ترس در لغت: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
این لغت به معنای [[ترس]] از امری [[مکروه]] به واسطه علائم محتمل و یا یقینآور است<ref>مفردات ألفاظ القرآن، ص۳۰۳.</ref>. [[خوف]] را مقابل [[امنیت]] معنا کردهاند: | این لغت به معنای [[ترس]] از امری [[مکروه]] به واسطه علائم محتمل و یا یقینآور است<ref>مفردات ألفاظ القرآن، ص۳۰۳.</ref>. [[خوف]] را مقابل [[امنیت]] معنا کردهاند: | ||
{{متن قرآن|وَأَنْ أَلْقِ عَصَاكَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّى مُدْبِرًا وَلَمْ يُعَقِّبْ يَا مُوسَى أَقْبِلْ وَلَا تَخَفْ إِنَّكَ مِنَ الْآمِنِينَ}}<ref>«و: «چوبهدستت را بیفکن!» آنگاه چون در آن نگریست که مانند ماری میجنبد پشتکنان روی گردانید و بازنگشت؛ (بانگی برآمد که): «ای موسی روی آور و مترس که تو در امانی»» سوره قصص، آیه ۳۱.</ref>. | {{متن قرآن|وَأَنْ أَلْقِ عَصَاكَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّى مُدْبِرًا وَلَمْ يُعَقِّبْ يَا مُوسَى أَقْبِلْ وَلَا تَخَفْ إِنَّكَ مِنَ الْآمِنِينَ}}<ref>«و: «چوبهدستت را بیفکن!» آنگاه چون در آن نگریست که مانند ماری میجنبد پشتکنان روی گردانید و بازنگشت؛ (بانگی برآمد که): «ای موسی روی آور و مترس که تو در امانی»» سوره قصص، آیه ۳۱.</ref>. |
نسخهٔ ۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۲۳:۰۱
مقدمه
این لغت به معنای ترس از امری مکروه به واسطه علائم محتمل و یا یقینآور است[۱]. خوف را مقابل امنیت معنا کردهاند: وَأَنْ أَلْقِ عَصَاكَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّى مُدْبِرًا وَلَمْ يُعَقِّبْ يَا مُوسَى أَقْبِلْ وَلَا تَخَفْ إِنَّكَ مِنَ الْآمِنِينَ[۲].
بیضاوی در انوار التنزیل، خوف را به ترس از علت متوقَّع و حزن را به ترس از علت واقعشده معنا میکند. در مجموع، خوف حال اضطراب درونی به واسطه نگرانی از وقوع خطری در آینده است[۳].[۴]
منابع
پانویس
- ↑ مفردات ألفاظ القرآن، ص۳۰۳.
- ↑ «و: «چوبهدستت را بیفکن!» آنگاه چون در آن نگریست که مانند ماری میجنبد پشتکنان روی گردانید و بازنگشت؛ (بانگی برآمد که): «ای موسی روی آور و مترس که تو در امانی»» سوره قصص، آیه ۳۱.
- ↑ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۳، ص۱۴۵.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۶ ص ۳۸۷.