جهنم در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'غالب' به 'غالب'
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\'\'\'\[\[(.*)\]\]\'\'\'(.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(206\,242\,\s299\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\sn...)
جز (جایگزینی متن - 'غالب' به 'غالب')
خط ۳۵: خط ۳۵:
وقود در کلمات بسیاری از [[مفسران]] به {{عربی|"ما یُوقَد به النار"}}<ref>جوامع الجامع، ج ۱، ص ۳۰؛ آلاء الرحمن، ج ۱، ص ۷۷؛ المیزان، ج ۱، ص ۸۹. </ref> معنا شده که برخی مراد از آن را آتشزنه مانند سنگ چخماق در گذشته و فندک در [[زمان]] ما دانسته‌اند؛ ولی بعضی <ref> نمونه، ج ۱، ص ۱۲۷؛ ج ۱۸، ص ۴۶۶. </ref> معادل آتشزنه در لغت [[عرب]] را واژه "زناد" دانسته و تصریح کرده‌اند که وقود به این معنا نیست، بلکه به معنای آتشگیره یعنی هر نوع ماده اشتعال‌پذیر است. سوخت،<ref>تفسیر آسان، ج ۱، ص ۶۲. </ref> حطب <ref> تفسیر قمی، ج ۱، ص ۹۷؛ الاصفی، ج ۱، ص ۲۱. </ref> (هیزم)، <ref>روان جاوید، ج ۱، ص ۴۳. </ref> شعله‌ور شونده <ref>تفسیر روشن، ج ۱، ص ۱۲۴. </ref> و شعله‌ور <ref> التحقیق، ج ۱۳، ص ۱۷۲، "وقد"؛ تفسیر روشن، ج ۴، ص ۸۷. </ref> از دیگر تعابیری است که [[مفسران]] در معنای واژه ارائه داده‌اند.
وقود در کلمات بسیاری از [[مفسران]] به {{عربی|"ما یُوقَد به النار"}}<ref>جوامع الجامع، ج ۱، ص ۳۰؛ آلاء الرحمن، ج ۱، ص ۷۷؛ المیزان، ج ۱، ص ۸۹. </ref> معنا شده که برخی مراد از آن را آتشزنه مانند سنگ چخماق در گذشته و فندک در [[زمان]] ما دانسته‌اند؛ ولی بعضی <ref> نمونه، ج ۱، ص ۱۲۷؛ ج ۱۸، ص ۴۶۶. </ref> معادل آتشزنه در لغت [[عرب]] را واژه "زناد" دانسته و تصریح کرده‌اند که وقود به این معنا نیست، بلکه به معنای آتشگیره یعنی هر نوع ماده اشتعال‌پذیر است. سوخت،<ref>تفسیر آسان، ج ۱، ص ۶۲. </ref> حطب <ref> تفسیر قمی، ج ۱، ص ۹۷؛ الاصفی، ج ۱، ص ۲۱. </ref> (هیزم)، <ref>روان جاوید، ج ۱، ص ۴۳. </ref> شعله‌ور شونده <ref>تفسیر روشن، ج ۱، ص ۱۲۴. </ref> و شعله‌ور <ref> التحقیق، ج ۱۳، ص ۱۷۲، "وقد"؛ تفسیر روشن، ج ۴، ص ۸۷. </ref> از دیگر تعابیری است که [[مفسران]] در معنای واژه ارائه داده‌اند.


حطب به معنای هیزم <ref>قاموس قرآن، ج ۳، ص ۱۵۱. </ref> و به نظری هر ماده اشتعال‌پذیر است. <ref> مفردات، ص ۲۴۲، "حطب".</ref> بگفته برخی، حصب سنگریزه‌ای است که آن را پرتاب می‌کنند <ref> لسان العرب، ج ۱، ص ۳۲۰، "حصب".</ref> و پرتاب [[مشرکان]] و معبودهایشان در [[دوزخ]] به آن [[تشبیه]] شده <ref>تلخیص البیان، ص ۲۳۳؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۱۰۲. </ref> تا [[ذلت]] و [[خواری]] آنان را برساند. <ref>تلخیص البیان، ص ۲۳۳. </ref> برخی تأکید دارند که هر پرتاب شده‌ای حصب نامیده نمی‌شود بلکه تنها پرتاب شده در [[آتش]] و به منظور افروختن آتش را حصب می‌نامند. <ref>الصحاح، ج ۱، ص ۱۱۲؛ لسان العرب، ج ۱، ص ۳۲۰، "حصب".</ref> به نظری معنای واژه در میان عرب پرتاب کردن <ref>جامع البیان، ج ۱۷، ص ۷۴؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۱۰۲. </ref> و مفاد [[آیه]] آن است که شما پرتاب شده در آتش هستید؛ <ref>غرائب القرآن، ج ۵، ص ۵۵؛ التحریر و التنویر، ج ۱۷، ص ۱۱۲. </ref> ولی [[غالب]] مفسران واژه را به معنای وقود،<ref>المحرر الوجیز، ج ۴، ص ۱۰۱؛ المیزان، ج ۱۴، ص ۳۲۷. </ref> هیزم <ref>تفسیر ابن کثیر، ج ۵، ص ۳۳۱. </ref> پس از پرتاب آن در آتش؛<ref> المحرر الوجیز، ج ۴، ص ۱۰۱؛ بیان السعاده، ج ۳، ص ۶۲. </ref> هیزم ریز <ref> تفسیر سورآبادی، ج ۳، ص ۱۵۸۵. </ref> یا هر چیزی دانسته‌اند که در [[آتش]] اندازند، <ref>تفسیر روشن، ج ۱۴، ص ۲۳. </ref> وقتی در آتش قرار گیرد. <ref>روح‌البیان، ج ۵، ص ۵۲۴. </ref> صریح [[آیات]] فوق این است که [[انسان]] دوزخی خود ماده سوخت یا آتشگیره آتشی است که او را می‌سوزاند که آیات {{متن قرآن|فِي الْحَمِيمِ ثُمَّ فِي النَّارِ يُسْجَرُونَ}}<ref>«در آب جوشان سپس در آتش سوزانده می‌شوند» سوره غافر، آیه ۷۲.</ref> و {{متن قرآن| نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الأَفْئِدَةِ }}<ref>«آتش برافروخته خداوند است که به دل‌ها راه می‌یابد» سوره همزه، آیه ۶-۷.</ref> و نیز [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَمَّا الْقَاسِطُونَ فَكَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبًا}}<ref>«و اما رویگردانان از راه درست، هیزم دوزخ‌اند» سوره جن، آیه ۱۵.</ref> درباره [[جنیان]] دوزخی <ref> المیزان، ج ۲۰، ص ۴۵ - ۴۶. </ref> همین معنا را می‌رسانند. ظاهر آیه {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَأُولَئِكَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ}}<ref>«بی‌گمان دارایی‌ها و فرزندان کافران هرگز برای آنان در برابر (عذاب) خداوند هیچ سودی نخواهد داشت و آنانند که هیزم دوزخ‌اند» سوره آل عمران، آیه ۱۰.</ref> آن است که وقود [[دوزخ]] منحصر در [[کافران]] بوده، در نتیجه نشان می‌دهد که کافران کانون عذاب‌اند و [[آتش دوزخ]] با آنان شعله‌ور شده و سایر [[دوزخیان]] به آتش آنان می‌سوزند. <ref>المیزان، ج ۳، ص ۹۰؛ ج ۱، ص ۸۹. </ref> به نظری <ref>مجمع‌البیان، ج ۲، ص ۷۰۴. </ref> اجسام دوزخیان و به تصریح بعضی <ref> آلاء الرحمن، ج ۱، ص ۷۷. </ref> گوشت‌ها، [[خون‌ها]] و زواید [[بدن]] آنان موادی‌اند که شعله‌ور می‌شوند، چنان‌که هیزم، گیرانه آتش است و خود نیز در آتش می‌سوزد و چیزهای دیگر را نیز می‌سوزاند که این حالت ظهوری از حالت [[اهل]] [[ضلال]] در دنیاست که هم خود در [[گمراهی]] بوده و هم دیگران را [[گمراه]] کرده‌اند. <ref>اطیب البیان، ج ۱، ص ۴۶۴. </ref> مراد از [[حجاره]] یعنی سنگ {{متن قرآن|فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ}}<ref>«و اگر چنین نکردید- که هرگز نمی‌توانید کرد- پس، از آتشی پروا کنید که هیزم آن آدمیان و سنگ‌هاست؛ برای کافران آماده شده است» سوره بقره، آیه ۲۴.</ref> به نظری بت‌هایی است که [[مشرکان]] در [[دنیا]] می‌پرستیده‌اند که آیه {{متن قرآن|إِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنْتُمْ لَهَا وَارِدُونَ}}<ref>«بی‌گمان شما و آنچه به جای خداوند می‌پرستید فروزینه دوزخید؛ شما در آن در می‌آیید» سوره انبیاء، آیه ۹۸.</ref> نیز شاهدی بر این معناست. <ref>کشف‌الاسرار، ج ۱، ص ۱۰۷؛ کنزالدقائق، ج ۱، ص ۲۷۱؛ المیزان، ج ۱، ص ۹۰؛ ج ۱۹، ص ۳۳۴. </ref> بعضی [[حجاره]] را به معنای مطلق سنگ دانسته <ref>التفسیر الکبیر، ج ۲، ص ۳۵۳؛ آلاء الرحمن، ج ۱، ص ۷۷؛ نمونه، ج ۲۴، ص ۲۸۷. </ref> و به احتمالی [[تقابل]] ناس و حجاره در [[آیه]] اشاره به آن است که [[دوزخ]] هم [[برترین]] و هم بی‌مقدارترین اشیای مادی را در برخواهد گرفت. <ref> تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص ۱۵۶ - ۱۵۷. </ref> به روایتی از [[امیرمؤمنان]]{{ع}} از [[رسول]] گرامی{{صل}}، حجاره مذکور در آیه سنگ کبریت (گوگرد) است <ref>نورالثقلین، ج ۱، ص ۴۴. </ref> که در [[روایات]] و [[تفاسیر]] [[عامه]] به سیاهی، [[سختی]]، بوی بد، سرعت اشتعال، حرارت شدید و چسبندگی زیاد به [[بدن]] [[وصف]] شده <ref>کشف‌الاسرار، ج ۱، ص ۱۰۷؛ تفسیر قرطبی، ج ۱، ص ۲۳۵؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص ۱۱۱. </ref> و به گفته‌ای به صورت قطعه‌هایی بزرگ بر [[دوزخیان]] فرو می‌ریزند تا [[آتش دوزخ]] شعله‌ورتر گردد <ref>کشف‌الاسرار، ج ۱، ص ۱۰۷. </ref> یا قطعه‌هایی از آن را در گردن دوزخیان قرار داده، [[آتش]] می‌زنند تا حرارت آنکه برای مدتی طولانی می‌ماند بر چهره آنان باشد، چنان‌که آیه {{متن قرآن|أَفَمَنْ يَتَّقِي بِوَجْهِهِ سُوءَ الْعَذَابِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَقِيلَ لِلظَّالِمِينَ ذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ}}<ref>«پس آیا کسی که در روز رستخیز با چهره، گزند عذاب را از خود دور می‌کند (با آن کس که امان یافته برابر است)؟ و به ستمگران گفته می‌شود که آنچه را انجام می‌دادید (اکنون) بچشید!» سوره زمر، آیه ۲۴.</ref> به این امر اشاره دارد. <ref> تفسیر مقاتل، ج ۱، ص ۹۴. </ref> به احتمالی مراد از حجاره طلا و نقره‌ای است که آنها را فریفته و از پرداخت [[حقوق]] [[واجب]] آن [[بخل]] ورزیده‌اند و از آن رو آنها را حجاره گفته‌اند که از سنگ استخراج می‌شوند. <ref> تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص ۱۵۵. </ref> به نظری مراد از حجاره سنگ نیست، بلکه مراد دل‌های سخت است که [[آیات خدا]] در آنها اثر نمی‌کنند <ref>پرتوی از قرآن، ج ۱، ص ۹۳. </ref> یا آنکه "ناس" به معنای [[ظهور]] و اُنس و "[[حجر]]" به معنای محفوظ و محدود است؛ اولی به انسان‌هایی اشاره دارد که در [[نرمخویی]] دچار [[افراط]] هستند و دومی اشاره به کسانی است که در این زمینه گرفتار [[تفریط]] بوده، بسیار سخت و انعطاف‌ ناپذیر و در برابر حقایق اثر ناپذیرند که این هر دو [[خصلت]] موجب [[محروم]] ماندن از [[هدایت]] و بی‌توجهی به [[کتاب الهی]] است. <ref>تفسیر روشن، ج ۱، ص ۱۲۴. </ref> بعضی مفاد [[باطنی]] [[آیه]] را چنین توضیح داده‌اند که مراد از ناس ویژگی‌های [[نفسانی]] است که باعث شده [[انسان]] [[عهد الهی]] را فراموش کند و مراد از [[حجاره]] عناصر معدنی، گیاهی و حیوانی است که تأمین کننده شهوات‌اند یا آنکه مراد از ناس نفس [[انسانی]] و مراد از حجاره [[جسم]] انسان است که دربردارنده استخوان‌های سخت است و آیه اشاره به سوختن [[جان]] و جسم در [[دوزخ]] دارد <ref> تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص ۱۵۶ - ۱۵۷. </ref>. بعضی ذکر حجاره را اشاره به این معنا دانسته‌اند که سنگ‌ها داغ شده، [[دوزخیان]] را با سنگ داغ [[عذاب]] می‌کنند <ref> مجمع البیان، ج ۱، ص ۱۶۰. </ref> یا اجساد دوزخیان مانند سنگ در [[آتش]] خواهند ماند که آیه {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِنَا سَوْفَ نُصْلِيهِمْ نَارًا كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَيْرَهَا لِيَذُوقُوا الْعَذَابَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَزِيزًا حَكِيمًا}}<ref>«آنان را که به آیات ما کفر ورزیدند به زودی در آتشی (دردناک) می‌افکنیم؛ هرگاه که پوست تنشان بریان گردد بر آنان پوست‌هایی تازه  جایگزین می‌گردانیم تا عذاب را بچشند؛ بی‌گمان خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۵۶.</ref> نیز این بقاء را که به صورت جایگزین شدن پوست جدید به جای پوست‌های بریان شده و ملاک چشیدن عذاب دائمی است [[تأیید]] می‌کند. <ref> مجمع البیان، ج ۱، ص ۱۶۰. </ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref>
حطب به معنای هیزم <ref>قاموس قرآن، ج ۳، ص ۱۵۱. </ref> و به نظری هر ماده اشتعال‌پذیر است. <ref> مفردات، ص ۲۴۲، "حطب".</ref> بگفته برخی، حصب سنگریزه‌ای است که آن را پرتاب می‌کنند <ref> لسان العرب، ج ۱، ص ۳۲۰، "حصب".</ref> و پرتاب [[مشرکان]] و معبودهایشان در [[دوزخ]] به آن [[تشبیه]] شده <ref>تلخیص البیان، ص ۲۳۳؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۱۰۲. </ref> تا [[ذلت]] و [[خواری]] آنان را برساند. <ref>تلخیص البیان، ص ۲۳۳. </ref> برخی تأکید دارند که هر پرتاب شده‌ای حصب نامیده نمی‌شود بلکه تنها پرتاب شده در [[آتش]] و به منظور افروختن آتش را حصب می‌نامند. <ref>الصحاح، ج ۱، ص ۱۱۲؛ لسان العرب، ج ۱، ص ۳۲۰، "حصب".</ref> به نظری معنای واژه در میان عرب پرتاب کردن <ref>جامع البیان، ج ۱۷، ص ۷۴؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۱۰۲. </ref> و مفاد [[آیه]] آن است که شما پرتاب شده در آتش هستید؛ <ref>غرائب القرآن، ج ۵، ص ۵۵؛ التحریر و التنویر، ج ۱۷، ص ۱۱۲. </ref> ولی غالب مفسران واژه را به معنای وقود،<ref>المحرر الوجیز، ج ۴، ص ۱۰۱؛ المیزان، ج ۱۴، ص ۳۲۷. </ref> هیزم <ref>تفسیر ابن کثیر، ج ۵، ص ۳۳۱. </ref> پس از پرتاب آن در آتش؛<ref> المحرر الوجیز، ج ۴، ص ۱۰۱؛ بیان السعاده، ج ۳، ص ۶۲. </ref> هیزم ریز <ref> تفسیر سورآبادی، ج ۳، ص ۱۵۸۵. </ref> یا هر چیزی دانسته‌اند که در [[آتش]] اندازند، <ref>تفسیر روشن، ج ۱۴، ص ۲۳. </ref> وقتی در آتش قرار گیرد. <ref>روح‌البیان، ج ۵، ص ۵۲۴. </ref> صریح [[آیات]] فوق این است که [[انسان]] دوزخی خود ماده سوخت یا آتشگیره آتشی است که او را می‌سوزاند که آیات {{متن قرآن|فِي الْحَمِيمِ ثُمَّ فِي النَّارِ يُسْجَرُونَ}}<ref>«در آب جوشان سپس در آتش سوزانده می‌شوند» سوره غافر، آیه ۷۲.</ref> و {{متن قرآن| نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الأَفْئِدَةِ }}<ref>«آتش برافروخته خداوند است که به دل‌ها راه می‌یابد» سوره همزه، آیه ۶-۷.</ref> و نیز [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَمَّا الْقَاسِطُونَ فَكَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبًا}}<ref>«و اما رویگردانان از راه درست، هیزم دوزخ‌اند» سوره جن، آیه ۱۵.</ref> درباره [[جنیان]] دوزخی <ref> المیزان، ج ۲۰، ص ۴۵ - ۴۶. </ref> همین معنا را می‌رسانند. ظاهر آیه {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَأُولَئِكَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ}}<ref>«بی‌گمان دارایی‌ها و فرزندان کافران هرگز برای آنان در برابر (عذاب) خداوند هیچ سودی نخواهد داشت و آنانند که هیزم دوزخ‌اند» سوره آل عمران، آیه ۱۰.</ref> آن است که وقود [[دوزخ]] منحصر در [[کافران]] بوده، در نتیجه نشان می‌دهد که کافران کانون عذاب‌اند و [[آتش دوزخ]] با آنان شعله‌ور شده و سایر [[دوزخیان]] به آتش آنان می‌سوزند. <ref>المیزان، ج ۳، ص ۹۰؛ ج ۱، ص ۸۹. </ref> به نظری <ref>مجمع‌البیان، ج ۲، ص ۷۰۴. </ref> اجسام دوزخیان و به تصریح بعضی <ref> آلاء الرحمن، ج ۱، ص ۷۷. </ref> گوشت‌ها، [[خون‌ها]] و زواید [[بدن]] آنان موادی‌اند که شعله‌ور می‌شوند، چنان‌که هیزم، گیرانه آتش است و خود نیز در آتش می‌سوزد و چیزهای دیگر را نیز می‌سوزاند که این حالت ظهوری از حالت [[اهل]] [[ضلال]] در دنیاست که هم خود در [[گمراهی]] بوده و هم دیگران را [[گمراه]] کرده‌اند. <ref>اطیب البیان، ج ۱، ص ۴۶۴. </ref> مراد از [[حجاره]] یعنی سنگ {{متن قرآن|فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ}}<ref>«و اگر چنین نکردید- که هرگز نمی‌توانید کرد- پس، از آتشی پروا کنید که هیزم آن آدمیان و سنگ‌هاست؛ برای کافران آماده شده است» سوره بقره، آیه ۲۴.</ref> به نظری بت‌هایی است که [[مشرکان]] در [[دنیا]] می‌پرستیده‌اند که آیه {{متن قرآن|إِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنْتُمْ لَهَا وَارِدُونَ}}<ref>«بی‌گمان شما و آنچه به جای خداوند می‌پرستید فروزینه دوزخید؛ شما در آن در می‌آیید» سوره انبیاء، آیه ۹۸.</ref> نیز شاهدی بر این معناست. <ref>کشف‌الاسرار، ج ۱، ص ۱۰۷؛ کنزالدقائق، ج ۱، ص ۲۷۱؛ المیزان، ج ۱، ص ۹۰؛ ج ۱۹، ص ۳۳۴. </ref> بعضی [[حجاره]] را به معنای مطلق سنگ دانسته <ref>التفسیر الکبیر، ج ۲، ص ۳۵۳؛ آلاء الرحمن، ج ۱، ص ۷۷؛ نمونه، ج ۲۴، ص ۲۸۷. </ref> و به احتمالی [[تقابل]] ناس و حجاره در [[آیه]] اشاره به آن است که [[دوزخ]] هم [[برترین]] و هم بی‌مقدارترین اشیای مادی را در برخواهد گرفت. <ref> تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص ۱۵۶ - ۱۵۷. </ref> به روایتی از [[امیرمؤمنان]]{{ع}} از [[رسول]] گرامی{{صل}}، حجاره مذکور در آیه سنگ کبریت (گوگرد) است <ref>نورالثقلین، ج ۱، ص ۴۴. </ref> که در [[روایات]] و [[تفاسیر]] [[عامه]] به سیاهی، [[سختی]]، بوی بد، سرعت اشتعال، حرارت شدید و چسبندگی زیاد به [[بدن]] [[وصف]] شده <ref>کشف‌الاسرار، ج ۱، ص ۱۰۷؛ تفسیر قرطبی، ج ۱، ص ۲۳۵؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص ۱۱۱. </ref> و به گفته‌ای به صورت قطعه‌هایی بزرگ بر [[دوزخیان]] فرو می‌ریزند تا [[آتش دوزخ]] شعله‌ورتر گردد <ref>کشف‌الاسرار، ج ۱، ص ۱۰۷. </ref> یا قطعه‌هایی از آن را در گردن دوزخیان قرار داده، [[آتش]] می‌زنند تا حرارت آنکه برای مدتی طولانی می‌ماند بر چهره آنان باشد، چنان‌که آیه {{متن قرآن|أَفَمَنْ يَتَّقِي بِوَجْهِهِ سُوءَ الْعَذَابِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَقِيلَ لِلظَّالِمِينَ ذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ}}<ref>«پس آیا کسی که در روز رستخیز با چهره، گزند عذاب را از خود دور می‌کند (با آن کس که امان یافته برابر است)؟ و به ستمگران گفته می‌شود که آنچه را انجام می‌دادید (اکنون) بچشید!» سوره زمر، آیه ۲۴.</ref> به این امر اشاره دارد. <ref> تفسیر مقاتل، ج ۱، ص ۹۴. </ref> به احتمالی مراد از حجاره طلا و نقره‌ای است که آنها را فریفته و از پرداخت [[حقوق]] [[واجب]] آن [[بخل]] ورزیده‌اند و از آن رو آنها را حجاره گفته‌اند که از سنگ استخراج می‌شوند. <ref> تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص ۱۵۵. </ref> به نظری مراد از حجاره سنگ نیست، بلکه مراد دل‌های سخت است که [[آیات خدا]] در آنها اثر نمی‌کنند <ref>پرتوی از قرآن، ج ۱، ص ۹۳. </ref> یا آنکه "ناس" به معنای [[ظهور]] و اُنس و "[[حجر]]" به معنای محفوظ و محدود است؛ اولی به انسان‌هایی اشاره دارد که در [[نرمخویی]] دچار [[افراط]] هستند و دومی اشاره به کسانی است که در این زمینه گرفتار [[تفریط]] بوده، بسیار سخت و انعطاف‌ ناپذیر و در برابر حقایق اثر ناپذیرند که این هر دو [[خصلت]] موجب [[محروم]] ماندن از [[هدایت]] و بی‌توجهی به [[کتاب الهی]] است. <ref>تفسیر روشن، ج ۱، ص ۱۲۴. </ref> بعضی مفاد [[باطنی]] [[آیه]] را چنین توضیح داده‌اند که مراد از ناس ویژگی‌های [[نفسانی]] است که باعث شده [[انسان]] [[عهد الهی]] را فراموش کند و مراد از [[حجاره]] عناصر معدنی، گیاهی و حیوانی است که تأمین کننده شهوات‌اند یا آنکه مراد از ناس نفس [[انسانی]] و مراد از حجاره [[جسم]] انسان است که دربردارنده استخوان‌های سخت است و آیه اشاره به سوختن [[جان]] و جسم در [[دوزخ]] دارد <ref> تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص ۱۵۶ - ۱۵۷. </ref>. بعضی ذکر حجاره را اشاره به این معنا دانسته‌اند که سنگ‌ها داغ شده، [[دوزخیان]] را با سنگ داغ [[عذاب]] می‌کنند <ref> مجمع البیان، ج ۱، ص ۱۶۰. </ref> یا اجساد دوزخیان مانند سنگ در [[آتش]] خواهند ماند که آیه {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِنَا سَوْفَ نُصْلِيهِمْ نَارًا كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَيْرَهَا لِيَذُوقُوا الْعَذَابَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَزِيزًا حَكِيمًا}}<ref>«آنان را که به آیات ما کفر ورزیدند به زودی در آتشی (دردناک) می‌افکنیم؛ هرگاه که پوست تنشان بریان گردد بر آنان پوست‌هایی تازه  جایگزین می‌گردانیم تا عذاب را بچشند؛ بی‌گمان خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۵۶.</ref> نیز این بقاء را که به صورت جایگزین شدن پوست جدید به جای پوست‌های بریان شده و ملاک چشیدن عذاب دائمی است [[تأیید]] می‌کند. <ref> مجمع البیان، ج ۱، ص ۱۶۰. </ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref>
===غافلگیر ساختن دوزخیان===
===غافلگیر ساختن دوزخیان===
[[آتش دوزخ]] دوزخیان را ناگهان فرا گرفته، آنها را مبهوت می‌کند: {{متن قرآن|بَلْ تَأْتِيهِمْ بَغْتَةً فَتَبْهَتُهُمْ فَلَا يَسْتَطِيعُونَ رَدَّهَا وَلَا هُمْ يُنْظَرُونَ}}<ref>«بلکه بر آنان ناگهان فرا می‌رسد آنگاه چنان در بهتشان می‌نهد که نه به بازگرداندن آن یارایی دارند و نه به آنان مهلت می‌دهند» سوره انبیاء، آیه ۴۰.</ref> چنین آتشی که ناگهان و از سمتی نامعلوم انسان را فرا می‌گیرد، افزون بر ظاهر، [[باطن]] انسان را نیز می‌سوزاند و آتشگیره آن خود انسان است که [[آیات]] {{متن قرآن| نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الأَفْئِدَةِ }}<ref>«آتش برافروخته خداوند است که به دل‌ها راه می‌یابد» سوره همزه، آیه ۶-۷.</ref> و {{متن قرآن|فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ}}<ref>«و اگر چنین نکردید- که هرگز نمی‌توانید کرد- پس، از آتشی پروا کنید که هیزم آن آدمیان و سنگ‌هاست؛ برای کافران آماده شده است» سوره بقره، آیه ۲۴.</ref> این دو ویژگی را [[ثابت]] کرده‌اند. چنین آتشی مانند [[آتش]] [[دنیا]] نیست که ابتدا شعله‌ور شود بعد به [[انسان]] برسد و به تدریج انسان را بسوزاند، بلکه انسان خود، آتشگیره آن است و ناگهان و بدون آنکه بفهمد از کجا و چگونه آمده است، [[باطن]] و ظاهر خود را سرتا پا در حال سوختن می‌بیند و از همین رو مبهوت مانده، حیران می‌شود. روشن است که در چنین اوضاعی پس راندن آتش یا مهلت خواستن و در نتیجه مهلت گرفتن بی‌معناست <ref> المیزان، ج ۱۴، ص ۲۹۰. </ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref>
[[آتش دوزخ]] دوزخیان را ناگهان فرا گرفته، آنها را مبهوت می‌کند: {{متن قرآن|بَلْ تَأْتِيهِمْ بَغْتَةً فَتَبْهَتُهُمْ فَلَا يَسْتَطِيعُونَ رَدَّهَا وَلَا هُمْ يُنْظَرُونَ}}<ref>«بلکه بر آنان ناگهان فرا می‌رسد آنگاه چنان در بهتشان می‌نهد که نه به بازگرداندن آن یارایی دارند و نه به آنان مهلت می‌دهند» سوره انبیاء، آیه ۴۰.</ref> چنین آتشی که ناگهان و از سمتی نامعلوم انسان را فرا می‌گیرد، افزون بر ظاهر، [[باطن]] انسان را نیز می‌سوزاند و آتشگیره آن خود انسان است که [[آیات]] {{متن قرآن| نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الأَفْئِدَةِ }}<ref>«آتش برافروخته خداوند است که به دل‌ها راه می‌یابد» سوره همزه، آیه ۶-۷.</ref> و {{متن قرآن|فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ}}<ref>«و اگر چنین نکردید- که هرگز نمی‌توانید کرد- پس، از آتشی پروا کنید که هیزم آن آدمیان و سنگ‌هاست؛ برای کافران آماده شده است» سوره بقره، آیه ۲۴.</ref> این دو ویژگی را [[ثابت]] کرده‌اند. چنین آتشی مانند [[آتش]] [[دنیا]] نیست که ابتدا شعله‌ور شود بعد به [[انسان]] برسد و به تدریج انسان را بسوزاند، بلکه انسان خود، آتشگیره آن است و ناگهان و بدون آنکه بفهمد از کجا و چگونه آمده است، [[باطن]] و ظاهر خود را سرتا پا در حال سوختن می‌بیند و از همین رو مبهوت مانده، حیران می‌شود. روشن است که در چنین اوضاعی پس راندن آتش یا مهلت خواستن و در نتیجه مهلت گرفتن بی‌معناست <ref> المیزان، ج ۱۴، ص ۲۹۰. </ref>.<ref>[[محمد صادق صالحی‌منش|صالحی‌منش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله «جهنم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref>
۲۱۸٬۸۵۷

ویرایش