اصحاب اعراف: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '\n\{\{امامت\}\}↵\{\{مدخل مرتبط' به '{{مدخل مرتبط')
(تغییرمسیر به اعراف حذف شد)
برچسب: تغییرمسیر حذف شد
خط ۱: خط ۱:
#تغییر_مسیر [[اعراف]]{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[اصحاب اعراف در قرآن]] - [[اصحاب اعراف در حدیث]] - [[اصحاب اعراف در کلام اسلامی]] - [[اصحاب اعراف در گفتگوهای بین‌المذاهب]]| پرسش مرتبط  = }}
| موضوع مرتبط =  
| عنوان مدخل  =  
| مداخل مرتبط = [[اصحاب اعراف در قرآن]] - [[اصحاب اعراف در حدیث]] - [[اصحاب اعراف در کلام اسلامی]] - [[اصحاب اعراف در گفتگوهای بین‌المذاهب]]
| پرسش مرتبط  = اصحاب اعراف (پرسش)
}}
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


دربارۀ اعراف و اصحاب اعراف، بحث‌های بسیار و تعریف‌های مختلفی است. در یک اصطلاح، اعراف مرحله و عالمی بلندمرتبه است میان بهشت و دوزخ. در اصطلاح دیگر، جهانی مافوق که اهل آن (اصحاب اعراف) همه را به چهره می‌شناسند و می‌توانند به اهل [[بهشت]] و [[جهنم]]، به اذن خداوندی دستور بدهند و راهنمایی کنند {{متن قرآن|وَبَيْنَهُمَا حِجَابٌ وَعَلَى الأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلاًّ بِسِيمَاهُمْ وَنَادَوْا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَن سَلامٌ عَلَيْكُمْ لَمْ يَدْخُلُوهَا وَهُمْ يَطْمَعُونَ*وَإِذَا صُرِفَتْ أَبْصَارُهُمْ تِلْقَاء أَصْحَابِ النَّارِ قَالُواْ رَبَّنَا لاَ تَجْعَلْنَا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ*وَنَادَى أَصْحَابُ الأَعْرَافِ رِجَالاً يَعْرِفُونَهُمْ بِسِيمَاهُمْ قَالُواْ مَا أَغْنَى عَنكُمْ جَمْعُكُمْ وَمَا كُنتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ}}<ref>اعراف، آیه ۴۶ تا ۴۸</ref> <ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۷۲.</ref>
دربارۀ اعراف و اصحاب اعراف، بحث‌های بسیار و تعریف‌های مختلفی است. در یک اصطلاح، اعراف مرحله و عالمی بلندمرتبه است میان بهشت و دوزخ. در اصطلاح دیگر، جهانی مافوق که اهل آن (اصحاب اعراف) همه را به چهره می‌شناسند و می‌توانند به اهل [[بهشت]] و [[جهنم]]، به اذن خداوندی دستور بدهند و راهنمایی کنند {{متن قرآن|وَبَيْنَهُمَا حِجَابٌ وَعَلَى الأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلاًّ بِسِيمَاهُمْ وَنَادَوْا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَن سَلامٌ عَلَيْكُمْ لَمْ يَدْخُلُوهَا وَهُمْ يَطْمَعُونَ*وَإِذَا صُرِفَتْ أَبْصَارُهُمْ تِلْقَاء أَصْحَابِ النَّارِ قَالُواْ رَبَّنَا لاَ تَجْعَلْنَا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ*وَنَادَى أَصْحَابُ الأَعْرَافِ رِجَالاً يَعْرِفُونَهُمْ بِسِيمَاهُمْ قَالُواْ مَا أَغْنَى عَنكُمْ جَمْعُكُمْ وَمَا كُنتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ}}<ref>اعراف، آیه ۴۶ تا ۴۸</ref> <ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۷۲.</ref>


