سنت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:


==واژه‌شناسی لغوی==
==واژه‌شناسی لغوی==
سنت از ماده سنن بوده که در برخی متون لغوی به‌معنای روش آمده است.@اسماعیل‌بن‌حماد جوهری، الصحاح، ج۵، ص۲۱۳۸؛ حسین‌بن‌محمد راغب اصفهانی، المفردات، ص429.& به گفته ابن‌فارس در تمام موارد استعمال این ماده، دو عنصر اصلی وجود دارد: نخست، جریان و دوام عمل، و دیگری، انجام آسان و بدون مشقت آن.@احمدبن‌فارس‌بن‌زکریا، معجم مقاییس اللغة، ج۳، ص60.& سنت نیز در لغت به‌معنای سیرة آمده است.@اسماعیل‌بن‌حماد جوهری، الصحاح، ج۵، ص۲۱۳۹؛ احمدبن‌فارس‌بن‌زکریا، معجم مقاییس اللغة، ج۳، ص61.&
سنت از ماده سنن بوده که در برخی متون لغوی به‌معنای روش آمده است.<ref>[[اسماعیل بن حماد جوهری|جوهری، اسماعیل بن حماد]]؛ الصحاح، ج۵، ص۲۱۳۸؛ [[حسین بن محمد راغب اصفهانی|راغب اصفهانی، حسین بن محمد]]، المفردات، ص۴۲۹.</ref> به گفته ابن فارس در تمام موارد استعمال این ماده، دو عنصر اصلی وجود دارد: نخست، جریان و دوام عمل، و دیگری، انجام آسان و بدون مشقت آن.<ref>[[احمد بن فارس بن زکریا]]، معجم مقاییس اللغة، ج۳، ص۶۰.</ref> سنت نیز در لغت به معنای سیره آمده است.<ref>[[اسماعیل بن حماد جوهری|جوهری، اسماعیل بن حماد]]؛ الصحاح، ج۵، ص۲۱۳۹؛ [[احمد بن فارس بن زکریا]]، معجم مقاییس اللغة، ج۳، ص۶۱.</ref>
طبیعی است این کلمه را می‌توان به هر فرد و گروهی اضافه کرد؛ مانند سنت پیامبر{{صل}}، سنت امامان{{عم}}، سنت صحابه، سنت تابعان، سنت فقیهان، سنت حاکمان، سنت خلفا و... .
طبیعی است این کلمه را می‌توان به هر فرد و گروهی اضافه کرد؛ مانند [[سنت پیامبر]]{{صل}}، [[سنت امامان]]{{عم}}، سنت صحابه، سنت تابعان، سنت فقیهان، سنت حاکمان، سنت خلفا و... .
سنت در اصطلاح، گاه تنها به گفتار و رفتار - اعم از فعل و تقریر - نبی اطلاق می‌شود.@محمدرضا مظفر، اصول الفقه، ج۲، ص۵۷.& اهل سنت، اغلب وقتی مفهوم سنت را به‌کار می‌برند، مقصودشان، سنت نبوی است؛@برای نمونه، ر.ک: ابوحامد محمدبن‌محمد‌بن‌محمد غزالی، المستصفى فی علم الاصول، ص8؛ محمدبن‌عمر فخر رازی، المحصول فی علم اصول الفقه، ج۱، ص104؛ علی‌بن‌محمد آمدی، الاحکام فی اصول الاحکام، ج۱، ص158؛ شمس‌الدین سرخسی، المبسوط، ج۱، ص161.& هرچند برخی از ایشان، قول صحابی را نیز وارد در محدوده سنت می‌دانند.@محمد‌بن‌محمد حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۱، ص۳۵۸؛ ابراهیم‌بن‌موسی شاطبی، الموافقات، ج4، ص۲۹۰.&
سنت در اصطلاح، گاه تنها به گفتار و رفتار - اعم از فعل و تقریر - نبی اطلاق می‌شود.<ref>[[محمد رضا مظفر|مظفر، محمد رضا]]، اصول الفقه، ج۲، ص۵۷.</ref> [[اهل سنت]]، اغلب وقتی مفهوم سنت را به‌کار می‌برند، مقصودشان، [[سنت نبوی]] است؛<ref>برای نمونه، ر.ک: [[ابوحامد محمد بن محمد‌ بن محمد غزالی|غزالی، ابوحامد محمد بن محمد‌ بن محمد]]، المستصفى فی علم الاصول، ص۸؛ [[محمد بن عمر فخر رازی|فخر رازی، محمد بن عمر]]، المحصول فی علم اصول الفقه، ج۱، ص۱۰۴؛ [[علی بن محمد آمدی|آمدی، علی بن محمد]]، الاحکام فی اصول الاحکام، ج۱، ص۱۵۸؛ [[شمس‌الدین سرخسی|سرخسی، شمس‌الدین]]، المبسوط، ج۱، ص۱۶۱.</ref> هرچند برخی از ایشان، قول صحابی را نیز وارد در محدوده سنت می‌دانند.<ref>[[محمد‌ بن محمد حاکم نیشابوری|حاکم نیشابوری، محمد‌ بن محمد]]، المستدرک علی الصحیحین، ج۱، ص۳۵۸؛ [[ابراهیم بن موسی شاطبی|شاطبی، ابراهیم بن موسی]]، الموافقات، ج۴، ص۲۹۰.</ref>
اما در دیدگاه امامیه، از آنجا که گفتار، رفتار و تقریر امام نیز همچون پیامبر، معصومانه است،@محمدرضا مظفر، اصول الفقه، ج۲، ص57.& در تعریف ایشان، سنت به‌معنای گفتار، رفتار و تقریر معصوم{{ع}} - اعم از نبی و امام - است.@برای نمونه، ر.ک: ابوالقاسم قمی، قوانین الاصول، ص401؛ محمدتقی رازی نجفی، هدایة المسترشدین، ص۳۹۷؛ مرتضی انصاری، فرائد الاصول، ج۱، ص۲۳۸؛ آخوند محمدکاظم خراسانی، کفایة الاصول، ص8؛ سیدمحمد صدر، ماوراء الفقه، ج۱۰، ص۱۳۰؛ سیدابوالقاسم موسوی خویی، اجود التقریرات، ج2، ص123؛ محمداسحاق فیاض، محاضرات فی اصول الفقه، ج۱، ص35؛ علی مشکینی، اصطلاحات الاصول، ص141.&
اما در دیدگاه امامیه، از آنجا که گفتار، رفتار و تقریر امام نیز همچون پیامبر، معصومانه است،<ref>[[محمد رضا مظفر|مظفر، محمد رضا]]، اصول الفقه، ج۲، ص۵۷.</ref> در تعریف ایشان، سنت به‌معنای گفتار، رفتار و تقریر معصوم{{ع}} - اعم از نبی و امام - است.<ref>برای نمونه، ر.ک: [[ابوالقاسم قمی|قمی، ابوالقاسم]]، قوانین الاصول، ص۴۰۱؛ [[محمد تقی رازی نجفی|رازی نجفی، محمد تقی]]، هدایة المسترشدین، ص۳۹۷؛ [[مرتضی انصاری|انصاری، مرتضی]]، فرائد الاصول، ج۱، ص۲۳۸؛ آخوند [[محمد کاظم خراسانی|خراسانی، محمد کاظم]]، کفایة الاصول، ص۸؛ [[سید محمد صدر|صدر، سید محمد]]، ماوراء الفقه، ج۱۰، ص۱۳۰؛ [[سید ابوالقاسم موسوی خویی|موسوی خویی، سید ابوالقاسم]]، اجود التقریرات، ج۲، ص۱۲۳؛ [[محمد اسحاق فیاض|فیاض، محمد اسحاق]]، محاضرات فی اصول الفقه، ج۱، ص۳۵؛ [[مشکینی، علی|علی مشکینی]]، اصطلاحات الاصول، ص۱۴۱.</ref>
در این نوشتار نیز مقصود از سنت، گفتار، رفتار و تقریر معصوم{{ع}} - اعم از پیامبر و امام - است.
در این نوشتار نیز مقصود از سنت، گفتار، رفتار و تقریر [[معصوم]]{{ع}} - اعم از [[پیامبر]] و [[امام]] - است.





نسخهٔ ‏۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۶:۴۲

این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل سنت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

واژه‌شناسی لغوی

سنت از ماده سنن بوده که در برخی متون لغوی به‌معنای روش آمده است.[۱] به گفته ابن فارس در تمام موارد استعمال این ماده، دو عنصر اصلی وجود دارد: نخست، جریان و دوام عمل، و دیگری، انجام آسان و بدون مشقت آن.[۲] سنت نیز در لغت به معنای سیره آمده است.[۳] طبیعی است این کلمه را می‌توان به هر فرد و گروهی اضافه کرد؛ مانند سنت پیامبر(ص)، سنت امامان(ع)، سنت صحابه، سنت تابعان، سنت فقیهان، سنت حاکمان، سنت خلفا و... . سنت در اصطلاح، گاه تنها به گفتار و رفتار - اعم از فعل و تقریر - نبی اطلاق می‌شود.[۴] اهل سنت، اغلب وقتی مفهوم سنت را به‌کار می‌برند، مقصودشان، سنت نبوی است؛[۵] هرچند برخی از ایشان، قول صحابی را نیز وارد در محدوده سنت می‌دانند.[۶] اما در دیدگاه امامیه، از آنجا که گفتار، رفتار و تقریر امام نیز همچون پیامبر، معصومانه است،[۷] در تعریف ایشان، سنت به‌معنای گفتار، رفتار و تقریر معصوم(ع) - اعم از نبی و امام - است.[۸] در این نوشتار نیز مقصود از سنت، گفتار، رفتار و تقریر معصوم(ع) - اعم از پیامبر و امام - است.


منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. جوهری، اسماعیل بن حماد؛ الصحاح، ج۵، ص۲۱۳۸؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۴۲۹.
  2. احمد بن فارس بن زکریا، معجم مقاییس اللغة، ج۳، ص۶۰.
  3. جوهری، اسماعیل بن حماد؛ الصحاح، ج۵، ص۲۱۳۹؛ احمد بن فارس بن زکریا، معجم مقاییس اللغة، ج۳، ص۶۱.
  4. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج۲، ص۵۷.
  5. برای نمونه، ر.ک: غزالی، ابوحامد محمد بن محمد‌ بن محمد، المستصفى فی علم الاصول، ص۸؛ فخر رازی، محمد بن عمر، المحصول فی علم اصول الفقه، ج۱، ص۱۰۴؛ آمدی، علی بن محمد، الاحکام فی اصول الاحکام، ج۱، ص۱۵۸؛ سرخسی، شمس‌الدین، المبسوط، ج۱، ص۱۶۱.
  6. حاکم نیشابوری، محمد‌ بن محمد، المستدرک علی الصحیحین، ج۱، ص۳۵۸؛ شاطبی، ابراهیم بن موسی، الموافقات، ج۴، ص۲۹۰.
  7. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج۲، ص۵۷.
  8. برای نمونه، ر.ک: قمی، ابوالقاسم، قوانین الاصول، ص۴۰۱؛ رازی نجفی، محمد تقی، هدایة المسترشدین، ص۳۹۷؛ انصاری، مرتضی، فرائد الاصول، ج۱، ص۲۳۸؛ آخوند خراسانی، محمد کاظم، کفایة الاصول، ص۸؛ صدر، سید محمد، ماوراء الفقه، ج۱۰، ص۱۳۰؛ موسوی خویی، سید ابوالقاسم، اجود التقریرات، ج۲، ص۱۲۳؛ فیاض، محمد اسحاق، محاضرات فی اصول الفقه، ج۱، ص۳۵؛ علی مشکینی، اصطلاحات الاصول، ص۱۴۱.