ابوفکیهه ازدی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[ابوفکیهه ازدی در قرآن]] - [[ابوفکیهه ازدی در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[ابوفکیهه ازدی در قرآن]] - [[ابوفکیهه ازدی در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}


==مقدمه==
== مقدمه ==
وی از اهالی عین‌التمر (شهری نزدیک [[انبار]] و در [[غرب]] [[کوفه]]) و از [[موالی]] [[بنی‌عبدالدار]] <ref>الطبقات، ج‌۴، ص‌۹۲.</ref> و برده [[صفوان بن‌امیه]]<ref>البدایة و النهایه، ج‌۳، ص‌۸۴.</ref> بود. وی [[مسیحی]] <ref>مجمع‌البیان، ج‌۶، ص‌۵۹۵.</ref> و به قولی [[یهودی]] <ref>روح‌المعانی، مج‌۸، ج‌۱۴، ص‌۳۴۴.</ref> و عجمی بود<ref>تفسیر قمی، ج‌۱، ص‌۴۲۲.</ref> که در [[مکّه]] به آهنگری و شمشیرسازی اشتغال داشت.<ref>مجمع‌البیان، ج‌۶، ص‌۵۹۵.</ref> ابوفکیهه هم‌زمان با [[بلال]] [[اسلام]] آورد و از [[نخستین مسلمانان]] به‌شمار می‌رفت.<ref>انساب‌ الاشراف، ج۱، ص۲۲۰؛ اسدالغابه، ج۱، ص‌۲۶۴.</ref> [[مسلمانی]] او [[خشم]] صاحبش، [[صفوان ‌بن‌امیه]] و [[بنی‌عبدالدار]] را برانگیخت و در پی آن، همانند دیگر [[مسلمانان]]، تحت [[آزار]] و [[شکنجه]] قرار گرفت؛ امّا او هم‌چنان بر [[عقیده]] خود [[پایدار]] ماند. شگنجه‌گر او [[امیة بن‌ خلف]] بود. او بتی را در برابرش گرفت و گفت: آیا این خدای تو نیست؟ ابوفکیهه پاسخ داد: خدای من کسی است که من، تو و این [[بت]] را [[آفریده]] است. [[امیه]] با شنیدن این سخن، سخت برآشفت و گلوی ابوفکیهه را فشرد. در این هنگام [[ابی بن خلف|اُبیّ بن‌ خلف]] به برادرش امیه گفت: بر آزارش بیفزا تا [[محمّد]] با جادوی خود او را خلاص کند.<ref>انساب‌الاشراف، ج۱، ص۲۲۰؛ اسدالغابه، ج۱، ص‌۲۶۴.</ref> وی پس از مدت‌ها شکنجه و آزار، به‌دست [[ابوبکر]] خریداری و [[آزاد]] شد؛ امّا آزارش هم‌چنان ادامه یافت تا در [[هجرت]] دوم مسلمانان به [[حبشه]]، با آنان همراه شد<ref>الطبقات، ج‌۴، ص‌۹۲.</ref><ref>[[علی اکبر رضایی|رضایی، علی اکبر]]، [[ابوفكیهه ازدی (مقاله)|مقاله «ابوفكیهه ازدی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>
وی از اهالی عین‌التمر (شهری نزدیک [[انبار]] و در [[غرب]] [[کوفه]]) و از [[موالی]] [[بنی‌عبدالدار]] <ref>الطبقات، ج‌۴، ص‌۹۲.</ref> و برده [[صفوان بن‌امیه]]<ref>البدایة و النهایه، ج‌۳، ص‌۸۴.</ref> بود. وی [[مسیحی]] <ref>مجمع‌البیان، ج‌۶، ص‌۵۹۵.</ref> و به قولی [[یهودی]] <ref>روح‌المعانی، مج‌۸، ج‌۱۴، ص‌۳۴۴.</ref> و عجمی بود<ref>تفسیر قمی، ج‌۱، ص‌۴۲۲.</ref> که در [[مکّه]] به آهنگری و شمشیرسازی اشتغال داشت.<ref>مجمع‌البیان، ج‌۶، ص‌۵۹۵.</ref> ابوفکیهه هم‌زمان با [[بلال]] [[اسلام]] آورد و از [[نخستین مسلمانان]] به‌شمار می‌رفت.<ref>انساب‌ الاشراف، ج۱، ص۲۲۰؛ اسدالغابه، ج۱، ص‌۲۶۴.</ref> [[مسلمانی]] او [[خشم]] صاحبش، [[صفوان ‌بن‌امیه]] و [[بنی‌عبدالدار]] را برانگیخت و در پی آن، همانند دیگر [[مسلمانان]]، تحت [[آزار]] و [[شکنجه]] قرار گرفت؛ امّا او هم‌چنان بر [[عقیده]] خود [[پایدار]] ماند. شگنجه‌گر او [[امیة بن‌ خلف]] بود. او بتی را در برابرش گرفت و گفت: آیا این خدای تو نیست؟ ابوفکیهه پاسخ داد: خدای من کسی است که من، تو و این [[بت]] را [[آفریده]] است. [[امیه]] با شنیدن این سخن، سخت برآشفت و گلوی ابوفکیهه را فشرد. در این هنگام [[ابی بن خلف|اُبیّ بن‌ خلف]] به برادرش امیه گفت: بر آزارش بیفزا تا [[محمّد]] با جادوی خود او را خلاص کند.<ref>انساب‌الاشراف، ج۱، ص۲۲۰؛ اسدالغابه، ج۱، ص‌۲۶۴.</ref> وی پس از مدت‌ها شکنجه و آزار، به‌دست [[ابوبکر]] خریداری و [[آزاد]] شد؛ امّا آزارش هم‌چنان ادامه یافت تا در [[هجرت]] دوم مسلمانان به [[حبشه]]، با آنان همراه شد<ref>الطبقات، ج‌۴، ص‌۹۲.</ref><ref>[[علی اکبر رضایی|رضایی، علی اکبر]]، [[ابوفكیهه ازدی (مقاله)|مقاله «ابوفكیهه ازدی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>