==مقدمه==
==مقدمه==
*اعراف از ریشۀ عرف به معنای شناخت و پذیرش است، که نقطه مقابل آن انکار و ردّ است. اعتراف هم از این ریشه است، گردن نهادن به چیزی و پذیرفتن آن.<ref>مفردات راغب</ref> در روایات، به یک معنی اصحاب اعراف همان [[ائمه]] و [[اهل بیت]]{{عم}} معرفی شده‌اند که ورود به بهشت، منوط به شناخت و اطاعت آنان است. [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} فرمود: {{عربی|"نحن الأعراف، نوقف بین الجنّة، فلا یدخل الجنّة الاّ من عرفنا و عرفناه"}}<ref>«اعراف ماییم، ما را در میان بهشت نگه می‌دارند و جز کسی که ما را بشناسد و ما او را بشناسیم، وارد بهشت نمی‌شود.» تفسیر مرآة الأنوار، ص ۲۳۷</ref>، اینکه ورود به بهشت در سایۀ معرفت به اعراف [[امام علی|علی]]{{ع}} و [[آل علی|آل او]] است، در روایات متعدّدی آمده است. از [[امام علی|علی]]{{ع}} روایت است: اصحاب اعراف ماییم، یاران خود را از چهره‌شان می‌شناسیم، اعراف ماییم که خدا را هم جز از راه شناخت ما نمی‌توان شناخت و اعراف ماییم که خداوند متعال در روز قیامت ما را بر صراط به معرّفی قرار می‌دهد و جز کسی که ما را بشناسد و ما او را بشناسیم، وارد بهشت نمی‌شود. <ref>{{عربی|نحن أصحاب الأعراف، نعرف أنصارنا بسیماهم، و نحن الأعراف الّذی لا یعرف اللّه عزّ و جلّ الاّ بسبیل معرفتنا، و نحن الأعراف، یعرّفنا اللّه عزّ و جلّ یوم القیامة علی الصّراط، فلا یدخل الجنّة الاّ من عرفنا و عرفناه...}}؛ اصول کافی، ج ۱ ص ۱۸۴ ح ۹</ref> با این حساب، هم اعراف جایگاه مهمی است، هم اصحاب اعراف موقعیت ممتازی در [[قیامت]] دارند. اینگونه روایات، شأن والای [[عترت]] و مقام [[امامان]]{{عم}} را نشان می‌دهد.<ref>دربارۀ اعراف و معانی آن و روایاتش ر. ک: بحار الأنوار، ج ۸ ص ۳۲۹(باب الأعراف) نیز: المیزان، ج ۸ ص ۱۳۴</ref> سلمان فارسی نقل می‌کند که بیش از ده‌بار از [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} شنیدم که فرمود: {{عربی|"یا  علیّ! إنّک و الأوصیاء من بعدک اعراف بین الجنّة و النّار..."}}<ref>«یا علی، تو و جانشینان پس از تو، اعراف میان بهشت و دوزخند، جز کسی که شما را بشناسد و شما بشناسیدش وارد بهشت نمی‌شود و جز آنان که شما را انکار کنند و نشناسند و شما آنان را نشناسید، وارد دوزخ نمی‌گردند.» دربارۀ اعراف و معانی آن و روایاتش ر. ک: بحار الأنوار، ج ۸ ص ۳۲۹(باب الأعراف) نیز: المیزان، ج ۸ ص ۱۳۴</ref> در معنای اصحاب اعراف، این نیز گفته شده که جایی میان بهشت و جهنم است که گروهی آنجا ساکن می‌شوند که نه مستحقّ بهشتند نه عقاب دوزخ، به امید فرمان الهی و [[شفاعت|شفاعتند]] تا آنکه به آنان اذن داده شود وارد بهشت شوند، یا جایی است که کسانی غیر مکلّف در آنجا ساکنند که نه مستحقّ بهشتند نه دوزخ.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۷۲.</ref>
اعراف از ریشۀ عرف به معنای شناخت و پذیرش است، که نقطه مقابل آن انکار و ردّ است. اعتراف هم از این ریشه است، گردن نهادن به چیزی و پذیرفتن آن.<ref>مفردات راغب</ref> در روایات، به یک معنی اصحاب اعراف همان [[ائمه]] و [[اهل بیت]]{{عم}} معرفی شده‌اند که ورود به بهشت، منوط به شناخت و اطاعت آنان است. [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} فرمود: {{عربی|"نحن الأعراف، نوقف بین الجنّة، فلا یدخل الجنّة الاّ من عرفنا و عرفناه"}}<ref>«اعراف ماییم، ما را در میان بهشت نگه می‌دارند و جز کسی که ما را بشناسد و ما او را بشناسیم، وارد بهشت نمی‌شود.» تفسیر مرآة الأنوار، ص ۲۳۷</ref>، اینکه ورود به بهشت در سایۀ معرفت به اعراف [[امام علی|علی]]{{ع}} و [[آل علی|آل او]] است، در روایات متعدّدی آمده است. از [[امام علی|علی]]{{ع}} روایت است: اصحاب اعراف ماییم، یاران خود را از چهره‌شان می‌شناسیم، اعراف ماییم که خدا را هم جز از راه شناخت ما نمی‌توان شناخت و اعراف ماییم که خداوند متعال در روز قیامت ما را بر صراط به معرّفی قرار می‌دهد و جز کسی که ما را بشناسد و ما او را بشناسیم، وارد بهشت نمی‌شود. <ref>{{عربی|نحن أصحاب الأعراف، نعرف أنصارنا بسیماهم، و نحن الأعراف الّذی لا یعرف اللّه عزّ و جلّ الاّ بسبیل معرفتنا، و نحن الأعراف، یعرّفنا اللّه عزّ و جلّ یوم القیامة علی الصّراط، فلا یدخل الجنّة الاّ من عرفنا و عرفناه...}}؛ اصول کافی، ج ۱ ص ۱۸۴ ح ۹</ref> با این حساب، هم اعراف جایگاه مهمی است، هم اصحاب اعراف موقعیت ممتازی در [[قیامت]] دارند. اینگونه روایات، شأن والای [[عترت]] و مقام [[امامان]]{{عم}} را نشان می‌دهد.<ref>دربارۀ اعراف و معانی آن و روایاتش ر. ک: بحار الأنوار، ج ۸ ص ۳۲۹(باب الأعراف) نیز: المیزان، ج ۸ ص ۱۳۴</ref> سلمان فارسی نقل می‌کند که بیش از ده‌بار از [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} شنیدم که فرمود: {{عربی|"یا  علیّ! إنّک و الأوصیاء من بعدک اعراف بین الجنّة و النّار..."}}<ref>«یا علی، تو و جانشینان پس از تو، اعراف میان بهشت و دوزخند، جز کسی که شما را بشناسد و شما بشناسیدش وارد بهشت نمی‌شود و جز آنان که شما را انکار کنند و نشناسند و شما آنان را نشناسید، وارد دوزخ نمی‌گردند.» دربارۀ اعراف و معانی آن و روایاتش ر. ک: بحار الأنوار، ج ۸ ص ۳۲۹(باب الأعراف) نیز: المیزان، ج ۸ ص ۱۳۴</ref> در معنای اصحاب اعراف، این نیز گفته شده که جایی میان بهشت و جهنم است که گروهی آنجا ساکن می‌شوند که نه مستحقّ بهشتند نه عقاب دوزخ، به امید فرمان الهی و [[شفاعت|شفاعتند]] تا آنکه به آنان اذن داده شود وارد بهشت شوند، یا جایی است که کسانی غیر مکلّف در آنجا ساکنند که نه مستحقّ بهشتند نه دوزخ.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۷۲.</ref>


