آیه اهل ذکر: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - ']]' به ' [[')
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[آیه اهل ذکر در قرآن]] - [[آیه اهل ذکر در علوم قرآنی]] - [[آیه اهل ذکر در کلام اسلامی]] - [[آیه اهل ذکر در فقه اسلامی]] - [[آیه اهل ذکر در معارف و سیره رضوی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[آیه اهل ذکر در قرآن]] - [[آیه اهل ذکر در علوم قرآنی]] - [[آیه اهل ذکر در کلام اسلامی]] - [[آیه اهل ذکر در فقه اسلامی]] - [[آیه اهل ذکر در معارف و سیره رضوی]]| پرسش مرتبط  = }}


'''آیه اهل الذکر''' ([[آیه ۴۳ سوره نحل]] و [[آیه ۷ سوره انبیاء]]) از آیاتی است که [[لزوم]] مراجعه [[جاهل]] به [[اهل علم]] را بیان می‌‌کند. این آیه معروف به "آیه سوال" نیز هست. در این دو آیه [[خداوند متعال]] [[مردم]] را مخاطب قرار داده و ایشان را در یافتن پاسخ سوالاتشان، به اهل علم ([[اهل ذکر]]) ارجاع داده است. اگرچه در اینکه مقصود از "[[اهل الذکر]]" چه کسی است، میان علمای شیعه و [[اهل سنت]] [[اختلاف]] است، لکن در [[روایات]] متعدد مصداق "اهل الذکر"، [[اهل بیت]]{{ع}} معرفی شده و به استناد این دو آیه [[مرجعیت دینی]] و [[مرجعیت علمی|علمی]] ایشان، [[اثبات]] گردیده است.
'''آیه اهل الذکر''' ([[آیه ۴۳ سوره نحل]] و [[آیه ۷ سوره انبیاء]]) از آیاتی است که [[لزوم]] مراجعه [[جاهل]] به [[اهل علم]] را بیان می‌‌کند. این آیه معروف به "آیه سوال" نیز هست. در این دو آیه [[خداوند متعال]] [[مردم]] را مخاطب قرار داده و ایشان را در یافتن پاسخ سوالاتشان، به اهل علم ([[اهل ذکر]]) ارجاع داده است. اگرچه در اینکه مقصود از "[[اهل الذکر]]" چه کسی است، میان علمای شیعه و [[اهل سنت]] [[اختلاف]] است، لکن در [[روایات]] متعدد مصداق "اهل الذکر"، [[اهل بیت]]{{ع}} معرفی شده و به استناد این دو آیه [[مرجعیت دینی]] و [[مرجعیت علمی|علمی]] ایشان، [[اثبات]] گردیده است.


==معنا‌شناسی==
== معنا‌شناسی ==
===[[اهل]]===
=== [[اهل]] ===
«اهل» به معنای [[خانواده]] و [[خاندان]] است<ref>فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ج۲ ص۲۸.</ref>. اهل الرجل یعنی کسانی که در [[خانه]] آن [[مرد]] [[زندگی]] می‌‌کنند. سپس به طور مجاز کسانی را که منسوب به یک مرد هستند، اهل بیت آن مرد می‌گویند<ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ج۱ ص۹۶.</ref>. واژه اهل به هر آنچه که اضافه شود، تمامی افرادی که در آن [[مشارکت]] دارد را شامل می‌‌شود از همین رو در [[قرآن کریم]] اهل به کلمات مختلفی اضافه شده است که همین مشارکت را می‌‌رساند؛ به عنوان مثال: "اهل الانجیل"، "اهل هذه القریه" و "[[اهل التقوی]]". یعنی کسانی که [[انجیل]] را قبول دارند یا کسانی که در یک روستا زندگی می‌کنند یا کسانی که [[تقوا]] دارند<ref>قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج ۱، ص۱۳۵.</ref>. اهل الذکر بر کسانی که در مسأله [[ذکر]] با یکدیگر اشتراک دارند اطلاق می‌‌شود<ref>ر.ک: [[حسین عبدالمحمدی بنچناری|عبدالمحمدی بنچناری، حسین]]، [[بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت (مقاله)|بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت]].</ref>.
«اهل» به معنای [[خانواده]] و [[خاندان]] است<ref>فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ج۲ ص۲۸.</ref>. اهل الرجل یعنی کسانی که در [[خانه]] آن [[مرد]] [[زندگی]] می‌‌کنند. سپس به طور مجاز کسانی را که منسوب به یک مرد هستند، اهل بیت آن مرد می‌گویند<ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ج۱ ص۹۶.</ref>. واژه اهل به هر آنچه که اضافه شود، تمامی افرادی که در آن [[مشارکت]] دارد را شامل می‌‌شود از همین رو در [[قرآن کریم]] اهل به کلمات مختلفی اضافه شده است که همین مشارکت را می‌‌رساند؛ به عنوان مثال: "اهل الانجیل"، "اهل هذه القریه" و "[[اهل التقوی]]". یعنی کسانی که [[انجیل]] را قبول دارند یا کسانی که در یک روستا زندگی می‌کنند یا کسانی که [[تقوا]] دارند<ref>قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج ۱، ص۱۳۵.</ref>. اهل الذکر بر کسانی که در مسأله [[ذکر]] با یکدیگر اشتراک دارند اطلاق می‌‌شود<ref>ر. ک: [[حسین عبدالمحمدی بنچناری|عبدالمحمدی بنچناری، حسین]]، [[بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت (مقاله)|بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت]].</ref>.


