام در حدیث]] - [[تعیین امام در کلام اسلامی]] - [[تعیین امام از دیدگاه اهل سنت]]
| مداخل مرتبط = [[تعیین امام در کلام اسلامی]] - [[تعیین امام از دیدگاه اهل سنت]]
| پرسش مرتبط  = تعیین امام از دیدگاه اهل سنت (پرسش)
| پرسش مرتبط  = تعیین امام (پرسش)
}}
}}
==مقدمه==
[[پیروان]] [[مکتب خلافت]] بر این باورند که [[تعیین امام]]، تکلیفی بر [[مردم]] است که از راه [[بیعت]] [[اهل حل و عقد]]، [[استخلاف]] و یا [[قهر]] و [[غلبه]] امکان تحقق دارد.


==مقدمه==
مهمترین [[دلایل]] [[اهل سنت]] بر [[اثبات امامت]] انتخابی عبارتند از:
*[[پیروان]] [[مکتب خلافت]] بر این باورند که [[تعیین امام]]، تکلیفی بر [[مردم]] است که از راه [[بیعت]] [[اهل حل و عقد]]، [[استخلاف]] و یا [[قهر]] و [[غلبه]] امکان تحقق دارد.
*مهمترین [[دلایل]] [[اهل سنت]] بر [[اثبات امامت]] انتخابی عبارتند از:


==[[آیات مشورت]]==
==[[آیات مشورت]]==
*[[اهل سنت]] بر این باورند بر پایه [[آیه]] {{متن قرآن|وَالَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ}}<ref>«و آنان که (فراخوان) پروردگارشان را اجابت کرده‌اند و نماز را بر پا داشته‌اند و کارشان رایزنی میان همدیگر است و از آنچه روزیشان داده‌ایم می‌بخشند» سوره شوری، آیه ۳۸.</ref> و {{متن قرآن|فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ}}<ref>«پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل می‌بودی از دورت می‌پراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل‌کنندگان (به خویش) را دوست دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref>، [[مشورت]] به "امر" متعلق است و از آنجایی که لفظ امر در هر دو [[آیه]]، اطلاق دارد، [[مشورت]] در همه امور [[جامعه اسلامی]]، لازم است و [[تعیین حاکم]] و [[رهبر]] از این امور است<ref>تفسیر مفاتیح الغیب، ج۹، ص۴۰۸؛ شرح المقاصد، ج۵، ص۲۸۸.</ref><ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص:۱۰۷-۱۰۸.</ref>.
[[اهل سنت]] بر این باورند بر پایه [[آیه]] {{متن قرآن|وَالَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ}}<ref>«و آنان که (فراخوان) پروردگارشان را اجابت کرده‌اند و نماز را بر پا داشته‌اند و کارشان رایزنی میان همدیگر است و از آنچه روزیشان داده‌ایم می‌بخشند» سوره شوری، آیه ۳۸.</ref> و {{متن قرآن|فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ}}<ref>«پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل می‌بودی از دورت می‌پراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل‌کنندگان (به خویش) را دوست دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref>، [[مشورت]] به "امر" متعلق است و از آنجایی که لفظ امر در هر دو [[آیه]]، اطلاق دارد، [[مشورت]] در همه امور [[جامعه اسلامی]]، لازم است و [[تعیین حاکم]] و [[رهبر]] از این امور است<ref>تفسیر مفاتیح الغیب، ج۹، ص۴۰۸؛ شرح المقاصد، ج۵، ص۲۸۸.</ref>.<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص:۱۰۷-۱۰۸.</ref>
*'''پاسخ:'''
 
*در پاسخ از این [[باور]] و [[استدلال]] می‌توان گفت<ref>ر.ک: الإلهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، ج۴، ص۵۷؛ امام‌شناسی، ج۲، ص۱۳؛ دلائل الصدق، ج۶، ص۴۱۸؛ کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۵۹۴؛ معالم المدرستین، ج۱، ص۲۳۶.</ref>:
'''پاسخ:'''
 
