کشف معصوم: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:




===بررسی معنای مکاشفه===
==بررسی معنای مکاشفه==
*کشف در لغت به معنی رفع حجاب و در اصطلاح عارفان و صوفیان، اطلاع‌رسانی بر ماورای حجاب از معانی غیبی و حقیقی است<ref>جرجانی، ص:۲۳۷</ref>. [[عطّار]]  می‌گوید:"صوفیان و عارفان مدعی‌اند که بر اثر ریاضت و مجاهدت، نفس خویش را جلا داده و پرده از روی دیده قلب برگرفته‌اند تا جایی که به قدر رفع حجاب و صفای دل توانسته‌اند به مشاهده آنچه ماورای حجاب ماده و جسم است بنشینند. این مکاشفه دارای مراتب و درجاتی است که به حسب مرتبه آن, قلمرو آن نیز گسترش می‌یابد. عارفان به آیاتی از قرآن و احادیثی از [[پیامبر]]{{صل}} و اوصیا نیز استشهاد می‌کنند که از کشف عوالم وجود برای پیامبرانی چون [[پیامبر|حضرت محمد]]{{صل}} و [[حضرت موسی]]{{ع}} و اولیایی چون [[حضرت علی]]{{ع}} حکایت دارد<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص: ۲۴ - ۲۶.</ref>.
*کشف در لغت به معنی رفع حجاب و در اصطلاح عارفان و صوفیان، اطلاع‌رسانی بر ماورای حجاب از معانی غیبی و حقیقی است<ref>جرجانی، ص:۲۳۷</ref>. [[عطّار]]  می‌گوید:"صوفیان و عارفان مدعی‌اند که بر اثر ریاضت و مجاهدت، نفس خویش را جلا داده و پرده از روی دیده قلب برگرفته‌اند تا جایی که به قدر رفع حجاب و صفای دل توانسته‌اند به مشاهده آنچه ماورای حجاب ماده و جسم است بنشینند. این مکاشفه دارای مراتب و درجاتی است که به حسب مرتبه آن, قلمرو آن نیز گسترش می‌یابد. عارفان به آیاتی از قرآن و احادیثی از [[پیامبر]]{{صل}} و اوصیا نیز استشهاد می‌کنند که از کشف عوالم وجود برای پیامبرانی چون [[پیامبر|حضرت محمد]]{{صل}} و [[حضرت موسی]]{{ع}} و اولیایی چون [[حضرت علی]]{{ع}} حکایت دارد<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص: ۲۴ - ۲۶.</ref>.
*شیخ [[روزبهانی بقلی]] می‌گوید:"خدای تعالی فرمود:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا}}﴾}}<ref> و همه نام‌ها را به آدم آموخت؛ سوره بقره، آیه:۳۱.</ref> و فرمود:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ }}﴾}}<ref> و همین که پروردگارش بر آن کوه تجلّی کرد؛ سوره اعراف، آیه:۱۴۳.</ref> و گفت: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى}}﴾}}<ref> سپس نزدیک شد و فروتر آمد.آنگاه (میان او و پیامبر) به اندازه دو کمان یا نزدیک‌تر رسید؛ سوره نجم، آیه: ۸- ۹.