عبدالله بن ابی بن سلول: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۶: خط ۶:
}}
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
'''[[عبدالله بن ابی بن سلول]]''' رأس [[منافقان]] در [[اسلام]] [[اهل]] [[مدینه]] و [[رئیس]] [[خزرج]] در [[جاهلیت]] و معروف به ابن سلول، که نام [[جده]] پدرش بود. وی پس از [[غزوه بدر]] از روی [[نفاق]] اسلام آورد اما در [[جنگ احد]] با سیصد تن از افراد [[قوم]] خویش صحنه [[نبرد]] را ترک کردو به مدینه بازگشت و در جریان آماده شدن برای [[غزوه تبوک]] نیز [[کارشکنی]] بسیار کرد. گفته‌اند چنان بلندبالا بود که چون بر اسب می‌نشست نوک پاهایش به [[زمین]] می‌رسید. پسر او عبدالله از [[نیکان]] [[صحابه]] بود و بخاطر او [[رسول خدا]] بر پدرش [[نماز]] خواند و اورا با پیراهن خود [[کفن]] فرمود<ref>زرکلی، خیرالدین، الاعلام، چاپ دارالعلم للملایین، بیروت ۱۹۹۰م، ج۴، ص ۶۴. المنجد، بطرس حرفوش. المشرف العام، دارالمشرق ص ۴۵۲.</ref>.<ref>[[سید غلام رضا تهامی|تهامی، سید غلام رضا]]، [[فرهنگ اعلام تاریخ اسلام ج۲ (کتاب)|فرهنگ اعلام تاریخ اسلام ج۲]] ص ۱۴۸۹.</ref>.
'''[[عبدالله بن ابی بن سلول]]''' رأس [[منافقان]] در [[اسلام]] [[اهل]] [[مدینه]] و [[رئیس]] [[خزرج]] در [[جاهلیت]] و معروف به ابن سلول، که نام [[جده]] پدرش بود. وی پس از [[غزوه بدر]] از روی [[نفاق]] اسلام آورد اما در [[جنگ احد]] با سیصد تن از افراد [[قوم]] خویش صحنه [[نبرد]] را ترک کردو به مدینه بازگشت و در جریان آماده شدن برای [[غزوه تبوک]] نیز [[کارشکنی]] بسیار کرد. گفته‌اند چنان بلندبالا بود که چون بر اسب می‌نشست نوک پاهایش به [[زمین]] می‌رسید. پسر او عبدالله از [[نیکان]] [[صحابه]] بود و بخاطر او [[رسول خدا]] بر پدرش [[نماز]] خواند و اورا با پیراهن خود [[کفن]] فرمود<ref>زرکلی، خیرالدین، الاعلام، چاپ دارالعلم للملایین، بیروت ۱۹۹۰م، ج۴، ص ۶۴. المنجد، بطرس حرفوش. المشرف العام، دارالمشرق ص ۴۵۲.</ref>.<ref>[[سید غلام رضا تهامی|تهامی، سید غلام رضا]]، [[فرهنگ اعلام تاریخ اسلام ج۲ (کتاب)|فرهنگ اعلام تاریخ اسلام ج۲]] ص ۱۴۸۹.</ref>.



نسخهٔ ‏۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۳۰

مقدمه

عبدالله بن ابی بن سلول رأس منافقان در اسلام اهل مدینه و رئیس خزرج در جاهلیت و معروف به ابن سلول، که نام جده پدرش بود. وی پس از غزوه بدر از روی نفاق اسلام آورد اما در جنگ احد با سیصد تن از افراد قوم خویش صحنه نبرد را ترک کردو به مدینه بازگشت و در جریان آماده شدن برای غزوه تبوک نیز کارشکنی بسیار کرد. گفته‌اند چنان بلندبالا بود که چون بر اسب می‌نشست نوک پاهایش به زمین می‌رسید. پسر او عبدالله از نیکان صحابه بود و بخاطر او رسول خدا بر پدرش نماز خواند و اورا با پیراهن خود کفن فرمود[۱].[۲].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، چاپ دارالعلم للملایین، بیروت ۱۹۹۰م، ج۴، ص ۶۴. المنجد، بطرس حرفوش. المشرف العام، دارالمشرق ص ۴۵۲.
  2. تهامی، سید غلام رضا، فرهنگ اعلام تاریخ اسلام ج۲ ص ۱۴۸۹.