==ابوفکیهه در [[شأن نزول]]==
== ابوفکیهه در [[شأن نزول]] ==


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۰۷

مقدمه

وی از اهالی عین‌التمر (شهری نزدیک انبار و در غرب کوفه) و از موالی بنی‌عبدالدار [۱] و برده صفوان بن‌امیه[۲] بود. وی مسیحی [۳] و به قولی یهودی [۴] و عجمی بود[۵] که در مکّه به آهنگری و شمشیرسازی اشتغال داشت.[۶] ابوفکیهه هم‌زمان با بلال اسلام آورد و از نخستین مسلمانان به‌شمار می‌رفت.[۷] مسلمانی او خشم صاحبش، صفوان ‌بن‌امیه و بنی‌عبدالدار را برانگیخت و در پی آن، همانند دیگر مسلمانان، تحت آزار و شکنجه قرار گرفت؛ امّا او هم‌چنان بر عقیده خود پایدار ماند. شگنجه‌گر او امیة بن‌ خلف بود. او بتی را در برابرش گرفت و گفت: آیا این خدای تو نیست؟ ابوفکیهه پاسخ داد: خدای من کسی است که من، تو و این بت را آفریده است. امیه با شنیدن این سخن، سخت برآشفت و گلوی ابوفکیهه را فشرد. در این هنگام اُبیّ بن‌ خلف به برادرش امیه گفت: بر آزارش بیفزا تا محمّد با جادوی خود او را خلاص کند.[۸] وی پس از مدت‌ها شکنجه و آزار، به‌دست ابوبکر خریداری و آزاد شد؛ امّا آزارش هم‌چنان ادامه یافت تا در هجرت دوم مسلمانان به حبشه، با آنان همراه شد[۹][۱۰]

ابوفکیهه در شأن نزول

منابع

پانویس

  1. الطبقات، ج‌۴، ص‌۹۲.
  2. البدایة و النهایه، ج‌۳، ص‌۸۴.
  3. مجمع‌البیان، ج‌۶، ص‌۵۹۵.
  4. روح‌المعانی، مج‌۸، ج‌۱۴، ص‌۳۴۴.
  5. تفسیر قمی، ج‌۱، ص‌۴۲۲.
  6. مجمع‌البیان، ج‌۶، ص‌۵۹۵.
  7. انساب‌ الاشراف، ج۱، ص۲۲۰؛ اسدالغابه، ج۱، ص‌۲۶۴.
  8. انساب‌الاشراف، ج۱، ص۲۲۰؛ اسدالغابه، ج۱، ص‌۲۶۴.
  9. الطبقات، ج‌۴، ص‌۹۲.
  10. رضایی، علی اکبر، مقاله «ابوفكیهه ازدی»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲.