جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
}} | }} | ||
'''[[شناخت]] و اعتقاد به امام زمان{{ع}}''' دارای آثاری است که [[ضرورت]] آن را نشان میدهد. از جمله این آثار عبارت است از: ۱. [[محبت]] و [[دوستی]] امام: شناخت به هر [[میزان]] بیشتر باشد، محبت فزونتر میشود. ۲. [[نجات]] از [[مرگ]] جاهلی: در [[روایت]] آمده است: "هرکس از [[دنیا]] برود و [[امام زمان]] خود را نشناسد، به [[مرگ جاهلی]] از دنیا رفته است". | '''[[شناخت]] و اعتقاد به امام زمان {{ع}}''' دارای آثاری است که [[ضرورت]] آن را نشان میدهد. از جمله این آثار عبارت است از: ۱. [[محبت]] و [[دوستی]] امام: شناخت به هر [[میزان]] بیشتر باشد، محبت فزونتر میشود. ۲. [[نجات]] از [[مرگ]] جاهلی: در [[روایت]] آمده است: "هرکس از [[دنیا]] برود و [[امام زمان]] خود را نشناسد، به [[مرگ جاهلی]] از دنیا رفته است". | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
#'''[[محبت]] و [[دوستی]] امام:''' یکی از [[وظایف]] مهم [[شیعیان]]، [[محبت]] و [[دوستی]] [[امام]] است و حتی از برجستهترین آثار [[معرفت]] او، [[محبت]] به آن وجود [[مقدس]] است. این [[شناخت]] به هر [[میزان]] بیشتر باشد، [[محبت]] آنان فزونتر میشود و هرقدر [[محبت]] بیشتر شد، نشان از وجود سنخیت با آن [[انوار]] [[مقدس]] است. این هم سنخی نیز هر قدر افزایش یابد، نشان از [[تقرب]] به [[خداوند]] است و این والاترین کمال است. از آنجایی که خود [[پیشوایان معصوم]] {{عم}} به مقام والای امام و [[امامت]] شناختی کامل دارند؛ وقتی سخن از یک [[امام]] پیش میآید، در نهایت بزرگداشت از او یاد میکنند. [[رسول اکرم]] {{صل}} آنگاه که سخن از [[آخرین وصی]] خود به میان میآورد، در نهایت [[احترام]] از زیباترین واژگان [[محبت]] بهره برده، میفرماید: {{متن حدیث|بِأَبِي وَ أُمِّي سَمِيِّي وَ شَبِيهِي وَ شَبِيهُ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ عَلَيْهِ جُيُوبُ اَلنُّورِ...}}<ref>علی بن محمد خزاز قمی، کفایة الاثر، ص ۱۵۶.</ref>؛ "پدر و مادرم فدایش باد که او همنام من و شبیه من و شبیه [[موسی بن عمران]] است که بر او نورهایی احاطه دارد...". [[امام]] [[علی بن ابیطالب]] {{ع}} نیز میفرماید: {{متن حدیث|فَانْظُرُوا أَهْلَ بَيْتِ نَبِيِّكُمْ فَإِنْ لَبَدُوا فَالْبُدُوا وَ إِنِ اِسْتَنْصَرُوكُمْ فَانْصُرُوهُمْ فَلَيُفَرِّجَنَّ اَللَّهُ مِنَّا أَهْلَ اَلْبَيْتِ بِأَبِي اِبْنُ خِيَرَةِ اَلْإِمَاءِ}}<ref>علامه مجلسی، بحار الانوار، ج ۳۴، ص ۱۱۸ و ج ۴۱، ص ۳۵۳ و ج ۵۱، ص ۱۲۱.