←پیشینه حج
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
[[اعراب جاهلی]] نیز چون خود را پیرو [[شریعت]] [[ابراهیم]]{{ع}} میشمردند برخی از [[قوانین]] شریعت آن حضرت از جمله اصل حج را [[حفظ]] کردند؛<ref>بحارالانوار، ج۹۶، ص۹۰؛ المیزان، ج ۷، ص۱۹۱.</ref> ولی بیشتر [[دستورها]] و [[آداب]] آن را [[تغییر]] داده بودند؛<ref>احکام القرآن، جصاص، ج ۳، ص۳۰۲؛ الاصنام، ص۶.</ref> از جمله اینکه گاهی حج را در غیر ماههای مخصوص آن انجام میدادند.<ref>المجموع، ج ۷، ص۱۴۱؛ التفسیر الکبیر، ج ۵، ص۱۷۵.</ref> گاه نیز ماههای [[حرام]] را که ماههای حج از جمله آنهاست جابه جا میکردند: {{متن قرآن|إِنَّمَا النَّسِيءُ زِيَادَةٌ فِي الْكُفْرِ يُضَلُّ بِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا يُحِلُّونَهُ عَامًا وَيُحَرِّمُونَهُ عَامًا لِيُوَاطِئُوا عِدَّةَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ فَيُحِلُّوا مَا حَرَّمَ اللَّهُ زُيِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمَالِهِمْ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ}}<ref>«بیگمان واپس افکندن (ماههای حرام) افزایشی در کفر است؛ با آن، کافران به گمراهی کشیده میشوند، یک سال آن (ماه) را حلال و یک سال دیگر حرام میشمارند تا با شمار ماههایی که خداوند حرام کرده است هماهنگی کنند از این رو آنچه را خداوند حرام کرده است حلال میگ» سوره توبه، آیه ۳۷.</ref> تا بدین وسیله بتوانند به [[جنگ]] که در این ماهها حرام بود ادامه دهند.<ref>جامع البیان، ج ۱۰، ص۱۶۸؛ المیزان، ج ۹، ص۲۷۴.</ref> آنان همچنین تلبیه حج را تغییر داده، به جای آن جمله {{عربی|"لبيك اللهم لا شريك لك الا شريكاً هو لك"}} را میگفتند.<ref>جامعالبیان، ج ۱۵، ص۲۳۶؛ مجمعالبیان، ج ۵، ص۴۶۲.</ref> افزون بر این، بسیاری از [[قبایل عرب]] نیز تلبیههای خاص خود را داشتند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص۲۵۵؛ المحبّر، ص۳۱۱ ـ ۳۱۲.</ref> به نظر برخی [[آیه]] {{متن قرآن|شَاهِدِينَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ بِالْكُفْرِ}}<ref>«به زیان خویش بر کفر (خود) گواهند» سوره توبه، آیه ۱۷.</ref> به این سخن [[کفرآمیز]] آنان اشاره دارد؛<ref> مجمع البیان، ج ۵، ص۲۵.</ref> همچنین برخی از [[مفسران]] [[نهی]] [[قرآن]] از سخن [[زور]] در آیه {{متن قرآن|ِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ}}<ref>«از گفتار دروغ (نیز) بپرهیزید» سوره حج، آیه ۳۰.</ref> را اشاره به این تلبیه میدانند؛<ref>مجمعالبیان، ج ۷، ص۱۴۸؛ فقه القرآن، ج ۱، ص۲۹۴؛ الدرالمنثور، ج ۴، ص۳۵۹.</ref> نیز [[روایت]] شده که [[مشرکان قریش]] ابتدا همان تلبیه [[ابراهیم]] را میگفتند که [[شیطان]] با داخل کردن جملات کفرآمیز در آن، به آنان [[القا]] کرد که تلبیه اجداد آنان چنین بوده است که آیه {{متن قرآن|ضَرَبَ لَكُمْ مَثَلًا مِنْ أَنْفُسِكُمْ هَلْ لَكُمْ مِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ شُرَكَاءَ فِي مَا رَزَقْنَاكُمْ فَأَنْتُمْ فِيهِ سَوَاءٌ تَخَافُونَهُمْ كَخِيفَتِكُمْ أَنْفُسَكُمْ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ}}<ref>«برای شما از خودتان مثلی آورده است: آیا از بردههاتان، میان آنچه روزیتان کردهایم، شریکهایی دارید که در آن با آنان برابر باشید، از آنان همانگونه بهراسید که از همدیگر میهراسید؟ بدینگونه ما آیات را برای کسانی که خرد میورزند روشن میداریم» سوره روم، آیه ۲۸.</ref> نازل شد و با [[نفی]] شرکت مملوک با مالک چنین تلبیهای را [[باطل]] شمرد<ref>الصافی، ج ۴، ص۱۳۱؛ المیزان، ج ۱۶، ص۱۸۶؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص۴۴۱.</ref>. | [[اعراب جاهلی]] نیز چون خود را پیرو [[شریعت]] [[ابراهیم]]{{ع}} میشمردند برخی از [[قوانین]] شریعت آن حضرت از جمله اصل حج را [[حفظ]] کردند؛<ref>بحارالانوار، ج۹۶، ص۹۰؛ المیزان، ج ۷، ص۱۹۱.</ref> ولی بیشتر [[دستورها]] و [[آداب]] آن را [[تغییر]] داده بودند؛<ref>احکام القرآن، جصاص، ج ۳، ص۳۰۲؛ الاصنام، ص۶.</ref> از جمله اینکه گاهی حج را در غیر ماههای مخصوص آن انجام میدادند.<ref>المجموع، ج ۷، ص۱۴۱؛ التفسیر الکبیر، ج ۵، ص۱۷۵.</ref> گاه نیز ماههای [[حرام]] را که ماههای حج از جمله آنهاست جابه جا میکردند: {{متن قرآن|إِنَّمَا النَّسِيءُ زِيَادَةٌ فِي الْكُفْرِ يُضَلُّ بِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا يُحِلُّونَهُ عَامًا وَيُحَرِّمُونَهُ عَامًا لِيُوَاطِئُوا عِدَّةَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ فَيُحِلُّوا مَا حَرَّمَ اللَّهُ زُيِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمَالِهِمْ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ}}<ref>«بیگمان واپس افکندن (ماههای حرام) افزایشی در کفر است؛ با آن، کافران به گمراهی کشیده میشوند، یک سال آن (ماه) را حلال و یک سال دیگر حرام میشمارند تا با شمار ماههایی که خداوند حرام کرده است هماهنگی کنند از این رو آنچه را خداوند حرام کرده است حلال میگ» سوره توبه، آیه ۳۷.</ref> تا بدین وسیله بتوانند به [[جنگ]] که در این ماهها حرام بود ادامه دهند.<ref>جامع البیان، ج ۱۰، ص۱۶۸؛ المیزان، ج ۹، ص۲۷۴.</ref> آنان همچنین تلبیه حج را تغییر داده، به جای آن جمله {{عربی|"لبيك اللهم لا شريك لك الا شريكاً هو لك"}} را میگفتند.<ref>جامعالبیان، ج ۱۵، ص۲۳۶؛ مجمعالبیان، ج ۵، ص۴۶۲.</ref> افزون بر این، بسیاری از [[قبایل عرب]] نیز تلبیههای خاص خود را داشتند.<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص۲۵۵؛ المحبّر، ص۳۱۱ ـ ۳۱۲.</ref> به نظر برخی [[آیه]] {{متن قرآن|شَاهِدِينَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ بِالْكُفْرِ}}<ref>«به زیان خویش بر کفر (خود) گواهند» سوره توبه، آیه ۱۷.</ref> به این سخن [[کفرآمیز]] آنان اشاره دارد؛<ref> مجمع البیان، ج ۵، ص۲۵.</ref> همچنین برخی از [[مفسران]] [[نهی]] [[قرآن]] از سخن [[زور]] در آیه {{متن قرآن|ِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ}}<ref>«از گفتار دروغ (نیز) بپرهیزید» سوره حج، آیه ۳۰.</ref> را اشاره به این تلبیه میدانند؛<ref>مجمعالبیان، ج ۷، ص۱۴۸؛ فقه القرآن، ج ۱، ص۲۹۴؛ الدرالمنثور، ج ۴، ص۳۵۹.</ref> نیز [[روایت]] شده که [[مشرکان قریش]] ابتدا همان تلبیه [[ابراهیم]] را میگفتند که [[شیطان]] با داخل کردن جملات کفرآمیز در آن، به آنان [[القا]] کرد که تلبیه اجداد آنان چنین بوده است که آیه {{متن قرآن|ضَرَبَ لَكُمْ مَثَلًا مِنْ أَنْفُسِكُمْ هَلْ لَكُمْ مِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ شُرَكَاءَ فِي مَا رَزَقْنَاكُمْ فَأَنْتُمْ فِيهِ سَوَاءٌ تَخَافُونَهُمْ كَخِيفَتِكُمْ أَنْفُسَكُمْ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ}}<ref>«برای شما از خودتان مثلی آورده است: آیا از بردههاتان، میان آنچه روزیتان کردهایم، شریکهایی دارید که در آن با آنان برابر باشید، از آنان همانگونه بهراسید که از همدیگر میهراسید؟ بدینگونه ما آیات را برای کسانی که خرد میورزند روشن میداریم» سوره روم، آیه ۲۸.</ref> نازل شد و با [[نفی]] شرکت مملوک با مالک چنین تلبیهای را [[باطل]] شمرد<ref>الصافی، ج ۴، ص۱۳۱؛ المیزان، ج ۱۶، ص۱۸۶؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص۴۴۱.</ref>. | ||
برخی از [[قبایل]] [[جاهلی]] پس از [[محرم]] شدن در [[حج]]، به جای وارد شدن از در [[خانهها]]، از پشت [[خانه]] یا دیوار آن وارد یا خارج میشدند که [[قرآن کریم]] آنان را از این کار باز داشت: {{متن قرآن|يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ وَلَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِهَا وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَى وَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref>«از تو درباره ماههای نو میپرسند، بگو: آنها زمان نمای مردم و حجّاند؛ و نیکی آن نیست که از پشت خانهها به درون آنها درآیید بلکه (حقیقت) نیکی (از آن) کسی است که پرهیزگاری ورزد و به خانهها از در درآیید، و از خداوند پروا کنید باشد که رستگار گردید» سوره بقره، آیه ۱۸۹.