شقاوت: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۱) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
{{ | {{مدخل وابسته}} | ||
* [[سعادت]] | * [[سعادت]] | ||
* [[رستگاری]] | * [[رستگاری]] | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
[[رده:شقاوت]] | [[رده:شقاوت]] | ||
{{سعادت}} | {{سعادت}} |
نسخهٔ ۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۳۳
واژهشناسی لغوی
- شَقاوت واژهای عربی از ماده "ش - ق – ی"[۱] یا "ش - ق – و"[۲] و در لغت به معنای سختی[۳]، نکبت، خواری، بدبختی و سختی[۴] و در برابر سعادت است[۵] که به معنای شادی، خیر[۶] و حالت مقتضی صلاح[۷] است.
- در اصطلاح نیز مفهومی مقابل سعادت است و از آنجا که سعادتِ انسان، رسیدن به کمالاتی است که شایستگی آنها را دارد [۸]، شقاوت وی ماندن در حالت نقص و کاستی و بازماندن از کمالات و محرومیت از خیرات[۹] و خسارتی است مرتبط با فرجام انسان (سوء عاقبت).[۱۰].
- شقاوت حالتی ناشی از کفر است که در آخرت بر اثر اهانت و عذاب شدن برای آدمی پدید میآید[۱۱]؛ در برابرِ سعادت که منفعتی است مربوط به عاقبت انسان (حسن عاقبت)[۱۲] و به گفته برخی واژهپژوهان، شقاوت، رنج و سختیای است که مانع سلوک انسان در جهت خیر و صلاح و کمال مادی یا معنوی باشد[۱۳]. به گفته برخی مفسران، سعادت و شقاوت درباره هدف و پایان راهاند؛ بر خلاف هدایت و ضلالت که نسبت به راه سنجیده میشوند[۱۴].
- مفهوم شقاوت مانند بسیاری از دیگر مفاهیم، به لحاظ اکتسابی درجات و مراتب گوناگونی دارد[۱۵] و ممکن است از جهت اعتقادی[۱۶]، عملی [۱۷] یا اخلاقی[۱۸] باشد.
- نخستین مرتبه شقاوت آن است که جهتگیری انسان به سمت شقاوت غالب باشد، چنانکه نخستین مرتبه سعادت آن است که جهتگیری انسان بر سعادت غالب باشد و مرتبه نهایی هر یک آن است که مقابل آن به کلی از بین رفته و بیمزاحمت باشد. ممکن است شخص در شقاوت اکتسابی به جایی برسد که مصداق آیه ﴿خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴾[۱۹] شود[۲۰]. در منطق قرآن، معیار سعادت و شقاوت حقیقی، مرتبط با روح انسان است نه جسم او و معیارهای مادی[۲۱]. چه بسا فردی از لذات مادی بهرهمند باشد؛ ولی به سبب ستمگری، سعادتمند نباشد و بر عکس ممکن است هرگونه بلا به او روی آورده باشد؛ ولی به سبب برخورداری از کمالات انسانی و نور عبودیت، سعادتمند باشد[۲۲]. در این منطق، بهرهمندی از نعمت فراوان در دنیا نشانه کرامت و تنگی معیشت نشانه اهانت نیست ﴿فَأَمَّا الإِنسَانُ إِذَا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ كَلاَّ بَل لّا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ﴾[۲۳]، زیرا بهرهمندی دنیوی در مقایسه با آخرت ناچیز است[۲۴]. نسبت مفهوم عرفی شقاوت با مفهوم شرعی آن، "عموم و خصوص من وجه" است و از اینرو ممکن است عرف اموری را شقاوت بداند؛ ولی شرع آن را شقاوت نداند[۲۵]. مراد از شقاوت در این نوشتار، مفهوم اصطلاحی آن، یعنی بازماندن از خیر و صلاح و بدعاقبتی است.
- شقاوت نیز همانند سعادت در اصل به دو قسم دنیوی (رنج و سختی در دنیا) ﴿فَقُلْنَا يَا آدَمُ إِنَّ هَذَا عَدُوٌّ لَكَ وَلِزَوْجِكَ فَلَا يُخْرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَى﴾[۲۶] و اخروی (بدعاقبتی) ﴿قَالُوا رَبَّنَا غَلَبَتْ عَلَيْنَا شِقْوَتُنَا وَكُنَّا قَوْمًا ضَالِّينَ﴾[۲۷] قسمت میشود[۲۸]. به طور کلی مردم از نظر فرجام و پایان راه از یک منظر سه دستهاند: سعادتمندان یا همان اصحاب یمین، شقاوتمندان یا همان اصحاب شمال و مقربان ﴿وَكُنْتُمْ أَزْوَاجًا ثَلَاثَةً﴾[۲۹][۳۰] و از منظری دیگر به دو دسته کلی سعادتمند و شقاوتمند قسمت میشوند ﴿يَوْمَ يَأْتِ لَا تَكَلَّمُ نَفْسٌ إِلَّا بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شَقِيٌّ وَسَعِيدٌ﴾[۳۱].[۳۲]
شقاوت در قرآن
اختیاری بودن شقاوت
اسباب شقاوت
کفر و ارتداد
اعراض از هدایت الهی
تکذیب و رویگردانی از مواعظ رسول خدا(ص)
بیتقوایی
بت پرستی
رد شقاوت
زکریا(ع)
عیسای مسیح
ابراهیم(ع)
شقیترین افراد
کافران و مکذبان آیات خدا
نصیحت ناپذیران از تذکرات پیامبر(ص)
پی کننده ناقه صالح
کیفر شقاوتمندان
شقاوت و سعادت حیوانات
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ المحیط فی اللغه، ج۵، ص۴۶۰، «شقی».
- ↑ معجم مقاییس اللغه، ج۳، ص۲۰۲، «شقو».
- ↑ القاموس المحیط، ج۴، ص۳۸۹؛ تاج العروس، ج۱۹، ص ۵۸۰، «شقو».
- ↑ لغتنامه، ج۹، ص۱۲۶۴۴، «شقاوت».
- ↑ الصحاح، ج۶، ص۲۳۹۴، «شقا».
- ↑ معجم مقاییس اللغه، ج۳، ص۷۵، «سعد».
- ↑ التحقیق، ج۵، ص۱۵۴، «سعد».
- ↑ السیاسة المدنیه، فارابی، ص۸۱؛ رسائل ابن سینا، ص۲۶۰ - ۲۶۳؛ گوهر مراد، ص۱۶۳.
- ↑ الالهیات، ج۲، ص۳۷۵؛ المیزان، ج۱۵، ص۷۰؛ نیز: ج ۱۴، ص۸.
- ↑ التبیان، ج۷، ص۳۹۸؛ المیزان، ج۲۰، ص۳۰۵.
- ↑ التحریر و التنویر، ج۳۰، ص۲۵۳.
- ↑ التبیان، ج۷، ص۳۹۸؛ نیز نک: بحار الانوار، ج۶۹، ص ۱۰۷؛ ج۷۰، ص۴۲.
- ↑ التحقیق، ج۶، ص۱۱۶، «شقی».
- ↑ اسلام و محیط زیست، جوادی آملی، ص۱۴۷.
- ↑ نک: تفسیر المراغی، ج۱۲، ص۸۵؛ التحریر و التنویر، ج۱۱، ص۳۳۱؛ التحقیق، ج۶، ص۱۱۸، «شقی».
- ↑ مفاتیح الغیب، ص۵۸۸؛ المیزان، ج۲۰، ص۳۵۶.
- ↑ مفاتیح الغیب، ص۵۸۸.
- ↑ مفاتیح الغیب، ص۵۸۸؛ جامع السعادات، ج۱، ص۴۱؛ ج ۳، ص۴، ۱۰۷، ۲۴۰.
- ↑ «خداوند بر دلها و بر شنوایی آنان مهر نهاده و بر بیناییهای آنها پردهای است و عذابی سترگ خواهند داشت» سوره بقره، آیه ۷.
- ↑ التحقیق، ج۶، ص۹۸، «شقی».
- ↑ نک: تفسیر صدرالمتألهین، ج۶، ص۲۹۴؛ نک: المیزان، ج۳، ص۱۱ - ۱۲.
- ↑ المیزان، ج۷، ص۷۳.
- ↑ «اما انسان، چون پروردگارش او را بیازماید و گرامی دارد و نعمت دهد، میگوید: پروردگارم مرا گرامی داشت، و چون پروردگارش او را بیازماید و روزیاش را بر او تنگ گیرد میگوید پروردگارم مرا خوار داشت، نه چنین است، بلکه شما یتیم را گرامی نمیدارید» سوره فجر، آیه ۱۵-۱۷.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۳۱، ص۱۵۵.
- ↑ تسنیم، ج۱۳، ص۷۹.
- ↑ «گفتیم: ای آدم! این (ابلیس) دشمن تو و دشمن همسر توست، مبادا شما را از بهشت بیرون براند که در سختی افتی» سوره طه، آیه ۱۱۷.
- ↑ «میگویند: پروردگارا! سنگدلی ما بر ما چیره بود و ما گروهی گمراه بودیم» سوره مؤمنون، آیه ۱۰۶.
- ↑ مفردات، ص۴۶۰، «شقی».
- ↑ «و شما گونههای سهگانه خواهید بود» سوره واقعه، آیه ۷.
- ↑ تفسیر ابن عربی، ج۲، ص۳۱۰؛ تفسیر صدرالمتألهین، ج۱، ص۳۷۸.
- ↑ «روزی که (چون) فرا رسد، هیچ کس جز به اذن خداوند سخن نمیگوید؛ برخی نگونبخت و برخی نیکبختاند» سوره هود، آیه ۱۰۵.
- ↑ احمدپور و کریمی، مقاله «شقاوت»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶.