حکومت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:
==تشکیل حکومت الهی یکی از حکمت های امامت==
==تشکیل حکومت الهی یکی از حکمت های امامت==
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:right; font-size: 90%; font-weight: normal;">{{اصلی|حکمت امامت}}</div>
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:right; font-size: 90%; font-weight: normal;">{{اصلی|حکمت امامت}}</div>
* دینی که مدعی [[جاودانگی]] و [[جامعیت]] در عرصه‌های فردی و اجتماعی و سیاسی است، نمی‌‌تواند به مسئله [[حکومت]] توجّه نکند؛ چراکه [[اهرم قدرت]] و [[حکومت]] در تعیین مسیر [[هدایت جامعه]] و نیز [[تربیت]] [[دانشمندان]] و [[عالمان دین]] و تعیین سمت فکری آنان، نقش بسزایی دارد.  
* دینی که مدعی [[جاودانگی]] و [[جامعیت]] در عرصه‌های فردی و اجتماعی و سیاسی است، نمی‌‌تواند به مسئله حکومت توجّه نکند؛ چراکه [[اهرم قدرت]] و حکومت در تعیین مسیر [[هدایت جامعه]] و نیز [[تربیت]] [[دانشمندان]] و [[عالمان دین]] و تعیین سمت فکری آنان، نقش بسزایی دارد.  
* براین اساس، به [[حکومت]] و شخص [[حاکم]] به عنوان متمّم و مکمل حیات خود و [[صیانت دین]] از آفت [[انحراف]] و [[تحریف]] نگاه ویژه‌ای خواهد داشت. با مفروض گرفتن ضرورت توجّه دین به مسئله [[حکومت]] و [[حاکمیت]] بحث بعدی [[تعیین حاکم]] خواهد بود.  
* براین اساس، به حکومت و شخص [[حاکم]] به عنوان متمّم و مکمل حیات خود و [[صیانت دین]] از آفت [[انحراف]] و [[تحریف]] نگاه ویژه‌ای خواهد داشت. با مفروض گرفتن ضرورت توجّه دین به مسئله حکومت و [[حاکمیت]] بحث بعدی [[تعیین حاکم]] خواهد بود.  
* از آنجا که در [[اسلام]] مسئله [[دین]] و [[حکومت]] ادغام شده است و داستان تز [[جدایی دین از سیاست]] ([[سکولاریسم]]) در آنجایی ندارد، لذا شخصیتی که دارای [[مرجعیت علمی‌]] و [[مرجعیت دینی|دینی]] و نیز دارای [[مقام ولایت معنوی]] است، چنین فردی نیز عهده‌دار [[حکومت]] و [[حاکمیت دینی]] خواهد بود؛ چراکه با وجود [[مرجع دینی|مرجع مطلق دینی]] و [[مرجع علمی|علمی‌]] و [[مقام ولایت مطلقه]] به فرد دیگری نوبت نمی‌‌رسد؛ علاوه اینکه [[تقدیم مفضول بر فاضل|تقدیم مفضول]] و [[تقدیم مرجوح بر راجح|مرجوح بر فاضل]] لازم می‌‌آید، بلکه با تقسیم و تفکیک [[شئون]] و [[مسئولیت]] مثلاً سپردن امور سیاسی و اجتماعی و [[رهبری کشور]] به فرد دیگر، امکان این وجود دارد که به دلیل [[عدم عصمت]] چنین حاکمی‌ وی قلمرو فعّالیّت [[مرجع علمی‌]] و دینی تعیین و تفکیک شده را تحدید یا سلب نموده و به‌جای آن نماینده دلخواه خود را قرار دهد، در این صورت نقض غرض لازم می‌‌آید و [[آیین خاتم]] و [[جاودان]] به اهداف خود نائل نخواهد شد.  
* از آنجا که در [[اسلام]] مسئله [[دین]] و حکومت ادغام شده است و داستان تز [[جدایی دین از سیاست]] ([[سکولاریسم]]) در آنجایی ندارد، لذا شخصیتی که دارای [[مرجعیت علمی‌]] و [[مرجعیت دینی|دینی]] و نیز دارای [[مقام ولایت معنوی]] است، چنین فردی نیز عهده‌دار حکومت و [[حاکمیت دینی]] خواهد بود؛ چراکه با وجود [[مرجع دینی|مرجع مطلق دینی]] و [[مرجع علمی|علمی‌]] و [[مقام ولایت مطلقه]] به فرد دیگری نوبت نمی‌‌رسد؛ علاوه اینکه [[تقدیم مفضول بر فاضل|تقدیم مفضول]] و [[تقدیم مرجوح بر راجح|مرجوح بر فاضل]] لازم می‌‌آید، بلکه با تقسیم و تفکیک [[شئون]] و [[مسئولیت]] مثلاً سپردن امور سیاسی و اجتماعی و [[رهبری کشور]] به فرد دیگر، امکان این وجود دارد که به دلیل [[عدم عصمت]] چنین حاکمی‌ وی قلمرو فعّالیّت [[مرجع علمی‌]] و دینی تعیین و تفکیک شده را تحدید یا سلب نموده و به‌جای آن نماینده دلخواه خود را قرار دهد، در این صورت نقض غرض لازم می‌‌آید و [[آیین خاتم]] و [[جاودان]] به اهداف خود نائل نخواهد شد.  
* نیم‌نگاهی به تاریخ [[صدر اسلام]] ادعای فوق را تأیید می‌‌کند، با وجود [[تعیین حضرت علی]] {{ع}}‌ به عنوان [[جانشین پیامبر اسلام]] در تمام عرصه‌ها اعم از [[مرجعیت علمی‌]] و [[مرجعیت دینی|دینی]]، [[ولایت عامه]] و [[حکومت]] به دلیل عدم تحقق آن در طول بیست و پنج سال [[حکومت]] [[سه خلیفه اول]]، عملاً [[حضرت علی]] {{ع}}‌ از [[جامعه]] حذف و منزوی و حضرت به نوشتن [[تفسیر جامع قرآن]] و کار [[باغداری]] و [[کندن چاه]] مشغول شد. در این بیست و پنج سال [[انحراف‌ها]] و [[کژی‌های]] متعددی در [[اسلام]] ایجاد شد که محصول تز [[جدایی دین از سیاست|جدایی دین]] ([[جدایی امامت از سیاست|امامت]]) از [[سیاست]] و [[حکومت]] بود.  
* نیم‌نگاهی به تاریخ [[صدر اسلام]] ادعای فوق را تأیید می‌‌کند، با وجود [[تعیین حضرت علی]] {{ع}}‌ به عنوان [[جانشین پیامبر اسلام]] در تمام عرصه‌ها اعم از [[مرجعیت علمی‌]] و [[مرجعیت دینی|دینی]]، [[ولایت عامه]] و حکومت به دلیل عدم تحقق آن در طول بیست و پنج سال حکومت [[سه خلیفه اول]]، عملاً [[حضرت علی]] {{ع}}‌ از [[جامعه]] حذف و منزوی و حضرت به نوشتن [[تفسیر جامع قرآن]] و کار [[باغداری]] و [[کندن چاه]] مشغول شد. در این بیست و پنج سال [[انحراف‌ها]] و [[کژی‌های]] متعددی در [[اسلام]] ایجاد شد که محصول تز [[جدایی دین از سیاست|جدایی دین]] ([[جدایی امامت از سیاست|امامت]]) از [[سیاست]] و حکومت بود.  
* پس یکی از فلسفه‌های ضرورت [[امامت]]، [[تشکیل حکومت دینی|تشکیل حکومت ناب دینی]] است؛ تا در پرتو آن، [[دین]] در عرصه‌های فردی و اجتماعی به رشد و بالندگی خود به صورت خالص ادامه دهد<ref>ر.ک. [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص ۴۷-۴۸.</ref>.
* پس یکی از فلسفه‌های ضرورت [[امامت]]، [[تشکیل حکومت دینی|تشکیل حکومت ناب دینی]] است؛ تا در پرتو آن، [[دین]] در عرصه‌های فردی و اجتماعی به رشد و بالندگی خود به صورت خالص ادامه دهد<ref>ر.ک. [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص ۴۷-۴۸.</ref>.

