عصمت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۳۰: خط ۳۰:
[[امام خمینی]]، عصمت را امری بر خلاف [[اختیار]] و از قبیل امور طبیعی و جبلّی قلمداد نمی‌کنند، بلکه آن را حالتی [[نفسانی]] و نوری [[باطنی]] می‌دانند که از نور کامل [[یقین]] و [[اطمینان]] تامّ حاصل می‌شود. به باور ایشان خطیئات و معاصیی که از [[بنی‌آدم]] صادر می‌شود، از نقصان یقین و ایمان است. یقین کامل و اطمینان تامّ [[انبیاء]] که از [[مشاهده]] حضوری حاصل شده است، آنها را [[معصوم]] از خطیئات کرده است. یقین [[علی بن أبی طالب]]{{ع}}، او را به آنجا رسانده است که اگر عالم را به او بدهند، حاضر نیست دانه‌ای را از مورچه‌ای به [[ظلم]] بگیرد<ref>{{عربی|و الله لو اعطيت الأقاليم السبعة بما تحت أفلاكها على أن أعصى الله في نملة أسلبها جلب شعيرة ما فعلته}} (صدوق، الأمالی، ص۶۲۲، مجلس نود؛ سید رضی، نهج البلاغه، خطبه ۲۱۵).</ref>.<ref>[[حسین روحانی‌نژاد|روحانی‌نژاد، حسین]]، [[ولایت‌شناسی (مقاله)| مقاله «ولایت‌شناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۱۶۴.</ref>
[[امام خمینی]]، عصمت را امری بر خلاف [[اختیار]] و از قبیل امور طبیعی و جبلّی قلمداد نمی‌کنند، بلکه آن را حالتی [[نفسانی]] و نوری [[باطنی]] می‌دانند که از نور کامل [[یقین]] و [[اطمینان]] تامّ حاصل می‌شود. به باور ایشان خطیئات و معاصیی که از [[بنی‌آدم]] صادر می‌شود، از نقصان یقین و ایمان است. یقین کامل و اطمینان تامّ [[انبیاء]] که از [[مشاهده]] حضوری حاصل شده است، آنها را [[معصوم]] از خطیئات کرده است. یقین [[علی بن أبی طالب]]{{ع}}، او را به آنجا رسانده است که اگر عالم را به او بدهند، حاضر نیست دانه‌ای را از مورچه‌ای به [[ظلم]] بگیرد<ref>{{عربی|و الله لو اعطيت الأقاليم السبعة بما تحت أفلاكها على أن أعصى الله في نملة أسلبها جلب شعيرة ما فعلته}} (صدوق، الأمالی، ص۶۲۲، مجلس نود؛ سید رضی، نهج البلاغه، خطبه ۲۱۵).</ref>.<ref>[[حسین روحانی‌نژاد|روحانی‌نژاد، حسین]]، [[ولایت‌شناسی (مقاله)| مقاله «ولایت‌شناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۱۶۴.</ref>


==[[پیراستگی]] [[پیامبران]]، [[امامان]] و [[اولیای الهی]]{{عم}} از [[گناه]] و [[خطا]]==
==معنای عصمت==
[[عصمت]] به معنای منع و [[حفظ]] به کار رفته است<ref>ابن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج۴، ص۳۳۱؛ راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۵۶۹؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۳ - ۴۰۴.</ref> و در اصطلاح [[کلامی]] به معنای صفتی است که به وسیله آن شخص از گناه و [[زشتی]] مصونیت می‌یابد<ref>سید مرتضی، رسائل، ج۳، ص۳۲۵ - ۳۲۶؛ خواجه نصیر، تلخیص المحصل، ص۳۶۹؛ ابن میثم، قواعد المرام، ص۱۲۵.</ref>. برخی نیز آن را عبارت از [[ملکه]] و [[قوه]] [[نفسانی]] می‌دانند<ref>علامه حلی، کشف المراد، ص۳۶۵.</ref> که با وجود [[قدرت]] در [[معصیت]] و ترک [[طاعت]]، سبب مصونیت دایم صاحب آن از ارتکاب خطا و گناه می‌شود<ref>شیخ مفید، تصحیح اعتقادات، ص۱۲۸؛ سید مرتضی، رسائل، ج۳، ص۳۲۵ - ۳۲۶.</ref>. بر اساس [[حقیقت]] و [[منشأ عصمت]]، تعاریف دیگری هم شده است. [[امام خمینی]] عصمت را حالت نفسانی و [[نورانیت]] [[باطنی]] حاصل از [[یقین]] و [[اطمینان]] تام می‌داند که سبب [[پرهیز]] از خطاها و [[معاصی]] می‌گردد<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۵۵۲.</ref>.