===[[ذکر]]===
=== [[ذکر]] ===
«ذکر» در لغت به معنای [[حفظ]] و [[یادآوری]] چیزی است و گاهی به [[حضور]] شئ در [[قلب]] و همچنین به قول نیز اطلاق می‌‌شود<ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۳۲۸؛ فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، ج۵، ص۳۴۶.</ref>. بنابراین مراد از "اهل الذکر" کسانی هستند که اهل حفظ و علم بوده و مسائلی را که دیگران ناآگاهند، ایشان می‌دانند.
«ذکر» در لغت به معنای [[حفظ]] و [[یادآوری]] چیزی است و گاهی به [[حضور]] شئ در [[قلب]] و همچنین به قول نیز اطلاق می‌‌شود<ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۳۲۸؛ فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، ج۵، ص۳۴۶.</ref>. بنابراین مراد از "اهل الذکر" کسانی هستند که اهل حفظ و علم بوده و مسائلی را که دیگران ناآگاهند، ایشان می‌دانند.


==تبیین [[آیه اهل الذکر]]==
== تبیین [[آیه اهل الذکر]] ==
[[خداوند متعال]] در دو [[آیه]] از [[آیات قرآن کریم]] [[لزوم]] مراجعه به [[اهل ذکر]] را بیان کرده است. این دو آیه که به "آیه سوال" در [[علم اصول]] نیز معروف هستند<ref>آخوند خراسانی، محمد کاظم، کفایة الاصول، ص۳۰۰.</ref>، همگان را به لزوم [[پرسش‌گری]] از [[اهل خبره]] در مسائلی که [[علم]] ندارند فرا می‌خواند.
[[خداوند متعال]] در دو [[آیه]] از [[آیات قرآن کریم]] [[لزوم]] مراجعه به [[اهل ذکر]] را بیان کرده است. این دو آیه که به "آیه سوال" در [[علم اصول]] نیز معروف هستند<ref>آخوند خراسانی، محمد کاظم، کفایة الاصول، ص۳۰۰.</ref>، همگان را به لزوم [[پرسش‌گری]] از [[اهل خبره]] در مسائلی که [[علم]] ندارند فرا می‌خواند.


بر اساس [[شأن نزول]] آیه، [[خداوند]] در [[آیه ۴۳ سوره نحل]]: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی می‌کردیم نفرستادیم؛ اگر نمی‌دانید از اهل ذکر (آگاهان) بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.</ref> و [[آیه ۷ سوره انبیاء]]: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی می‌کردیم نفرستادیم؛ اگر نمی‌دانید از اهل ذکر (آگاهان) بپرسید» سوره انبیاء، آیه ۷.</ref> به [[مشرکان]] [[دستور]] داده در مسائلی که علم ندارند ـ؛ چراکه [[معتقد]] بودند [[پیامبر]] باید از جنس [[بشر]] نباشد ـ به اهل ذکر مراجعه کنند. لزوم مراجعه به [[اهل]] علم و [[خبرگان]]، از آن روست که [[رهایی]] از [[ظلمت]] [[جهل]] جز با مراجعه به [[عالمان]] و خبرگان [[دست]] یافتنی نیست و [[قرآن کریم]] این قاعده را [[تأیید]] و تاکید کرده است. اما به استناد [[روایات]] متعدد، کامل‌ترین مصداق "[[اهل الذکر]]" [[اهل بیت]]{{ع}} هستند که [[مرجع]] مطمئن همۀ افراد [[امت پیامبر]]{{صل}} و [[امت]] [[پیامبران پیشین]]{{ع}} در زدودن [[شبهات]] و نشان دادن راه [[حق]] به آنهاست و این [[مرجعیت علمی]] و [[دینی]] اهل بیت{{ع}} یکی از خصائص ویژگی‌های ایشان است. البته درباره مصداق اهل الذکر اختلافاتی بین [[علما]] و [[مفسرین]] از [[شیعه]] و [[اهل سنت]] است که در ادامه روشن می‌‌شود.
بر اساس [[شأن نزول]] آیه، [[خداوند]] در [[آیه ۴۳ سوره نحل]]: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی می‌کردیم نفرستادیم؛ اگر نمی‌دانید از اهل ذکر (آگاهان) بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.</ref> و [[آیه ۷ سوره انبیاء]]: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی می‌کردیم نفرستادیم؛ اگر نمی‌دانید از اهل ذکر (آگاهان) بپرسید» سوره انبیاء، آیه ۷.</ref> به [[مشرکان]] [[دستور]] داده در مسائلی که علم ندارند ـ؛ چراکه [[معتقد]] بودند [[پیامبر]] باید از جنس [[بشر]] نباشد ـ به اهل ذکر مراجعه کنند. لزوم مراجعه به [[اهل]] علم و [[خبرگان]]، از آن روست که [[رهایی]] از [[ظلمت]] [[جهل]] جز با مراجعه به [[عالمان]] و خبرگان [[دست]] یافتنی نیست و [[قرآن کریم]] این قاعده را [[تأیید]] و تاکید کرده است. اما به استناد [[روایات]] متعدد، کامل‌ترین مصداق "[[اهل الذکر]]" [[اهل بیت]]{{ع}} هستند که [[مرجع]] مطمئن همۀ افراد [[امت پیامبر]]{{صل}} و [[امت]] [[پیامبران پیشین]]{{ع}} در زدودن [[شبهات]] و نشان دادن راه [[حق]] به آنهاست و این [[مرجعیت علمی]] و [[دینی]] اهل بیت{{ع}} یکی از خصائص ویژگی‌های ایشان است. البته درباره مصداق اهل الذکر اختلافاتی بین [[علما]] و [[مفسرین]] از [[شیعه]] و [[اهل سنت]] است که در ادامه روشن می‌‌شود.


==مصداق‌شناسی اهل الذکر==
== مصداق‌شناسی اهل الذکر ==
{{اصلی|اهل الذکر}}
{{اصلی|اهل الذکر}}


