جبر و اختیار در قرآن: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
#در فلسفه و کلام معنایی مقابل اجبار دارد<ref>مصطلحات فلسفی، ص ۶۳.</ref> که با قدرت ملازم است<ref>شرح مصطلحات کلامی، ص ۱۱.</ref> انسان در حال اختیار، اعمال خویش را بدون آنکه از سوی عامل دیگری تحت فشار قرار گیرد<ref>معارف قرآن، ص ۳۷۶.</ref>، از روی میل، علم و اراده انجام میدهد<ref>فرهنگ معارف اسلامی، ج ۱، ص ۱۰۵ - ۱۰۶؛ شرح مصطلاحات کلامی، ص ۱۱.</ref> یا ترک میکند، چنان که جبر به این معناست که انسان کارهای خویش را تحت تأثیر عاملی دیگر انجام دهد<ref>مصطلحات فلسفی، ص ۶۹ - ۷۳.</ref> این بحث، از جنبه فلسفی، بیشتر با وجوب و امکان، اصل علیت و عدم تخلف معلول از علت تامهاش پیوند دارد و از این جنبه، حکما در پی آناند که رابطه میان افعال انسان با حوادث و الزامات طبیعی و عللی را که تابع اختیار او نیستند تبیین و به دنبال آن، رابطه اختیار انسان و قانون علیت را روشن کنند<ref>فرهنگ معارف اسلامی، ص ۶۲۸.</ref><ref>[[حسن رضایی| رضایی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.</ref>. | #در فلسفه و کلام معنایی مقابل اجبار دارد<ref>مصطلحات فلسفی، ص ۶۳.</ref> که با قدرت ملازم است<ref>شرح مصطلحات کلامی، ص ۱۱.</ref> انسان در حال اختیار، اعمال خویش را بدون آنکه از سوی عامل دیگری تحت فشار قرار گیرد<ref>معارف قرآن، ص ۳۷۶.</ref>، از روی میل، علم و اراده انجام میدهد<ref>فرهنگ معارف اسلامی، ج ۱، ص ۱۰۵ - ۱۰۶؛ شرح مصطلاحات کلامی، ص ۱۱.</ref> یا ترک میکند، چنان که جبر به این معناست که انسان کارهای خویش را تحت تأثیر عاملی دیگر انجام دهد<ref>مصطلحات فلسفی، ص ۶۹ - ۷۳.</ref> این بحث، از جنبه فلسفی، بیشتر با وجوب و امکان، اصل علیت و عدم تخلف معلول از علت تامهاش پیوند دارد و از این جنبه، حکما در پی آناند که رابطه میان افعال انسان با حوادث و الزامات طبیعی و عللی را که تابع اختیار او نیستند تبیین و به دنبال آن، رابطه اختیار انسان و قانون علیت را روشن کنند<ref>فرهنگ معارف اسلامی، ص ۶۲۸.</ref><ref>[[حسن رضایی| رضایی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.</ref>. | ||
*از جنبه کلامی نیز این بحث از سویی درصدد پیبردن به رابطه میان اختیار انسان با قضا و قدر، [[لوح محفوظ]]، قدرت مطلق و علم بینهایت الهی و اراده و مشیت و از سوی دیگر، در پی یافتن رابطه میان مجبور بودن انسان با ارسال پیامبران، نازل کردن کتابهای آسمانی و برنامهها و احکام عبادی است<ref>فرهنگ معارف اسلامی، ص ۶۲۸.</ref><ref>[[حسن رضایی| رضایی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.</ref>. | *از جنبه کلامی نیز این بحث از سویی درصدد پیبردن به رابطه میان اختیار انسان با قضا و قدر، [[لوح محفوظ]]، قدرت مطلق و علم بینهایت الهی و اراده و مشیت و از سوی دیگر، در پی یافتن رابطه میان مجبور بودن انسان با ارسال پیامبران، نازل کردن کتابهای آسمانی و برنامهها و احکام عبادی است<ref>فرهنگ معارف اسلامی، ص ۶۲۸.</ref><ref>[[حسن رضایی| رضایی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.</ref>. | ||
* | *بحثهای جبر و اختیار را ذیل آیات بسیاری میتوان پیگرفت؛ از جمله آیه ۱۷ سوره انفال که به صراحت افعالی انسانی چون قتل و رَمیرا به خداوند نسبت میدهد و آنها را از بندگان نفی میکند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى }}﴾}}<ref> پس شما آنان را نکشتید که خداوند آنان را کشت، و چون تیر افکندی تو نیفکندی بلکه خداوند افکند؛ سوره انفال، آیه: ۱۷.</ref>، آیه ۱۵۵ سوره اعراف که هدایت و اضلال بندگان را به خداوند نسبت میدهد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| تُضِلُّ بِهَا مَن تَشَاء وَتَهْدِي مَن تَشَاء }}﴾}}<ref> با آن هرکس را بخواهی گمراه میداری و هرکس را بخواهی راهنمایی میفرمایی ؛ سوره اعراف، آیه: ۱۵۵.</ref> و آیه ۲۹ سوره کهف که تصریح میکند انسانها در ایمان آوردن یا کفر ورزیدن مختارند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَقُلِ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَن شَاء فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاء فَلْيَكْفُرْ }}﴾}}<ref> و بگو که این (قرآن) راستین و از سوی پروردگار شماست، هر که خواهد ایمان آورد و هر که خواهد کفر پیشه کند ؛ سوره کهف، آیه: ۲۹.</ref> و نیز آیه ۱۹ سوره اسراء که میفرماید: مؤمنانی که خواهان آخرت اند و در این راه میکوشند، پاداش خود را میبینند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَمَنْ أَرَادَ الآخِرَةَ وَسَعَى لَهَا سَعْيَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِكَ كَانَ سَعْيُهُم مَّشْكُورًا }}﴾}}<ref> و از کوشش آنانکه جهان واپسین را بخواهند و فراخور آن بکوشند و مؤمن باشند؛ سپاسگزاری خواهد شد؛ سوره اسراء، آیه: ۱۹.</ref>؛ همچنین آیاتی که به قضا و قدر الهی اشاره دارند؛ مانند {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَعَدْلاً لاَّ مُبَدِّلِ لِكَلِمَاتِهِ }}﴾}}<ref> و سخن پروردگارت به راستی و دادگری کامل شد؛ هیچ دگرگون کنندهای برای سخنان وی نیست؛ سوره انعام، آیه: ۱۱۵.</ref> یا بر مشیت نافذ خداوند تأکید میکنند؛ نظیر {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَلَوْ شَاء رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلاَ يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ }}﴾}}<ref> و اگر پروردگارت میخواست مردم را امّتی یگانه میکرد؛ و آنان هماره اختلاف میورزند؛ سوره هود، آیه: ۱۱۸.</ref> یا به علم مطلق خداوند به همه امور پیش از تحقق آنها تصریح دارند؛ مثل {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| مَا أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٍ فِي الأَرْضِ وَلا فِي أَنفُسِكُمْ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مِّن قَبْلِ أَن نَّبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ }}﴾}}<ref> هیچ گزندی در زمین و به جانهایتان نمیرسد مگر پیش از آنکه آن را پدید آوریم، در کتابی (آمده) است؛ این بر خداوند آسان است؛ سوره حدید، آیه: ۲۲.</ref> بحث توحید افعالی و ربوبی و نظر یهود درباره واگذاری تدبیر امور جهان به خود جهانیان از دیگر مباحث کلیدی مربوط به جبر و اختیار است<ref>[[حسن رضایی| رضایی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.</ref>. | ||
*بحث از کیفیت اعمال بندگان موجب پیدایش یکی از مسائل مهم علمی معروف به جبر و اختیار و در نتیجه پدیدار شدن سه نظریه مهم گردید. ۱. جبر مطلق ۲.اختیار مطلق ۳. امر بین الامرین مشکل عمده فراراه هر یک از دو نظریه جبر و اختیار مطلق ناتوانی از جمع بین پذیرش اراده الهی در کنار استناد افعال به بندگان میباشد و این در حالی است که نظریه امر بین الامرین از یک سو وجود انسان و دیگر معلولات را با تمامی ویژگیهایش مستند به علت اصلی "خدا" دانسته و از سویی دیگر اراده و اختیار انسان را متعلّق اراده تخلفناپذیر الهی میداند؛ بهگونهای که اگر انسان در اعمال خویش اختیار نداشته باشد خلاف اراده ذات حق تعالی است؛ زیرا اختیار انسان ظلّ اراده حقیقی الهی است، در نتیجه اختیار انسان منافی با فرض قدرت و علم الهی نخواهد بود. چنانکه پذیرش قدرت الهی نافی اختیار انسان نیست<ref>المیزان، ج۱، ص۱۰۹.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/farhangbooks/Books/2/50.htm، فرهنگ قرآن، ج۲.]</ref>. | |||
==پیشینه و آراء== | ==پیشینه و آراء== | ||
*مبحث جبر و اختیار و نقش انسان در افعال خویش و پیوند آن با اراده خدای متعالی، از مباحث مهمی است که همواره ذهن بشر را ـ اعم از مسلمان و غیر مسلمان ـ در عرصههای گوناگون دانش و فرهنگ به خود مشغول کرده است<ref>کیهان اندیشه، ش ۶۵، ص ۱۵۷، «رساله جبر و اختیار».</ref> در زمان حیات [[رسول اکرم]]{{صل}}، این بحث به صورت پراکنده مطرح بود و طبق نقل صحیح مسلم<ref>صحیح مسلم، ج ۴، ص ۲۰۴۶.</ref> و [[سنن ابن ماجه]]<ref>سنن ابن ماجه، ج ۱، ص ۳۲ - ۳۳.</ref> مشرکان قریش درباره قَدَر با ایشان منازعه میکردند؛ ولی رواج این بحث در زمان حیات ایشان نبود و پس از ایشان، از نیمه دوم قرن اول هجری، رشد و گسترش یافت<ref>انسان و سرنوشت، ص ۳۱.</ref> ریشه این امر را باید در آیات قرآن، سخنان [[رسول اکرم]]{{صل}} درباره قضا و قدر و ملازمه ظاهری آن با مجبور بودن انسان دانست<ref>درآمدی بر علم کلام، ص ۱۲۶.</ref> البته ارتباط مسلمانان با سایر ملتها و پیروان سایر ادیان و بروز حوادث سخت در جامعه اسلامی، اختلافات و آشوبهای اواخر خلافت عثمان، جنگهای زمان خلافت [[حضرت علی]]{{ع}}، رحلت [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و بسته شدن باب [[وحی]] به رواج بحث جبر و اختیار دامن زدند<ref>دانش نامه جهان اسلام، ج ۹، ص ۵۶۷.</ref> نظریه جبر و قَدَر، پرطرفدار بوده و بنابر نقل شهرستانی<ref>الملل والنحل، ج ۱، ص ۴۷.</ref> نظریه {{عربی|اندازه=150%|"إن القَدَر خیره و شره من اللّه"}} نزد صحابه متقدم تقریبا اجماعی بوده است. یافعی نیز همین نظر را دارد<ref>مرهم العلل، ص ۱۵۳.</ref><ref>[[حسن رضایی| رضایی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.</ref>. | *مبحث جبر و اختیار و نقش انسان در افعال خویش و پیوند آن با اراده خدای متعالی، از مباحث مهمی است که همواره ذهن بشر را ـ اعم از مسلمان و غیر مسلمان ـ در عرصههای گوناگون دانش و فرهنگ به خود مشغول کرده است<ref>کیهان اندیشه، ش ۶۵، ص ۱۵۷، «رساله جبر و اختیار».</ref> در زمان حیات [[رسول اکرم]]{{صل}}، این بحث به صورت پراکنده مطرح بود و طبق نقل صحیح مسلم<ref>صحیح مسلم، ج ۴، ص ۲۰۴۶.</ref> و [[سنن ابن ماجه]]<ref>سنن ابن ماجه، ج ۱، ص ۳۲ - ۳۳.</ref> مشرکان قریش درباره قَدَر با ایشان منازعه میکردند؛ ولی رواج این بحث در زمان حیات ایشان نبود و پس از ایشان، از نیمه دوم قرن اول هجری، رشد و گسترش یافت<ref>انسان و سرنوشت، ص ۳۱.</ref> ریشه این امر را باید در آیات قرآن، سخنان [[رسول اکرم]]{{صل}} درباره قضا و قدر و ملازمه ظاهری آن با مجبور بودن انسان دانست<ref>درآمدی بر علم کلام، ص ۱۲۶.</ref> البته ارتباط مسلمانان با سایر ملتها و پیروان سایر ادیان و بروز حوادث سخت در جامعه اسلامی، اختلافات و آشوبهای اواخر خلافت عثمان، جنگهای زمان خلافت [[حضرت علی]]{{ع}}، رحلت [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و بسته شدن باب [[وحی]] به رواج بحث جبر و اختیار دامن زدند<ref>دانش نامه جهان اسلام، ج ۹، ص ۵۶۷.</ref> نظریه جبر و قَدَر، پرطرفدار بوده و بنابر نقل شهرستانی<ref>الملل والنحل، ج ۱، ص ۴۷.</ref> نظریه {{عربی|اندازه=150%|"إن القَدَر خیره و شره من اللّه"}} نزد صحابه متقدم تقریبا اجماعی بوده است. یافعی نیز همین نظر را دارد<ref>مرهم العلل، ص ۱۵۳.</ref><ref>[[حسن رضایی| رضایی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.</ref>. | ||
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
۲. '''مشیت و قدرت نافذ نامتناهی خداوند:'''<ref>[[حسن رضایی| رضایی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.</ref> | ۲. '''مشیت و قدرت نافذ نامتناهی خداوند:'''<ref>[[حسن رضایی| رضایی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.</ref> | ||
*برخی آیات تصریح دارند که خداوند برای هر پیامبری دشمنانی از جنس انسان و جنّ قرار داده است که به فریب و دسیسه میپردازند؛ اما اگر او بخواهد میتواند مانع دشمنی و فریب آنان شود:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الإِنسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاء رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ }}﴾}}<ref> و بدینگونه برای هر پیامبری دشمنی از شیطانهای آدمی و پری قرار دادیم که برخی به برخی دیگر یکدیگر، به فریب سخنان آراسته الهام میکنند و اگر پروردگار تو میخواست آن (کار) را نمیکردند پس آنان را با دروغی که میبافند واگذار؛ سوره انعام، آیه: ۱۱۲.</ref>، با این حال، مشیت و اراده الهی به این تعلق گرفته است که آنان بر دشمنی خود بمانند<ref>فی ظلال القرآن، ج ۳، ص ۱۱۸۸.</ref> بدینسان، همان گونه که ایمان بندگان بدون اراده الهی ممکن نیست، دشمنی شیاطین نیز بی اذن او ممکن نیست<ref>المیزان، ج ۷، ص ۳۲۱.</ref> ظاهر آیه موجب گشته است برخی معنایی جبرگرایانه از آن بیرون کشند و به ویژه با توجه به تعبیر {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|جَعَلْنَا}}﴾}}، دشمنی با پیامبران را گناهی بدانند که در این شیاطین به جبر الهی نهادینه شده است و بدین ترتیب، آنها در دشمنی خویش مختار نیستند<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص ۱۱۹.</ref><ref>[[حسن رضایی| رضایی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.</ref>. | *برخی آیات تصریح دارند که خداوند برای هر پیامبری دشمنانی از جنس انسان و جنّ قرار داده است که به فریب و دسیسه میپردازند؛ اما اگر او بخواهد میتواند مانع دشمنی و فریب آنان شود:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الإِنسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاء رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ }}﴾}}<ref> و بدینگونه برای هر پیامبری دشمنی از شیطانهای آدمی و پری قرار دادیم که برخی به برخی دیگر یکدیگر، به فریب سخنان آراسته الهام میکنند و اگر پروردگار تو میخواست آن (کار) را نمیکردند پس آنان را با دروغی که میبافند واگذار؛ سوره انعام، آیه: ۱۱۲.</ref>، با این حال، مشیت و اراده الهی به این تعلق گرفته است که آنان بر دشمنی خود بمانند<ref>فی ظلال القرآن، ج ۳، ص ۱۱۸۸.</ref> بدینسان، همان گونه که ایمان بندگان بدون اراده الهی ممکن نیست، دشمنی شیاطین نیز بی اذن او ممکن نیست<ref>المیزان، ج ۷، ص ۳۲۱.</ref> ظاهر آیه موجب گشته است برخی معنایی جبرگرایانه از آن بیرون کشند و به ویژه با توجه به تعبیر {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|جَعَلْنَا}}﴾}}، دشمنی با پیامبران را گناهی بدانند که در این شیاطین به جبر الهی نهادینه شده است و بدین ترتیب، آنها در دشمنی خویش مختار نیستند<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص ۱۱۹.</ref><ref>[[حسن رضایی| رضایی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.</ref>. | ||
*همچنین قرآن حال | *همچنین قرآن حال "ذکر خدا" را تنها نصیب کسانی میداند که خود به آنان توفیق دهد و تا او اراده نکند، این توفیق سهم کسی نمیشود<ref>فی ظلال القرآن، ج ۶، ص ۳۷۶۳.</ref> {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَمَا يَذْكُرُونَ إِلاَّ أَن يَشَاء اللَّهُ هُوَ أَهْلُ التَّقْوَى وَأَهْلُ الْمَغْفِرَةِ }}﴾}}<ref> و پند نمیگیرند مگر که خداوند بخواهد که او سزیده پرهیختن و سزاوار آمرزیدن است؛ سوره مدثر، آیه: ۵۶.</ref>. برداشت نادرست از چنین آیاتی سبب شده است که برخی گمان کنند اراده الهی به معصیت انسانها تعلق گرفته است. اینان دلیل میآورند که اگر خداوند بخواهد کسی به بهشت رود و زمینه اش را برای او فراهم آورد و با این حال اختیار برگزیدن کفر را نیز به او ارزانی کند و در نتیجه او کافر شود، اراده و قدرت بنده بر خالق برتری یافته است و این با قدرتِ مطلقِ خداوند سازگار نیست<ref>التفسیر الکبیر، ج ۳۰، ص ۷۱۷.</ref>. از سوی دیگر، هیچ انسان عاقلی، کفر و عصیان را برنمیگزیند که مایه دوزخ و عذاب است. بنابراین اگر کسی به کفر و معصیت میگراید، بر اساس اراده الهی است نه به اراده بنده ضعیف<ref>التفسیر الکبیر، ج ۳۰، ص ۷۱۷.</ref><ref>[[حسن رضایی| رضایی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.</ref>. | ||
*در پاسخ باید گفت: اوّلاً ممکن نیست خداوند از عملی نهی کند و از آن بیزاری جوید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| كُلُّ ذَلِكَ كَانَ سَيِّئُهُ عِندَ رَبِّكَ مَكْرُوهًا }}﴾}}<ref> زشتی همه اینها نزد پروردگارت ناپسند است ؛ سوره اسراء، آیه: ۳۸.</ref>. ولی ارادهاش به آن تعلق گیرد؛ همچنین ممکن نیست به چیزی مانند کفر رضا ندهد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَلا يَرْضَى لِعِبَادِهِ الْكُفْرَ }}﴾}}<ref> و ناسپاسی را برای بندگانش نمیپسندد؛ سوره زمر، آیه: ۷.</ref>. ولی بندگان را به سوی آن بکشاند. اراده کار قبیح مانند انجام دادن آن، بر حکیم قبیح و صدورش از او محال است<ref>رسائل المرتضی، ج۱، ص۱۴۰ - ۱۴۱؛ کشف المراد، ص ۴۲۲ - ۴۲۳.</ref>. ثانیاً قدرت و اراده تام الهی زمانی مستلزم نفی اختیار انسان است که جانشین اختیار او شود و فعل، یا به اراده انسان صورت پذیرد یا به اراده خداوند؛ ولی اراده خداوند و اراده انسان یکدیگر را نفی نمیکنند و در طول یکدیگرند. فعلی که با اراده انسان صورت میپذیرد و نیز مبادی، مقدمات و نتایج آن، یکجا تحت اراده خداوند است. انسان برای فعل یا ترک، باید اراده کند؛ ولی همین علت و معلول و دیگر مبادی عمل، متعلق اراده الهی اند؛ به عبارت دیگر، علت مباشر و بی واسطه فعل، اراده انسان است و اراده خداوند در طول آن جای دارد<ref>نهایة الحکمه، ص ۳۶۵ - ۳۶۶.</ref><ref>[[حسن رضایی| رضایی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.</ref>. | *در پاسخ باید گفت: اوّلاً ممکن نیست خداوند از عملی نهی کند و از آن بیزاری جوید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| كُلُّ ذَلِكَ كَانَ سَيِّئُهُ عِندَ رَبِّكَ مَكْرُوهًا }}﴾}}<ref> زشتی همه اینها نزد پروردگارت ناپسند است ؛ سوره اسراء، آیه: ۳۸.</ref>. ولی ارادهاش به آن تعلق گیرد؛ همچنین ممکن نیست به چیزی مانند کفر رضا ندهد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَلا يَرْضَى لِعِبَادِهِ الْكُفْرَ }}﴾}}<ref> و ناسپاسی را برای بندگانش نمیپسندد؛ سوره زمر، آیه: ۷.</ref>. ولی بندگان را به سوی آن بکشاند. اراده کار قبیح مانند انجام دادن آن، بر حکیم قبیح و صدورش از او محال است<ref>رسائل المرتضی، ج۱، ص۱۴۰ - ۱۴۱؛ کشف المراد، ص ۴۲۲ - ۴۲۳.</ref>. ثانیاً قدرت و اراده تام الهی زمانی مستلزم نفی اختیار انسان است که جانشین اختیار او شود و فعل، یا به اراده انسان صورت پذیرد یا به اراده خداوند؛ ولی اراده خداوند و اراده انسان یکدیگر را نفی نمیکنند و در طول یکدیگرند. فعلی که با اراده انسان صورت میپذیرد و نیز مبادی، مقدمات و نتایج آن، یکجا تحت اراده خداوند است. انسان برای فعل یا ترک، باید اراده کند؛ ولی همین علت و معلول و دیگر مبادی عمل، متعلق اراده الهی اند؛ به عبارت دیگر، علت مباشر و بی واسطه فعل، اراده انسان است و اراده خداوند در طول آن جای دارد<ref>نهایة الحکمه، ص ۳۶۵ - ۳۶۶.</ref><ref>[[حسن رضایی| رضایی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.</ref>. | ||
۳. '''اضلال:'''<ref>[[حسن رضایی| رضایی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.</ref> | ۳. '''اضلال:'''<ref>[[حسن رضایی| رضایی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.</ref> | ||
خط ۹۴: | خط ۹۴: | ||
۷. '''جبر طبیعی:'''<ref>[[حسن رضایی| رضایی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.</ref> | ۷. '''جبر طبیعی:'''<ref>[[حسن رضایی| رضایی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.</ref> | ||
*بنابر قانون وراثت، دست کم دستهای از صفات نسلهای گذشته به نسلهای بعدی میرسند. بر اساس برخی روایات نیز لقمه حرام بر نطفه اثر میگذارد<ref>الکافی، ج ۵، ص ۱۲۵؛ نورالثقلین، ج ۳، ص ۱۸۲ - ۱۸۴.</ref> برخی برپایه این قضایا پنداشتهاند که قوانین طبیعی ایجاب میکنند کاری خاص از انسان سر بزند و وی نیز توان مقابله ندارد. این شبهه نیز مردود است. بر فرض که این عوامل تأثیر قطعی و همیشگی داشته باشند، تنها به عنوان یکی از اجزای علت تامه تحقق فعل آدمی مقبولاند<ref>کلام اسلامی، ش ۱۷، ص ۱۰ - ۱۱، «علم و اختیار انسان یا انسان و طبیعیات».</ref> و انسان میتواند بر خلاف مقتضای این عوامل، رفتار دیگری در پیش گیرد. [[حضرت یوسف]]{{ع}} به رغم فراهم بودن شرایط و زمینههای طبیعی، فیزیکی، محیطی و روانی برای عمل نامشروع، با اختیار از آن روی برتافت<ref>معارف قرآن، ص ۳۹۰ - ۳۹۱.</ref><ref>[[حسن رضایی| رضایی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.</ref>. | *بنابر قانون وراثت، دست کم دستهای از صفات نسلهای گذشته به نسلهای بعدی میرسند. بر اساس برخی روایات نیز لقمه حرام بر نطفه اثر میگذارد<ref>الکافی، ج ۵، ص ۱۲۵؛ نورالثقلین، ج ۳، ص ۱۸۲ - ۱۸۴.</ref> برخی برپایه این قضایا پنداشتهاند که قوانین طبیعی ایجاب میکنند کاری خاص از انسان سر بزند و وی نیز توان مقابله ندارد. این شبهه نیز مردود است. بر فرض که این عوامل تأثیر قطعی و همیشگی داشته باشند، تنها به عنوان یکی از اجزای علت تامه تحقق فعل آدمی مقبولاند<ref>کلام اسلامی، ش ۱۷، ص ۱۰ - ۱۱، «علم و اختیار انسان یا انسان و طبیعیات».</ref> و انسان میتواند بر خلاف مقتضای این عوامل، رفتار دیگری در پیش گیرد. [[حضرت یوسف]]{{ع}} به رغم فراهم بودن شرایط و زمینههای طبیعی، فیزیکی، محیطی و روانی برای عمل نامشروع، با اختیار از آن روی برتافت<ref>معارف قرآن، ص ۳۹۰ - ۳۹۱.</ref><ref>[[حسن رضایی| رضایی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.</ref>. | ||
==اختیار در سایر موجودات== | ==اختیار در سایر موجودات== | ||
*از برخی آیات برمیآید که جن همانند انسان دارای شعور و اختیار است و از همین رو به او وعده پاداش و کیفر و بهشت و جهنم داده شده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَلَوْ شِئْنَا لَآتَيْنَا كُلَّ نَفْسٍ هُدَاهَا وَلَكِنْ حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّي لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ }}﴾}}<ref> و اگر میخواستیم رهنمود هر کس را به او (به اجبار) ارزانی میداشتیم اما همه را مختار آفریدیم که راه خیر یا شرّ را برگزینند و این گفته من حقّ یافته است که دوزخ را از پریان و آدمیان همگی پر خواهم کرد؛ سوره سجده، آیه: ۱۳.</ref>. ابلیس نیز در قرآن موجودی مختار است که پس از فرمان سجده بر [[حضرت آدم]]{{ع}}، گفت: من از او برترم:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَاْ خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ }}﴾}}<ref> خداوند) فرمود: آنگاه که به تو فرمان دادم. چه چیز تو را از فروتنی بازداشت؟ گفت:من از او بهترم! مرا از آتش و او را از گل آفریدهای ؛ سوره اعراف، آیه: ۱۲.</ref>، زیرا اگر از خود اختیاری نداشت باید میگفت من مجبورم نافرمانی کنم. حیوانات نیز برخلاف نظر مشهور، که آنها را مانند گیاهان میداند، از نعمت اختیار برخوردارند و گاه کارهایی را که موجب آسیب رسیدن به آنهاست ترک میکنند، اگرچه اختیار موجود در آنها ضعیفتر از اختیار انسان است<ref>المیزان، ج ۷، ص ۸۱.</ref><ref>[[حسن رضایی| رضایی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.</ref>. | *از برخی آیات برمیآید که جن همانند انسان دارای شعور و اختیار است و از همین رو به او وعده پاداش و کیفر و بهشت و جهنم داده شده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَلَوْ شِئْنَا لَآتَيْنَا كُلَّ نَفْسٍ هُدَاهَا وَلَكِنْ حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّي لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ }}﴾}}<ref> و اگر میخواستیم رهنمود هر کس را به او (به اجبار) ارزانی میداشتیم اما همه را مختار آفریدیم که راه خیر یا شرّ را برگزینند و این گفته من حقّ یافته است که دوزخ را از پریان و آدمیان همگی پر خواهم کرد؛ سوره سجده، آیه: ۱۳.</ref>. ابلیس نیز در قرآن موجودی مختار است که پس از فرمان سجده بر [[حضرت آدم]]{{ع}}، گفت: من از او برترم:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَاْ خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ }}﴾}}<ref> خداوند) فرمود: آنگاه که به تو فرمان دادم. چه چیز تو را از فروتنی بازداشت؟ گفت:من از او بهترم! مرا از آتش و او را از گل آفریدهای ؛ سوره اعراف، آیه: ۱۲.</ref>، زیرا اگر از خود اختیاری نداشت باید میگفت من مجبورم نافرمانی کنم. حیوانات نیز برخلاف نظر مشهور، که آنها را مانند گیاهان میداند، از نعمت اختیار برخوردارند و گاه کارهایی را که موجب آسیب رسیدن به آنهاست ترک میکنند، اگرچه اختیار موجود در آنها ضعیفتر از اختیار انسان است<ref>المیزان، ج ۷، ص ۸۱.</ref><ref>[[حسن رضایی| رضایی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.</ref>. | ||
==آثار اختیار== | |||
*'''اختیار و آزادی انسان، از عوامل اختلافهای عقیدتی و کشمکشهای اجتماعی:'''{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِّنْهُم مَّن كَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَلَوْ شَاء اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِن بَعْدِهِم مِّن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَلَكِنِ اخْتَلَفُواْ فَمِنْهُم مَّنْ آمَنَ وَمِنْهُم مَّن كَفَرَ وَلَوْ شَاء اللَّهُ مَا اقْتَتَلُواْ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ}}﴾}}<ref> برخی از آن پیامبران را بر برخی دیگر برتری دادیم؛ از ایشان یکی آن است که خداوند با وی سخن گفت و پایگاههای برخی از ایشان را بالا برد. و ما به عیسی پسر مریم، برهانها (ی روشن) دادیم و او را با روح القدس پشتیبانی کردیم و اگر خداوند میخواست پس از آنان کسانی که این برهانها (ی روشن) به آنان رسید، با هم جنگ نمیکردند ولی اختلاف ورزیدند و برخی از ایشان مؤمن و برخی کافر شدند و اگر خداوند میخواست با یکدیگر به پیکار بر نمیخاستند اما خداوند آنچه بخواهد، همان میکند؛ سوره بقره، آیه:۲۵۳.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلَوْ شَاء رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلاَ يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ}}﴾}}<ref> و اگر پروردگارت میخواست مردم را امّتی یگانه میکرد؛ و آنان هماره اختلاف میورزند؛ سوره هود، آیه:۱۱۸.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/farhangbooks/Books/2/50.htm، فرهنگ قرآن، ج۲.]</ref>. | |||
==اختیار [[حضرت آدم]]{{ع}}== | |||
*'''اختیار و آزادی [[حضرت آدم]]{{ع}} در استفاده از خوراکیهای ممنوع در بهشت:'''{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَقُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلاَ مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا وَلاَ تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ}}﴾}}<ref> و گفتیم: ای آدم! تو و همسرت در بهشت جای گیرید و از (نعمتهای) آن، از هر جا خواهید فراوان بخورید اما به این درخت نزدیک نشوید که از ستمگران گردید؛ سوره بقره، آیه:۳۵.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَيَا آدَمُ اسْكُنْ أَنتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ فَكُلاَ مِنْ حَيْثُ شِئْتُمَا وَلاَ تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ}}﴾}}<ref> و ای آدم! تو و همسرت در بهشت جای گزینید و از هر جا خواهید بخورید و به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید شد؛ سوره اعراف، آیه:۱۹.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/farhangbooks/Books/2/50.htm، فرهنگ قرآن، ج۲.]</ref>. | |||
==اختیار ابلیس== | |||
*'''ابلیس موجودی دارای اختیار و اراده:'''{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ}}﴾}}<ref> و (یاد کنید) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید، همه فروتنی کردند جز ابلیس که سرباز زد و سرکشی کرد و از کافران شد؛ سوره بقره، آیه:۳۴.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِيسَ لَمْ يَكُن مِّنَ السَّاجِدِينَ}}﴾}}<ref> و به راستی شما را آفریدیم و شما را چهرهنگاری کردیم سپس به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید! همه فروتنی کردند جز ابلیس که از فروتنان نبود؛ سوره اعراف، آیه:۱۱.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَدَلاَّهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَن تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُل لَّكُمَا إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُّبِينٌ}}﴾}}<ref> پس آنان را با فریب فرو لغزاند؛ و چون از آن درخت چشیدند شرمگاههایشان بر آنان نمودار گشت و به چسباندن از برگهای بهشت بر آنها آغازیدند و پروردگارشان به آن دو ندا داد: آیا شما را از این درخت باز نداشته و به شما نگفته بودم که به راستی شیطان، شما را دشمنی آشکار است؟؛ سوره اعراف، آیه:۲۲.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَسَجَدَ الْمَلائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَى أَن يَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا لَكَ أَلاَّ تَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ قَالَ لَمْ أَكُن لِّأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ}}﴾}}<ref> آنگاه همه فرشتگان، همگان فروتنی کردند؛جز ابلیس که از بودن با فروتنان خودداری ورزیدفرمود: ای ابلیس! تو را چه میشود که با فروتنان نیستی؟گفت: سر آن ندارم که برای بشری فروتنی کنم که او را از گلی خشک برآمده از لایی بویناک آفریدهای؛ سوره حجر، آیه: ۳۰ - ۳۳.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِيسَ قَالَ أَأَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِينًا}}﴾}}<ref> و (یاد کن) آنگاه را که با فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید و فروتنی کردند جز ابلیس که گفت: آیا برای کسی فروتنی کنم که از گل آفریدهای؟؛ سوره اسراء، آیه:۶۱.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|مَا أَشْهَدتُّهُمْ خَلْقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلا خَلْقَ أَنفُسِهِمْ وَمَا كُنتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُدًا }}﴾}}<ref> آنان را نه در آفرینش آسمانها و زمین گواه کردم و نه در آفرینش خودشان و من آن نیم که گمراهکنندگان را یاور گیرم؛ سوره کهف، آیه: ۵۱.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَى}}﴾}}<ref> و (یاد کن) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم برای آدم فروتنی کنید (همگان) فروتنی کردند جز ابلیس که سر باز زد؛ سوره طه، آیه:۱۱۶.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنتَ مِنَ الْعَالِينَ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ}}﴾}}<ref> فرمود: ای ابلیس! چه چیز تو را از فروتنی برای چیزی که به دست خویش آفریدم، باز داشت؟ سرکشی کردی یا از والا رتبگانی؟ گفت: من از او بهترم، مرا از آتش آفریدی و او را از گل؛ سوره ص، آیه: ۷۵ - ۷۶.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/farhangbooks/Books/2/50.htm، فرهنگ قرآن، ج۲.]</ref>. | |||
==اختیار جنّیان== | |||
*'''جنّیان، مکلّف و مختار در عقیده:'''{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الإِنسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاء رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ}}﴾}}<ref> و بدینگونه برای هر پیامبری دشمنی از شیطانهای آدمی و پری قرار دادیم که برخی به برخی دیگر یکدیگر، به فریب سخنان آراسته الهام میکنند و اگر پروردگار تو میخواست آن (کار) را نمیکردند پس آنان را با دروغی که میبافند واگذار؛ سوره انعام، آیه:۱۱۲.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ قَدِ اسْتَكْثَرْتُم مِّنَ الإِنسِ وَقَالَ أَوْلِيَاؤُهُم مِّنَ الإِنسِ رَبَّنَا اسْتَمْتَعَ بَعْضُنَا بِبَعْضٍ وَبَلَغْنَا أَجَلَنَا الَّذِيَ أَجَّلْتَ لَنَا قَالَ النَّارُ مَثْوَاكُمْ خَالِدِينَ فِيهَا إِلاَّ مَا شَاء اللَّهُ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ}}﴾}}<ref> و روزی که همه آنان را گرد میآورد (میفرماید:) ای گروه پریان! به یقین از انسانها (پیروان) بسیار یافتید و دوستان ایشان از انسانها میگویند: پروردگارا! برخی از ما از برخی دیگر بهرهمند شدیم و به اجلی که برای ما مقرّر فرموده بودی رسیدیم؛ (خداوند) میفرماید: آتش (دوزخ) جایگاه شماست که در آن جاودانید- جز آنچه را که خداوند بخواهد- بیگمان پروردگارت فرزانه داناست؛ سوره انعام، آیه:۱۲۸.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالإِنسِ أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِّنكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِي وَيُنذِرُونَكُمْ لِقَاء يَوْمِكُمْ هَذَا قَالُواْ شَهِدْنَا عَلَى أَنفُسِنَا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَشَهِدُواْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كَانُواْ كَافِرِينَ}}﴾}}<ref> ای گروه پریان و آدمیان! آیا پیامبرانی از خودتان نزد شما نیامدند که آیات مرا برایتان میخواندند و به دیدار امروزتان شما را هشدار میدادند؟ میگویند: (چرا،) ما بر (زیان) خود گواهی میدهیم و زندگانی این جهان آنان را فریفته بود و بر (زیان) خویش گواهی دادند که کافر بودهاند؛ سوره انعام، آیه:۱۳۰.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قَالَ ادْخُلُواْ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِكُم مِّن الْجِنِّ وَالإِنسِ فِي النَّارِ كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَّعَنَتْ أُخْتَهَا حَتَّى إِذَا ادَّارَكُواْ فِيهَا جَمِيعًا قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لأُولاهُمْ رَبَّنَا هَؤُلاء أَضَلُّونَا فَآتِهِمْ عَذَابًا ضِعْفًا مِّنَ النَّارِ قَالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَلَكِن لاَّ تَعْلَمُونَ وَقَالَتْ أُولاهُمْ لأُخْرَاهُمْ فَمَا كَانَ لَكُمْ عَلَيْنَا مِن فَضْلٍ فَذُوقُواْ الْعَذَابَ بِمَا كُنتُمْ تَكْسِبُونَ}}﴾}}<ref> خداوند) میفرماید: در میان امّتهایی از پریان و آدمیان که پیش از شما بودهاند، در آتش (دوزخ) درآیید! هر گاه امّتی (در دوزخ) درآید همگون خویش را لعنت میکند تا آنگاه که همگان با هم در آن به هم پیوندند؛ پیروان درباره پیشوایان میگویند: پروردگارا! اینان ما را بیراه کردند پس به آنها عذابی دو چندان از آتش (دوزخ) بده! (خداوند) میفرماید: برای همگان دو چندان خواهد بود اما نمیدانید.و پیشوایان به پیروان میگویند: شما را بر ما هیچ برتری نیست پس عذاب را برای آنچه بجای میآوردید بچشید!؛ سوره اعراف، آیه: ۳۸ - ۳۹.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلَوْ شِئْنَا لَآتَيْنَا كُلَّ نَفْسٍ هُدَاهَا وَلَكِنْ حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّي لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ فَذُوقُوا بِمَا نَسِيتُمْ لِقَاء يَوْمِكُمْ هَذَا إِنَّا نَسِينَاكُمْ وَذُوقُوا عَذَابَ الْخُلْدِ بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ}}﴾}}<ref> و اگر میخواستیم رهنمود هر کس را به او (به اجبار) ارزانی میداشتیم اما (همه را مختار آفریدیم که راه خیر یا شرّ را برگزینند و) این گفته من حقّ یافته است که دوزخ را از پریان و آدمیان همگی پر خواهم کرد. پس، برای آنکه لقای امروزتان را فراموش کردید (عذاب را) بچشید؛ ما (نیز) فراموشتان کردهایم و عذاب جاودان را برای آنچه میکردید بچشید؛ سوره سجده، آیه: ۱۳ - ۱۴.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِّنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا}}﴾}}<ref> بگو: به من وحی شده است که دستهای از پریان (به قرآن) گوش فراداشتهاند آنگاه گفتهاند: ما قرآنی شگفتانگیز را شنیدهایم؛ سوره جن، آیه: ۱.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَأَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدَى آمَنَّا بِهِ فَمَن يُؤْمِن بِرَبِّهِ فَلا يَخَافُ بَخْسًا وَلا رَهَقًا وَأَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَمِنَّا الْقَاسِطُونَ فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولَئِكَ تَحَرَّوْا رَشَدًا}}﴾}}<ref> و اینکه ما چون رهنمود را شنیدیم بدان ایمان آوردیم پس هر کس به پروردگارش ایمان آورد از هیچ کاستی و ستمی نمیهراسد و اینکه برخی از ما فرمانبردارند و برخی رویگردان از راه درست، پس کسانی که فرمانبرداری کنند، رهیافتی را میجویند؛ سوره جن، آیه: ۱۳ - ۱۴.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/farhangbooks/Books/2/50.htm، فرهنگ قرآن، ج۲.]</ref>. | |||
==اختیار در [[ایمان]]== | |||
*اختیار انسان در پذیرش و عدم پذیرش ایمان:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِّنْهُم مَّن كَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَلَوْ شَاء اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِن بَعْدِهِم مِّن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَلَكِنِ اخْتَلَفُواْ فَمِنْهُم مَّنْ آمَنَ وَمِنْهُم مَّن كَفَرَ وَلَوْ شَاء اللَّهُ مَا اقْتَتَلُواْ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ}}﴾}}<ref> برخی از آن پیامبران را بر برخی دیگر برتری دادیم؛ از ایشان یکی آن است که خداوند با وی سخن گفت و پایگاههای برخی از ایشان را بالا برد. و ما به عیسی پسر مریم، برهانها (ی روشن) دادیم و او را با روح القدس پشتیبانی کردیم و اگر خداوند میخواست پس از آنان کسانی که این برهانها (ی روشن) به آنان رسید، با هم جنگ نمیکردند ولی اختلاف ورزیدند و برخی از ایشان مؤمن و برخی کافر شدند و اگر خداوند میخواست با یکدیگر به پیکار بر نمیخاستند اما خداوند آنچه بخواهد، همان میکند؛ سوره بقره، آیه:۲۵۳.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الرَّسُولُ بِالْحَقِّ مِن رَّبِّكُمْ فَآمِنُواْ خَيْرًا لَّكُمْ وَإِن تَكْفُرُواْ فَإِنَّ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا}}﴾}}<ref> ای مردم! این پیامبر حقیقت را از سوی پروردگارتان برای شما آورده است پس ایمان بیاورید که برایتان بهتر است و اگر انکار کنید (بدانید که) بیگمان آنچه در آسمانها و زمین است از آن خداوند است و خداوند دانایی فرزانه است؛ سوره نساء، آیه: ۱۷۰.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلَوْ شَاء رَبُّكَ لآمَنَ مَن فِي الأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُواْ مُؤْمِنِينَ}}﴾}}<ref> و اگر پروردگارت میخواست، تمام آن کسان که روی زمیناند همگی ایمان میآوردند؛ آیا تو مردم را ناگزیر میکنی که مؤمن باشند؟؛ سوره یونس، آیه:۹۹.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ آمِنُواْ بِهِ أَوْ لاَ تُؤْمِنُواْ إِنَّ الَّذِينَ أُوتُواْ الْعِلْمَ مِن قَبْلِهِ إِذَا يُتْلَى عَلَيْهِمْ يَخِرُّونَ لِلأَذْقَانِ سُجَّدًا}}﴾}}<ref> بگو: چه بدان (آیات) ایمان آورید چه ایمان نیاورید؛ بیگمان چون بر کسانی که پیش از این (به آنان) دانش دادهاند خوانده شود به سجده با روی بر زمین میافتند؛ سوره اسراء، آیه:۱۰۷.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَقُلِ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَن شَاء فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاء فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَإِن يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاء كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءَتْ مُرْتَفَقًا}}﴾}}<ref> و بگو که این (قرآن) راستین و از سوی پروردگار شماست، هر که خواهد ایمان آورد و هر که خواهد کفر پیشه کند، ما برای ستمگران آتشی آماده کردهایم که سراپردههایش آنان را فرا میگیرد و اگر فریادرسی خواهند با آبی چون گدازه فلز به فریادشان میرسند که (گرمای آن) چهرهها را بریان میکند؛ آن آشامیدنی بد است و زشت آسایشگهی است (آن آتش)؛ سوره کهف، آیه:۲۹.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/farhangbooks/Books/2/50.htm، فرهنگ قرآن، ج۲.]</ref>. | |||
==اختیار در تغییر سرنوشت== | |||
*'''اختیار و توانایی انسان برای تغییر سرنوشت خود:'''{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّرًا نِّعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}﴾}}<ref> آن، از این روست که خداوند نعمتی را که به گروهی بخشیده است نمیگرداند تا آنان آنچه در خود دارند بگردانند و بیگمان خداوند شنوایی داناست؛ سوره انفال، آیه:۵۳.</ref><ref>[[امام باقر]]{{ع}} درباره آیه "إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ..." فرمودهاست: خداوند نعمتی را که به بندهاش میدهد، ازاو نمیگیرد تا این بنده مرتکب گناه، و سبب سلب نعمت شود؛ تفسیر عیاشی، ذیل آیه؛ نورالثقلین، ذیل آیه.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِّن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلاَ مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ}}﴾}}<ref> او را از پیش رو و پشت سر فرشتگانی پیگیرند که به فرمان خداوند، نگهبان ویاند. بیگمان خداوند آنچه را که گروهی دارند دگرگون نمیکند (و از آنان نمیستاند) مگر آنها آنچه را که در خویش دارند دگرگون سازند و چون خداوند برای گروهی بلایی بخواهد بازگشتی ندارد و آنان را در برابر وی سروری نیست؛ سوره رعد، آیه:۱۱.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلَوْ شَاء اللَّهُ لَجَعَلَهُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِن يُدْخِلُ مَن يَشَاء فِي رَحْمَتِهِ وَالظَّالِمُونَ مَا لَهُم مِّن وَلِيٍّ وَلا نَصِيرٍ}}﴾}}<ref> و اگر خداوند میخواست آنان را امّتی یگانه میکرد امّا هر کس را که بخواهد در بخشایش خویش درمیآورد و ستمگران را هیچ یار و یاوری نیست؛ سوره شوری، آیه:۸.</ref><ref>از اینکه خداوند نخواسته همگان به اجبار آیینواحدی داشته باشند، میتوان استفاده کرد که انتخاب آیین و سرنوشت به اختیار انسان واگذار شدهاست.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/farhangbooks/Books/2/50.htm، فرهنگ قرآن، ج۲.]</ref>. | |||
*'''بدفرجامی انسانها، ناشی از سوء اختیار خود آنان:'''{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|مَثَلُ مَا يُنفِقُونَ فِي هَذِهِ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَثَلِ رِيحٍ فِيهَا صِرٌّ أَصَابَتْ حَرْثَ قَوْمٍ ظَلَمُواْ أَنفُسَهُمْ فَأَهْلَكَتْهُ وَمَا ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَلَكِنْ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ}}﴾}}<ref> داستان آنچه در زندگی این جهان میبخشند همچون داستان بادی است دارای سوز سرما که بر کشتگاه گروهی بر خویش ستم کرده بوزد و آن را نابود سازد و خداوند به آنان ستم نکرده است بلکه آنان خود به خویش ستم میورزند؛ سوره آل عمران، آیه:۱۱۷.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أَوَلَمَّا أَصَابَتْكُم مُّصِيبَةٌ قَدْ أَصَبْتُم مِّثْلَيْهَا قُلْتُمْ أَنَّى هَذَا قُلْ هُوَ مِنْ عِندِ أَنفُسِكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}﴾}}<ref> آیا چون گزندی به شما رسید که دو چندان آن را (به دشمنان خود) رسانده بودید (باز) میگویید این (گزند) از کجا (آمد)؟ بگو: این از سوی خود شماست؛ بیگمان خداوند بر هر کاری تواناست؛ سوره آل عمران، آیه:۱۶۵.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|ذَلِكَ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ وَأَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلاَّمٍ لِّلْعَبِيدِ}}﴾}}<ref> این برای کارهایی است که کردهاید و (بدانید) که خداوند با بندگان، ستمگر نیست؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۸۲.</ref><ref>شأن نزول آیه مربوط به غزوه احد است؛ تفسیرعیاشی؛ نورالثقلین، ذیل آیه ولی آن مورد خصوصیتی ندارد و "مِنْ عِندِ أَنفُسِكُمْ" میتواند بیانگر یک امر کلّی باشد.</ref>. | |||
{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|اتَّبِعْ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ وَلَوْ شَاء اللَّهُ مَا أَشْرَكُواْ وَمَا جَعَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا وَمَا أَنتَ عَلَيْهِم بِوَكِيلٍ}}﴾}}<ref> از آنچه به تو از سوی پروردگارت وحی میشود پیروی کن! هیچ خدایی جز او نیست و از مشرکان روی بگردان و اگر خداوند میخواست شرک نمیورزیدند و ما تو را بر آنان نگهبان نگماردهایم و تو گمارده بر آنها نیستی؛ سوره انعام، آیه: ۱۰۶ - ۱۰۷.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَكَذَلِكَ نُوَلِّي بَعْضَ الظَّالِمِينَ بَعْضًا بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ}}﴾}}<ref> اینگونه برخی از ستمکاران را بر برخی دیگر به سبب آنچه انجام میدادند سرپرستی میدهیم؛ سوره انعام، آیه:۱۲۹.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|ذَلِكَ أَن لَّمْ يَكُن رَّبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرَى بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا غَافِلُونَ}}﴾}}<ref> آن از این روست که (سنّت) پروردگارت (این است که) نابود کننده شهرها به ستم- در حال بیخبری مردم آن (شهر) ها- نبوده است؛ سوره انعام، آیه: ۱۳۱.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَكَذَلِكَ زَيَّنَ لِكَثِيرٍ مِّنَ الْمُشْرِكِينَ قَتْلَ أَوْلادِهِمْ شُرَكَاؤُهُمْ لِيُرْدُوهُمْ وَلِيَلْبِسُواْ عَلَيْهِمْ دِينَهُمْ وَلَوْ شَاء اللَّهُ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ}}﴾}}<ref> و بدینگونه در نظر بسیاری از مشرکان، شریکان آنان کشتن فرزندانشان را آراسته جلوه دادند تا آنان را نابود کنند و دینشان را بر آنان مشتبه گردانند و اگر خداوند میخواست چنین نمیکردند پس آنان را با آنچه دروغ میبافند واگذار؛ سوره انعام، آیه:۱۳۷.</ref><ref>با توجّه به آیات مزبور و مشابه آنها، از تأکید به تأثیر عملکرد انسانها و ستم آنان به خویش از یک طرف، و نفی ظلم از خدا، از سوی دیگر، مطلب فوق قابل استفاده است.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أَلَمْ يَأْتِهِمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَقَوْمِ إِبْرَاهِيمَ وَأَصْحَابِ مَدْيَنَ وَالْمُؤْتَفِكَاتِ أَتَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَكِن كَانُواْ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ}}﴾}}<ref> آیا خبر پیشینیان آنان: قوم نوح و عاد و ثمود و قوم ابراهیم و اصحاب مدین و سرزمینهای زیرورو شده (ی قوم لوط) به آنها نرسیده است که پیامبرانشان برای آنها برهانها آوردند؛ خداوند بر آن نبود که به آنان ستم کند ولی آنان خود به خویش ستم میورزیدند؛ سوره توبه، آیه:۷۰.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لاَ يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئًا وَلَكِنَّ النَّاسَ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ}}﴾}}<ref> بیگمان خداوند بر مردم هیچ ستم روا نمیدارد امّا این مردمند که به خویش ستم میورزند؛ سوره یونس، آیه:۴۴.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|هَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ أَن تَأْتِيَهُمُ الْمَلائِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ أَمْرُ رَبِّكَ كَذَلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَمَا ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَلَكِن كَانُواْ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ فَأَصَابَهُمْ سَيِّئَاتُ مَا عَمِلُواْ وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُواْ بِهِ يَسْتَهْزِؤُونَ}}﴾}}<ref>آیا (کافران) جز این چشم دارند که فرشتگان بر آنان درآیند یا فرمان پروردگارت در رسد؟ پیشینیان ایشان هم همینگونه رفتار کردند و خداوند به آنان ستم نورزید بلکه آنان خود به خویش ستم روا میداشتند.زشتیهای آنچه کرده بودند به آنان رسید و آنچه به ریشخند میگرفتند آنان را فرا گرفت؛ سوره نحل، آیه: ۳۳- ۳۴.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِي عَذَابِ جَهَنَّمَ خَالِدُونَ }}﴾}}<ref> بیگمان گناهکاران در عذاب دوزخ جاودانند؛ سوره زخرف، آیه:۷۴.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَكِن كَانُوا هُمُ الظَّالِمِينَ}}﴾}}<ref> و ما به آنان ستم نکردهایم بلکه آنان خود (به خویش) ستمکار بودند؛ سوره زخرف، آیه:۷۶.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/farhangbooks/Books/2/50.htm، فرهنگ قرآن، ج۲.]</ref>. | |||
==اختیار در شرک== | |||
*'''شرک ورزیدن، برخاسته از اختیار و آزادی انسان:'''{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|اتَّبِعْ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ وَلَوْ شَاء اللَّهُ مَا أَشْرَكُواْ وَمَا جَعَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا وَمَا أَنتَ عَلَيْهِم بِوَكِيلٍ}}﴾}}<ref> از آنچه به تو از سوی پروردگارت وحی میشود پیروی کن! هیچ خدایی جز او نیست و از مشرکان روی بگردان و اگر خداوند میخواست شرک نمیورزیدند و ما تو را بر آنان نگهبان نگماردهایم و تو گمارده بر آنها نیستی؛ سوره انعام، آیه: ۱۰۶ - ۱۰۷.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَكَذَلِكَ زَيَّنَ لِكَثِيرٍ مِّنَ الْمُشْرِكِينَ قَتْلَ أَوْلادِهِمْ شُرَكَاؤُهُمْ لِيُرْدُوهُمْ وَلِيَلْبِسُواْ عَلَيْهِمْ دِينَهُمْ وَلَوْ شَاء اللَّهُ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ}}﴾}}<ref> و بدینگونه در نظر بسیاری از مشرکان، شریکان آنان کشتن فرزندانشان را آراسته جلوه دادند تا آنان را نابود کنند و دینشان را بر آنان مشتبه گردانند و اگر خداوند میخواست چنین نمیکردند پس آنان را با آنچه دروغ میبافند واگذار؛ سوره انعام، آیه:۱۳۷.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|سَيَقُولُ الَّذِينَ أَشْرَكُواْ لَوْ شَاء اللَّهُ مَا أَشْرَكْنَا وَلاَ آبَاؤُنَا وَلاَ حَرَّمْنَا مِن شَيْءٍ كَذَلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِم حَتَّى ذَاقُواْ بَأْسَنَا قُلْ هَلْ عِندَكُم مِّنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنَا إِن تَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَإِنْ أَنتُمْ إِلاَّ تَخْرُصُونَ قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ فَلَوْ شَاء لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ}}﴾}}<ref> به زودی مشرکان خواهند گفت: اگر خداوند میخواست ما و پدرانمان شرک نمیورزیدیم و چیزی را حرام نمیدانستیم؛ همینگونه پیشینیان آنها (پیامبران را) دروغگو شمردند تا آنکه عذاب ما را چشیدند؛ بگو: آیا نزدتان دانشی است تا آن را برای ما آشکار سازید؟ شما جز از گمان پیروی ندارید و جز نادرست برآورد نمیکنید. بگو: برهان رسا از آن خداوند است، اگر میخواست شما همگان را رهنمایی میکرد؛ سوره انعام، آیه: ۱۴۸ - ۱۴۹.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ أَشْرَكُواْ لَوْ شَاء اللَّهُ مَا عَبَدْنَا مِن دُونِهِ مِن شَيْءٍ نَّحْنُ وَلا آبَاؤُنَا وَلاَ حَرَّمْنَا مِن دُونِهِ مِن شَيْءٍ كَذَلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبِينُ}}﴾}}<ref> و مشرکان گفتند: اگر خداوند میخواست نه ما و نه پدرانمان به جای او چیزی را نمیپرستیدیم و چیزی را بی (فرمان) وی حرام نمیشمردیم؛ پیشینیان ایشان نیز بدینگونه رفتار میکردند و آیا جز پیامرسانی آشکار بر عهده پیامبران است؟؛ سوره نحل، آیه:۳۵.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/farhangbooks/Books/2/50.htm، فرهنگ قرآن، ج۲.]</ref>. | |||
==اختیار در شکرگزاری== | |||
*'''انسان، دارای اراده و اختیار برای سپاسگزاری به درگاه خدا:'''{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ خِلْفَةً لِّمَنْ أَرَادَ أَن يَذَّكَّرَ أَوْ أَرَادَ شُكُورًا}}﴾}}<ref> و اوست که شب و روز را پی سپر یکدیگر قرار داد برای آن کس که بخواهد در یاد گیرد یا بخواهد سپاس گزارد؛ سوره فرقان، آیه:۶۲.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَن شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ}}﴾}}<ref>آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت میآورم و چون (سلیمان) آن (اورنگ) را نزد خود پای برجا دید گفت: این از بخشش (های) پروردگار من است تا بیازمایدم که سپاس میگزارم یا ناسپاسی میکنم و هر که سپاس گزارد تنها به سود خویش گزارده است و هر که ناسپاسی کند بیگمان پروردگار من بینیازی ارجمند است؛ سوره نمل، آیه:۴۰.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَا لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ أَنِ اشْكُرْ لِلَّهِ وَمَن يَشْكُرْ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ}}﴾}}<ref> و به راستی ما به لقمان فرزانگی دادهایم، که خداوند را سپاس گزار! و هر که سپاس گزارد به سود خویش سپاس گزارده است؛ و هر که ناسپاسی ورزد خداوند، بینیازی ستوده است؛ سوره لقمان، آیه:۱۲.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا }}﴾}}<ref> ما به او راه را نشان دادهایم خواه سپاسگزار باشد یا ناسپاس ؛ سوره انسان، آیه:۳.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/farhangbooks/Books/2/50.htm، فرهنگ قرآن، ج۲.]</ref>. | |||
==اختیار در عبادت== | |||
*'''اختیار داشتن انسان در عبادت و پرستش خدا و غیر آن:'''{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصًا لَّهُ دِينِي فَاعْبُدُوا مَا شِئْتُم مِّن دُونِهِ قُلْ إِنَّ الْخَاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ وَأَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَلا ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ}}﴾}}<ref> بگو: خداوند را در حالی که دینم را برای او ناب میدارم، میپرستم. بنابراین هر چه را میخواهید به جای او بپرستید! بگو: بیگمان زیانکاران آنانند که در روز رستخیز به خود و خانواده خویش زیان رساندهاند، آگاه باشید که این همان زیان آشکار است ؛ سوره زمر، آیه:۱۴- ۱۵.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَقَالُوا لَوْ شَاء الرَّحْمَنُ مَا عَبَدْنَاهُم مَّا لَهُم بِذَلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلاَّ يَخْرُصُونَ}}﴾}}<ref> و گفتند: اگر (خداوند) بخشنده میخواست ما آن (بت) ها را نمیپرستیدیم، آنان را به این (امر) دانشی نیست، آنان جز نادرست برآورد نمیکنند؛ سوره زخرف، آیه:۲۰.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/farhangbooks/Books/2/50.htm، فرهنگ قرآن، ج۲.]</ref>. | |||
==اختیار در عبرتگیری== | |||
*'''اختیار و توانایی انسان بر پندگیری از قرآن:'''{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|كَلاَّ إِنَّهُ تَذْكِرَةٌ فَمَن شَاء ذَكَرَهُ}}﴾}}<ref> و گفتند: اگر (خداوند) بخشنده میخواست ما آن (بت) ها را نمیپرستیدیم، آنان را به این (امر) دانشی نیست، آنان جز نادرست برآورد نمیکنند؛ سوره مدثر، آیه: ۵۴ - ۵۵.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|كَلاَّ إِنَّهَا تَذْكِرَةٌ فَمَن شَاء ذَكَرَهُ}}﴾}}<ref> نه چنین است؛ آن (قرآن) به راستی یادکردی است.هر که خواهد آن را به یاد میآورد؛ سوره عبس، آیه: ۱۱- ۱۲.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/farhangbooks/Books/2/50.htm، فرهنگ قرآن، ج۲.]</ref>. | |||
*'''اختیار انسان در عبرتگیری از نظام شب و روز و پی بردن به قدرت خدا:'''{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ خِلْفَةً لِّمَنْ أَرَادَ أَن يَذَّكَّرَ أَوْ أَرَادَ شُكُورًا}}﴾}}<ref>و اوست که شب و روز را پی سپر یکدیگر قرار داد برای آن کس که بخواهد در یاد گیرد یا بخواهد سپاس گزارد؛ سوره فرقان، آیه:۶۲.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/farhangbooks/Books/2/50.htm، فرهنگ قرآن، ج۲.]</ref>. | |||
==اختیار در عمل== | |||
*'''اختیار داشتن انسان در اعمال خوب یا بد:'''{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|لاَ يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ رَبَّنَا لاَ تُؤَاخِذْنَا إِن نَّسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلاَ تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنتَ مَوْلانَا فَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ }}﴾}}<ref> خداوند به هیچ کس جز (برابر با) توانش تکلیف نمیکند: هر کس آنچه نیکی ورزیده به سود خود و آنچه بدی کرده است به زیان خویش است؛ پروردگارا! اگر فراموش کردیم یا لغزیدیم بر ما مگیر، پروردگارا! بر دوش ما بار گران مگذار چنان که بر دوش پیشینیان ما نهادی؛ پروردگارا! چیزی که در توان ما نیست بر گرده ما منه و از ما درگذر و ما را بیامرز و بر ما ببخشای؛ تو سرور مایی، پس ما را بر گروه کافران پیروز فرما؛ سوره بقره، آیه:۲۸۶.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الإِنسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاء رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ}}﴾}}<ref> و بدینگونه برای هر پیامبری دشمنی از شیطانهای آدمی و پری قرار دادیم که برخی به برخی دیگر یکدیگر، به فریب سخنان آراسته الهام میکنند و اگر پروردگار تو میخواست آن (کار) را نمیکردند پس آنان را با دروغی که میبافند واگذار؛ سوره انعام، آیه:۱۱۲.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|مَن كَفَرَ فَعَلَيْهِ كُفْرُهُ وَمَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِأَنفُسِهِمْ يَمْهَدُونَ}}﴾}}<ref> هر کس کفر ورزد کفرش به زیان اوست و آنان که کاری شایسته انجام دهند برای (آسایش) خویش زمینهسازی میکنند؛ سوره روم، آیه:۴۴.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي آيَاتِنَا لا يَخْفَوْنَ عَلَيْنَا أَفَمَن يُلْقَى فِي النَّارِ خَيْرٌ أَم مَّن يَأْتِي آمِنًا يَوْمَ الْقِيَامَةِ اعْمَلُوا مَا شِئْتُمْ إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ}}﴾}}<ref> بیگمان کسانی که در آیات ما کژاندیشی میکنند بر ما پوشیده نیستند، آیا آن کس که در روز رستخیز در آتش افکنده میشود بهتر است یا آنکه در امن و امان میآید؟ هر چه میخواهید انجام دهید که او به آنچه انجام میدهید بیناست؛ سوره فصلت، آیه:۴۰.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|مَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ أَسَاء فَعَلَيْهَا ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ}}﴾}}<ref> هر کس کار نیکویی انجام دهد به سود خویش انجام داده و هر کس کار بدی کند به زیان خود کرده است سپس به سوی پروردگارتان بازگردانده میشوید؛ سوره جاثیه، آیه:۱۵.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/farhangbooks/Books/2/50.htm، فرهنگ قرآن، ج۲.]</ref>. | |||
==اختیار در کفر== | |||
*'''اختیار و آزادی انسان در کفر ورزیدن:'''{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِّنْهُم مَّن كَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَلَوْ شَاء اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِن بَعْدِهِم مِّن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَلَكِنِ اخْتَلَفُواْ فَمِنْهُم مَّنْ آمَنَ وَمِنْهُم مَّن كَفَرَ وَلَوْ شَاء اللَّهُ مَا اقْتَتَلُواْ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ}}﴾}}<ref> برخی از آن پیامبران را بر برخی دیگر برتری دادیم؛ از ایشان یکی آن است که خداوند با وی سخن گفت و پایگاههای برخی از ایشان را بالا برد. و ما به عیسی پسر مریم، برهانها (ی روشن) دادیم و او را با روح القدس پشتیبانی کردیم و اگر خداوند میخواست پس از آنان کسانی که این برهانها (ی روشن) به آنان رسید، با هم جنگ نمیکردند ولی اختلاف ورزیدند و برخی از ایشان مؤمن و برخی کافر شدند و اگر خداوند میخواست با یکدیگر به پیکار بر نمیخاستند اما خداوند آنچه بخواهد، همان میکند؛ سوره بقره، آیه:۲۵۳.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الرَّسُولُ بِالْحَقِّ مِن رَّبِّكُمْ فَآمِنُواْ خَيْرًا لَّكُمْ وَإِن تَكْفُرُواْ فَإِنَّ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا}}﴾}}<ref> ای مردم! این پیامبر حقیقت را از سوی پروردگارتان برای شما آورده است پس ایمان بیاورید که برایتان بهتر است و اگر انکار کنید (بدانید که) بیگمان آنچه در آسمانها و زمین است از آن خداوند است و خداوند دانایی فرزانه است؛ سوره نساء، آیه:۱۷۰.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ آبَاءَكُمْ وَإِخْوَانَكُمْ أَوْلِيَاء إِنِ اسْتَحَبُّواْ الْكُفْرَ عَلَى الإِيمَانِ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}﴾}}<ref> ای مؤمنان! پدران و برادرانتان را دوست مگیرید اگر کفر را بر ایمان برگزینند و کسانی از شما که آنها را دوست بگیرند ستمگرند؛ سوره توبه، آیه:۲۳.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ آمِنُواْ بِهِ أَوْ لاَ تُؤْمِنُواْ إِنَّ الَّذِينَ أُوتُواْ الْعِلْمَ مِن قَبْلِهِ إِذَا يُتْلَى عَلَيْهِمْ يَخِرُّونَ لِلأَذْقَانِ سُجَّدًا}}﴾}}<ref> بگو: چه بدان (آیات) ایمان آورید چه ایمان نیاورید؛ بیگمان چون بر کسانی که پیش از این (به آنان) دانش دادهاند خوانده شود به سجده با روی بر زمین میافتند؛ سوره اسراء، آیه:۱۰۷.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَقُلِ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَن شَاء فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاء فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَإِن يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاء كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءَتْ مُرْتَفَقًا}}﴾}}<ref> و بگو که این (قرآن) راستین و از سوی پروردگار شماست، هر که خواهد ایمان آورد و هر که خواهد کفر پیشه کند، ما برای ستمگران آتشی آماده کردهایم که سراپردههایش آنان را فرا میگیرد و اگر فریادرسی خواهند با آبی چون گدازه فلز به فریادشان میرسند که (گرمای آن) چهرهها را بریان میکند؛ آن آشامیدنی بد است و زشت آسایشگهی است (آن آتش)؛ سوره کهف، آیه:۲۹.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|مَن كَفَرَ فَعَلَيْهِ كُفْرُهُ وَمَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِأَنفُسِهِمْ يَمْهَدُونَ}}﴾}}<ref> هر کس کفر ورزد کفرش به زیان اوست و آنان که کاری شایسته انجام دهند برای (آسایش) خویش زمینهسازی میکنند؛ سوره روم، آیه:۴۴.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/farhangbooks/Books/2/50.htm، فرهنگ قرآن، ج۲.]</ref>. | |||
==اختیار در گمراهی== | |||
*'''گمراهی و انحراف انسان، برخاسته از سوء اختیار وی:'''{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَإِنْ حَاجُّوكَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِيَ لِلَّهِ وَمَنِ اتَّبَعَنِ وَقُل لِّلَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ وَالأُمِّيِّينَ أَأَسْلَمْتُمْ فَإِنْ أَسْلَمُواْ فَقَدِ اهْتَدَوْا وَّإِن تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلاغُ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ }}﴾}}<ref> پس اگر با تو، به چون و چرا برخاستند بگو: من روی تسلیم به خداوند آوردهام و (نیز) هر کس از من پیروی کرده است (چنین است) و به اهل کتاب و درس ناخواندگان (مشرک) بگو: آیا اسلام میآورید؟ آنگاه اگر اسلام آوردند که رهیاب شدهاند و اگر رو گرداندند، بیگمان بر تو جز پیامرسانی نیست و خداوند به (حال) بندگان بیناست؛ سوره آل عمران، آیه:۲۰.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُواْ نَصِيبًا مِّنَ الْكِتَابِ يَشْتَرُونَ الضَّلالَةَ وَيُرِيدُونَ أَن تَضِلُّواْ السَّبِيلَ}}﴾}}<ref> آیا به آنان ننگریستهاید که از کتاب (آسمانی) بهرهای (اندک) دارند، خریدار گمراهیاند و میخواهند شما نیز گمراه باشید؟؛ سوره نساء، آیه: ۴۴.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قَدْ جَاءَكُم بَصَائِرُ مِن رَّبِّكُمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ عَمِيَ فَعَلَيْهَا وَمَا أَنَاْ عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ }}﴾}}<ref> بیگمان بینشهایی از (سوی) پروردگارتان به شما رسیده است پس هر کس بینا شد به سود خود اوست و آنکه کور (دل) گشت به زیان وی است و من بر شما نگهبان نیستم؛ سوره انعام، آیه:۱۰۴.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَمَا أَنَاْ عَلَيْكُم بِوَكِيلٍ}}﴾}}<ref> بگو: ای مردم! حق از سوی پروردگارتان نزد شما آمده است، هر که رهیاب شد به سود خویش رهیاب میشود و هر که گمراه گشت بیگمان به زیان خویش گمراه میگردد و من کارگزار شما نیستم؛ سوره یونس، آیه:۱۰۸.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَبَرَزُواْ لِلَّهِ جَمِيعًا فَقَالَ الضُّعَفَاء لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُواْ إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنتُم مُّغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذَابِ اللَّهِ مِن شَيْءٍ قَالُواْ لَوْ هَدَانَا اللَّهُ لَهَدَيْنَاكُمْ سَوَاء عَلَيْنَا أَجَزِعْنَا أَمْ صَبَرْنَا مَا لَنَا مِن مَّحِيصٍ وَقَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِيَ الأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدتُّكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُم مِّن سُلْطَانٍ إِلاَّ أَن دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلاَ تَلُومُونِي وَلُومُواْ أَنفُسَكُم مَّا أَنَاْ بِمُصْرِخِكُمْ وَمَا أَنتُمْ بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِمَا أَشْرَكْتُمُونِ مِن قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}﴾}}<ref> و همه نزد خداوند حضور مییابند آنگاه ناتوانان به سرکشان میگویند: ما پیروان شما بودیم، آیا چیزی از عذاب خداوند را از ما باز میدارید؟ میگویند: اگر خداوند ما را (به رهایی از عذاب) رهنمایی کرده بود ما شما را راهبری میکردیم، برای ما برابر است که بیتابی کنیم یا شکیبایی ورزیم، ما را گریزگاهی نیست.و چون کار به پایان آید شیطان میگوید: خداوند به شما وعده راستین کرده بود و من به شما وعده کردم و وفا نکردم و مرا بر شما هیچ چیرگی نبود جز اینکه شما را فرا خواندم و شما پذیرفتید پس مرا سرزنش مکنید و خود را سرزنش کنید، نه من فریادرس شمایم و نه شما فریادرس منید، پیشتر (هم) که مرا (در کار خداوند) شریک میپنداشتید انکار کردم، بیگمان برای ستمکاران عذابی دردناک (در پیش) خواهد بود؛ سوره ابراهیم، آیه:۲۱ - ۲۲.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغَاوِينَ }}﴾}}<ref> بیگمان تو بر بندگان من چیرگی نداری مگر آن گمراهان که از تو پیروی کنند؛ سوره حجر، آیه:۴۲.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|مَّنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً }}﴾}}<ref> هر کس رهیاب شود تنها به سود خود راه یافته و هر کس گمراه شود تنها به زیان خود گمراه گردیده است و هیچ باربرداری بار (گناه) دیگری را بر دوش نخواهد گرفت و ما تا پیامبری برنینگیزیم (کسی را) عذاب نمیکنیم؛ سوره اسراء، آیه:۱۵.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ فَيَقُولُ أَأَنتُمْ أَضْلَلْتُمْ عِبَادِي هَؤُلاء أَمْ هُمْ ضَلُّوا السَّبِيلَ قَالُوا سُبْحَانَكَ مَا كَانَ يَنبَغِي لَنَا أَن نَّتَّخِذَ مِن دُونِكَ مِنْ أَوْلِيَاء وَلَكِن مَّتَّعْتَهُمْ وَآبَاءَهُمْ حَتَّى نَسُوا الذِّكْرَ وَكَانُوا قَوْمًا بُورًا}}﴾}}<ref> و از روزی (یاد کن) که آنان را و آنچه را به جای خداوند میپرستند، گرد میآورد آنگاه میفرماید: آیا شما این بندگان مرا گمراه کردید یا آنان خود، راه را گم کردند؟میگویند: پاکا که تویی، سزاوار ما نیست که به جای تو دوستی برگزینیم امّا تو چندان آنان و پدرانشان را بهرهمند کردی که یاد (تو) را فراموش کردند و گروهی شدند به نابودی افتاده؛ سوره فرقان، آیه: ۱۷ - ۱۸.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَأَنْ أَتْلُوَ الْقُرْآنَ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَقُلْ إِنَّمَا أَنَا مِنَ الْمُنذِرِينَ}}﴾}}<ref> و اینکه قرآن را بخوانم؛ آنگاه هر کس رهیاب شد به سود خویش رهیاب میشود و آنکه گمراه شد بگو: من تنها از بیمدهندگانم؛ سوره نمل، آیه:۹۲.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلَوْ شِئْنَا لَآتَيْنَا كُلَّ نَفْسٍ هُدَاهَا وَلَكِنْ حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّي لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ }}﴾}}<ref> و اگر میخواستیم رهنمود هر کس را به او (به اجبار) ارزانی میداشتیم اما (همه را مختار آفریدیم که راه خیر یا شرّ را برگزینند و) این گفته من حقّ یافته است که دوزخ را از پریان و آدمیان همگی پر خواهم کرد؛ سوره سجده، آیه: ۱۳.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ إِن ضَلَلْتُ فَإِنَّمَا أَضِلُّ عَلَى نَفْسِي وَإِنِ اهْتَدَيْتُ فَبِمَا يُوحِي إِلَيَّ رَبِّي إِنَّهُ سَمِيعٌ قَرِيبٌ}}﴾}}<ref> بگو اگر گمراه گردم تنها به زیان خویش گمراه میگردم و اگر رهیاب شوم از آن روست که پروردگارم به من وحی میکند؛ بیگمان او شنوایی نزدیک است؛ سوره سبأ، آیه:۵۰.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ لِلنَّاسِ بِالْحَقِّ فَمَنِ اهْتَدَى فَلِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَمَا أَنتَ عَلَيْهِم بِوَكِيلٍ}}﴾}}<ref> ما این کتاب را به سوی تو برای مردم به حقّ فرو فرستادهایم؛ آن کس که رهیاب شود به سود خود اوست و هر که بیراه گردد تنها به زیان خود اوست و تو نگهبان آنان نیستی؛ سوره زمر، آیه:۴۱.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَأَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيْنَاهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمَى عَلَى الْهُدَى فَأَخَذَتْهُمْ صَاعِقَةُ الْعَذَابِ الْهُونِ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ}}﴾}}<ref> و اما (قوم) ثمود را رهنمون شدیم و آنان نابینایی (و گمراهی) را بر رهیابی گزیدند و آذرخش عذاب خوارساز، آنان را برای کارهایی که میکردند فرو گرفت؛ سوره فصلت، آیه:۱۷.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|ذَلِكَ مَبْلَغُهُم مِّنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدَى}}﴾}}<ref> این، نهایت دانش آنهاست؛ بیگمان پروردگار تو بهتر میداند چه کسی از راه وی گمراه شده و چه کسی رهیافته است؛ سوره نجم، آیه:۳۰.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ}}﴾}}<ref> بیگمان پروردگارت به آنان که از راه او گم گشتهاند و به رهیافتگان داناتر است؛ سوره قلم، آیه:۷.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/farhangbooks/Books/2/50.htm، فرهنگ قرآن، ج۲.]</ref>. | |||
==اختیار در هدایت== | |||
*'''آزاد و مختار بودن انسان، در انتخاب راه درست:'''{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَإِنْ حَاجُّوكَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِيَ لِلَّهِ وَمَنِ اتَّبَعَنِ وَقُل لِّلَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ وَالأُمِّيِّينَ أَأَسْلَمْتُمْ فَإِنْ أَسْلَمُواْ فَقَدِ اهْتَدَوْا وَّإِن تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلاغُ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ }}﴾}}<ref> پس اگر با تو، به چون و چرا برخاستند بگو: من روی تسلیم به خداوند آوردهام و (نیز) هر کس از من پیروی کرده است (چنین است) و به اهل کتاب و درس ناخواندگان (مشرک) بگو: آیا اسلام میآورید؟ آنگاه اگر اسلام آوردند که رهیاب شدهاند و اگر رو گرداندند، بیگمان بر تو جز پیامرسانی نیست و خداوند به (حال) بندگان بیناست؛ سوره آل عمران، آیه:۲۰.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قَدْ جَاءَكُم بَصَائِرُ مِن رَّبِّكُمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ عَمِيَ فَعَلَيْهَا وَمَا أَنَاْ عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ }}﴾}}<ref> بیگمان بینشهایی از (سوی) پروردگارتان به شما رسیده است پس هر کس بینا شد به سود خود اوست و آنکه کور (دل) گشت به زیان وی است و من بر شما نگهبان نیستم؛ سوره انعام، آیه:۱۰۴.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ فَلَوْ شَاء لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ}}﴾}}<ref> بگو: برهان رسا از آن خداوند است، اگر میخواست شما همگان را رهنمایی میکرد؛ سوره انعام، آیه: ۱۴۹.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَمَا أَنَاْ عَلَيْكُم بِوَكِيلٍ}}﴾}}<ref> بگو: ای مردم! حق از سوی پروردگارتان نزد شما آمده است، هر که رهیاب شد به سود خویش رهیاب میشود و هر که گمراه گشت بیگمان به زیان خویش گمراه میگردد و من کارگزار شما نیستم؛ سوره یونس، آیه:۱۰۸.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّ قُرْآنًا سُيِّرَتْ بِهِ الْجِبَالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الأَرْضُ أَوْ كُلِّمَ بِهِ الْمَوْتَى بَل لِّلَّهِ الأَمْرُ جَمِيعًا أَفَلَمْ يَيْأَسِ الَّذِينَ آمَنُواْ أَن لَّوْ يَشَاء اللَّهُ لَهَدَى النَّاسَ جَمِيعًا وَلاَ يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُواْ تُصِيبُهُم بِمَا صَنَعُواْ قَارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِيبًا مِّن دَارِهِمْ حَتَّى يَأْتِيَ وَعْدُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لاَ يُخْلِفُ الْمِيعَادَ}}﴾}}<ref> و اگر قرآنی بود که کوهساران بدان به جنبش میافتاد یا زمین با آن پاره پاره میشد یا با آن مردگان به سخن آورده میشدند (باز ایمان نمیآوردند و کار ایمانشان با شما نیست)؛ بلکه تمام کارها از آن خداوند است؛ آیا مؤمنان درنیافتهاند که اگر خداوند بخواهد همه مردم را راهنمایی میکند؟ و به کافران همواره برای کارهایی که کردهاند بلایی سخت میرسد یا آنکه (بلا) نزدیک خانهشان وارد میشود تا وعده خداوند فرا رسد، بیگمان خداوند در وعده (خویش) خلاف نمیورزد؛ سوره رعد، آیه:۳۱.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَعَلَى اللَّهِ قَصْدُ السَّبِيلِ وَمِنْهَا جَائِرٌ وَلَوْ شَاء لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ}}﴾}}<ref> و (راهنمایی به) راه راست با خداوند است و برخی از آن (راه) ها کژ راه است و اگر میخواست همه شما را راهنمایی میکرد؛ سوره نحل، آیه:۹.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|مَّنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً }}﴾}}<ref> هر کس رهیاب شود تنها به سود خود راه یافته و هر کس گمراه شود تنها به زیان خود گمراه گردیده است و هیچ باربرداری بار (گناه) دیگری را بر دوش نخواهد گرفت و ما تا پیامبری برنینگیزیم (کسی را) عذاب نمیکنیم؛ سوره اسراء، آیه:۱۵.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَأَنْ أَتْلُوَ الْقُرْآنَ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَقُلْ إِنَّمَا أَنَا مِنَ الْمُنذِرِينَ}}﴾}}<ref> و اینکه قرآن را بخوانم؛ آنگاه هر کس رهیاب شد به سود خویش رهیاب میشود و آنکه گمراه شد بگو: من تنها از بیمدهندگانم؛ سوره نمل، آیه: ۹۲.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلَوْ شِئْنَا لَآتَيْنَا كُلَّ نَفْسٍ هُدَاهَا وَلَكِنْ حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّي لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ }}﴾}}<ref> و اگر میخواستیم رهنمود هر کس را به او (به اجبار) ارزانی میداشتیم اما (همه را مختار آفریدیم که راه خیر یا شرّ را برگزینند و) این گفته من حقّ یافته است که دوزخ را از پریان و آدمیان همگی پر خواهم کرد؛ سوره سجده، آیه: ۱۳.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ إِن ضَلَلْتُ فَإِنَّمَا أَضِلُّ عَلَى نَفْسِي وَإِنِ اهْتَدَيْتُ فَبِمَا يُوحِي إِلَيَّ رَبِّي إِنَّهُ سَمِيعٌ قَرِيبٌ}}﴾}}<ref> بگو اگر گمراه گردم تنها به زیان خویش گمراه میگردم و اگر رهیاب شوم از آن روست که پروردگارم به من وحی میکند؛ بیگمان او شنوایی نزدیک است؛ سوره سبأ، آیه:۵۰.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ لِلنَّاسِ بِالْحَقِّ فَمَنِ اهْتَدَى فَلِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَمَا أَنتَ عَلَيْهِم بِوَكِيلٍ}}﴾}}<ref> ما این کتاب را به سوی تو برای مردم به حقّ فرو فرستادهایم؛ آن کس که رهیاب شود به سود خود اوست و هر که بیراه گردد تنها به زیان خود اوست و تو نگهبان آنان نیستی؛ سوره زمر، آیه:۴۱.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|ذَلِكَ مَبْلَغُهُم مِّنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدَى}}﴾}}<ref> این، نهایت دانش آنهاست؛ بیگمان پروردگار تو بهتر میداند چه کسی از راه وی گمراه شده و چه کسی رهیافته است؛ سوره نجم، آیه:۳۰.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ}}﴾}}<ref> بیگمان پروردگارت به آنان که از راه او گم گشتهاند و به رهیافتگان داناتر است؛ سوره قلم، آیه:۷.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا }}﴾}}<ref> ما به او راه را نشان دادهایم خواه سپاسگزار باشد یا ناسپاس ؛ سوره انسان، آیه:۳.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ لِمَن شَاء مِنكُمْ أَن يَسْتَقِيمَ }}﴾}}<ref> این (قرآن) جز پندی برای جهانیان نیست، برای هر کس از شما که بخواهد راه راست در پیش گیرد؛ سوره تکویر، آیه: ۲۷ - ۲۸.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/farhangbooks/Books/2/50.htm، فرهنگ قرآن، ج۲.]</ref>. | |||
==منشأ اختیار== | |||
*'''تعلّق مشیت خداوند به مختار بودن انسانها و جوامع، در نزاعها و جنگها:'''{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِّنْهُم مَّن كَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَلَوْ شَاء اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِن بَعْدِهِم مِّن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَلَكِنِ اخْتَلَفُواْ فَمِنْهُم مَّنْ آمَنَ وَمِنْهُم مَّن كَفَرَ وَلَوْ شَاء اللَّهُ مَا اقْتَتَلُواْ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ}}﴾}}<ref> برخی از آن پیامبران را بر برخی دیگر برتری دادیم؛ از ایشان یکی آن است که خداوند با وی سخن گفت و پایگاههای برخی از ایشان را بالا برد. و ما به عیسی پسر مریم، برهانها (ی روشن) دادیم و او را با روح القدس پشتیبانی کردیم و اگر خداوند میخواست پس از آنان کسانی که این برهانها (ی روشن) به آنان رسید، با هم جنگ نمیکردند ولی اختلاف ورزیدند و برخی از ایشان مؤمن و برخی کافر شدند و اگر خداوند میخواست با یکدیگر به پیکار بر نمیخاستند اما خداوند آنچه بخواهد، همان میکند؛ سوره بقره، آیه:۲۵۳.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/farhangbooks/Books/2/50.htm، فرهنگ قرآن، ج۲.]</ref>. | |||
*'''تعلّق خواست خدا به آزاد بودن انسان در انتخاب راه هدایت و ایمان:'''{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَإِن كَانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْرَاضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَن تَبْتَغِيَ نَفَقًا فِي الأَرْضِ أَوْ سُلَّمًا فِي السَّمَاء فَتَأْتِيَهُم بِآيَةٍ وَلَوْ شَاء اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدَى فَلاَ تَكُونَنَّ مِنَ الْجَاهِلِينَ}}﴾}}<ref> و اگر رویگردانی آنان بر تو گران است چنانچه بتوانی سوراخی در زمین یا نردبانی بر آسمان بیابی تا نشانهای (دیگر) برای آنان بیاوری (چنین کن، اما باز ایمان نمیآورند) و اگر خداوند میخواست همه آنان را بر رهنمود (خود) گرد میآورد پس، هرگز از نادانان مباش!؛ سوره انعام، آیه: ۳۵.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَإِن كَانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْرَاضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَن تَبْتَغِيَ نَفَقًا فِي الأَرْضِ أَوْ سُلَّمًا فِي السَّمَاء فَتَأْتِيَهُم بِآيَةٍ وَلَوْ شَاء اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدَى فَلاَ تَكُونَنَّ مِنَ الْجَاهِلِينَ}}﴾}}<ref> و اگر ما فرشتگان را به سوی آنان فرو میفرستادیم و مردگان با ایشان سخن میگفتند و همه چیز را پیش روی آنان گرد میآوردیم سر آن نداشتند که ایمان آورند مگر آنکه خداوند بخواهد اما بیشتر آنان نادانی میکنند؛ سوره انعام، آیه:۱۱۱.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ فَلَوْ شَاء لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ}}﴾}}<ref> بگو: برهان رسا از آن خداوند است، اگر میخواست شما همگان را رهنمایی میکرد؛ سوره انعام، آیه: ۱۴۹.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلَوْ شَاء رَبُّكَ لآمَنَ مَن فِي الأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُواْ مُؤْمِنِينَ}}﴾}}<ref> و اگر پروردگارت میخواست، تمام آن کسان که روی زمیناند همگی ایمان میآوردند؛ آیا تو مردم را ناگزیر میکنی که مؤمن باشند؟؛ سوره یونس، آیه:۹۹.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلَوْ شَاء رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلاَ يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ}}﴾}}<ref> و اگر پروردگارت میخواست مردم را امّتی یگانه میکرد؛ و آنان هماره اختلاف میورزند؛ سوره هود، آیه:۱۱۸.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَعَلَى اللَّهِ قَصْدُ السَّبِيلِ وَمِنْهَا جَائِرٌ وَلَوْ شَاء لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ}}﴾}}<ref> و (راهنمایی به) راه راست با خداوند است و برخی از آن (راه) ها کژ راه است و اگر میخواست همه شما را راهنمایی میکرد؛ سوره نحل، آیه:۹.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلَوْ شَاء اللَّهُ لَجَعَلَهُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِن يُدْخِلُ مَن يَشَاء فِي رَحْمَتِهِ وَالظَّالِمُونَ مَا لَهُم مِّن وَلِيٍّ وَلا نَصِيرٍ}}﴾}}<ref> و اگر خداوند میخواست آنان را امّتی یگانه میکرد امّا هر کس را که بخواهد در بخشایش خویش درمیآورد و ستمگران را هیچ یار و یاوری نیست؛ سوره شوری، آیه:۸.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/farhangbooks/Books/2/50.htm، فرهنگ قرآن، ج۲.]</ref>. | |||
*'''تعلّق مشیت خدا به اختیار انسان در شرکورزیدن:'''{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ آمِنُواْ بِهِ أَوْ لاَ تُؤْمِنُواْ إِنَّ الَّذِينَ أُوتُواْ الْعِلْمَ مِن قَبْلِهِ إِذَا يُتْلَى عَلَيْهِمْ يَخِرُّونَ لِلأَذْقَانِ سُجَّدًا}}﴾}}<ref> بگو: چه بدان (آیات) ایمان آورید چه ایمان نیاورید؛ بیگمان چون بر کسانی که پیش از این (به آنان) دانش دادهاند خوانده شود به سجده با روی بر زمین میافتند؛ سوره اسراء، آیه:۱۰۷.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/farhangbooks/Books/2/50.htm، فرهنگ قرآن، ج۲.]</ref>. | |||
*'''تعلق خواست خداوند به مختار بودن انسان در عبادت:'''{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَقَالُوا لَوْ شَاء الرَّحْمَنُ مَا عَبَدْنَاهُم مَّا لَهُم بِذَلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلاَّ يَخْرُصُونَ}}﴾}}<ref> و گفتند: اگر (خداوند) بخشنده میخواست ما آن (بت) ها را نمیپرستیدیم، آنان را به این (امر) دانشی نیست، آنان جز نادرست برآورد نمیکنند؛ سوره زخرف، آیه:۲۰.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/farhangbooks/Books/2/50.htm، فرهنگ قرآن، ج۲.]</ref>. | |||
*'''مشیت خدا، محدودکننده اختیار انسان:'''{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|ووَلا تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ إِنِّي فَاعِلٌ ذَلِكَ غَدًا إِلاَّ أَن يَشَاء اللَّهُ وَاذْكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِيتَ وَقُلْ عَسَى أَن يَهْدِيَنِ رَبِّي لِأَقْرَبَ مِنْ هَذَا رَشَدًا }}﴾}}<ref> و هرگز در هیچ کار مگو: «من فردا انجام دهنده آن خواهم بود.مگر اینکه (بگویی اگر) خداوند بخواهد و چون فراموش کردی پروردگارت را یاد کن و بگو: امید است پروردگارم مرا به رهیافتی نزدیکتر از این رهنمایی کند؛ سوره کهف، آیه: ۲۳ - ۲۴.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَمَا تَشَاؤُونَ إِلاَّ أَن يَشَاء اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا}}﴾}}<ref> و جز آنچه خواست خداوند است، مخواهید که خداوند دانایی فرزانه است؛ سوره انسان، آیه:۳۰.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَمَا تَشَاؤُونَ إِلاَّ أَن يَشَاء اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ}}﴾}}<ref> و جز آنچه خواست خداوند پروردگار جهانیان است؛ نخواهید؛ سوره تکویر، آیه:۲۹.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/farhangbooks/Books/2/50.htm، فرهنگ قرآن، ج۲.]</ref>. | |||
*'''تعلّق مشیت خداوند به مختار بودن جنّیان:'''{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الإِنسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاء رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ}}﴾}}<ref> و بدینگونه برای هر پیامبری دشمنی از شیطانهای آدمی و پری قرار دادیم که برخی به برخی دیگر یکدیگر، به فریب سخنان آراسته الهام میکنند و اگر پروردگار تو میخواست آن (کار) را نمیکردند پس آنان را با دروغی که میبافند واگذار؛ سوره انعام، آیه:۱۱۲.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/farhangbooks/Books/2/50.htm، فرهنگ قرآن، ج۲.]</ref>. | |||
==منابع== | ==منابع== | ||
* [[پرونده:000056.jpg|22px]] [[حسن رضایی| رضایی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹''']]؛ | * [[پرونده:000056.jpg|22px]] [[حسن رضایی| رضایی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹''']]؛ | ||
* [[پرونده:1313.jpg|22px]] [[فرهنگ قرآن ج۲ (کتاب)|'''فرهنگ قرآن ج۲''']]؛ | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس2}} | {{پانویس2}} |
نسخهٔ ۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۵:۳۹
- مدخلهای وابسته به این بحث:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل جبر و اختیار (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
جبر و اختیار مجبور یا مختار بودن انسان در انجام دادن یا ترک کارها، از مباحث مهم و چالش برانگیز فلسفی و کلامی[۱].
واژهشناسی لغوی
- واژه جبر، مصدر متعدی[۲] از ریشه «ج ـ ب ـ ر»[۳] و در لغت به معنای ترمیم و اصلاح چیزی[۴] یا مصدر لازم به معنای بهبود شکستگی و رهایی از فقر است[۵]. «جبّار» نیز چوبی است که استخوان شکسته را با آن میبندند[۶] ماده جبر در اصل برای اصلاح با قهر، زور و شدت وضع شده[۷] و سپس در معنای ظهور عظمت، نفوذ قدرت و تسلط بر امور[۸] به کار رفته است. «سلطان» را جبّار گویند، زیرا مردم را بر آنچه میخواهد مجبور میسازد یا امور آنها را اصلاح میکند. اطلاق این کلمه بر خداوند از آن روست که با نعمتهایش امور زندگی و نیازهای مردم را به سامان میآورد[۹]؛ اما هرگاه بر انسان اطلاق شود، با مذمت ملازم و به معنای کسی است که از حقیقت سر باز میزند[۱۰] جبر شعبه ای از ریاضیات نیز هست که با روشی ویژه به کشف مجهولاتِ عددی و غیر عددی میپردازد[۱۱][۱۲].
- اختیار نیز مصدر و از ریشه «خ ـ ی ـ ر» به معنای اصطفاء[۱۳] (برگزیدن بهترین چیز و شخص) و ترجیح یک چیز بر دیگر چیزهاست[۱۴] اصطلاح اختیار در دانشهای گوناگون کاربرد دارد و در هریک از آنها، معنایی خاص از آن مراد است[۱۵]:
- در فقه در برابر اضطرار است[۱۶]، چنان که گفته میشود: خوردن مردار در حال اختیار جایز نیست؛ اما در حال اضطرار جایز است[۱۷][۱۸].
- در حقوق معنایی در برابر اکراه دارد؛ مانند اینکه گفته میشود: خریدار و فروشنده باید بر اساس اراده و اختیار معامله کنند نه از روی اکراه؛ اکراه در صورتی است که شخص را به ضرری تهدید کنند و او با همین تهدید به کاری تن دهد[۱۹].
- در فلسفه و کلام معنایی مقابل اجبار دارد[۲۰] که با قدرت ملازم است[۲۱] انسان در حال اختیار، اعمال خویش را بدون آنکه از سوی عامل دیگری تحت فشار قرار گیرد[۲۲]، از روی میل، علم و اراده انجام میدهد[۲۳] یا ترک میکند، چنان که جبر به این معناست که انسان کارهای خویش را تحت تأثیر عاملی دیگر انجام دهد[۲۴] این بحث، از جنبه فلسفی، بیشتر با وجوب و امکان، اصل علیت و عدم تخلف معلول از علت تامهاش پیوند دارد و از این جنبه، حکما در پی آناند که رابطه میان افعال انسان با حوادث و الزامات طبیعی و عللی را که تابع اختیار او نیستند تبیین و به دنبال آن، رابطه اختیار انسان و قانون علیت را روشن کنند[۲۵][۲۶].
- از جنبه کلامی نیز این بحث از سویی درصدد پیبردن به رابطه میان اختیار انسان با قضا و قدر، لوح محفوظ، قدرت مطلق و علم بینهایت الهی و اراده و مشیت و از سوی دیگر، در پی یافتن رابطه میان مجبور بودن انسان با ارسال پیامبران، نازل کردن کتابهای آسمانی و برنامهها و احکام عبادی است[۲۷][۲۸].
- بحثهای جبر و اختیار را ذیل آیات بسیاری میتوان پیگرفت؛ از جمله آیه ۱۷ سوره انفال که به صراحت افعالی انسانی چون قتل و رَمیرا به خداوند نسبت میدهد و آنها را از بندگان نفی میکند: ﴿﴿ فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى ﴾﴾[۲۹]، آیه ۱۵۵ سوره اعراف که هدایت و اضلال بندگان را به خداوند نسبت میدهد: ﴿﴿ تُضِلُّ بِهَا مَن تَشَاء وَتَهْدِي مَن تَشَاء ﴾﴾[۳۰] و آیه ۲۹ سوره کهف که تصریح میکند انسانها در ایمان آوردن یا کفر ورزیدن مختارند: ﴿﴿ وَقُلِ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَن شَاء فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاء فَلْيَكْفُرْ ﴾﴾[۳۱] و نیز آیه ۱۹ سوره اسراء که میفرماید: مؤمنانی که خواهان آخرت اند و در این راه میکوشند، پاداش خود را میبینند: ﴿﴿ وَمَنْ أَرَادَ الآخِرَةَ وَسَعَى لَهَا سَعْيَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِكَ كَانَ سَعْيُهُم مَّشْكُورًا ﴾﴾[۳۲]؛ همچنین آیاتی که به قضا و قدر الهی اشاره دارند؛ مانند ﴿﴿ وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَعَدْلاً لاَّ مُبَدِّلِ لِكَلِمَاتِهِ ﴾﴾[۳۳] یا بر مشیت نافذ خداوند تأکید میکنند؛ نظیر ﴿﴿ وَلَوْ شَاء رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلاَ يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ ﴾﴾[۳۴] یا به علم مطلق خداوند به همه امور پیش از تحقق آنها تصریح دارند؛ مثل ﴿﴿ مَا أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٍ فِي الأَرْضِ وَلا فِي أَنفُسِكُمْ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مِّن قَبْلِ أَن نَّبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ ﴾﴾[۳۵] بحث توحید افعالی و ربوبی و نظر یهود درباره واگذاری تدبیر امور جهان به خود جهانیان از دیگر مباحث کلیدی مربوط به جبر و اختیار است[۳۶].
- بحث از کیفیت اعمال بندگان موجب پیدایش یکی از مسائل مهم علمی معروف به جبر و اختیار و در نتیجه پدیدار شدن سه نظریه مهم گردید. ۱. جبر مطلق ۲.اختیار مطلق ۳. امر بین الامرین مشکل عمده فراراه هر یک از دو نظریه جبر و اختیار مطلق ناتوانی از جمع بین پذیرش اراده الهی در کنار استناد افعال به بندگان میباشد و این در حالی است که نظریه امر بین الامرین از یک سو وجود انسان و دیگر معلولات را با تمامی ویژگیهایش مستند به علت اصلی "خدا" دانسته و از سویی دیگر اراده و اختیار انسان را متعلّق اراده تخلفناپذیر الهی میداند؛ بهگونهای که اگر انسان در اعمال خویش اختیار نداشته باشد خلاف اراده ذات حق تعالی است؛ زیرا اختیار انسان ظلّ اراده حقیقی الهی است، در نتیجه اختیار انسان منافی با فرض قدرت و علم الهی نخواهد بود. چنانکه پذیرش قدرت الهی نافی اختیار انسان نیست[۳۷][۳۸].
پیشینه و آراء
- مبحث جبر و اختیار و نقش انسان در افعال خویش و پیوند آن با اراده خدای متعالی، از مباحث مهمی است که همواره ذهن بشر را ـ اعم از مسلمان و غیر مسلمان ـ در عرصههای گوناگون دانش و فرهنگ به خود مشغول کرده است[۳۹] در زمان حیات رسول اکرم(ص)، این بحث به صورت پراکنده مطرح بود و طبق نقل صحیح مسلم[۴۰] و سنن ابن ماجه[۴۱] مشرکان قریش درباره قَدَر با ایشان منازعه میکردند؛ ولی رواج این بحث در زمان حیات ایشان نبود و پس از ایشان، از نیمه دوم قرن اول هجری، رشد و گسترش یافت[۴۲] ریشه این امر را باید در آیات قرآن، سخنان رسول اکرم(ص) درباره قضا و قدر و ملازمه ظاهری آن با مجبور بودن انسان دانست[۴۳] البته ارتباط مسلمانان با سایر ملتها و پیروان سایر ادیان و بروز حوادث سخت در جامعه اسلامی، اختلافات و آشوبهای اواخر خلافت عثمان، جنگهای زمان خلافت حضرت علی(ع)، رحلت پیامبر اکرم(ص) و بسته شدن باب وحی به رواج بحث جبر و اختیار دامن زدند[۴۴] نظریه جبر و قَدَر، پرطرفدار بوده و بنابر نقل شهرستانی[۴۵] نظریه "إن القَدَر خیره و شره من اللّه" نزد صحابه متقدم تقریبا اجماعی بوده است. یافعی نیز همین نظر را دارد[۴۶][۴۷].
- درباره مبدأ پیدایش نظریه جبر و تسلیم محض در برابر اراده الهی، عدهای معتقدند که این باور، ابتدا در بصره پدید آمده[۴۸] و گروهی دیگر بر این باورند که در أرباض شام پیدا شده است[۴۹][۵۰].
- بنابر نقل آقا بزرگ، نخستین کسی که درباره خلق افعال، مطالبی را نقل کرده، محمد بن اسماعیل بخاری مؤلف صحیح بخاری است[۵۱] و از قدیمیترین کسانی که به نشر عقیده جبر در میان مسلمانان پرداختند، جهم بن صفوان است[۵۲] طرفداران این نظریه که "جبریه" یا "جهمیه"[۵۳] نامیده میشدند به طور مطلق به تقدیر و جبر معتقد بودهاند. در مقابل، عدهای دیگر که به «قدریه» یا «قدریان» معروفاند، به آزادی و اختیار مطلق بشر عقیده داشتند[۵۴][۵۵].
- تاریخ دقیق پیدایش نظریه اختیار مطلق "تفویض" در میان مسلمانان در دست نیست؛ ولی با توجه به آغاز حرکت قدریه که موجب رسمیت یافتن آن شد، میتوان آن را از حوادث نیمه دوم قرن اول هجری دانست؛ حرکتی که از زمان حسن بصری[۵۶] و با نامه او به عبدالملک مروان آغاز شد[۵۷].
- در مورد منشأ این نظریه، میان دانشمندان اختلاف نظر وجود دارد؛ برخی آن را با عقاید برخی از فرقههای یهودی مرتبط میدانند و برخی از خاورشناسان آن را ناشی از عقاید لاهوت مسیحی و فلسفه یونانی دانسته، معتقدند که مسلمانان، عقیده اختیار را از متون فلسفه یونانی و از نوشتههای یوحنای دمشقی، به ویژه از ینبوع الحکمه وی میدانند. نظر دیگر هم این است که این اعتقاد برخاسته از متون دینی خود مسلمانان است[۵۸][۵۹].
- بر اثر کشمکش و نزاع میان طرفداران این دو نظر، به تدریج دو مکتب بزرگ کلامی معتزله و اشاعره در میان اهل سنت پدید آمدند[۶۰][۶۱].
- در میان شیعیان نیز نخستین نوشته در این زمینه، رسالهای است که امام هادی(ع)، آن را در پاسخ پرسش شخصی درباره جبر و اختیار مکتوب فرمودند. این رساله، با عنوان رسالة فی الرد علی اهل الجبر والتفویض و اثبات العدل والمنزلة بین المنزلتین توسط حسن بن علی بن شعبه حرّانی در کتاب تحف العقول آمده است[۶۲] از آن پس، علمای شیعه به تحقیق عمیق در این زمینه پرداختند و کتابها و رسالههایی در این باره نگاشتند[۶۳][۶۴].
- دور نگه داشتن جامعه از اهل بیت پیامبر(ع) و رجوع نکردن به آنان باعث شد برخی که توان تحلیل مباحث را نداشتند، برخلاف مضامین صریح کتاب خدا، هرگونه تأثیری را از اسباب و وسایط نفی کنند و به وادی جبر بیفتند یا برخلاف توحید افعالی و ربوبی، علیت و تأثیر خداوند را در افعال انسان انکار کنند و به تفویض معتقد شوند. از سوی دیگر، حاکمان ستمگری که میتوانستند با سودجویی از باورهای جبرگرایانه، از زیربار مسئولیت رفتار خویش شانه خالی کنند، عامل دیگری برای گسترش مسلک جبرگرایی شدند[۶۵][۶۶].
- خلفای بنی امیه از این مسلک بسیار سود جستند و افزون بر ترویج گرایش جبری، طرفداران آزادی و اختیار را از سر راه خویش برداشتند. در همین ایام، در میان اهل سنت، کسانی مانند معبد جهنی بغدادی و غیلان دمشقی که با جو حاکم، مخالف و به اختیار انسان معتقد بودند، به دست خلفای اموی از میان برداشته شدند[۶۷] پس از بنی امیه، خلفای عباسی تا زمان مأمون عباسی، با نظریه تفویض و اختیار همراه بودند؛ اما پس از قدرت یافتن متوکل عباسی، به جبر گراییدند و مکتب اشعری جریان غالب فکری شد و معتزله کنار رانده شدند[۶۸][۶۹].
- گروهی از مادیگرایان نیز مانند اشاعره، به جبر معتقدند و تنها تفاوت آنان دراین است که اشاعره، علت تحقق پدیدهها را خداوند میدانند؛ ولی اینان، افعال انسان را معلول مجموع حوادث طبیعی میپندارند که در پیدایی کارهای او دخیلاند[۷۰][۷۱].
- در ادیان ابراهیمی، آموزههای دینی غالباً بر اساس آزادی و اختیارند؛ در تورات اگرچه برخی آیات، دال بر تقدیر و علم پیشین الهیاند[۷۲]؛ ولی آیات دیگری نیز دال بر آزادی و اختیار انسان وجود دارد[۷۳] موضع اکثر قریب به اتفاق عالمان یهودی تا زمان ظهور اسلام، عقیده اختیار بوده است[۷۴]؛ ولی معاصر با زمان ظهور اسلام، یهودیان از اندیشه جبر طرفداری میکردند[۷۵] در مسیحیت نیز هر دو آموزه جبر[۷۶] و اختیار[۷۷] وجود دارند، به همین جهت، علمای مسیحی نیز در این زمینه اختلاف نظر دارند؛ ولی با این حال، اندیشه غالب در مسیحیت نیز، نظریه اختیارانگارانه است[۷۸] در میان فلسفههای رایج در یونان باستان نیز، هر دو نظریه وجود دارند. آنها، اعتقاد به جبر را از تمدن بین النهرین کسب کردهاند[۷۹] و در اندیشه یونانی الهههای تقدیر و دختران جبر به نامهای لاکزیس، کلوتو و آتروپوس، وجود داشتند که سرنوشت حتمیانسانها را برمیگزیدند[۸۰] در مکتب فلسفی رواقی نیز نظریه غالب، جبرانگارانه بوده[۸۱] و هراکلیتوس از قدیمیترین فلاسفه یونان نیز به جبر مطلق هستی معتقد بوده است[۸۲]؛ اما در عین حال، نظر مشهور میان فلاسفه یونان باستان، آزادی و اختیار انسان در تعیین سرنوشت خویش است[۸۳][۸۴].
- فلاسفه اگزیستانسیالیست نیز انسان را آزاد و مختار میدانند و معتقدند که انسان، زمانی انسان حقیقی است که براساس انتخاب و اختیار آگاهانه شخص خود رفتار کند[۸۵].
- در میان مذاهب اسلامی درباره این مبحث به طور کلی ۵ مسلک فکری وجود دارد[۸۶]:
۱. جبر محض
- جهم بن صفوان و پیروان او و نیز گروهی از اَزارقه [۸۷]. برای دفاع از عمومیت اراده و قضا و قَدَر الهی و نیز توحید در خالقیت، هرگونه فاعلیت و تأثیر را از انسان نفی و همه افعال او را مخلوق خداوند میدانستند[۸۸] اینان، نسبت افعال را به انسان مجازی میشمردند و بر آن بودند که خداوند این افعال را آفریده است[۸۹] این نظریه، چند اشکال مهم دارد: اولاً از نظر لغوی، کاربرد اسم فاعل هر فعلی برای کسی که آن فعل از او سر میزند، صحیح است، بنابراین اگر فاعل افعالی چون ظلم، کذب، کفر و... خداوند باشد، باید بتوان او را ظالم، کاذب، کافر و ... خواند، در حالی که طبق اجماع مسلمانان نمیتوان خداوند را با این صفات قبیح وصف کرد[۹۰]. ثانیاً با حکمت ارسال پیامبران و نزول کتابهای آسمانی سازگار نیست و به معنای جواز ظلم از سوی خداوند و برهم خوردن نظام تکلیف و ثواب و جزاست[۹۱][۹۲].
۲. جبر عرفانی[۹۳].
- ادامه مقاله، معنای امر بین امرین[۹۴].
۳. کسب اشعری[۹۵].
- ابوالحسن اشعری که در آغاز از پیروان مکتب معتزله بود و سپس از آن دست برداشت، برای توجیه اختیار انسان، جمع آن با خالقیت خداوند و رهایی از پیامدهای نادرست اندیشه جبر محض، نظریه کسب را برگزید که پیش تر حسین نجار و ضرار بن عمرو آن را طرح کرده بودند[۹۶] این نظریه تقریرهایی در آثار بزرگان اشعری دارد[۹۷] که معروفترین آنها چنین است: کسب عبارت است از مقارنت وجود فعل با قدرت و اراده انسان، بدون آنکه قدرت و اراده او در تحقق آن تأثیری داشته باشد[۹۸] انسان تحت تأثیر قدرت و اراده خداوند فعلی را انجام میدهد و او همزمان با خلق فعل در وجود انسان، قدرت و اراده انجام فعل را در وی میآفریند و انسان فقط کاسب این فعل الهی و محل ظهور این خلق خداوند است[۹۹] این نظریه نه تنها با نقد مخالفان اشاعره روبه رو شده است، بلکه برخی از محققان اشاعره نیز آن را نادرست و مبهم دانستهاند[۱۰۰]، به همین جهت، برخی از بزرگان اشاعره، درصدد برآمدند تا به تعدیل آن بپردازند. قاضی ابوبکر باقلانی معتقد بود که قدرت خداوند به اصل فعل و قدرت انسان به احوال و اوصاف آن یعنی به طاعت یا معصیت بودن آن تعلق میگیرد[۱۰۱][۱۰۲].
۴. کسب ماتریدی[۱۰۳].
- ابو منصور ماتریدی سمرقندی معتقد بود افعال انسان از روی علم و اختیار او و استناد آنها به انسان، حقیقی است. او برخلاف اشاعره، میان فعل و مفعول فرق گذاشته، میگوید: فعل عبد عین فعل خدا نیست، بلکه غیر ازفعل اوست. فعل خداوند، ایجاد و احداث، و فعل عبد غیر آن است؛ مثلاً در عمل نشستن، ایجاد نشستن فعل خداوند است؛ ولی خود نشستن فعل عبد است نه فعل خدا، هرچند مفعول عبد هم نیست[۱۰۴] تفاوت دیگر این نظر با کسب اشعری در این است که کسب اشعری، صرف مقارنت میان قدرت حادث انسان با مقدور است؛ ولی کسب ماتریدی، عبارت است از اختیار یا قصد، بنابراین هم میتواند بر فعل مقدم شود و هم بر قدرت حادث[۱۰۵][۱۰۶].
۵. تفویض[۱۰۷].
- معتزله، جز حسین بن محمد نجار و ابی حسن بصری[۱۰۸] معتقد بودند که خداوند، بندگان را آفریده و به آنان قدرت و اختیار داده و همه امور را به آنان تفویض کرده و خود هیچ گونه اراده و قدرتی در این باره ندارد[۱۰۹] نظریه تفویض نیز با مشکلاتی روبه روست؛ از سویی، همه افراد بشر را خالق مستقل افعال خود میداند که این با توحید افعالی ناسازگار است. از سوی دیگر، مستلزم این است که آنچه خدا نمیخواهد، در عالم محقق شود و آنچه میخواهد محقق نشود و مراد ابلیس بیشتر از مراد خدا تحقق یابد[۱۱۰][۱۱۱].
۶. امر بین امرین[۱۱۲].
- بنا بر تعالیم امامان(ع)، اندیشه صحیح در این زمینه، بطلان جبر مطلق و تفویض مطلق است. این نظریه که مقبول دانشمندان شیعی است، با دو تبیین فلسفی[۱۱۳] و عرفانی همراه شده است[۱۱۴]. در میان اهل سنت نیز مکتب ماتریدی، در این مسئله با مکتب اهل بیت هماهنگ است و محققان ماتریدی نظریه امر بین امرین را پذیرفتهاند[۱۱۵][۱۱۶].
اثبات اختیار انسان
- آزادی و اختیار از اصول فطری است و اثبات آن، نیازمند تعالیم شرع نیست[۱۱۷]، از این رو حتی طرفداران جبر، در عمل اصل اختیار و آزادی اراده را به رسمیت میشناسند و به نظر میرسد، همه این مباحث و نزاع ها تنها جنبه علمیدارد[۱۱۸][۱۱۹].
- خداوند نفس انسان را به گونهای آفریده است که ذاتاً میتواند منشأ و فاعل افعال باشد. صفت «اراده»، از لوازم ذاتی نفس است و اراده و اختیار، در افعالی که اعضا و جوارح آنها را انجام میدهند، عین ذات و واقعیت نفس است[۱۲۰] و انسان با شعور خدادادی و تأمل و دقت و با اراده خویش، به فعلی تحقق میبخشد که برای بقای او سودمند است[۱۲۱][۱۲۲].
- این امر فطری به صورتهایی گوناگون در زندگی انسان تجلی میکند؛ ندامتی که پس از فعل یا ترک به انسان دست میدهد، سرزنش بدکاران، ستایش نیکوکاران[۱۲۳]، تلاش همگانی در تعلیم و تربیت فرزندان و... که در زندگی روزمره همه انسانها، حتی جبرگرایان دیده میشود، نشان دهنده این است که اصل آزادی اراده، فطری همه انسانها و موافق با وجدان عمومی بشر است، از این رو گفتهاند: الجبریون، اختیاریون من حیث لایعلمون[۱۲۴][۱۲۵].
- افزون بر وجدان و فطرت عمومی، ادله دیگر برای اثبات اختیار عبارتاند از[۱۲۶]:
۱. پاداش و کیفر[۱۲۷].
- قرآن کریم در آیاتی تأکید میکند که پاداش و عذاب اخروی به اعمال انسان نظر دارد: ﴿﴿ أَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ جَنَّاتُ الْمَأْوَى نُزُلا بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴾﴾[۱۲۸]. حال اگر انسان در این اعمال مختار نباشد، تشویق و توبیخ یا پاداش و عذاب بیمعنا و بیدلیل است. در روایات، نیز به این دلیل اشاره شده است[۱۲۹][۱۳۰].
۲. ارسال پیامبران و انزال کتابهای آسمانی[۱۳۱].
- قرآن کریم ارسال پیامبران و نازل ساختن کتابهای آسمانی را به این سبب میداند که انسانها عذری نداشته باشند و نگویند اگر رسولی به سوی آنها میآمد، ایمان میآوردند و به گناه و خواری عذاب گرفتار نمیشدند:﴿﴿ وَلَوْ أَنَّا أَهْلَكْنَاهُم بِعَذَابٍ مِّن قَبْلِهِ لَقَالُوا رَبَّنَا لَوْلا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ مِن قَبْلِ أَن نَّذِلَّ وَنَخْزَى ﴾﴾[۱۳۲]. یا در جایی دیگر، انسانها را مسئول اعمال خود و بعثت پیامبران را مانع بهانه تراشی گناهکاران میشمارد: ﴿﴿ مَّنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً ﴾﴾[۱۳۳] اگر انسان نتواند سرنوشت خود را تغییر دهد و در اعمال خویش مختار نباشد، ارسال پیامبران برای هدایت آنان لغو و بیاثر است[۱۳۴]. و چون کار لغو بر حکیم قبیح و صدور قبیح از وی محال است، لازم است انسان، مختار باشد[۱۳۵].
۳. اوامر و نواهی الهی[۱۳۶].
- قرآن کریم و روایات، سرشار از اوامر و نواهی خداوند به افعال و اعمالی خاص است. اگر انسان در فعل و ترک آنها مختار نباشد، امر و نهی الهی به آنها بیهوده است[۱۳۷][۱۳۸].
معنای امر بین امرین
- هرچند بنابر آیات، انسان، مختار، و نظریه جبر باطل است، ولی این بدان معنا نیست که او در اعمال خویش مستقل است و میتواند بدون تکیه بر حول و قوّه الهی کاری انجام دهد، از این رو در روایات صحیح و متعددی آمده است که خداوند، نه بندگان را به فعل مجبور میکند و نه آن ها را به خود وامینهد تا هرچه میخواهند انجام دهند [۱۳۹] و این، همان معنای امر بین امرین است[۱۴۰].
- دانشمندان شیعی در تبیین این نظریه گفتهاند: فعلی که از انسان صادر میشود، هم فعل اوست و هم فعل خداوند؛ بدین معنا که انسان از نظر وجودی ممکن است و همان طور که در وجود خویش به خداوند وابسته است، در افعال نیز به او وابسته است[۱۴۱]؛ به دیگر عبارت، همان گونه که فاعلیت اختیاری انسان انکارپذیر نیست، تأثیر عالی و استقلالی خداوند در افعال او که در مرتبه ای بالاتر از تأثیر انسان در کارهایش قرار دارد، انکارپذیر نیست[۱۴۲]، پس انسان از آن رو که مباشر فعل خویش است و اختیار او آخرین جزء علت تامه برای تحقق فعل اوست، فاعل مختار اعمال خود است؛ ولی از آن رو که وجود، قدرت، اراده و سایر اموری که میان انسان و فعل او واسطهاند، همگی آفریده آفریدگار توانا و یکتایند، نمیتوان انسان را موجد مستقل افعال دانست، بلکه جاعل و موجد کامل و تام پدیدهها، مالک بینیاز حقیقی یعنی خداوند متعالی است، به همین علت، فعل واحد در همان حال که به انسان نسبت داده میشود، به خداوند نیز مستند است[۱۴۳]. و بدون اذن او، هیچ حادثهای در عالم محقق نمیشود؛ به دیگر بیان، هر فاعلی، در هر نوع فعل، تصرف و تأثیری وامدار نیروی الهی است و این لازم توحید در افعال است که بنابر آن، استقلال در اثرگذاری منحصر به خداست و تأثیر هر موجودی با قدرتی است که خدا به او داده است[۱۴۴][۱۴۵].
- بنابراین دیدگاه، قدرت و اراده خداوند به فعل انسان تعلق میگیرد؛ ولی به واسطه اسبابی که در میان جای میگیرند[۱۴۶] طولی بودن سلسله وجود در هرم هستی به همین معناست و طبق آن وجودهای مختلف در طول یکدیگر قرار دارند؛ وجودی در رأس هرم است و دیگر وجودها پس از او؛ ولی همگی به نحوی اثر میگذارند[۱۴۷] وساطت دیگر اسباب در طول سبب نخستین، با این ناسازگار نیست که او آفریدگار همه موجودات است[۱۴۸][۱۴۹].
- اهل عرفان، که بر اساس نظریه دقیق و عرفانی وحدت وجود، همه اسباب را در مسبّب الاسباب فانی میدانند و تمام موجودات را تجلیات و مظاهر خدا میبینند، از نظریه امربین الامرین تصویر دقیق تری ارائه میکنند[۱۵۰]، چنان که برخی از حکیمان عارف مشرب در تحلیل این نظریه از تمثیل به نفس و قوای نفس بهره برده و همان گونه که قوا و افعالشان در نفس و فعلش فانی است، بندگان و فعلشان را در حق و فعل وی فانی شمرده و از این رو فعل انسان را در عین حالی که فعل اوست قابل انتساب به خداوند دانستهاند، چنان که میتوان فعل قوا را در عین حالی که فعل آنهاست به نفس نسبت داد[۱۵۱][۱۵۲].
- از این روست که قرآن کریم به اشارت و صراحت میگوید که همه افعال انسان به خداوند مستندند و نشان میدهد که احدی نمیتواند چیزی را اختیار کند مگر به قدرت، مشیت و اختیار خداوند[۱۵۳].
﴿﴿ وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاء وَيَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴾﴾[۱۵۴][۱۵۵] همچنین تصریح میکند که شما مشرکان را نکشتید و تو آن گاه که تیرانداختی، تیر نینداختی، بلکه خدا بود که آنان را کشت و همو بود که تیر انداخت[۱۵۶] ﴿﴿ فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى ﴾﴾[۱۵۷] مراد این است که این کار، هم فعل شما بود، و هم فعل خدا؛ فعل شما بود، زیرا به اراده شما انجام گرفت و کار خدا بود[۱۵۸]، زیرا اولاً قدرت جسمانی[۱۵۹] و روحانی و نیروی ایمان را خدا به شما بخشیده است و شما با نیروی خدادادی در راه او گام نهادید[۱۶۰]. ثانیاً در میدان بدر حوادثی معجزه آسا رخ داد که مایه تقویت مجاهدان اسلام و شکست دشمنان شد. این تأثیر فوق العاده نیز از پروردگار بود[۱۶۱]. این آیه درصدد انکار عادی بودن ماجرای بدر و درمانده شدن کافران در نبرد با مؤمنان و غلبه مسلمانان بر ایشان است[۱۶۲][۱۶۳].
- نظریه امر بین امرین را از آیات دیگری نیز میتوان استنباط کرد؛ از جمله آنجا که قرآن تأکید میکند خداوند بدون دلیل سرنوشت انسانها و اقوام بشری را تغییر نمیدهد و تا انسانها خود سرنوشت خویش را برنگزینند، خدا وضع آنها را دگرگون نمیکند. این فعل خداوند جبری نیست، بلکه بر اساس انتخاب خود انسانهاست. هنگامی که مردمی سرنوشت خود را برگزیدند و اراده الهی به آن تعلق گرفت، چیزی نمیتواند آن را تغییر دهد[۱۶۴]﴿﴿ إِنَّ اللَّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلاَ مَرَدَّ لَهُ ﴾﴾[۱۶۵][۱۶۶].
- قرآن کریم در عین اینکه میفرماید: انسانها میتوانند سعادت را بیابند و راه خود را برگزینند؛ خواست آنها را به خواست خداوند مشروط میکند: ﴿﴿ إِنَّ هَذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَن شَاء اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلا وَمَا تَشَاؤُونَ إِلاَّ أَن يَشَاء اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا ﴾﴾[۱۶۷]. این آیات از سویی بیان میکنند که خداوند راه را به انسان نشان میدهد وانتخاب راه درست یا نادرست در اختیار انسان است و از سوی دیگر بیانگر آن اند که انتخاب شما به مشیت الهی منوط است و انسان در فعل و ترک استقلال کامل ندارد، بلکه قدرت، توان و آزادی اراده او به واسطه اراده خدا و از ناحیه اوست و هرگاه او اراده کند، قدرت و آزادی انسان را سلب میکند. به این ترتیب نه تفویض و واگذاری مطلق صحیح است و نه اجبار و سلب اختیار، بلکه نوعی آزادی وابسته به مشیت الهی در میان است[۱۶۸][۱۶۹].
انسان و سرنوشت
- بنابر آموزههای قرآنی، خداوند میتواند همه انسانها را مؤمن و بهشتی کند:﴿﴿ وَلَوْ شِئْنَا لَآتَيْنَا كُلَّ نَفْسٍ هُدَاهَا ﴾﴾[۱۷۰]، ﴿﴿ وَلَوْ شَاء رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلاَ يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ ﴾﴾[۱۷۱]؛ اما ایمانی که با اجبار صورت بپذیرد، ارزشی ندارد، از این رو خدا انسان را تنها به راه راست هدایت میکند: ﴿﴿ إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ﴾﴾[۱۷۲] و پیمودن راه را برایش میسر میسازد: ﴿﴿ ثُمَّ السَّبِيلَ يَسَّرَهُ ﴾﴾[۱۷۳]و خود انسان است که با اختیار خویش یا راه کفران در پیش میگیرد یا در برابر نعمت هدایت و قدرت شکر میگزارد و به وظیفه عمل میکند: ﴿﴿إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا ﴾﴾[۱۷۴][۱۷۵].
- از این رو در قرآن کریم، از اراده انسان یاد شده است: ﴿﴿ ذَلِكَ الْيَوْمُ الْحَقُّ فَمَن شَاء اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ مَآبًا ﴾﴾[۱۷۶]، ﴿﴿ وَقُلِ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَن شَاء فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاء فَلْيَكْفُرْ ﴾﴾[۱۷۷] هرچند اختیار انسان بدون خواست و اذن خداوند کافی نیست[۱۷۸] و ایمان وی مانند سایر حوادث عالم بدون استناد تکوینی به خدا و توفیق او ممکن نیست[۱۷۹] ﴿﴿ وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَن تُؤْمِنَ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَيَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لاَ يَعْقِلُونَ ﴾﴾[۱۸۰]، با این حال، عامل سعادت و درجات اخروی و نیز شقاوت و عذاب آخرت انسان، کارهایی است که وی با اختیار و اراده انجام میدهد[۱۸۱]﴿﴿ وَلِكُلٍّ دَرَجَاتٌ مِّمَّا عَمِلُواْ ﴾﴾[۱۸۲]، ﴿﴿ ذَلِكَ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ وَأَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلاَّمٍ لِّلْعَبِيدِ ﴾﴾[۱۸۳]، بنابراین انسان خود با اختیار، سرنوشت خویش را رقم میزند و کسی نمیتواند او را به کاری وادارد یا اختیارش را از بین ببرد: ﴿﴿ فَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَكِن كَانُواْ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ ﴾﴾[۱۸۴] و اگر خداوند قدرت تشخیص را از برخی انسانها گرفته است و بر دلها و گوشهای آنها مهر زده تا سخن حق را نفهمند: ﴿﴿ خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴾﴾[۱۸۵]، منشأ آن، اصرار و لجاجت آنها در برابر حق و ادامه بیدادگری، کفر[۱۸۶] و ناسپاسی خودشان است ﴿﴿بَلْ طَبَعَ اللَّهُ عَلَيْهَا بِكُفْرِهِمْ فَلاَ يُؤْمِنُونَ إِلاَّ قَلِيلاً ﴾﴾[۱۸۷] و شیطان، که زمینه انحراف و معصیت را در انسان میآفریند، تنها او را به سوی گناه و فجور فرا میخواند﴿﴿ الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُم بِالْفَحْشَاء ﴾﴾[۱۸۸] و دنیا را در نظرش میآراید: ﴿﴿ لأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الأَرْضِ﴾﴾[۱۸۹] و اغوایش میکند: ﴿﴿وَلأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ ﴾﴾[۱۹۰] و به لحاظ تکوینی تسلطی بر او ندارد[۱۹۱] ﴿﴿ إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ ﴾﴾[۱۹۲] و این خود انسان است که با پذیرش ولایت شیطان زمینه تسلط او را فراهم میکند: ﴿﴿ إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُم بِهِ مُشْرِكُونَ ﴾﴾[۱۹۳]، بنابراین اغوای شیطان هیچگاه موجب جبر نیست، چنان که اغوایی که ابلیس به خداوند نسبت داده: ﴿﴿ قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي ﴾﴾[۱۹۴] به رغم گمان برخی[۱۹۵]، باعث نشد او در عصیان خود مجبور باشد، بلکه خداوند، فقط به ابلیس امر کرد که بر حضرت آدم(ع)، سجده کند و این باعث شد که او عصیان خویش را آشکار کند[۱۹۶] و از بهشت و رحمت خدا محروم گردد[۱۹۷]. قرآن کریم آنجا که از یهودیان نقل میکند که آنان عامل کفر خویش را طبع (بسته شدن) قلب از سوی خداوند، میدانند[۱۹۸] ﴿﴿ وَقَوْلِهِمْ قُلُوبُنَا غُلْفٌ ﴾﴾[۱۹۹] آن را معلول کفر و اعمال اختیاری خودشان میداند: ﴿﴿بَلْ طَبَعَ اللَّهُ عَلَيْهَا بِكُفْرِهِمْ فَلاَ يُؤْمِنُونَ إِلاَّ قَلِيلاً ﴾﴾[۲۰۰] و نیز هنگامی که از مشرکان نقل میکند که آنان شرک خود و پدرانشان و نیز اعمالشان را معلول خواست خداوند و خود را مجبور میدانستند[۲۰۱] ﴿﴿ سَيَقُولُ الَّذِينَ أَشْرَكُواْ لَوْ شَاء اللَّهُ مَا أَشْرَكْنَا وَلاَ آبَاؤُنَا وَلاَ حَرَّمْنَا مِن شَيْءٍ ﴾﴾[۲۰۲] این سخنان را مانند سخن تکذیب کنندگان پیشین از روی گمان و بدون دلیل میداند: ﴿﴿كَذَلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِم حَتَّى ذَاقُواْ بَأْسَنَا قُلْ هَلْ عِندَكُم مِّنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنَا إِن تَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَإِنْ أَنتُمْ إِلاَّ تَخْرُصُونَ ﴾﴾[۲۰۳] افزون بر این، سخن یاد شده نه تنها مطلوب آنها را ثابت نمیکند، بلکه برخلاف مقصود آنان دلالت دارد، زیرا بر اساس آن خداوند ایشان را به ترک شرک مجبور نکرده است، نه اینکه ترک آن را هم از ایشان نخواسته است[۲۰۴][۲۰۵].
اختیار انسان و شبههها
- درباره اختیار انسان شبهههایی چند، مطرح شده است؛ از جمله[۲۰۶]:
۱. علم پیشین خدا به پدیدهها و ثبت آنها در لوح محفوظ (قضا و قدر):[۲۰۷]
- برخی آیات تصریح دارند که هر مصیبتی پیش از وقوع در کتابی لوح محفوظ[۲۰۸] ثبت است: ﴿﴿ مَا أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٍ فِي الأَرْضِ وَلا فِي أَنفُسِكُمْ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مِّن قَبْلِ أَن نَّبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ ﴾﴾[۲۰۹]. و خداوند آن را میداند. این سبب شده است که برخی گمان کنند انسان در افعال خویش مجبور است، زیرا اگر گناه کسی در علم الهی ثبت است، چنانچه او گناه نکند، علم خداوند به جهل تبدیل میشود[۲۱۰][۲۱۱].
- همچنین قرآن تأکید دارد که خداوند متعالی برای هر انسانی، در وقتی معین و به حسب فعل معینی که از او سر میزند، درجهای قرار داده است: ﴿﴿ وَلِكُلٍّ دَرَجَاتٌ مِّمَّا عَمِلُواْ وَمَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ ﴾﴾[۲۱۲] و خدا به این درجه علم دارد و آن را در لوح محفوظ ثبت کرده است. حال اگر انسان به آن درجه نرسد، حکم خداوند در این مورد باطل و علم الهی مبدّل به جهل میشود و این محال است، در نتیجه، فعل مردمان تا قیامت مشخص و محتوم است[۲۱۳] و معنای " الشَّقِيُ مَنْ شَقِيَ فِي بَطْنِ أُمِّهِ "[۲۱۴] همین است. خداوند در آیه ۱۷۹ سوره اعراف نیز خبر میدهد که گروه فراوانی از جن و انس، اهل آتش دوزخاند: ﴿﴿ وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لاَّ يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ يَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَئِكَ كَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ ﴾﴾[۲۱۵] و خبر دادن متفرع بر علم است و اگر آنان دوزخی نشوند، علم خداوند جهل و خبر او دروغ میشود[۲۱۶] برخی نیز با توجّه به آیه ﴿﴿ وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَعَدْلاً لاَّ مُبَدِّلِ لِكَلِمَاتِهِ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴾﴾[۲۱۷] گفتهاند: احکام الهی مانند اسلام مسلمان و کفر کافر و... تبدیل پذیر و زایل شدنی نیست، زیرا احکام الهی، ازلی است و امر ازلی زوال نمیپذیرد[۲۱۸][۲۱۹].
- این شبهه با تبیین صحیح آموزه قضا و قدر و رابطه علم الهی با موجودات عالم پاسخ مییابد: اعتقاد به قضا و قدر الهی و علم خداوند به همه چیز پیش از تحقق آنها، مستلزم جبر نیست. جبر آن گاه لازم میآید که اراده بشر در کار دخیل نباشد. قضا و قدر الهی چیزی جز سرچشمه گرفتن نظام سببی و مسببی جهان از علم و اراده الهی نیست. اعتقاد به قضا و قدر به معنای اعتقاد به این است که همه کارها بر اساس قانون علیت انجام میشوند و انکار آن یعنی انکار علیت و قائل شدن به تصادف و هرج و مرج در هستی[۲۲۰]؛ توضیح اینکه گاه مراد از تقدیر، تقدیر علمی است؛ یعنی خداوند میداند که هر چیز در زمان و مکان به چه صورت تحقق مییابد. در این صورت، تقدیر، به علم باز میگردد و حل شبهه به این است که بدانیم در علم الهی مقدّر است هر فعلی از مجاری خاص خود و افعال انسانی نیز از مجاری ویژه خود از جمله اختیار آدمی صادر شود و گرنه آنچه را خداوند مقدر کرده است، تحقق نمییابد و این خلاف تقدیر علمی الهی است[۲۲۱]. گاه دیگر مراد از تقدیر، تقدیر عینی است؛ یعنی برای هر چیز، با توجه به شرایط و زمینههای مربوط، اندازه و حدّی معین شده است که در این صورت حلّ شبهه به این است که بدانیم انسان در مجموعه نظام سبب و مسببی عالم میتواند با استفاده از علم و قدرت و اراده خداداد در محدوده استعداد و لیاقت خود، کار کند. بنابراین، نه قضا و قدر علمیبا اختیار انسان منافات دارد و نه قضا و قدر عینی اختیار را از او سلب میکند، زیرا در هر دو گونه، اراده و اختیار انسان جایگاهی اصلی و اساسی دارد. علم الهی به گونه مستقیم به وقوع حادثه تعلق نمیگیرد، بلکه به صدور آن از علت خاص خود تعلق مییابد. علم ازلی الهی ایجاب میکند اثر فاعل طبیعی از فاعل طبیعی، اثر فاعل با شعور از فاعل دارای شعور، اثر فاعل مجبور از فاعل مجبور و اثر فاعل مختار از فاعل مختار صادر شود. علم الهی موجب نمیشود که اثر فاعل مختار از فاعل مجبور صادر شود، پس علم ازلی خداوند به این معناست که او از ازل میداند چه کسی با اختیار و آزادی اطاعت میکند و چه کسی معصیت و این علم اقتضا دارد که شخص مطیع یا گنهکار با اراده و اختیار خود اطاعت یا معصیت کند[۲۲۲].
۲. مشیت و قدرت نافذ نامتناهی خداوند:[۲۲۳]
- برخی آیات تصریح دارند که خداوند برای هر پیامبری دشمنانی از جنس انسان و جنّ قرار داده است که به فریب و دسیسه میپردازند؛ اما اگر او بخواهد میتواند مانع دشمنی و فریب آنان شود:﴿﴿ وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الإِنسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاء رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ ﴾﴾[۲۲۴]، با این حال، مشیت و اراده الهی به این تعلق گرفته است که آنان بر دشمنی خود بمانند[۲۲۵] بدینسان، همان گونه که ایمان بندگان بدون اراده الهی ممکن نیست، دشمنی شیاطین نیز بی اذن او ممکن نیست[۲۲۶] ظاهر آیه موجب گشته است برخی معنایی جبرگرایانه از آن بیرون کشند و به ویژه با توجه به تعبیر ﴿﴿جَعَلْنَا﴾﴾، دشمنی با پیامبران را گناهی بدانند که در این شیاطین به جبر الهی نهادینه شده است و بدین ترتیب، آنها در دشمنی خویش مختار نیستند[۲۲۷][۲۲۸].
- همچنین قرآن حال "ذکر خدا" را تنها نصیب کسانی میداند که خود به آنان توفیق دهد و تا او اراده نکند، این توفیق سهم کسی نمیشود[۲۲۹] ﴿﴿ وَمَا يَذْكُرُونَ إِلاَّ أَن يَشَاء اللَّهُ هُوَ أَهْلُ التَّقْوَى وَأَهْلُ الْمَغْفِرَةِ ﴾﴾[۲۳۰]. برداشت نادرست از چنین آیاتی سبب شده است که برخی گمان کنند اراده الهی به معصیت انسانها تعلق گرفته است. اینان دلیل میآورند که اگر خداوند بخواهد کسی به بهشت رود و زمینه اش را برای او فراهم آورد و با این حال اختیار برگزیدن کفر را نیز به او ارزانی کند و در نتیجه او کافر شود، اراده و قدرت بنده بر خالق برتری یافته است و این با قدرتِ مطلقِ خداوند سازگار نیست[۲۳۱]. از سوی دیگر، هیچ انسان عاقلی، کفر و عصیان را برنمیگزیند که مایه دوزخ و عذاب است. بنابراین اگر کسی به کفر و معصیت میگراید، بر اساس اراده الهی است نه به اراده بنده ضعیف[۲۳۲][۲۳۳].
- در پاسخ باید گفت: اوّلاً ممکن نیست خداوند از عملی نهی کند و از آن بیزاری جوید: ﴿﴿ كُلُّ ذَلِكَ كَانَ سَيِّئُهُ عِندَ رَبِّكَ مَكْرُوهًا ﴾﴾[۲۳۴]. ولی ارادهاش به آن تعلق گیرد؛ همچنین ممکن نیست به چیزی مانند کفر رضا ندهد: ﴿﴿ وَلا يَرْضَى لِعِبَادِهِ الْكُفْرَ ﴾﴾[۲۳۵]. ولی بندگان را به سوی آن بکشاند. اراده کار قبیح مانند انجام دادن آن، بر حکیم قبیح و صدورش از او محال است[۲۳۶]. ثانیاً قدرت و اراده تام الهی زمانی مستلزم نفی اختیار انسان است که جانشین اختیار او شود و فعل، یا به اراده انسان صورت پذیرد یا به اراده خداوند؛ ولی اراده خداوند و اراده انسان یکدیگر را نفی نمیکنند و در طول یکدیگرند. فعلی که با اراده انسان صورت میپذیرد و نیز مبادی، مقدمات و نتایج آن، یکجا تحت اراده خداوند است. انسان برای فعل یا ترک، باید اراده کند؛ ولی همین علت و معلول و دیگر مبادی عمل، متعلق اراده الهی اند؛ به عبارت دیگر، علت مباشر و بی واسطه فعل، اراده انسان است و اراده خداوند در طول آن جای دارد[۲۳۷][۲۳۸].
۳. اضلال:[۲۳۹]
- برخی آیات با صراحت از اضلال انسان به دست خداوند سخن میگویند و تأکید میکنند که هرکس را خدا گمراه سازد، هیچ گاه به هدایت باز نمیآید: ﴿﴿ فَمَا لَكُمْ فِي الْمُنَافِقِينَ فِئَتَيْنِ وَاللَّهُ أَرْكَسَهُم بِمَا كَسَبُواْ أَتُرِيدُونَ أَن تَهْدُواْ مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ سَبِيلاً ﴾﴾[۲۴۰] و خداوند هرکه را بخواهد، گمراه یا هدایت میکند: ﴿﴿ فَيُضِلُّ اللَّهُ مَن يَشَاء وَيَهْدِي مَن يَشَاء ﴾﴾[۲۴۱]. «اضلال» به معنای ایجاد حالتی است در انسان، که باعث میشود او از قبول حق روی برتابد، چنان که کافران به رسالت حضرت محمد(ص) اقرار نکردند، هرچند صداقت او را باور داشتند[۲۴۲][۲۴۳].
- همچنین در قرآن کریم، از ختم قلوب، سمع و وجود پرده بر أبصار کافران سخن رفته است: ﴿﴿خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴾﴾[۲۴۴][۲۴۵] این آیه، به عقیده جبرگرایان، واضحترین دلیل است بر اینکه خالق کفر و ایمان و سبب هدایت و ضلالت بندگان، خداوند است و انسانها در این امور از خود اختیاری ندارند[۲۴۶]. اینان معتقدند که ﴿﴿خَتَمَ﴾﴾، یا به معنای آفریدن کفر در دلهای کافران است یا به این معنا که خداوند انگیزه کفر را در دل آنان قرار میدهد و این انگیزه، همراه قدرتی که آن نیز از خداوند است، آنان را به کفر میکشاند[۲۴۷][۲۴۸].
- "طبع" نیز مانند ختم است[۲۴۹] که درباره منافقان به کار رفته و بدین معناست که خداوند بر قلب آنان مهری زده است که بر کفر اصرار میورزند و از ایمان روی برمیتابند و به هیچ خیری نمیرسند[۲۵۰] ﴿﴿فَطُبِعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَفْقَهُونَ ﴾﴾[۲۵۱] برخی آیات نیز هدایت بندگان را مانند گمراهی به اذن خداوند میدانند: ﴿﴿ وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَن تُؤْمِنَ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَيَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لاَ يَعْقِلُونَ ﴾﴾[۲۵۲]، پس میتوان به حکمی عام و حقیقی رسید که بر اساس آن باید پذیرفت ایمان محتاج اذن الهی است و خداوند به کافران اذن ایمان نمیدهد، چنان که[۲۵۳] به رسول اکرم(ص) میفرماید: ای پیامبر! تو نمیتوانی کسی را هدایت کنی، مگر خدا بخواهد: ﴿﴿إِنَّكَ لا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَن يَشَاء وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ ﴾﴾[۲۵۴][۲۵۵].
- با این همه، بررسی آیاتی که بر اختیار انسان دلالت دارند، نشان میدهد که نمیتوان بر پایه آیات یاد شده جبر را پذیرفت، بلکه باید گفت خداوند هیچ کاری را بدون حکمت انجام نمیدهد؛ اگر به کسی اجازه ایمان یا کفر و نفاق میدهد، سزاوار بوده و طبع و ختم یا توفیق، بر اساس مجازات است و ابتدایی نیست[۲۵۶].
۴. جبر فلسفی:[۲۵۷]
- بر اساس قاعده " الشيء ما لم يجب لم يوجد "[۲۵۸] افعال انسان نیز از آن رو که ممکن الوجودند از این قاعده مستثنا نیستند. در این صورت این شبهه پیش میآید که دیگر نمیتوان آنها را اختیاری دانست، زیرا عمل اختیاری، آن است که فعل و ترکش برابر باشد نه ضروری. این شبهه نیز مردود است، زیرا تحقق هر معلولی به اقتضای علت تامّه خود ضروری است و علت تامّه در عمل اختیاری انسان، جز با اراده او محقق نمیشود و این خود مستلزم اختیار انسان است[۲۵۹][۲۶۰].
۵. جبر اجتماعی:[۲۶۱]
- امیل دورکهایم[۲۶۲] جامعهشناس معروف فرانسوی که طرفدار اصالت اجتماع است و ترکیب جامعه را حقیقی میداند و فرد را از نظر شخصیت انسانی به منزله ماده خام و ظرف خالی، و تمام شخصیت انسانی فرد را که مبنای اختیار اوست، پرتوی از تجلی عقل و اراده جمعی میداند، به جبر اجتماعی معتقد است. او بر این باور است که امور اجتماعی انسان که به جنبه حیوانی و زیستشناسی او مربوط میشوند، محصول جامعهاند نه محصول فکر و اراده فرد. این امور که از بیرون وجود فرد و از جامعه بر فرد تحمیل میشوند، جبریاند و عمومی[۲۶۳][۲۶۴].
- ریشه توهم جبر افراد در برابر جامعه و محیط این است که پنداشته شده لازمه ترکیب حقیقی، ادغام اجزا در یکدیگر و حل شدن کثرت آن ها در وحدت کل و پدید آمدن حقیقتی تازه است و گمان کرده اند پذیرفتن ترکیب حقیقی جامعه با شخصیت و استقلال فرد جمع نمیشود[۲۶۵] اما این مطلب درست نیست، زیرا اولاً جامعه حقیقتی اعتباری دارد و ترکیب آن ترکیب اعتباری است نه حقیقی، از این رو، قانونی نیز به عنوان قانون مستقل برای یک جامعه نمیتوان در نظر گرفت[۲۶۶]. ثانیاً بر فرض قبول حقیقی بودن ترکیب جامعه، از نظر فلسفی، همه ترکیبهای حقیقی به یک نحوه نیستند و هر اندازه ترکیب در سطح بالاتری قرار میگیرد، اجزاء نسبت به کل، استقلال نسبی بیشتری مییابند و نوعی کثرت در عین وحدت و وحدت در عین کثرت پدید میآید[۲۶۷]. ثالثاً تأثیر این جامعه که بر طبق فرض حقیقی، و دارای احکام و قوانین واقعی است، جبری و اجتناب ناپذیر نیست و حفظ سلامت اخلاقی در محیط فاسد و آلوده نیز ممکن است[۲۶۸] قرآن کریم در ماجرای قوم لوط اشاره دارد که لوط نبی(ع) از جامعه خود اثر نپذیرفت: ﴿﴿ وَلُوطًا آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْقَرْيَةِ الَّتِي كَانَت تَّعْمَلُ الْخَبَائِثَ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فَاسِقِينَ ﴾﴾[۲۶۹][۲۷۰].
۶. جبر تاریخی:[۲۷۱]
- برخی فیلسوفان معتقدند که تاریخ، واقعیتی دارد، با احکامی ویژه و مردمی که در مقطعی تاریخی زندگی میکنند، محکوم به این احکاماند. در نظر این فیلسوفان، تاریخ کشتارگاه ارادههای فردی انسانهاست[۲۷۲] این شبهه نیز بیاساس است، زیرا اولاً تاریخ امری انتزاعی است و واقعیت خارجی ندارد و آنچه واقعیت ندارد، نمیتواند احکامی داشته باشد که بر جهان عینی اثر میگذارند[۲۷۳]. ثانیاً بر فرض قانونمند بودن تاریخ، حوادث تاریخی، بیعلت و تصادفی نیستند، بلکه معلول علتهاییاند که با آنها تحقق مییابند و تفسیر میشوند. در این حوادث انسانی، همواره یکی از اجزای علت تامه، اراده خود انسان است[۲۷۴][۲۷۵].
۷. جبر طبیعی:[۲۷۶]
- بنابر قانون وراثت، دست کم دستهای از صفات نسلهای گذشته به نسلهای بعدی میرسند. بر اساس برخی روایات نیز لقمه حرام بر نطفه اثر میگذارد[۲۷۷] برخی برپایه این قضایا پنداشتهاند که قوانین طبیعی ایجاب میکنند کاری خاص از انسان سر بزند و وی نیز توان مقابله ندارد. این شبهه نیز مردود است. بر فرض که این عوامل تأثیر قطعی و همیشگی داشته باشند، تنها به عنوان یکی از اجزای علت تامه تحقق فعل آدمی مقبولاند[۲۷۸] و انسان میتواند بر خلاف مقتضای این عوامل، رفتار دیگری در پیش گیرد. حضرت یوسف(ع) به رغم فراهم بودن شرایط و زمینههای طبیعی، فیزیکی، محیطی و روانی برای عمل نامشروع، با اختیار از آن روی برتافت[۲۷۹][۲۸۰].
اختیار در سایر موجودات
- از برخی آیات برمیآید که جن همانند انسان دارای شعور و اختیار است و از همین رو به او وعده پاداش و کیفر و بهشت و جهنم داده شده است: ﴿﴿ وَلَوْ شِئْنَا لَآتَيْنَا كُلَّ نَفْسٍ هُدَاهَا وَلَكِنْ حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّي لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ ﴾﴾[۲۸۱]. ابلیس نیز در قرآن موجودی مختار است که پس از فرمان سجده بر حضرت آدم(ع)، گفت: من از او برترم:﴿﴿ قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَاْ خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ ﴾﴾[۲۸۲]، زیرا اگر از خود اختیاری نداشت باید میگفت من مجبورم نافرمانی کنم. حیوانات نیز برخلاف نظر مشهور، که آنها را مانند گیاهان میداند، از نعمت اختیار برخوردارند و گاه کارهایی را که موجب آسیب رسیدن به آنهاست ترک میکنند، اگرچه اختیار موجود در آنها ضعیفتر از اختیار انسان است[۲۸۳][۲۸۴].
آثار اختیار
- اختیار و آزادی انسان، از عوامل اختلافهای عقیدتی و کشمکشهای اجتماعی:﴿﴿تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِّنْهُم مَّن كَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَلَوْ شَاء اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِن بَعْدِهِم مِّن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَلَكِنِ اخْتَلَفُواْ فَمِنْهُم مَّنْ آمَنَ وَمِنْهُم مَّن كَفَرَ وَلَوْ شَاء اللَّهُ مَا اقْتَتَلُواْ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ﴾﴾[۲۸۵]، ﴿﴿وَلَوْ شَاء رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلاَ يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ﴾﴾[۲۸۶][۲۸۷].
اختیار حضرت آدم(ع)
- اختیار و آزادی حضرت آدم(ع) در استفاده از خوراکیهای ممنوع در بهشت:﴿﴿وَقُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلاَ مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا وَلاَ تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ﴾﴾[۲۸۸]، ﴿﴿وَيَا آدَمُ اسْكُنْ أَنتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ فَكُلاَ مِنْ حَيْثُ شِئْتُمَا وَلاَ تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ﴾﴾[۲۸۹][۲۹۰].
اختیار ابلیس
- ابلیس موجودی دارای اختیار و اراده:﴿﴿وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ﴾﴾[۲۹۱]، ﴿﴿وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِيسَ لَمْ يَكُن مِّنَ السَّاجِدِينَ﴾﴾[۲۹۲]، ﴿﴿فَدَلاَّهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَن تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُل لَّكُمَا إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُّبِينٌ﴾﴾[۲۹۳]، ﴿﴿فَسَجَدَ الْمَلائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَى أَن يَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا لَكَ أَلاَّ تَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ قَالَ لَمْ أَكُن لِّأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ﴾﴾[۲۹۴]، ﴿﴿وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِيسَ قَالَ أَأَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِينًا﴾﴾[۲۹۵]، ﴿﴿مَا أَشْهَدتُّهُمْ خَلْقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلا خَلْقَ أَنفُسِهِمْ وَمَا كُنتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُدًا ﴾﴾[۲۹۶]، ﴿﴿وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَى﴾﴾[۲۹۷]، ﴿﴿قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنتَ مِنَ الْعَالِينَ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ﴾﴾[۲۹۸][۲۹۹].
اختیار جنّیان
- جنّیان، مکلّف و مختار در عقیده:﴿﴿وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الإِنسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاء رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ﴾﴾[۳۰۰]، ﴿﴿وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ قَدِ اسْتَكْثَرْتُم مِّنَ الإِنسِ وَقَالَ أَوْلِيَاؤُهُم مِّنَ الإِنسِ رَبَّنَا اسْتَمْتَعَ بَعْضُنَا بِبَعْضٍ وَبَلَغْنَا أَجَلَنَا الَّذِيَ أَجَّلْتَ لَنَا قَالَ النَّارُ مَثْوَاكُمْ خَالِدِينَ فِيهَا إِلاَّ مَا شَاء اللَّهُ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ﴾﴾[۳۰۱]، ﴿﴿يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالإِنسِ أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِّنكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِي وَيُنذِرُونَكُمْ لِقَاء يَوْمِكُمْ هَذَا قَالُواْ شَهِدْنَا عَلَى أَنفُسِنَا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَشَهِدُواْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كَانُواْ كَافِرِينَ﴾﴾[۳۰۲]، ﴿﴿قَالَ ادْخُلُواْ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِكُم مِّن الْجِنِّ وَالإِنسِ فِي النَّارِ كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَّعَنَتْ أُخْتَهَا حَتَّى إِذَا ادَّارَكُواْ فِيهَا جَمِيعًا قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لأُولاهُمْ رَبَّنَا هَؤُلاء أَضَلُّونَا فَآتِهِمْ عَذَابًا ضِعْفًا مِّنَ النَّارِ قَالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَلَكِن لاَّ تَعْلَمُونَ وَقَالَتْ أُولاهُمْ لأُخْرَاهُمْ فَمَا كَانَ لَكُمْ عَلَيْنَا مِن فَضْلٍ فَذُوقُواْ الْعَذَابَ بِمَا كُنتُمْ تَكْسِبُونَ﴾﴾[۳۰۳]، ﴿﴿وَلَوْ شِئْنَا لَآتَيْنَا كُلَّ نَفْسٍ هُدَاهَا وَلَكِنْ حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّي لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ فَذُوقُوا بِمَا نَسِيتُمْ لِقَاء يَوْمِكُمْ هَذَا إِنَّا نَسِينَاكُمْ وَذُوقُوا عَذَابَ الْخُلْدِ بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ﴾﴾[۳۰۴]، ﴿﴿قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِّنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا﴾﴾[۳۰۵]، ﴿﴿وَأَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدَى آمَنَّا بِهِ فَمَن يُؤْمِن بِرَبِّهِ فَلا يَخَافُ بَخْسًا وَلا رَهَقًا وَأَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَمِنَّا الْقَاسِطُونَ فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولَئِكَ تَحَرَّوْا رَشَدًا﴾﴾[۳۰۶][۳۰۷].
اختیار در ایمان
- اختیار انسان در پذیرش و عدم پذیرش ایمان:﴿﴿تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِّنْهُم مَّن كَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَلَوْ شَاء اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِن بَعْدِهِم مِّن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَلَكِنِ اخْتَلَفُواْ فَمِنْهُم مَّنْ آمَنَ وَمِنْهُم مَّن كَفَرَ وَلَوْ شَاء اللَّهُ مَا اقْتَتَلُواْ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ﴾﴾[۳۰۸]، ﴿﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الرَّسُولُ بِالْحَقِّ مِن رَّبِّكُمْ فَآمِنُواْ خَيْرًا لَّكُمْ وَإِن تَكْفُرُواْ فَإِنَّ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا﴾﴾[۳۰۹]، ﴿﴿وَلَوْ شَاء رَبُّكَ لآمَنَ مَن فِي الأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُواْ مُؤْمِنِينَ﴾﴾[۳۱۰]، ﴿﴿قُلْ آمِنُواْ بِهِ أَوْ لاَ تُؤْمِنُواْ إِنَّ الَّذِينَ أُوتُواْ الْعِلْمَ مِن قَبْلِهِ إِذَا يُتْلَى عَلَيْهِمْ يَخِرُّونَ لِلأَذْقَانِ سُجَّدًا﴾﴾[۳۱۱]، ﴿﴿وَقُلِ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَن شَاء فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاء فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَإِن يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاء كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءَتْ مُرْتَفَقًا﴾﴾[۳۱۲][۳۱۳].
اختیار در تغییر سرنوشت
- اختیار و توانایی انسان برای تغییر سرنوشت خود:﴿﴿ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّرًا نِّعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ﴾﴾[۳۱۴][۳۱۵]، ﴿﴿لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِّن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلاَ مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ﴾﴾[۳۱۶]، ﴿﴿وَلَوْ شَاء اللَّهُ لَجَعَلَهُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِن يُدْخِلُ مَن يَشَاء فِي رَحْمَتِهِ وَالظَّالِمُونَ مَا لَهُم مِّن وَلِيٍّ وَلا نَصِيرٍ﴾﴾[۳۱۷][۳۱۸][۳۱۹].
- بدفرجامی انسانها، ناشی از سوء اختیار خود آنان:﴿﴿مَثَلُ مَا يُنفِقُونَ فِي هَذِهِ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَثَلِ رِيحٍ فِيهَا صِرٌّ أَصَابَتْ حَرْثَ قَوْمٍ ظَلَمُواْ أَنفُسَهُمْ فَأَهْلَكَتْهُ وَمَا ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَلَكِنْ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ﴾﴾[۳۲۰]، ﴿﴿أَوَلَمَّا أَصَابَتْكُم مُّصِيبَةٌ قَدْ أَصَبْتُم مِّثْلَيْهَا قُلْتُمْ أَنَّى هَذَا قُلْ هُوَ مِنْ عِندِ أَنفُسِكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾﴾[۳۲۱]، ﴿﴿ذَلِكَ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ وَأَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلاَّمٍ لِّلْعَبِيدِ﴾﴾[۳۲۲][۳۲۳].
﴿﴿اتَّبِعْ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ وَلَوْ شَاء اللَّهُ مَا أَشْرَكُواْ وَمَا جَعَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا وَمَا أَنتَ عَلَيْهِم بِوَكِيلٍ﴾﴾[۳۲۴]، ﴿﴿وَكَذَلِكَ نُوَلِّي بَعْضَ الظَّالِمِينَ بَعْضًا بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ﴾﴾[۳۲۵]، ﴿﴿ذَلِكَ أَن لَّمْ يَكُن رَّبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرَى بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا غَافِلُونَ﴾﴾[۳۲۶]، ﴿﴿وَكَذَلِكَ زَيَّنَ لِكَثِيرٍ مِّنَ الْمُشْرِكِينَ قَتْلَ أَوْلادِهِمْ شُرَكَاؤُهُمْ لِيُرْدُوهُمْ وَلِيَلْبِسُواْ عَلَيْهِمْ دِينَهُمْ وَلَوْ شَاء اللَّهُ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ﴾﴾[۳۲۷][۳۲۸]، ﴿﴿أَلَمْ يَأْتِهِمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَقَوْمِ إِبْرَاهِيمَ وَأَصْحَابِ مَدْيَنَ وَالْمُؤْتَفِكَاتِ أَتَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَكِن كَانُواْ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ﴾﴾[۳۲۹]، ﴿﴿إِنَّ اللَّهَ لاَ يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئًا وَلَكِنَّ النَّاسَ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ﴾﴾[۳۳۰]، ﴿﴿هَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ أَن تَأْتِيَهُمُ الْمَلائِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ أَمْرُ رَبِّكَ كَذَلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَمَا ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَلَكِن كَانُواْ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ فَأَصَابَهُمْ سَيِّئَاتُ مَا عَمِلُواْ وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُواْ بِهِ يَسْتَهْزِؤُونَ﴾﴾[۳۳۱]، ﴿﴿إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِي عَذَابِ جَهَنَّمَ خَالِدُونَ ﴾﴾[۳۳۲]، ﴿﴿وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَكِن كَانُوا هُمُ الظَّالِمِينَ﴾﴾[۳۳۳][۳۳۴].
اختیار در شرک
- شرک ورزیدن، برخاسته از اختیار و آزادی انسان:﴿﴿اتَّبِعْ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ وَلَوْ شَاء اللَّهُ مَا أَشْرَكُواْ وَمَا جَعَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا وَمَا أَنتَ عَلَيْهِم بِوَكِيلٍ﴾﴾[۳۳۵]، ﴿﴿وَكَذَلِكَ زَيَّنَ لِكَثِيرٍ مِّنَ الْمُشْرِكِينَ قَتْلَ أَوْلادِهِمْ شُرَكَاؤُهُمْ لِيُرْدُوهُمْ وَلِيَلْبِسُواْ عَلَيْهِمْ دِينَهُمْ وَلَوْ شَاء اللَّهُ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ﴾﴾[۳۳۶]، ﴿﴿سَيَقُولُ الَّذِينَ أَشْرَكُواْ لَوْ شَاء اللَّهُ مَا أَشْرَكْنَا وَلاَ آبَاؤُنَا وَلاَ حَرَّمْنَا مِن شَيْءٍ كَذَلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِم حَتَّى ذَاقُواْ بَأْسَنَا قُلْ هَلْ عِندَكُم مِّنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنَا إِن تَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَإِنْ أَنتُمْ إِلاَّ تَخْرُصُونَ قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ فَلَوْ شَاء لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ﴾﴾[۳۳۷]، ﴿﴿وَقَالَ الَّذِينَ أَشْرَكُواْ لَوْ شَاء اللَّهُ مَا عَبَدْنَا مِن دُونِهِ مِن شَيْءٍ نَّحْنُ وَلا آبَاؤُنَا وَلاَ حَرَّمْنَا مِن دُونِهِ مِن شَيْءٍ كَذَلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبِينُ﴾﴾[۳۳۸][۳۳۹].
اختیار در شکرگزاری
- انسان، دارای اراده و اختیار برای سپاسگزاری به درگاه خدا:﴿﴿وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ خِلْفَةً لِّمَنْ أَرَادَ أَن يَذَّكَّرَ أَوْ أَرَادَ شُكُورًا﴾﴾[۳۴۰]، ﴿﴿قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَن شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ﴾﴾[۳۴۱]، ﴿﴿وَلَقَدْ آتَيْنَا لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ أَنِ اشْكُرْ لِلَّهِ وَمَن يَشْكُرْ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ﴾﴾[۳۴۲]، ﴿﴿إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا ﴾﴾[۳۴۳][۳۴۴].
اختیار در عبادت
- اختیار داشتن انسان در عبادت و پرستش خدا و غیر آن:﴿﴿قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصًا لَّهُ دِينِي فَاعْبُدُوا مَا شِئْتُم مِّن دُونِهِ قُلْ إِنَّ الْخَاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ وَأَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَلا ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ﴾﴾[۳۴۵]، ﴿﴿وَقَالُوا لَوْ شَاء الرَّحْمَنُ مَا عَبَدْنَاهُم مَّا لَهُم بِذَلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلاَّ يَخْرُصُونَ﴾﴾[۳۴۶][۳۴۷].
اختیار در عبرتگیری
- اختیار و توانایی انسان بر پندگیری از قرآن:﴿﴿كَلاَّ إِنَّهُ تَذْكِرَةٌ فَمَن شَاء ذَكَرَهُ﴾﴾[۳۴۸]، ﴿﴿كَلاَّ إِنَّهَا تَذْكِرَةٌ فَمَن شَاء ذَكَرَهُ﴾﴾[۳۴۹][۳۵۰].
- اختیار انسان در عبرتگیری از نظام شب و روز و پی بردن به قدرت خدا:﴿﴿وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ خِلْفَةً لِّمَنْ أَرَادَ أَن يَذَّكَّرَ أَوْ أَرَادَ شُكُورًا﴾﴾[۳۵۱][۳۵۲].
اختیار در عمل
- اختیار داشتن انسان در اعمال خوب یا بد:﴿﴿لاَ يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ رَبَّنَا لاَ تُؤَاخِذْنَا إِن نَّسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلاَ تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنتَ مَوْلانَا فَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ ﴾﴾[۳۵۳]، ﴿﴿وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الإِنسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاء رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ﴾﴾[۳۵۴]، ﴿﴿مَن كَفَرَ فَعَلَيْهِ كُفْرُهُ وَمَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِأَنفُسِهِمْ يَمْهَدُونَ﴾﴾[۳۵۵]، ﴿﴿إِنَّ الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي آيَاتِنَا لا يَخْفَوْنَ عَلَيْنَا أَفَمَن يُلْقَى فِي النَّارِ خَيْرٌ أَم مَّن يَأْتِي آمِنًا يَوْمَ الْقِيَامَةِ اعْمَلُوا مَا شِئْتُمْ إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ﴾﴾[۳۵۶]، ﴿﴿مَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ أَسَاء فَعَلَيْهَا ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ﴾﴾[۳۵۷][۳۵۸].
اختیار در کفر
- اختیار و آزادی انسان در کفر ورزیدن:﴿﴿تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِّنْهُم مَّن كَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَلَوْ شَاء اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِن بَعْدِهِم مِّن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَلَكِنِ اخْتَلَفُواْ فَمِنْهُم مَّنْ آمَنَ وَمِنْهُم مَّن كَفَرَ وَلَوْ شَاء اللَّهُ مَا اقْتَتَلُواْ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ﴾﴾[۳۵۹]، ﴿﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الرَّسُولُ بِالْحَقِّ مِن رَّبِّكُمْ فَآمِنُواْ خَيْرًا لَّكُمْ وَإِن تَكْفُرُواْ فَإِنَّ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا﴾﴾[۳۶۰]، ﴿﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ آبَاءَكُمْ وَإِخْوَانَكُمْ أَوْلِيَاء إِنِ اسْتَحَبُّواْ الْكُفْرَ عَلَى الإِيمَانِ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴾﴾[۳۶۱]، ﴿﴿قُلْ آمِنُواْ بِهِ أَوْ لاَ تُؤْمِنُواْ إِنَّ الَّذِينَ أُوتُواْ الْعِلْمَ مِن قَبْلِهِ إِذَا يُتْلَى عَلَيْهِمْ يَخِرُّونَ لِلأَذْقَانِ سُجَّدًا﴾﴾[۳۶۲]، ﴿﴿وَقُلِ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَن شَاء فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاء فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَإِن يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاء كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءَتْ مُرْتَفَقًا﴾﴾[۳۶۳]، ﴿﴿مَن كَفَرَ فَعَلَيْهِ كُفْرُهُ وَمَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِأَنفُسِهِمْ يَمْهَدُونَ﴾﴾[۳۶۴][۳۶۵].
اختیار در گمراهی
- گمراهی و انحراف انسان، برخاسته از سوء اختیار وی:﴿﴿فَإِنْ حَاجُّوكَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِيَ لِلَّهِ وَمَنِ اتَّبَعَنِ وَقُل لِّلَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ وَالأُمِّيِّينَ أَأَسْلَمْتُمْ فَإِنْ أَسْلَمُواْ فَقَدِ اهْتَدَوْا وَّإِن تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلاغُ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ ﴾﴾[۳۶۶]، ﴿﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُواْ نَصِيبًا مِّنَ الْكِتَابِ يَشْتَرُونَ الضَّلالَةَ وَيُرِيدُونَ أَن تَضِلُّواْ السَّبِيلَ﴾﴾[۳۶۷]، ﴿﴿قَدْ جَاءَكُم بَصَائِرُ مِن رَّبِّكُمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ عَمِيَ فَعَلَيْهَا وَمَا أَنَاْ عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ ﴾﴾[۳۶۸]، ﴿﴿قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَمَا أَنَاْ عَلَيْكُم بِوَكِيلٍ﴾﴾[۳۶۹]، ﴿﴿وَبَرَزُواْ لِلَّهِ جَمِيعًا فَقَالَ الضُّعَفَاء لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُواْ إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنتُم مُّغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذَابِ اللَّهِ مِن شَيْءٍ قَالُواْ لَوْ هَدَانَا اللَّهُ لَهَدَيْنَاكُمْ سَوَاء عَلَيْنَا أَجَزِعْنَا أَمْ صَبَرْنَا مَا لَنَا مِن مَّحِيصٍ وَقَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِيَ الأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدتُّكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُم مِّن سُلْطَانٍ إِلاَّ أَن دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلاَ تَلُومُونِي وَلُومُواْ أَنفُسَكُم مَّا أَنَاْ بِمُصْرِخِكُمْ وَمَا أَنتُمْ بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِمَا أَشْرَكْتُمُونِ مِن قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾﴾[۳۷۰]، ﴿﴿إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغَاوِينَ ﴾﴾[۳۷۱]، ﴿﴿مَّنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً ﴾﴾[۳۷۲]، ﴿﴿وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ فَيَقُولُ أَأَنتُمْ أَضْلَلْتُمْ عِبَادِي هَؤُلاء أَمْ هُمْ ضَلُّوا السَّبِيلَ قَالُوا سُبْحَانَكَ مَا كَانَ يَنبَغِي لَنَا أَن نَّتَّخِذَ مِن دُونِكَ مِنْ أَوْلِيَاء وَلَكِن مَّتَّعْتَهُمْ وَآبَاءَهُمْ حَتَّى نَسُوا الذِّكْرَ وَكَانُوا قَوْمًا بُورًا﴾﴾[۳۷۳]، ﴿﴿وَأَنْ أَتْلُوَ الْقُرْآنَ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَقُلْ إِنَّمَا أَنَا مِنَ الْمُنذِرِينَ﴾﴾[۳۷۴]، ﴿﴿وَلَوْ شِئْنَا لَآتَيْنَا كُلَّ نَفْسٍ هُدَاهَا وَلَكِنْ حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّي لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ ﴾﴾[۳۷۵]، ﴿﴿قُلْ إِن ضَلَلْتُ فَإِنَّمَا أَضِلُّ عَلَى نَفْسِي وَإِنِ اهْتَدَيْتُ فَبِمَا يُوحِي إِلَيَّ رَبِّي إِنَّهُ سَمِيعٌ قَرِيبٌ﴾﴾[۳۷۶]، ﴿﴿إِنَّا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ لِلنَّاسِ بِالْحَقِّ فَمَنِ اهْتَدَى فَلِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَمَا أَنتَ عَلَيْهِم بِوَكِيلٍ﴾﴾[۳۷۷]، ﴿﴿وَأَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيْنَاهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمَى عَلَى الْهُدَى فَأَخَذَتْهُمْ صَاعِقَةُ الْعَذَابِ الْهُونِ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ﴾﴾[۳۷۸]، ﴿﴿ذَلِكَ مَبْلَغُهُم مِّنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدَى﴾﴾[۳۷۹]، ﴿﴿إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ﴾﴾[۳۸۰][۳۸۱].
اختیار در هدایت
- آزاد و مختار بودن انسان، در انتخاب راه درست:﴿﴿فَإِنْ حَاجُّوكَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِيَ لِلَّهِ وَمَنِ اتَّبَعَنِ وَقُل لِّلَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ وَالأُمِّيِّينَ أَأَسْلَمْتُمْ فَإِنْ أَسْلَمُواْ فَقَدِ اهْتَدَوْا وَّإِن تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلاغُ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ ﴾﴾[۳۸۲]، ﴿﴿قَدْ جَاءَكُم بَصَائِرُ مِن رَّبِّكُمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ عَمِيَ فَعَلَيْهَا وَمَا أَنَاْ عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ ﴾﴾[۳۸۳]، ﴿﴿ قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ فَلَوْ شَاء لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ﴾﴾[۳۸۴]، ﴿﴿قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَمَا أَنَاْ عَلَيْكُم بِوَكِيلٍ﴾﴾[۳۸۵]، ﴿﴿وَلَوْ أَنَّ قُرْآنًا سُيِّرَتْ بِهِ الْجِبَالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الأَرْضُ أَوْ كُلِّمَ بِهِ الْمَوْتَى بَل لِّلَّهِ الأَمْرُ جَمِيعًا أَفَلَمْ يَيْأَسِ الَّذِينَ آمَنُواْ أَن لَّوْ يَشَاء اللَّهُ لَهَدَى النَّاسَ جَمِيعًا وَلاَ يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُواْ تُصِيبُهُم بِمَا صَنَعُواْ قَارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِيبًا مِّن دَارِهِمْ حَتَّى يَأْتِيَ وَعْدُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لاَ يُخْلِفُ الْمِيعَادَ﴾﴾[۳۸۶]، ﴿﴿وَعَلَى اللَّهِ قَصْدُ السَّبِيلِ وَمِنْهَا جَائِرٌ وَلَوْ شَاء لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ﴾﴾[۳۸۷]، ﴿﴿مَّنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً ﴾﴾[۳۸۸]، ﴿﴿وَأَنْ أَتْلُوَ الْقُرْآنَ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَقُلْ إِنَّمَا أَنَا مِنَ الْمُنذِرِينَ﴾﴾[۳۸۹]، ﴿﴿وَلَوْ شِئْنَا لَآتَيْنَا كُلَّ نَفْسٍ هُدَاهَا وَلَكِنْ حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّي لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ ﴾﴾[۳۹۰]، ﴿﴿قُلْ إِن ضَلَلْتُ فَإِنَّمَا أَضِلُّ عَلَى نَفْسِي وَإِنِ اهْتَدَيْتُ فَبِمَا يُوحِي إِلَيَّ رَبِّي إِنَّهُ سَمِيعٌ قَرِيبٌ﴾﴾[۳۹۱]، ﴿﴿إِنَّا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ لِلنَّاسِ بِالْحَقِّ فَمَنِ اهْتَدَى فَلِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَمَا أَنتَ عَلَيْهِم بِوَكِيلٍ﴾﴾[۳۹۲]، ﴿﴿ذَلِكَ مَبْلَغُهُم مِّنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدَى﴾﴾[۳۹۳]، ﴿﴿إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ﴾﴾[۳۹۴]، ﴿﴿إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا ﴾﴾[۳۹۵]، ﴿﴿ إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ لِمَن شَاء مِنكُمْ أَن يَسْتَقِيمَ ﴾﴾[۳۹۶][۳۹۷].
منشأ اختیار
- تعلّق مشیت خداوند به مختار بودن انسانها و جوامع، در نزاعها و جنگها:﴿﴿تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِّنْهُم مَّن كَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَلَوْ شَاء اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِن بَعْدِهِم مِّن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَلَكِنِ اخْتَلَفُواْ فَمِنْهُم مَّنْ آمَنَ وَمِنْهُم مَّن كَفَرَ وَلَوْ شَاء اللَّهُ مَا اقْتَتَلُواْ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ﴾﴾[۳۹۸][۳۹۹].
- تعلّق خواست خدا به آزاد بودن انسان در انتخاب راه هدایت و ایمان:﴿﴿ وَإِن كَانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْرَاضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَن تَبْتَغِيَ نَفَقًا فِي الأَرْضِ أَوْ سُلَّمًا فِي السَّمَاء فَتَأْتِيَهُم بِآيَةٍ وَلَوْ شَاء اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدَى فَلاَ تَكُونَنَّ مِنَ الْجَاهِلِينَ﴾﴾[۴۰۰]، ﴿﴿ وَإِن كَانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْرَاضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَن تَبْتَغِيَ نَفَقًا فِي الأَرْضِ أَوْ سُلَّمًا فِي السَّمَاء فَتَأْتِيَهُم بِآيَةٍ وَلَوْ شَاء اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدَى فَلاَ تَكُونَنَّ مِنَ الْجَاهِلِينَ﴾﴾[۴۰۱]، ﴿﴿ قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ فَلَوْ شَاء لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ﴾﴾[۴۰۲]، ﴿﴿وَلَوْ شَاء رَبُّكَ لآمَنَ مَن فِي الأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُواْ مُؤْمِنِينَ﴾﴾[۴۰۳]، ﴿﴿وَلَوْ شَاء رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلاَ يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ﴾﴾[۴۰۴]، ﴿﴿وَعَلَى اللَّهِ قَصْدُ السَّبِيلِ وَمِنْهَا جَائِرٌ وَلَوْ شَاء لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ﴾﴾[۴۰۵]، ﴿﴿وَلَوْ شَاء اللَّهُ لَجَعَلَهُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِن يُدْخِلُ مَن يَشَاء فِي رَحْمَتِهِ وَالظَّالِمُونَ مَا لَهُم مِّن وَلِيٍّ وَلا نَصِيرٍ﴾﴾[۴۰۶][۴۰۷].
- تعلّق مشیت خدا به اختیار انسان در شرکورزیدن:﴿﴿قُلْ آمِنُواْ بِهِ أَوْ لاَ تُؤْمِنُواْ إِنَّ الَّذِينَ أُوتُواْ الْعِلْمَ مِن قَبْلِهِ إِذَا يُتْلَى عَلَيْهِمْ يَخِرُّونَ لِلأَذْقَانِ سُجَّدًا﴾﴾[۴۰۸][۴۰۹].
- تعلق خواست خداوند به مختار بودن انسان در عبادت:﴿﴿وَقَالُوا لَوْ شَاء الرَّحْمَنُ مَا عَبَدْنَاهُم مَّا لَهُم بِذَلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلاَّ يَخْرُصُونَ﴾﴾[۴۱۰][۴۱۱].
- مشیت خدا، محدودکننده اختیار انسان:﴿﴿ووَلا تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ إِنِّي فَاعِلٌ ذَلِكَ غَدًا إِلاَّ أَن يَشَاء اللَّهُ وَاذْكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِيتَ وَقُلْ عَسَى أَن يَهْدِيَنِ رَبِّي لِأَقْرَبَ مِنْ هَذَا رَشَدًا ﴾﴾[۴۱۲]، ﴿﴿وَمَا تَشَاؤُونَ إِلاَّ أَن يَشَاء اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا﴾﴾[۴۱۳]، ﴿﴿وَمَا تَشَاؤُونَ إِلاَّ أَن يَشَاء اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ﴾﴾[۴۱۴][۴۱۵].
- تعلّق مشیت خداوند به مختار بودن جنّیان:﴿﴿وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الإِنسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاء رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ﴾﴾[۴۱۶][۴۱۷].
منابع
پانویس
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ لغت نامه، ج ۴، ص ۷۴۸۷، «جبر».
- ↑ مقاییس اللغه، ج ۱، ص ۵۰۱، «جبر».
- ↑ العین، ج ۶، ص ۱۱۶، «جبر».
- ↑ العین، ج ۶، ص ۱۱۶، «جبر».
- ↑ مقاییس اللغه، ج ۱، ص ۵۰۱.
- ↑ تاج العروس، ج ۶، ص ۱۵۸، «جبر».
- ↑ التحقیق، ج ۲، ص ۴۵ - ۴۶، «جبر».
- ↑ مفردات، ص ۱۸۳، «جبر».
- ↑ مفردات، ص ۱۸۳، «جبر».
- ↑ لغت نامه، ج ۴، ص ۷۴۹۰.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ لسان العرب، ج ۴، ص ۲۶۶، «خیر».
- ↑ فرهنگ معارف اسلامی، ج ۱، ص ۱۰۵.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ وسائل الشیعه، ج ۲۴، ص ۳۸۵.
- ↑ وسائل الشیعه، ج ۲۴، ص ۱۲.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ مصطلحات فلسفی، ص ۶۳.
- ↑ شرح مصطلحات کلامی، ص ۱۱.
- ↑ معارف قرآن، ص ۳۷۶.
- ↑ فرهنگ معارف اسلامی، ج ۱، ص ۱۰۵ - ۱۰۶؛ شرح مصطلاحات کلامی، ص ۱۱.
- ↑ مصطلحات فلسفی، ص ۶۹ - ۷۳.
- ↑ فرهنگ معارف اسلامی، ص ۶۲۸.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ فرهنگ معارف اسلامی، ص ۶۲۸.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ پس شما آنان را نکشتید که خداوند آنان را کشت، و چون تیر افکندی تو نیفکندی بلکه خداوند افکند؛ سوره انفال، آیه: ۱۷.
- ↑ با آن هرکس را بخواهی گمراه میداری و هرکس را بخواهی راهنمایی میفرمایی ؛ سوره اعراف، آیه: ۱۵۵.
- ↑ و بگو که این (قرآن) راستین و از سوی پروردگار شماست، هر که خواهد ایمان آورد و هر که خواهد کفر پیشه کند ؛ سوره کهف، آیه: ۲۹.
- ↑ و از کوشش آنانکه جهان واپسین را بخواهند و فراخور آن بکوشند و مؤمن باشند؛ سپاسگزاری خواهد شد؛ سوره اسراء، آیه: ۱۹.
- ↑ و سخن پروردگارت به راستی و دادگری کامل شد؛ هیچ دگرگون کنندهای برای سخنان وی نیست؛ سوره انعام، آیه: ۱۱۵.
- ↑ و اگر پروردگارت میخواست مردم را امّتی یگانه میکرد؛ و آنان هماره اختلاف میورزند؛ سوره هود، آیه: ۱۱۸.
- ↑ هیچ گزندی در زمین و به جانهایتان نمیرسد مگر پیش از آنکه آن را پدید آوریم، در کتابی (آمده) است؛ این بر خداوند آسان است؛ سوره حدید، آیه: ۲۲.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ المیزان، ج۱، ص۱۰۹.
- ↑ فرهنگ قرآن، ج۲.
- ↑ کیهان اندیشه، ش ۶۵، ص ۱۵۷، «رساله جبر و اختیار».
- ↑ صحیح مسلم، ج ۴، ص ۲۰۴۶.
- ↑ سنن ابن ماجه، ج ۱، ص ۳۲ - ۳۳.
- ↑ انسان و سرنوشت، ص ۳۱.
- ↑ درآمدی بر علم کلام، ص ۱۲۶.
- ↑ دانش نامه جهان اسلام، ج ۹، ص ۵۶۷.
- ↑ الملل والنحل، ج ۱، ص ۴۷.
- ↑ مرهم العلل، ص ۱۵۳.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ معارف، ش ۱۳، ص ۴ - ۵، ۱۳، «قدریان نخستین».
- ↑ نشأة الفکر الفلسفی فی الاسلام، ج ۳، ص ۱۴۷۴.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ الذریعه، ج ۵، ص ۸۰.
- ↑ لغت نامه، ج ۴، ص ۷۴۸۸، «جبر».
- ↑ لغت نامه، ج ۴، ص ۷۴۸۸، «جبر».
- ↑ انسان و سرنوشت، ص ۱۳.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ الملل والنحل، ج ۱، ص ۳۰.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ معارف، ش ۱۳، ص ۴ - ۵ ، ۱۳ - ۱۶، «قدریان نخستین».
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ انسان و سرنوشت، ص ۱۳.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ تحف العقول، ص ۴۵۸ - ۴۷۵.
- ↑ الذریعه، ج ۵، ص ۸۰.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ آموزش عقائد، مصباح، ص ۱۳۹ - ۱۴۵.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ انسان و سرنوشت، ص ۲۱ - ۳۰.
- ↑ انسان و سرنوشت، ص ۲۱ - ۳۰.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ المیزان، ج ۹، ص ۱۹۶.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ کتاب مقدس، اعمال رسولان، ۲: ۲۳؛ تثنیه، ۱۱: ۲۶.
- ↑ کتاب مقدس، ایوب، ۲۲: ۲.
- ↑ فلسفه علم کلام، ص ۶۵۷.
- ↑ فلسفه علم کلام، ص ۱۰۳.
- ↑ کتاب مقدس، اَفسُسیان، ۱: ۲ - ۵.
- ↑ کتاب مقدس، قرنتیان، ۹: ۱۷.
- ↑ فلسفه علم کلام، ص ۶۷۰ - ۶۷۱.
- ↑ تاریخ فلسفه در جهان اسلامی، ج ۱، ص ۱۷.
- ↑ جمهور، ص ۵۹۶ - ۶۰۵.
- ↑ تاریخ فلسفه، ج ۲، ص ۱۶۸.
- ↑ نخستین فیلسوفان یونانی، ص ۲۴۷، ۲۵۷.
- ↑ انسان شناسی فلسفی، ص ۱۱۹؛ تاریخ فلسفه، ج ۲، ص ۲۱۳؛ اخلاق نیکو ماخوس، ج ۲، ص ۷۳.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ تاریخ فلسفه غرب، ج ۴، ص ۴۷ - ۵۶.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ فرقهای از خوارج، پیروان ابوراشد نافع بن ازرق؛الاخبار الطوال، ص ۲۶۹؛ محاضرات فی الالهیات، ص ۱۹۶.
- ↑ محاضرات فی الالهیات، ص ۱۹۶؛ درآمدی بر علم کلام، ص ۲۷۷ - ۲۷۸.
- ↑ الملل والنحل، ج ۱، ص ۸۵.
- ↑ رسائل المرتضی، ج ۳، ص ۱۹۱ - ۱۹۲.
- ↑ مجموعه رسائل فلسفی، ص ۲۷۲ - ۲۷۳.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ درآمدی بر علم کلام، ص ۲۷۸.
- ↑ کشف المراد، ص ۴۲۴.
- ↑ اللمع، ص ۶۹ - ۷۸؛ المطالب العالیه، ج ۹، ص ۹؛ درآمدی بر علم کلام، ص ۲۷۸؛ شرح المواقف، ج ۸، ص ۱۴۶.
- ↑ کشف المراد، ص ۴۲۴.
- ↑ درآمدی بر علم کلام، ص ۲۷۸.
- ↑ شرح المواقف، ج ۸، ص ۱۴۷.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ اصول الدین، ص ۱۰۵ - ۱۰۶؛ بحوث فی الملل والنحل، ج ۳، ص ۵۱ - ۵۴.
- ↑ التوحید، ص ۲۲۵ - ۲۲۹، ۲۵۶ - ۲۶۲؛ بحوث فی الملل والنحل، ج ۳، ص ۴۹ - ۵۱.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ رسائل و مقالات، ص ۳۷۶.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۵۴۷؛ شرح المواقف، ج ۸، ص ۱۴۶؛ شرح المقاصد، ج ۴، ص ۲۴۸.
- ↑ اسفار، ج ۶، ص ۳۷۰؛ مجموعه رسائل فلسفی، ص ۲۷۲.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ مجموعه رسائل فلسفی، ص ۲۷۴ - ۲۷۶.
- ↑ توضیح المراد، ص ۵۵۸.
- ↑ درآمدی بر علم کلام، ص ۳۰۵ - ۳۰۳.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ باب حادی عشر، ص ۱۵۱.
- ↑ نمونه، ج ۲۶، ص ۶۴.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ کلام اسلامی، ش ۳۱، ص ۱۰۸؛ «نیم نگاهی به مقاله علم و اختیار استاد سبحانی».
- ↑ المیزان، ج ۷، ص ۷۹.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ رسائل المرتضی، ج ۳، ص ۱۹۱.
- ↑ نمونه، ج ۲۶، ص ۶۴ - ۶۶.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ اما آنان که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند برای آنچه انجام میدادند به پذیرایی، آنان را بوستانسراهاست ؛ سوره سجده، آیه: ۱۹.
- ↑ الکافی، ج ۱؛ ص ۱۵۹.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ و اگر ما پیش از آن با عذابی آنان را نابود میکردیم میگفتند: پروردگارا! چرا فرستادهای برای ما نفرستادی تا از آیات تو پیش از آنکه زبون و خوار گردیم پیروی کنیم؛ سوره طه، آیه: ۱۳۴.
- ↑ هر کس رهیاب شود تنها به سود خود راه یافته و هر کس گمراه شود تنها به زیان خود گمراه گردیده است و هیچ باربرداری بار (گناه) دیگری را بر دوش نخواهد گرفت و ما تا پیامبری برنینگیزیم (کسی را) عذاب نمیکنیم؛ سوره اسراء، آیه: ۱۵.
- ↑ المیزان، ج ۷، ص ۲۲.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ المیزان، ج ۷، ص ۲۲.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵، ص ۲ - ۶۷.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ توضیح المراد، ص ۵۵۸.
- ↑ آموزش عقائد، مصباح، ص ۱۳۴.
- ↑ توضیح المراد، ص ۵۵۷؛ اسفار، ج ۶، ص ۳۷۴.
- ↑ معارف قرآن، ص ۱۹۸.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ مجموعه رسائل فلسفی، ص ۲۷۴ - ۲۷۶.
- ↑ توضیح المراد، ص ۵۵۶.
- ↑ کیهان اندیشه، ش ۶۵، ص ۱۵۹؛ رساله «جبر و اختیار»، ص ۱۵۹.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ مصباح الهدایه، ص ۲۸ - ۳۵؛ شرح التعرف، ربع ۱، ص ۴۱۰ - ۴۲۹.
- ↑ اسفار، ج ۶، ص ۳۷۵.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ الاصفی، ج ۲، ص ۹۳۵ - ۹۳۴.
- ↑ و پروردگارت هر چه خواهد میآفریند و میگزیند؛ آنان را گزینشی نیست، پاکا خداوند و فرابرترا (که اوست) از آنچه (برای او) شریک میآورند؛ سوره قصص، آیه: ۶۸.
- ↑ التبیان، ج ۸، ص ۱۷۰.
- ↑ جامع البیان، ج ۹، ص ۷۰ - ۷۱.
- ↑ پس شما آنان را نکشتید که خداوند آنان را کشت، و چون تیر افکندی تو نیفکندی بلکه خداوند افکند؛ سوره انفال، آیه: ۱۷.
- ↑ مجمع البیان، ج ۴، ص ۸۱۴.
- ↑ جامع البیان، ج ۹، ص ۷۰ - ۷۱.
- ↑ نمونه، ج ۷، ص ۱۱۵.
- ↑ جوامع الجامع، ج ۱، ص ۵۶۲ - ۵۶۳.
- ↑ المیزان، ج ۹، ص ۴۸.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ راهنما، ج ۸، ص ۶۴۸.
- ↑ بیگمان خداوند آنچه را که گروهی دارند دگرگون نمیکند (و از آنان نمیستاند) مگر آنها آنچه را که در خویش دارند دگرگون سازند و چون خداوند برای گروهی بلایی بخواهد بازگشتی ندارد؛ سوره رعد، آیه: ۱۱.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ بیگمان این یک پند است پس هر که خواهد، راهی به سوی پروردگارش در پیش گیرد.و جز آنچه خواست خداوند است، مخواهید که خداوند دانایی فرزانه است ؛ سوره انسان، آیه: ۲۹ - ۳۰.
- ↑ نمونه، ج ۲۵، ص ۳۸۵.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ و اگر میخواستیم رهنمود هر کس را به او به اجبار ارزانی میداشتیم؛ سوره سجده، آیه: ۱۳.
- ↑ و اگر پروردگارت میخواست مردم را امّتی یگانه میکرد؛ و آنان هماره اختلاف میورزند؛ سوره هود، آیه: ۱۱۸.
- ↑ ما به او راه را نشان دادهایم؛ سوره انسان، آیه: ۳.
- ↑ آنگاه راه را بر او هموار ساخته؛ سوره عبس، آیه:۲۰.
- ↑ خواه سپاسگزار باشد یا ناسپاس؛ سوره انسان، آیه: ۳.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ این است آن روز راستین؛ پس هر که خواهد راه بازگشتی به سوی پروردگار خویش در پیش گیرد؛ سوره نبأ، آیه: ۳۹.
- ↑ و بگو که این (قرآن) راستین و از سوی پروردگار شماست، هر که خواهد ایمان آورد و هر که خواهد کفر پیشه کند؛ سوره کهف، آیه: ۲۹.
- ↑ آموزش عقاید، غرویان، ص ۲۰۹ - ۲۱۰.
- ↑ المنیر، ج ۲۹، ص ۳۰۹.
- ↑ و هیچ کس را جز به اذن خداوند یارایی نیست که ایمان آورد و (خداوند) عذاب را بر آنان که خرد نمیورزند برقرار میدارد؛ سوره یونس، آیه: ۱۰۰.
- ↑ المیزان، ج ۸، ص ۴۸.
- ↑ و برای هر یک بدانچه انجام دادهاند پایههایی است؛ سوره انعام، آیه: ۱۳۲.
- ↑ این برای کارهایی است که کردهاید و (بدانید) که خداوند با بندگان، ستمگر نیست؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۸۲.
- ↑ خداوند بر آن نبود که به آنان ستم کند ولی آنان خود به خویش ستم میورزیدند؛ سوره توبه، آیه: ۷۰.
- ↑ خداوند بر دلها و بر شنوایی آنان مهر نهاده و بر بیناییهای آنها پردهای است و عذابی سترگ خواهند داشت؛ سوره بقره، آیه: ۷.
- ↑ نمونه، ج ۱، ص ۸۳.
- ↑ در حالی که چنین نیست بلکه برای کفرشان خداوند بر آن (دل) ها مهر نهاد، پس جز اندکی ایمان نمیآورند؛ سوره نساء، آیه: ۱۵۵.
- ↑ شیطان شما را از تنگدستی میهراساند و به کار زشت وا میدارد؛ سوره بقره، آیه: ۲۶۸.
- ↑ در زمین (بدیها را) در دید آنها خواهم آراست؛ سوره حجر، آیه: ۳۹.
- ↑ و همگان را از راه به در خواهم برد؛ سوره حجر، آیه: ۳۹.
- ↑ فی ظلال القرآن، ج ۴، ص ۲۱۴۲.
- ↑ که او را بر آنان که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکّل میکنند چیرگی نیست؛ سوره نحل، آیه: ۹۹.
- ↑ چیرگی او تنها بر کسانی است که دوستش میدارند و بر کسانی که به او شرک میورزند؛ سوره نحل، آیه:۱۰۰.
- ↑ گفت: پروردگارا! برای آنکه مرا بیراه نهادی؛ سوره حجر، آیه: ۳۹.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۱۹، ص ۱۴۵، ۱۹۰.
- ↑ الموسوعة القرآنیه، ج ۱۰، ص ۱۸۱.
- ↑ اعراب القرآن، ج ۲، ص ۳۸۱.
- ↑ جامع البیان، ج ۶، ص ۱۵.
- ↑ و نیز برای این گفتارشان که: دلهای ما در پوششهایی است؛ سوره نساء، آیه: ۱۵۵.
- ↑ در حالی که چنین نیست بلکه برای کفرشان خداوند بر آن (دل) ها مهر نهاد، پس جز اندکی ایمان نمیآورند؛ سوره نساء، آیه: ۱۵۵.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص ۱۷۳.
- ↑ به زودی مشرکان خواهند گفت: اگر خداوند میخواست ما و پدرانمان شرک نمیورزیدیم و چیزی را حرام نمیدانستیم؛ سوره انعام، آیه: ۱۴۸.
- ↑ همینگونه پیشینیان آنها پیامبران را دروغگو شمردند تا آنکه عذاب ما را چشیدند؛ بگو: آیا نزدتان دانشی است تا آن را برای ما آشکار سازید؟ شما جز از گمان پیروی ندارید و جز نادرست برآورد نمیکنید؛ سوره انعام، آیه: ۱۴۸.
- ↑ الکافی، ج ۸، ص ۸۱.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ مجمع البیان، ج ۹، ص ۳۶۲.
- ↑ هیچ گزندی در زمین و به جانهایتان نمیرسد مگر پیش از آنکه آن را پدید آوریم، در کتابی (آمده) است؛ این بر خداوند آسان است؛ سوره حدید، آیه: ۲۲.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۲۹، ص ۴۶۷.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ و برای هر یک بدانچه انجام دادهاند پایههایی است، و پروردگارت از آنچه انجام میدهند غافل نیست؛ سوره انعام، آیه: ۱۳۲.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص ۱۵۳.
- ↑ الکافی، ج ۸، ص ۸۱.
- ↑ و بیگمان بسیاری از پریان و آدمیان را برای دوزخ آفریدهایم؛ زیرا دلهایی دارند که با آن درنمییابند و دیدگانی که با آن نمینگرند و گوشهایی که با آن نمیشنوند؛ آنان چون چارپایانند بلکه گمراهترند؛ آنانند که ناآگاهند؛ سوره اعراف، آیه: ۱۷۹.
- ↑ الکافی، ج ۸، ص ۸۱.
- ↑ و سخن پروردگارت به راستی و دادگری کامل شد؛ هیچ دگرگون کنندهای برای سخنان وی نیست و او شنوای داناست؛ سوره انعام، آیه: ۱۱۵.
- ↑ تفسیر قاسمی، ج ۶، ص ۶۹۲.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ انسان و سرنوشت، ص ۳۲ ـ ۳۸.
- ↑ نمونه، ج ۲۳، ص ۸۳؛ المیزان، ج ۲۰، ص ۳۸۵؛ معارف قرآن، ص ۲۰۴ - ۲۰۵.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ و بدینگونه برای هر پیامبری دشمنی از شیطانهای آدمی و پری قرار دادیم که برخی به برخی دیگر یکدیگر، به فریب سخنان آراسته الهام میکنند و اگر پروردگار تو میخواست آن (کار) را نمیکردند پس آنان را با دروغی که میبافند واگذار؛ سوره انعام، آیه: ۱۱۲.
- ↑ فی ظلال القرآن، ج ۳، ص ۱۱۸۸.
- ↑ المیزان، ج ۷، ص ۳۲۱.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص ۱۱۹.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ فی ظلال القرآن، ج ۶، ص ۳۷۶۳.
- ↑ و پند نمیگیرند مگر که خداوند بخواهد که او سزیده پرهیختن و سزاوار آمرزیدن است؛ سوره مدثر، آیه: ۵۶.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۳۰، ص ۷۱۷.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۳۰، ص ۷۱۷.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ زشتی همه اینها نزد پروردگارت ناپسند است ؛ سوره اسراء، آیه: ۳۸.
- ↑ و ناسپاسی را برای بندگانش نمیپسندد؛ سوره زمر، آیه: ۷.
- ↑ رسائل المرتضی، ج۱، ص۱۴۰ - ۱۴۱؛ کشف المراد، ص ۴۲۲ - ۴۲۳.
- ↑ نهایة الحکمه، ص ۳۶۵ - ۳۶۶.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ چه بر سر شما آمده است که درباره منافقان، دو گروه شدهاید در حالی که خداوند آنان را برای آنچه که انجام دادهاند واژگون کرده است؛ آیا میخواهید کسی را که خداوند گمراه وا نهاده است راهنمایی کنید؟ و هر کس را که خداوند گمراه وانهد هرگز راهی برای او نمییابی؛ سوره نساء، آیه: ۸۸.
- ↑ خداوند هر که را بخواهد بیراه میدارد و هر که را بخواهد به راه میآورد؛ سوره ابراهیم، آیه: ۴.
- ↑ جامع البیان، ج ۶، ص ۲۶۶.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ خداوند بر دلها و بر شنوایی آنان مهر نهاده و بر بیناییهای آنها پردهای است و عذابی سترگ خواهند داشت ؛ سوره بقره، آیه: ۷.
- ↑ جامع البیان، ج ۱، ص ۱۶۴ - ۱۶۵.
- ↑ جامع البیان، ص ۱۶۴ - ۱۶۹.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۲۹۲ - ۲۹۱.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج ۱۸، ص ۸۱.
- ↑ تفسیر ابن کثیر، ج ۴، ص ۳۹۳.
- ↑ آنگاه بر دلهاشان مهر نهاده شد از این رو (حقیقت را) درنمییابند؛ سوره منافقون، آیه: ۳.
- ↑ و هیچ کس را جز به اذن خداوند یارایی نیست که ایمان آورد و (خداوند) عذاب را بر آنان که خرد نمیورزند برقرار میدارد؛ سوره یونس، آیه: ۱۰۰.
- ↑ المیزان، ج ۱۰، ص ۱۲۶ - ۱۲۷.
- ↑ بیگمان تو هر کس را که دوست داری راهنمایی نمیتوانی کرد امّا خداوند هر کس را بخواهد راهنمایی میکند و او به رهیافتگان داناتر است؛ سوره قصص، آیه:۵۶.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ تا وجود شیء ممکن به حدّ ضرورت نرسد، تحقق نمییابد؛ نهایة الحکمه، ص ۵۴.
- ↑ معارف قرآن، ص ۳۸۸.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ Emile Durkheim.
- ↑ مجموعه آثار، ج ۲، ص ۳۴۶ - ۳۴۷، «جامعه و تاریخ».
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ مجموعه آثار، ج ۲، ص ۳۴۸.
- ↑ جامعه و تاریخ، ص ۱۲۸، ۱۴۴.
- ↑ مجموعه آثار، ج ۲، ص ۳۴۹، «جامعه و تاریخ».
- ↑ معارف قرآن، ص ۳۹۲ - ۳۹۳.
- ↑ و به لوط داوری و دانشی دادیم و او را از شهری که (مردم آن) کارهای پلید میکردند رهاندیم که آنان گروه بدی نافرمانبردار بودند؛ سوره انبیاء، آیه: ۷۴.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ جامعه و تاریخ، ص ۱۵۷ - ۱۵۸؛ مجموعه آثار، ج ۲، ص ۳۸۱ - ۳۸۳ «جامعه و تاریخ»؛ ج ۲۱، ص ۴۲۸، «اسلام و نیازهای زمان».
- ↑ معارف قرآن، ص ۳۹۱.
- ↑ جامعه و تاریخ، ص ۱۵۸ - ۱۶۱.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ الکافی، ج ۵، ص ۱۲۵؛ نورالثقلین، ج ۳، ص ۱۸۲ - ۱۸۴.
- ↑ کلام اسلامی، ش ۱۷، ص ۱۰ - ۱۱، «علم و اختیار انسان یا انسان و طبیعیات».
- ↑ معارف قرآن، ص ۳۹۰ - ۳۹۱.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ و اگر میخواستیم رهنمود هر کس را به او (به اجبار) ارزانی میداشتیم اما همه را مختار آفریدیم که راه خیر یا شرّ را برگزینند و این گفته من حقّ یافته است که دوزخ را از پریان و آدمیان همگی پر خواهم کرد؛ سوره سجده، آیه: ۱۳.
- ↑ خداوند) فرمود: آنگاه که به تو فرمان دادم. چه چیز تو را از فروتنی بازداشت؟ گفت:من از او بهترم! مرا از آتش و او را از گل آفریدهای ؛ سوره اعراف، آیه: ۱۲.
- ↑ المیزان، ج ۷، ص ۸۱.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ برخی از آن پیامبران را بر برخی دیگر برتری دادیم؛ از ایشان یکی آن است که خداوند با وی سخن گفت و پایگاههای برخی از ایشان را بالا برد. و ما به عیسی پسر مریم، برهانها (ی روشن) دادیم و او را با روح القدس پشتیبانی کردیم و اگر خداوند میخواست پس از آنان کسانی که این برهانها (ی روشن) به آنان رسید، با هم جنگ نمیکردند ولی اختلاف ورزیدند و برخی از ایشان مؤمن و برخی کافر شدند و اگر خداوند میخواست با یکدیگر به پیکار بر نمیخاستند اما خداوند آنچه بخواهد، همان میکند؛ سوره بقره، آیه:۲۵۳.
- ↑ و اگر پروردگارت میخواست مردم را امّتی یگانه میکرد؛ و آنان هماره اختلاف میورزند؛ سوره هود، آیه:۱۱۸.
- ↑ فرهنگ قرآن، ج۲.
- ↑ و گفتیم: ای آدم! تو و همسرت در بهشت جای گیرید و از (نعمتهای) آن، از هر جا خواهید فراوان بخورید اما به این درخت نزدیک نشوید که از ستمگران گردید؛ سوره بقره، آیه:۳۵.
- ↑ و ای آدم! تو و همسرت در بهشت جای گزینید و از هر جا خواهید بخورید و به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید شد؛ سوره اعراف، آیه:۱۹.
- ↑ فرهنگ قرآن، ج۲.
- ↑ و (یاد کنید) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید، همه فروتنی کردند جز ابلیس که سرباز زد و سرکشی کرد و از کافران شد؛ سوره بقره، آیه:۳۴.
- ↑ و به راستی شما را آفریدیم و شما را چهرهنگاری کردیم سپس به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید! همه فروتنی کردند جز ابلیس که از فروتنان نبود؛ سوره اعراف، آیه:۱۱.
- ↑ پس آنان را با فریب فرو لغزاند؛ و چون از آن درخت چشیدند شرمگاههایشان بر آنان نمودار گشت و به چسباندن از برگهای بهشت بر آنها آغازیدند و پروردگارشان به آن دو ندا داد: آیا شما را از این درخت باز نداشته و به شما نگفته بودم که به راستی شیطان، شما را دشمنی آشکار است؟؛ سوره اعراف، آیه:۲۲.
- ↑ آنگاه همه فرشتگان، همگان فروتنی کردند؛جز ابلیس که از بودن با فروتنان خودداری ورزیدفرمود: ای ابلیس! تو را چه میشود که با فروتنان نیستی؟گفت: سر آن ندارم که برای بشری فروتنی کنم که او را از گلی خشک برآمده از لایی بویناک آفریدهای؛ سوره حجر، آیه: ۳۰ - ۳۳.
- ↑ و (یاد کن) آنگاه را که با فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید و فروتنی کردند جز ابلیس که گفت: آیا برای کسی فروتنی کنم که از گل آفریدهای؟؛ سوره اسراء، آیه:۶۱.
- ↑ آنان را نه در آفرینش آسمانها و زمین گواه کردم و نه در آفرینش خودشان و من آن نیم که گمراهکنندگان را یاور گیرم؛ سوره کهف، آیه: ۵۱.
- ↑ و (یاد کن) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم برای آدم فروتنی کنید (همگان) فروتنی کردند جز ابلیس که سر باز زد؛ سوره طه، آیه:۱۱۶.
- ↑ فرمود: ای ابلیس! چه چیز تو را از فروتنی برای چیزی که به دست خویش آفریدم، باز داشت؟ سرکشی کردی یا از والا رتبگانی؟ گفت: من از او بهترم، مرا از آتش آفریدی و او را از گل؛ سوره ص، آیه: ۷۵ - ۷۶.
- ↑ فرهنگ قرآن، ج۲.
- ↑ و بدینگونه برای هر پیامبری دشمنی از شیطانهای آدمی و پری قرار دادیم که برخی به برخی دیگر یکدیگر، به فریب سخنان آراسته الهام میکنند و اگر پروردگار تو میخواست آن (کار) را نمیکردند پس آنان را با دروغی که میبافند واگذار؛ سوره انعام، آیه:۱۱۲.
- ↑ و روزی که همه آنان را گرد میآورد (میفرماید:) ای گروه پریان! به یقین از انسانها (پیروان) بسیار یافتید و دوستان ایشان از انسانها میگویند: پروردگارا! برخی از ما از برخی دیگر بهرهمند شدیم و به اجلی که برای ما مقرّر فرموده بودی رسیدیم؛ (خداوند) میفرماید: آتش (دوزخ) جایگاه شماست که در آن جاودانید- جز آنچه را که خداوند بخواهد- بیگمان پروردگارت فرزانه داناست؛ سوره انعام، آیه:۱۲۸.
- ↑ ای گروه پریان و آدمیان! آیا پیامبرانی از خودتان نزد شما نیامدند که آیات مرا برایتان میخواندند و به دیدار امروزتان شما را هشدار میدادند؟ میگویند: (چرا،) ما بر (زیان) خود گواهی میدهیم و زندگانی این جهان آنان را فریفته بود و بر (زیان) خویش گواهی دادند که کافر بودهاند؛ سوره انعام، آیه:۱۳۰.
- ↑ خداوند) میفرماید: در میان امّتهایی از پریان و آدمیان که پیش از شما بودهاند، در آتش (دوزخ) درآیید! هر گاه امّتی (در دوزخ) درآید همگون خویش را لعنت میکند تا آنگاه که همگان با هم در آن به هم پیوندند؛ پیروان درباره پیشوایان میگویند: پروردگارا! اینان ما را بیراه کردند پس به آنها عذابی دو چندان از آتش (دوزخ) بده! (خداوند) میفرماید: برای همگان دو چندان خواهد بود اما نمیدانید.و پیشوایان به پیروان میگویند: شما را بر ما هیچ برتری نیست پس عذاب را برای آنچه بجای میآوردید بچشید!؛ سوره اعراف، آیه: ۳۸ - ۳۹.
- ↑ و اگر میخواستیم رهنمود هر کس را به او (به اجبار) ارزانی میداشتیم اما (همه را مختار آفریدیم که راه خیر یا شرّ را برگزینند و) این گفته من حقّ یافته است که دوزخ را از پریان و آدمیان همگی پر خواهم کرد. پس، برای آنکه لقای امروزتان را فراموش کردید (عذاب را) بچشید؛ ما (نیز) فراموشتان کردهایم و عذاب جاودان را برای آنچه میکردید بچشید؛ سوره سجده، آیه: ۱۳ - ۱۴.
- ↑ بگو: به من وحی شده است که دستهای از پریان (به قرآن) گوش فراداشتهاند آنگاه گفتهاند: ما قرآنی شگفتانگیز را شنیدهایم؛ سوره جن، آیه: ۱.
- ↑ و اینکه ما چون رهنمود را شنیدیم بدان ایمان آوردیم پس هر کس به پروردگارش ایمان آورد از هیچ کاستی و ستمی نمیهراسد و اینکه برخی از ما فرمانبردارند و برخی رویگردان از راه درست، پس کسانی که فرمانبرداری کنند، رهیافتی را میجویند؛ سوره جن، آیه: ۱۳ - ۱۴.
- ↑ فرهنگ قرآن، ج۲.
- ↑ برخی از آن پیامبران را بر برخی دیگر برتری دادیم؛ از ایشان یکی آن است که خداوند با وی سخن گفت و پایگاههای برخی از ایشان را بالا برد. و ما به عیسی پسر مریم، برهانها (ی روشن) دادیم و او را با روح القدس پشتیبانی کردیم و اگر خداوند میخواست پس از آنان کسانی که این برهانها (ی روشن) به آنان رسید، با هم جنگ نمیکردند ولی اختلاف ورزیدند و برخی از ایشان مؤمن و برخی کافر شدند و اگر خداوند میخواست با یکدیگر به پیکار بر نمیخاستند اما خداوند آنچه بخواهد، همان میکند؛ سوره بقره، آیه:۲۵۳.
- ↑ ای مردم! این پیامبر حقیقت را از سوی پروردگارتان برای شما آورده است پس ایمان بیاورید که برایتان بهتر است و اگر انکار کنید (بدانید که) بیگمان آنچه در آسمانها و زمین است از آن خداوند است و خداوند دانایی فرزانه است؛ سوره نساء، آیه: ۱۷۰.
- ↑ و اگر پروردگارت میخواست، تمام آن کسان که روی زمیناند همگی ایمان میآوردند؛ آیا تو مردم را ناگزیر میکنی که مؤمن باشند؟؛ سوره یونس، آیه:۹۹.
- ↑ بگو: چه بدان (آیات) ایمان آورید چه ایمان نیاورید؛ بیگمان چون بر کسانی که پیش از این (به آنان) دانش دادهاند خوانده شود به سجده با روی بر زمین میافتند؛ سوره اسراء، آیه:۱۰۷.
- ↑ و بگو که این (قرآن) راستین و از سوی پروردگار شماست، هر که خواهد ایمان آورد و هر که خواهد کفر پیشه کند، ما برای ستمگران آتشی آماده کردهایم که سراپردههایش آنان را فرا میگیرد و اگر فریادرسی خواهند با آبی چون گدازه فلز به فریادشان میرسند که (گرمای آن) چهرهها را بریان میکند؛ آن آشامیدنی بد است و زشت آسایشگهی است (آن آتش)؛ سوره کهف، آیه:۲۹.
- ↑ فرهنگ قرآن، ج۲.
- ↑ آن، از این روست که خداوند نعمتی را که به گروهی بخشیده است نمیگرداند تا آنان آنچه در خود دارند بگردانند و بیگمان خداوند شنوایی داناست؛ سوره انفال، آیه:۵۳.
- ↑ امام باقر(ع) درباره آیه "إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ..." فرمودهاست: خداوند نعمتی را که به بندهاش میدهد، ازاو نمیگیرد تا این بنده مرتکب گناه، و سبب سلب نعمت شود؛ تفسیر عیاشی، ذیل آیه؛ نورالثقلین، ذیل آیه.
- ↑ او را از پیش رو و پشت سر فرشتگانی پیگیرند که به فرمان خداوند، نگهبان ویاند. بیگمان خداوند آنچه را که گروهی دارند دگرگون نمیکند (و از آنان نمیستاند) مگر آنها آنچه را که در خویش دارند دگرگون سازند و چون خداوند برای گروهی بلایی بخواهد بازگشتی ندارد و آنان را در برابر وی سروری نیست؛ سوره رعد، آیه:۱۱.
- ↑ و اگر خداوند میخواست آنان را امّتی یگانه میکرد امّا هر کس را که بخواهد در بخشایش خویش درمیآورد و ستمگران را هیچ یار و یاوری نیست؛ سوره شوری، آیه:۸.
- ↑ از اینکه خداوند نخواسته همگان به اجبار آیینواحدی داشته باشند، میتوان استفاده کرد که انتخاب آیین و سرنوشت به اختیار انسان واگذار شدهاست.
- ↑ فرهنگ قرآن، ج۲.
- ↑ داستان آنچه در زندگی این جهان میبخشند همچون داستان بادی است دارای سوز سرما که بر کشتگاه گروهی بر خویش ستم کرده بوزد و آن را نابود سازد و خداوند به آنان ستم نکرده است بلکه آنان خود به خویش ستم میورزند؛ سوره آل عمران، آیه:۱۱۷.
- ↑ آیا چون گزندی به شما رسید که دو چندان آن را (به دشمنان خود) رسانده بودید (باز) میگویید این (گزند) از کجا (آمد)؟ بگو: این از سوی خود شماست؛ بیگمان خداوند بر هر کاری تواناست؛ سوره آل عمران، آیه:۱۶۵.
- ↑ این برای کارهایی است که کردهاید و (بدانید) که خداوند با بندگان، ستمگر نیست؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۸۲.
- ↑ شأن نزول آیه مربوط به غزوه احد است؛ تفسیرعیاشی؛ نورالثقلین، ذیل آیه ولی آن مورد خصوصیتی ندارد و "مِنْ عِندِ أَنفُسِكُمْ" میتواند بیانگر یک امر کلّی باشد.
- ↑ از آنچه به تو از سوی پروردگارت وحی میشود پیروی کن! هیچ خدایی جز او نیست و از مشرکان روی بگردان و اگر خداوند میخواست شرک نمیورزیدند و ما تو را بر آنان نگهبان نگماردهایم و تو گمارده بر آنها نیستی؛ سوره انعام، آیه: ۱۰۶ - ۱۰۷.
- ↑ اینگونه برخی از ستمکاران را بر برخی دیگر به سبب آنچه انجام میدادند سرپرستی میدهیم؛ سوره انعام، آیه:۱۲۹.
- ↑ آن از این روست که (سنّت) پروردگارت (این است که) نابود کننده شهرها به ستم- در حال بیخبری مردم آن (شهر) ها- نبوده است؛ سوره انعام، آیه: ۱۳۱.
- ↑ و بدینگونه در نظر بسیاری از مشرکان، شریکان آنان کشتن فرزندانشان را آراسته جلوه دادند تا آنان را نابود کنند و دینشان را بر آنان مشتبه گردانند و اگر خداوند میخواست چنین نمیکردند پس آنان را با آنچه دروغ میبافند واگذار؛ سوره انعام، آیه:۱۳۷.
- ↑ با توجّه به آیات مزبور و مشابه آنها، از تأکید به تأثیر عملکرد انسانها و ستم آنان به خویش از یک طرف، و نفی ظلم از خدا، از سوی دیگر، مطلب فوق قابل استفاده است.
- ↑ آیا خبر پیشینیان آنان: قوم نوح و عاد و ثمود و قوم ابراهیم و اصحاب مدین و سرزمینهای زیرورو شده (ی قوم لوط) به آنها نرسیده است که پیامبرانشان برای آنها برهانها آوردند؛ خداوند بر آن نبود که به آنان ستم کند ولی آنان خود به خویش ستم میورزیدند؛ سوره توبه، آیه:۷۰.
- ↑ بیگمان خداوند بر مردم هیچ ستم روا نمیدارد امّا این مردمند که به خویش ستم میورزند؛ سوره یونس، آیه:۴۴.
- ↑ آیا (کافران) جز این چشم دارند که فرشتگان بر آنان درآیند یا فرمان پروردگارت در رسد؟ پیشینیان ایشان هم همینگونه رفتار کردند و خداوند به آنان ستم نورزید بلکه آنان خود به خویش ستم روا میداشتند.زشتیهای آنچه کرده بودند به آنان رسید و آنچه به ریشخند میگرفتند آنان را فرا گرفت؛ سوره نحل، آیه: ۳۳- ۳۴.
- ↑ بیگمان گناهکاران در عذاب دوزخ جاودانند؛ سوره زخرف، آیه:۷۴.
- ↑ و ما به آنان ستم نکردهایم بلکه آنان خود (به خویش) ستمکار بودند؛ سوره زخرف، آیه:۷۶.
- ↑ فرهنگ قرآن، ج۲.
- ↑ از آنچه به تو از سوی پروردگارت وحی میشود پیروی کن! هیچ خدایی جز او نیست و از مشرکان روی بگردان و اگر خداوند میخواست شرک نمیورزیدند و ما تو را بر آنان نگهبان نگماردهایم و تو گمارده بر آنها نیستی؛ سوره انعام، آیه: ۱۰۶ - ۱۰۷.
- ↑ و بدینگونه در نظر بسیاری از مشرکان، شریکان آنان کشتن فرزندانشان را آراسته جلوه دادند تا آنان را نابود کنند و دینشان را بر آنان مشتبه گردانند و اگر خداوند میخواست چنین نمیکردند پس آنان را با آنچه دروغ میبافند واگذار؛ سوره انعام، آیه:۱۳۷.
- ↑ به زودی مشرکان خواهند گفت: اگر خداوند میخواست ما و پدرانمان شرک نمیورزیدیم و چیزی را حرام نمیدانستیم؛ همینگونه پیشینیان آنها (پیامبران را) دروغگو شمردند تا آنکه عذاب ما را چشیدند؛ بگو: آیا نزدتان دانشی است تا آن را برای ما آشکار سازید؟ شما جز از گمان پیروی ندارید و جز نادرست برآورد نمیکنید. بگو: برهان رسا از آن خداوند است، اگر میخواست شما همگان را رهنمایی میکرد؛ سوره انعام، آیه: ۱۴۸ - ۱۴۹.
- ↑ و مشرکان گفتند: اگر خداوند میخواست نه ما و نه پدرانمان به جای او چیزی را نمیپرستیدیم و چیزی را بی (فرمان) وی حرام نمیشمردیم؛ پیشینیان ایشان نیز بدینگونه رفتار میکردند و آیا جز پیامرسانی آشکار بر عهده پیامبران است؟؛ سوره نحل، آیه:۳۵.
- ↑ فرهنگ قرآن، ج۲.
- ↑ و اوست که شب و روز را پی سپر یکدیگر قرار داد برای آن کس که بخواهد در یاد گیرد یا بخواهد سپاس گزارد؛ سوره فرقان، آیه:۶۲.
- ↑ آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت میآورم و چون (سلیمان) آن (اورنگ) را نزد خود پای برجا دید گفت: این از بخشش (های) پروردگار من است تا بیازمایدم که سپاس میگزارم یا ناسپاسی میکنم و هر که سپاس گزارد تنها به سود خویش گزارده است و هر که ناسپاسی کند بیگمان پروردگار من بینیازی ارجمند است؛ سوره نمل، آیه:۴۰.
- ↑ و به راستی ما به لقمان فرزانگی دادهایم، که خداوند را سپاس گزار! و هر که سپاس گزارد به سود خویش سپاس گزارده است؛ و هر که ناسپاسی ورزد خداوند، بینیازی ستوده است؛ سوره لقمان، آیه:۱۲.
- ↑ ما به او راه را نشان دادهایم خواه سپاسگزار باشد یا ناسپاس ؛ سوره انسان، آیه:۳.
- ↑ فرهنگ قرآن، ج۲.
- ↑ بگو: خداوند را در حالی که دینم را برای او ناب میدارم، میپرستم. بنابراین هر چه را میخواهید به جای او بپرستید! بگو: بیگمان زیانکاران آنانند که در روز رستخیز به خود و خانواده خویش زیان رساندهاند، آگاه باشید که این همان زیان آشکار است ؛ سوره زمر، آیه:۱۴- ۱۵.
- ↑ و گفتند: اگر (خداوند) بخشنده میخواست ما آن (بت) ها را نمیپرستیدیم، آنان را به این (امر) دانشی نیست، آنان جز نادرست برآورد نمیکنند؛ سوره زخرف، آیه:۲۰.
- ↑ فرهنگ قرآن، ج۲.
- ↑ و گفتند: اگر (خداوند) بخشنده میخواست ما آن (بت) ها را نمیپرستیدیم، آنان را به این (امر) دانشی نیست، آنان جز نادرست برآورد نمیکنند؛ سوره مدثر، آیه: ۵۴ - ۵۵.
- ↑ نه چنین است؛ آن (قرآن) به راستی یادکردی است.هر که خواهد آن را به یاد میآورد؛ سوره عبس، آیه: ۱۱- ۱۲.
- ↑ فرهنگ قرآن، ج۲.
- ↑ و اوست که شب و روز را پی سپر یکدیگر قرار داد برای آن کس که بخواهد در یاد گیرد یا بخواهد سپاس گزارد؛ سوره فرقان، آیه:۶۲.
- ↑ فرهنگ قرآن، ج۲.
- ↑ خداوند به هیچ کس جز (برابر با) توانش تکلیف نمیکند: هر کس آنچه نیکی ورزیده به سود خود و آنچه بدی کرده است به زیان خویش است؛ پروردگارا! اگر فراموش کردیم یا لغزیدیم بر ما مگیر، پروردگارا! بر دوش ما بار گران مگذار چنان که بر دوش پیشینیان ما نهادی؛ پروردگارا! چیزی که در توان ما نیست بر گرده ما منه و از ما درگذر و ما را بیامرز و بر ما ببخشای؛ تو سرور مایی، پس ما را بر گروه کافران پیروز فرما؛ سوره بقره، آیه:۲۸۶.
- ↑ و بدینگونه برای هر پیامبری دشمنی از شیطانهای آدمی و پری قرار دادیم که برخی به برخی دیگر یکدیگر، به فریب سخنان آراسته الهام میکنند و اگر پروردگار تو میخواست آن (کار) را نمیکردند پس آنان را با دروغی که میبافند واگذار؛ سوره انعام، آیه:۱۱۲.
- ↑ هر کس کفر ورزد کفرش به زیان اوست و آنان که کاری شایسته انجام دهند برای (آسایش) خویش زمینهسازی میکنند؛ سوره روم، آیه:۴۴.
- ↑ بیگمان کسانی که در آیات ما کژاندیشی میکنند بر ما پوشیده نیستند، آیا آن کس که در روز رستخیز در آتش افکنده میشود بهتر است یا آنکه در امن و امان میآید؟ هر چه میخواهید انجام دهید که او به آنچه انجام میدهید بیناست؛ سوره فصلت، آیه:۴۰.
- ↑ هر کس کار نیکویی انجام دهد به سود خویش انجام داده و هر کس کار بدی کند به زیان خود کرده است سپس به سوی پروردگارتان بازگردانده میشوید؛ سوره جاثیه، آیه:۱۵.
- ↑ فرهنگ قرآن، ج۲.
- ↑ برخی از آن پیامبران را بر برخی دیگر برتری دادیم؛ از ایشان یکی آن است که خداوند با وی سخن گفت و پایگاههای برخی از ایشان را بالا برد. و ما به عیسی پسر مریم، برهانها (ی روشن) دادیم و او را با روح القدس پشتیبانی کردیم و اگر خداوند میخواست پس از آنان کسانی که این برهانها (ی روشن) به آنان رسید، با هم جنگ نمیکردند ولی اختلاف ورزیدند و برخی از ایشان مؤمن و برخی کافر شدند و اگر خداوند میخواست با یکدیگر به پیکار بر نمیخاستند اما خداوند آنچه بخواهد، همان میکند؛ سوره بقره، آیه:۲۵۳.
- ↑ ای مردم! این پیامبر حقیقت را از سوی پروردگارتان برای شما آورده است پس ایمان بیاورید که برایتان بهتر است و اگر انکار کنید (بدانید که) بیگمان آنچه در آسمانها و زمین است از آن خداوند است و خداوند دانایی فرزانه است؛ سوره نساء، آیه:۱۷۰.
- ↑ ای مؤمنان! پدران و برادرانتان را دوست مگیرید اگر کفر را بر ایمان برگزینند و کسانی از شما که آنها را دوست بگیرند ستمگرند؛ سوره توبه، آیه:۲۳.
- ↑ بگو: چه بدان (آیات) ایمان آورید چه ایمان نیاورید؛ بیگمان چون بر کسانی که پیش از این (به آنان) دانش دادهاند خوانده شود به سجده با روی بر زمین میافتند؛ سوره اسراء، آیه:۱۰۷.
- ↑ و بگو که این (قرآن) راستین و از سوی پروردگار شماست، هر که خواهد ایمان آورد و هر که خواهد کفر پیشه کند، ما برای ستمگران آتشی آماده کردهایم که سراپردههایش آنان را فرا میگیرد و اگر فریادرسی خواهند با آبی چون گدازه فلز به فریادشان میرسند که (گرمای آن) چهرهها را بریان میکند؛ آن آشامیدنی بد است و زشت آسایشگهی است (آن آتش)؛ سوره کهف، آیه:۲۹.
- ↑ هر کس کفر ورزد کفرش به زیان اوست و آنان که کاری شایسته انجام دهند برای (آسایش) خویش زمینهسازی میکنند؛ سوره روم، آیه:۴۴.
- ↑ فرهنگ قرآن، ج۲.
- ↑ پس اگر با تو، به چون و چرا برخاستند بگو: من روی تسلیم به خداوند آوردهام و (نیز) هر کس از من پیروی کرده است (چنین است) و به اهل کتاب و درس ناخواندگان (مشرک) بگو: آیا اسلام میآورید؟ آنگاه اگر اسلام آوردند که رهیاب شدهاند و اگر رو گرداندند، بیگمان بر تو جز پیامرسانی نیست و خداوند به (حال) بندگان بیناست؛ سوره آل عمران، آیه:۲۰.
- ↑ آیا به آنان ننگریستهاید که از کتاب (آسمانی) بهرهای (اندک) دارند، خریدار گمراهیاند و میخواهند شما نیز گمراه باشید؟؛ سوره نساء، آیه: ۴۴.
- ↑ بیگمان بینشهایی از (سوی) پروردگارتان به شما رسیده است پس هر کس بینا شد به سود خود اوست و آنکه کور (دل) گشت به زیان وی است و من بر شما نگهبان نیستم؛ سوره انعام، آیه:۱۰۴.
- ↑ بگو: ای مردم! حق از سوی پروردگارتان نزد شما آمده است، هر که رهیاب شد به سود خویش رهیاب میشود و هر که گمراه گشت بیگمان به زیان خویش گمراه میگردد و من کارگزار شما نیستم؛ سوره یونس، آیه:۱۰۸.
- ↑ و همه نزد خداوند حضور مییابند آنگاه ناتوانان به سرکشان میگویند: ما پیروان شما بودیم، آیا چیزی از عذاب خداوند را از ما باز میدارید؟ میگویند: اگر خداوند ما را (به رهایی از عذاب) رهنمایی کرده بود ما شما را راهبری میکردیم، برای ما برابر است که بیتابی کنیم یا شکیبایی ورزیم، ما را گریزگاهی نیست.و چون کار به پایان آید شیطان میگوید: خداوند به شما وعده راستین کرده بود و من به شما وعده کردم و وفا نکردم و مرا بر شما هیچ چیرگی نبود جز اینکه شما را فرا خواندم و شما پذیرفتید پس مرا سرزنش مکنید و خود را سرزنش کنید، نه من فریادرس شمایم و نه شما فریادرس منید، پیشتر (هم) که مرا (در کار خداوند) شریک میپنداشتید انکار کردم، بیگمان برای ستمکاران عذابی دردناک (در پیش) خواهد بود؛ سوره ابراهیم، آیه:۲۱ - ۲۲.
- ↑ بیگمان تو بر بندگان من چیرگی نداری مگر آن گمراهان که از تو پیروی کنند؛ سوره حجر، آیه:۴۲.
- ↑ هر کس رهیاب شود تنها به سود خود راه یافته و هر کس گمراه شود تنها به زیان خود گمراه گردیده است و هیچ باربرداری بار (گناه) دیگری را بر دوش نخواهد گرفت و ما تا پیامبری برنینگیزیم (کسی را) عذاب نمیکنیم؛ سوره اسراء، آیه:۱۵.
- ↑ و از روزی (یاد کن) که آنان را و آنچه را به جای خداوند میپرستند، گرد میآورد آنگاه میفرماید: آیا شما این بندگان مرا گمراه کردید یا آنان خود، راه را گم کردند؟میگویند: پاکا که تویی، سزاوار ما نیست که به جای تو دوستی برگزینیم امّا تو چندان آنان و پدرانشان را بهرهمند کردی که یاد (تو) را فراموش کردند و گروهی شدند به نابودی افتاده؛ سوره فرقان، آیه: ۱۷ - ۱۸.
- ↑ و اینکه قرآن را بخوانم؛ آنگاه هر کس رهیاب شد به سود خویش رهیاب میشود و آنکه گمراه شد بگو: من تنها از بیمدهندگانم؛ سوره نمل، آیه:۹۲.
- ↑ و اگر میخواستیم رهنمود هر کس را به او (به اجبار) ارزانی میداشتیم اما (همه را مختار آفریدیم که راه خیر یا شرّ را برگزینند و) این گفته من حقّ یافته است که دوزخ را از پریان و آدمیان همگی پر خواهم کرد؛ سوره سجده، آیه: ۱۳.
- ↑ بگو اگر گمراه گردم تنها به زیان خویش گمراه میگردم و اگر رهیاب شوم از آن روست که پروردگارم به من وحی میکند؛ بیگمان او شنوایی نزدیک است؛ سوره سبأ، آیه:۵۰.
- ↑ ما این کتاب را به سوی تو برای مردم به حقّ فرو فرستادهایم؛ آن کس که رهیاب شود به سود خود اوست و هر که بیراه گردد تنها به زیان خود اوست و تو نگهبان آنان نیستی؛ سوره زمر، آیه:۴۱.
- ↑ و اما (قوم) ثمود را رهنمون شدیم و آنان نابینایی (و گمراهی) را بر رهیابی گزیدند و آذرخش عذاب خوارساز، آنان را برای کارهایی که میکردند فرو گرفت؛ سوره فصلت، آیه:۱۷.
- ↑ این، نهایت دانش آنهاست؛ بیگمان پروردگار تو بهتر میداند چه کسی از راه وی گمراه شده و چه کسی رهیافته است؛ سوره نجم، آیه:۳۰.
- ↑ بیگمان پروردگارت به آنان که از راه او گم گشتهاند و به رهیافتگان داناتر است؛ سوره قلم، آیه:۷.
- ↑ فرهنگ قرآن، ج۲.
- ↑ پس اگر با تو، به چون و چرا برخاستند بگو: من روی تسلیم به خداوند آوردهام و (نیز) هر کس از من پیروی کرده است (چنین است) و به اهل کتاب و درس ناخواندگان (مشرک) بگو: آیا اسلام میآورید؟ آنگاه اگر اسلام آوردند که رهیاب شدهاند و اگر رو گرداندند، بیگمان بر تو جز پیامرسانی نیست و خداوند به (حال) بندگان بیناست؛ سوره آل عمران، آیه:۲۰.
- ↑ بیگمان بینشهایی از (سوی) پروردگارتان به شما رسیده است پس هر کس بینا شد به سود خود اوست و آنکه کور (دل) گشت به زیان وی است و من بر شما نگهبان نیستم؛ سوره انعام، آیه:۱۰۴.
- ↑ بگو: برهان رسا از آن خداوند است، اگر میخواست شما همگان را رهنمایی میکرد؛ سوره انعام، آیه: ۱۴۹.
- ↑ بگو: ای مردم! حق از سوی پروردگارتان نزد شما آمده است، هر که رهیاب شد به سود خویش رهیاب میشود و هر که گمراه گشت بیگمان به زیان خویش گمراه میگردد و من کارگزار شما نیستم؛ سوره یونس، آیه:۱۰۸.
- ↑ و اگر قرآنی بود که کوهساران بدان به جنبش میافتاد یا زمین با آن پاره پاره میشد یا با آن مردگان به سخن آورده میشدند (باز ایمان نمیآوردند و کار ایمانشان با شما نیست)؛ بلکه تمام کارها از آن خداوند است؛ آیا مؤمنان درنیافتهاند که اگر خداوند بخواهد همه مردم را راهنمایی میکند؟ و به کافران همواره برای کارهایی که کردهاند بلایی سخت میرسد یا آنکه (بلا) نزدیک خانهشان وارد میشود تا وعده خداوند فرا رسد، بیگمان خداوند در وعده (خویش) خلاف نمیورزد؛ سوره رعد، آیه:۳۱.
- ↑ و (راهنمایی به) راه راست با خداوند است و برخی از آن (راه) ها کژ راه است و اگر میخواست همه شما را راهنمایی میکرد؛ سوره نحل، آیه:۹.
- ↑ هر کس رهیاب شود تنها به سود خود راه یافته و هر کس گمراه شود تنها به زیان خود گمراه گردیده است و هیچ باربرداری بار (گناه) دیگری را بر دوش نخواهد گرفت و ما تا پیامبری برنینگیزیم (کسی را) عذاب نمیکنیم؛ سوره اسراء، آیه:۱۵.
- ↑ و اینکه قرآن را بخوانم؛ آنگاه هر کس رهیاب شد به سود خویش رهیاب میشود و آنکه گمراه شد بگو: من تنها از بیمدهندگانم؛ سوره نمل، آیه: ۹۲.
- ↑ و اگر میخواستیم رهنمود هر کس را به او (به اجبار) ارزانی میداشتیم اما (همه را مختار آفریدیم که راه خیر یا شرّ را برگزینند و) این گفته من حقّ یافته است که دوزخ را از پریان و آدمیان همگی پر خواهم کرد؛ سوره سجده، آیه: ۱۳.
- ↑ بگو اگر گمراه گردم تنها به زیان خویش گمراه میگردم و اگر رهیاب شوم از آن روست که پروردگارم به من وحی میکند؛ بیگمان او شنوایی نزدیک است؛ سوره سبأ، آیه:۵۰.
- ↑ ما این کتاب را به سوی تو برای مردم به حقّ فرو فرستادهایم؛ آن کس که رهیاب شود به سود خود اوست و هر که بیراه گردد تنها به زیان خود اوست و تو نگهبان آنان نیستی؛ سوره زمر، آیه:۴۱.
- ↑ این، نهایت دانش آنهاست؛ بیگمان پروردگار تو بهتر میداند چه کسی از راه وی گمراه شده و چه کسی رهیافته است؛ سوره نجم، آیه:۳۰.
- ↑ بیگمان پروردگارت به آنان که از راه او گم گشتهاند و به رهیافتگان داناتر است؛ سوره قلم، آیه:۷.
- ↑ ما به او راه را نشان دادهایم خواه سپاسگزار باشد یا ناسپاس ؛ سوره انسان، آیه:۳.
- ↑ این (قرآن) جز پندی برای جهانیان نیست، برای هر کس از شما که بخواهد راه راست در پیش گیرد؛ سوره تکویر، آیه: ۲۷ - ۲۸.
- ↑ فرهنگ قرآن، ج۲.
- ↑ برخی از آن پیامبران را بر برخی دیگر برتری دادیم؛ از ایشان یکی آن است که خداوند با وی سخن گفت و پایگاههای برخی از ایشان را بالا برد. و ما به عیسی پسر مریم، برهانها (ی روشن) دادیم و او را با روح القدس پشتیبانی کردیم و اگر خداوند میخواست پس از آنان کسانی که این برهانها (ی روشن) به آنان رسید، با هم جنگ نمیکردند ولی اختلاف ورزیدند و برخی از ایشان مؤمن و برخی کافر شدند و اگر خداوند میخواست با یکدیگر به پیکار بر نمیخاستند اما خداوند آنچه بخواهد، همان میکند؛ سوره بقره، آیه:۲۵۳.
- ↑ فرهنگ قرآن، ج۲.
- ↑ و اگر رویگردانی آنان بر تو گران است چنانچه بتوانی سوراخی در زمین یا نردبانی بر آسمان بیابی تا نشانهای (دیگر) برای آنان بیاوری (چنین کن، اما باز ایمان نمیآورند) و اگر خداوند میخواست همه آنان را بر رهنمود (خود) گرد میآورد پس، هرگز از نادانان مباش!؛ سوره انعام، آیه: ۳۵.
- ↑ و اگر ما فرشتگان را به سوی آنان فرو میفرستادیم و مردگان با ایشان سخن میگفتند و همه چیز را پیش روی آنان گرد میآوردیم سر آن نداشتند که ایمان آورند مگر آنکه خداوند بخواهد اما بیشتر آنان نادانی میکنند؛ سوره انعام، آیه:۱۱۱.
- ↑ بگو: برهان رسا از آن خداوند است، اگر میخواست شما همگان را رهنمایی میکرد؛ سوره انعام، آیه: ۱۴۹.
- ↑ و اگر پروردگارت میخواست، تمام آن کسان که روی زمیناند همگی ایمان میآوردند؛ آیا تو مردم را ناگزیر میکنی که مؤمن باشند؟؛ سوره یونس، آیه:۹۹.
- ↑ و اگر پروردگارت میخواست مردم را امّتی یگانه میکرد؛ و آنان هماره اختلاف میورزند؛ سوره هود، آیه:۱۱۸.
- ↑ و (راهنمایی به) راه راست با خداوند است و برخی از آن (راه) ها کژ راه است و اگر میخواست همه شما را راهنمایی میکرد؛ سوره نحل، آیه:۹.
- ↑ و اگر خداوند میخواست آنان را امّتی یگانه میکرد امّا هر کس را که بخواهد در بخشایش خویش درمیآورد و ستمگران را هیچ یار و یاوری نیست؛ سوره شوری، آیه:۸.
- ↑ فرهنگ قرآن، ج۲.
- ↑ بگو: چه بدان (آیات) ایمان آورید چه ایمان نیاورید؛ بیگمان چون بر کسانی که پیش از این (به آنان) دانش دادهاند خوانده شود به سجده با روی بر زمین میافتند؛ سوره اسراء، آیه:۱۰۷.
- ↑ فرهنگ قرآن، ج۲.
- ↑ و گفتند: اگر (خداوند) بخشنده میخواست ما آن (بت) ها را نمیپرستیدیم، آنان را به این (امر) دانشی نیست، آنان جز نادرست برآورد نمیکنند؛ سوره زخرف، آیه:۲۰.
- ↑ فرهنگ قرآن، ج۲.
- ↑ و هرگز در هیچ کار مگو: «من فردا انجام دهنده آن خواهم بود.مگر اینکه (بگویی اگر) خداوند بخواهد و چون فراموش کردی پروردگارت را یاد کن و بگو: امید است پروردگارم مرا به رهیافتی نزدیکتر از این رهنمایی کند؛ سوره کهف، آیه: ۲۳ - ۲۴.
- ↑ و جز آنچه خواست خداوند است، مخواهید که خداوند دانایی فرزانه است؛ سوره انسان، آیه:۳۰.
- ↑ و جز آنچه خواست خداوند پروردگار جهانیان است؛ نخواهید؛ سوره تکویر، آیه:۲۹.
- ↑ فرهنگ قرآن، ج۲.
- ↑ و بدینگونه برای هر پیامبری دشمنی از شیطانهای آدمی و پری قرار دادیم که برخی به برخی دیگر یکدیگر، به فریب سخنان آراسته الهام میکنند و اگر پروردگار تو میخواست آن (کار) را نمیکردند پس آنان را با دروغی که میبافند واگذار؛ سوره انعام، آیه:۱۱۲.
- ↑ فرهنگ قرآن، ج۲.