در پاسخ از این [[باور]] و [[استدلال]] می‌توان گفت<ref>ر.ک: الإلهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، ج۴، ص۵۷؛ امام‌شناسی، ج۲، ص۱۳؛ دلائل الصدق، ج۶، ص۴۱۸؛ کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۵۹۴؛ معالم المدرستین، ج۱، ص۲۳۶.</ref>:
#در هر دو [[آیه]]، قرینه‌ای وجود دارد که [[تعیین]] [[رهبری]] شورایی نیست. در [[آیه]] نخست می‌فرماید: {{متن قرآن|فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ}} از این جمله استفاده می‌شود که شورای مورد نظر در [[آیه]]، آن است که یک نفر در میان آنان، [[حق]] تصمیم‌گیری داشته باشد، در حالی که در شورای [[تعیین]] [[رهبری]]، هیچ‌ کدام [[حق]] تصمیم‌گیری ندارند؛ چون هیچ‌یک از آنها هنوز [[حاکم]] نیستند تا چنین حقی داشته باشند، ولی در [[آیه]] دوم، لفظ {{متن قرآن|أَمْرُ}} به [[ضمیر]] {{متن قرآن|هُمْ}} اضافه شده و معنای [[آیه]] چنین است، اموری که به [[مسلمانان]] مربوط است و در حوز‌ه تصمیم‌گیری آنها قرار دارد باید شورایی باشد نه اموری که به [[مردم]] [[ارتباط]] ندارد، [[تعیین امام]] نیز، از امور مربوط به [[مسلمانان]] و در حوزه تصمیم‌گیری آنها نیست: {{متن قرآن|اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ}}<ref>«خداوند داناتر است که رسالت خود را کجا قرار دهد» سوره انعام، آیه ۱۲۴.</ref>، {{متن قرآن|إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا}}<ref>«من تو را پیشوای مردم می‌گمارم» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref> از سویی بر پایه فرمایشات [[رسول خدا]]{{صل}} امر [[خلافت]] و [[جانشینی]] آن [[حضرت]] مربوط به خداست نه [[انسان‌ها]]، و به دیگر سخن، امرالله است نه امرالناس.
#در هر دو [[آیه]]، قرینه‌ای وجود دارد که [[تعیین]] [[رهبری]] شورایی نیست. در [[آیه]] نخست می‌فرماید: {{متن قرآن|فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ}} از این جمله استفاده می‌شود که شورای مورد نظر در [[آیه]]، آن است که یک نفر در میان آنان، [[حق]] تصمیم‌گیری داشته باشد، در حالی که در شورای [[تعیین]] [[رهبری]]، هیچ‌ کدام [[حق]] تصمیم‌گیری ندارند؛ چون هیچ‌یک از آنها هنوز [[حاکم]] نیستند تا چنین حقی داشته باشند، ولی در [[آیه]] دوم، لفظ {{متن قرآن|أَمْرُ}} به [[ضمیر]] {{متن قرآن|هُمْ}} اضافه شده و معنای [[آیه]] چنین است، اموری که به [[مسلمانان]] مربوط است و در حوز‌ه تصمیم‌گیری آنها قرار دارد باید شورایی باشد نه اموری که به [[مردم]] [[ارتباط]] ندارد، [[تعیین امام]] نیز، از امور مربوط به [[مسلمانان]] و در حوزه تصمیم‌گیری آنها نیست: {{متن قرآن|اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ}}<ref>«خداوند داناتر است که رسالت خود را کجا قرار دهد» سوره انعام، آیه ۱۲۴.</ref>، {{متن قرآن|إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا}}<ref>«من تو را پیشوای مردم می‌گمارم» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref> از سویی بر پایه فرمایشات [[رسول خدا]]{{صل}} امر [[خلافت]] و [[جانشینی]] آن [[حضرت]] مربوط به خداست نه [[انسان‌ها]]، و به دیگر سخن، امرالله است نه امرالناس.
#اصل در [[مشورت]] آن است که مشاور به [[انسان]] [[مشورت]] می‌دهد، نه اینکه برای [[انسان]] تصمیم‌گیری کند بلکه در تصمیم‌گیری به [[انسان]] کمک کند؛ و به دیگر سخن، مشاور، تصمیم‌ساز است نه تصمیم‌گیر.
#اصل در [[مشورت]] آن است که مشاور به [[انسان]] [[مشورت]] می‌دهد، نه اینکه برای [[انسان]] تصمیم‌گیری کند بلکه در تصمیم‌گیری به [[انسان]] کمک کند؛ و به دیگر سخن، مشاور، تصمیم‌ساز است نه تصمیم‌گیر.
خط ۲۴: خط ۲۶:


==[[بیعت]] و [[اجماع]]<ref>شرح المقاصد، ج۵، ص۲۵۵: {{عربی|لنا علی کون البیعة و الاختیار طریقا أن الطریق إما النص و إما الاختیار. و النص منتف فی حق أبی بکر (رضی الله تعالی عنه) مع کونه إماما بالإجماع. و کذا فی حق علی عند التحقیق، و أیضا اشتغل الصحابة (رضی الله تعالی عنهم) بعد وفاة النبی (صلی الله علیه و سلم) و مقتل عثمان (رضی الله تعالی عنه) باختیار الإمام، و عقد البیعة من غیر نکیر، فکان إجماعا علی کونه طریقا، و لا عبرة بمخالفة الشیعة بعد ذلک احتجت الشیعة}}.</ref>==
==[[بیعت]] و [[اجماع]]<ref>شرح المقاصد، ج۵، ص۲۵۵: {{عربی|لنا علی کون البیعة و الاختیار طریقا أن الطریق إما النص و إما الاختیار. و النص منتف فی حق أبی بکر (رضی الله تعالی عنه) مع کونه إماما بالإجماع. و کذا فی حق علی عند التحقیق، و أیضا اشتغل الصحابة (رضی الله تعالی عنهم) بعد وفاة النبی (صلی الله علیه و سلم) و مقتل عثمان (رضی الله تعالی عنه) باختیار الإمام، و عقد البیعة من غیر نکیر، فکان إجماعا علی کونه طریقا، و لا عبرة بمخالفة الشیعة بعد ذلک احتجت الشیعة}}.</ref>==
*مدّعیان [[مکتب خلافت]] می‌گویند: [[خلافت ابوبکر]] با [[انتخاب]] بود و [[صحابه]] با وی [[بیعت]] کردند و هیچ‌کس در آن زمان [[مخالفت]] نکرد، پس [[خلافت]] او اجماعی و [[اجماع]] نیز [[حجت]] است، نتیجه آنکه، [[خلافت]] انتخابی [[ابوبکر]] [[مشروع]] است.
 
*'''پاسخ:'''
مدّعیان [[مکتب خلافت]] می‌گویند: [[خلافت ابوبکر]] با [[انتخاب]] بود و [[صحابه]] با وی [[بیعت]] کردند و هیچ‌کس در آن زمان [[مخالفت]] نکرد، پس [[خلافت]] او اجماعی و [[اجماع]] نیز [[حجت]] است، نتیجه آنکه، [[خلافت]] انتخابی [[ابوبکر]] [[مشروع]] است.
*این [[استدلال]] از چند جهت پذیرفته نیست:
 
'''پاسخ:'''
 
این [[استدلال]] از چند جهت پذیرفته نیست:
# [[خلافت ابوبکر]] اجماعی نیست، زیرا همه [[بنی‌هاشم]] و گروهی از [[مهاجران]] و [[انصار]] با آن مخالف بودند.
# [[خلافت ابوبکر]] اجماعی نیست، زیرا همه [[بنی‌هاشم]] و گروهی از [[مهاجران]] و [[انصار]] با آن مخالف بودند.
# [[مخالفت]] نکردن با گفتار یا [[رفتار]] کسی، ملازم با قبول آن گفتار یا [[رفتار]] نیست.
# [[مخالفت]] نکردن با گفتار یا [[رفتار]] کسی، ملازم با قبول آن گفتار یا [[رفتار]] نیست.
خط ۳۶: خط ۴۱:
#در مواردی که [[امت]] اسلامی‌ به [[اجماع]] نرسند، [[تکلیف]] [[مکلفان]] چیست؟
#در مواردی که [[امت]] اسلامی‌ به [[اجماع]] نرسند، [[تکلیف]] [[مکلفان]] چیست؟
# [[اجماع]] ذاتاً [[حجت]] نیست، مگر آنکه از قول [[معصوم]] حکایت کند.
# [[اجماع]] ذاتاً [[حجت]] نیست، مگر آنکه از قول [[معصوم]] حکایت کند.
*[[اهل سنت]] با [[حجت]] دانستن [[اجماع]] معتقدند اگر [[اهل حلّ و عقد]] ([[علما]]، رؤسا و سران [[قوم]]) در [[بیعت]] با کسی [[اتفاق نظر]] داشته باشند، [[اجماع]] تحقق می‌یابد و آن شخص به [[خلافت]] می‌رسد. و چون دیدند [[اتفاق نظر]] [[اهل حلّ و عقد]] سراسر مملکت اسلامی‌ مقدور نیست، گفتند: [[اتفاق نظر]] سران [[مرکز حکومت]] [[کفایت]] می‌کند و نیازی به اتفاق سران سایر بلاد نیست؛ <ref>{{عربی|ولا اتفاق من فی سایر البلاد}}؛ ر.ک: شرح المقاصد، ج۵، ص۲۳۳.</ref>.
 
*و آن‌گاه که دیدند سران و بزرگان [[مرکز حکومت]]، همانند [[علی]]{{ع}} در [[سقیفه]] حاضر نبودند، گفتند:[[بیعت]] یک نفر از سران و بزرگان نیز [[کفایت]] می‌کند؛<ref>{{عربی|بل لو تعلق الحلّ و العقد بواحد مطاع کفت بیعته}}؛ ر.ک: شرح المقاصد، ج۵، ص۲۳۳.</ref>. این‌گونه [[سخن گفتن]] و [[استدلال]] کردن، به ابتذال کشیدن [[استدلال]] است. این چه اجماعی است که با یک نفر نیز تحقق پیدا می‌کند؟ چنین اجماعی شبیه آن است که از یک نفر خواسته شود تا به [[تنهایی]] صف تشکیل دهد یا مانند آن شیر بی‌سر و دم و شکم است که فقط آرزوی شیر بودن را همراه خود دارد<ref>ر.ک: ادب فنای مقربان، ج۱، ص۳۵۱.</ref>.
[[اهل سنت]] با [[حجت]] دانستن [[اجماع]] معتقدند اگر [[اهل حلّ و عقد]] ([[علما]]، رؤسا و سران [[قوم]]) در [[بیعت]] با کسی [[اتفاق نظر]] داشته باشند، [[اجماع]] تحقق می‌یابد و آن شخص به [[خلافت]] می‌رسد. و چون دیدند [[اتفاق نظر]] [[اهل حلّ و عقد]] سراسر مملکت اسلامی‌ مقدور نیست، گفتند: [[اتفاق نظر]] سران [[مرکز حکومت]] [[کفایت]] می‌کند و نیازی به اتفاق سران سایر بلاد نیست؛ <ref>{{عربی|ولا اتفاق من فی سایر البلاد}}؛ ر.ک: شرح المقاصد، ج۵، ص۲۳۳.</ref>.
*اندکی تأمّلی در [[ادله]] [[مکتب خلافت]] نشان می‌دهد که آنان بر اساس مبانی [[قرآنی]] و [[روایی]] سخن نگفته‌اند، بلکه تلاش کرده تا وقایع [[تاریخی]] [[سلف]] خود را توجیه کنند و [[خلافت]] [[خلفا]] را [[مشروع]] جلوه دهند. از این رو:
 
و آن‌گاه که دیدند سران و بزرگان [[مرکز حکومت]]، همانند [[علی]]{{ع}} در [[سقیفه]] حاضر نبودند، گفتند:[[بیعت]] یک نفر از سران و بزرگان نیز [[کفایت]] می‌کند؛<ref>{{عربی|بل لو تعلق الحلّ و العقد بواحد مطاع کفت بیعته}}؛ ر.ک: شرح المقاصد، ج۵، ص۲۳۳.</ref>. این‌گونه [[سخن گفتن]] و [[استدلال]] کردن، به ابتذال کشیدن [[استدلال]] است. این چه اجماعی است که با یک نفر نیز تحقق پیدا می‌کند؟ چنین اجماعی شبیه آن است که از یک نفر خواسته شود تا به [[تنهایی]] صف تشکیل دهد یا مانند آن شیر بی‌سر و دم و شکم است که فقط آرزوی شیر بودن را همراه خود دارد<ref>ر.ک: ادب فنای مقربان، ج۱، ص۳۵۱.</ref>.
 
اندکی تأمّلی در [[ادله]] [[مکتب خلافت]] نشان می‌دهد که آنان بر اساس مبانی [[قرآنی]] و [[روایی]] سخن نگفته‌اند، بلکه تلاش کرده تا وقایع [[تاریخی]] [[سلف]] خود را توجیه کنند و [[خلافت]] [[خلفا]] را [[مشروع]] جلوه دهند. از این رو:
#[[مقام]] منیع [[رهبر]] و پیشوای [[جامعه]] اسلامی‌را از [[عرش]] [[امامت الهی]] به فرش [[خلافت]] بشری تنزّل داده‌اند.
#[[مقام]] منیع [[رهبر]] و پیشوای [[جامعه]] اسلامی‌را از [[عرش]] [[امامت الهی]] به فرش [[خلافت]] بشری تنزّل داده‌اند.
#[[معتقد]] به [[عدالت صحابه]] شدند و ادّعا کردند هر کس که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} را دید و به او [[ایمان]] آورد، [[عادل]] است.
#[[معتقد]] به [[عدالت صحابه]] شدند و ادّعا کردند هر کس که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} را دید و به او [[ایمان]] آورد، [[عادل]] است.
#به [[اجتهاد]] [[صحابه]] تمسّک کرده، بدون در نظر گرفتن شرایط [[اجتهاد]] می‌گویند: همه کشته‌ شدگان [[صفین]] و [[جمل]] [[اهل بهشت]] هستند؛ زیرا [[معاویه]]، [[طلحه]]، [[زبیر]] و... همانند [[علی بن ابی طالب]]{{عم}} [[اجتهاد]] کردند.
#به [[اجتهاد]] [[صحابه]] تمسّک کرده، بدون در نظر گرفتن شرایط [[اجتهاد]] می‌گویند: همه کشته‌ شدگان [[صفین]] و [[جمل]] [[اهل بهشت]] هستند؛ زیرا [[معاویه]]، [[طلحه]]، [[زبیر]] و... همانند [[علی بن ابی طالب]]{{عم}} [[اجتهاد]] کردند.
*با این سه مقدّمه، نه تنها به [[خلافت]] [[خلفای راشدین]] [[مشروعیت]] می‌بخشند، بلکه [[حکومت]] [[معاویه]]، که با [[تزویر]] و [[نیرنگ]] به [[حکمرانی]] [[دست]] یافت و به تبع او [[خلافت]] پسر سگ‌بازش [[یزید]]، که با [[استخلاف]] [[پدر]] خود بر [[مسلمانان]] مسلّط شد نیز نزد آنان [[مشروع]] است<ref>ادب فنای مقربان، ج۱، ص۳۵۰.</ref><ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص:۱۱۰-۱۱۴.</ref>.
 
با این سه مقدّمه، نه تنها به [[خلافت]] [[خلفای راشدین]] [[مشروعیت]] می‌بخشند، بلکه [[حکومت]] [[معاویه]]، که با [[تزویر]] و [[نیرنگ]] به [[حکمرانی]] [[دست]] یافت و به تبع او [[خلافت]] پسر سگ‌بازش [[یزید]]، که با [[استخلاف]] [[پدر]] خود بر [[مسلمانان]] مسلّط شد نیز نزد آنان [[مشروع]] است<ref>ادب فنای مقربان، ج۱، ص۳۵۰.</ref><ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص:۱۱۰-۱۱۴.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۱۱۷٬۲۱۳

ویرایش