</ref>.<ref>جامع البیان، ج ۲، ص۲۵۶؛ مجمع البیان، ج ۲، ص۲۷.</ref>؛ همچنین برخی از آنان برهنه [[طواف]] میکردند و این [[حکم]] را از جانب [[خدا]] میدانستند: {{متن قرآن|وَإِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءَنَا وَاللَّهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و چون کاری زشت کنند گویند: پدرانمان را بر همین کار یافتهایم و خداوند ما را به آن فرمان داده است، بگو: بیگمان خداوند به کار زشت فرمان نمیدهد؛ آیا درباره خداوند چیزی میگویید که نمیدانید؟» سوره اعراف، آیه ۲۸.</ref><ref>جامع البیان، ج ۸، ص۲۰۱ - ۲۰۲؛ مجمع البیان، ج ۴، ص۲۳۹.</ref> آنان میپنداشتند در لباسی که [[گناه]] کردهاند نباید طواف کنند <ref>مجمع البیان، ج ۴، ص۲۳۹؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۲، ص۲۱۷.</ref> یا بدان جهت بود که [[معتقد]] بودند کسی که برای نخستین بار به [[حج]] میآید باید در [[لباس]] [[اهل]] حُمس [[طواف]] کند و اگر نیافت عریان طواف کند.<ref>السیرة النبویه، ج ۱، ص۱۳۰؛ جامع البیان، ج ۲، ص۴۰۱.</ref> به نظر برخی این کار را قبیلهای در [[یمن]] <ref>جامع البیان، ج ۸، ص۲۰۲؛ الدرالمنثور، ج ۳، ص۷۷.</ref> یا همه [[قبایل]] [[عرب جاهلی]] به جز [[قریش]] <ref> تفسیر ابن کثیر، ج ۲، ص۲۱۷.</ref> انجام میدادند. به [[نقلی]] [[آیه]] {{متن قرآن|يَا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ}}<ref>«ای فرزندان آدم! در هر نمازگاهی زیور خود را بردارید و بخورید و بیاشامید و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمیدارد» سوره اعراف، آیه ۳۱.</ref> که به [[پوشیدن لباس]] و [[زینت]] [[فرمان]] داده، در این باره نازل شده است.<ref>اسباب النزول، ص۱۵۱؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۴، ص۶۰؛ الدرالمنثور، ج ۳، ص۷۸.</ref> همچنین [[نماز]] آنان کنار [[خانه خدا]] نیز چیزی جز سوت و کف زدن نبود: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ صَلَاتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ إِلَّا مُكَاءً وَتَصْدِيَةً فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ}}<ref>«و نماز آنان نزد خانه (ی کعبه) جز سوت کشیدن و کف زدن نبود پس عذاب را برای کفری که میورزیدید بچشید!» سوره انفال، آیه ۳۵.</ref> آنان همچنین بر روی دو [[کوه]] [[صفا و مروه]] دو [[بت]] به نامهای «[[اساف]]» و «[[نائله]]» نهاده بودند و هنگام سعی بر آنها دست میکشیدند،<ref>مجمعالبیان، ج ۱، ص۴۴۵؛ تفسیر بیضاوی، ج ۱، ص۴۳۲؛ السیرة الحلبیه، ج ۱، ص۵۳.</ref> از این رو [[مسلمانان]] در [[صدر اسلام]] از سعی | برخی از [[قبایل]] [[جاهلی]] پس از [[محرم]] شدن در [[حج]]، به جای وارد شدن از در [[خانهها]]، از پشت [[خانه]] یا دیوار آن وارد یا خارج میشدند که [[قرآن کریم]] آنان را از این کار باز داشت: {{متن قرآن|يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ وَلَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِهَا وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَى وَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref>«از تو درباره ماههای نو میپرسند، بگو: آنها زمان نمای مردم و حجّاند؛ و نیکی آن نیست که از پشت خانهها به درون آنها درآیید بلکه (حقیقت) نیکی (از آن) کسی است که پرهیزگاری ورزد و به خانهها از در درآیید، و از خداوند پروا کنید باشد که رستگار گردید» سوره بقره، آیه ۱۸۹.</ref>.<ref>جامع البیان، ج ۲، ص۲۵۶؛ مجمع البیان، ج ۲، ص۲۷.</ref>؛ همچنین برخی از آنان برهنه [[طواف]] میکردند و این [[حکم]] را از جانب [[خدا]] میدانستند: {{متن قرآن|وَإِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءَنَا وَاللَّهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و چون کاری زشت کنند گویند: پدرانمان را بر همین کار یافتهایم و خداوند ما را به آن فرمان داده است، بگو: بیگمان خداوند به کار زشت فرمان نمیدهد؛ آیا درباره خداوند چیزی میگویید که نمیدانید؟» سوره اعراف، آیه ۲۸.