</ref> و هر که را این مقامات باشد با قلب چیزی را از غیب بنگرد و به حقیقت ببیند و شک را در آن راهی نباشد و چنان باشد که در ظاهر ببیند. [[امام علی]]{{ع}} گفت:{{عربی|اندازه=150%|"لَوْ كُشِفَ الْغِطَاءُ مَا ازْدَدْتُ‏ يَقِيناً‏‏‏"}}؛<ref>اگر پرده برداشته شود بر یقین من افزوده نخواهد شد</ref>. خدای تعالی فرمود:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى }}﴾}}<ref> دل، آنچه می‌دید، دروغ نگفت؛ سوره نجم، آیه:۱۱.</ref><ref>جواد نوربخش، فرهنگ نوربخش، ص:۳۸ (به نقل از روزبهانی بقلی شیرازی، مشرب الارواح، ص ۱۴۲).</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص: ۲۴ - ۲۶.</ref>.
*شیخ [[روزبهانی بقلی]] می‌گوید:"خدای تعالی فرمود:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا}}﴾}}<ref> و همه نام‌ها را به آدم آموخت؛ سوره بقره، آیه:۳۱.</ref> و فرمود:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ }}﴾}}<ref> و همین که پروردگارش بر آن کوه تجلّی کرد؛ سوره اعراف، آیه:۱۴۳.</ref> و گفت: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى}}﴾}}<ref> سپس نزدیک شد و فروتر آمد.آنگاه (میان او و پیامبر) به اندازه دو کمان یا نزدیک‌تر رسید؛ سوره نجم، آیه: ۸- ۹.</ref> و هر که را این مقامات باشد با قلب چیزی را از غیب بنگرد و به حقیقت ببیند و شک را در آن راهی نباشد و چنان باشد که در ظاهر ببیند. [[امام علی]]{{ع}} گفت:{{عربی|اندازه=150%|"لَوْ كُشِفَ الْغِطَاءُ مَا ازْدَدْتُ‏ يَقِيناً‏‏‏"}}؛<ref>اگر پرده برداشته شود بر یقین من افزوده نخواهد شد</ref>. خدای تعالی فرمود:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى }}﴾}}<ref> دل، آنچه می‌دید، دروغ نگفت؛ سوره نجم، آیه:۱۱.</ref><ref>جواد نوربخش، فرهنگ نوربخش، ص:۳۸ (به نقل از روزبهانی بقلی شیرازی، مشرب الارواح، ص ۱۴۲).</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص: ۲۴ - ۲۶.</ref>.
خط ۱۴: خط ۱۴:
#مشاهده ارواح مردگان و حالات آن‌ها در عالم برزخ<ref>ر. ک: موسوعة مصطلحات التصوف الاسلامی, رفیق العجم, بیروت، مكتبة لبنان ناشرون، ۱۹۹۹م، ص ۹۲۸ ـ ۹.</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص: ۲۴ - ۲۶.</ref>.
#مشاهده ارواح مردگان و حالات آن‌ها در عالم برزخ<ref>ر. ک: موسوعة مصطلحات التصوف الاسلامی, رفیق العجم, بیروت، مكتبة لبنان ناشرون، ۱۹۹۹م، ص ۹۲۸ ـ ۹.</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص: ۲۴ - ۲۶.</ref>.