==منابع==
==منابع==
* [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']]
[[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']]


==پانویس==
==پانویس==

نسخهٔ ‏۹ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۴۰

دربارۀ اعراف و اصحاب اعراف، بحث‌های بسیار و تعریف‌های مختلفی است. در یک اصطلاح، اعراف مرحله و عالمی بلندمرتبه است میان بهشت و دوزخ. در اصطلاح دیگر، جهانی مافوق که اهل آن (اصحاب اعراف) همه را به چهره می‌شناسند و می‌توانند به اهل بهشت و جهنم، به اذن خداوندی دستور بدهند و راهنمایی کنند ﴿وَبَيْنَهُمَا حِجَابٌ وَعَلَى الأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلاًّ بِسِيمَاهُمْ وَنَادَوْا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَن سَلامٌ عَلَيْكُمْ لَمْ يَدْخُلُوهَا وَهُمْ يَطْمَعُونَ*وَإِذَا صُرِفَتْ أَبْصَارُهُمْ تِلْقَاء أَصْحَابِ النَّارِ قَالُواْ رَبَّنَا لاَ تَجْعَلْنَا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ*وَنَادَى أَصْحَابُ الأَعْرَافِ رِجَالاً يَعْرِفُونَهُمْ بِسِيمَاهُمْ قَالُواْ مَا أَغْنَى عَنكُمْ جَمْعُكُمْ وَمَا كُنتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ[۱] [۲]