[[عصمت]] به معنای منع و [[حفظ]] به کار رفته است<ref>ابن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج۴، ص۳۳۱؛ راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۵۶۹؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۳ - ۴۰۴.</ref> و در اصطلاح [[کلامی]] به معنای صفتی است که به وسیله آن شخص از گناه و [[زشتی]] مصونیت می‌یابد<ref>سید مرتضی، رسائل، ج۳، ص۳۲۵ - ۳۲۶؛ خواجه نصیر، تلخیص المحصل، ص۳۶۹؛ ابن میثم، قواعد المرام، ص۱۲۵.</ref>. برخی نیز آن را عبارت از [[ملکه]] و [[قوه]] [[نفسانی]] می‌دانند<ref>علامه حلی، کشف المراد، ص۳۶۵.</ref> که با وجود [[قدرت]] در [[معصیت]] و ترک [[طاعت]]، سبب مصونیت دایم صاحب آن از ارتکاب خطا و گناه می‌شود<ref>شیخ مفید، تصحیح اعتقادات، ص۱۲۸؛ سید مرتضی، رسائل، ج۳، ص۳۲۵ - ۳۲۶.</ref>. بر اساس [[حقیقت]] و [[منشأ عصمت]]، تعاریف دیگری هم شده است. [[امام خمینی]] عصمت را حالت نفسانی و [[نورانیت]] [[باطنی]] حاصل از [[یقین]] و [[اطمینان]] تام می‌داند که سبب [[پرهیز]] از خطاها و [[معاصی]] می‌گردد<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۵۵۲.</ref>.


'''پیشینه''': بحثِ عصمت دارای پیشینه‌ای طولانی است و در [[ادیان الهی]] و بلکه [[ادیان]] غیر [[وحیانی]] نیز به نوعی به آن توجه شده است<ref>ناس، جان بایر، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی اصغر حکمت، ص۱۸۴-۱۸۵.</ref>. در [[دین یهود]] به [[عصمت پیامبران]]{{عم}} توجه شده و برخی سخن پیامبران{{عم}} را سخن [[خداوند]] دانسته‌اند<ref>کتاب مقدس، سفر خروج، ب۴، ص۱۵.</ref>. در [[آیین مسیحیت]] نیز [[عصمت پیامبر]]{{عم}} بلکه عصمت نویسندگان [[کتاب مقدس]] و [[تأیید]] آنان توسط [[روح‌القدس]] مطرح شده است<ref>ضیایی‌فر، سعید، جایگاه مبانی کلامی در اجتهاد، ص۳۸۶.</ref>. [[قرآن کریم]] نیز از [[عصمت فرشتگان]] و پیامبران{{عم}} یاد کرده<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ}} «ای مؤمنان! خود و خانواده خویش را از آتشی بازدارید که هیزم آن آدمیان و سنگ‌هاست؛ فرشتگان درشتخوی سختگیری بر آن نگاهبانند که از آنچه خداوند به آنان فرمان دهد سر نمی‌پیچند و آنچه فرمان یابند بجای می‌آورند» سوره تحریم، آیه ۶؛ {{متن قرآن|إِنَّا أَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ * وَإِنَّهُمْ عِنْدَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيَارِ}} «و ما آنان را به ویژگی‌یی که یادکرد رستخیز است، ویژه ساختیم * و آنان نزد ما از گزیدگان نیکان بودند» سوره ص، آیه ۴۶-۴۷؛ طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج۱۰، ص۵۱.</ref> و [[ابلاغ وحی]] و [[قرآن]] را از دستبرد [[تحریف]] مصون دانسته است<ref>{{متن قرآن|لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ}} «در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستوده‌ای است» سوره فصلت، آیه ۴۲؛ {{متن قرآن|وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى}} «و از سر هوا و هوس سخن نمی‌گوید * آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی می‌شود» سوره نجم، آیه ۳-۴.</ref>. در بعضی [[احادیث]]، مانند [[حدیث ثقلین]] به [[طهارت]] و [[عصمت]] [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}} اشاره شده است<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۶، ص۳۳۱.</ref>.