</ref>؛ "شما همواره به [[اهل بیت]] پیامبرتان نگاه کنید؛ اگر آنان ساکت شدند و در خانه نشستند، شما نیز [[سکوت]] کرده، به [[زمین]] بچسبید و اگر از شما [[یاری]] طلبیدند، به [[یاری]] آنان بشتابید. [[خدای متعال]] به دست مردی از ما [[اهل بیت]]، ناگهان [[فرج]] [[عنایت]] خواهد کرد. پدرم فدای او باد که [[فرزند]] [[بهترین]] کنیزان است". حضرت [[حسین بن علی]] {{عم}} [[نقل]] کرده است: مردی نزد پدرم آمد و از اوصاف [[مهدی]] {{ع}} پرسید. ایشان وقتی صفات او را ذکر کرد، با حالتی سرشار از [[عشق]] و شیدایی، به سینه خود اشاره کرده، آهی کشید و از شدت [[اشتیاق]] به ایشان، به سینه خود اشاره فرمود (و أومأ بیده إلی صدره شوقا إلی رؤیته)<ref>نعمانی، الغیبة، ص ۲۱۲، ح ۱.</ref>. [[ابو حمزه ثمالی]] میگوید: "روزی نزد [[امام باقر]] {{ع}} بودم که فرمود: "ای ابا حمزه! یکی از امور یقینی ـ که [[خداوند]] آن را حتمی ساخته است ـ [[قیام قائم]] ما [[اهل بیت]] است و اگر کسی در آنچه که میگویم [[تردید]] کند، [[خداوند]] را در حالی [[ملاقات]] خواهد کرد که به او [[کافر]] شده و [[انکار]] کننده او است. سپس فرمود: پدر و مادرم فدای او که همنام من و همکنیه من است و هفتمین فرد پس از من است"<ref>نعمانی، الغیبة، ص ۸۶.</ref>. خلاد بن صفار میگوید: از [[امام صادق]] {{ع}} سؤال شد: آیا [[قائم]] به [[دنیا]] آمده است؟ حضرت فرمود: {{متن حدیث|لا وَ لَوْ أَدْرَكْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أَيَّامَ حَيَاتِي}}<ref>نعمانی، الغیبة، ص ۲۴۵، ح ۲۳.</ref>؛ "خیر! اگر او را [[درک]] کردم، در ایام زندگانیام خدمتگزار او خواهم بود". آن حضرت در روایتی دیگر فرموده است: {{متن حدیث|... أَمَا إِنِّي لَوْ أَدْرَكْتُ ذَلِكَ لَأَبْقَيْتُ نَفْسِي لِصَاحِبِ هَذَا اَلْأَمْرِ}}<ref>نعمانی، الغیبة، ص ۲۷۳، ح ۵۰.</ref>؛ "به درستی اگر من آن روز را [[درک]] میکردم، جانم را برای [[صاحب]] این امر نگه میداشتم". [[امام]] [[علی بن موسی الرضا]] {{عم}} فرمود: {{متن حدیث| بِأَبِي وَ أُمِّي سَمِيُّ جَدِّي وَ شَبِيهِي وَ شَبِيهُ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَلَيْهِ جُيُوبُ اَلنُّورِ تَتَوَقَّدُ بِشُعَاعِ ضِيَاءِ اَلْقُدْسِ...}}<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۷، باب ۳۵، ح ۳.</ref>؛ "پدر و مادرم فدای تو که همنام جدم و شبیه من و شبیه [[موسی]] بن عمرانی..."<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ج۱، ص۱۲۱-۱۲۳.</ref>. | # '''[[محبت]] و [[دوستی]] امام:''' یکی از [[وظایف]] مهم [[شیعیان]]، [[محبت]] و [[دوستی]] [[امام]] است و حتی از برجستهترین آثار [[معرفت]] او، [[محبت]] به آن وجود [[مقدس]] است. این [[شناخت]] به هر [[میزان]] بیشتر باشد، [[محبت]] آنان فزونتر میشود و هرقدر [[محبت]] بیشتر شد، نشان از وجود سنخیت با آن [[انوار]] [[مقدس]] است. این هم سنخی نیز هر قدر افزایش یابد، نشان از [[تقرب]] به [[خداوند]] است و این والاترین کمال است. از آنجایی