===منشأ مکاشفه===
==منشأ مکاشفه==
*کسی که حالات اهل عرفانِ مسلک‌های مختلف را مطالعه کند، یقین پیدا می‌کند که اصل مشاهده غیب و مغیبات از امور انکارناپذیر است, گرچه در مورد منشأ و عامل آن ممکن است فرضیه‌ها و تحلیل‌های مختلفی وجود داشته باشد. گاهی گفته می‌شود که منشأ مکاشفه، جن و شیاطین‌اند و گاهی می‌گویند مکاشفه منشأ ربانی دارد. آنچه مسلم است این‌که در همه کسانی که به چنین مقاماتی رسیده‌اند، چند چیز دیده می‌شود: اجرای برنامه‌های مجاهدت و ریاضت و ترک تعلقات مادی و لذت‌های نفسانی<ref>ر. ک: المیزان فی تفسیر القرآن، محمد حسین طباطبایی، ج ۶, ص ۱۷۷. (ذیل آیۀ ۱۰۵ سورۀ مائده)؛ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج ۴، ص ۴۳۷.</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص: ۲۴ - ۲۶.</ref>.
*کسی که حالات اهل عرفانِ مسلک‌های مختلف را مطالعه کند، یقین پیدا می‌کند که اصل مشاهده غیب و مغیبات از امور انکارناپذیر است, گرچه در مورد منشأ و عامل آن ممکن است فرضیه‌ها و تحلیل‌های مختلفی وجود داشته باشد. گاهی گفته می‌شود که منشأ مکاشفه، جن و شیاطین‌اند و گاهی می‌گویند مکاشفه منشأ ربانی دارد. آنچه مسلم است این‌که در همه کسانی که به چنین مقاماتی رسیده‌اند، چند چیز دیده می‌شود: اجرای برنامه‌های مجاهدت و ریاضت و ترک تعلقات مادی و لذت‌های نفسانی<ref>ر. ک: المیزان فی تفسیر القرآن، محمد حسین طباطبایی، ج ۶, ص ۱۷۷. (ذیل آیۀ ۱۰۵ سورۀ مائده)؛ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج ۴، ص ۴۳۷.</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص: ۲۴ - ۲۶.</ref>.
*'''توضیح پاسخ:''' فرق اساسی وحی به معنای مصطلح دینی با دیگر راه‌های القای معانی، آن است که راه‌های دیگر از مبدأ شفافی برخوردار نیستند و چه بسیار پیش می‌آید که القائات رحمانی با القائات نفسانی و شیطانی خلط می‌شود<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص: ۲۴ - ۲۶.</ref>.
*'''توضیح پاسخ:''' فرق اساسی وحی به معنای مصطلح دینی با دیگر راه‌های القای معانی، آن است که راه‌های دیگر از مبدأ شفافی برخوردار نیستند و چه بسیار پیش می‌آید که القائات رحمانی با القائات نفسانی و شیطانی خلط می‌شود<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص: ۲۴ - ۲۶.</ref>.
===رابطه مکاشفه با رؤیا===
==رابطه مکاشفه با رؤیا==
*شاید بتوان کشف و مکاشفه را نوعی رؤیا در بیداری دانست. در حال رؤیا حواس ظاهری انسان از کار می‌افتد و آنچه را که ما در حال رؤیا با چشم یا گوش یا دیگر اعضا و جوارح احساس می‌کنیم, از طریق حواس باطن روح و نفسمان است<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص: ۲۴ - ۲۶.</ref>.
*شاید بتوان کشف و مکاشفه را نوعی رؤیا در بیداری دانست. در حال رؤیا حواس ظاهری انسان از کار می‌افتد و آنچه را که ما در حال رؤیا با چشم یا گوش یا دیگر اعضا و جوارح احساس می‌کنیم, از طریق حواس باطن روح و نفسمان است<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص: ۲۴ - ۲۶.</ref>.
*اهل مکاشفه نیز در هنگام کشف, با حواس دیگری غیر از حواس ظاهری مادی، اموری را مشاهده می‌کنند یا مطالبی را می‌شنوند و یا اشیائی را لمس می‌کنند؛ چراکه اگر این مکاشفات با چشم و گوش مادی بود، باید کسانی که در مجاورت آن‌ها هستند آن‌ها را ببینند و بشنوند، در حالی که چنین نیست<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص: ۲۴ - ۲۶.</ref>.
*اهل مکاشفه نیز در هنگام کشف, با حواس دیگری غیر از حواس ظاهری مادی، اموری را مشاهده می‌کنند یا مطالبی را می‌شنوند و یا اشیائی را لمس می‌کنند؛ چراکه اگر این مکاشفات با چشم و گوش مادی بود، باید کسانی که در مجاورت آن‌ها هستند آن‌ها را ببینند و بشنوند، در حالی که چنین نیست<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص: ۲۴ - ۲۶.</ref>.

نسخهٔ ‏۸ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۱۷:۲۷


بررسی معنای مکاشفه

  • کشف در لغت به معنی رفع حجاب و در اصطلاح عارفان و صوفیان، اطلاع‌رسانی بر ماورای حجاب از معانی غیبی و حقیقی است[۱]. عطّار می‌گوید:"صوفیان و عارفان مدعی‌اند که بر اثر ریاضت و مجاهدت، نفس خویش را جلا داده و پرده از روی دیده قلب برگرفته‌اند تا جایی که به قدر رفع حجاب و صفای دل توانسته‌اند به مشاهده آنچه ماورای حجاب ماده و جسم است بنشینند. این مکاشفه دارای مراتب و درجاتی است که به حسب مرتبه آن, قلمرو آن نیز گسترش می‌یابد. عارفان به آیاتی از قرآن و احادیثی از پیامبر(ص) و اوصیا نیز استشهاد می‌کنند که از کشف عوالم وجود برای پیامبرانی چون حضرت محمد(ص) و حضرت موسی(ع) و اولیایی چون حضرت علی(ع) حکایت دارد[۲].
  • شیخ روزبهانی بقلی می‌گوید:"خدای تعالی فرمود:﴿﴿ وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا[۳] و فرمود:﴿﴿فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ [۴] و گفت: ﴿﴿ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى[۵] و هر که را این مقامات باشد با قلب چیزی را از غیب بنگرد و به حقیقت ببیند و شک را در آن راهی نباشد و چنان باشد که در ظاهر ببیند. امام علی(ع) گفت:"لَوْ كُشِفَ الْغِطَاءُ مَا ازْدَدْتُ‏ يَقِيناً‏‏‏"؛[۶]. خدای تعالی فرمود:﴿﴿مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى [۷][۸][۹].
  • در مصادیق مکاشفات عارفان و اولیا موارد عدیده‌ای گزارش شده است که از آن میان می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد[۱۰]:
  1. مشاهده الواح مکتوب[۱۱].
  2. شنیدن صدا از غیب[۱۲].
  3. مشاهده افراد غایب و دیدن کارهای آن‌ها در لحظه انجام آن[۱۳].
  4. مشاهده حالات و صفات افراد نیکو‌کار و گناهکار و خبر دادن از اعمال گذشته و آینده آن‌ها ـ آشکار شدن حقیقت اشیاء همراه با منافع و مضرّاتشان[۱۴].
  5. مشاهده تسبیح موجودات مادی[۱۵].
  6. مشاهده ارواح مردگان و حالات آن‌ها در عالم برزخ[۱۶][۱۷].

منشأ مکاشفه

  • کسی که حالات اهل عرفانِ مسلک‌های مختلف را مطالعه کند، یقین پیدا می‌کند که اصل مشاهده غیب و مغیبات از امور انکارناپذیر است, گرچه در مورد منشأ و عامل آن ممکن است فرضیه‌ها و تحلیل‌های مختلفی وجود داشته باشد. گاهی گفته می‌شود که منشأ مکاشفه، جن و شیاطین‌اند و گاهی می‌گویند مکاشفه منشأ ربانی دارد. آنچه مسلم است این‌که در همه کسانی که به چنین مقاماتی رسیده‌اند، چند چیز دیده می‌شود: اجرای برنامه‌های مجاهدت و ریاضت و ترک تعلقات مادی و لذت‌های نفسانی[۱۸][۱۹].
  • توضیح پاسخ: فرق اساسی وحی به معنای مصطلح دینی با دیگر راه‌های القای معانی، آن است که راه‌های دیگر از مبدأ شفافی برخوردار نیستند و چه بسیار پیش می‌آید که القائات رحمانی با القائات نفسانی و شیطانی خلط می‌شود[۲۰].

رابطه مکاشفه با رؤیا

  • شاید بتوان کشف و مکاشفه را نوعی رؤیا در بیداری دانست. در حال رؤیا حواس ظاهری انسان از کار می‌افتد و آنچه را که ما در حال رؤیا با چشم یا گوش یا دیگر اعضا و جوارح احساس می‌کنیم, از طریق حواس باطن روح و نفسمان است[۲۱].
  • اهل مکاشفه نیز در هنگام کشف, با حواس دیگری غیر از حواس ظاهری مادی، اموری را مشاهده می‌کنند یا مطالبی را می‌شنوند و یا اشیائی را لمس می‌کنند؛ چراکه اگر این مکاشفات با چشم و گوش مادی بود، باید کسانی که در مجاورت آن‌ها هستند آن‌ها را ببینند و بشنوند، در حالی که چنین نیست[۲۲].
  • گرچه ممکن است که صاحب کشف گمان کند و حتی یقین داشته باشد که وی این مکاشفات را با چشم و گوش ظاهر دیده یا شنیده است اما حقیقت چیز دیگری است, همان‌طور که در رؤیا نیز نوعاً افراد توجه ندارند که در حال رؤیا هستند و چنین می‌پندارند که همه امور در زندگی عادی اتفاق می‌افتد، ولی وقتی بیدار می‌شوند می‌فهمند که مشاهداتشان واقعیت نداشته است[۲۳].
  • نتیجه آن‌که ماهیت و سرشت کشف با رؤیا یکی است و در هر دو، حواس ظاهری تعطیل و حواس باطنی نفس، فعال می‌شود. حال با این پیش‌فرض می‌توانیم به ارزیابی میزان اعتبار مکاشفات بنشینیم. همان‌طور که رؤیاها همگی صادق نیستند, مکاشفات هم می‌توانند صادق و یا کاذب باشند. شاید همه ما انواع مختلفی از رؤیاها را تجربه کرده باشیم؛ برخی از رؤیاها مربوط به حوادث گذشته هستند که عیناً اتفاق افتاده است، برخی مربوط به حوادث آینده هستند که بعداً عیناً اتفاق می‌افتد، برخی از رؤیاها به صورت نمادی از واقعیت هستند و بالاخره برخی از رؤیاها عاری از هرگونه واقعیتی هستند. هم در قرآن کریم و هم در روایات تأیید شده است که رؤیاها می‌توانند صادق یا کاذب باشند. در قرآن کریم رؤیای حضرت ابراهیم(ع) و نیز رؤیای پیامبر اکرم(ص) به عنوان رؤیاهای صادق گزارش شده است[۲۴]. همچنین رؤیای حضرت یوسف(ع) در حال کودکی، که پدر و مادر و یازده برادر خود را به صورت خورشید و ماه و یازده ستاره دید. از رؤیاهای نمادین و صادق است که سال‌ها بعد به شکلی، که تفصیل آن در داستان حضرت یوسف آمده است، تحقّق یافت[۲۵]. اما با این همه در قرآن تصریح شده است که برخی از رؤیاها اضغاث احلام هستند[۲۶][۲۷].
  • در روایات نیز آمده است که رؤیاها چند گونه‌اند: برخی حدیث نفس‌اند، برخی از جانب خدا است، برخی از جانب فرشتگان و برخی نیز از جانب شیطان است[۲۸].
  • همان‌طور که گذشت مکاشفات نیز در سرشت و ماهیت همانند رؤیا هستند. نفس انسان, فارغ از حواس ظاهری به مشاهده اموری می‌پردازد، ولی ممکن است برخی از آن‌ها از قدرت خلّاق خود نفس و قوه خیال ناشی شده باشد و برخی کاملاً واقعی باشد و برخی از جانب شیطان باشد. کسی که مکاشفات نقل‌شده از عارفان بزرگ را مطالعه کند, به خوبی می‌تواند به این نتیجه برسد. به بیان دیگر، در برابر مکاشفات واقعی که ناشی از ایمان، تقوا و یقین و مجاهدت نفس است, کشف و شهودهای خیالی و پنداری نیز فراوان است که بر اثر تلقین مکرر، انحراف فکر و وسوسه‌های شیطانی پدید می‌آید. برای مثال، محی الدین بن عربی گفته است: "رجبیون را ریاضتی است که از آثار آن، رؤیت رافضیان به صورت خوک در مکاشفه است!"[۲۹][۳۰].
  • بنا بر این بر فرض آن‌که مدعیان کشف و شهود در ادعاهایشان نیز صادق باشند، این امر به هیچ وجه دلیل بر حقانیت پیام مکاشفه‌ ایشان نیست[۳۱].

جستارهای وابسته

  1. کشف امام؛
  2. کشف پیامبر؛
  3. کشف پیامبر خاتم؛
  4. کشف ولی؛
  5. کشف وصی؛
  6. کشف اهل بیت (ع)؛
  7. کشف فاطمه زهرا (ع).


منبع‌شناسی جامع کشف و شهود

  1. جرجانی، ص:۲۳۷
  2. شاکر، محمد کاظم، آشنایی با علوم قرآنی، ص: ۲۴ - ۲۶.
  3. و همه نام‌ها را به آدم آموخت؛ سوره بقره، آیه:۳۱.
  4. و همین که پروردگارش بر آن کوه تجلّی کرد؛ سوره اعراف، آیه:۱۴۳.
  5. سپس نزدیک شد و فروتر آمد.آنگاه (میان او و پیامبر) به اندازه دو کمان یا نزدیک‌تر رسید؛ سوره نجم، آیه: ۸- ۹.
  6. اگر پرده برداشته شود بر یقین من افزوده نخواهد شد
  7. دل، آنچه می‌دید، دروغ نگفت؛ سوره نجم، آیه:۱۱.
  8. جواد نوربخش، فرهنگ نوربخش، ص:۳۸ (به نقل از روزبهانی بقلی شیرازی، مشرب الارواح، ص ۱۴۲).
  9. شاکر، محمد کاظم، آشنایی با علوم قرآنی، ص: ۲۴ - ۲۶.
  10. شاکر، محمد کاظم، آشنایی با علوم قرآنی، ص: ۲۴ - ۲۶.
  11. شاکر، محمد کاظم، آشنایی با علوم قرآنی، ص: ۲۴ - ۲۶.
  12. شاکر، محمد کاظم، آشنایی با علوم قرآنی، ص: ۲۴ - ۲۶.
  13. شاکر، محمد کاظم، آشنایی با علوم قرآنی، ص: ۲۴ - ۲۶.
  14. شاکر، محمد کاظم، آشنایی با علوم قرآنی، ص: ۲۴ - ۲۶.
  15. شاکر، محمد کاظم، آشنایی با علوم قرآنی، ص: ۲۴ - ۲۶.
  16. ر. ک: موسوعة مصطلحات التصوف الاسلامی, رفیق العجم, بیروت، مكتبة لبنان ناشرون، ۱۹۹۹م، ص ۹۲۸ ـ ۹.
  17. شاکر، محمد کاظم، آشنایی با علوم قرآنی، ص: ۲۴ - ۲۶.
  18. ر. ک: المیزان فی تفسیر القرآن، محمد حسین طباطبایی، ج ۶, ص ۱۷۷. (ذیل آیۀ ۱۰۵ سورۀ مائده)؛ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج ۴، ص ۴۳۷.
  19. شاکر، محمد کاظم، آشنایی با علوم قرآنی، ص: ۲۴ - ۲۶.
  20. شاکر، محمد کاظم، آشنایی با علوم قرآنی، ص: ۲۴ - ۲۶.
  21. شاکر، محمد کاظم، آشنایی با علوم قرآنی، ص: ۲۴ - ۲۶.
  22. شاکر، محمد کاظم، آشنایی با علوم قرآنی، ص: ۲۴ - ۲۶.
  23. شاکر، محمد کاظم، آشنایی با علوم قرآنی، ص: ۲۴ - ۲۶.
  24. ر. ک: قرآن کریم، سوره صافات، آیه: ۱۰۵ ـ ۱۰۲؛ سوره فتح، آیه:۲۷.
  25. ر. ک‌: قرآن کریم، سوره یوسف، ۵ ـ ۴ و ۱۰۰.
  26. ر. ک: قرآن کریم، یوسف، آیه:۴۴.
  27. شاکر، محمد کاظم، آشنایی با علوم قرآنی، ص: ۲۴ - ۲۶.
  28. شاکر، محمد کاظم، آشنایی با علوم قرآنی، ص: ۲۴ - ۲۶.
  29. شرح مقدّمۀ قیصری, جلال الدین آشتیانی، ‌ص ۲۸؛ قرآن در آینۀ پژوهش، محمد كاظم شاكر، تهران، هستی نما، ۱۳۸۰ ش، ج ۲, ص ۱۱۲
  30. شاکر، محمد کاظم، آشنایی با علوم قرآنی، ص: ۲۴ - ۲۶.
  31. شاکر، محمد کاظم، آشنایی با علوم قرآنی، ص: ۲۴ - ۲۶.