پیامبر: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۷۶: | خط ۱۷۶: | ||
[[انبیا|انبیای الهی]] به اقتضای مأموریت خطیری که بر عهده دارند باید از ویژگیهایی متناسب با مأموریتشان برخوردار باشند، ویژگیهایی چون [[علم خدادادی]]، [[عصمت]] و اعجاز، درباره [[معجزه]] و برخی ویژگیهای دیگر در دروس گذشته تحت عنوان راههای شناخت انبیا مباحثی مطرح شد. درس حاضر، این ویژگیها را با مبحث علم انبیا پی میگیرد. | [[انبیا|انبیای الهی]] به اقتضای مأموریت خطیری که بر عهده دارند باید از ویژگیهایی متناسب با مأموریتشان برخوردار باشند، ویژگیهایی چون [[علم خدادادی]]، [[عصمت]] و اعجاز، درباره [[معجزه]] و برخی ویژگیهای دیگر در دروس گذشته تحت عنوان راههای شناخت انبیا مباحثی مطرح شد. درس حاضر، این ویژگیها را با مبحث علم انبیا پی میگیرد. | ||
علم یکی از ویژگیهای اساسی [[پیامبران]] است و حتی میتوان گفت مهمترین ویژگی آنان به شمار میآید. تمایز و تفاوت اصلی فرستادگان الهی با مردم عادی در برخورداری آنان از علوم وحیانی است. مبحث علم انبیا دارای گستره وسیع و ابعاد گوناگونی است که در اینجا به چند محور اصلی بسنده میکنیم. | علم یکی از ویژگیهای اساسی [[پیامبران]] است و حتی میتوان گفت مهمترین ویژگی آنان به شمار میآید. تمایز و تفاوت اصلی فرستادگان الهی با مردم عادی در برخورداری آنان از علوم وحیانی است. مبحث علم انبیا دارای گستره وسیع و ابعاد گوناگونی است که در اینجا به چند محور اصلی بسنده میکنیم. | ||
=== | ===۱. جایگاه دانش نزد عقل و دین=== | ||
انسانهای عاقل، به علم احترام گذاشته، عالمان را با دیگران در یک مقام نمینشانند، و با ایشان همچون انسانهای غیر عالم رفتار نمیکنند. | انسانهای عاقل، به علم احترام گذاشته، عالمان را با دیگران در یک مقام نمینشانند، و با ایشان همچون انسانهای غیر عالم رفتار نمیکنند. | ||
قرآن کریم این حکم عقلی را اینگونه بیان میفرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُوا الأَلْبَابِ}}﴾}} <ref>سوره زمر؛ آیه: ۹.</ref> بگو: آیا کسانی که میدانند و کسانی که نمیدانند یکسانند؟ تنها صاحبان خرد متذکر میشوند. | قرآن کریم این حکم عقلی را اینگونه بیان میفرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُوا الأَلْبَابِ}}﴾}} <ref>سوره زمر؛ آیه: ۹.</ref> بگو: آیا کسانی که میدانند و کسانی که نمیدانند یکسانند؟ تنها صاحبان خرد متذکر میشوند. | ||
===۲. لزوم تبعیت از عالم=== | ===۲. لزوم تبعیت از عالم=== | ||
اصولاً تبعیت فرع علم است. عقل حکم میکند که از کسی باید تبعیت کرد و سخن کسی را باید گوش داد که نسبت به مورد تبعیت، آگاه باشد. خداوند در قرآن کریم، این اصل خردمندانه را چنین تبیین میفرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّيَ إِلاَّ أَن يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ}}﴾}} <ref>سوره یونس؛ آیه: ۳۵.</ref> آیا آن که بهسوی حق هدایت میکند، برای پیروی سزاوارتر است یا کسی که راه نمییابد، مگر آنکه هدایتش کنند؟ شما را چه شده، چگونه داوری میکنید؟ | اصولاً تبعیت فرع علم است. عقل حکم میکند که از کسی باید تبعیت کرد و سخن کسی را باید گوش داد که نسبت به مورد تبعیت، آگاه باشد. خداوند در قرآن کریم، این اصل خردمندانه را چنین تبیین میفرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّيَ إِلاَّ أَن يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ}}﴾}} <ref>سوره یونس؛ آیه: ۳۵.</ref> آیا آن که بهسوی حق هدایت میکند، برای پیروی سزاوارتر است یا کسی که راه نمییابد، مگر آنکه هدایتش کنند؟ شما را چه شده، چگونه داوری میکنید؟ |
نسخهٔ ۱۴ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۳:۴۸
- اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل پیامبر (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
پیامبر یا نبی انسانی است که از سوی خداوند برای هدایت مردم مأمور اصلاح معاش و معاد آنان می شود.
واژهشناسی لغوی
واژهشناسی نبی
- نبی یا از "نبأ" به معنای خبر است [۱] یا از "نَباوه" به معنای ارتفاع و شرافت. [۲] در صورت اول معنای نبی خبردهنده یا خبر داده شده یا خبردار است و در صورت دوم به معنای رفیع و بلند مرتبه میباشد، و نبوت به معنای رفعت و بلند مرتبگی است. [۳] بنابراین، نبی کسی است که خداوند به او خبر داده، یا کسی است که از جانب خداوند خبر میدهد [۴] و شریفتر و بلند مرتبهتر از سایر انسانهاست [۵].
- همچنیننبوت به معنای "صوت خفی" هم آمده است؛ چون خبری که به انبیا میرسد، دیگران نمیشنیدند. [۶]. و یا اینکه به معنای طریق باشد و پیامبران را از آن جهت نبی خوانند که راههای هدایت بشری به سوی خداوند میباشند[۷][۸].
- نبوت در معنای اصطلاحی، مقام و منزلتی است از سوی خداوند سبحان که به برخی از انسانها داده میشود به جهت رفعت مرتبهایی که دارند برای هدایت انسانها. [۹].