که خود [[پیشوایان معصوم]] {{عم}} به مقام والای امام و [[امامت]] شناختی کامل دارند؛ وقتی سخن از یک [[امام]] پیش میآید، در نهایت بزرگداشت از او یاد میکنند. [[رسول اکرم]] {{صل}} آنگاه که سخن از [[آخرین وصی]] خود به میان میآورد، در نهایت [[احترام]] از زیباترین واژگان [[محبت]] بهره برده، میفرماید: {{متن حدیث|بِأَبِي وَ أُمِّي سَمِيِّي وَ شَبِيهِي وَ شَبِيهُ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ عَلَيْهِ جُيُوبُ اَلنُّورِ...}}<ref>علی بن محمد خزاز قمی، کفایة الاثر، ص ۱۵۶.</ref>؛ "پدر و مادرم فدایش باد که او همنام من و شبیه من و شبیه [[موسی بن عمران]] است که بر او نورهایی احاطه دارد...". [[امام]] [[علی بن ابیطالب]] {{ع}} نیز میفرماید: {{متن حدیث|فَانْظُرُوا أَهْلَ بَيْتِ نَبِيِّكُمْ فَإِنْ لَبَدُوا فَالْبُدُوا وَ إِنِ اِسْتَنْصَرُوكُمْ فَانْصُرُوهُمْ فَلَيُفَرِّجَنَّ اَللَّهُ مِنَّا أَهْلَ اَلْبَيْتِ بِأَبِي اِبْنُ خِيَرَةِ اَلْإِمَاءِ}}<ref>علامه مجلسی، بحار الانوار، ج ۳۴، ص ۱۱۸ و ج ۴۱، ص ۳۵۳ و ج ۵۱، ص ۱۲۱.</ref>؛ "شما همواره به [[اهل بیت]] پیامبرتان نگاه کنید؛ اگر آنان ساکت شدند و در خانه نشستند، شما نیز [[سکوت]] کرده، به [[زمین]] بچسبید و اگر از شما [[یاری]] طلبیدند، به [[یاری]] آنان بشتابید. [[خدای متعال]] به دست مردی از ما [[اهل بیت]]، ناگهان [[فرج]] [[عنایت]] خواهد کرد. پدرم فدای او باد که [[فرزند]] [[بهترین]] کنیزان است". حضرت [[حسین بن علی]] {{عم}} [[نقل]] کرده است: مردی نزد پدرم آمد و از اوصاف [[مهدی]] {{ع}} پرسید. ایشان وقتی صفات او را ذکر کرد، با حالتی سرشار از [[عشق]] و شیدایی، به سینه خود اشاره کرده، آهی کشید و از شدت [[اشتیاق]] به ایشان، به سینه خود اشاره فرمود (و أومأ بیده إلی صدره شوقا إلی رؤیته)<ref>نعمانی، الغیبة، ص ۲۱۲، ح ۱.</ref>. [[ابو حمزه ثمالی]] میگوید: "روزی نزد [[امام باقر]] {{ع}} بودم که فرمود: "ای ابا حمزه! یکی از امور یقینی ـ که [[خداوند]] آن را حتمی ساخته است ـ [[قیام قائم]] ما [[اهل بیت]] است و اگر کسی در آنچه که میگویم [[تردید]] کند، [[خداوند]] را در حالی [[ملاقات]] خواهد کرد که به او [[کافر]] شده و [[انکار]] کننده او است. سپس فرمود: پدر و مادرم فدای او که همنام من و همکنیه من است و هفتمین فرد پس از من است"<ref>نعمانی، الغیبة، ص ۸۶.</ref>. خلاد بن صفار میگوید: از [[امام صادق]] {{ع}} سؤال شد: آیا [[قائم]] به [[دنیا]] آمده است؟ حضرت فرمود: {{متن حدیث|لا وَ لَوْ أَدْرَكْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أَيَّامَ حَيَاتِي}}<ref>نعمانی، الغیبة، ص ۲۴۵، ح ۲۳.