ترس در لغت
مقدمه
این لغت به معنای ترس از امری مکروه به واسطه علائم محتمل و یا یقینآور است[۱]. خوف را مقابل امنیت معنا کردهاند: ﴿وَأَنْ أَلْقِ عَصَاكَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّى مُدْبِرًا وَلَمْ يُعَقِّبْ يَا مُوسَى أَقْبِلْ وَلَا تَخَفْ إِنَّكَ مِنَ الْآمِنِينَ﴾[۲].
بیضاوی در انوار التنزیل، خوف را به ترس از علت متوقَّع و حزن را به ترس از علت واقعشده معنا میکند. در مجموع، خوف حال اضطراب درونی به واسطه نگرانی از وقوع خطری در آینده است[۳].[۴]
منابع
پانویس
- ↑ مفردات ألفاظ القرآن، ص۳۰۳.
- ↑ «و: «چوبهدستت را بیفکن!» آنگاه چون در آن نگریست که مانند ماری میجنبد پشتکنان روی گردانید و بازنگشت؛ (بانگی برآمد که): «ای موسی روی آور و مترس که تو در امانی»» سوره قصص، آیه ۳۱.
- ↑ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۳، ص۱۴۵.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۶ ص ۳۸۷.