برج بن مسهر الطائی در نهج البلاغه: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۶: خط ۶:
}}
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
برج بن مسهر از شاعرانی است که در زمان [[امام علی]] {{ع}} به [[خوارج]] پیوست. او در سرودن [[شعر]] و ساختن جملات مسجع تبحر داشت. او با صدای بلند به طوری که [[امام]]{{ع}} بشنود، گفت: {{عربی|لاَ حُكْمَ إِلاَّ لِلَّهِ}} (حکمی نیست جز از جانب [[خدا]]).
برج بن مسهر از شاعرانی است که در زمان [[امام علی]] {{ع}} به [[خوارج]] پیوست. او در سرودن [[شعر]] و ساختن جملات مسجع تبحر داشت. او با صدای بلند به طوری که [[امام]] {{ع}} بشنود، گفت: {{عربی|لاَ حُكْمَ إِلاَّ لِلَّهِ}} (حکمی نیست جز از جانب [[خدا]]).


امام{{ع}} در پاسخ او فرمود: «خاموش باش! خدا [[رؤیت]] را سیاه کند ای آنکه دندان جلوتر افتاده، به خدا [[سوگند]] [[حق]] آشکار گردید و تو شخصی [[ناتوان]] بودی، صدایت در سینه [[حبس]] شده بود تا آنگاه که صدای [[باطل]] از حلقوم بیرون آمد، همچون شاخ بزی آشکار شدی!»<ref>{{متن حدیث|اُسْكُتْ قَبَحَكَ اَللَّهُ يَا أَثْرَمُ فَوَ اَللَّهِ لَقَدْ ظَهَرَ اَلْحَقُّ فَكُنْتَ فِيهِ ضَئِيلاً شَخْصُكَ خَفِيّاً صَوْتُكَ حَتَّى إِذَا نَعَرَ اَلْبَاطِلُ نَجَمْتَ نُجُومَ قَرْنِ اَلْمَاعِزِ}}؛ نهج البلاغه، کلام ۱۸۴.</ref><ref>[[داوود الهامی|الهامی، داوود]]، [[صحابه از دیدگاه نهج البلاغه (کتاب)|صحابه از دیدگاه نهج البلاغه]]، ص۱۸۹؛ [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۱۶۵.</ref>
امام {{ع}} در پاسخ او فرمود: «خاموش باش! خدا [[رؤیت]] را سیاه کند ای آنکه دندان جلوتر افتاده، به خدا [[سوگند]] [[حق]] آشکار گردید و تو شخصی [[ناتوان]] بودی، صدایت در سینه [[حبس]] شده بود تا آنگاه که صدای [[باطل]] از حلقوم بیرون آمد، همچون شاخ بزی آشکار شدی!»<ref>{{متن حدیث|اُسْكُتْ قَبَحَكَ اَللَّهُ يَا أَثْرَمُ فَوَ اَللَّهِ لَقَدْ ظَهَرَ اَلْحَقُّ فَكُنْتَ فِيهِ ضَئِيلاً شَخْصُكَ خَفِيّاً صَوْتُكَ حَتَّى إِذَا نَعَرَ اَلْبَاطِلُ نَجَمْتَ نُجُومَ قَرْنِ اَلْمَاعِزِ}}؛ نهج البلاغه، کلام ۱۸۴.</ref><ref>[[داوود الهامی|الهامی، داوود]]، [[صحابه از دیدگاه نهج البلاغه (کتاب)|صحابه از دیدگاه نهج البلاغه]]، ص۱۸۹؛ [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۱۶۵.</ref>


[[خداوند]] [[عمرو بن عاص]] را [[لعنت]] کند زیرا او به من نوشت که «[[ذوالثدیه]]» را در اسکندریه به [[قتل]] رسانده است ولی این مانع از این نبود که آنچه من از [[پیامبر]] شنیده بودم، بگویم، پیامبر{{صل}} فرمود: او را بعد از من [[بهترین]] امتم به قتل می‌رساند.
[[خداوند]] [[عمرو بن عاص]] را [[لعنت]] کند زیرا او به من نوشت که «[[ذوالثدیه]]» را در اسکندریه به [[قتل]] رسانده است ولی این مانع از این نبود که آنچه من از [[پیامبر]] شنیده بودم، بگویم، پیامبر {{صل}} فرمود: او را بعد از من [[بهترین]] امتم به قتل می‌رساند.


امام [[روز]] [[جنگ نهروان]] هنگامی که از کنار کشتگان خوارج می‌گذشت، فرمود: "[[بدا]] به حال شما! آن کس که شما را [[فریب]] داد به شما ضرر زد، به امام عرض شد ای [[امیرمؤمنان]] چه کسی آنها را فریب داد؟ فرمود: [[شیطان]] [[گمراه]] کرد نفس اماره آنها را به وسیله [[آرزوها]]، فریفت، راه [[گناه]] را بر آنها گشود، نوید [[پیروزی]] به آنها داد و آنها را به [[جهنم]] فرستاد"<ref>{{متن حدیث|بُؤْساً لَكُمْ لَقَدْ ضَرَّكُمْ مَنْ غَرَّكُمْ فَقِيلَ لَهُ مَنْ غَرَّهُمْ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ اَلشَّيْطَانُ اَلْمُضِلُّ وَ اَلْأَنْفُسُ اَلْأَمَّارَةُ بِالسُّوءِ غَرَّتْهُمْ بِالْأَمَانِيِّ وَ فَسَحَتْ لَهُمْ فِي اَلْمَعَاصِي وَ وَعَدَتْهُمُ اَلْإِظْهَارَ فَاقْتَحَمَتْ بِهِمُ اَلنَّارَ}}نهج البلاغه، کلمات قصار، به ترتیب فیض الاسلام (۳۱۵) به ترتیب صبحی صالح (۳۲۳).</ref><ref>[[داوود الهامی|الهامی، داوود]]، [[صحابه از دیدگاه نهج البلاغه (کتاب)|صحابه از دیدگاه نهج البلاغه]]، ص۱۸۹.</ref>
امام [[روز]] [[جنگ نهروان]] هنگامی که از کنار کشتگان خوارج می‌گذشت، فرمود: "[[بدا]] به حال شما! آن کس که شما را [[فریب]] داد به شما ضرر زد، به امام عرض شد ای [[امیرمؤمنان]] چه کسی آنها را فریب داد؟ فرمود: [[شیطان]] [[گمراه]] کرد نفس اماره آنها را به وسیله [[آرزوها]]، فریفت، راه [[گناه]] را بر آنها گشود، نوید [[پیروزی]] به آنها داد و آنها را به [[جهنم]] فرستاد"<ref>{{متن حدیث|بُؤْساً لَكُمْ لَقَدْ ضَرَّكُمْ مَنْ غَرَّكُمْ فَقِيلَ لَهُ مَنْ غَرَّهُمْ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ اَلشَّيْطَانُ اَلْمُضِلُّ وَ اَلْأَنْفُسُ اَلْأَمَّارَةُ بِالسُّوءِ غَرَّتْهُمْ بِالْأَمَانِيِّ وَ فَسَحَتْ لَهُمْ فِي اَلْمَعَاصِي وَ وَعَدَتْهُمُ اَلْإِظْهَارَ فَاقْتَحَمَتْ بِهِمُ اَلنَّارَ}}نهج البلاغه، کلمات قصار، به ترتیب فیض الاسلام (۳۱۵) به ترتیب صبحی صالح (۳۲۳).</ref><ref>[[داوود الهامی|الهامی، داوود]]، [[صحابه از دیدگاه نهج البلاغه (کتاب)|صحابه از دیدگاه نهج البلاغه]]، ص۱۸۹.</ref>

نسخهٔ ‏۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۸:۴۴

مقدمه

برج بن مسهر از شاعرانی است که در زمان امام علی (ع) به خوارج پیوست. او در سرودن شعر و ساختن جملات مسجع تبحر داشت. او با صدای بلند به طوری که امام (ع) بشنود، گفت: لاَ حُكْمَ إِلاَّ لِلَّهِ (حکمی نیست جز از جانب خدا).

امام (ع) در پاسخ او فرمود: «خاموش باش! خدا رؤیت را سیاه کند ای آنکه دندان جلوتر افتاده، به خدا سوگند حق آشکار گردید و تو شخصی ناتوان بودی، صدایت در سینه حبس شده بود تا آنگاه که صدای باطل از حلقوم بیرون آمد، همچون شاخ بزی آشکار شدی!»[۱][۲]

خداوند عمرو بن عاص را لعنت کند زیرا او به من نوشت که «ذوالثدیه» را در اسکندریه به قتل رسانده است ولی این مانع از این نبود که آنچه من از پیامبر شنیده بودم، بگویم، پیامبر (ص) فرمود: او را بعد از من بهترین امتم به قتل می‌رساند.

امام روز جنگ نهروان هنگامی که از کنار کشتگان خوارج می‌گذشت، فرمود: "بدا به حال شما! آن کس که شما را فریب داد به شما ضرر زد، به امام عرض شد ای امیرمؤمنان چه کسی آنها را فریب داد؟ فرمود: شیطان گمراه کرد نفس اماره آنها را به وسیله آرزوها، فریفت، راه گناه را بر آنها گشود، نوید پیروزی به آنها داد و آنها را به جهنم فرستاد"[۳][۴]

منابع

پانویس

  1. «اُسْكُتْ قَبَحَكَ اَللَّهُ يَا أَثْرَمُ فَوَ اَللَّهِ لَقَدْ ظَهَرَ اَلْحَقُّ فَكُنْتَ فِيهِ ضَئِيلاً شَخْصُكَ خَفِيّاً صَوْتُكَ حَتَّى إِذَا نَعَرَ اَلْبَاطِلُ نَجَمْتَ نُجُومَ قَرْنِ اَلْمَاعِزِ»؛ نهج البلاغه، کلام ۱۸۴.
  2. الهامی، داوود، صحابه از دیدگاه نهج البلاغه، ص۱۸۹؛ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۱۶۵.
  3. «بُؤْساً لَكُمْ لَقَدْ ضَرَّكُمْ مَنْ غَرَّكُمْ فَقِيلَ لَهُ مَنْ غَرَّهُمْ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ اَلشَّيْطَانُ اَلْمُضِلُّ وَ اَلْأَنْفُسُ اَلْأَمَّارَةُ بِالسُّوءِ غَرَّتْهُمْ بِالْأَمَانِيِّ وَ فَسَحَتْ لَهُمْ فِي اَلْمَعَاصِي وَ وَعَدَتْهُمُ اَلْإِظْهَارَ فَاقْتَحَمَتْ بِهِمُ اَلنَّارَ»نهج البلاغه، کلمات قصار، به ترتیب فیض الاسلام (۳۱۵) به ترتیب صبحی صالح (۳۲۳).
  4. الهامی، داوود، صحابه از دیدگاه نهج البلاغه، ص۱۸۹.