</ref>؛ "خیر! اگر او را [[درک]] کردم، در ایام زندگانیام خدمتگزار او خواهم بود". آن حضرت در روایتی دیگر فرموده است: {{متن حدیث|... أَمَا إِنِّي لَوْ أَدْرَكْتُ ذَلِكَ لَأَبْقَيْتُ نَفْسِي لِصَاحِبِ هَذَا اَلْأَمْرِ}}<ref>نعمانی، الغیبة، ص ۲۷۳، ح ۵۰.</ref>؛ "به درستی اگر من آن روز را [[درک]] میکردم، جانم را برای [[صاحب]] این امر نگه میداشتم". [[امام]] [[علی بن موسی الرضا]] {{عم}} فرمود: {{متن حدیث| بِأَبِي وَ أُمِّي سَمِيُّ جَدِّي وَ شَبِيهِي وَ شَبِيهُ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَلَيْهِ جُيُوبُ اَلنُّورِ تَتَوَقَّدُ بِشُعَاعِ ضِيَاءِ اَلْقُدْسِ...}}<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۷، باب ۳۵، ح ۳.</ref>؛ "پدر و مادرم فدای تو که همنام جدم و شبیه من و شبیه [[موسی]] بن عمرانی..."<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ج۱، ص۱۲۱-۱۲۳.</ref>. | ||
#'''[[نجات]] از [[مرگ]] جاهلی:''' در [[روایات]] فراوانی وارد شده است: "هرکس از [[دنیا]] برود و [[امام زمان]] خود را نشناسد، به [[مرگ جاهلی]] از [[دنیا]] رفته است". این [[روایت]] در مورد [[شناخت]] و [[معرفت]] تمامی [[ائمه]] {{عم}} [[صادق]] است؛ ولی در خصوص [[حضرت مهدی]] {{ع}} نیز روایاتی وارد شده است. معاویة بن وهب گوید: "شنیدم از [[امام صادق]] {{ع}} میفرماید که [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ لاَ يَعْرِفُ إِمَامَهُ، مَاتَ مِيتَةَ جَاهِلِيَّةِ}}<ref>الغیبة، ص ۱۲۹؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۰۹، ح ۹.</ref>؛ "هرکس بمیرد در حالیکه [[امام]] خودش را نمیشناسد، به [[مرگ جاهلی]] مرده است". [[محمد بن عثمان عمری]] گوید: از پدرم شنیدم که میگفت: من در حضور [[ابو محمد]] [[حسن بن علی]] {{عم}} بودم. از آن حضرت درباره این خبر ـ که [[زمین]] تا [[روز قیامت]] از [[حجت خداوند]] بر خلقش خالی نیست و هرکس بمیرد و [[امام]] زمانش را نشناسد، به [[مرگ جاهلی]] مرده است ـ پرسیده شد؛ فرمود: {{متن حدیث|إِنَّ هَذَا حَقٌّ كَمَا أَنَّ اَلنَّهَارَ حَقٌّ }}؛ "به [[راستی]] این درست است؛ چنانکه روز درست است". به او عرض شد: ای [[فرزند]] [[رسول خدا]]! [[حجت]] و [[امام]] بعد از شما کیست؟ فرمود: {{متن حدیث|اِبْنِي مُحَمَّدٌ وَ هُوَ اَلْإِمَامُ وَ اَلْحُجَّةُ بَعْدِي مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً أَمَا إِنَّ لَهُ غَيْبَةً يَحَارُ فِيهَا اَلْجَاهِلُونَ وَ يَهْلِكُ فِيهَا اَلْمُبْطِلُونَ وَ يَكْذِبُ فِيهَا اَلْوَقَّاتُونَ ثُمَّ يَخْرُجُ فَكَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى اَلْأَعْلاَمِ اَلْبِيضِ تَخْفِقُ فَوْقَ رَأْسِهِ بِنَجَفِ اَلْكُوفَةِ}}<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۸۱، ح ۸.