واژهشناسی رسول
- اصطلاح رسول و رسالت از ماده "رِسل"، به معنای حرکت تؤام با آرامش است. [۱۰]. رسول به معنای مُرسَل است. ارسال یعنی روانه کردن و فرستان و مُرسَل به کسی گویند که وی را برای امری روانه میسازند. [۱۱] این امر، میتواند رساندن پیام یا انجام کارِ دیگری باشد. [۱۲] از واژههای فارسی برای رسول، پیامبر است؛ پیامبر کسی است که حامل و رساننده پیام میباشد. در واژه پیامبر، صرفاً به رساندن پیام توجه شده، و مأموریت دیگری برای رسول وجود ندارد. از این جهت، واژه پیامبر به معنای لغوی نبوت نزدیکی دارد.
- اما در اصطلاح، رسول کسی است که از جانب خداوند به سوی دیگران فرستاده میشود تا پیام الهی را به آنها رسانده و اجرا نماید. از این رو، در معنای اصطلاحی رسالت، نه تنها پیامآوری بلکه تعلیم، تربیت و مدیریت نیز وجود دارد [۱۳].
نسبت میان نبی و رسول
- از ظاهر برخی آیات قرآن برمیآید که اختلافی میان مصادیق این دو مفهوم رسول و نبی وجود دارد همچون آیه ﴿﴿ وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلا نَبِيٍّ ﴾﴾[۱۴] اگر رسول و نبی بر مصادیق واحدی دلالت کنند ذکر آن دو لغو خواهد بود، در روایت معصومین: نیز به این تفاوت اشاره شده است: "عَنْ أَبِي ذَرٍّ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَيْهِ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى رَسُولِ اللَّه (ص) وَ قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّه: كَمِ النَّبِيُّونَ قَالَ مِائَةُ أَلْفٍ وَ أَرْبَعَةٌ وَ عِشْرُونَ أَلْفَ نَبِيٍّ قُلْتُ كَمِ الْمُرْسَلُونَ مِنْهُمْ قَالَ ثَلَاثُ مِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ جَمّاً غَفِيراً". [۱۵] جناب ابوذر نقل میکند که نزد رسول خدا (ص) رفتم و پرسیدم: ای رسول خدا، انبیا چند نفرند؟ فرمود: صد و بیست و چهار هزار نفر. عرض کردم: از میان ایشان، چه تعدادی مرسَل میباشند؟ فرمود: سیصد و سیزده نفر جماعتی زیاد. بنابراین نسبت میان نبی و رسول تساوی نیست اما این که چه نسبتی برقرار است چهار قول وجود دارد که در سه قول نبی اعم از رسول به شمار آمده است، زیرا[۱۶]:
- نبی عبارت است از انسان مخبری که از جانب خداوند خبر آورده است اعم از آن که مأمور به تبلیغ باشد یا نباشد ولی رسول، مأمور به تبلیغ است[۱۷][۱۸].
- نبی کسی است که تبلیغ احکام الهی را به عهده دارد ولی کتاب آسمانی ندارد لکن رسول واجد کتاب آسمانی است[۱۹][۲۰].
- نبی انسانی است که از طرف خداوند برای تبلیغ اوامر و نواهی الهی مبعوث شده است چه واجد کتاب و یا شریعت خاص باشد و یا نباشد و رسول کسی است که واجد کتاب و شریعت خاص باشد[۲۱] [۲۲].
- منظور از نبوت و رسالت دو گروه جدا از پیامبران الهی نیستند بلکه هر کدام به یک حیثیت و جهت خاص و شأنی خاص اشاره دارند پس نبوت ناظر است به جهت گرفتن اخبار و احکام الهی و رسالت ناظر است به جهت ابلاغ آنها به مردم. این شئون مختلف از بعضی از آیات قرآنی قابل استفاده است، در آیه ﴿﴿ إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِن بَعْدِهِ ﴾﴾[۲۳] به شأن نبوت و در آیه﴿﴿ وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبِينُ ﴾﴾[۲۴] به شأن رسالت اشاره دارد[۲۵].
- طبق این معنا، مقام رسالت و نبوت در یک نفر قابل جمع است [۲۶]. گواه این مطلب آن است که در آیات نبوت عامه گاهی واژه نبیین به کار رفته است ﴿﴿ كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ ﴾﴾[۲۷] و گاهی واژه رسل به کار رفته است: ﴿﴿ لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ ﴾﴾[۲۸] از آیات و روایات به دست میآید که رسول اخص از نبی است، یعنی همه پیامبران، داراى مقام نبوت بودهاند ولى مقام رسالت اختصاص به گروهى از ایشان داشته است. [۲۹]. در روایتی از حضرت باقر (ع)، دربارۀ حصول مقام رسالت در حضرت ابراهیم (ع) آمده است: "إِنَّ اللَّهَ اتَّخَذَ إِبْرَاهِيمَ عَبْداً قَبْلَ أَنْ يَتَّخِذَهُ نَبِيّاً وَ اتَّخَذَهُ نَبِيّاً قَبْلَ أَنْ يَتَّخِذَهُ رَسُولًا وَ اتَّخَذَهُ رَسُولاً" [۳۰]. همانا خداوند، قبل از آن که حضرت ابراهیم را در منصب نبوت قرار دهد، وی را در مقام بندگی پذیرفت، و قبل از آن که او را در مقام رسالت قرار دهد، وی را در مقام نبوت قرار داد.در روایات آمده است که نبی کسی است که فرشته وحی را در بیداری نمیبیند و فقط صدای او را میشنود ولی در خواب هم صدای او را میشنود و هم او را مشاهده میکند، اما رسول کسی است که در بیداری نیز فرشته وحی را مشاهده میکند؛ «النَّبِیُّ الَّذِی یَرَى فِی مَنَامِهِ وَ یَسْمَعُ الصَّوْتَ وَ لَا یُعَایِنُ الْمـَلَکُ وَ الرَّسُولُ الَّذِی یَسْمَعُ الصَّوْتَ وَ یَرَى فِی الْمـَنَامِ وَ یُعَایِنُ الْمـَلَک» [۳۱]. [۳۲] این گونه تفاوتها مربوط به مقامات و مراتب کمال پیامبران است نه شأن نبوت و رسالت آنان چنان که در قرآن تصریح شده است که برخی پیامبران بر برخی دیگر برتری دارند: ﴿﴿ لَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلَى بَعْضٍ ﴾﴾[۳۳] و ﴿﴿ تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ ﴾﴾[۳۴] در دو آیه یاد شده که سخن از تفاضل پیامبری است، هم واژه نبیین به کار رفته و هم واژه رسل. بنابراین صاحب کتاب یا شریعت بودن نیز میتواند از مزایای برخی پیامبران باشد. که به این جهت به آنان رسول گفته میشود. اختصاص واژه رسول به برخی از پیامبران به لحاظ جهات یاد شده با برابری آن با واژه نبی از منظر کلامیمنافات ندارد[۳۵][۳۶].
نسبت میان نبی و امام
درجات انبیا و رسل
- انبیا و رسولان الهی از نظر مرتبه و مقامی که نزد خداوند متعال دارند متفاوت میباشند. قرآن کریم، این حقیقت را در آیه زیر به صراحت بیان میکند: ﴿﴿وَ لَقَدْ فَضَّلْنا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلى بَعْضٍ وَ آتَيْنا داوُدَ زَبُوراً﴾﴾ [۳۷] در حقیقت، بعضی از انبیا را بر بعضی برتری بخشیدیم، و به داوود زبور دادیم. در روایات معصومین (ع) نیز نسبت به مقام والای بعضی از انبیای الهی و برتری رسول خدا (ص) در میان ایشان، گزارشهای فراوانی مشاهده میشود. حضرت رضا (ع) درباره پنج پیامبر بزرگ الهی، یعنی: نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و محمد، چنین میفرمایند: "هُمْ أَفْضَلُ الْأَنْبِيَاءِ وَ الرُّسُل (ع)" [۳۸] ایشان، برترین انبیا و رسولان الهی میباشند. از این پیامبران با نام پیامبران اولوالعزم یاد شده است و ویژگى ایشان علاوه بر صبر و استقامت ممتاز، این بوده که هر کدام از ایشان کتاب و شریعت مستقلى داشتهاند و پیامبران معاصر یا متأخر، از شریعت آنان تبعیّت مىکردهاند تا هنگامى که یکى دیگر از پیامبران اولوالعزم، مبعوث به رسالت مىشد و کتاب و شریعت جدیدى مىآورد. [۳۹]
- البته سایر پیامبران الهی نیز در یک مرتبه قرار ندارند، بلکه از جهات گوناگون با یکدیگر در مقام و مسئولیت، تفاوتهایی دارند.
اقسام پیامبران
- تقسیمات مختلفی برای پیامبران وجود دارد مانند:
- پیامبران تشريعى: پیامبرانی از جانب خداوند که شريعت خاصى را به بشر عرضه مى كنند.
- پیامبران تبلیغی: پیامبرانی که وظيفه تبليغ و ترويج شريعت پيامبران تشريعى را به عهده دارند.
ضرورت وجود پیامبر
- از آنجا که هر یک از ما به معارف فرا عادی دسترسی نداریم، لذا براساس حکمت الهی، وجود پیامآورانی به عنوان واسطه، امری ضروری است. تا راه صحیح و کامل سعادت را در اختیار انسان قرار دهند [۴۰].
- لازمه حکمت الهی، وجود راهی فرا عادی برای هدایت بشر به سعادت است و همچنین لازم است تا افرادی معصوم، این راه را در اختیار دیگران قرار دهند و در صورت لزوم، مجری احکام الهی باشد لذا وجود نشانهای محکم برای اثبات ادعای پیامبری ضرورت دارد. [۴۱].
- از جمله این ضرورتها: (۱): ضرورت وحیانی؛ (۲): ضرورت کلامی؛ (۳): ضرورت فلسفی؛ (۴): ضرورت عرفانی.
اهداف بعثت پیامبران (حکمت بعثت انبیا)
فوائد بعثت انبیا
شئون پیامبر
قلمرو دین، همه امور مربوط به سعادت انسان است و پیامبر در همه این امور باید معصوم باشد لذا مهمترین شئون پیامبر عبارت است از:
- مرجعیت دینی: شناخت باورها و امور اخلاقی و حقوقی، امری ضروری برای سعادت انسان است و معصوم بهترین مرجع در این امور است لذا از باب قبح تقدیم مفضول بر افضل، معنا ندارد با وجود معصوم، معارف دینی را از دیگران بگیریم.
- زعامت سیاسی "وضع و اجرا قوانین": وضع و اجرای قوانین اجتماعی متناسب با مبانی دینی، نقشی اساسی در سعادت انسان دارد. اولاً غیر معصوم از شناخت کمتری نسبت به قانون الهی و نحوه اجرای مطلوب آن برخوردار است و ثانیاً غیر معصوم به دلیل تأثیرپذیری از هوای نفس و شیطان، ممکن است مخالف شناخت حقیقی خویش عمل کند. پس حق ولایت سیاسی برای پیامبر معصوم است یا کسی که از او اجازه دارد [۴۲].
- دیگر ساحتهای شؤون پیامبر:
ایمان به پیامبر
ویژگیها و صفات انبیا
نخست: عصمت انبیا
دوم: علم انبیا
سوم: مرد بودن پیامبران
چرا پیامبران فقط از مردان مبعوث میشوند؟ در تحلیل این شبهه به دو نکته بسنده میکنیم:
- تفکیک مقام ولایت و پیغمبری: مقام ولایت به معنی نزدیکی و قرب به خداوند، برای مرد و زن، مشترک و یکسان است. نبوت به معنای خبر دادن از عالم غیب و ارتباط با فرشتگان هم برای مرد و هم برای زن ممکن، بلکه تحقق یافته است.