==پیشینه بحث عصمت==
بحثِ عصمت دارای پیشینه‌ای طولانی است و در [[ادیان الهی]] و بلکه [[ادیان]] غیر [[وحیانی]] نیز به نوعی به آن توجه شده است<ref>ناس، جان بایر، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی اصغر حکمت، ص۱۸۴-۱۸۵.</ref>. در [[دین یهود]] به [[عصمت پیامبران]]{{عم}} توجه شده و برخی سخن پیامبران{{عم}} را سخن [[خداوند]] دانسته‌اند<ref>کتاب مقدس، سفر خروج، ب۴، ص۱۵.</ref>. در [[آیین مسیحیت]] نیز [[عصمت پیامبر]]{{عم}} بلکه عصمت نویسندگان [[کتاب مقدس]] و [[تأیید]] آنان توسط [[روح‌القدس]] مطرح شده است<ref>ضیایی‌فر، سعید، جایگاه مبانی کلامی در اجتهاد، ص۳۸۶.</ref>. [[قرآن کریم]] نیز از [[عصمت فرشتگان]] و پیامبران{{عم}} یاد کرده<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ}} «ای مؤمنان! خود و خانواده خویش را از آتشی بازدارید که هیزم آن آدمیان و سنگ‌هاست؛ فرشتگان درشتخوی سختگیری بر آن نگاهبانند که از آنچه خداوند به آنان فرمان دهد سر نمی‌پیچند و آنچه فرمان یابند بجای می‌آورند» سوره تحریم، آیه ۶؛ {{متن قرآن|إِنَّا أَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ * وَإِنَّهُمْ عِنْدَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيَارِ}} «و ما آنان را به ویژگی‌یی که یادکرد رستخیز است، ویژه ساختیم * و آنان نزد ما از گزیدگان نیکان بودند» سوره ص، آیه ۴۶-۴۷؛ طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج۱۰، ص۵۱.</ref> و [[ابلاغ وحی]] و [[قرآن]] را از دستبرد [[تحریف]] مصون دانسته است<ref>{{متن قرآن|لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ}} «در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستوده‌ای است» سوره فصلت، آیه ۴۲؛ {{متن قرآن|وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى}} «و از سر هوا و هوس سخن نمی‌گوید * آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی می‌شود» سوره نجم، آیه ۳-۴.</ref>. در بعضی [[احادیث]]، مانند [[حدیث ثقلین]] به [[طهارت]] و [[عصمت]] [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}} اشاره شده است<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۶، ص۳۳۱.</ref>.


بحث از عصمت در پی [[آیات]] و [[روایات]] توسعه یافته است و از همان آغاز [[رحلت پیامبر]]{{صل}} در [[اختلافات]] به [[سیره]] و [[سنت]] آن [[حضرت]] [[تمسک]] کرده<ref>ضیایی‌فر، سعید، جایگاه مبانی کلامی در اجتهاد، ص۳۸۹.</ref> و در مسائل گوناگون [[اعتقادی]]، [[کلامی]] و [[فقهی]] تلاش کرده‌اند در کنار استناد به قرآن، مدعای خویش را با گفتار و [[رفتار نبوی]]{{صل}} همراه سازند تا آنجا که [[عصمت پیامبر]]{{صل}} به عنوان مسئله کلامی مطرح گردید و مبنای برخی از [[منابع علم]] [[فقه]] شد<ref>ضیایی‌فر، سعید، جایگاه مبانی کلامی در اجتهاد، ص۳۸۹.</ref>. در اوایل [[قرن دوم هجری]] قمری، نحله‌ها و مکتب‌های کلامی و فقهی به بحث از عصمت پرداخته‌اند و بخشی از آثار خود را به این بحث اختصاص داده‌اند<ref>طبری امامی، محمد بن جریر، المسترشد فی امامة امیرالمؤمنین{{ع}}، ص۴۰۰ و ۶۰۰.</ref>. در قرن‌های بعد، [[مفسران]]<ref>بحرانی، سیدهاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۳۲۱ - ۳۲۲؛ حویزی، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص۳۳۱ و ۳۷۶.</ref>، [[محدثان]]<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۱۹۸ - ۲۰۰؛ شیخ صدوق، الامالی، ص۶۳۲؛ معانی الاخبار، ص۱۳۲.</ref> و [[متکلمان شیعی]]<ref>ابن نوبخت، ابراهیم، الیاقوت فی علم الکلام، ص۷۳-۷۵؛ شیخ مفید، تصحیح اعتقادات، ص۱۲۸؛ سید مرتضی، الشافی، ج۱، ص۳۰۰ - ۳۱۴؛ سبحانی، جعفر، الالهیات، ج۳، ص۱۶۳.</ref> مسئله [[عصمت]] را در آثار خود مطرح کرده‌اند.