</ref>؛ "پسرم [[محمد]]؛ او [[امام]] و [[حجت]] بعد از من است. هرکس بمیرد و او را نشناسد، به [[مرگ جاهلی]] مرده است. [[آگاه]] باشید برای او غیبتی است که نادانان در آن سرگردان میشوند و [[اهل باطل]] در آن هلاک میگردند و کسانی که برای آن، وقت معین کنند، [[دروغ]] میگویند. سپس خروج میکند و گویا به پرچمهای سپیدی مینگرم که بر بالای سر او در [[نجف]] [[کوفه]] در اهتزاز است". [[مرگ جاهلی]]؛ یعنی، مردن بدون [[شناخت]] [[خدا]] و [[رسول]] او {{صل}}. کسی که [[امام زمان]] خود را نشناسد، در واقع از [[گمراهی]] زمان جاهلیت ـ که [[خدا]] و [[پیغمبر]] {{صل}} را نمیشناختند ـ خارج نشده است. بنابراین، اگر [[معرفت خدا]] و [[رسول]] او، به [[معرفت امام زمان]] {{ع}} منتهی نشود، فایدهای برای [[انسان]] نخواهد داشت و او را [[دیندار]] نمیکند. شخصی از [[امام صادق]] {{ع}} پرسید: منظور از [[جاهلیت]]، [[جهل]] مطلق و نسبت به همه چیز است یا فقط نشناختن [[امام]] است؟ آن حضرت فرمود: "جاهلیة [[کفر]] و [[نفاق]] و ضلال"<ref>محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ۱، ص ۳۷۷.</ref>؛ "منظور، [[جاهلیت]] [[کفر]] و [[نفاق]] و [[گمراهی]] است". پس نتیجه عدم [[شناخت امام زمان]] {{ع}}، [[کفر]] و [[نفاق]] و [[گمراهی]] است. البته ممکن است نشناختن، در اثر عدم معرفی [[امام زمان]] {{ع}} از سوی [[خدا]] باشد (بدون کوتاهی خود شخص). این حالت "ضلال" نامیده میشود و مرادف با "[[استضعاف]]" است. در این حالت، شخص مقصر نیست؛ ولی بههرحال از [[هدایت الهی]] و [[دینداری]] [[محروم]] گشته است. حالت [[کفر]] و [[نفاق]] مربوط به شخصی است که برایش معرفی [[الهی]] صورت گرفته؛ ولی او در پذیرفتن آن کوتاهی کرده است. این دو حالت دارد: یا [[انکار]] و عدم [[تسلیم]] خود را به صراحت ابراز میدارد که [[کفر]] نامیده میشود و یا آن را مخفی میدارد که "[[نفاق]]" است. در هر سه صورت، شخص از مسیر [[عبودیت]] [[خداوند]]، دور افتاده و [[عاقبت]] به خیر نیست. پس [[شناخت]] و [[پیروی]] از [[اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]] {{عم}}، نه از باب [[تعبد]]؛ بلکه به [[حکم]] [[عقل انسان]] است. چرا که [[انسان]] [[خداشناس]] راهی به سوی [[خدا]] ندارد؛ مگر از طریقی که خود [[خداوند]] قرار داده است. جز از این راه، نمیتواند از [[رضا]] و [[خشم]] [[الهی]] [[آگاه]] شود. مراجعه [[مردم]] به [[ائمه اطهار]] {{عم}}، از باب مراجعه [[نادان]] به [[دانا]] است. این یک [[حکم عقلی]] است؛ همچنانکه [[عاقل]] در [[امور مادی]] و دنیوی خود، به [[دانا]] و متخصص آن مراجعه میکند، در امور معنوی و غیرمادی نیز [[عقل]] همین گونه [[حکم]] میکند<ref>سید محمد بنی هاشمی، معرفت امام عصر {{ع}}، ص ۱۱۱.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ج۱، ص ۱۲۳، ۱۲۴.