- مقام اجرایی و عملیاتی نمودن وحی در میان جامعه که انواع آزار و اذیت را به دنبال دارد و به مدیریت عرصههایی مانند جنگ نیاز دارد با مردان تناسب دارد و طبیعت زن با این امور سنخیت ندارد. پس آیات مشعر بر نبوت زنان را بر معنای خاص نبوت "خبر دادن" باید تفسیر کرد [۴۳].
اصول کلی دعوت انبیا
تکثر پیامبران
شریعت پیامبر
فلسفه نسخ شریعت
شناخت پیامبر
راههای شناخت پیامبران
نخست: گواهی معجزه
دوم: گواهی و بشارت پیامبر دیگر
شناخت و اثبات نبوت پیامبران پیش از پیامبر خاتم
شناخت و اثبات نبوت پیامبر خاتم
پیامبر خاتم
خاتمیت
رابطه مردم با پیامبران
۳. گواهی قراین و شواهد [۴۴]
یکی دیگر از راههای شناخت پیامبران، مطالعه در احوال و آثار ایشان و گردآوری قراین و شواهد است. این قراین و شواهد را میتوان به چند دسته تقسیم کرد:
۳.۱. پیشینه مدعی پیامبری
انسان در طول مدتی که در میان مردم زیست میکند، اعمال و رفتار خاصی را از خود بروز میدهد. این عملکردها آیینهای است که روحیات، اخلاق و اندیشههای او را بهروشنی نشان میدهد. مدعی مقام نبوت نیز از این پیشینه برخوردار است و میتوان از آن بهعنوان نشانهای بر صدق ادعایش بهره جست. چنانکه پیشتر اشاره شد، همه انبیای الهی از میان مردم برخاسته و برنامه زندگی آنها در پیش روی همگان بوده است. تاریخ گواهی میدهد که همه پیامبران خدا قبل از بعثت، در میان قوم خود به خوشنامی، صلاح، سداد و امانتداری، راستگویی و سایر خصلتهای پسندیده انسانی شناخته میشدند. آنان نهتنها هیچ سابقه ناشایستی در اخلاق و رفتار خود، چه فردی و چه اجتماعی، نداشتند، بلکه در میان همگان به خردمندی، فهم و درایت مشهور بودند، بهگونهای که کسی نمیتوانست کوچکترین نقطه ضعفی در اخلاق و رفتار آنان پیدا کند. خود این خصوصیت برای انسانهای باانصاف زمینهای بود تا پس از مشاهده سایر قراین و شواهد، به صداقت آنان در ادعایشان ایمان بیاورند.
۳.۲. شرایط محیط دعوت
یکی از عوامل تعلیم و تربیت هر انسانی محیط و جامعهای است که در آن رشد و پرورش یافته است. اگر شخص از جامعهای برخیزد که در آن آثاری از علم و فرهنگ و تمدن وجود نداشته باشد و سپس با تعلیمات حکیمانه و عالمانه آنان را به مترقیترین فرهنگها و تمدنهای انسانی دعوت نماید و مدعی باشد که این تعالیم را از خداوند دریافت کرده است، این خود نشاندهنده درستی ادعای اوست.
۳.۳. محتوای دعوت
مدعی نبوت ناگزیر مردم را بهسوی عقاید، آرمآنها، اخلاق و احکامی دعوت میکند که مدعی است از جانب خداوند متعال آورده است. بررسی این آموزهها و قوانین ازنظر مطابقت آنها با خرد و وجدان جمعی انسانها و نیز تأثیر آنها در سازندگی فردی و اجتماعی، میتواند نشان دهد که این مدعی نبوت تا چه اندازه در ادعای خود صادق است.
۳.۴. گروندگان و یاوران
ایمان آورندگان به یک مدعی نبوت، شاخص خوبی برای شناخت وی میباشند. معمولاً کسانی که ارتباط نزدیکی با یک فرد دارند بیش از سایرین او را میشناسند و وضعیت روحی، اعتقادی و اخلاقی او را میدانند. حال اگر همین افراد در شمار نخستین کسانی باشند که به او میگروند، این خود نشانهای است بر اینکه وی در میان این افراد از سابقه قابل قبولی برخوردار بوده است. یا اگر انسانهای نیکوکار، خردمند و فرزانه جامعه به وی بگروند، این خود نشان میدهد که دعوت وی از استحکام فکری، عقلی و اخلاقی قابلتوجهی برخوردار است.
۳.۵. پایداری در دعوت
هر مدعی جایگاه و مقامی بههرحال با مخالفتهایی روبرو میگردد. مدعی نبوت نیز از این واقعیت برکنار نیست. میزان پایداری و ازخودگذشتگی مدعی نبوت در برابر مخالفتهای و کارشکنیهایی که در بعضی موارد به جنگ و ستیزهای سخت منجر میشود و خطرات جانی و مالی فراوانی ممکن است در برداشته باشد، به نوبه خود وسیله مناسبی برای تشخیص صداقت وی در ادعایش میباشد. باید توجه داشت که هرکدام از این قراین بهتنهایی ممکن است در تشخیص درستی ادعای یک مدعی نبوت کارساز نباشد، اما زمانی که همه این شرایط و قراین درباره یک نفر تحقق پیدا کند و بهحکم عقل سلیم، انسان به یقین میرسد که وی در ادعای خود صادق است. زمانی که نامه پیامبر اکرم (ص) به قیصر روم رسید، احتمال داد که وی همان پیامبر موعود تورات و انجیل باشد، ازاینرو در پی تحقیق برآمد. در همان زمان ابوسفیان همراه با گروهی از قریش برای تجارت به شام رفته بودند. قیصر آنان را احضار کرد و از آنها درباره ویژگیهای پیامبر اکرم (ص) پرسید و پس از دریافت پاسخ، گفت: اگر پاسخهای شما درست باشد، او بیگمان پیامبر است [۴۵].
- این روش که انسان با نظر به مجموعهای از قراین و شواهد ظنی، به حقانیت یک پیامبر یقین پیدا کند، یکی از روشهای عقلایی و رایج بشری برای دستیابی به واقعیتهاست. برخی از قراین و شواهد اثبات پیامبری :
- اگر انسانی که مظهر امانتداری و پاکدامنی و صداقت است، مدعی نبوت شود، این حالات او شاهدی قوی بر راستگویی او خواهد بود.
- ظهور شخص مدعی پیامبری در جامعهای که از پیشرفت علمی و اخلاقی قابلملاحظهای برخوردار نیست و قرینه دیگری است.
- گرویدن انسانهای فهیم و پاکدامن به شخص مدعی، قرینهای بر حقانیت اوست.
- آنکه شخص مدعی برای دستیابی به اهداف خویش از راههای معقول و عادلانه بهره گیرند نه فریبکاری و بیعدالتی.
- در اصول اولیه دعوت خود دچار تبدل رأی نگردد و در برخورد با سختیها ثبات قدم داشته باشد.
- مجموعه قوانین و معارف معقول و جامع در زمینه خدا، انسان و جهان از حقانیت آورنده آن حکایت میکند [۴۶].
۴. راههای دیگر شناخت انبیا
عقل به دلیل جامعیت و عادلانه بودن قوانین و تعالیم انبیا، بشری بودن آن را ممتنع میداند و حکم میکند که قطعاً از سوی خداوند نازل شده است. این راه، بهصورت مستقل، برای کسانی مفید است که با تسلط بر شاخههای مختلف علوم بشری، بتوانند عمق تعالیم انبیا را تشخیص دهند. چهبسا گفته شود ارائه چنین تعالیم عظیمی درواقع، معجزه است.
۲. پیامبران کاملترین مردمان زمانه خود میباشند، انسانها سه گروه هستند:
- الف. کسانی که به کمال مطلوب خود نرسیدهاند.
- ب. کسانی که به مطلوب رسیدهاند اما قادر به تکمیل دیگران نیستند.
- ج. کسانی که به کمال رسیدهاند و قادرند دیگران را نیز به کمال برسانند.
پس اگر شخصی ادعای نبوت کرد و با نظر در احوال او روشن گشت که اولاً، قوای نظری و عملی او در اوج کمال است. ثانیاً، با تعالیم خویش ناقصان را به کمال شایسته آنها میرساند، چنین شخصی قطعاً دارای مقام نبوت است. این راه شناخت از یکسو نیازمند داشتن اطلاعات وسیع و از سوی دیگر، درگرو مطالعه دقیق احوال و زندگانی شخص مدعی است [۴۷].
منبع صحیح شناخت پیامبران پیشین
تعداد انبیا و رسولان الهی
از آیه ۱۴ فصلت ﴿﴿إِذْ جاءَتْهُمُ الرُّسُلُ مِنْ بَيْنِ أَيْديهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ اللَّهَ قالُوا لَوْ شاءَ رَبُّنا لَأَنْزَلَ مَلائِكَةً فَإِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ كافِرُونَ﴾﴾ میتوان چنین برداشت کرد که پیامبران الهی به قدری فراوان بودهاند که گویا مردم را از هر سو احاطه کرده بودند. از آیات دیگری نیز به اجمال برمیآید که خداوند، پیامبران بسیاری مبعوث کرده: ﴿﴿ثُمَّ أَرْسَلْنا رُسُلَنا تَتْرا﴾﴾، ﴿﴿وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلاَّ خَلا فيها نَذيرٌ﴾﴾ در قرآن تنها نام ۲۵ پیامبر آمده است. قرآن با صراحت بیان میکند که جز اینها پیامبران دیگری نیز بودهاند: ﴿﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلا مِّن قَبْلِكَ مِنْهُم مَّن قَصَصْنَا عَلَيْكَ وَمِنْهُم مَّن لَّمْ نَقْصُصْ عَلَيْكَ وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ فَإِذَا جَاءَ أَمْرُ اللَّهِ قُضِيَ بِالْحَقِّ وَخَسِرَ هُنَالِكَ الْمُبْطِلُونَ﴾﴾ طبق برخی روایات تعداد پیامبران، ۱۲۴ هزار نفر بوده که ۳۱۳ نفر از آنان رسول بودهاند که ۵ نفرشان اولوالعزم و صاحب شریعت بودهاند و خداوند درمجموع ۱۰۴ کتاب بر پیامبران فروفرستاده [۴۸].
کتابهای پیامبران
انبیای تشریعی و انبیای تبلیغی
علم پیامبران [۴۹]
انبیای الهی به اقتضای مأموریت خطیری که بر عهده دارند باید از ویژگیهایی متناسب با مأموریتشان برخوردار باشند، ویژگیهایی چون علم خدادادی، عصمت و اعجاز، درباره معجزه و برخی ویژگیهای دیگر در دروس گذشته تحت عنوان راههای شناخت انبیا مباحثی مطرح شد. درس حاضر، این ویژگیها را با مبحث علم انبیا پی میگیرد. علم یکی از ویژگیهای اساسی پیامبران است و حتی میتوان گفت مهمترین ویژگی آنان به شمار میآید. تمایز و تفاوت اصلی فرستادگان الهی با مردم عادی در برخورداری آنان از علوم وحیانی است. مبحث علم انبیا دارای گستره وسیع و ابعاد گوناگونی است که در اینجا به چند محور اصلی بسنده میکنیم.
۱. جایگاه دانش نزد عقل و دین
انسانهای عاقل، به علم احترام گذاشته، عالمان را با دیگران در یک مقام نمینشانند، و با ایشان همچون انسانهای غیر عالم رفتار نمیکنند. قرآن کریم این حکم عقلی را اینگونه بیان میفرماید: ﴿﴿قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُوا الأَلْبَابِ﴾﴾ [۵۰] بگو: آیا کسانی که میدانند و کسانی که نمیدانند یکسانند؟ تنها صاحبان خرد متذکر میشوند.
۲. لزوم تبعیت از عالم
اصولاً تبعیت فرع علم است. عقل حکم میکند که از کسی باید تبعیت کرد و سخن کسی را باید گوش داد که نسبت به مورد تبعیت، آگاه باشد. خداوند در قرآن کریم، این اصل خردمندانه را چنین تبیین میفرماید: ﴿﴿أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّيَ إِلاَّ أَن يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ﴾﴾ [۵۱] آیا آن که بهسوی حق هدایت میکند، برای پیروی سزاوارتر است یا کسی که راه نمییابد، مگر آنکه هدایتش کنند؟ شما را چه شده، چگونه داوری میکنید؟ بدیهی است پیروی از ناآگاهی و همراهی با کسی که خود از هدایت الهی بیبهره است، به گمراهی منجر خواهد شد، و انسان راه به جایی نخواهد برد. قرآن کریم میفرماید: ﴿﴿وَلا تَتَّبِعْ أَهْوَاء الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ * إِنَّهُمْ لَن يُغْنُوا عَنكَ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا﴾﴾ [۵۲] از خواستههای کسانی که نمیدانند تبعیت نکن، آنها هرگز قادر نیستند تو را در برابر خواستههای پروردگار، کفایت نمایند.
۳. لزوم علم الهی برای انبیا
واگذاری مسئولیت، همیشه باید متناسب با ظرفیتها و امکاناتی باشد که در اختیار افراد قرار دارد. ازاینرو، خداوند متعال هر وظیفه و شأنی برای انبیای الهی تعیین کرده و مردم را در آن موارد به ایشان ارجاع داده باشد، باید آنان مقدمات و ملزومات آن مقام را دارا باشند. ازآنجاکه حقتعالی انبیا را در مقام هدایت خلق قرار داده است و مردم نیز برای دستیابی به راه راست، به تبعیت از ایشان الزام یافتهاند، لذا این برگزیدگان الهی باید خود هدایتشده و عالم به راه هدایت باشند. وقتی انبیا نسبت به آموزش و بیان کتاب خدا و رفع اختلافات دینی و دنیوی مأمور میباشند، باید خود دانش کتاب و رفع اختلاف را داشته باشند. در غیر این صورت، نصب انبیای الهی در این مقامات و ارجاع مردم به ایشان، اشتباه و عبث خواهد بود. همانگونه که در درسهای گذشته، در موضوع نیاز به انبیای الهی و حکمت بعثت ایشان اشاره شد، دستیابی به علوم و معارف الهی، و همچنین آگاهی از اوامر و نواهی خداوند متعال برای افراد بشر امکانپذیر نیست و این اهداف جز به مدد الهی که همان طریق انبیای عظام و حجتهای الهی است، میسر نمیگردد. لذا خداوند از طریق وحی، این بزرگواران را به دانشهای موردنیاز مجهز میفرماید تا امکان هدایت مردم توسط ایشان فراهم گردد. قرآن کریم این حقیقت را به این صورت بیان میفرماید: ﴿﴿وَاجْتَبَيْنَاهُمْ وَهَدَيْنَاهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ... * أُوْلَئِكَ الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ ... * أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ﴾﴾ [۵۳] و آنان را برگزیدیم و به راه راست راهنمایی کردیم...، آنان کسانی بودند که کتاب و حکم و نبوت به ایشان دادیم...، اینان کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده است، پس به هدایت آنان اقتدا کن. نکاتی که آیه فوق به آنها اشاره میفرماید، عبارتاند از:
- الف. انبیای الهی برگزیدگان خداوند میباشند.
- ب. انبیای الهی از جانب خداوند متعال به راه راست هدایت شده، و از طرف او به ایشان کتاب و دانش داوری اعطا شده است.
- ج. مردم موظف هستند که از هدایت انبیا بهره جسته و از طریق آنان هدایت یابند.
حضرت رضا (ع) در راستای هدایت بندگان، نهتنها علم اعطایی را برای انبیا لازم شمردهاند، بلکه تأکید فرمودهاند که علم باید بهگونهای باشد که برتری ایشان را بر سایرین تأمین کند و آنها از پاسخگویی به هیچ سؤال و ابهامی درنمانند. "إِنَّ الْأَنْبِيَاءَ وَ الْأَئِمَّة (ع) يُوَفِّقُهُمُ اللَّهُ وَ يُؤْتِيهِمْ مِنْ مَخْزُونِ عِلْمِهِ وَ حِكْمَتِهِ مَا لَا يُؤْتِيهِ غَيْرَهُمْ فَيَكُونُ عِلْمُهُمْ فَوْقَ عِلْمِ أَهْلِ زَمَانِهِمْ ... إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ تَعَالَى لِأُمُورِ عِبَادِهِ يَشْرَحُ لِذَلِكَ صَدْرَهُ وَ أَوْدَعَ قَلْبَهُ يَنَابِيعَ الْحِكْمَةِ وَ أَلْهَمَهُ الْعِلْمَ إِلْهَاماً فَلَمْ يَعْيَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَا يُحِير فِيهِ عَنِ الصَّوَابِ" [۵۴] خداوند، انبیا و ائمه را توفیق داده و از علم مخزون و حکمتش، آنچه به دیگران نداده است، به ایشان اعطا میکند، تا دانش ایشان برتر از دانش اهل زمانشان گردد. هنگامیکه خداوند عزوجل بندهای را برای امور بندگانش برمیگزیند، سینهاش را برای آن کار میگشاید، و چشمههای حکمت را بر قلبش به ودیعت میسپارد، و دانش را به او الهام میکند. لذا از آن پس در پاسخ سؤالی نمانده و در جوابگویی درباره سخن حق و درست سرگردان نمیشود.
۴. منبع تمام علوم انبیا
دانش انبیای الهی از سرچشمه وحی نشأت میگیرد و لذا تعلیم، تربیت، و بنیانهای فرهنگی جامعه هیچگونه نقشی در رشد و پرورش دانش انبیا ندارد، ازاینرو در فرهنگ دینی، به علم انبیا و رسولان، "علم وَهْبی" الهی گفته میشود. حضرت صادق (ع) میفرمایند: "إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مَكَّنَ أَنْبِيَاءَهُ مِنْ خَزَائِنِ لُطْفِهِ وَ كَرَمِهِ وَ رَحْمَتِهِ وَ عَلَّمَهُمْ مِنْ مَخْزُونِ عِلْمِه" [۵۵] همانا خداوند عزوجل، انبیای خویش را از گنجینههای لطف و کرم و رحمتش بهرهمند و از علم مخزونش آگاه نموده است. البته برخی از دانشهای انبیا از حجتهای الهی پیشین اخذ میشود، اما در همین حالت هم مصدر اصلی این افاضه علمی، حق متعال خواهد بود، زیرا منشأ دانشهای انبیای گذشته نیز وحی الهی است. حضرت باقر (ع) آنجا که استمرار حجتهای الهی را بیان میفرمایند، در داستان حضرت آدم (ع)، به دستور الهی در جهت انتقال علوم نبوت به نبی و حجت بعدی اشاره کرده، میفرمایند: "فَلَمَّا انْقَضَتْ نُبُوَّةُ آدَمَ (ع) وَ اسْتَكْمَلَ أَيَّامَهُ أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ أَنْ يَا آدَمُ قَدِ انْقَضَتْ نُبُوَّتُكَ وَ اسْتَكْمَلْتَ أَيَّامَكَ فَاجْعَلِ الْعِلْمَ الَّذِي عِنْدَكَ وَ الْإِيمَانَ وَ الِاسْمَ الْأَكْبَرَ وَ مِيرَاثَ الْعِلْمِ وَ آثَارَ عِلْمِ النُّبُوَّةِ فِي الْعَقِبِ مِنْ ذُرِّيَّتِكَ عِنْدَ هِبَةِ اللَّهِ فَإِنِّي لَنْ أَقْطَعَ الْعِلْمَ وَ الْإِيمَانَ وَ الِاسْمَ الْأَكْبَرَ وَ آثَارَ النُّبُوَّةِ مِنَ الْعَقِبِ مِنْ ذُرِّيَّتِكَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ لَنْ أَدَعَ الْأَرْضَ إِلَّا وَ فِيهَا عَالِمٌ يُعْرَفُ بِهِ دِينِي وَ يُعْرَفُ بِهِ طَاعَتِي" [۵۶] هنگامیکه دوران نبوت حضرت آدم (ع) به پایان رسید و روزهایش به سرآمد، خداوند عزوجل به او وحی کرد: ای آدم، نبوت تو به پایان رسید و روزگارت به سرآمد، لذا علمی که نزد توست، و ایمان و اسم اکبر و آثار علم نبوت را در فرزندت، هبة الله قرار بده، زیرا من علم، ایمان، اسم اکبر و آثار نبوت را در ذریهات تا روز قیامت قطع نخواهم کرد، و زمین را بدون عالمی که بهواسطه او دین و بندگی من شناخته شود، رها نخواهم کرد. در همین راستا، امام باقر (ع)، رسول خدا (ص) را وارث تمام علوم انبیا و رسولان الهی گذشته معرفی میفرمایند: "إِنَّ مُحَمَّداً وَرِثَ عِلْمَ مَنْ كَانَ قَبْلَهُ مِنَ الْأَنْبِيَاءِ وَ الْمُرْسَلِينَ" [۵۷] همانا محمد (ص) علم انبیا و رسولان قبل از خود را به ارث برد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که دانشهای انبیای الهی بهطور مستقیم و غیرمستقیم از وحی الهی نشأت میگیرد.
۵. مراتب علوم انبیا
علومی که خداوند متعال به انبیا و رسولان الهی اعطا نموده است، یکسان نبوده، و لذا هر یک از ایشان، در درجات متفاوتی از دانش قرار داشتهاند. در میان پیامبران الهی، تنها خاتم الانبیا (ص) است و به انبیای پیشین، واجد تمام "علوم وهبی" میباشد. حضرت باقر (ع) به نقل از امیرالمؤمنین (ع)، علم رسول خدا (ص) را اینگونه توصیف میفرمایند: "عَلِمَ النَّبِيُّ عِلْمَ جَمِيعِ النَّبِيِّينَ وَ عِلْمَ مَا كَانَ وَ عِلْمَ مَا هُوَ كَائِنٌ إِلَى قِيَامِ السَّاعَةِ" [۵۸] رسول خدا دانش همه انبیا و دانش هر آنچه بوده، و دانش هر آنچه را تا روز قیامت خواهد بود، میدانست. اما آنجا که حضرت صادق (ع) حوزه دانشی حضرت موسی و حضرت خضر (ع) را بیان میکنند، به محدودیت دانش آنان اینگونه اشاره میفرمایند: "أَنَّ مُوسَى وَ الْخَضِرَ أُعْطِيَا عِلْمَ مَا كَانَ وَ لَمْ يُعْطَيَا عِلْمَ مَا يَكُونُ وَ مَا هُوَ كَائِنٌ حَتَّى تَقُومَ السَّاعَةُ" [۵۹] به حضرت موسی (ع) و حضرت خضر (ع) آنچه بوده است اعطا شد، اما علم آنچه میباشد و آنچه تا روز قیامت خواهد بود، داده نشده است.
منابع
جستارهای وابسته
- پیامبر (نبی)
- نبوت در قرآن
- نبوت در حدیث
- نبوت در کلام اسلامی
- نبوت در حکمت اسلامی
- نبوت در عرفان اسلامی
- نبوت در فلسفه دین
- نبوت از دیدگاه بروندینی
- نبوت مطلق
- نبوت مقید
- نبوت خاصه
- نبوت عامه
- نبوت تشريعى
- نبوت تبلیغی
- شؤون نبوت
- کارکردهای نبوت
- تکثر نبوت
- اهداف نبوت
- اثبات نبوت
- مقام نبوت
- درجه نبوت
- فلسفه بعثت
- وجوب بعثت
- ضرورت نبوت
- نبوت زن
- نبوت مشترکه
- اتصال نبوت ها
- اجتبای نبوت
- ادعای نبوت
- انقطاع نبوت
- آیات نبوت
- احادیث نبوت
- بقای نبوت
- تجدید نبوت
- تعلیم غیبی به غیر نبی
- احکام نبوت
- خصایص نبوت
- ضروریات نبوت
- ضرورت نبوت
- قدم نبوت
- کمال نبوت
- ختم نبوت
- مدعی نبوت
- فعل پیامبر
- ويژگی پیامبر
- مقامهای پیامبر
- نبوت برادران یوسف پیامبر
- معجزه
- وحی
- ولایت
- نبوغ عقلی
پرسشهای وابسته
منبعشناسی جامع نبوت
پانویس
- ↑ کتاب العین، ج۸، ص۳۸۲؛ لسان العرب، ج۱، ص۱۶۲.
- ↑ لسان العرب، ج۱، ص۱۶۳ و ج۱۵، ص۳۰۲.
- ↑ الفروق اللغویة، ص۵۳، معانی الاخبار، ص۱۱۴.
- ↑ کتاب العین، ج۸، ص۳۸۲؛ لسان العرب، ج۱، ص۱۶۲ و ۱۶۳.
- ↑ مجمع البحرین، ج۱، ص۴۰۵؛ لسان العرب، ج۱۵، ص۰۲؛ تاج العروس، ج۲۰، ص۲۱۳.
- ↑ کلام نوین اسلامی، ص ۲۹.
- ↑ لسان العرب، ج۱۴، ص ۳۰ و معجم مقاییس اللغه، ج۵، ص ۳۸۵.
- ↑ دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۸۶.
- ↑ کلام نوین اسلامی، ص ۲۹.
- ↑ کلام نوین اسلامی، ص ۲۹.
- ↑ مجمع البحرین، ج۵، ص۳۸۴.
- ↑ تهذیب اللغة، ج۱۲، ص۲۷۲.
- ↑ شرح باب حادی عشر، ص۱۳۹.
- ↑ و ما پیش از تو هیچ فرستاده و هیچ پیامبری نفرستادیم؛ سوره حج، آیه:۵۲.
- ↑ الخصال، ص ۳۳۳.
- ↑ دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۸۶.
- ↑ النکت الاعتقادیه، ص ۴۷؛ اوائل المقالات، ص ۴۵؛ مجمع البیان، ج۹، ص ۹۱؛ تفسیر المنار، ج۹، ص ۲۲۵؛ تفسیر التبیان، ج۷، ص ۳۳۱؛ المیزان، ج۲، ص ۲۰۹ و ۲۱۷.
- ↑ دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۸۶.
- ↑ اسرار الحکم، ص ۳۹۵ و التعریفات، ص ۳۰۷.
- ↑ دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۸۶.
- ↑ شرح المقاصد، ج۵، ص ۶؛ شرح العقاید النسفیه، ص ۶۵؛ سرمایه ایمان، ص ۸۵ـ ۸۶ و مجمع البیان، ج۱، ص ۴۰۵.
- ↑ دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۸۶.
- ↑ ما به تو همانگونه وحی فرستادیم که به نوح و پیامبران پس از وی؛ سوره نساء، آیه:۱۶۳.
- ↑ و بر پیامبر جز پیامرسانی آشکار، نیست ؛ سوره عنکبوت، آیه:۱۸.
- ↑ دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۸۶.
- ↑ المیزان، ج۲، ص ۲۱۷ و ج۳، ص ۳۱۱.
- ↑ مردم در آغاز امّتی یگانه بودند، آنگاه به اختلاف پرداختند پس خداوند پیامبران را مژدهآور و بیمدهنده برانگیخت ؛ سوره بقره، آیه:۲۱۳.
- ↑ ما پیامبرانمان را با برهانهای روشن فرستادیم؛ سوره حدید، آیه:۲۵.
- ↑ مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش عقاید
- ↑ الکافی، ج ۱، ص ۱۷۵.
- ↑ کافی، ج۱، ص ۱۷۴؛ بحارالانوار، ج۱۱، ص ۳۲.
- ↑ محمد بیابانی اسکویی
- ↑ بیگمان ما برخی از پیامبران را بر برخی (دیگر) برتری بخشیدیم؛ سوره اسراء، آیه:۵۵.
- ↑ برخی از آن پیامبران را بر برخی دیگر برتری دادیم؛ سوره بقره، آیه:۲۵۳.
- ↑ ایضاح المراد فی شرح کشف المراد، ص ۳۴۰ـ ۳۴۱.
- ↑ دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۸۶.
- ↑ سوره اسراء، آیه: ۵۵.
- ↑ عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۸۰.
- ↑ مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید
- ↑ الهی راد، صفدر، انسانشناسی، ص ۱۲۴.
- ↑ الهی راد، صفدر، انسانشناسی، ص ۱۴۰ و ۱۴۱.
- ↑ الهی راد، صفدر، انسانشناسی، ص ۱۳۰ و ۱۳۱.
- ↑ دین و نبوت، ص ۲۵۷-۲۵۹.
- ↑ معارف و عقاید، ص ۱۸۳-۱۸۵.
- ↑ بحار الانوار، ج ۲۰، ص ۳۷۰.
- ↑ آموزش کلام اسلامی، ج ۲، ص ۵۳-۵۵.
- ↑ آموزش کلام اسلامی، ج ۲، ص ۵۵ و ۵۶.
- ↑ راه و راهنماشناسی، ص ۳۹۷-۴۰۳.
- ↑ معارف و عقاید، ص ۱۸۷-۱۹۲.
- ↑ سوره زمر؛ آیه: ۹.
- ↑ سوره یونس؛ آیه: ۳۵.
- ↑ سوره جاثیه؛ آیه: ۱۸ و ۱۹.
- ↑ سوره انعام؛ آیه: ۸۷-۹۰.
- ↑ کمال الدین، ج ۲، ص ۶۸۰.
- ↑ بحار الانوار، ج۱۱، ص ۳۷.
- ↑ کافی، ج۸، ص ۱۱۴.
- ↑ بصائر الدرجات، ج ۱، ص ۱۲۱.
- ↑ بصائر الدرجات، ج ۱، ص ۱۲۷.
- ↑ کافی، ج ۱، ص ۲۶۱.