==دلالت آیه==
== دلالت آیه ==
مستفاد از آیه اهل الذکر، چند مطلب است که در هر [[علمی]] به صورت خاص مورد بحث قرار گرفته است:
مستفاد از آیه اهل الذکر، چند مطلب است که در هر [[علمی]] به صورت خاص مورد بحث قرار گرفته است:
# [[مرجعیت علمی اهل بیت]]: بر اساس [[روایات]] متعددی که بیان شد، [[آیه]] درصدد ارجاع [[مردم]] در همۀ مسائل خصوصا [[معارف دینی]]، به [[پیامبر]] و [[جانشینان]] ایشان{{ع}} است و [[مرجعیت دینی]] و علمی [[اهل بیت]]{{ع}} را بیان می‌‌کند و معیاری برای [[نقد]] [[افکار]] و [[اندیشه]] هاست<ref>رک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۳۲؛ [[حسین عبدالمحمدی بنچناری|عبدالمحمدی بنچناری، حسین]]، [[بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت (مقاله)|بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت]].</ref>.
# [[مرجعیت علمی اهل بیت]]: بر اساس [[روایات]] متعددی که بیان شد، [[آیه]] درصدد ارجاع [[مردم]] در همۀ مسائل خصوصا [[معارف دینی]]، به [[پیامبر]] و [[جانشینان]] ایشان{{ع}} است و [[مرجعیت دینی]] و علمی [[اهل بیت]]{{ع}} را بیان می‌‌کند و معیاری برای [[نقد]] [[افکار]] و [[اندیشه]] هاست<ref>رک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۳۲؛ [[حسین عبدالمحمدی بنچناری|عبدالمحمدی بنچناری، حسین]]، [[بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت (مقاله)|بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت]].</ref>.
# [[لزوم]] [[رجوع به خبره]]: آیه با ارجاع [[جاهل]] به [[اهل]] [[علم]]، تاکید بر قاعده عقلائی لزوم [[رجوع]] جاهل به [[اهل خبره]] دارد<ref>طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۲ ص۲۷۵؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۱، ص۲۴۲.</ref> و البته مصداق کامل [[خبره]]، [[امامان معصوم]]{{ع}} هستند<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۱ ص۲۴۲.</ref><ref>ر.ک: [[محمود سرمدی|سرمدی، محمود]]، [[آیه سؤال (مقاله)|مقاله «آیه سؤال»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]].</ref>
# [[لزوم]] [[رجوع به خبره]]: آیه با ارجاع [[جاهل]] به [[اهل]] [[علم]]، تاکید بر قاعده عقلائی لزوم [[رجوع]] جاهل به [[اهل خبره]] دارد<ref>طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۲ ص۲۷۵؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۱، ص۲۴۲.</ref> و البته مصداق کامل [[خبره]]، [[امامان معصوم]]{{ع}} هستند<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۱ ص۲۴۲.</ref><ref>ر. ک: [[محمود سرمدی|سرمدی، محمود]]، [[آیه سؤال (مقاله)|مقاله «آیه سؤال»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]].</ref>
# [[حجیت فتوای مجتهد]]: به آیه سوال برای حجیت فتوای مجتهد در [[کتب فقهی]] [[استدلال]] شده است. با استناد به آیه مذکور، بر ما لازم است در مواردی که نسبت به مسائل [[شرعی]] [[آگاهی]] نداریم به [[مراجع تقلید]] از این جهت که [[اهل خبره]] نسبت به مسائل [[شرعی]] هستند، [[رجوع]] کنیم و به [[کلام]] ایشان ملتزم باشیم<ref>آخوند خراسانی، محمد کاظم، کفایة الاصول، ص۳۰۰؛ خوئی، سید ابوالقاسم، موسوعة الامام الخوئی، ج۱، ص۶۷.</ref>.
# [[حجیت فتوای مجتهد]]: به آیه سوال برای حجیت فتوای مجتهد در [[کتب فقهی]] [[استدلال]] شده است. با استناد به آیه مذکور، بر ما لازم است در مواردی که نسبت به مسائل [[شرعی]] [[آگاهی]] نداریم به [[مراجع تقلید]] از این جهت که [[اهل خبره]] نسبت به مسائل [[شرعی]] هستند، [[رجوع]] کنیم و به [[کلام]] ایشان ملتزم باشیم<ref>آخوند خراسانی، محمد کاظم، کفایة الاصول، ص۳۰۰؛ خوئی، سید ابوالقاسم، موسوعة الامام الخوئی، ج۱، ص۶۷.</ref>.
# [[حجیت خبر واحد]]<ref>خبر دو گونه است: یا متواتر یا واحد،خبر متواتر خبری است که ناقلین آن در هر طبقه به قدری است که تبانی بر کذب محال است، و خبر واحد خبری است، به این حدّ از نقل نرسد بنابراین علم و یقین به صدق خبر نیست؛ مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ص۷۲.