</ref><ref>جامع البیان، ج ۸، ص۲۰۱ - ۲۰۲؛ مجمع البیان، ج ۴، ص۲۳۹.</ref> آنان میپنداشتند در لباسی که [[گناه]] کردهاند نباید طواف کنند <ref>مجمع البیان، ج ۴، ص۲۳۹؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۲، ص۲۱۷.</ref> یا بدان جهت بود که [[معتقد]] بودند کسی که برای نخستین بار به [[حج]] میآید باید در [[لباس]] [[اهل]] حُمس [[طواف]] کند و اگر نیافت عریان طواف کند.<ref>السیرة النبویه، ج ۱، ص۱۳۰؛ جامع البیان، ج ۲، ص۴۰۱.</ref> به نظر برخی این کار را قبیلهای در [[یمن]] <ref>جامع البیان، ج ۸، ص۲۰۲؛ الدرالمنثور، ج ۳، ص۷۷.</ref> یا همه [[قبایل]] [[عرب جاهلی]] به جز [[قریش]] <ref> تفسیر ابن کثیر، ج ۲، ص۲۱۷.</ref> انجام میدادند. به [[نقلی]] [[آیه]] {{متن قرآن|يَا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ}}<ref>«ای فرزندان آدم! در هر نمازگاهی زیور خود را بردارید و بخورید و بیاشامید و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمیدارد» سوره اعراف، آیه ۳۱.</ref> که به [[پوشیدن لباس]] و [[زینت]] [[فرمان]] داده، در این باره نازل شده است.<ref>اسباب النزول، ص۱۵۱؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۴، ص۶۰؛ الدرالمنثور، ج ۳، ص۷۸.</ref> همچنین [[نماز]] آنان کنار [[خانه خدا]] نیز چیزی جز سوت و کف زدن نبود: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ صَلَاتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ إِلَّا مُكَاءً وَتَصْدِيَةً فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ}}<ref>«و نماز آنان نزد خانه (ی کعبه) جز سوت کشیدن و کف زدن نبود پس عذاب را برای کفری که میورزیدید بچشید!» سوره انفال، آیه ۳۵.</ref> آنان همچنین بر روی دو [[کوه]] [[صفا و مروه]] دو [[بت]] به نامهای «[[اساف]]» و «[[نائله]]» نهاده بودند و هنگام سعی بر آنها دست میکشیدند،<ref>مجمعالبیان، ج ۱، ص۴۴۵؛ تفسیر بیضاوی، ج ۱، ص۴۳۲؛ السیرة الحلبیه، ج ۱، ص۵۳.</ref> از این رو [[مسلمانان]] در [[صدر اسلام]] از سعی میان آن دو کوه [[اکراه]] داشتند که آیه {{متن قرآن|إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِمَا وَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا فَإِنَّ اللَّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ}}<ref>«بیگمان صفا و مروه از نشانه های (بندگی) خداوند است پس هر کس حج خانه (ی کعبه) بجای آورد یا عمره بگزارد بر او گناهی نیست که میان آن دو را بپیماید و هر که خود خواسته کاری نیک انجام دهد، خداوند سپاسگزاری داناست» سوره بقره، آیه ۱۵۸.</ref> این عمل را بدون [[گناه]] شمرد <ref>جامع البیان، ج ۲، ص۶۲؛ مجمع البیان، ج ۱، ص۴۴۵.</ref> همچنین [[قبیله قریش]] و حُمس از [[اعراب جاهلی]] با این بهانه که ما اهل [[حرم]] هستیم به جای وقوف در [[عرفات]]، در مزدلفه وقوف میکردند و از آنجا به سوی [[منا]] کوچ میکردند که [[قرآن]] به آنان فرمان داد تا مانند دیگران از عرفات کوچ کنند: {{متن قرآن|ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاسُ وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«سپس از همانجا که مردم رهسپار میشوند رهسپار شوید و از خداوند آمرزش بخواهید، به راستی خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۱۹۹.</ref>.<ref>جامع البیان، ج ۲، ص۳۹۸ ـ ۴۰۱؛ مجمعالبیان، ج ۲، ص۴۸.</ref> این مطلب در روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} نیز آمده است.<ref>وسائل الشیعه، ج ۱۳، ص۵۵۳؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۰، ص۳۴.