اثخان: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[اثخان در قرآن]] - [[اثخان در حدیث]] - [[اثخان در فقه سیاسی]]| پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[اثخان در قرآن]] - [[اثخان در حدیث]] - [[اثخان در فقه سیاسی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
اثخان: [[غلبه]] کردن، سخت گرفتن بر [[دشمن]] و [[تسلط]] یافتن بر او. | اثخان: [[غلبه]] کردن، سخت گرفتن بر [[دشمن]] و [[تسلط]] یافتن بر او. | ||
واژه اثخان ریشه [[قرآنی]]<ref>{{متن قرآن|مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَكُونَ لَهُ أَسْرَى حَتَّى يُثْخِنَ فِي الْأَرْضِ تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيَا وَاللَّهُ يُرِيدُ الْآخِرَةَ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}} «بر هیچ پیامبری روا نیست که اسیرانی داشته باشد تا (آنگاه که) در (سر) زمین (خویش دشمن را) از توان بیندازد؛ (شما از گرفتن اسیر) کالای ناپایدار این جهان را میخواهید و خداوند جهان واپسین را (برای شما) میخواهد و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره انفال، آیه ۶۷.</ref> و [[روایی]]<ref>وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۷۱.</ref> دارد و [[فقها]] به تبع [[کتاب و سنت]]، در باب [[جهاد]]، آن را به کار بردهاند. | واژه اثخان ریشه [[قرآنی]]<ref>{{متن قرآن|مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَكُونَ لَهُ أَسْرَى حَتَّى يُثْخِنَ فِي الْأَرْضِ تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيَا وَاللَّهُ يُرِيدُ الْآخِرَةَ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}} «بر هیچ پیامبری روا نیست که اسیرانی داشته باشد تا (آنگاه که) در (سر) زمین (خویش دشمن را) از توان بیندازد؛ (شما از گرفتن اسیر) کالای ناپایدار این جهان را میخواهید و خداوند جهان واپسین را (برای شما) میخواهد و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره انفال، آیه ۶۷.</ref> و [[روایی]]<ref>وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۷۱.</ref> دارد و [[فقها]] به تبع [[کتاب و سنت]]، در باب [[جهاد]]، آن را به کار بردهاند. |
نسخهٔ ۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۱۳
مقدمه
اثخان: غلبه کردن، سخت گرفتن بر دشمن و تسلط یافتن بر او. واژه اثخان ریشه قرآنی[۱] و روایی[۲] دارد و فقها به تبع کتاب و سنت، در باب جهاد، آن را به کار بردهاند.
اسیر گرفتن پیش از غلبه بر دشمن جایز نیست و اگر کسی اسیر گرفته شود، چنانچه مرد و بالغ باشد، کشته میشود، مگر آنکه به اسلام بگرود. این کار پس از غلبه بر دشمن جایز است و اسیر کشته نمیشود؛ هر چند به اسلام نگرود[۳][۴][۵].
منابع
پانویس
- ↑ ﴿مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَكُونَ لَهُ أَسْرَى حَتَّى يُثْخِنَ فِي الْأَرْضِ تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيَا وَاللَّهُ يُرِيدُ الْآخِرَةَ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾ «بر هیچ پیامبری روا نیست که اسیرانی داشته باشد تا (آنگاه که) در (سر) زمین (خویش دشمن را) از توان بیندازد؛ (شما از گرفتن اسیر) کالای ناپایدار این جهان را میخواهید و خداوند جهان واپسین را (برای شما) میخواهد و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره انفال، آیه ۶۷.
- ↑ وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۷۱.
- ↑ جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۲۸-۱۲۲.
- ↑ فرهنگ فقه، ج۱، ص۲۴۹.
- ↑ عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی، ص ۹۲.