</ref> | # '''[[نجات]] از [[مرگ]] جاهلی:''' در [[روایات]] فراوانی وارد شده است: "هرکس از [[دنیا]] برود و [[امام زمان]] خود را نشناسد، به [[مرگ جاهلی]] از [[دنیا]] رفته است". این [[روایت]] در مورد [[شناخت]] و [[معرفت]] تمامی [[ائمه]] {{عم}} [[صادق]] است؛ ولی در خصوص [[حضرت مهدی]] {{ع}} نیز روایاتی وارد شده است. معاویة بن وهب گوید: "شنیدم از [[امام صادق]] {{ع}} میفرماید که [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ لاَ يَعْرِفُ إِمَامَهُ، مَاتَ مِيتَةَ جَاهِلِيَّةِ}}<ref>الغیبة، ص ۱۲۹؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۰۹، ح ۹.</ref>؛ "هرکس بمیرد در حالیکه [[امام]] خودش را نمیشناسد، به [[مرگ جاهلی]] مرده است". [[محمد بن عثمان عمری]] گوید: از پدرم شنیدم که میگفت: من در حضور [[ابو محمد]] [[حسن بن علی]] {{عم}} بودم. از آن حضرت درباره این خبر ـ که [[زمین]] تا [[روز قیامت]] از [[حجت خداوند]] بر خلقش خالی نیست و هرکس بمیرد و [[امام]] زمانش را نشناسد، به [[مرگ جاهلی]] مرده است ـ پرسیده شد؛ فرمود: {{متن حدیث|إِنَّ هَذَا حَقٌّ كَمَا أَنَّ اَلنَّهَارَ حَقٌّ }}؛ "به [[راستی]] این درست است؛ چنانکه روز درست است". به او عرض شد: ای [[فرزند]] [[رسول خدا]]! [[حجت]] و [[امام]] بعد از شما کیست؟ فرمود: {{متن حدیث|اِبْنِي مُحَمَّدٌ وَ هُوَ اَلْإِمَامُ وَ اَلْحُجَّةُ بَعْدِي مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً أَمَا إِنَّ لَهُ غَيْبَةً يَحَارُ فِيهَا اَلْجَاهِلُونَ وَ يَهْلِكُ فِيهَا اَلْمُبْطِلُونَ وَ يَكْذِبُ فِيهَا اَلْوَقَّاتُونَ ثُمَّ يَخْرُجُ فَكَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى اَلْأَعْلاَمِ اَلْبِيضِ تَخْفِقُ فَوْقَ رَأْسِهِ بِنَجَفِ اَلْكُوفَةِ}}<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۸۱، ح ۸.</ref>؛ "پسرم [[محمد]]؛ او [[امام]] و [[حجت]] بعد از من است. هرکس بمیرد و او را نشناسد، به [[مرگ جاهلی]] مرده است. [[آگاه]] باشید برای او غیبتی است که نادانان در آن سرگردان میشوند و [[اهل باطل]] در آن هلاک میگردند و کسانی که برای آن، وقت معین کنند، [[دروغ]] میگویند. سپس خروج میکند و گویا به پرچمهای سپیدی مینگرم که بر بالای سر او در [[نجف]] [[کوفه]] در اهتزاز است". [[مرگ جاهلی]]؛ یعنی، مردن بدون [[شناخت]] [[خدا]] و [[رسول]] او {{صل}}. کسی که [[امام زمان]] خود را نشناسد، در واقع از [[گمراهی]] زمان جاهلیت ـ که [[خدا]] و [[پیغمبر]] {{صل}} را نمیشناختند ـ خارج نشده است. بنابراین، اگر [[معرفت خدا]] و [[رسول]] او، به [[معرفت امام زمان]] {{ع}} منتهی نشود، فایدهای برای [[انسان]] نخواهد داشت و او را [[دیندار]] نمیکند. شخصی از [[امام صادق]] {{ع}} پرسید: منظور از [[جاهلیت]]، [[جهل]] مطلق و نسبت به همه چیز است یا فقط نشناختن [[امام]] است؟ آن حضرت فرمود: "جاهلیة [[کفر]] و [[نفاق]] و ضلال"<ref>محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ۱، ص ۳۷۷.</ref>؛ "منظور، [[جاهلیت]] [[کفر]] و [[نفاق]] و [[گمراهی]] است". پس نتیجه عدم [[شناخت امام زمان]] {{ع}}، [[کفر]] و [[نفاق]] و [[گمراهی]] است. البته ممکن است نشناختن، در اثر عدم معرفی [[امام زمان]] {{ع}} از سوی [[خدا]] باشد (بدون کوتاهی خود شخص). این حالت "ضلال" نامیده میشود و مرادف با "[[استضعاف]]" است. در این حالت، شخص مقصر نیست؛ ولی بههرحال از [[هدایت الهی]] و [[دینداری]] [[محروم]] گشته است. حالت [[کفر]] و [[نفاق]] مربوط به شخصی است که برایش معرفی [[الهی]] صورت گرفته؛ ولی او در پذیرفتن آن کوتاهی کرده است. این دو حالت دارد: یا [[انکار]] و عدم [[تسلیم]] خود را به صراحت ابراز میدارد که [[کفر]] نامیده میشود و یا آن را مخفی میدارد که "[[نفاق]]" است. در هر سه صورت، شخص از مسیر [[عبودیت]] [[خداوند]]، دور افتاده و [[عاقبت]] به خیر نیست. پس [[شناخت]] و [[پیروی]] از [[اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]] {{عم}}، نه از باب [[تعبد]]؛ بلکه به [[حکم]] [[عقل انسان]] است. چرا که [[انسان]] [[خداشناس]] راهی به سوی [[خدا]] ندارد؛ مگر از طریقی که خود [[خداوند]] قرار داده است. جز از این راه، نمیتواند از [[رضا]] و [[خشم]] [[الهی]] [[آگاه]] شود. مراجعه [[مردم]] به [[ائمه اطهار]] {{عم}}، از باب مراجعه [[نادان]] به [[دانا]] است. این یک [[حکم عقلی]] است؛ همچنانکه [[عاقل]] در [[امور مادی]] و دنیوی خود، به [[دانا]] و متخصص آن مراجعه میکند، در امور معنوی و غیرمادی نیز [[عقل]] همین گونه [[حکم]] میکند<ref>سید محمد بنی هاشمی، معرفت امام عصر {{ع}}، ص ۱۱۱.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ج۱، ص ۱۲۳، ۱۲۴.</ref> | ||
== پرسش مستقیم == | == پرسش مستقیم == | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
* [[اصحاب کهف]] | * [[اصحاب کهف]] | ||
* [[اقامتگاه امام مهدی در عصر ظهور]] ([[مسجد سهله]]) | * [[اقامتگاه امام مهدی در عصر ظهور]] ([[مسجد سهله]]) | ||
* [[القاب امام مهدی]]{{ع}} | * [[القاب امام مهدی]] {{ع}} | ||
* [[امامت امام مهدی]]{{ع}} | * [[امامت امام مهدی]] {{ع}} | ||
* [[امامت و مهدویت]] | * [[امامت و مهدویت]] | ||
* [[امام حسن عسکری]] | * [[امام حسن عسکری]] | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
* [[اوتاد]] | * [[اوتاد]] | ||
* [[اهل سنت و امام مهدی موعود]] | * [[اهل سنت و امام مهدی موعود]] | ||
* [[اهل سنّت و ولادت امام مهدی{{ع}}]] | * [[اهل سنّت و ولادت امام مهدی {{ع}}]] | ||
* [[اهل کتاب در عصر ظهور]] | * [[اهل کتاب در عصر ظهور]] | ||
* [[ایام الله]] | * [[ایام الله]] |