</ref> از دیگر [[آداب]] [[اعراب جاهلی]] آن بود که [[خون]] [[قربانی]] را به [[کعبه]] میمالیدند و گوشت آن را از [[خانه کعبه]] میآویختند و [[مسلمانان]] نیز به [[پیروی]] از آنان در ابتدا قصد چنین کاری داشتند که [[خداوند]] آنان را از این کار منع کرد: {{متن قرآن|لَنْ يَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا وَلَكِنْ يَنَالُهُ التَّقْوَى مِنْكُمْ كَذَلِكَ سَخَّرَهَا لَكُمْ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَبَشِّرِ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«هرگز گوشت و خون آنها به خداوند نمیرسد اما پرهیزگاری شما (در قربانی کردن آنها) به او میرسد؛ بدینگونه آنها را برای شما رام گردانید تا خداوند را برای آنکه راهنماییتان کرد بزرگ دارید و نیکوکاران را نوید ده» سوره حج، آیه ۳۷.</ref>.<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۱، ص۱۳۵؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص۲۳۴؛ نورالثقلین، ج ۳، ص۵۰۰.</ref> آنان پس از [[اعمال]] [[حج]] در [[عرفات]] یا [[منا]] یا نزدیک کعبه گرد میآمدند و با بیان آثار و افتخارات نیاکان خود، همچون [[سخاوت]] و [[مهماننوازی]] آنان، بر یکدیگر [[تفاخر]] میکردند <ref>جامع البیان، ج ۲، ص۴۰۴ - ۴۰۶؛ التفسیر الکبیر، ج ۵، ص۲۰۰؛ الدرالمنثور، ج ۱، ص۲۳۲.</ref> که [[قرآن]] آنان را به [[ذکر خدا]] همانند یادآوری از [[پدران]] خویش و بلکه بهتر [[فرمان]] داد: {{متن قرآن|فَإِذَا قَضَيْتُمْ مَنَاسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَذِكْرِكُمْ آبَاءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْرًا فَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا وَمَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ}}<ref>«پس چون آیینهای ویژه حجّتان را انجام دادید خداوند را یاد کنید چونان یادکردتان از پدرانتان یا یادکردی بهتر؛ از مردم کسانی هستند که میگویند: پروردگارا! (هر چه میخواهی) در این جهان به ما ببخش و آنان را در جهان واپسین بهرهای نیست» سوره بقره، آیه ۲۰۰.</ref>؛ همچنین آنان از برخی امور [[حلال]] مانند خوردن گوشت و روغن و استفاده از [[گیاه]] [[حرم]] و [[پوشیدن لباس]] پشمین و مویین و نیز [[لباس]] جدید در ایام [[حج]] اجتناب میکردند که [[آیه]] {{متن قرآن|قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا خَالِصَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ}}<ref>«بگو: چه کسی زیوری را که خداوند برای بندگانش پدید آورده و (نیز) روزیهای پاکیزه را، حرام کرده است؟ بگو: آن (ها) در زندگی این جهان برای کسانی است که ایمان آوردهاند، در روز رستخیز (نیز) ویژه (ی مؤمنان) است؛ این چنین ما آیات خود را برای گروهی که دانشورند روشن میداریم» سوره اعراف، آیه ۳۲.</ref> این [[عادت]] [[باطل]] را [[مذموم]] و ناروا شمرد<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۴، ص۶۰؛ مجمع البیان، ج ۴، ص۲۴۵؛ عمدة القاری، ج ۱۰، ص۱۳۷.</ref> از دیگر عادتهای اعراب جاهلی آن بود که [[تجارت]] در حج را [[گناه]] میشمردند <ref>مجمع البیان، ج ۲، ص۴۷؛ التفسیر الکبیر، ج ۵، ص۱۸۶.</ref> و به تاجران در حج به جای «حاج» «داج» به معنای کرایهکش و تاجر میگفتند <ref>التفسیر الکبیر، ج ۵، ص۱۸۷؛ جوامع الجامع، ج ۱، ص۱۹۵.</ref> و [[معتقد]] بودند که حجگزار باید تنها به [[کار خیر]] بپردازد.<ref>جامع البیان، ج ۲، ص۳۸۵.</ref> آنان تا بدان حد در این کار [[افراط]] میکردند که حتی از کمک به افراد [[ضعیف]] و [[ناتوان]] و [[اطعام]] گرسنگان و کسی که دیگران را به فریادرسی میطلبید [[امتناع]] میکردند؛<ref> التفسیر الکبیر، ج ۵، ص۱۸۷.</ref> ولی [[خداوند]] با [[نزول آیه]] {{متن قرآن|لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ فَإِذَا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ وَاذْكُرُوهُ كَمَا هَدَاكُمْ وَإِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّينَ}}<ref>«بر شما گناهی نیست که (در ایام حج) بخششی از پروردگار خود بخواهید پس چون از عرفات رهسپار شدید در مشعر الحرام خداوند را یاد کنید و او را همانگونه که رهنمودتان داده است فرا یاد آورید و بیگمان پیش از آن از گمراهان بودید» سوره بقره، آیه ۱۹۸.</ref> این توهم را [[باطل]] و [[تجارت]] در [[حج]] را [[مباح]] شمرد. | ||
حج در میان [[اعراب جاهلی]] و [[مشرکان]] تا [[سال نهم هجری]] ادامه داشت تا اینکه در این سال با نزول آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلَا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شَاءَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! مشرکان پلیدند بنابراین پس از امسال نباید به مسجد الحرام نزدیک شوند و اگر از ناداری بیمناکید خداوند به زودی شما را با بخشش خویش اگر بخواهد بینیاز میگرداند که خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۲۸.</ref> مشرکان از نزدیک شدن به [[مسجد الحرام]] و انجام حج برای همیشه منع گردیدند<ref>جامع البیان، ج ۱۰، ص۱۳۵ - ۱۳۶؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۳۸؛ فقه القرآن، ج ۱، ص۱۵۸.</ref> در [[اسلام]] نیز حج همانند [[شرایع]] گذشته به عنوان یکی از [[عبادات]] [[الهی]] [[تشریع]] شد؛ اما درباره [[زمان]] تشریع آن میان [[عالمان]] [[اسلامی]] [[اختلاف]] است؛ برخی تشریع آن را پیش از [[هجرت]] و برخی [[وجوب]] آن را پس از هجرت دانستهاند که هر یک از سالهای یکم تا دهم [[هجری]]، پیروانی در میان این گروه دارد.<ref>روح المعانی، ج ۲۸، ص۱۰۰.</ref> برخی از [[پیروان]] این نظریه گفتهاند: [[حج]] با نزول آیه {{متن قرآن|وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ}}<ref>«و در میان مردم به حجّ بانگ بردار تا پیاده و سوار بر هر شتر تکیدهای که از هر راه دوری میرسند، نزد تو آیند» سوره حج، آیه ۲۷.</ref> در [[سال سوم هجری]] تشریع شد؛ ولی [[پیامبراکرم]]{{صل}} برگزاری آن را به تأخیر انداخت.<ref>تفسیر قرطبی، ج ۴، ص۱۴۴.</ref> در مقابل، برخی [[نزول]] این [[آیه]] را در سال نهم یا دهم و در [[حجة الوداع]] دانستهاند.<ref> التبیان، ج ۷، ص۳۰۹؛ احکام القرآن، جصاص، ج ۳، ص۳۰۲.</ref> این مطلب در برخی [[روایات اهل بیت]]{{عم}} نیز آمده است.<ref>الکافی، ج ۴، ص۲۴۵؛ تهذیب، ج ۵، ص۴۵۴.</ref> قول دیگر آن است که حج در [[سال ششم هجری]] با نزول آیه {{متن قرآن|وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ}}<ref>«و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید» سوره بقره، آیه ۱۹۶.</ref> تشریع شد.<ref>المجموع، ج ۷، ص۱۰۴؛ منتهی المطلب، ج ۲، ص۸۹۷؛ اضواء البیان، ج ۴، ص۳۳۰.</ref> در این سال [[پیامبر]] برای انجام [[حج]] به همراه ۱۴۰۰ نفر از [[مدینه]] خارج شد؛ ولی [[مشرکان]] با بستن راه در [[حدیبیه]] مانع حج آنان شدند، از اینرو پیامبر و [[مسلمانان]] با [[ذبح]] [[قربانی]] از [[احرام]] خارج شدند و در سال بعد بر طبق [[قرارداد]] منعقد میان طرفین، تنها قضای [[عمره]] را به جای آورد.<ref>مجمع البیان، ج ۲، ص۲۸؛ المیزان، ج ۲، ص۷۱؛ ج ۱۸، ص۲۵۳.</ref> پس از [[فتح مکه]] و در [[سال نهم هجری]] [[پیامبر اکرم]] [[ابوبکر]] را به همراه [[عمر]] و گروهی از مسلمانان به [[مکه]] فرستاد تا [[آیات برائت]] را بر مشرکان در [[مراسم حج]] [[ابلاغ]] کند؛ ولی پیش از رسیدن وی به مکه با [[نزول جبرئیل]] پیامبر [[مأمور]] شد تا به جای وی علی{{ع}} را برای ابلاغ این [[آیات]] به مشرکان اعزام کند.<ref>مسند احمد، ج ۱، ص۱۵۱؛ الامالی، ص۵۶؛ المستدرک، ج ۳، ص۵۱.</ref> از جمله پیامهای آن [[حضرت]] در این [[مراسم]]، منع مشرکان از نزدیک شدن به [[خانه خدا]] و [[طواف]] کردن با [[بدن]] برهنه بود.<ref>جامع البیان، ج ۱۰، ص۹۶؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۵، ص۲۱۸؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۳۸.</ref> [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلَا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شَاءَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! مشرکان پلیدند بنابراین پس از امسال نباید به مسجد الحرام نزدیک شوند و اگر از ناداری بیمناکید خداوند به زودی شما را با بخشش خویش اگر بخواهد بینیاز میگرداند که خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۲۸.</ref> که مشرکان را [[پلید]] شمرده و آنان را از نزدیک شدن به [[مسجدالحرام]] منع کرده نیز در این سال نازل شد.<ref> جامع البیان، ج ۱۰، ص۱۳۶؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۳۸.</ref> در [[سال دهم هجری]] آیه {{متن قرآن|وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ}}<ref>«و در میان مردم به حجّ بانگ بردار تا پیاده و سوار بر هر شتر تکیدهای که از هر راه دوری میرسند، نزد تو آیند» سوره حج، آیه ۲۷.</ref> نازل شد و به پیامبر [[فرمان]] داد تا مسلمانان را به حج فرا خواند.<ref>الکافی، ج ۴، ص۲۴۵؛ تهذیب، ج ۵، ص۴۵۴.</ref> در پی آن پیامبر با فرستادن مأمورانی به همه [[سرزمینهای اسلامی]] به مسلمانان اعلام کرد که هرکس قصد حجگزاری و فرا گرفتن [[مناسک]] آن را دارد با پیامبر همراه شود.<ref>بحارالانوار، ج ۲۱، ص۳۸۳ ـ ۳۸۴؛ ج ۳۷، ص۲۰۲؛ مستدرک الوسائل، ج ۸، ص۸۴.</ref> طبق برخی نقلها، آن حضرت این [[حج]] را که به [[حجهالوداع]] [[شهرت]] یافت همراه بیش از ۱۰۰۰۰۰ [[مسلمان]] انجام داد <ref> المجموع، ج ۷، ص۱۰۴؛ الغدیر، ج ۱، ص۲۶۶.</ref> برخی برآناند که [[پیامبر]] تنها همین یک حج را به جای آورده است؛<ref>مسند احمد، ج ۳، ص۱۳۴؛ صحیح مسلم، ج ۴، ص۶۰.</ref> ولی از نامیدن آن به حجهالوداع به دست میآید که آن [[حضرت]] پیش از آن نیز حج به جای آورده است؛<ref>وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۲۶؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۱۹۸.</ref> اما درباره تعداد آنها [[روایات]] و اقوال مختلفاند؛ برخی برآناند که پیامبر پیش از این سال، سه حج به جای آورده که دو حج را [[قبل از هجرت]] و یک حج را پس از [[هجرت]] انجام داده است؛<ref>سنن ابن ماجه، ج ۲، ص۱۰۲۷؛ امتاع الاسماع، ج ۹، ص۲۵؛ بحارالانوار، ج ۲۱، ص۳۹۸.</ref> اما در روایات دیگر آمده است که آن حضرت ۱۰ یا ۲۰ حج را پنهانی پیش از هجرت انجام داده است.<ref>الکافی، ج ۴، ص۲۴۴ ـ ۲۴۵، ۲۵۲؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۲۴ ـ ۱۲۶.</ref> | حج در میان [[اعراب جاهلی]] و [[مشرکان]] تا [[سال نهم هجری]] ادامه داشت تا اینکه در این سال با نزول آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلَا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شَاءَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! مشرکان پلیدند بنابراین پس از امسال نباید به مسجد الحرام نزدیک شوند و اگر از ناداری بیمناکید خداوند به زودی شما را با بخشش خویش اگر بخواهد بینیاز میگرداند که خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۲۸.</ref> مشرکان از نزدیک شدن به [[مسجد الحرام]] و انجام حج برای همیشه منع گردیدند<ref>جامع البیان، ج ۱۰، ص۱۳۵ - ۱۳۶؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۳۸؛ فقه القرآن، ج ۱، ص۱۵۸.</ref> در [[اسلام]] نیز حج همانند [[شرایع]] گذشته به عنوان یکی از [[عبادات]] [[الهی]] [[تشریع]] شد؛ اما درباره [[زمان]] تشریع آن میان [[عالمان]] [[اسلامی]] [[اختلاف]] است؛ برخی تشریع آن را پیش از [[هجرت]] و برخی [[وجوب]] آن را پس از هجرت دانستهاند که هر یک از سالهای یکم تا دهم [[هجری]]، پیروانی در میان این گروه دارد.<ref>روح المعانی، ج ۲۸، ص۱۰۰.</ref> برخی از [[پیروان]] این نظریه گفتهاند: [[حج]] با نزول آیه {{متن قرآن|وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ}}<ref>«و در میان مردم به حجّ بانگ بردار تا پیاده و سوار بر هر شتر تکیدهای که از هر راه دوری میرسند، نزد تو آیند» سوره حج، آیه ۲۷.</ref> در [[سال سوم هجری]] تشریع شد؛ ولی [[پیامبراکرم]]{{صل}} برگزاری آن را به تأخیر انداخت.<ref>تفسیر قرطبی، ج ۴، ص۱۴۴.</ref> در مقابل، برخی [[نزول]] این [[آیه]] را در سال نهم یا دهم و در [[حجة الوداع]] دانستهاند.<ref> التبیان، ج ۷، ص۳۰۹؛ احکام القرآن، جصاص، ج ۳، ص۳۰۲.</ref> این مطلب در برخی [[روایات اهل بیت]]{{عم}} نیز آمده است.<ref>الکافی، ج ۴، ص۲۴۵؛ تهذیب، ج ۵، ص۴۵۴.</ref> قول دیگر آن است که حج در [[سال ششم هجری]] با نزول آیه {{متن قرآن|وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ}}<ref>«و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید» سوره بقره، آیه ۱۹۶.</ref> تشریع شد.<ref>المجموع، ج ۷، ص۱۰۴؛ منتهی المطلب، ج ۲، ص۸۹۷؛ اضواء البیان، ج ۴، ص۳۳۰.</ref> در این سال [[پیامبر]] برای انجام [[حج]] به همراه ۱۴۰۰ نفر از [[مدینه]] خارج شد؛ ولی [[مشرکان]] با بستن راه در [[حدیبیه]] مانع حج آنان شدند، از اینرو پیامبر و [[مسلمانان]] با [[ذبح]] [[قربانی]] از [[احرام]] خارج شدند و در سال بعد بر طبق [[قرارداد]] منعقد میان طرفین، تنها قضای [[عمره]] را به جای آورد.<ref>مجمع البیان، ج ۲، ص۲۸؛ المیزان، ج ۲، ص۷۱؛ ج ۱۸، ص۲۵۳.</ref> پس از [[فتح مکه]] و در [[سال نهم هجری]] [[پیامبر اکرم]] [[ابوبکر]] را به همراه [[عمر]] و گروهی از مسلمانان به [[مکه]] فرستاد تا [[آیات برائت]] را بر مشرکان در [[مراسم حج]] [[ابلاغ]] کند؛ ولی پیش از رسیدن وی به مکه با [[نزول جبرئیل]] پیامبر [[مأمور]] شد تا به جای وی علی{{ع}} را برای ابلاغ این [[آیات]] به مشرکان اعزام کند.<ref>مسند احمد، ج ۱، ص۱۵۱؛ الامالی، ص۵۶؛ المستدرک، ج ۳، ص۵۱.</ref> از جمله پیامهای آن [[حضرت]] در این [[مراسم]]، منع مشرکان از نزدیک شدن به [[خانه خدا]] و [[طواف]] کردن با [[بدن]] برهنه بود.<ref>جامع البیان، ج ۱۰، ص۹۶؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۵، ص۲۱۸؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۳۸.</ref> [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلَا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شَاءَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! مشرکان پلیدند بنابراین پس از امسال نباید به مسجد الحرام نزدیک شوند و اگر از ناداری بیمناکید خداوند به زودی شما را با بخشش خویش اگر بخواهد بینیاز میگرداند که خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۲۸.</ref> که مشرکان را [[پلید]] شمرده و آنان را از نزدیک شدن به [[مسجدالحرام]] منع کرده نیز در این سال نازل شد.<ref> جامع البیان، ج ۱۰، ص۱۳۶؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۳۸.</ref> در [[سال دهم هجری]] آیه {{متن قرآن|وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ}}<ref>«و در میان مردم به حجّ بانگ بردار تا پیاده و سوار بر هر شتر تکیدهای که از هر راه دوری میرسند، نزد تو آیند» سوره حج، آیه ۲۷.</ref> نازل شد و به پیامبر [[فرمان]] داد تا مسلمانان را به حج فرا خواند.<ref>الکافی، ج ۴، ص۲۴۵؛ تهذیب، ج ۵، ص۴۵۴.</ref> در پی آن پیامبر با فرستادن مأمورانی به همه [[سرزمینهای اسلامی]] به مسلمانان اعلام کرد که هرکس قصد حجگزاری و فرا گرفتن [[مناسک]] آن را دارد با پیامبر همراه شود.<ref>بحارالانوار، ج ۲۱، ص۳۸۳ ـ ۳۸۴؛ ج ۳۷، ص۲۰۲؛ مستدرک الوسائل، ج ۸، ص۸۴.</ref> طبق برخی نقلها، آن حضرت این [[حج]] را که به [[حجهالوداع]] [[شهرت]] یافت همراه بیش از ۱۰۰۰۰۰ [[مسلمان]] انجام داد <ref> المجموع، ج ۷، ص۱۰۴؛ الغدیر، ج ۱، ص۲۶۶.</ref> برخی برآناند که [[پیامبر]] تنها همین یک حج را به جای آورده است؛<ref>مسند احمد، ج ۳، ص۱۳۴؛ صحیح مسلم، ج ۴، ص۶۰.</ref> ولی از نامیدن آن به حجهالوداع به دست میآید که آن [[حضرت]] پیش از آن نیز حج به جای آورده است؛<ref>وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۲۶؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۱۹۸.</ref> اما درباره تعداد آنها [[روایات]] و اقوال مختلفاند؛ برخی برآناند که پیامبر پیش از این سال، سه حج به جای آورده که دو حج را [[قبل از هجرت]] و یک حج را پس از [[هجرت]] انجام داده است؛<ref>سنن ابن ماجه، ج ۲، ص۱۰۲۷؛ امتاع الاسماع، ج ۹، ص۲۵؛ بحارالانوار، ج ۲۱، ص۳۹۸.</ref> اما در روایات دیگر آمده است که آن حضرت ۱۰ یا ۲۰ حج را پنهانی پیش از هجرت انجام داده است.<ref>الکافی، ج ۴، ص۲۴۴ ـ ۲۴۵، ۲۵۲؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۲۴ ـ ۱۲۶.</ref> |