</ref>: [[خداوند متعال]] در [[آیه کریمه]]، [[جاهل]] را نسبت به آنچه که نمی‌داند به [[پرسش‌گری]] [[امر]] کرده است. امر [[دلالت]] بر [[لزوم]] و [[وجوب]] دارد، بنابراین بر جاهل لازم است حتما در ندانسته هایش به شخص [[عالم]] مراجعه کند. از طرف دیگر اگر چنانچه شخص عالم، [[پاسخ]] گفت، بر جاهل لازم است پاسخ او را بپذیرد،؛ چراکه معقول نیست شخصی را که نمی‌داند امر کنیم که به [[آگاه]] و [[اهل]] [[علم]] مراجعه کند، ولی اگر چنانچه عالم پاسخ داد، پذیرش کلام او لازم نیست<ref>صدر، سید محمد باقر، بحوث فی علم الاصول، ج۴، ص۳۸۳.</ref>. بر این اساس نسبت به معارفی که از [[معصوم]]{{ع}} رسیده است، بر جاهل لازم است به [[راویان]] که اهل خبره در [[حفظ]] و [[ثبت]] و [[نقل روایات]] هستند مراجعه کرده و از ایشان بپرسد و پاسخ ایشان را بپذیرد (که این همان معنای [[حجیّت]] [[خبر]] است). بنابراین یکی از [[دلایل]] حجیّت [[خبر واحد]]، [[آیه]] "اهل الذّکر" است<ref>حائری اصفهانی، محمد حسین، الفصول، ص۲۷۶.</ref>.
# [[حجیت خبر واحد]]<ref>خبر دو گونه است: یا متواتر یا واحد، خبر متواتر خبری است که ناقلین آن در هر طبقه به قدری است که تبانی بر کذب محال است، و خبر واحد خبری است، به این حدّ از نقل نرسد بنابراین علم و یقین به صدق خبر نیست؛ مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ص۷۲.</ref>: [[خداوند متعال]] در [[آیه کریمه]]، [[جاهل]] را نسبت به آنچه که نمی‌داند به [[پرسش‌گری]] [[امر]] کرده است. امر [[دلالت]] بر [[لزوم]] و [[وجوب]] دارد، بنابراین بر جاهل لازم است حتما در ندانسته هایش به شخص [[عالم]] مراجعه کند. از طرف دیگر اگر چنانچه شخص عالم، [[پاسخ]] گفت، بر جاهل لازم است پاسخ او را بپذیرد،؛ چراکه معقول نیست شخصی را که نمی‌داند امر کنیم که به [[آگاه]] و [[اهل]] [[علم]] مراجعه کند، ولی اگر چنانچه عالم پاسخ داد، پذیرش کلام او لازم نیست<ref>صدر، سید محمد باقر، بحوث فی علم الاصول، ج۴، ص۳۸۳.</ref>. بر این اساس نسبت به معارفی که از [[معصوم]]{{ع}} رسیده است، بر جاهل لازم است به [[راویان]] که اهل خبره در [[حفظ]] و [[ثبت]] و [[نقل روایات]] هستند مراجعه کرده و از ایشان بپرسد و پاسخ ایشان را بپذیرد (که این همان معنای [[حجیّت]] [[خبر]] است). بنابراین یکی از [[دلایل]] حجیّت [[خبر واحد]]، [[آیه]] "اهل الذّکر" است<ref>حائری اصفهانی، محمد حسین، الفصول، ص۲۷۶.</ref>.
#لزوم [[تقلید]] از [[مجتهد]]: همانطور که از [[استدلال]] فوق روشن شد، بر افراد [[دین‌دار]] لازم است در مسائل شرعی به اهل خبره که [[فقها]] و مجتهدین هستند مراجعه کرده و در [[دستورات]] [[دین]] از ایشان [[تبعیت]] کنند<ref>حائری اصفهانی، محمد حسین، الفصول، ص۲۷۶؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۱، ص۲۴۰؛ سبحانی، جعفر، الایمان و الکفر فی الکتاب و السنّه، ج۱، ص۲۵۰؛ نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۴۱، ص۵۲۸.</ref><ref>[[سید محمود هاشمی شاهرودی|هاشمی شاهرودی، سید محمود]]، [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت]] ج۱، صفحه ۱۹۶.</ref>
# لزوم [[تقلید]] از [[مجتهد]]: همانطور که از [[استدلال]] فوق روشن شد، بر افراد [[دین‌دار]] لازم است در مسائل شرعی به اهل خبره که [[فقها]] و مجتهدین هستند مراجعه کرده و در [[دستورات]] [[دین]] از ایشان [[تبعیت]] کنند<ref>حائری اصفهانی، محمد حسین، الفصول، ص۲۷۶؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۱، ص۲۴۰؛ سبحانی، جعفر، الایمان و الکفر فی الکتاب و السنّه، ج۱، ص۲۵۰؛ نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۴۱، ص۵۲۸.</ref><ref>[[سید محمود هاشمی شاهرودی|هاشمی شاهرودی، سید محمود]]، [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت]] ج۱، صفحه ۱۹۶.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
خط ۳۲: خط ۳۲:
{{پایان مدخل وابسته}}
{{پایان مدخل وابسته}}


==پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==
{{پرسش‌های وابسته}}
{{پرسش‌های وابسته}}
# [[آیه اهل‌الذکر چگونه نصب الهی امام را اثبات می‌کند؟ (پرسش)]]
# [[آیه اهل‌الذکر چگونه نصب الهی امام را اثبات می‌کند؟ (پرسش)]]

نسخهٔ ‏۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۳۱

آیه اهل الذکر (آیه ۴۳ سوره نحل و آیه ۷ سوره انبیاء) از آیاتی است که لزوم مراجعه جاهل به اهل علم را بیان می‌‌کند. این آیه معروف به "آیه سوال" نیز هست. در این دو آیه خداوند متعال مردم را مخاطب قرار داده و ایشان را در یافتن پاسخ سوالاتشان، به اهل علم (اهل ذکر) ارجاع داده است. اگرچه در اینکه مقصود از "اهل الذکر" چه کسی است، میان علمای شیعه و اهل سنت اختلاف است، لکن در روایات متعدد مصداق "اهل الذکر"، اهل بیت(ع) معرفی شده و به استناد این دو آیه مرجعیت دینی و علمی ایشان، اثبات گردیده است.

معنا‌شناسی

اهل

«اهل» به معنای خانواده و خاندان است[۱]. اهل الرجل یعنی کسانی که در خانه آن مرد زندگی می‌‌کنند. سپس به طور مجاز کسانی را که منسوب به یک مرد هستند، اهل بیت آن مرد می‌گویند[۲]. واژه اهل به هر آنچه که اضافه شود، تمامی افرادی که در آن مشارکت دارد را شامل می‌‌شود از همین رو در قرآن کریم اهل به کلمات مختلفی اضافه شده است که همین مشارکت را می‌‌رساند؛ به عنوان مثال: "اهل الانجیل"، "اهل هذه القریه" و "اهل التقوی". یعنی کسانی که انجیل را قبول دارند یا کسانی که در یک روستا زندگی می‌کنند یا کسانی که تقوا دارند[۳]. اهل الذکر بر کسانی که در مسأله ذکر با یکدیگر اشتراک دارند اطلاق می‌‌شود[۴].

ذکر

«ذکر» در لغت به معنای حفظ و یادآوری چیزی است و گاهی به حضور شئ در قلب و همچنین به قول نیز اطلاق می‌‌شود[۵]. بنابراین مراد از "اهل الذکر" کسانی هستند که اهل حفظ و علم بوده و مسائلی را که دیگران ناآگاهند، ایشان می‌دانند.

تبیین آیه اهل الذکر

خداوند متعال در دو آیه از آیات قرآن کریم لزوم مراجعه به اهل ذکر را بیان کرده است. این دو آیه که به "آیه سوال" در علم اصول نیز معروف هستند[۶]، همگان را به لزوم پرسش‌گری از اهل خبره در مسائلی که علم ندارند فرا می‌خواند.

بر اساس شأن نزول آیه، خداوند در آیه ۴۳ سوره نحل: ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ[۷] و آیه ۷ سوره انبیاء: ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ[۸] به مشرکان دستور داده در مسائلی که علم ندارند ـ؛ چراکه معتقد بودند پیامبر باید از جنس بشر نباشد ـ به اهل ذکر مراجعه کنند. لزوم مراجعه به اهل علم و خبرگان، از آن روست که رهایی از ظلمت جهل جز با مراجعه به عالمان و خبرگان دست یافتنی نیست و قرآن کریم این قاعده را تأیید و تاکید کرده است. اما به استناد روایات متعدد، کامل‌ترین مصداق "اهل الذکر" اهل بیت(ع) هستند که مرجع مطمئن همۀ افراد امت پیامبر(ص) و امت پیامبران پیشین(ع) در زدودن شبهات و نشان دادن راه حق به آنهاست و این مرجعیت علمی و دینی اهل بیت(ع) یکی از خصائص ویژگی‌های ایشان است. البته درباره مصداق اهل الذکر اختلافاتی بین علما و مفسرین از شیعه و اهل سنت است که در ادامه روشن می‌‌شود.

مصداق‌شناسی اهل الذکر

دلالت آیه

مستفاد از آیه اهل الذکر، چند مطلب است که در هر علمی به صورت خاص مورد بحث قرار گرفته است:

  1. مرجعیت علمی اهل بیت: بر اساس روایات متعددی که بیان شد، آیه درصدد ارجاع مردم در همۀ مسائل خصوصا معارف دینی، به پیامبر و جانشینان ایشان(ع) است و مرجعیت دینی و علمی اهل بیت(ع) را بیان می‌‌کند و معیاری برای نقد افکار و اندیشه هاست[۹].
  2. لزوم رجوع به خبره: آیه با ارجاع جاهل به اهل علم، تاکید بر قاعده عقلائی لزوم رجوع جاهل به اهل خبره دارد[۱۰] و البته مصداق کامل خبره، امامان معصوم(ع) هستند[۱۱][۱۲]
  3. حجیت فتوای مجتهد: به آیه سوال برای حجیت فتوای مجتهد در کتب فقهی استدلال شده است. با استناد به آیه مذکور، بر ما لازم است در مواردی که نسبت به مسائل شرعی آگاهی نداریم به مراجع تقلید از این جهت که اهل خبره نسبت به مسائل شرعی هستند، رجوع کنیم و به کلام ایشان ملتزم باشیم[۱۳].
  4. حجیت خبر واحد[۱۴]: خداوند متعال در آیه کریمه، جاهل را نسبت به آنچه که نمی‌داند به پرسش‌گری امر کرده است. امر دلالت بر لزوم و وجوب دارد، بنابراین بر جاهل لازم است حتما در ندانسته هایش به شخص عالم مراجعه کند. از طرف دیگر اگر چنانچه شخص عالم، پاسخ گفت، بر جاهل لازم است پاسخ او را بپذیرد،؛ چراکه معقول نیست شخصی را که نمی‌داند امر کنیم که به آگاه و اهل علم مراجعه کند، ولی اگر چنانچه عالم پاسخ داد، پذیرش کلام او لازم نیست[۱۵]. بر این اساس نسبت به معارفی که از معصوم(ع) رسیده است، بر جاهل لازم است به راویان که اهل خبره در حفظ و ثبت و نقل روایات هستند مراجعه کرده و از ایشان بپرسد و پاسخ ایشان را بپذیرد (که این همان معنای حجیّت خبر است). بنابراین یکی از دلایل حجیّت خبر واحد، آیه "اهل الذّکر" است[۱۶].
  5. لزوم تقلید از مجتهد: همانطور که از استدلال فوق روشن شد، بر افراد دین‌دار لازم است در مسائل شرعی به اهل خبره که فقها و مجتهدین هستند مراجعه کرده و در دستورات دین از ایشان تبعیت کنند[۱۷][۱۸]

جستارهای وابسته

پرسش‌های وابسته

منابع

پانویس

  1. فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ج۲ ص۲۸.
  2. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ج۱ ص۹۶.
  3. قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج ۱، ص۱۳۵.
  4. ر. ک: عبدالمحمدی بنچناری، حسین، بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت.
  5. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۳۲۸؛ فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، ج۵، ص۳۴۶.
  6. آخوند خراسانی، محمد کاظم، کفایة الاصول، ص۳۰۰.
  7. «و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی می‌کردیم نفرستادیم؛ اگر نمی‌دانید از اهل ذکر (آگاهان) بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.
  8. «و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی می‌کردیم نفرستادیم؛ اگر نمی‌دانید از اهل ذکر (آگاهان) بپرسید» سوره انبیاء، آیه ۷.
  9. رک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۲؛ عبدالمحمدی بنچناری، حسین، بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت.
  10. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۲ ص۲۷۵؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۱، ص۲۴۲.
  11. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۱ ص۲۴۲.
  12. ر. ک: سرمدی، محمود، مقاله «آیه سؤال»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
  13. آخوند خراسانی، محمد کاظم، کفایة الاصول، ص۳۰۰؛ خوئی، سید ابوالقاسم، موسوعة الامام الخوئی، ج۱، ص۶۷.
  14. خبر دو گونه است: یا متواتر یا واحد، خبر متواتر خبری است که ناقلین آن در هر طبقه به قدری است که تبانی بر کذب محال است، و خبر واحد خبری است، به این حدّ از نقل نرسد بنابراین علم و یقین به صدق خبر نیست؛ مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ص۷۲.
  15. صدر، سید محمد باقر، بحوث فی علم الاصول، ج۴، ص۳۸۳.
  16. حائری اصفهانی، محمد حسین، الفصول، ص۲۷۶.
  17. حائری اصفهانی، محمد حسین، الفصول، ص۲۷۶؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۱، ص۲۴۰؛ سبحانی، جعفر، الایمان و الکفر فی الکتاب و السنّه، ج۱، ص۲۵۰؛ نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۴۱، ص۵۲۸.
  18. هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۱، صفحه ۱۹۶.