←اختلاف در معنای ولایت
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
هنگامی که این واژه در [[روابط انسانی]] و [[امور اجتماعی]] به کار میرود، بیانگر [[تدبیر]] و ولایت [[ولیّ]] بر مُوَلَّی علیه خود است. چنان که ابناثیر در النهایة، معنای اصلی ولایت را [[مقید]] به سه قید میکند که اگر با هم جمع نشوند، معنای ولایت محقق نمیگردد؛ آن سه شرط عبارتاند از: تدبیر، [[قدرت]] بر [[اعمال]] تدبیر و بالاخره فعلیت آن<ref>النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، ج۵، ص۲۲۷.</ref>. به همین دلیل است که ابنمنظور در لسان العرب معنای «[[الولی]]» را [[مدبر]] و [[متصرف]] در امور عالم معنا میکند و میگوید: {{عربی|الولی، المتولی الأمور العالم و الخلائق، القائم بها، و من أسمائه عزوجل الوالی؛ و هو مالک الأشیاء جمیعها التصرف فیها}}<ref>لسان العرب، ج۱۵، ص۴۰۷.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۴ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۴ ص ۴۳؛ [[محمد ساعدی|ساعدی، محمد]]، [[آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار (کتاب)|آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار]]، ص ۴۲.</ref> | هنگامی که این واژه در [[روابط انسانی]] و [[امور اجتماعی]] به کار میرود، بیانگر [[تدبیر]] و ولایت [[ولیّ]] بر مُوَلَّی علیه خود است. چنان که ابناثیر در النهایة، معنای اصلی ولایت را [[مقید]] به سه قید میکند که اگر با هم جمع نشوند، معنای ولایت محقق نمیگردد؛ آن سه شرط عبارتاند از: تدبیر، [[قدرت]] بر [[اعمال]] تدبیر و بالاخره فعلیت آن<ref>النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، ج۵، ص۲۲۷.</ref>. به همین دلیل است که ابنمنظور در لسان العرب معنای «[[الولی]]» را [[مدبر]] و [[متصرف]] در امور عالم معنا میکند و میگوید: {{عربی|الولی، المتولی الأمور العالم و الخلائق، القائم بها، و من أسمائه عزوجل الوالی؛ و هو مالک الأشیاء جمیعها التصرف فیها}}<ref>لسان العرب، ج۱۵، ص۴۰۷.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۴ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۴ ص ۴۳؛ [[محمد ساعدی|ساعدی، محمد]]، [[آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار (کتاب)|آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار]]، ص ۴۲.</ref> | ||
== | == حقیقت معنای ولایت == | ||
در اینکه کدام یک، معنای [[حقیقی]] کلمه "ولایت" به [[فتح]] یا کسر واو است، [[اختلاف]] شده و از آثار [[اهل]] لغت به دست میآید لغویان در این باره دو دستهاند: عدهای هر دو کلمه را به یک معنا گرفتهاند و برخی بین آن دو تفاوت قائل شدهاند<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص۳۴-۳۶؛ [[اصغرآقا مهدوی|مهدوی، اصغرآقا]] و [[سید محمد صادق کاظمی|کاظمی، سید محمد صادق]]، [[کلیات فقه سیاسی (کتاب)|کلیات فقه سیاسی]]، ص۱۶۱.</ref>. | در اینکه کدام یک، معنای [[حقیقی]] کلمه "ولایت" به [[فتح]] یا کسر واو است، [[اختلاف]] شده و از آثار [[اهل]] لغت به دست میآید لغویان در این باره دو دستهاند: عدهای هر دو کلمه را به یک معنا گرفتهاند و برخی بین آن دو تفاوت قائل شدهاند<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص۳۴-۳۶؛ [[اصغرآقا مهدوی|مهدوی، اصغرآقا]] و [[سید محمد صادق کاظمی|کاظمی، سید محمد صادق]]، [[کلیات فقه سیاسی (کتاب)|کلیات فقه سیاسی]]، ص۱۶۱.</ref>. | ||
هرچند معنای قرب در باب [[ولایت]] به حدی محوری است که راغب در مفردات خود، معنای ولایت را شدت نزدیکی دو چیز به یکدیگر دانسته؛ به گونهای که میان آنها فاصلهای جز خودشان نباشد. او سپس تصریح میکند که سایر معانی از قبیل [[دوستی]]، [[نسب]]، [[یاری]] و یا همکیشی، معنای لازم و استعاری قرب است. بنابراین، سایر معانی که در معنای ولایت گفته شده، باید با توجه به معنای اصلی ترجمه شود<ref>المفردات فی غریب القرآن، ص۸۸۵.</ref>. | هرچند معنای قرب در باب [[ولایت]] به حدی محوری است که راغب در مفردات خود، معنای ولایت را شدت نزدیکی دو چیز به یکدیگر دانسته؛ به گونهای که میان آنها فاصلهای جز خودشان نباشد. او سپس تصریح میکند که سایر معانی از قبیل [[دوستی]]، [[نسب]]، [[یاری]] و یا همکیشی، معنای لازم و استعاری قرب است. بنابراین، سایر معانی که در معنای ولایت گفته شده، باید با توجه به معنای اصلی ترجمه شود<ref>المفردات فی غریب القرآن، ص۸۸۵.</ref>. | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
اما آنچه درباره معنای [[حقیقی]] [[ولایت]] به [[سلطنت]] و [[امارت]]، استناد به [[نقل]] برخی [[اهل]] لغت شده، نمیتواند [[دلیل]] بر معنای [[حقیقی]] باشد؛ زیرا برخی دیگر از [[اهل]] لغت با آن [[نظریه]] [[مخالفت]] کردهاند و [[دلیل]] تبادر نیز، قابل مناقشه است که تبادری، حاکی از معنای [[حقیقی]] است که عام باشد، در حالی که تبادر مذکور خاص و در بعضی موارد، همانند [[تاریخنگاری]] وجود دارد؛ افزون بر آن، در معنای [[سلطنت]] و [[حکومت]]، یا [[سرپرست]]، مآل جامعی نیست که موارد دیگر را شامل شود، ولی در [[ولایت]] به معنای [[قرب]] امکانش است<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص۳۴-۳۶.</ref>. | اما آنچه درباره معنای [[حقیقی]] [[ولایت]] به [[سلطنت]] و [[امارت]]، استناد به [[نقل]] برخی [[اهل]] لغت شده، نمیتواند [[دلیل]] بر معنای [[حقیقی]] باشد؛ زیرا برخی دیگر از [[اهل]] لغت با آن [[نظریه]] [[مخالفت]] کردهاند و [[دلیل]] تبادر نیز، قابل مناقشه است که تبادری، حاکی از معنای [[حقیقی]] است که عام باشد، در حالی که تبادر مذکور خاص و در بعضی موارد، همانند [[تاریخنگاری]] وجود دارد؛ افزون بر آن، در معنای [[سلطنت]] و [[حکومت]]، یا [[سرپرست]]، مآل جامعی نیست که موارد دیگر را شامل شود، ولی در [[ولایت]] به معنای [[قرب]] امکانش است<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص۳۴-۳۶.</ref>. | ||
با توجه به مطالب فوق، معنای حقیقی ولایت، همان [[قرب]] است و در موردی که قرینه خاصی برای [[اراده]] یکی از این معانی نبود، باید همان معنای کلی [[قرب]] را در نظر بگیریم، مثلاً اگر گفته شد: [[ولایت]] از آنِ خداست، باید گفت مراد، [[معیت]] [[خداوند]] با همه موجودات است. بنابراین، معلوم میشود [[مالکیت]] در [[تدبیر]] و تکفل امور و عهدهدار شدن [[احکام]] و مسائل مُوَلی علیه، لازمه و نتیجه حاصل از [[ولایت]] است نَه اصل [[حقیقت]] و معنای مطابقی آن و هر جا [[ولایت]] را به مفهوم [[حکومت]]، [[امارت]] و [[سلطنت]] [[تفسیر]] میکنند، [[تفسیر]] به لوازم معنا کردهاند نه بیان معنای [[حقیقی]] آن؛ زیرا [[قرب]] به دو قسم [[حسی]] و غیر [[حسی]] تقسیم میشود و [[امارت]]، تکفل امور و [[تدبیر]] مسائل مُوَلی علیه، از لوازم قِسم دوم است. به عبارت دیگر: آن امور بعد از تحقق [[قرب]] [[حسی]] یا غیر [[حسی]] است و [[امارت]] و [[سلطنت]] از لوازم و نتیجه معنای [[قرابت]] غیر [[حسی]] و [[ولایت]] است نَه معنای اصلی ولایت<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص۳۴-۳۶.</ref>. | با توجه به مطالب فوق، معنای حقیقی ولایت، همان [[قرب]] است و در موردی که قرینه خاصی برای [[اراده]] یکی از این معانی نبود، باید همان معنای کلی [[قرب]] را در نظر بگیریم، مثلاً اگر گفته شد: [[ولایت]] از آنِ خداست، باید گفت مراد، [[معیت]] [[خداوند]] با همه موجودات است. بنابراین، معلوم میشود [[مالکیت]] در [[تدبیر]] و تکفل امور و عهدهدار شدن [[احکام]] و مسائل مُوَلی علیه، لازمه و نتیجه حاصل از [[ولایت]] است نَه اصل [[حقیقت]] و معنای مطابقی آن و هر جا [[ولایت]] را به مفهوم [[حکومت]]، [[امارت]] و [[سلطنت]] [[تفسیر]] میکنند، [[تفسیر]] به لوازم معنا کردهاند نه بیان معنای [[حقیقی]] آن؛ زیرا [[قرب]] به دو قسم [[حسی]] و غیر [[حسی]] تقسیم میشود و [[امارت]]، تکفل امور و [[تدبیر]] مسائل مُوَلی علیه، از لوازم قِسم دوم است. به عبارت دیگر: آن امور بعد از تحقق [[قرب]] [[حسی]] یا غیر [[حسی]] است و [[امارت]] و [[سلطنت]] از لوازم و نتیجه معنای [[قرابت]] غیر [[حسی]] و [[ولایت]] است نَه معنای اصلی ولایت<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص۳۴-۳۶.</ref>. | ||
== پرسش مستقیم== | == پرسش مستقیم== | ||
* [[ولایت در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ (پرسش)]] | * [[ولایت در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ (پرسش)]] |