نسخهٔ ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۵:۳۹

حکومت یکی از فلسفه های بعثت

  • قرآن مجید به مشروعیت حکومت پیامبران پرداخته و از جهت تعیین حاکم و نیز از جهت منشور حکومت، مبطل نظریه سکولاریسم است. خداوند، حکم و حکمرانی را به خود اختصاص داده و از غیر خود - مانند قیصرها - نفی می‌کند و برخی آیات حتی مردم را از مراجعه به چنین مراکزی منع کرده است:﴿﴿ يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُواْ إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُواْ أَن يَكْفُرُواْ بِهِ [۱] آیات دیگری وجود دارد که امر می‌کند بر الزام به حکمرانی، مطابق دین الهی: ﴿﴿وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ[۲]. این آیات، منشور حکومت را مشخص می‌کند [۳]. خداوند متعال انسان را از نیستی، جامه وجود پوشاند و بستر مناسب حیات و رشد مادی و معنوی را در اختیار او قرار داد. و انسان علاوه بر اصل خلقت، در ادامه حیاتش نیز به خداوند محتاج است. ﴿﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ [۴]. پس انسان مملوک مطلق خداوند است و عقل تصدیق می‌کند اختیار مملوک از آنِ مالک و فیاض است و مملوک باید فرمان‌بردار مالک خویش باشد و در تمام تصرفات محتاج اذن و تأیید مالک است چه در عرصه تصرف در خود یا در طبیعت. انسانی که برای تصرف در اعضای خود و استفاده از نعمت‌های طبیعت به اذن تأیید خالق نیازمند است چگونه در ایجاد یک حکومت که تصرف و تسخیر در منابع طبیعی و ایجاد محدودیت برای مخلوقات خداوند است نیازمند اذن نباشد؟ در حالی که عقل هر نوع ایجاد محدودیت در زندگی دیگران را برنمی‌تابد. پس حاکمیت، هم عقلاً و هم از جهت قرآن به خداوند تعلق دارد: ﴿﴿إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ [۵] بله ازآنجاکه حکومت از مقام قدسی خداوند، دور است، لذا در مواردی،انجام آن را به انسان‌های شایسته واگذار می‌کند مانند حضرت داوود (ع). نظریه سکولارها که می‌گوید خداوند حق مشروعیت و حاکمیت خویش را به مردم تفویض کرده است، اگر به‌گونه‌ای باشد که مشروعیت حکومت پیامبران را خارج کند، "برخلاف آیات"، به سکولاریسم منجر می‌شود اما اگر فقط منکر مشروعیت، الهی حاکم، غیر معصوم باشد، مثبِت سکولاریسم نیست [۶].

تشکیل حکومت الهی یکی از حکمت های امامت

  1. سوره نساء، آیه:۶۰.
  2. سوره مائده، آیه:۴۴.
  3. قدردان قراملکی، محمد حسن، دین و نبوت، ص ۲۶۳ و ۲۶۷.
  4. سوره فاطر، آیۀ:۱۵.
  5. سوره انعام، آیۀ:۵۷.
  6. قدردان قراملکی، محمد حسن، دین و نبوت، ص ۲۶۷-۲۷۰.
  7. ر.ک. قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص ۴۷-۴۸.