بحث از عصمت در پی [[آیات]] و [[روایات]] توسعه یافته است و از همان آغاز [[رحلت پیامبر]]{{صل}} در [[اختلافات]] به [[سیره]] و [[سنت]] آن [[حضرت]] [[تمسک]] کرده<ref>ضیایی‌فر، سعید، جایگاه مبانی کلامی در اجتهاد، ص۳۸۹.</ref> و در مسائل گوناگون [[اعتقادی]]، [[کلامی]] و [[فقهی]] تلاش کرده‌اند در کنار استناد به قرآن، مدعای خویش را با گفتار و [[رفتار نبوی]]{{صل}} همراه سازند تا آنجا که [[عصمت پیامبر]]{{صل}} به عنوان مسئله کلامی مطرح گردید و مبنای برخی از [[منابع علم]] [[فقه]] شد<ref>ضیایی‌فر، سعید، جایگاه مبانی کلامی در اجتهاد، ص۳۸۹.</ref>. در اوایل [[قرن دوم هجری]] قمری، نحله‌ها و مکتب‌های کلامی و فقهی به بحث از عصمت پرداخته‌اند و بخشی از آثار خود را به این بحث اختصاص داده‌اند<ref>طبری امامی، محمد بن جریر، المسترشد فی امامة امیرالمؤمنین{{ع}}، ص۴۰۰ و ۶۰۰.</ref>. در قرن‌های بعد، [[مفسران]]<ref>بحرانی، سیدهاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۳۲۱ - ۳۲۲؛ حویزی، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص۳۳۱ و ۳۷۶.</ref>، [[محدثان]]<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۱۹۸ - ۲۰۰؛ شیخ صدوق، الامالی، ص۶۳۲؛ معانی الاخبار، ص۱۳۲.</ref> و [[متکلمان شیعی]]<ref>ابن نوبخت، ابراهیم، الیاقوت فی علم الکلام، ص۷۳-۷۵؛ شیخ مفید، تصحیح اعتقادات، ص۱۲۸؛ سید مرتضی، الشافی، ج۱، ص۳۰۰ - ۳۱۴؛ سبحانی، جعفر، الالهیات، ج۳، ص۱۶۳.</ref> مسئله [[عصمت]] را در آثار خود مطرح کرده‌اند.
 
==جایگاه بحث عصمت==
مسئله عصمت با توجه به نقش محوری آن در [[اختلاف]] دیرینه [[شیعه]] و [[اهل سنت]] درباره مسئله [[امامت]] و شرایط [[جانشینی پیامبر اکرم]]{{صل}} توجه [[مسلمانان]] به ویژه [[اندیشمندان]] [[شیعی]] را برانگیخته؛ به گونه‌ای که [[لزوم عصمت امام]]{{عم}} یکی از [[اصول اعتقادی]] و مهم‌ترین ویژگی [[تفکر]] شیعه در باب امامت شمرده می‌شود<ref>حلبی، ابوالصلاح، تقریب المعارف، ص۱۷۲؛ خواجه نصیر طوسی، تجرید الاعتقاد، ص۲۲۲؛ فاضل مقداد، ارشاد الطالبین، ص۳۳۲.</ref>. این مسئله تأثیر گسترده‌ای بر نظریات اصولی و [[استنباط]] [[فقهی]] داشته است؛ بلکه کمتر مسئله فقهی می‌توان یافت که مبتنی بر [[عصمت پیامبر]]{{صل}} نباشد<ref>بهایی عاملی، محمد بن حسین، زبدة الاصول، ص۱۶۱؛ آملی، میرزا هاشم، الاجتهاد و التقلید، ص۷۳؛ حکیم طباطبایی، سیدمحمدتقی، الاصول العامة للفقه المقارن، ص۱۱۶؛ ضیایی‌فر، سعید، جایگاه مبانی کلامی در اجتهاد، ص۳۸۹.