مقدمه

اعراف از ریشۀ عرف به معنای شناخت و پذیرش است، که نقطه مقابل آن انکار و ردّ است. اعتراف هم از این ریشه است، گردن نهادن به چیزی و پذیرفتن آن.[۳] در روایات، به یک معنی اصحاب اعراف همان ائمه و اهل بیت(ع) معرفی شده‌اند که ورود به بهشت، منوط به شناخت و اطاعت آنان است. حضرت علی(ع) فرمود: "نحن الأعراف، نوقف بین الجنّة، فلا یدخل الجنّة الاّ من عرفنا و عرفناه"[۴]، اینکه ورود به بهشت در سایۀ معرفت به اعراف علی(ع) و آل او است، در روایات متعدّدی آمده است. از علی(ع) روایت است: اصحاب اعراف ماییم، یاران خود را از چهره‌شان می‌شناسیم، اعراف ماییم که خدا را هم جز از راه شناخت ما نمی‌توان شناخت و اعراف ماییم که خداوند متعال در روز قیامت ما را بر صراط به معرّفی قرار می‌دهد و جز کسی که ما را بشناسد و ما او را بشناسیم، وارد بهشت نمی‌شود. [۵] با این حساب، هم اعراف جایگاه مهمی است، هم اصحاب اعراف موقعیت ممتازی در قیامت دارند. اینگونه روایات، شأن والای عترت و مقام امامان(ع) را نشان می‌دهد.[۶] سلمان فارسی نقل می‌کند که بیش از ده‌بار از پیامبر خدا(ص) شنیدم که فرمود: "یا علیّ! إنّک و الأوصیاء من بعدک اعراف بین الجنّة و النّار..."[۷] در معنای اصحاب اعراف، این نیز گفته شده که جایی میان بهشت و جهنم است که گروهی آنجا ساکن می‌شوند که نه مستحقّ بهشتند نه عقاب دوزخ، به امید فرمان الهی و شفاعتند تا آنکه به آنان اذن داده شود وارد بهشت شوند، یا جایی است که کسانی غیر مکلّف در آنجا ساکنند که نه مستحقّ بهشتند نه دوزخ.[۸]

منابع

محدثی، جواد، فرهنگ غدیر

پانویس

  1. اعراف، آیه ۴۶ تا ۴۸
  2. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۷۲.
  3. مفردات راغب
  4. «اعراف ماییم، ما را در میان بهشت نگه می‌دارند و جز کسی که ما را بشناسد و ما او را بشناسیم، وارد بهشت نمی‌شود.» تفسیر مرآة الأنوار، ص ۲۳۷
  5. نحن أصحاب الأعراف، نعرف أنصارنا بسیماهم، و نحن الأعراف الّذی لا یعرف اللّه عزّ و جلّ الاّ بسبیل معرفتنا، و نحن الأعراف، یعرّفنا اللّه عزّ و جلّ یوم القیامة علی الصّراط، فلا یدخل الجنّة الاّ من عرفنا و عرفناه...؛ اصول کافی، ج ۱ ص ۱۸۴ ح ۹
  6. دربارۀ اعراف و معانی آن و روایاتش ر. ک: بحار الأنوار، ج ۸ ص ۳۲۹(باب الأعراف) نیز: المیزان، ج ۸ ص ۱۳۴
  7. «یا علی، تو و جانشینان پس از تو، اعراف میان بهشت و دوزخند، جز کسی که شما را بشناسد و شما بشناسیدش وارد بهشت نمی‌شود و جز آنان که شما را انکار کنند و نشناسند و شما آنان را نشناسید، وارد دوزخ نمی‌گردند.» دربارۀ اعراف و معانی آن و روایاتش ر. ک: بحار الأنوار، ج ۸ ص ۳۲۹(باب الأعراف) نیز: المیزان، ج ۸ ص ۱۳۴
  8. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۷۲.