</ref> و بررسی آن از این نظر ضروری است که از یک‌سو ملاک [[حجیت قرآن]] و [[سنت نبوی]]{{صل}}، دو منبع مهم [[استنباط احکام]] فقهی است و از سوی دیگر، [[عصمت امام]]{{عم}} که مبنای بسیاری از مسایل [[فقه]] [[امامیه]] است، بر پایه عصمت پیامبر{{صل}} و [[حجیت]] [[کلام]] ایشان در [[حق]] [[امامان معصوم]]{{عم}} [[استوار]] است و از جهت دیگر اختلاف نظرهایی که در [[تفسیر]] و [[قلمرو عصمت]] وجود دارد باعث تمایزهایی در استنباط فقهی می‌گردد<ref>ضیایی‌فر، سعید، جایگاه مبانی کلامی در اجتهاد، ص۳۸۵.</ref>. [[امام خمینی]] در آثار خود به بحث از [[حقیقت]]، منشأ و [[اقسام عصمت]] پرداخته است<ref>امام خمینی، جهاد اکبر، ۴۹؛ شرح چهل حدیث، ص۵۵۲؛ آداب الصلاة، ص۵۹ - ۶۰.</ref>.<ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی]] و [[باقر صاحبی|صاحبی]]، [[عصمت (مقاله)|مقاله «عصمت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۷]]، ص ۳۲۱.</ref>
مسئله عصمت با توجه به نقش محوری آن در [[اختلاف]] دیرینه [[شیعه]] و [[اهل سنت]] درباره مسئله [[امامت]] و شرایط [[جانشینی پیامبر اکرم]]{{صل}} توجه [[مسلمانان]] به ویژه [[اندیشمندان]] [[شیعی]] را برانگیخته؛ به گونه‌ای که [[لزوم عصمت امام]]{{عم}} یکی از [[اصول اعتقادی]] و مهم‌ترین ویژگی [[تفکر]] شیعه در باب امامت شمرده می‌شود<ref>حلبی، ابوالصلاح، تقریب المعارف، ص۱۷۲؛ خواجه نصیر طوسی، تجرید الاعتقاد، ص۲۲۲؛ فاضل مقداد، ارشاد الطالبین، ص۳۳۲.</ref>. این مسئله تأثیر گسترده‌ای بر نظریات اصولی و [[استنباط]] [[فقهی]] داشته است؛ بلکه کمتر مسئله فقهی می‌توان یافت که مبتنی بر [[عصمت پیامبر]]{{صل}} نباشد<ref>بهایی عاملی، محمد بن حسین، زبدة الاصول، ص۱۶۱؛ آملی، میرزا هاشم، الاجتهاد و التقلید، ص۷۳؛ حکیم طباطبایی، سیدمحمدتقی، الاصول العامة للفقه المقارن، ص۱۱۶؛ ضیایی‌فر، سعید، جایگاه مبانی کلامی در اجتهاد، ص۳۸۹.</ref> و بررسی آن از این نظر ضروری است که از یک‌سو ملاک [[حجیت قرآن]] و [[سنت نبوی]]{{صل}}، دو منبع مهم [[استنباط احکام]] فقهی است و از سوی دیگر، [[عصمت امام]]{{عم}} که مبنای بسیاری از مسایل [[فقه]] [[امامیه]] است، بر پایه عصمت پیامبر{{صل}} و [[حجیت]] [[کلام]] ایشان در [[حق]] [[امامان معصوم]]{{عم}} [[استوار]] است و از جهت دیگر اختلاف نظرهایی که در [[تفسیر]] و [[قلمرو عصمت]] وجود دارد باعث تمایزهایی در استنباط فقهی می‌گردد<ref>ضیایی‌فر، سعید، جایگاه مبانی کلامی در اجتهاد، ص۳۸۵.</ref>. [[امام خمینی]] در آثار خود به بحث از [[حقیقت]]، منشأ و [[اقسام عصمت]] پرداخته است<ref>امام خمینی، جهاد اکبر، ۴۹؛ شرح چهل حدیث، ص۵۵۲؛ آداب الصلاة، ص۵۹ - ۶۰.</ref>.<ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی]] و [[باقر صاحبی|صاحبی]]، [[عصمت (مقاله)|مقاله «عصمت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۷]]، ص ۳۲۱.</ref>


۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش